- یوسف علیه السلام در پارلمان کفار مسئولیت بر عهده گرفت پس ما نیز می توانیم (۳۱۴) جنگ روانی و شبهه پراکنی سکولار زده های التقاطی
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
سیدنا یوسف دو بار مورد افترا واقع شد، یک بار در حیاتش توسط زنان ویک بار بعد حیاتش توسط حکام دست نشانده ی کفارسکولارجهانی وحواریون شیطان و مشرکین سكولار محلی؛ تا بتوانند شرک خود را با استوره توحید ، سیدنا یوسف ، توجیه کنند؟! در حالی که الله می گوید: وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ .آیا سیدنا یوسف این وظیفه را به جای آورده بود ؟
اگر به سرگذشت سیدنا یوسف بنگریم در می یابیم که وی در حالی که در زندان است دعوت خود را به توحید و خاصتا به توحید حاکمیت حفظ کرده ؛ الله می فرماید : یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ * مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآَبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ .(یوسف/۳۹،۴۰) اي دوستان زنداني من ! آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداي يگانهي چيره ؟ اين معبودهائي كه غير از خدا ميپرستيد ، چيزي جز اسمهائي (بيمسمّي) نيست كه شما و پدرانتان آنها را خدا ناميدهايد . خداوند حجّت و برهاني براي آنها نازل نكرده است. فرمانروائي از آن خدا است و بس .. خدا دستور داده است كه جز او را نپرستيد . اين است دين راست و ثابتي ولي بيشتر مردم نميدانند .
وزمانی که سناریوی وی با زن عزيز مصر را بیان می دارد ، الله او را چنین یاد میکند: وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ . (یوسف/۲۴) زن قصد يوسف كرد ، و يوسف قصد او كرد ، امّا برهان خداي خود را ديد. ما اين چنين كرديم تا بلا و زنا را از او دور سازيم . چرا كه او از بندگان پاكيزه و گزيدهي ما بود.
مخلصین افرادی هستند که شیطان آنها را نمی تواند فریب دهد وشیطان لعین نیز تصریح بر آن دارد : قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ .(حجر/۳۹،۴۰)گفت : پروردگارا ! به سبب اين كه ( به خاطر اين انسان ) مرا گمراه ساختي، (معاصي و اعمال زشت را) در زمين برايشان ميآرايم و جملگي آنان را گمراه مينمايم مگر بندگان گزيده و پاكيزهي تو از ايشان .
الله تعالی می فرماید من او را از ذنوب حفظ کرده ام چه برسد به شرک در حاکمیت . سيدنا يوسف شخصی بود که حتی در حبس ، که از موارد اکراه است ، دست از دعوت به توحید حکم برنداشت.
حالا آیا چنين شخصي بعد از خروج از زندان به دربار حاکم تکیه می زند و با قوانین سکولاریستی وی حکومت می کند؟! چنانچه قاضی عیاض در کتابش(شفاء ) لاف زدنها وافتراهای این گونه به پیامبران را کفر اعلام می کند .
اما چگونگي به مقام رسیدن سیدنا یوسف علیه السلام:
بعد از اینکه خواب حاکم را تعبیر کرد حاکم به خادم خود دستور داد که یوسف را نزد وی بیاورد وسیدنا یوسف در جواب بدو گفت: ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ إِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ . و آن شخص به زنان می گوید وآنها در جوابش می گویند: قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ یُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِنْ سُوءٍقَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِیزِ الْآَنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ .(یوسف/۵۰) وسپس پادشاه می گوید: وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مَکِینٌ أَمِینٌ .(یوسف/۵۴) معنای مکین چیست ؟!
قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ (یوسف/۵۵) يوسف گفت : مرا سرپرست اموال و محصولات زمين كن ، چرا كه من بسيار حافظ و نگهدار بس آگاه ميباشم .از این قضیه بر می آید که سیدنا یوسف با پادشاه سخن گفته بود .
واین گونه با او سخن گفت که نقطه مشترک دعوت تمام انبیا است : وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ .(نحل/۳۶) ما به ميان هر ملّتي پيغمبري را فرستادهايم (و محتواي دعوت همهي پيغمبران اين بوده است) كه خدا را بپرستيد و از طاغوت دوري كنيد . هما ن گونه که حاکمیت را برای مردم شرح داده اند ، او نیز برای مردم حاکمیت الله را تفهیم کرد وبدان دعوت کرد.
