واکنش سلفیت آمریکائی – سعودی در برابر مسلمین و طاغوتها (۲۷۴)

واکنش سلفیت آمریکائی سعودی  در برابر مسلمین و طاغوتها (۲۷۴)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

این فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم : الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ (متفق علیه)[۱] (انسان همراه کسی است که او را دوست دارد) از جمله صحیحترین احادیث است. انس رضی الله عنه می گوید:هیچ چیز بعد از اسلام مسلمانان را بیش از این حدیث خوشحال نکرد، پس من رسول خدا صلی الله علیه وسلم ، ابوبکر و عمر را دوست دارم و هر چند اعمالی چون آنها را انجام نداده ام اما امیدوارم که خداوند مرا با آنها محشور گرداند.

در همین رابطه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم می فرماید: أوثق عری الإسلام الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَالْبُغْضُ فِی اللَّهِ. این به صورتی است که فرد همان چیزی را دوست داشته باشد که خداوند دوست دارد و همان کسانی را دوست بدارد که خداوند دوست می دارد.

بسیاری ازحکام و رهبران حزبی و  دینی در این زمان دچار جهل، گمراهی، معصیت و ارتکاب گناه هستند و همین امر مانع شهادت در موردشان خواهد شد که آیا الله این ها را دوست دارد یا نه . بلکه حتی در میانشان منافق و فاسق  نیز وجود دارد همانگونه که در میان آنها کسانی هستند که جزو اولیاء متقین و بندگان صالح پروردگار و حزب پیروز خداوندند همانگونه که در میان افراد دیگر چون کسبه و کشاورزان نیز چنین است؛ بنابراین هرکس خواهان محشور شدن با کسی است که عاقبت و سرانجامش را نمی داند از جمله گمراهان است بنابراین بخاطر این ایده مورد مؤاخذه نیز می باشد و از او خواسته می شود خواهان محشور شدن با انبیاء و بندگان صالح خداوند باشد. چنانکه می فرماید: وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ . (تحریم/ ۴)و اگر بر ضدّ او همدست شويد ( و براي آزارش بكوشيد ، باكي نيست ) خدا ياور او است ، و علاوه از خدا ، جبرئيل ، و مؤمنان خوب و شايسته ؛ و باز می فرماید: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ  * وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ .( مائده/ ۵۵- ۵۶) تنها خدا و پيغمبر او و مؤمناني ياور و دوست شمايند كه خاشعانه و خاضعانه نماز را به جاي مي‌آورند و زكات مال به در مي‌كنند .و هركس كه خدا و پيغمبر او و مؤمنان را به دوستي و ياري بپذيرد ( از زمره‌ي حزب‌الله است و ) بي‌ترديد حزب‌الله پيروز است.

بنابراین هرکس  حاکم یا رهبر حزبی یا عالمی که مخالف شریعت اسلام است را دوست داشته باشد همراه او خواهد بود وقتی که وارد برزخ گردد همراه او می باشد و آشکار و واضح است کسانی که مخالف کتاب و سنت هستند اهل جهالت و گمراهیند و هرکس با آنها باشد سرانجامش هم مسیر شدن با اهل گمراهی و جهالت است ولی  اگر کسی را دوست داشته باشید که خیر و خوبیهایی را که خداوند و رسولش می خواهند در خود آشکار نموده و تحقق بخشیده باشد خداوند چنین فردی را بخاطر دوست داشتن آنچه که خود و رسولش دوست دارند پاداش می دهد هر چند چنین فردی بر حقیقت امر در مورد آنها نیز واقف نباشد. چون اصل دوستی خداوند و هر آن چیزی است که او دوست دارد. پس هرکس خداوند را و آنچه که او دوست می دارد، دوست داشته باشد از جمله اولیاء الله خواهد بود.

اما بسیاری از مردم بدون هرگونه تحقیقی مدعی محبت هستند. خداوند متعال می فرماید قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (آل عمران/ ۳۱) بگو : اگر خدا را دوست مي‌داريد، از من پيروي كنيد تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشايد، و خداوند آمرزنده‌ي مهربان است.

