تولید اسلام آمریکائی – سعودی (۲۶۲)تاریخچه ی مختصر سلفیت نوین آمریکا – آل سعود

  • تولید اسلام آمریکائی سعودی (۲۶۲)تاریخچه ی مختصر سلفیت نوین آمریکا آل سعود

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

«الجامیة» فرقه‌ی گمراهي است كه ‌محمد أمان الجامي الحبشي آن را بنيان نهاده كه در شهر مدينه ساكن بوده و در سال ۱۴۱۶ ه . قمري مرده است. برخي بر اين باورند كه سرآغاز پيدايش اين فرقه به جنگ دوم خليج فارس در سال ۱۴۱۱ بر مي گردد . اين هم به اين دليل است كه بسياري از علما از اينكه آمريكا وارد خاك جزيره العرب شود مخالفت نموده و اين اشغالگري را رد نموده و محكوم نمودند ، اما فرقه ي جاميت تبديل به سلاح وزارت داخلي آل سعود بر عليه اين علماء گشت  و «محمد الجامي» گزارش اين شيوخ و علمائي كه سياستهاي آل سعود را رد مي نمودند را به وزارت داخلي ارسال مي كرد . پس از مرگ وي ربیع بن هادي المدخلي  جانشين وي شده و رهبريت اين فرقه را برعهده گرفت كه وی نیز نقش همان بازنده را عمل نمود .[۱]

پس از بررسي و تحقيق در سخنرانيها و مقالات دكتر عبدالله عزام آشکار  می گردد كه «جاميت» قبل از جنگ دوم خليج درست شده است و با تاكيد بر چند سال آخر ي كه از جهاد افغانستان بر عليه حكومت سوسياليستي شوروي مانده بود در مي يابيم كه جامي ها به شهر پيشاور مي رفتند و جوانان را از جهاد مسلحانه بر عليه اشغالگران سوسياليست در افغانستان سرد مي نمودند، وعلاوه بر آن در كشورهاي خليج فعاليت داشتند و با آوردن بهانه ها و شبهات متعددي از جمله اينكه :

–  مردم افغانستان مشرك و قبر پرست و…هستند

– و جنگ افغانستان جنگي اسلامي نيست

– و بسياري از رهبران جنگ افغانستان از نظر عقيده سالم نبوده و يا با بعضي از كشورهاي خارجي در ارتباط هستند

و با چندين شبه و بهانه ي ديگر مردم را از دادن كمكهاي مادي هم منصرف مي كردند و عاملي شدند جهت سرد نمودن بسياري از مردم از پشتيباني كردن و ياري رساندن به جهاد افغانستان در سالهاي پاياني اش  . ادامه خواندن تولید اسلام آمریکائی – سعودی (۲۶۲)تاریخچه ی مختصر سلفیت نوین آمریکا – آل سعود

تشیع انقلابی و واکنش جریان اخوان المسلمین به آن (۲۶۱)

تشیع انقلابی و واکنش جریان اخوان المسلمین به آن (۲۶۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

حسن البنا می گوید: فرق ما با شیعه مانند فرق مذاهب چهارگانه اهل سنت با هم است. و بهنساوی می گوید: از هنگامی که جماعت تقریب ووحدت بین مذاهب اسلامی تشکیل شد که امام حسن البنا وقمی در آن مشارکت داشتند،همکاری وتعاون بین اخوان المسلمین وشیعه ادامه داشته! واین همکاریها منجر به دیدار نواب صفوی از قاهره در سال ۱۹۵۱ شد.

زمانی که انقلاب ایران با نام اسلام و دفاع از اسلام شکل گرفت علاوه بر رهبران اهل سنت ایران چون مفتی زاده ، ربیعی ، ملا زاده و دیگران ؛ رهبران جنبشهای اسلامگرای خارج از ایران نیز به مدح و ستایش این نهضت پرداختند به گونه ای که دکتر عزالدین ابراهیم در کتاب خود آشکارا :

–  به مدح وستایش رهبر انقلاب، وستایش از حکومت اسلامی در ایران می پردازد

–  بر افراد و کتابهایی که به تکفیر عموم شیعیان می پردازند رد نوشته و دسیسه هاونقشه های آنها ودشمنی وکینه آنها را با اسلام ومسلمین رسوا کرده است.

–  بر علمای درباری جزیرة العرب  ایراد گرفته وآنها را مزدوری برای صهیونیسم وآمریکا معرفی می نماید .