هر کسی که عقل داشته باشد می داند که وی را به توحید دعوت کرده است چگونه ممکن است که سیدنا یوسف در اوج ضعف در زندان مردم را به توحید دعوت دهد ولی بعد خروج از این کار امتناع کند!
دقت کنید: یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ * مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآَبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ .(یوسف/۳۹،۴۰) اي دوستان زنداني من ! آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداي يگانهي چيره ؟ اين معبودهائي كه غير از خدا ميپرستيد ، چيزي جز اسمهائي ( بيمسمّي ) نيست كه شما و پدرانتان آنها را خدا ناميدهايد . خداوند حجّت و برهاني براي آنها نازل نكرده است. فرمانروائي از آن خدا است و بس . خدا دستور داده است كه جز او را نپرستيد . اين است دين راست و ثابت ولي بيشتر مردم نميدانند .
پس پادشاه با وی چگونه رفتار کرده است ؟ = إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مَکِینٌ أَمِینٌ
در حالی که می بینیم در داستانهای دیگر رسل آمده است که به رسلشان گفتند :
– وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ (ابراهیم/ ۱۳) كافران به پيغمبران خود گفتند : يا به آئين ما باز ميگرديد يا اين كه شما را از سرزمين خود بيرون ميكنيم . پس پروردگارشان به آنان پيام فرستاد كه حتماً ستمكاران رانابود ميكنيم
– قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّکَ یَا شُعَیْبُ وَالَّذِینَ آَمَنُوا مَعَکَ مِنْ قَرْیَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ کُنَّا کَارِهِینَ ( اعراف/۸۸) اشراف و سران متكبّر قوم شعيب گفتند : اي شعيب ! حتماً تو و كساني را كه با تو ايمان آوردهاند از شهر و آبادي خود بيرون ميكنيم مگر اين كه به آئين ما درآئيد . شعيب گفت : آيا ما به آئين شما در ميآئيم در حالي كه (آن را به سبب باطل و نادرست بودن) دوست نميداريم و نميپسنديم ؟ !
و می بینیم که ورقه بن نوفل به رسول الله صلی الله علیه وسلم می گوید که کاش زمانی که قومت تو را اخراج واذیت می کردند من جوان بودم . تمام کفار عهد بر اخراج و یا نابودی انبیا از منطقه خود کردند، پس اگر پادشاه کافر بود چرا وی را از منطقه خارج ویا نابود نکرد مثل کفار دیگر وبه گفت: قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مَکِینٌ أَمِینٌ . وبه قول مجاهد (از تلامیذ بزرگ سیدنا بن عباس) پادشاه آن بلاد مسلمان بوده است .چرا که قاعده کفار در وی نیست وبه سیدنا یوسف قدرت داده بود .[۱]
سیدنا یوسف وارد حکومت شد ؛ باید دید که به قول و فعل سکولار زده ها و وعاظ السلاطین آیا وی هم در پارلمان کفار شروع به انجام وظیفه کرده بود!؟
اگر مثل پارلمانی باشد که سکولار زده ها و وعاظ السلاطین ادعا دارند حق با این موجودات است ولی اگر نباشد این جانوران سیدنا یوسف را به شرک متهم کرده اید وافترا به یک پیامبر جای بحث خود را دارد . الله می گوید: وَکَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ .(یوسف/۵۶)و بدين منوال يوسف را در سرزمين نعمت و قدرت داديم . در آنجا هرگونه كه ميخواست دخل و تصرّف ميكرد .
حَیْثُ یَشَاءُ: هر آن گونه که می خواهد . آیا امروز پارلمانهای سکولار زده ها و وعاظ السلاطین این گونه هستند؟ آیا حق مطلق را دارند که فقط شریعت الله را کاملا تحکیم کنند ؟ نه ، مطلقا نه .
امروزه قبل ازورود به مجلس و پارلمان باید کافر بشوند وقسم بخورند که: به قوانین دین سکولاریسم پایبند می باشند و عملا قوانین شریعت الله را کنار می گذارند . آیا سیدنا یوسف چنین کرده بود؟ در حالی که الله می گوید :« حَیْثُ یَشَاءُ » هرآنگونه که می خواست تصرف می کرد . یک پیامبر هم محال است که جز آنچه که به وی وحی می شود حکم کند .