بعضی از علمای سلف می گویند: در زمان رسول خدا صلی الله علیه وسلم دسته ای مدعی محبت خداوند بودند، لذا این آیه نازل شد. بنابراین اقتضای محبت خدا، رسولش و بندگان وارسته پروردگار انجام اموراتی است که خداوند دوست دارد و ترک مسائلی است که خداوند ناپسند می داند، لذا مردم در این امر بسیار از همدیگر فاصله گرفته و نسبت به هم فضیلت می یابند.

بنابراین چگونه شخصی مدعی محبت فردی بخاطر خداست در حالی که چنین شخصی قانون شریعت الله و سخنان خداوند را قبول ندارد ندارد؟ چگونه می تواند خداوند را دوست بدارد در حالیکه از رسول خدا و راه و روشش اعراض و دوری می جوید؟ چه بسیار کسانی که رهبران دینی و یا حزبی و حکومتی را مانند خداوند دوست می دارند از آنها موجوداتی شبیه و نظیر خداوند در محبت ساخته اند، اما اصل دوستی و محبت اهل ایمان، محبت خداست و هرکس نیز خداوند را دوست بدارد، کسی را که خداوند دوست داشته باشد را نیز دوست می دارد و چنین فردی محبوب خدا خواهد شد.

 با این مقدمه باید افزود که ما در مورد تاجران اخلاق و ناموس و فروشندگان آبرو و نیز دلالان و مزدوران ناموس مطالبی را شنیده ایم. تمامی این ها پستی در پستی هستند که بشر در مورد عادات و صفات این ها زشت ترین و پست ترین نام ها را به کار برده اند. اما کسانی هستند که قبیح تر، بی آبروتر و زشت تر و مجرم تر از آنهایند، بله، متأسفانه چنین موجوداتی هم وجود دارند و آن ها « تجار توحید » و دین فروشانی هستند که پیامبر خاتم بارها از وجود چنین موجوداتی خبر داده اند.

در این مسیر  دو راه به وجود آمده است : راهی که به توحید در دعا و توکل و رجاء و خوف دعوت می کند و از شرک های ساخته شده در دعای از مردگان، استغاثه و طلب از آنان و نذر و سر بریدن حیوان برای غیر الله خود حذر کرده و مردم را نیز   از شرک قبور برحذر می دارد. اما عملاً برائت از مشرکین و کفر به طاغوت ندارد وبسیار گریزان و دور است از دعوت به این که،  حاکمیت تنها از آن الله باشد و مردم را تسلیم شرک قصور و تبعیت از طاغوتها و کفار سکولار جهانی و دست نشاندگان محلی آنها می گرداند و عملا در برابر هر کسی که مخالف طاغوتها باشند ایستادگی نموده و بنا به درخواست طاغوتها فتوا صادر می کنند .

راه دیگر اینکه  به این موارد توحید اقرار می کند اما دعوتش در این باب قاصر و ناتوان است و تمام تمرکزش بر امر حاکمیت می باشد و با تکیه بر دین سکولاریسم و اهمال قانون شریعت الله عملا در مسیری بدتر از گروه اول قدم بر داشته است . که هر دوی این ها راه خطا را می پیمایند.

در همین سال های نزدیک به ما ، منهج و راه سوم خطرناکی از منبع سردمداران سعودی مزدور سکولاریستها به وجود آمده که خودش را در دایره ی سلفیت قایم کرده که سلفیت و سلف صالح این امت تا روز قیامت از آن ها بری اند.

جماعتی که از لحاظ دوری از شرکیات قبور و دعا، به توحید دعوت می کنند اما در کنار آن با هر کسی که بگوید: باید کفر به طاغوت داشت و حاکمیت تنها از آن خدا باشد، و از توحید است که حکم تنها از آن الله باشد نه غیر آن، به جنگ و جدال و مبارزه ای ناجوانمردانه می پردازند حتی گوینده ی این کلام توحیدی در امر حاکمیت را متهم به تکفیری مارق و خارجی حارق در منابر رسول الله صلی الله علیه و سلم می کنند. به جای آن که به مردم توحید و یگانگی الله در حکمش را بیاموزند توجه خود را معطوف دفاع از کسانی می نمایند که به آن چه الله فرو فرستاده حکم نمی کند آن هم تحت نام عقیده ی سلف صالح. تماماً تجارتی است به وسیله توحید به حساب پاسداری از دین.