و یوسف العظم یکی از شعرای اخوان  در قصیده ای با عنوان «برادرانم بدانید» به بیعت با آیت ا… خمینی دعوت می دهد: ادامه خواندن تشیع انقلابی و واکنش جریان اخوان المسلمین به آن (۲۶۱)

سید قطب و واکنش به نطفه انحرافی جریان اخوان المسلمین(۲۶۰)

سید قطب و واکنش به نطفه انحرافی جریان اخوان المسلمین(۲۶۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

سيد در كتاب معالم فى الطريق ضرورت جهاد ضد دشمن را اجتناب‏ ناپذير مى‏داند و مى‏گويد: «برقرارى حكومت خداوند بر روى زمين و محو حكومت بشرى، گرفتن قدرت از دست بندگان غاصب و برگرداندن به خدا، اقتدار بر اساس قانون الهى و از بين بردن قوانين ساخته بشر فقط از طريق موعظه و حرف صورت نخواهد گرفت.»

سيد قطب در جايگاه مغز متفكر جمعيت اخوان المسلمين بين سال‏هاى ۱۹۵۲ تا ۱۹۶۴ ميلادى مطرح بود و همواره مقابل كسانى كه از اين جنبش ضد استعمارى انتقاد مى‏كردند، مى‏ايستاد. وى در باره «اخوان المسلمين» مى‏گويد: خداوند اخوان المسلمين را زنده بدارد كه مصر را زنده نمود و مفهوم جهاد را كه از نظر مردم فقط شعار دادن و كف‏زدن بود، تغيير داد و مفهوم اصلى آن را كه كار و فداكارى است، به آن بازگردانيد و چگونگى نبرد را كه منحصر به تبليغات بود، به قربانى شدن و شهادت در راه خدا تبديل كرد.[۱]

سيدقطب معتقد است : انگلستان و امريكا با همكارى روسيه در بيرون راندن ما مسلمانان از فلسطين شركت نمودند. فرانسه در شمال افريقا بر ضد ما جنگيد و در آزار و شكنجه ما شركت كرد و هنوز هم دسته جمعى‏بر ضد ما و دين ما كوشش مى‏كنند؛ به همين دليل، هر گونه معاهده و هر گونه همكارى با اين كشورها از نظر اسلام نامشروع است و البته مردم مسلمان حق ندارند كه در عمل نامشروعى با دولت همكارى كنند؛ بلكه بايد به هر وسيله‏اى كه مقدور باشد دولت را از ارتكاب هر عمل حرامى بازدارند [۲]

سيد قطب جامعه را به دو نوع جاهلى و اسلامى تقسيم مى‏كند. او در اين زمينه مى‏گويد: امروز در جاهليتى به سر مى‏بريم كه هنگام ظهور اسلام وجود داشت و بلكه تاريك‏تر از آن. تمامى آنچه در اطراف ما است، جاهلى است. وظيفه ما اين است كه اولاً تحولى در درون خود به وجود آوريم تا بر اساس آن بتوانيم جامعه را دگرگون كنيم. اسلام بيش از دو جامعه نمى‏شناسد. جامعه جاهلى و جامعه اسلامى. جامعه اسلامى جامعه‏اى است كه در تمامى ابعاد عقيده و عبادت، شريعت و احكام، سلوك و اخلاق اسلامى در آن تحقق يافته است و جامعه جاهلى جامعه‏اى است كه به اسلام عمل نمى‏كند.

در واقع سيد قطب معتقد است: اسلامى كه دشمنان معرفى مى‏كنند با اسلامى كه رسول گرامى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آورد، تفاوت عميق دارد. سيدقطب نخستين انديشه‏ور جهان اسلام است كه كلمه «اسلام امريكايى» را مطرح كرده بود. به اعتقاد او، اين روزها امريكايى‏ها نيازمند اسلام هستند تا در خاورميانه و كشورهاى اسلامى با كمونيسم بجنگد .[۳]وى معتقد است جامعه‏اى كه مردمش مسلمانند اما احكام آن را رعايت نمى‏كنند، هرچند نماز بخوانند، روزه بگيرند و به حج بروند، به هيچ‏وجه جامعه اسلامى نبوده، در رديف جامعه جاهلى قرار دارد؛ چنان كه به اعتقاد او جامعه‏اى كه خدا را قبول دارد، ولى به مردم اجازه نمى‏دهد دين را به جامعه سرايت دهند، بلكه فقط اجازه مى‏دهد مردم خدا را در مساجد عبادت كنند، جامعه جاهلى است.[۴]

سيد قطب، اسلام را يگانه دين رهايى‏بخش از مشكلات جوامع بشرى مى‏داند و معتقد است كه هيچ نظامى غير از نظام اسلام نمى‏تواند سعادت بشر را فراهم سازد.[۵] ادامه خواندن سید قطب و واکنش به نطفه انحرافی جریان اخوان المسلمین(۲۶۰)

تولید اسلام آمریکائی – سکولار . از اخوان المسلمین تا اخوان المفلسین و اخوان الشیاطین (۲۵۹)

  • تولید اسلام آمریکائی سکولار . از اخوان المسلمین تا اخوان المفلسین و اخوان الشیاطین (۲۵۹)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

سیر تدریجی انحراف در جریان اخوان المسلمین:در جنوب و شرق ایران مدت مدیدی است که ازنزدیک شاهد تکاپوی عده ای تازه به دوران رسیده موسوم به «اخوان المسلمین» در میان اهل سنت ایران می باشیم وچه بسیاردر نصیحت وارشاد آنها کوشش شده واز ایشان دعوت به مصاحبه ومصالحه وحتی مناظره بعمل آمده،اما در عوض راه گریز وفرار در پیش گرفته و پاسخی جز ابا نداشته اند،ودر این برهه بحرانی نه تنها تخم اختلاف واختناق پاشیده اند بلکه بیش از پیش بارورش نیز ساختند.

این سازمان بعد از شهادت حسن البنا و سید قطب،درکشورهای عربی به انحراف کشیده شد و از رواج افتاد ، ولی در ایران بعلت لذیذ بودن«این جدید»، از طرف عده ای از جوانان متدین مورد استقبال قرار گرفت وبدون آشنایی به ماهیت آن،در ترویجش تبلیغ شد. گرچه آیت الله محمد تقی قمی همراه آیت الله محمد حسین کاشف الغطاء(۱۹۵۴م)در دارالتقریب مصر وهمچنین آیت الله ابوالقاسم کاشانی درسال ۱۹۴۸م درعربستان سعودی با امام حسن البناء موافقات و مذاکراتی پیرامون وحدت داشته اند، ویا در سال ۱۹۵۴م(۱۳۳۵ش) مجتبی نواب صفوی در سوریه شیعه جعفری بودن را مشروط به پیوستن در جرگه اخوان المسلمین دانسته، ولی نشر ونشأت پدیده اخوان المسلمین  ناقص در ایران، به زمان جنگ عراق وایران وسرازیر شدن پناهنگان و آوارگان عراقی به این مرز وبوم بر می گردد.

اخوان وشهیدباذن الله –  حسن البناء :

امام حسن البنا متولد ۱۹۰۶م(سه سال کوچکترازمودودی) یک تحصیل کرده دانشسرای تربیت معلم اسماعیلیه مصر وحصافی شاذلی مشرب[۱]،با بضاعت علمی که داشت بارمسئولیت دینی را بدوش گرفت و،با اینکه سازمان اخوان المسلمین درمارس ۱۹۲۸م در۲۱سالگی عمرش تأسیس شد ولی هیچ وقت قصد حزبگرائی نداشت و همانگونه که ازخاطراتش بر می آید عنوان «اخوان المسلمین» را اطرافیانش بر گزیدند. حسن البنا دعوت اخوان المسلمین را دعوتی سلفی وطریقتی سنی و حقیقتی صوفی معرفی می کند .

به گفته محمد قطب اطرافیان حسن البنا به چند دسته تقسیم می شدند،عده ای صوفی بودند ونهضت اخوان را صوفی می پنداشتند وگمشده خودشان را در آن می جستندو….وعده ای هم سیاسی بودند واخوان را یک حزب سیاسی تصور می کردند(وبعدا نیزاز آن چیزی جز هیئتی سیاسی وشرکتی اقتصادی باقی نگذاشتند)، وعده ای هم رضایت حق را در نظر داشتند. [۲]

حکومت مصر دربنای ساختمان خودش از حسن البنا بسان سنمار استفاده تام برد، با وجود این دراواخر عمرش به مکر مکاران قدرت پی می برد ومتوجه پاره ای ازاشتباهاتش می شود،که معمولا در مرحله ی  تطبیق هر رهبر و امیری ممکن است  به آنها دچار شود، اما درسال ۱۹۴۹ به درجه رفیع شهادت که مطلوب همه خوبان است نائل می شود.[۳]

جماعت اخوان المسلمین بر سه پایه ی سازمان نظامی آشکار، سازمان نظامی مخفی و سازمان علنی و فعالیتهای حزبی آشکار استوار بود، که می توان در دعوت و جهاد آن را خلاصه نمود . ادامه خواندن تولید اسلام آمریکائی – سکولار . از اخوان المسلمین تا اخوان المفلسین و اخوان الشیاطین (۲۵۹)

دین سکولاریسم و تولید و ساختن جريانات موازي با اسلام(۲۵۸)

دین سکولاریسم و تولید و ساختن جريانات موازي با اسلام(۲۵۸)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

زماني كه يهوديان از پيشرفت دعوت سيدنا عيسي عاجز ماندند و آزار و اذيت و شكنجه‌هايشان به نتيجه نرسيد يكي از آنان به اسم «پولس» ظاهرا وارد دين مسيح گشت و از درون با آوردن خرافات و انديشه‌هاي انحرافاتي در دين مسيحت انحرافات وحشتناكي به وجود آورد و با آوردن روايات و نسبت دادن الوهيت و خدايي به سيدنا مسيح مسير كلي دعوت مبارك و رهايي بخش مسيح را در كانالي هدايت كرد كه در اساس با اصل و هدف دعوت آورنده پيام در تضاد و مخالفت بود و بعدها مسبب پيدايش مذاهب مختلفي در مسيحيت گشت كه از اين مصیبت خون هزاران ايماندار به مسيحيت پايمال گشت.

وجود اينگونه خرافات و انحرافات آشكار و ساخته شدن جريانات موازي در شریعت مسيحيت باعث به وجود آمدن تفرقه و چند دستگي و در نهايت ضعف، سستي و تحريف كامل  هدف دعوت از مسير اصلي اش گرديد به نحوي كه بر اثر رشد جريانات انحرافي ابداعي شناخت اصل نيز مشكل و پس از گذشت سال‌هاي نه چندان زياد تقريبا غير ممكن گرديد و يهوديان كه خود را قاتل سيدنا عيسي مي‌دانستند توانستند با ايجاد يك جريان انحرافي مسيحي  در داخل شریعت مسيحيت به موفقيت بزرگي دست يابند. جالب اينجاست كه آن‌ها قسمتي از انجيل كه به نام «پولس» است هيچ روايت يا سخني از سيدنا عيسي در آن وجود ندارد بلكه تماما گفته‌ها و سخنان همين شياد شيطان صفت مي‌باشد.

پس از ظهور اسلام يهوديان باز از مذهب سازي و ساختن جريانات موازي با اسلام دست برنداشتند و همگام با جريان مبارك اسلام شروع به توليد مذهبي جديد نمودند كه امام علي در همان آغاز پيدايش آن‌ها عده‌ي بسياري از آنها را نابود گردانيد اما باز به رشد سرطاني خود ادامه دادند. يهوديان علاوه بر آن جهت آلوده تر كردن رسالت دين اسلام اقدام به حديث سازي و دروغ بستن به زبان رسول الله صلي الله عليه وسلم نمودند که به اسرائیلیات مشهوراند . ادامه خواندن دین سکولاریسم و تولید و ساختن جريانات موازي با اسلام(۲۵۸)

اسلوبهای جنگ روانی سکولاریستهای قریش و معاصر در برابر قانون شریعت الله : (۲۵۷)

اسلوبهای جنگ روانی سکولاریستهای قریش و معاصر در برابر قانون شریعت الله : (۲۵۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

مبارکفوری چند نوع از این اسلوبهای جنگ روانی را برشمرده است :

۱- تحقیر و تمسخر، ریشخند و خندیدن به قصد آبروریزی مسلمانان و سبک شمردن نیروی معنوی آنها، همچنین رسول الله صلی الله علیه وسلم  را با اتهامات تمسخر آمیز و دشنامهای احمقانه و … هدف قرار می دادند.

۲- تشویش اذهان مردم پیرامون تعالیم نبوی و برانگیختن شبهه ها و پخش تبلیغات دروغین و نشر اکاذیب و ایرادهای واهی نسبت به این تعالیم و شخصیت رسول الله صلی الله علیه وسلم  و ادامه دادن به این تبلیغات و غوغاها جهت مشغول کرد اذهان عمومی و دور کردن مردم از رسول الله صلی الله علیه وسلم  …

۳- مبارزه با قرآن از طریق اسطوره های گذشته و مشغول کردن مردم جهت منصرف شدن آنها از قرآن … نضر بن حارث به حیره رفت و آنجا داستان و اسطوره های پادشاهان ایرانی مانند رستم و اسفندیار را فرا گرفت. هرجا که رسول الله صلی الله علیه وسلم  جهت دعوت مردم به دین خدا و هشدار مردم از خشم خدا می نشست، نضر پشت سر او می رفت و می گفت : قسم به خدا سخنان محمد از سخنان من شیرین تر نیست و مردم را جمع می کرد و داستان پادشاهان فارس و داستان رستم و اسفندیار را برای آنان تعریف می کرد سپس می گفت : سخنان محمد کجا مثل سخنان من است؟

۴- چانه زدن بر سر اینکه اسلام و نظام جاهلی سکولاریستی  در یک میان راهی به هم برسند به صورتی که سکولاریستها از بعضی موضعهای خود دست بردارند و رسول الله صلی الله علیه وسلم  هم از بعضی قوانین شریعت صرفنظر کند و در این مورد خداوند موضع رسول الله صلی الله علیه وسلم  را روش می کند و می فرماید :وَدُّوا لَو تُدهِنُ فَیُدهِنُونَ  (قلم/ ۹) ايشان دوست مي‌دارند كه نرمش و سازش نشان دهي، تا آنان هم نرمش و سازش كنند (بدين اميد كه برخي از فرمانهاي خدا را به خاطر آنان ترك كني، و در بعضي از مسائل با ايشان همگام و همآهنگ شوي)

دوست دارند که مداهنه و سازش  کنی تا مداهنه و سازش  نمایند».اما در برابر با رد هر گونه سازشی کفار سکولار و دین سکولارشان مورد خطاب قرار گرفته که : قُل یا أَیُّهَا الکافِرُونَ* لا أَعبُدُ ما تَعبُدُونَ … لَکُم دینُکُم وَلِیَ دینٌ (کافرون / ۱-۳)بگو : اي كافران ! آنچه را كه شما ( بجز خدا ) مي‌پرستيد ، من نمي‌پرستمو شما نيز نمي‌پرستيد آنچه را كه من مي‌پرستم ادامه خواندن اسلوبهای جنگ روانی سکولاریستهای قریش و معاصر در برابر قانون شریعت الله : (۲۵۷)

دين سكولاريسم عامل تحريف دين اسلام قبل از پیامبر خاتم(۲۵۶)

دين سكولاريسم عامل تحريف دين اسلام قبل از پیامبر خاتم(۲۵۶)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

دين سكولاريسم نوعی رویکرد به هستی و درواقع نوعی هستی‏شناسی است كه درنقطه مقابل چنین نگرشي شریعتهای آسماني قرار گرفته اند و با استناد به آيات قرآن مي توان فهميد كه دين سكولاريسم عكس العمل و واكنشي به دين اسلام پس از آدم تا قيامت بوده است. تمام تلاش دين سكولاريسم سازگار نمودن دين اسلام با قوانين و برنامه هاي دين سكولاريسم بوده است .

عنوان سکولاریزاسیون هم، که به معنای سکولاری کردن است، به سکولاریسم مفهوم فرآیند را می‏دهد. فرآیند به معنای آن است که سکولاریسم طی پروسه‏ای زما‏نبر از یک نقطه‏ای به نقطه دیگر در حوزه عقايد، ارزشها، فرهنگ و تاریخ رخ می‏دهد.

البته دين و فرهنگ ديني نیز پروسه ايست كه در حوزه ي عقيده، فرهنگ، نهادها و ساختار اجتماعي  و اجرايي جامعه  و تاریخ تحقق می‌یابد؛ بنابراین مقوله‏ای فرآیندی است.

موضوعی که ما را بر آن وامی‏دارد حوزۀ عقيده را بر حوزۀ تاریخ و فرآیند تاریخی مقدم سازیم وجود جوامعی است که چه بسا به لحاظ رفتاری، عملی و شیوه زندگی از اديان آسماني سکولار گردیده و فرآیند سکولاریزاسیون در آنها طی شده باشد، ولی به لحاظ باور و اعتقاد به شریعتهای ديگرسکولار نباشند. درواقع بین باور و عمل به شریعتهای آسماني و مذاهب نوظهور دین سکولاریسم تمايزات غير قابل انكاري وجود دارد .

در طول تاريخ به كرات ديده شده است كه اثردين سکولاریسم در حوزه شریعتهای آسمانی ديگر هرگز دربردارنده ي مفهوم استقلال داخلي اين شریعتها از سيستم و قوانين اجرايي و حكومتي جامعه نبوده است بلكه شریعتهای ديگر مجبور بوده اند كه خود را به نسبتهاي مختلف با دين سكولاريسم حاكمه تطبيق دهند. اين تطبيق شریعتهای مختلف با دين سكولاريسم منجر به نوعي آميختگي آنها با دين سكولاريسم گرديده و از شریعتها معجوني پديد آمده است كه در عرصه ي ساستهاي حكومتي از آن استقبال شده است و در اكثر موارد  همچون يك ابزار در خدمت سياستهاي متوليان دين سكولاريسم قرار گرفته اند و در معادلات قدرت ايفاي نقش نموده اند .

همين ايفاي نقش شریعتهای مختلف در برابر دين سكولاريسم باعث ايجاد يك شریعت التقاطي و رسمي جديد در پاره اي از جوامع گشته است كه هيچ ارتباطي با اسلامي كه به آنها معرفي شده است ندارد . اين امرباعث سردرگمي دسته اي از محققين گشته است به گونه اي كه چنين پندارند اين شریعت جديدي كه از سازگاري و تركيب دين اسلام با دين سكولاريسم  توليد گشته است تفاوتي با اصل اسلام ندارد و دين اسلام، يعني همين مخدر و معجوني كه در حال تخدير مردم و خادم طبقات منفعت طلب ستم پيشه است .

زماني كه قوانين اسلامي از دين آسمانی پالفته مي گردند و هستی‌شناسی سکولار می‏شود، زندگي عقيدتي و دنيوي هم با همۀ تنوعاتی که می‌تواند به صورت عملی پیدا کند، صورتی سکولار به خود می‏گیرد.

انسان  اگر در هستی‏شناسی خودش به این حقیقت رسیده باشد که دين اسلام (نه اسلام سازگار شده با دين سكولاريسم)  قوه شناخت جهان و ابزار اداره ي زندگي معنوي و مادي است، باید در هستی‏شناسی خودش به این باور برسد و نبايد هیچ تحمیلی از بیرون بر انسان بشود. این جزء ذاتی انسان مختار و آزاد است و اگر انسان با پیش‏فرض دين سکولاريسم به عالم نگاه کند، درواقع تحمیلی است که به انسان شده است. بر اثر چنین پیش‏فرضی است که خود انسان به آن راه نمی‌برد و در نتیجه تناقضی در نظام معرفتی را به دنبال می‏آورد. در اين مرحله گفته مي شود كه دين اسلام در اين برهه از تاريخ تحريف شده است ونياز به آمدن رسول و پيامبري جديد به شدت احساس مي شد .

اسباب و عوامل خارجی رشد دین سکولاریسم در میاین مسلمین(۲۵۵)

اسباب و عوامل خارجی رشد دین سکولاریسم در میاین مسلمین(۲۵۵)

دین سکولاریسم و سوء استفاده از عقاید دینی مردم همچون یک ابزار :

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در عقیده ی اسلامی اساسا تنها نظامی که می‌تواند انسان را به سعادت برساند، نظام الهی است؛ تنها قانونی که انسان را می‌تواند به سعادت برساند، قانون الهی است و تنها رهبری که می‌تواند انسان را به سعادت برساند، رهبری الهی است. البته باید حواسمان هم باشد که در طول تاریخ افراد بسیاری از شریعتهای آسمانی سوءاستفاده کرده‌اند که این ربطی به دین اسلام ندارد. خیلی‌ها حتی به نام دین در برابر انبیا و پیروان صادق آنها ‌ایستادند. فرعون با نام دین و دفاع از دین مردم را بر علیه موسی بسیج نمود و  حسین بن علی علیهما السلام را تحت رهبریت حاکمیت دینی کشتند و گفتند که او علیه حکومت حق خروج کرده است. ا‌ین‌ها ربطی به دین اسلام ندارد..

در طول تاریخ دین سکولاریسم کوشیده است تا حاکمیت خود بر مردم را از کانال علمای درباری بر زیر دستان بفهماند و به آن جنبه ی قدسی بدهد. و در دوراني كه دين سكولاريسم موفق به تحريف و سازگار نمودن دين اسلام با اهداف و برنامه هاي خود مي شود از كانال علماي دست پرورده اش به توده هاي مردم چنين القاء مي كند كه  نظم اجتماعی موجود، نوعی «نظم قدسی» است؛ بدین معنا که اعضای جامعه تصور می‏کنند سازنده این نظم، نیرویی متعال مثل خداوند بوده و کنش و عقلانیت انسان‏ها دخالتی در ساخته شدن آن ندارد.

به تعبیر دیگر، در جوامعی که دين سكولاريسم موفق شده است كه نظم قدسی را حاكم گرداند ، یک نظام نمادین دینی سازگار با اميال و اهداف دين سكولاريسم وجود دارد که همه‏ چیز را سازمان‏دهی می‏کند و انسان‏ها باید در زیر سایه آن  زندگی کنند،  و کنش‏های خود را بر اساس آن توجیه کنند و بدیهی است که این نظام‏های نمادین تا حد زیادی انحصار طلبند. اين همان چيزي است كه در ايران عصر ساساني و ظهور امثال كرتير و قرون وسطي وانگيزاسيون نصارا در اروپا و ايران عصر صفوي و غيره مشاهده اش نموده ايم . در عصر صفوي یک نظام سلطنتی الگوبرداری شده از دوره ساسانی، با این دید که شاه فرّه ایزدی دارد و ظل الله است و به همین دلیل نمی‏توان آن را زیر سؤال برد، حاکم شده بود.

تکفیر غیر شرعی ابزاری جهت تفرق  و فرسودگی  مسلمین(۲۵۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

مسئله تکفیر از جمله مسائل و قضایای عظیم و بزرگی است که آثار بزرگ و عظیمی را نیز به دنبال دارد و بر هیچ مسلمانی حلال نیست که در آن وارد شود مگر اینکه دلیلی روشنتر و واضحتر از خورشید در وسط آسمان صاف از جانب الله جل جلاله یا حدیث صحیحی از رسول الله صلی الله علیه و سلم داشته باشد.

شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید: بدان نسبت کفر یا فسق دادن به کسی از جمله مسائل اسماء و احکامی است که در آخرت وعده و وعید به آن تعلق می گیرد و در دنیا هم دوستی و دشمنی. قتل و سلامتی و … . و الله – سبحانه و تعالی – بهشت را بر مؤمنین واجب و آنرا بر کافرین حرام گردانیده است. این قاعده احکام کلی در هر زمان و مکانی می باشد.

همچنین می گویند: ” بدین دلیل اهل علم و سنت مخالفانشان را تکفیر نمی کنند هر چند مخالفین ایشان را تکفیر کنند، چون مسئله کفر حکم شرعی است و برای انسان صحیح نیست که در این گونه موارد مقابله به مثل کند. همچون کسی که به شما دروغی می بندد شما حق ندارید که در مقابل به وی دروغ ببندید، چون دروغ حرامی است در حق الله تعالی. به همین شیوه مسئله تکفیر هم حق الله تعالی است. پس هیچ کس کافر شمرده نمی شود مگر اینکه خدا و رسولش صلی الله علیه و سلم آنرا کافر شمرده باشند.

و خوارجی که رسول الله صلی الله علیه و سلم امر به کشتنشان داد و با اینکه با نص و اجماع گمراهیشان اثبات گردید و علی رضی الله عنه و امامان دین از صحابه و تابعین با آنان جنگیدند، اما هیچ یک از ائمه آنها را کافر نشمرد ، بلکه با آنها به خاطر بغی شان جنگیدند… ”

نباید به اشتباه رفت ، هنگامی که صحبت از خطرات تکفیر وعواقب وخیم و سنگینی سخنی که در این مقوله گفته می شود به میان می آید این به معنی سهل انگاری، سازش، ماست مالیزه کردن و – پناه بر خدا – بستن درهای رده و ارتداد و حکم به ایمان کسی نیست که کفرش با دلیل و برهان آشکار و قلبش را به سوی کفر و طغیان باز کرده است. بلکه هدف، بیان خطر مسئله و پرهیز از جرأت پیدا کردن در باز کردن ووارد شدن به درهای آن است. تا آنجا که گروهی از اهل علم گفته اند: اگر شما بمیری و در مورد فرعون چیزی نگویی خداوند به واسطه چنین عملی تو را باز خواست نمی کند.

بسیار دیده شده که اهل علم در مورد امری حکم به کفر بودن آن می دهند اما اگر کسی مرتکب آن شد را خارج از ملت و کافر نمی شمارند. چون از شروط تکفیر چنین شخصی آن است که عذر قابل قبولی در شریعت نداشته باشد. ادامه خواندن

کدام دلايل جهت حل اختلافات ، شرعی اند؟(۲۵۳)

کدام دلايل  جهت حل اختلافات ،  شرعی اند؟(۲۵۳)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

بسياري اوقات ديده شده  كه ميان چند مسلمان بر سر موضوعي خاص جر و بحث شده است و با تمام غوغاسالاري كه طرفين به راه انداخته اند، اغلب بدون نتيجه و گاه با نگراني و … خاتمه يافته است. هر كدام از طرقين برداشت خود را صحيح دانسته و يا اگر خيلي بالاتر رفته،  به حرف يكي از اشخاص و علماي مورد اعتمادش استناد نموده و طرف مقابل هم به همين شيوه آراء و نظريات افراد مورد اعتمادش را كه مخالف نظريات طرف مقابل و در تائيد اهداف و گفته‌هايش بوده به ميان مي‌کشد و ….

