قدم اول در حل مسائل اختلافي مسلمین(۲۵۲)

قدم اول در حل مسائل اختلافي  مسلمین(۲۵۲)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

«وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا » (اسراء/۳۶) از چيزي دنباله‌روي مكن كه از آن ناآگاهي . بي‌گمان (انسان در برابر كارهائي كه) چشم و گوش و دل همه (و ساير اعضاء ديگر انجام مي‌دهند) مورد پرس و جوي از آن قرار مي‌گيرد.

شناخت نخستين قدم در بر خورد با مسائل اختلافي ميان مسلمين با همديگر و حتي ميان مسلمين با غير مسلمين مي‌باشد. شناخت علمي و دقيق اولين مرحله و استارت شروع صحبت در مورد هر مسئله اختلافي حتي پذيرش هر حكمي مي‌باشد،  به همين دلیل خداوند گوش جهت خوب شنيدن، چشم جهت خوب ديدن ، كه دو ابزار ووسیله ی بزرگ عقل و علوم تجربي به شمار مي‌روند، از يك طرف، و قلب جهت درك و تفقه حقايق از ديگر سو را، در برابر تمامي آنچه كه پذيرفته‌اي مسئول مي‌داند و قطعا مورد باز خواست قرار مي‌گيريم.

در خصوص انصاف شيخ الاسلام ابن تيميه اين گونه ذكر شده كه مخالفان در حلقه‌ي درس او حضور مي‌يافتند تا از ادله‌ي خود و تقرير و بيان آن از جانب شيخ آگاهي يابند، زيرا شيخ الاسلام قبل از رد سخنان مخالفين به شیوه ای واقع گرایانه ادعا و گفتارشان را شرح مي‌داد، او در هر مسأله‌اي كه مورد اختلاف بود عميقا به جست و جو پرداخته و گاه دلايل و استدالات قوي را در مطالب بيان مي‌داشت كه خود صاحب سخني كه با وي مخالف بود نيز از چنين نقاط قوت برجسته‌اي آگاه نبود و آنرا نمي‌دانست و اين نهايت عدل و انصاف، بي طرفي و تحقيق در باره‌ي حقيقت يابي يك مطلب است[۱]اين مطلب را محمد بن علي بن زاملكاني شافعي بيان مي‌دارد او از جمله كساني بود كه بارها به مناظره با شيخ الاسلام پرداخته است، در مورد ابن تيميه مي‌گفت: سرور ما، شيخ ما، الگوي ما.

بيان نمودن نقاط قوت و ضعف انديشه‌هاي مشركين و اهل كتاب هيچ مشكلي براي مسلمين در بر ندارد ، تا اينكه خدايي ناكرده شخص مسلمان خيال كند با توصيف دقيق جاهليت موجود جايگاه وي متزلزل مي‌گردد. اگر مي‌بيند كه برداشت‌ها و انديشه‌هاي اسلامي وي در برابر پاره‌ي شبهات و انديشه‌هاي مشركين از درجه قوت كمتر برخوردار است به خاطر خود اوست نه عقيده‌ي اسلامي .چون اگر خوب دقت شود خداوند تا روز قيامت تمامي عقايد اسلامي را از يك طرف و انديشه‌ها و اعمال شرك آلود را بيان نموده است و حتي به ريز ترين ويژگي ظاهري و حتي قلبي مشركين نيز پرداخته و از بيان دقيق آن‌ها كوتاهي به عمل نيامده است  و ما تا روز قيامت اين آيات و ويژگي‌ها را به همراه ديگر احكام توحيدي و عقيدتي اسلامي قرآئت نموده و كسب ثواب مي‌كنيم. ادامه خواندن قدم اول در حل مسائل اختلافي مسلمین(۲۵۲)

اختلاف مشروع و مسئله‌ي مفاسد و مصالح(۲۵۱)

اختلاف مشروع و مسئله‌ي مفاسد و مصالح(۲۵۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شيخ الاسلام ابن تيميه در مسئله اختلاف رأي ميان سيدنا داود و سيدنا سليمان در تفسير آيه‌ي: وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ * فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا” (انبياء/ ۷۸-۷۹) مي‌گويد: ميان انبياء نيز اختلاف روي داده است و علماء وارث انبياء هستند. يكي از ويژگي‌هاي اين وراثت وقوع اختلاف ميان آنان نيز مي‌باشد، بلكه به طريق اولي اختلاف ميان علما نمود بيشتري دارد.[۱]

تفاوت و اختلاف در ميزان توانايي‌هاي فهمي و ادراكي انسان‌ها چيز قطعي است و به همين دليل است كه خداوند متعال مي‌فرمايند: لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ… . و هرگز نمي‌توان همه‌ي انسان‌ها را از لحاظ عقلي و فهمي در يك سطح قرار داد و خيال پردازي، آرمانگرايي و توهم هم فايده‌اي ندارد.