روییدنی ناپاکی به نام سنت و سلف –که سنت و سلف از آن ها بری اند- سر بر آورده که نه فقط می توان به آن ها گفت از خوارجند… و نه می توان آن ها را تنها مرجئه نامید… بلکه مخلوطی از هر دویند. که بعضی از صفات منفی هر دو را گرفته و از اندک صفات مثبت آن دو نیز دست کشیده اند.

اینان در برابر داعیان و مخالفینشان که از اهل قبله و توحید به شمار می روند هم چون خوارج عمل می کنند… آن هم با چه شدتی… و با چه تندی… برای آن ها احتمال هیچ گونه لغزشی قایل نیستند… و برایشان هیچ گونه تأویل یا عذری را یاد نگرفته اند… .

برای کوچک ترین و ناچیزترین شیء مورد اختلاف که احتمال اختلاف در آن کم است و شاید نشانه سوء فهم باشد مخالفین خودشان از مومنین اهل توحید و اهل قبله را به انواع فحش ها و تهمت های ناروایی چون فاسق، گمراه، اهل بدعت و گاهی منافق ، خوارج،کافر،مرتد و… متهم می نمایند. و هیچ باکی از وقوع فتنه و تکه تکه شدن صف مسلمانان به صفوف متفرق و جماعت مسلمین به جماعات گوناگون و حزب مسلمین به احزاب رنگارنگ ندارند و تمام این امور به اسم سلف و سلفیه و مبارزه با حزب گرایی صورت می گیرد.

اما با طاغوت های فاجر حاکم بر مسلمین نقش یک سرباز مرجئه را بازی می کنند… در برابرشان رحماء و در کمال مهربانی اند… احتمال لغزش را برایشان قایلند…بلکه حتی کفریاتشان را نیز در کمال سختی و تملق ماست مالیزه کرده و هزاران عذر برایشان قایل می شوند… با آن ها به شیوه ای برخورد می کنند که انگار اینان ولی امرهایی هستند که اطاعت کردن از فرامینشان واجب است… هم چنین وارد شدن در دار و دسته ی آن ها و یاری رساندن به آنان… و جاسوسی کردن از تمام آن هایی که مخالف یا دشمن طواغیت اند را امری مطلوب و ممدوح می شمارند.

برای طواغیت دایره ی تأویل را به اندازه ای گسترش می دهند و در مواردی به تأویل می پردازند که اصلاً در آن موارد تأویلی نه وجود دارد و نه صحیح است ،نه شرع آن گونه تأویل ها را صحیح می داند و نه حتی عقل انسان های بیداری که بر وضع موجود آگاهند.

گناهانشان را جوری برای مردم تصویر و تأویل می کنند انگار گناهی در کار نیست و حسناتی است که آن ها بی خبرند و هر چند گناهان این طاغوت های حاکم بر مردم بزرگتر و متنوع تر و حتی در حد کفر و خروج از اسلام باشد باز واژه گانی چون کفر ، منافق و غیره اصلاً در مورد آن ها به کار نمی رود و… . همه اش در همین موضع گیری ها خلاصه می گردد استحمار و استخفاف مردم و دروغ.

ده ها کتاب گمراه کننده تألیف می کنند که در آن موضعاتی را مورد نقد و جدل قرار می دهند که همه اش در دفاع از طواغیت خلاصه می گردد… در دفاع از ظلم هایشان، از کفریاتشان، از امور باطلشان. و در برابر، نسبت به علماء توحید ، سنت و جهاد ،بدترین و قبیح ترین اوصاف و عبارات را به کار می برند و این برایشان فرق نمی کند این علما زنده باشند یا از مردگان و سلف صالح این امت به شمار آیند.