دلیل دوم: زمانی که چیزی را در کیسه برادراش گذاشتند آنها را دستگیر کردند وسیدنا یوسف از بردرانش پرسید در نزد شما حکم دزد چیست: قَالُوا فَمَا جَزَاؤُهُ إِنْ کُنْتُمْ کَاذِبِینَ * قَالُوا جَزَاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ * فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِیهِ کَذَلِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ مَا کَانَ لِیَأْخُذَ أَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ . (یوسف/۷۴،۷۵،۷۶) ( اطرافيان يوسف ) گفتند : اگر شما دروغ بگوئيد، سزاي آن (كسي كه دزدي كرده باشد در قانون شما) چيست ؟ (برادران يوسف) گفتند : سزاي آن (كسي كه دزدي كرده باشد ، اين است كه ) هركس آن پيمانه در بارش يافته شود ، خودش ( بنده و گروگان به) سزاي آن گردد . (آري !) ما اين چنين ، ستمكاران را كيفر ميدهيم . (يوسف) نخست بارهاي ديگران را پيش از بار برادرش (بنيامين) بازرسي كرد، و سپس پيمانه را از بار برادرش بيرون آورد . ما اين گونه براي يوسف چارهسازي كرديم. چرا كه يوسف طبق آئين شاه مصر نميتوانست برادرش را بگيرد، مگر اين كه خدا ميخواست . هركس را كه بخواهيم درجاتي بالا ميبريم .بالاتر از هر فرزانهاي ، فرزانهتري است.
معنی این آیه چیست در حالی که سیدنا یوسف به اختیار تام خود بنیامین را دستگیر کرده بود ؟ مَا کَانَ لِیَأْخُذَ أَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ ؛ «پس سیدنا یوسف با شریعت یعقوب حکم می کرد»
نکته جالب:سیدنا یوسف در زندان برای زندانیان رویا تاویل می کرد و می گفت : إنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآَخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ * وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آَبَائِی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ مَا کَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِکَ بِاللَّهِ مِنْ شَیْءٍ ذَلِکَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ (یوسف/۳۷،۳۸). چرا كه من از (ورود به) كيش گروهي دست كشيدهام كه به خدا نميگروند و به روز بازپسين ايمان ندارند و من از آئين پدران (و نياكان) خود ابراهيم و اسحاق و يعقوب پيروي كردهام (و به دنبال ايشان رفتهام) . ما (انبياء) را نسزد كه چيزي را انباز خدا كنيم . اين (توحيد و يگانهپرستي)، لطف خدا است در حق ما (انبياء كه افتخار تبليغ آن را پيدا كردهايم) و در حق همهي مردمان (كه با پذيرش آن راه بهشت را ميسپرند) وليكن بيشتر مردمان سپاسگزاري (چنين لطفي را) نميكنند .
پس او تابع راه پدرش ابراهیم بود؛ پدرش ابراهیم چه کرده بود؟:قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآَءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ (ممتحنه/۴). (رفتار و كردار) ابراهيم و كساني كه بدو گرويده بودند، الگوي خوبي براي شما است، بدانگاه كه به قوم خود گفتند : ما از شما و از چيزهائي كه بغير از خدا ميپرستيد، بيزار و گريزانيم، و شما را قبول نداريم و در حق شما بياعتنائيم، و دشمنانگي و كينهتوزي هميشگي ميان ما و شما پديدار آمده است ، تا زماني كه به خداي يگانه ايمان ميآوريد. پس راه سیدنا یوسف این بود.
مودودی می گوید : ” کسانی که با این قضیه وارد پارلمان می شوند همان کار یهودیان را انجام می دهند ، چرا که یهودیان کارهای پست ورذیلانه انجام می دادند و پیامبران خود را نیز به این اوصاف وصف می کردند تا دلیلشان بشود .”
[۱] نکته: آیات مسلمان بودن پادشاه احتمالی است وقاعده اصولی است که : إذا وجد الاحتمال بطل الاستدلال (زماني كه « احتمال » به وجود آمد « استدلال » باطل مي گردد