قدم اول در حل مسائل اختلافي مسلمین(۲۵۲)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
«وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا » (اسراء/۳۶) از چيزي دنبالهروي مكن كه از آن ناآگاهي . بيگمان (انسان در برابر كارهائي كه) چشم و گوش و دل همه (و ساير اعضاء ديگر انجام ميدهند) مورد پرس و جوي از آن قرار ميگيرد.
شناخت نخستين قدم در بر خورد با مسائل اختلافي ميان مسلمين با همديگر و حتي ميان مسلمين با غير مسلمين ميباشد. شناخت علمي و دقيق اولين مرحله و استارت شروع صحبت در مورد هر مسئله اختلافي حتي پذيرش هر حكمي ميباشد، به همين دلیل خداوند گوش جهت خوب شنيدن، چشم جهت خوب ديدن ، كه دو ابزار ووسیله ی بزرگ عقل و علوم تجربي به شمار ميروند، از يك طرف، و قلب جهت درك و تفقه حقايق از ديگر سو را، در برابر تمامي آنچه كه پذيرفتهاي مسئول ميداند و قطعا مورد باز خواست قرار ميگيريم.
در خصوص انصاف شيخ الاسلام ابن تيميه اين گونه ذكر شده كه مخالفان در حلقهي درس او حضور مييافتند تا از ادلهي خود و تقرير و بيان آن از جانب شيخ آگاهي يابند، زيرا شيخ الاسلام قبل از رد سخنان مخالفين به شیوه ای واقع گرایانه ادعا و گفتارشان را شرح ميداد، او در هر مسألهاي كه مورد اختلاف بود عميقا به جست و جو پرداخته و گاه دلايل و استدالات قوي را در مطالب بيان ميداشت كه خود صاحب سخني كه با وي مخالف بود نيز از چنين نقاط قوت برجستهاي آگاه نبود و آنرا نميدانست و اين نهايت عدل و انصاف، بي طرفي و تحقيق در بارهي حقيقت يابي يك مطلب است[۱]اين مطلب را محمد بن علي بن زاملكاني شافعي بيان ميدارد او از جمله كساني بود كه بارها به مناظره با شيخ الاسلام پرداخته است، در مورد ابن تيميه ميگفت: سرور ما، شيخ ما، الگوي ما.
بيان نمودن نقاط قوت و ضعف انديشههاي مشركين و اهل كتاب هيچ مشكلي براي مسلمين در بر ندارد ، تا اينكه خدايي ناكرده شخص مسلمان خيال كند با توصيف دقيق جاهليت موجود جايگاه وي متزلزل ميگردد. اگر ميبيند كه برداشتها و انديشههاي اسلامي وي در برابر پارهي شبهات و انديشههاي مشركين از درجه قوت كمتر برخوردار است به خاطر خود اوست نه عقيدهي اسلامي .چون اگر خوب دقت شود خداوند تا روز قيامت تمامي عقايد اسلامي را از يك طرف و انديشهها و اعمال شرك آلود را بيان نموده است و حتي به ريز ترين ويژگي ظاهري و حتي قلبي مشركين نيز پرداخته و از بيان دقيق آنها كوتاهي به عمل نيامده است و ما تا روز قيامت اين آيات و ويژگيها را به همراه ديگر احكام توحيدي و عقيدتي اسلامي قرآئت نموده و كسب ثواب ميكنيم.
شناخت ويژگيها و حقايق سنت الهي است كه هيچ آدم سالمي به سادگي از كنار آن نميگذرد، بلكه اگر قصد پيروزي و موفقيت در رسيدن به اهداف را دارد، بعنوان يك ابزار سودمند و حياتي از آن سود ميجويد .و هر كس با هر عقيده و ديني بتواند بهتر از آن استفاده كند درجه نزديك شدن به اهدفش و غلبه بر مخالفينش بيشتر ميگردد. اين قانون كارايي اش تنها به مباحثات ائدئولوژيك و عقيدتي محدود نميگردد ، بلكه ساير مسائل زندگي از جمله جنگ و مبارزات مسلحانه را نيز در بر ميگيرد.