عصبانی و ناراحت می گردند هرگاه که حاکم و مسئولین عصبانی و ناراحت گردند و از موضوعات و اموری راضی و خشنود می گردند که حکام و مسئولین راضی و خشنود باشند، فتواها و تبلیغاتشان نیز حول و حوش حاکم و مصالح مسئولین حکومتی می چرخد… حق یعنی حاکم ظالم… مصلحت یعنی مصلحت حاکم ظالم… حکمت یعنی حکیمانه در مسیر حاکم و قانون وی قرار گرفتن… کسانی هم که در مسیر ادارات اوقاف، امور شرعی و فتوا و دیگر ادارات مربوط به دولت حاکم و پارلمان و دیگر مؤسسات آن قرار نگرفته اند در نظر آن ها عده ای آدم بی حکمت، بدون مصلحت، جاهل به روش دعوت، جاهل به دین و حق، تندرو، خشونت گرا و… به شمار می آیند و… .

نکته ی مثال زدنی که سالهاست خون از آن می چکد مساله فلسطین و آزاد سازی مسجد الاقصي  از چنگ حكام سکولار يهود است که می تواند میزان خباثت درونی این موجودات را نشان دهد و آن اینکه آیا در این گفتمان راستگو هستند یا نه ؟ لازم است ابتدا بازی با کلمات  و سپس عمل آنها را مشاهده نمود .

سلفیون آل سعود و وعاظ السلاطین می خواهند به مخاطب بقبولانند که آنها بر این باورند كه فلسطين و مسجد الاقصي بايد آزاد شود … اما  از کانال فرمانروايان مزدوري كه نمي خواهند فلسطين و مسجدالاقصي آزاد شود !! . یعنی این سرزمین باید توسط سگهای نگهبان و باوفایی آزاد شود که محافظ مرزهای اسرائیل هستند و مردم نیز باید تابع و مطیع همین حکومتهای دست نشانده بوده و هر گونه مخالفتی با آنها گناه محسوب می گردد . شاید این دو واکنش متضاد برای شما هم جالب باشد که مي گويند :  فلسطين بايد آزاد گردد … و همچنين بايد از طاغوتهايي كه نمي خواهند فلسطين آزاد گردد و در برابر آزاد سازی آن سد و مانع می شوند حرف شنويي و اطاعت شود !

با این اوصافی که آمد معجون عجیب و غریبی را به وجود آورده اند که تاریخ قبل از این چنین تحفه هایی را به یاد ندارد. بدترین اعمالی که نسبت به خوارج و غلاۀ و بدترین چیزهایی که نسبت به مرجئه های غالی آمده در این جماعت می توان یافت. اینان بدون شک آشوب طلبان و هرج و مرج خواهان مزدور و سربازان وفادار طاغوت در این عصرند که اطلاق لقب خوارج یا مرجئه به آنان اشتباهی است فاحش که عده ای در مورد این سربازان مزدور حکام و اتحاد سکولار- صهیونی  به کار می گیرند.

  قبل از هر چیزباید دریافت که  سلفیون آل سعود و سایر دین فروشان و تاجران دین ، هيولا يا چيز جديدي نيستند كه باعث هراس و وحشت شوند . علما ء سوء و حكام فاسد هميشه در طول تاريخ بوده اند و تا روز قيامت هم باقی خواهند ماند . و در برابر اينها نيز فرقه ي ناجيه و طائفه ي منصوره،  كه مشخصه ي بارز آنها به قول رسول الله صلي الله عليه وسلم مبارزات مسلحانه و قتال است ،  باقي خواهند ماند  و تبليغات و جنگ رواني اين علماي فاسد هيچ ضرري به آنها و مردمان هدايت يافته نخواهد رساند .