اختلاف ميان علما، رهبران و حتي مردم عادي در بعضي موارد بر سر مصالح و مفاسد انجام دادن يا انجام ندادن عمل خاص است. خداوند در آيه ۱۰۸ سوره انعام مي‌فرمايد: (اي مؤمنان) به معبودها و بت‌هايي كه مشركان بجز خدا مي‌پرستند دشنام ندهيد تا آنان (مبادا خشمگين شوند و) تجاوزكارانه و جاهلانه خدا را دشنام دهند… .

همچنين در آيه ۷۹ سوره‌ي كهف، خضر، هدف از معيوب كردن كشتي را چنين بيان مي‌كند: «من خواستم آن را معيوب كنم [چرا كه] سر راه آنان پادشاه ستمگري بود كه همه‌ي كشتي‌هاي [سالم را] غصب مي‌كرد و مي‌برد.

در مسئله‌ي اختلاف و درگيري لفظي ميان سيدنا موسی و سيدنا هارون بر سر گوساله‌ي سامري و تشخيص سيدنا هارون در حفظ وحدت و جلوگيري از تفرق نيز باز مي‌بينيم كه اين حالات جز لاينفك زندگاني مبارزاتي انسان‌ها به شمار مي‌رود. اختلاف ميان ابوبكر و عمرنيز جهت جنگ با اهل رده از همين  موارد مي‌باشد.

بعضي از امور پيش مي‌آيد كه علما هم در اصل حكم و هم در تطبيق آن اختلافي ندارند، اما در مورد ميزان مصلحت و مفسده‌اي كه بعد ها كه بر اثر تطبيق حكم روي مي‌دهد با هم اختلاف دارند. همچون مخالفت ابن عمر با تصميم حسين ابن علي در قيام عليه حكومت يزيد آن هم با پشتوانه افرادي چون اهل كوفه كه منجر به وقوع حادثه‌ي كربلا و … گرديد.

در ضرورت وجود مبارزات مسلحانه در هر عصري عليه طواغيت و ستمگران آن عصر گروهي‌مي‌گويند بر خورد اين چنيني با اين منكر موجب منكر بزرگتر مي‌گردد و گروهي ديگر مي‌گويند كه اين منكر بسيار بزرگتر و تأثير گذارتر از عواقب برخورد با آن است و با تحمل مشكلات آن بايد از بين برده شود.

در تمام اين موارد ميان اهل توحيد كه در همان قدم اول كفر به طاغوت خود را اعلام نموده‌اند در ارزيابي وضع موجود و شيوه‌ي برخورد با آن نظريات مختلفي بوجود مي‌آيد در اينگونه موارد نه كسي برچسب مرجئه‌اي بودن مي‌خورد و نه غلات و خوارج بودن. ادامه خواندن اختلاف مشروع و مسئله‌ي مفاسد و مصالح(۲۵۱)

مسلمین و اختلافات درون گروهی (۲۵۰)

مسلمین و اختلافات درون گروهی (۲۵۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

هستند کسانی که ،با وجود این که خود شدیداً در تشدد و تضاد با هم به سر می برند ، همواره در تلاشند هر اختلاف رأی هر چند کوچک و سلیقه ای در میان مسلمین و بخصوص در میان جماعت جهادی آن را به انشعاب ، تفرقه و جدایی تبدیل نمایند. به عبارت دیگر حرفه ای را برگزیده اند که به آتش بیار معرکه مشهور است. از پخش شایعه و سنجیدن وضع موجود گرفته تا ایراد سخنرانی و بر پا نمودن جلسات بحث و گفتگو تا پخش نوشته ها و رسانه ها و… . تمام انرژی شان را ابتدا در اثبات شخصیت ناچیز و بی ارزش خود به انسانی صاحب فکر و منتقد، و در نهایت، تسویه حساب با جریان مبارک اسلامی و تخریب و انهدام تدریجی آن متمرکز می نمایند.

اینان دسته ای اند که گاه دست به اقدامات خشونت آمیز و حتی ترور و تصفیه های درون گروهی نیز می زنند و با توجیهات ناقص خود گاه به رادیکالیسم و شتابزدگی و گاه به مداهنه و سازشکاری کشیده می شوند.