شناخت دقيق دشمن در طول تاريخ چيزي بوده كه براي پيامبران و پيروانشان هزينههاي زيادي را در بر داشته و حتي جهت كسب خبر از دشمن بسياري از پيروان مخلص جان خود را در معرض خطر قرار داده اند. طرف مقابل مسلمين نيز از هيچ كوششی جهت شناخت بر نيروهاي مسلمين و امكانات و نقاط قوت و ضعف آنها دريغ نورزيده است، و به هر ميزان طرفين در استفاده از اين وسيلهي مهم موفقتر بوده باشند درجهي پيروزي آنها نيز بيشتر بوده كه جنگ احد نمونهي بارزي است از اين كه سنت الهي تغيير ناپذير ميباشد و هركس از اين سنتهای عمومي بهره جويد به پيروزي ميرسد و هركس از آن غفلت ورزد شكست ميخورد.
بسياري از بزرگان شناخت دقيق جاهليت را يكي از راههاي قوت ايمان و كسب پيروزي بر آنها ميدانستند. عمر بن خطاب با شناختي كه از جاهليت داشت ميگفت: من كلاه بردار نيستم اما كسي هم نميتواند سر من كلاه بگذارد. چرا؟ چون شناخت دقيقي از جاهليت و احكام و نقاط قوت و ضعف آن داشت و طبيعي بود كه راه مقابله با آن را نيز ميدانست. و می گفت کسی که جاهلیت را نشناخته باشد اسلام را به خوبی درک نخواهد کرد .
در مورد مسلمانان مخالف و حتي آلوده شده به شرك نيز چنين قانوني را با دقتي بيشتر و عميقتر به كار بنديم. و قطعاً بايد شناخت ما از ديدگاههاي طرفهاي مخالفمان كه خود را مسلمان ميدانند حساستر و دقيقتر از شناختمان از جاهليت موجودباشد. چون در بسياري موارد ما نيازي به شناخت بسياري از جوانب جاهليت موجود نداريم چون جوابي براي نيازها و سؤالات روز ما ندارند. اما شناخت دقيق آراء و نظریات مسلمين براي همديگر جهت پالفتن عقايد شرك آلود و انحرافي و كسب وحدت و دوري گزيدن از تفرقه و چند دستگي نياز روز و پاسخ مثبت به چنين وسيلهاي پاسخ مناسب به نيازهاي روز مسلمين ميباشد.
در كشف حقايق و شناخت و برخورد با مخالفين جرأت «نميدانم» نيز يك وسيله مناسب جهت رسيدن به حقيقت و شناخت دقيق است. محمد بن عجلان ميگويد: هرگاه عالم از گفتن «نميدانم» به طور عمد يا سهو دچار اشتباه شود زمان مرگش فرا ميرسد.[۲] اهل مغرب ۳۸ سؤال از مالك بن انس پرسيدند و ايشان جواب ۶ سؤال را داده و در مورد ۳۲تاي ديگر ميگويند «نميدانم»[۳]
شعبي- يكي از ائمه تابعين- ميگويد: مسألهاي به يكي از شما عرضه ميشود، و آن شخص در حالي كه بر بالش و سريرش تكيه و لم داده فتوا صادر كند در حالي كه اگر همان مسئله بر عمر بن خطاب رضی الله عنه عرضه ميشد همه اهل بدر را براي پاسخ گويي بدان جمع مينمود.[۴]