رسلان، مفتی آل سعود، فوزان، سیاف، محسن عبدالحمید، علی باییر، صلاح الدین محمد بهاء الدین، سیاف و… در عراق و افغانستان و سران منافق دیگری که به تعداد صدها نفر در تمام سرزمین های مسلمان نشین پخش شده اند و هر کدام  جمعیت، جماعت، حزب،  دار و دسته، رمه و گله ای را برای خود تهیه دیده و در اختیار منافع پلید کفار سکولار –  صهیونی  و مرتدین داخلی قرار گرفته اند همگی به نحوی خود را حامی اهل سنت و جماعت و تابع سلف صالح می نامند و از همین بلندگو و در زیر همین نام در مسیر اهداف و برنامه های کفاری چون آمریکا قرار گرفته  مردم را به پشتیبانی و استحکام این دموکراسی وارداتی تشویق و ترغیب کرده و وارد پارلمان مرتدین سکولار می گردند و یا از دور به جنگی روانی علیه مسلمین آزادیخواه و دولت وحکومت اسلامی آنها انجام وظیفه می کنند.

این چگونه تصوری از اسلام است که باابولهب و ابوجهل مداهنه و سازش می نماید و خود را در زیر چتر قانون و پارلمان دارالندوه ی آن ها قرار داده و نمایندگان و «کاندیدهایی» را روانه کرسی های آن می نماید و این چگونه اسلامی است که در پارلمان کافر اشغالگر مهاجم و در زیر چتر «قانون سکولاریستی» آن و در زیر دست مرتدین تحت حمایت اتحادیه سکولار –  صهیونی  آن سازش نموده و به پیشواز کفار و مرتدین می رود.  ابوبکر و شمشیر خالد بن ولید کجاست؟

متفکر بزرگ مالک بن نبی در کتابش در مورد شرایط نهضت از یکی از خطاهای فاحشی که حرکت اصلاحی آن زمان الجزایر با آن مواجه شد می گوید: علمای جنبش و داعیانش با دست خود از حالتی قوی که احتمال پیروزی در آن می رفت به حالتی پست به نام مبارزات سیاسی و درگیری های انتخاباتی تنزل پیدا کردند که آن را به درگیری و مبارزات بت ها نام می برد که حرکت اصلاحی را به پست ترین و ذلیل ترین جایگاه ممکن که هیچ قیمت و ارزشی برایش قایل نمی شدند ، کشاندند.

و در حال حاضر ما هم در برابر صدها حرکت به ظاهر اسلامی و اصلاحی هستیم که با کوچکترین بهانه و سختی و حتی بدون وجود سختی و کوچک ترین تهدیدی ،  و در پاره ای موارد بدون وجود تهدید هم ، به چنان درجه ای سقوط کرده اند که توانایی تغییر کوچک ترین ارکان قانون کفری سکولارها و مرتدین داخلی را هیچ که نداشته حتی در امور شخصی خود نیزمجبور به ترک قانون خدا و پذیرش قانون کفرسکولارهای مرتد می باشند.

وضع حرکات به ظاهر اسلامی که همه چیز را با هم قاطی کرده اند و ادعای سلفیت را دارند بسی بدتر از حرکات مذهبی و صوفی منش درویش مسلک است و آن چه اکنون به دست این مدعیان دروغگوی سلفیت صورت می پذیرد انهدام ریشه ای دین اسلام و از هم پاشاندن تار و پود آن و فروش ارزان قیمت آن و متزلزل ساختن ثواب آن است. امری که در طول تاریخ جهان کفر به تنهایی با تمام امکاناتش قادر به انجام آن نبوده است. با این حال این ها چگونه خود را از پیروان رسول الله صلی الله علیه و سلم و صحابه ی کرام می دانند ، و این ها با چه چیزی مس و مست شده اند که در عالم توهم خود را موحد در اسماء و صفات و الوهیت الله سبحانه و تعالی می دانند.

حقیقتی که غیر قابل انکار است، این که،  شر و خطر این گونه حرکات به ظاهر سلفی و اسلامی گاه و در بسیاری موارد از خطر کفار علنی بر اسلام و مجاهدین فی سبیل الله بیشتر است. چون شر صهیونیست ها و سکولاریستهای متحد امریکا و دیگر متحدین مرتد منطقه ایش واضح و عیان است و امکان برخورد و مواجهه ی با آن خیلی راحت است؛ خطرش بر همگان آشکار شده و ظاهر و باطنش گرگی است درنده.