در واقعیت امر این جماعت هم می توانند افراد مومن ، صادق ، وطن دوست و مجاهد مبارزی باشند که در چنین دامی افتاده اند و هم ممکن است عده ای مخلص ، مجاهد  صادقی باشند که فریب دشمنی نفوذی یا توطئه و دسیسه ای از جانب دشمن را خورده باشند. در هر دو صورت ظاهراً هر دو طیف مرتکب اشتباه واحدی می شوند که معمولاً واکنش واحدی را نیز به خاطر پیچیدگی و مه آلود بودن وضعیت آنان و حکم به ظاهر عمل آنان در پی داشته است.

برای تمام کسانی که در برابر چنین فتنه ای قرار می گیرند باید جای تعجب و سئوال باشد که این «مومنان به ظاهر صادق» چرا بر خلاف دیگر جماعت های اسلامی مجاهد در جهان اینقدر مشتاقانه در انتظار تفرقه و تکه تکه شدن و در نهایت ضعف و سستی جنبش آزادی خواهانه مسلمان هستند؟ بیننده و شنونده باید از خود بپرسد ضعیف شدن و در نهایت متلاشی شدن جنبش حق طلبانه ی مستضعفین چه سودی به حال این به ظاهر مسلمانان و به ظاهر انقلابیون دارد که خود از اعضاء و هم مسیران آن به شمار می رفته اند؟

حل این مسایل و پاسخ به آن ها می تواند هم به عنوان عاملی پیش گیرنده به کار رود و هم پرده از جنایتی نابخشودنی بردارد که عده ای خواسته یا نا خواسته با آن در مسیر منافع دشمن و ضربه زدن به دین اسلام، دنیا و آخرت خود و دیگران گوسفندوار به سوی قصاب خانه در حرکتند هر چند که فکر چمن زار را درسر خود بپرورانند.

ما از نیت ها می گذریم اما در دنیای کنونی و شرایط عینی موجود سود چنین حرکت هایی نصیب دشمن،و ضرر و فاجعه ی تکراری آن در تاریخ بشریت متوجه تمامی آزادی خواهان و رنج دیدگان می شود.

از نظر درونی این افراد هر چند که خود را پالایش شده و پیشروان درجه یک می شناسانند ،اما در واقع امر، خود در نهایت، دچار اختلافات متعددی گشته و بیشترین انرژی شان را صرف بد و بیراه گفتن به همدیگر نموده و در نهایت دست کشیدن از فعالیت، گوشه گیری و غالب شدن روحیه ی یأس و نا امیدی بر آن ها چیره می شود. این وضعیت آن هایی ست که فریب خورده اند، اما رهروانی که اکثراً مزدوران دشمن و عاملین مستقیم و غیر مستقیم آن هایند با مزدی که از مردم فروشی و دین فروشی نصیبشان شده است به ریش همه می خندند و پیروزیشان را جشن می گیرند.

شما برای اندک زمانی کودتایی که علیه خلیفه سوم رسول الله صلی الله علیه و سلم شد را مجسم کنید ، اغتشاشگران چه کسانی بودند ، رهبرانشان از کجا آب می خوردند، در سپاه خلیفه چهارم رسول الله صلی الله علیه و سلم چه وضعیتی داشتند، چه فجایعی را که به بار نیاوردند، و مسبب چه خون هایی که نشدند، پس از قتل خلیفه چهارم به چه بلایی گرفتار شدند، و چگونه تا هم اکنون پس از چهارده قرن هنوز هم فتنه ای که این خائنین به دین مرتکب شده اند  خاموش نشده و هنوز هم قربانی و خون می گیرد؟

رشد سریع و قدرتگیری دین سکولاریسم نتیجه منفی مناقشات درونگروهی شریعتها و مذاهب آسمانی: (۲۴۹)

رشد سریع و قدرتگیری دین سکولاریسم نتیجه منفی مناقشات درونگروهی شریعتها و مذاهب آسمانی:  (۲۴۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

نهضت اصلاح دینی (رفورمیسم)  یکی از عوامل مؤثر در شکل گیری امروزین دین سکولاریسم در غرب است  ، یعنی جریانی که طی آن به تدریج از نفوذ نصرانیت  در شؤون زندگی کاسته شد.

