نشانه هاي سلفیت آمریکائی – سعودی در آثارشان (۲۶۶)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
- جدا نمودن نوشته هاي جاميها از غير اينها زياد سخت نيست . جاميها نوشته هايشان را با دوري جستن از دولت و حکومت اسلامی ما، مجاهدين و جماعتهايشان و مخالفین آمریکا و آل سعود و سایر طاغوتها، و سپس بسمله شروع مي كنند .
نوشته هايشان تماما جمع شده است حول و حوش : واجب بودن فرمانبرداري از مسئولين حكومتي و حرام بودن نافرماني و مخالفت کردن با آنها در هركاري، انكار نمودن جهاد مجاهدين به خاطر نبودن پرچم درست يا نارضايتي مسئولين حكومتي، طعنه زدن به سيد قطب و مبتدع دانست وي ، مبتدع دانستن حسن البناء و جماعت اخوان [۱]، زشت جلوه دادن جماعتهاي اسلامي و تمام كساني كه سازماندهي شده به صورت جماعت بر عليه جاهليت موجود و اشغالگران سکولار خارجی در حال مبارزه اند، ناسزا گفتن به محمد بن سرور بن زین العابدین، ناسزا گفتن به رهبران مجاهدين، ناسزا گفتن به داعيان و مبلغين راستين اهل سنت، انكار كردن ارهاب و ترساندن و خشونت نسبت به دشمنان اسلام و مجرمين و عذر بدتر از گناه آوردن براي جرمهاي مسئولين حكومتي (بخصوص آل سعود) آن هم از طريق تحريف و تكه كردن دلايل شرعي و عوض نمودن و دور نمودن از هدف واقعي اين دلايل شرعي و سرانجام تلاش جهت حلال دانستن تمام كارهايي كه مسئولین حکومتی طاغوتها انجام مي دهند
- در نوشته هايي نقد آميز و يا نقل و انتقالهايي كه سلفیت آمریکائی– سعودی از خود برجا گذاشته اند، يكساني و شباهت فاحشي ديده مي شود و پيداست كه آنها در بسياري از نوشته ها، مطالب را از هم ديگر گرفته و كپي آنرا دوباره ارائه مي دهند و نوعي قطع كردن و چسپاندن و نقل و انتقال تكراري مطالب است .
باز آنها را مي بيني كه چيزهايي كاملا مشخص از اهل علم را حفظ نموده و بدون آنكه بفهمند كه علما براي چه هدف و مناسبتي اين جملات را گفته اند، درمناسبتهاي بي ربط و حتي نامناسب ، در مجالس و سخنرانيها آن را بازگو مي كنند . اينهم باز نوعي قطع كردن و چسپاندن و نقل و انتقال تكراري مطالب جهت برآورده كردن اهداف مشخص است .
شيوخي كه هم اكنون سلفیت آمریکائی – سعودی مطالبش را گرفته و نقل مي كنند انگشت شمارند كه مي توان به افراد زير اشاره كرد : ربیع المدخلي، أحمد النجمي، مقبل الوادعي، فوزان، مفتی رسمی آل سعود
۳- چون دانشجويان علم، منابع خاص خودشان از سلف و خلف و علماي معاصر را دارند، به همین دلیل، اين به ظاهر علمايان انگشت شمار سلفیت آمریکائی – سعودی، در مراكز علمي منبعي به حساب نمي آيند، عموما داشجويان و علماي واقعي چيزي از آنها نقل نمي كنند . ..
۴- بعضي نظريات مشخص و ثابتي دارند كه از آن تخطي و سرپيچي نمي كنند . البته اكثر اين آراء اجتهاد شيوخشان هستند، اما چنين تبليغ مي كنند اين نظريات اجتهادي خالصا از منهج سلف هستند . به همین ترتیب و با این استدلال ضعیف، «ولاء والبراء» (دوستي كردن و دشمني كردن) خودشان را بر اين مبناء استوار مي گردانند . در اين صورت هركسي در اين نظريات با آنها موافق باشد، پس يك سلفي مسلمان است و هركسي هم با آنها مخالف باشد، يك خوارج یا رافضی یا اهل بدعت گمراه مي باشد !
۵- گفته هايشان بيشتر شبيه انسانهاي ضعيف و فرومايه است كه شامل طعنه زدن، كنايه زدن، غيبت كردن، دوزباني كردن در ميان خودشان و غير خودشان مي باشد . ممكن است يكي از آنها امروز از دوستش تعريف و تمجيد كند و در روز دوم به وي ناسزا بگويد ، صبح وي را بزرگ مي كند و غروب كوچك و ذليلش مي گرداند و… اين ويژگي و صفتي در ميان اين گروه است كه نمي توان انكارش كرد .
۶- از ديگر نشانه هاي آشكار آنها اين است كه اسم خودشان را با تزكيه كردن خود به اتمام مي رسانند و مي گويند : فلاني فرزند فلاني سلفي يا اثري يا هر دو صفت را جمع نموده و مي گويند : سلفي اثري ، از كساني كه اين روش را رد نمودند مي توان به علمای حاشیه مساجد اشاره كرد كه سلفیت آمریکائی – سعودی همچون مورچه كه به دور عسل مي چرخد ، اطراف آنها را نیز گرفته اند و همنشینی با این فرقه باعث ضعيف و سست شدن آراء و پایگاه این علماء در مراكز علمي و در ميان دانشجويان گشته است .
بعضي از طلبه ها و دانشجويان فریب خورده در بكار بردن اين لقبها اصرار دارند و دوست دارند كه اسم خودشان را با اين صفتها خاتمه دهند ، تا اينكه از غير خودشان متمايز شده و يا منهجشان به اين وسيله به عموم معرفي گردد . اين كار تزكيه ي نفس و لغزشگاهي گمان آلود براي خود بزرگ بيني و تكبر است …
[۱] چه اخوان المسلمين قبل از انحراف و چه اخوان الشياطين كنوني