اما این حرکات و جمعیت هایی که با هر بادی می لرزند و با هر سازی برای کفار اشغالگر خارجی و مرتدین محلی می رقصند ، در ظاهر لباس اسلام را بر تن دارند و در نهانی و پشت پرده همان مسیر درندگی گرگ و خدمت به گرگان را می پیمایند. اینان در عین ادعای اسلامی نمودن و آراستن ظاهر خود ، اسلام را از محتوی و جوهره ی اصلی اش خالی نموده و ملت ها را از هدف بنیادین و حقیقی اسلام که همانا « وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ » است منحرف و منصرف می نمایند.

به همین دلیل این گونه حرکات خود را پیروز بر سکولاریسم و چنین به مردم می نمایانند که کفار سکولار جهانی  از تسلیم نمودن آنان عاجز و ناتوان گشته اند و خود را یگانه جماعت و گروهی روشنفکر، مترقی، صلح دوست و آزادی خواهی می داند که در وضع موجود وجود دارد و با حمایت های مستقیم و غیر مستقیم کفار سکولار جهانی  و مرتدین و با در دست داشتن امکانات تبلیغی از قبیل شبکه های ماهواره ای، رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجله، کتاب، اینترنت، شبکه های اجتماعی، سی دی و… و دیگر امکانات مادی که خدمات فرهنگی، بهداشتی، رفاهی و… را به همراه دارد با چهره ای اسلامی و شرعی و با در دست داشتن کتاب و سنت مورد تأویل خاص خودشان مسلمینی را بر مبنای برنامه ی امریکا و نوکران مرتد حلقه به گوشش به وجود می آورند که اسلام سلفی امریکایی را یگانه راه رستگاری دنیوی و اخروی بدانند.

اسلامی که الوهیت و اسماء و صفات الله سبحانه و تعالی را تنها در اثبات لغوی می داند و خالی است از تبلیغ و برنامه ی تحاکم و حکم بما انزل الله!، برائت از مشرکین، کفر به طاغوت و… این روش تبلیغ امریکایی اسلام، مساجد را نیز از وظایف حقیقی خود دور می سازدو مساجدی که گردان ها و گروهان های حق طلبی از آن خارج می شوند که «‏إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ‏»(صف/۴) ‏ خداوند كساني را دوست مي‌دارد كه در راه او متّحد و يكپارچه در خطّ و صفّ واحدي  جنگ مسلحانه می کنند ، انگار ديوار سربي بزرگي هستند .

و به واسطه ی اثبات و ترویج فرهنگ ملی ناسیونالیستی برای سیاسیون و حکام چنان دگرگونی در مساجد حاصل شد که عبادت در آن را به نمازها و پاره ای تبلیغات حکومتی خلاصه و محدود نموده و سایر عبادات با شیوه ای موزیانه که مردم عادی زیاد متوجه امر نشوند حذف گردیدند و چنان تحول و دگرگونی در آن حاصل شد که تنها صلیب و ناقوس مانده که در آن نصب گردد و گر نه تمام اهداف و برنامه های آن بر وفق مراد و برنامه ی امریکا و متحدینش می باشد.

امریکا و متحدینش در مرحله اول می خواهندحکم و قانون را در اختیار گیرند و حکومت کنند و پس از تثبیت حکومت شان سایر اهداف و برنامه های اقتصادی، فرهنگی، دینی و… را در مراحل بعدی و در دراز مدت به مرحله ی اجرا خواهند گذاشت.

رقاصان عریان مدعی سلفیت مفهوم حقیقی ولاء و البراء در حق کفار و مرتدین را به کلی به فراموش سپرده اند و با عنوان هایی چون مصلحت شرعی و حکمت و… در برابر جنایات کفار سکولار جهانی  و مرتدین تمام آیات و احادیث را در هاله ای از ابهام و تاریکی فرو می برند و از آیات صریح واضح البینه و قطعی الدلاله و… و از آیات مربوط به اقامه دولت و حکومت حقیقی الله در روی زمین و پیاده نمودن احکام و قوانین دین در زمین، با استدلال ها و جواب های از پیش تعیین شده ی امریکایی هیچ گونه توجه یا حساسیتی نشان داده نمی شود. «تَغَنَوأ بالقُرآنِ فَمَن لَم یَتَغَنَّ بِه فَلَیسَ مِنَّا».