مارتین لوتر (۱۴۸۳- ۱۵۴۶م) از پیشگامان این حرکت بود. وی با هدف اصلاح دین و برقراری انضباط در کلیسا، دیدگاه های جدیدی درباره نصرانیت ارائه کرد. جدایی قدرت حکومتی از کلیسا از جمله اصول مورد نظر وی بود. «لوتر» اظهار داشت پادشاهان قدرت خود را مستقیما از خدا می گیرند و وظیفه کلیسا فقط پرداختن به امور معنوی و روحی است.نهضت اصلاح دینی، باعث درهم شکستن حاکمیت کلیسا گشت. از پیامدهای این حرکت، درگیری فرقه های مذهبی بود که موجب سستی و زوال قداست دین و زمینه ساز سکولاریسم شد.[۱]

زمانی که حکومتی داعیه پرچمداری نصرانیت یا اسلام داشته باشد اما در وظایف خود کوتاهی کند و نا کار آمد باشد ، این دین اسلام است که متهم به ناکارآمدی می‌شود ، و جامعه  به چندین فرقه ی مذهبی موافق و مخالف تقسیم گشته و تفرق و جنگهای داخلی دامنگیر آن می گردد . یکی از دلایلی که به اشاعه دین سکولاریسم در اروپا کمک کرد، اشاعه مناقشات مذهبی پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها بود که به جنگ‌های چند دهه‌ای انجامید .

بر همین اساس یکی از مهمترین دلایل نفوذ دین سکولاریسم  در جوامع اسلامی را دامن زدن به مناقشات مذهبی  باید دانست ، اختلاف شیعه و سنی مهندسی شده و پروژه‌ی  تولید جریانات و تفاسیر موازی با اسلام که از سوی غرب هدایت می‌شود نیز تلاشی جهت تکرار همین سناریو می باشد .

[۱] هارولد لاسکی ، سیر آزادی در اروپا  ، ترجمه رحمت الله مقدم مراغه ای، تهران، خوارزمی، ۱۳۸۴ ه ش.  ص ۱۴

استدلال اساسى معتقدان به دین سكولاريسم در میان مسلمین: (۲۴۸)

استدلال اساسى معتقدان به دین سكولاريسم در میان مسلمین: (۲۴۸)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

مفهوم سازی دینی حداقلی یک حیله فکری برای باز کردن باب دین  سکولاریسم در جامعه است به این معنا که شما می‌توانید سکولار باشید، و دین آسمانی را از قلمروهای سیاست، دولت، اقتصاد، فرهنگ و سیاست جدا بدانید اما مسلمان هم باشید، این همان حیله فکری است که با مفهوم سازی دین حداقلی اشاعه پیدا می‌کند و در سبد اعتقادی و معرفتی مردم قرار می‌گیرد. در این صورت دین سکولاریسم به به معنی  محصورسازی دین خدا در قلمرو کوچکی است که دین سکولاریسم برایش تعیین کرده است .

دست اندرکاران نصرانیت در گام‌های اولیه  دین سکولاریسم را برای محافظت از نصرانیت خلق کردند تا از فشار آسیب‌های سیاست و سیاست‌گذاران و دولت‌های سکولار بر کلیسا کم کنند اما این در واقع همان محصورسازی دین آسمانی در قلمرو کوچک زندگی یعنی رابطه فرد با خود و خدایش است در حالیکه انسان علاوه بر این دو بُعد باید به رابطه خود با دیگران، جامعه، سیاست، اقتصاد و … در قلمرو دین آسمانی توجه نشان دهد، نبود این ابعاد در نصرانیت تحریف شده دلیل بر عدم وجود آن در شریعت پیامبر خاتم نیست .

با این وجود مدافعین دین سکولاریسم استدلالهایی برای توجیه کار خود آورده اند که به آنها اشاره می شود :

  • استدلال نخست آنان اين است كه قلمرو دين آسمانی، بيان حدود وظايف آدمى، در ارتباط با خداست و بيان مقررات مربوط به اداره جامعه، از حوزه دين آسمانی خارج است، لذا تلاش براى تدوين مجموعه اى از نظام هاى اجتماعى درچارچوب مبانى دينىآسمانی، كارى بيهوده است و براى اداره جامعه، چاره اى جز مراجعه به عقل انسانى و فهم بشرى نيست.

مطهرى در نقد اين استدلال مى گویند: «بعضى گفته اند زندگى يك مسأله است و دين مسأله اى ديگر و دين را نبايد با مسايل زندگى مخلوط كرد. اين اشخاص، اشتباه اولشان اين است كه مسايل زندگى را مجرّد فرض مى كنند. خير، زندگى يك واحد، و همه شؤونش توأم با يكديگر است، صلاح و فساد هر يك از شؤون زندگى، در ساير شؤون مؤثر است. ممكن نيست اجتماعى، مثلاً فرهنگ و سياست، يا قضاوت يا اخلاق و تربيت و اقتصادش فاسد باشد، امّا دينش درست باشد و بالعكس. اگر فرض كنيم، دين، تنها رفتن به مسجد و كليسا و نماز خواندن و روزه گرفتن است، اين مطلب فرضاً در مورد مسيحيت صادق باشد، در مورد اسلام، صادق نيست». ادامه خواندن استدلال اساسى معتقدان به دین سكولاريسم در میان مسلمین: (۲۴۸)

راههای نفوذ و نهادینه شدن دین سکولاریسم در میان مسلمین (۲۴۷)

راههای نفوذ و نهادینه شدن دین سکولاریسم در میان مسلمین (۲۴۷)

گروههایی که عامل مطرح شدن دین سكولاريسم به شکل امروزین  بودند:

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

دین  سكولاريسم به شیوه ی منسجم و سازماندهی شده ی امروزین آن، مانند بسيارى از مذاهب مختلف آن در مغرب زمين، از يك سو محصول و نتيجه بدآموزى هاى نصرانیت تحريف شده و از سوى ديگر حاصل عملكرد غلط متوليان كليساست. زيرا نصرانیت تحريف شده، از يك سو بينشى متشتت داشته و دين و دنيا و آخرت و دولت را به عنوان دو قطب متضاد و مخالف معرفى كرده است، چنان كه هر كس آخرت را بخواهد، بايد از دنيا، كنار بكشد، و هر كس، به امور دنيوى بپردازد، بايد از جهان آخرت، دست شويد. از سوى ديگر، كليسا استبداد شديد مذهبى را ـ كه ظاهراً بر خلاف تعاليم خود مسيحيت است ـ برقرار ساخته و اداره امور سياسى را قبضه كرده بود.

كليسا و تعاليمش، بزرگترين پشتوانه نظام فئودالى قرون وسطايى بوده است و وقتى طبقه سوداگر نوپا، مى خواست فئوداليسم را كنار بزند و قدرت را به دست گيرد، كليساى كاتوليك را بزرگترين مانع بر سر راه خود مى ديد. اين طبقه، براى خنثى كردن نفوذ كشيش ها و عبور از اين مانع بزرگ، اصل تفكيك دين و سياست را كه با بينش مسيحيت تحريف شده نيز سازگار بود، مطرح كرد. اين حربه، سبب شد كه دست كشيش ها و كليسا، از مسايل سياسى، اجتماعى و اقتصادى، كوتاه گردد.

پس از سپرى شدن قرون وسطا در غرب، هنگامى كه در ميان طبقه نوپاى سوداگر، اين طرز تفكر به وجود آمد كه كليسا، نبايد در مسايل كشور دخالت كند، از آن پس دین سكولاريسم نام مكتبى گرديد كه اساس تفكر آن اعتقاد به جدايى مسايل دنيوى، مانند سياست، اقتصاد و معيشت از مسايل مذهبى کلیسا است. در اين دین و مذاهب مختلف آن، شریعتهای دیگر تنها به عبادات و مراسم مخصوص خود و زندگى شخصى افراد مربوط باشند و نبايد در سياست دخالت كنند.

به اين ترتيب، ملاحظه مى شود كه در مورد ريشه هاى بروز تفكر سكولار، جهان بينى مسلمانان و شرايط جهان اسلام، به طور كامل با غرب متفاوت بوده است. افزون بر اين، نظام خاص كليسا كه مانعى در راه دگرگونى وضع موجود بوده، روشنفكران آن ديار را وامى داشته است تا گمانه جدايى دين از سياست را با شدت هر چه بيشتر مطرح سازند . ادامه خواندن راههای نفوذ و نهادینه شدن دین سکولاریسم در میان مسلمین (۲۴۷)

عواقب مصیبت بار سکولار شدن حکومت اسلامی برای مسلمین و دسته هایی از غیر مسلمانان (۲۴۶)

عواقب مصیبت بار سکولار شدن حکومت اسلامی  برای مسلمین و دسته هایی از غیر مسلمانان (۲۴۶)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

قرار گرفتن جامعه در بستر سکولاریزاسیون و علاوه بر آن ابتلای حکومت به بیماری تدریجی عرفی شدن به نوع تفکر و عمل علمای دین و مسئولین  دولت و حکومت اسلامی و میزان پایبندی آنها به قانون شریعت و تحقق ارزشها و آرمانهای  اسلامی  بستگی دارد .

از منظر نظری، اسلام و اصل دولت و  حکومت اسلامی به دلیل پیوند عمیق میان دنیا و آخرت و هدایت مادی و معنوی بشر از گرایش به «سکولار شدن» به معنای حذف حضور دین اسلام از صحنه زندگی اجتماعی جامعه مصون است، اما از حیث عمل و اجرا، همواره خطر تغییر اندیشه و انگیزه حاکمان و مردم وجود دارد و تغییر باورها، رفتارها و نحوه تعامل دو جانبه مردم و حاکمان نیز تابعی از تغییر اندیشه‌ها و انگیزه‌هاست. از این‌رو، حاکمان اسلامی  و علمای دین علاوه بر ضرورت «تقویت معتقدات دینی»، موظف به «حفظ و ارتقای انگیزه‌های دینی» خود، مردم و کارگزاران حکومت می‌باشند.

سکولار شدن تدریجی مردم و مسئولین نظامهای دینی اسلامی خطری جبران ناپذیر برای چندین نسل از مسلمین خواهد بود . از دلایل مخاطره‌آمیز بودن سکولارشدن برای حکومت اسلامی  می توان به موارد زیر اشاره کرد :

  1. دولت و حکومت اسلامی همواره با احتمال شکست از منظر ظاهری مواجه است. با این حال، این مخاطره برای هر یک از دیگر انواع نظام‌های سیاسی نیز وجود دارد، اما به دلیل آنکه حکومت اسلامی بر مبانی دینی و حضور شریعت در عرصه تصمیم‌گیری اجرایی جامعه استوار است خطیرترین مسئله برای آن، زوال تدریجی شریعت و مبانی آن از صحنه حکومت و اندیشه و رفتار حاکمان خواهد بود. در چنین حالتی، حکومت اسلامی پوسته‌ای است بی‌مغز و جسدی است بی‌روح.
  2. دولت و حکومت اسلامی در صورت سکولارشدن نه تنها تمایزی با حکومت‌های سکولارنخواهد داشت، بلکه عنوان اسلامی آن، خطر تحریف حقایق دین و بیزاری شدید مردم را نیز در پی خواهد داشت. در چنین وضعیتی، مصلحان دینی در غایت صعوبت و رنج، خواهند توانست پیام واقعی و محتوای اساسی دین را به جامعه ای منتقل سازند که اکثریت آن به شدت از گفتمانی که حضور دین در امور اجرایی جامعه را توجیه کند گریزان است .
  3. «سکولارشدن حکومت دینی» موجب از بین رفتن زمینه‌ها و بسترهای ضروری در جهت تحقق «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» و عبادتی جهت رشد و کمال انسانی و ایجاد فضای لازم برای گسترش ناهنجاری‌های اخلاقی ـ اجتماعی و افزایش مذاهب ، تفاسیر ، تفرق ، خرافات و هرج و مرج عقیدتی شده و امید ارتقا و تعالی معنوی اجتماع بشری و اصلاح  و منبع تمام مصیبتها و ذلیلی برای مسلمین گشته و زدودن خرافات و حرکت به سمت اتحاد اسلامی و از بین بردن تفرق و تفاسیر ضد اسلامی را به یأس مبدّل می‌سازد؛ چون حکومت سکولار خود مروج و تضمین کننده ی افزایش و رشد انواع و اقسام خرافات و تفاسیر مخرب و تفرق و… تحت عناوین پلورالیسم ، آزادیهای فردی و… می باشد .
  4. اساس دعوت پیامبر خاتم صلی ‌الله‌ علیه ‌و ‌آله، خروج از انزواطلبی و رهبانیّت و حضور مؤمنانه در عرصه اجتماع همراه با تقوا، معرفت و بصیرت و حمایت و پیروی از قوانین دین جهت تامین اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف، عبادت الله متعال و ایجاد امت واحده اسلامی است. در این دعوت، با تحکیم یک قانون یک امت هدفمند هم به وجود می آید و با تامین رفاه و امنیت برای همه و از میان برداشتن گرسنگی و ترس  زمینه مناسب جهت  « ‏فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ‏ »  فراهم گردیده و جامعه ای اسلامی  به صورت تدریجی شکل خواهد گرفت  . از این‌رو، سکولارشدن حکومت دینی در تعارض با رفاه و امنیت عمومی شهروندان ، وحدت اسلامی و اساس دعوت پیامبرخاتم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله  وسلم است .در انهدام حکومت دینی تنها  مذهب حاکمه ضررمند نخواهد بود بلکه تمام تفاسیر و مذاهب اسلامی به یکسان به حاشیه رانده شده و برای چندین نسل از وجود رفاه و امنیت اسلامی و عبادت بدون دغدغه الله محروم خواهند گردید .

ادامه خواندن عواقب مصیبت بار سکولار شدن حکومت اسلامی برای مسلمین و دسته هایی از غیر مسلمانان (۲۴۶)

اخلاق سکولار(۲۴۵)

اخلاق سکولار(۲۴۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

ازویژگیهای اومانیسم سکولار در این حوزه همانا جابجایی ارزشهاوفضایل ورذایل است.یکی از دانشمندان در این زمینه می نویسد:آنچه دراخلاق دینی رذیله محسوب می شد ، دردوران مدرن فضیلت محسوب می شود ، برجوانب مذموم وجودانسانی وابعاد قبیح اخلاقی او مهرصحت خورده می شود چراکه خود خواهی وسود جویی وخود نمایی ولاف واسراف که همه مورد طعن علمای اخلاق دینی اند خدمت مهمی به تعدیل معیشت اجتماعی می کند ،اگر سیئات فردی حذف شوند وهمگان راه زهد وقناعت درپیش گیرندنظام زندگی مختل خواهد شد ورشته معیشت جمعی گسسیخته می شود.

سودجویان  و زیادت طلبانند که بازار تجارت را پررونق دارند وجاه طلبان اند که به ریاست وسیاست میدوند ولاف زنان وخودنمایانند که مدرسه وکتابخانه را رونق می دهند ودانش خودرا به رخ دیگران می کشند ونام خودرا برکتب ومقالات می نهند و دنیا دوستانند که دنیا را آباد می کنند ، اگرروزی جهان از این اغراض و وامیال پست  تهی گردد مرگ وخفتگی معیشت جمعی رادربرخواهد گرفت .

خلاصه آنکه درجهان امروزعقل تابع نفس شده وبیرون به جای درون نشسته است ورذیلتها همنشین فضیلتها شده اند.   بطور کلی جابجایی ارزشها در این امور می توان خلاصه کرد.ارزشمداری بافایده گرایی نوع دوستی با خود خواهی، حق جویی با مصلحت اندیشی، عاقبت اندیشی با دم غنیمت شماری، تعالی خواهی بالذت جویی ،سعادت طلبی باعافیت طلبی، طلب رضایت خداوند باخرسندی دنیوی، عدالت خواهی با منفعت طلبی، تعبد وتقید باتنبلی وسبک سری، تعصب وغیرت دینی باتسامح وتساهل بی حد وحصر.

نیز مفاهیمی چون: ایمان، آرزو،وحی، تقوی و ایثار بی معنا وبیهوده است که نمونه آن جدایی اخلاق ازدین است که فروید آن رامطرح کرد. به عنوان مثال اخلاق سکولار اخلاق عاری از اندیشه خداست که موضوع آن فایده لذت کارهاوکشف رابطه به نحو عقلی وتجربی است.

ریشه این اندیشه ها در عصر حاضر  به آرای اخلاقی  امثال نیچه بر می گردد. در نظر وی فضایل مطرح در اخلاق دینی همچون افتادگی، تسلیم، رضا، عدل، رحم، شفقت، اخلاق زن صفت و بردگان است؛ واخلاق خود راکه شامل قوت شجاعت اراده معطوف به قدرت، غرور، سرسختی، استقامت و خشونت است را  اخلاق اشرافی و اخلاق سروران می نامد.   ادامه خواندن اخلاق سکولار(۲۴۵)

پیمان علیه دین سکولاریسم (۲۴۴)

پیمان علیه دین سکولاریسم (۲۴۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در ابتدای امر باید پرسید که چرا پیمان؟ و بعد چرا علیه دین سکولاریسم.؟

ابن اسحاق می گوید: گروهی از مردم جرهم و قطورا پیمانی به اسم «پیمان فاضلان» را بستند که این نامها را داشتند: فضی بن حارث جرهمی، فضیل بن وداعه قطوری و مفضل بن نضاله جرهمی. اینان گرد هم آمدند و با یکدیگر بر این پایه هم داستان و هم پیمان شدند که در شهر مکه در برابر ستمکار پایداری کنند و هیچ بیدادگری را به خود وا نگذارند. اینان گفتند: شهر مکه را جز این سزاوار نباشد زیرا خدا جایگاه آنرا بر افراشته است.

عمرو بن عوف جرهمی در این باره گفت:

انَّ الفُضُولَ تَحَالَفُوا وَ تَعَاقَدُوا                     ألَّایَقِرَّ بِبَطنِ مکّةَ ظَالِمُ

اَمرٌ عَلَیه تَعَاهَدُوا وَ تَوَاثَقُوا                        فَالجَارُ وَالمُعتَرُّ فِیهِم سَالِمُ

یعنی: همانا فاضلان همداستان و هم پیمان شدند که هیچ بیدادگری را در شهر مکه آرام نگذارند، کاری بود که بر آن پیمان بستند و رشته های دوستی استوارساختند و اینک تهیدست و همسایه در میان ایشان تندرست و آسوده باشد.