از قاسم بن محمد بن ابي بكر يكي از علماء تابعين سؤالی ميپرسند در جواب ميگويند: جواب آن را به خوبي نميدانم، شخص سؤال كننده ميگويد: من براي جوابم پيش تو آمدهام و جز تو كسي را نميشناسم، قاسم ميگويد: به ريش درازم و به كثرت مردمي كه در اطرافم نشستهاند نگاه نكن، به خدا قسم جواب را به خوبي نميدانم، يكي از پيران قريش كه در كنارش نشسته بود گفت: اي برادر زاده جواب سؤال را بده، به خدا قسم امروز شخصي عالمتر از تو در اين مكان نميبينم، و قاسم در جواب گفت: به خدا قسم اگر زبانم را قطع كنند نزد من محبوبتر از آن است كه بدون علم و آگاهي سخن گويم.[۵]
امروزه بدون شناخت صحيح اسلام و کسانی که ادعای پیروی از آن دارنداز يك طرف و شناخت دقيق جاهليت از ديگر سو اشتباهات و خطاهاي زيادي از جانب مسلمين سر زده و ضريب افتادن مسلمين در دامهاي دشمنان دين بالا رفته است. وضعيت به گونهاي شده كه سكولارها ، رقاصهها، هنر پيشگان و خوانندهها و … نيز براي مسلمين مفتي شده اند و به ميل خودشان اسلام و جاهليت را تعريف نموده و به خورد مسلمين ميدهند. اسلام را به اسلام رايكال، اسلام ميانه رو، اسلام سياسي، اسلام غير سياسي و … تقسيم نموده و مسلمين را نيز به پيروي از چنين تقسيم بنديها و زيبا جلوه دادن جاهليت ميكشانند و بسياري از علماي مسلمان به نام اسلام وسطی و اسلام تند و … نا آگاهانه همان مسير را ميپيمانيد.
نقشهي شوراي امنيت آمريكا در جنگ رواني عليه مسلمين نمايانگر چنين دامهايي است. راديو آمريكا در تحليل خبري تصميمات شوراي امنيت ملي آن كشور در خصوص چگونگي اجراي نظم نوين جهاني و نحوه ي تفوق بر اسلام گرايان چنين آورده است: ايجاد اختلاف در بارهي مسأيلي همچون حجاب زنان و اينكه آيا لازم است دست و صورت را بپوشانند يا نه، همچنين ايجاد تفرقه ميان احزاب و جريانات اسلامي و بر انگيختن نزاع ميان دعوت گران و حكومتهايي كه ادعاي اسلامي بودن را دارند …[۶]
مسئله ديگر در برخورد با آراء مخالفين و بخصوص آراء برادران مسلمان ، داشتن نرمش و تواضع و فروتني است كه خداوند در آيه ۱۵۹ آل عمران آن را يكي از ابتدايي ترين ويژگيها و صفات مؤمنين در برابر ديگر برادرانشان ميشناساند. أذلة علي المؤمنين و أعزة علي الكافرين. اگر چنين نرمش و ذليلي مؤمنين در برابر مؤمنين از صفات برجسته آنها ست پس مجاهدين و علما از همه بيشتر سزاوار اين ويژگيها و صفات هستند.
شناخت صحيح، هنرنميدانم، نرمش و فروتني از جمله مسائل بنياديني هستند كه امروزه جواب دقيقي براي بسياري از موارد اختلافي روز پيدا ميكنند.
[۱] عوض بن محمد القرني ؛ آسيب شناسي اختلاف در شريعت مترجم مصطفي دوروزي ، تهران ، احسان ، ۱۳۸۸ص ۱۸۲
[۲]ابن عبد البر، جامع البيان العلم، الدمام ، دار ابن الجوزي ۱۴۱۴ ق ، ۲/۵۴
[۳]احمد بن حمدان الحرانی الحنبلی ، صفة الفتوی والمفتی والمستفتی ، خرج احادیثه و علق علیه محمد ناصرالدین الالبانی ، دمشق ، المکتب الاسلامی ، ۱۳۸۰ ق ، ص ۸
[۴] همان ص۲
[۵] ابن عبدالبر ، جامع البيان العلم، ص ص ۲۰۰-۵۳
[۶] القرنی ، آسيب شناسي اختلاف در شريعت، ص۳۲