این گونه رقاصان عریان سلفیت از مزایای وجود امنیت (با تمام ذلیلی و پستی هایش) در سایه حکومت و قانون کفار سکولار جهانی  و مرتدین و از رشد اقتصادی و ترقی مادی ثروتمندان و کارمندان و مسلحین وابسته به کفار و مرتدین جهت چشم پر کنی مردم و تحمیق بیشتر آنان وارد کانال استحمار می گردند. منطق دلار ، درهم و تومان را در قالب روح وطن پرستی و ناسیونالیسم به جای استدلال از کتاب و سنت به پیش می کشد.

الله سبحانه و تعالی می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ»( توبه/۳۸) اي مؤمنان! چرا هنگامي كه به شما گفته مي‌شود :  (براي جهاد) در راه خدا حركت كنيد، سستي مي‌كنيد و دل به دنيا مي‌دهيد ؟ آيا به زندگي اين جهان به جاي زندگي آن جهان خوشنوديد ؟  (و فاني را بر باقي ترجيح مي‌دهيد ؟ آيا سزد كه چنين كنيد ؟) تمتّع و كالاي اين جهان در برابر تمتّع و كالاي آن جهان، چيز كمي بيش نيست .

این آیه یکی از صدها آیه ای ست که آبرو و راهی را که این مزدوران مدعی سلفیت و پیروان مسکین و گمراهشان در پیش گرفته اند را می برد و رسوایشان می گرداند. آن هم پیروان مسکین فریب خورده ای که خیال می کنند از اهل بدعت و گمراهی هجرت نموده و به گمان خود از آنان دوری گرفته اند و در عین حال به خود و دیگر همراهانشان اصول محافظت از دلار، تومان و دینار را در سایه همکاری و همیاری «کلیمانه» امریکا و متحدینش می دهند.

به خدا سوگند دیگر برای مردم عادی عیب است که فریب بخورند ، دین خدا را با این همه آگاهی ها و رسانه های جمعی جهانی و منطقه ای می بینند که در روی زمین حکمش برچیده می شود و شرع پاکش تعطیل می گردد… سپس در مورد حقوق شان به سخنان مزدوران آشکار و دین فروشان رسمی گوش فرا دهند که با تأویلات امریکا و مرتدین بومی اش برایشان عرضه می گردد… .

مظلومین و ستمدیدگان خودتان هم می دانید که اینان دین فروشند، شیطان به کمک هوای نفس شما را وادار به اطاعت نکند. خودتان هم شاهدید که پس از این همه آگاهی دیگر زشت است فریب بخورید. این بار شیطان و سربازانش می خواهند با فاسد کردن سالم ترین و تمیزترین میوه ی تاریخ اسلام به مسموم کردن شما بپردازند، هشیار باشید.

قبالً گفته شد که مالک بن نبی متفکر مشهور جهان اسلام گفت که مبلغین و داعیان با وارد شدن شان به مبارزات و درگیری های انتخاباتی به تأکید وارد مبارزات و درگیری های «بتان» گردیدند. اما واقعیت عینی زمان ما می گوید که بعضی از مبلغین این زمان به وارد شدن به مبارزات و رقابت های میان «بت ها» بسنده نکردند بلکه خود به داعیان و مبلغین بت ها و حامیان بت پرستی مبدل گشتند… و در پناه آن جهت استحمار بیشتر ، بت جدیدی به نام وطن (الوثن) را در کنار بت قدیمی  دین  سکولاریسم و طاغوتها  تراشیدند و همه چیز را اعم از قرآن ، سنت ، سلف صالح و… را با معیار و در اطراف آن سنجیدند. و کردند آن چه که در حال انجام فاجعه آمیز آنند.

[۱] رواه بخاری  و مسلم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *