چه زمانی حکومت دینی در مسیر سکولاریزاسیون میافتد؟(۲۳۹)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
تصور شایع آن است که حکومت دینی آن گاه به ورطهی سکولاریزاسیون میافتد که معارف دین فاقد آموزههای عمومی و اجتماعی (اعم از سیاسی و فرهنگی و اقتصادی) معرفی شوند و به حوزهی شخصی و فردی محدود گردند یا اینکه معارف دین، متناسب و سازگار با اقتضائات تاریخی و اجتماعی دورههای گذشته، پنداشته شوند که در دورهی معاصر، قابلیت تحقق و نظامسازی ندارند.
روند سکولاریزه شدن نظام سیاسی، بدون شک، برخاسته از «ضعف فکری» و «کاستی اعتقادی» به عنوان یک زمینهی معرفتیـاجتماعی است. به عبارت دیگر، روند سکولاریزه شدن نظام سیاسی محتاج «توجیهات تئوریک» و «اقناع معرفتی» جامعه است. در غیر این صورت، صرفاً از بالا و در سطح پارهای از نخبگان (یعنی بدون بدنه و خاستگاه اجتماعی) به وقوع میپیوندد.
چنین وضعیتی امکان و احتمال وقوع سکولاریزاسیون را کاهش میدهد یا دستکم، تداوم و تثبیت آن را با موانعی روبهرو میسازد. اگر به تحلیل یادشده به صورت معکوس و وارونه بنگریم، به «تکلیف» و «حاجت» امروز خویش واقف میشویم؛ یعنی از طرح دشمن، تکالیف خود را درمییابیم. همواره (یا اغلب) چنین است که علاج (راهحل) باید با مرض (گزند) تناسب و سنخیت داشته باشد؛ چنانچه مرض از نوع «معرفتی» و «فکری» است، علاج آن نیز از همین نوع خواهد بود. بر این اساس، باید گفت «پادزهر» و «علاج» دفع این تهدید، کسب «ایمان توحیدی آگاهانه» و ارتقای «بینش ایدئولوژیک» است
در خطبهی پنجاهم کتاب نهجالبلاغه دربارهی مسلمانان صدر اسلامی از علی بن ابی طالب نقل شده است که می گوید آنها از روی بصیرت و با تکیه بر شناخت عمیق از حق و باطل، در میدان جهاد پا مینهادند و از اسلام دفاع می کردند:
حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَی أَسْیافِهمْ، وَدَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِم؛ چون فرمان خدا آزمایش را به سر آورد، شمشیرها در راه حق آختند و بصیرتی را كه در كار دین داشتند آشكار كردند، طاعت پروردگارشان را پذیرفتند و فرمان واعظشان را شنیدند .[۱]
[۱]نهج البلاغه ؛ مشهد ، موسسه تحقیقاتی امیر المومنین (ع) ۱۳۸۲. خطبه ۱۵۰، ص ۱۹۵