امام شافعي رحمه الله عليه با درك چنين وضعي نخستين كسي بود كه جهت درمان اين بيماري «علم اصول فقه» را بنيان گذاشت. وبرای گريز از چنين سرگرداني ، در علم اصول فقه با بي بعنوان ادله الفقه بازگشته است كه در آن با بيان چارچوبی اساسي و شرعي، جهت هدفمند كردن و به نتيجه رساندن تمام بحث‌ها و گفتگوها و تحقيقات اسلامي،  راه هر گونه كجروي و سوء استفاده‌اي را مي‌بندد.

اين ادله و دلايل شرعي به دو دسته‌ي مهم ۱-متفق علیه ۲-مختلف فیه و هر دسته به چند زير مجموعه تقسيم مي‌گردند:

الف: متفق عليه : ۱٫ قرآن ۲٫ سنت ۳٫ اجماع ۴٫ قياس

ب: مختلف فيه ۵٫ استحسان ۶٫ استسحاب ۷٫ عرف و عادت ۸٫ شرع من قبلنا ۹٫ مصالح مرسله ۱۰٫ سد الزرايع ۱۱٫ تتبع الاستقراء ۱۲٫ قول صحابي

اين موارد دوازده گانه ابزارها و كانالهايي هستند كه بحث و تحقيق را به سوي هدف مطلوب راهنمايي و هدايت مي‌كنند. آن دسته از دلايل شرعي كه به متفق عليه مشهورند به اين معني است كه تمامي علماء و بزرگان اهل سنت در استفاده از چنين ابزار هايي اختلاف نداشته و با هم متفق القول هستند اما دسته‌ي دوم بر مواردي از استفاده از آن اختلاف نظر وجود دارد.

در هر صورت ما در هيچ يك از موارد ياد شده قول خود شخص يا علماي مورد اعتماد آن شخص را به عنوان دليل شرعي نمي‌بينيم؛ در اينجا فقط با ميزان استفاده‌ي صحيح از اين ترازوها و كانال‌هاست كه ميان يك باحث مبارز حق طلب با يك هرج و مرج طلب سر در گم جدايي مي‌افكند.

اگر شخص باحث مبارز از روش صحيح استفاده از اين كانال‌ها بي خبر است و مي‌ترسد كه خير از زبانش جاري نشود براي وي و ديگر خواهر و برادرانش بهتر است كه ساكت بماند و اين امر خطير را به ديگران يا زمان تسلط خودش بر ادله‌ي شرعي موكول كند.

مردمان عادي نيز ، كه به تبعيت از مذهب خاصي از اسلام دل بسته‌اند ، برايشان بهتر است كه بر اصول و آرائي پايبند باشند كه رهبران اصلي مذهبشان، كه مورد قبول و جاي استناد ديگر هم مذهبهايشان در ديگر نقاط جان مي‌باشند،  آن را وضع نموده‌اند. ابن مسعود مي‌گفت: كسي كه مي‌خواهد از كسي دنباله روي و تقلید نمايد، از كسي پيروي كند كه مرده است. زيرا زنده‌ها پيوسته در معرض فتنه و آزمايشند.[۱]

به عنوان مثال يك شافعي مذهب بحث‌هايش را از كانال‌هاي: ۱٫ قرآن ۲٫سنت ۳٫ اجماع ۴٫ قول صحابه ۵٫ قياس هدايت نمايد، برايش بهتر است؛ تا اينكه خداي ناكرده وارد كانال‌هايي گردد كه خطواط شيطان خوانده شده و امروزه مدافعین دین سکولاریسم و كفار مهاجم جهت هدايت بحث‌ها و افكار مسلمين چنين كانال‌هايي را از طريق كتب، سايت‌هاي اينترنتي و كانال‌هاي ماهواره‌اي با بهره‌گيري از تمامي امكانات رسانه‌اي و تبليغي موجود و استفاده از دين فروشان مردم فريب (فقهاي مارينز) ايجاد نموده‌اند. ادامه خواندن کدام دلايل جهت حل اختلافات ، شرعی اند؟(۲۵۳)