سپس این پیمان از میان رفت و در قریش جز یک یاد چیزی از آن بر جای نماند. آنگاه قبیله های قریش یکدیگر را به همداستانی و هم پیمانی خواندند. اینان برای این کار، خانه عبدالله بن جدعان را برگزیدند که مردی بزرگوار و بزرگسال بود…

پیامبر خدا صلی الله و علیه و سلم به هنگام بسته شدن آن حاضر بود. پس چون خدای بزرگ او را صلی الله و علیه و سلم به پیامبری بر انگیخت فرمود: من با عمویانم گواه بسته شدن پیمانی در خانه ی عبدالله بن جدعان بودم که آنرا با همه شتران سرخ موی سودا نخواهم کرد. اگر به روزگار اسلامی مرا به چنین پیمانی می خواندند، آنرا می پذیرفتیم.

گوید: محمد بن ابراهیم بن حارث تیمی گفت: میان حسین بن علی بن ابی طالب و ولید بن عتبه بن ابی سفیان بر سر خواسته ای کشمکشی در گرفته و در این هنگام ولید فرماندار مدینه از سوی عموی خود معاویه بن ابی سفیان بود.

ولید بر پایه زور فرمانروایی که داشت، سخن به ستم گفت و زورگویی کرد. حسین به وی گفت: سوگند به خدا که خواسته من بدهی و دارایی ام به من سپاری یا در مسجد پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم بایستم و شمشیر از نیام برکشم و همگان را به «پیمان فاضلان» بخوانم.

عبدالله بن زبیر در آنجا بود؛ گفت: من به خدا سوگند می خورم که اگر مرا بدان بخواند، فراخوان او بپذیرم تا به خواسته اش رسد یا در راه آن بمیرم. گزارش به گوش مِسوَر بِن مَخرَمَه زهری رسید او نیز چونان گفت. عبدالرحمن بن عبدالله تیمی این بشنید و همان سخن بر زبان آورد. چون ولید از این کار آگاه شد، خواسته حسین علیه السلام بداد و او را از خود خرسند ساخت .[۱] ادامه خواندن پیمان علیه دین سکولاریسم (۲۴۴)

جایگاه فرق غلاه و گمراه منتسب به اسلام در دشمن شناسی اسلامی (۲۴۳)

جایگاه فرق غلاه و گمراه منتسب به اسلام در دشمن شناسی اسلامی (۲۴۳)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

با آنچه که آمد آشکارا می توان فهمید که در مرحله ی ابتدائی شکل گیری قدرت مسلمین مردمان جهان در دو جبهه ی اهل کتاب و غیر اهل کتاب دسته بندی می گردند و طبیعی است که اهل کتاب به مسلمین نزدیکترند و نمی توانند دشمن شماره یک مسلمین محسوب گردند ، در مراحل تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر خاتم صلی الله دعلیه و سلم دسته ای از اهل کتاب ترجیح دادند که در صف مشرکین غیر اهل کتاب و دشمنان شماره یک مسلمین قرار گیرند ، با این وجود نصارا باز با صفاتی که قرآن برای آنها تعیین می کند در همان جایگاه قبلی خود باقی ماندند . در دسته بندی دیگری که عملا متوجه بودیم مشرکین شبهه اهل کتاب همچون مجوس قرار گرفته اند . اینها حد فاصل اهل کتاب و غیر اهل کتاب می باشند و به دلیل شباهت به اهل کتاب شامل همان احکام اهل کتاب می گردند .

در این صورت  یهود و سکولاریستها دشمن شماره یک مسلمین و نصارا و مشرکین شبهه اهل کتاب در درجات بعدی قرار می گیرند . و در ميان فرق منتسب به اسلام نيز در خشن ترين برداشت‌ها كه توسط ابن تيميه در اواخر كتاب «الدر البهيه من فتاوي ابن تيميه» آورده شده است، يكي از منحرف ترين غلاه تشيع كه هم اكنون نماد عيني و حقيقي آن در ميان مشعشعيان و علی اللهی های ايران و علوی های ترکیه  نمودار است، با آوردن دلايلي پائين تر از نصارا مي‌داند. یعنی از دیدگاه ابن تیمیه دشمن شماره یک مسلمین، مشرکین غیر اهل کتاب  (که امروزه به سکولاریستها مشهورند ) و یهود هستند ونصارا در درجه بعدی ودر نهایت فرقه های غلاه ومنحرف منتسب به اسلام قرار دارند.

در هنگام حمله مغول که صاحب قانون بشری به نام یاسا بوده و ترکیبی از یهودیت، نصرانیت، شریعت پیامبر خاتم و پاره ای از عقاید شخصی خودشان بود، درهمکاری با حکومت اهل بدعت وقت علیه حمله مغولها ، ابن تیمیه این اصل اساسی رااجرا نمودند وثمره آن هم وحدت عمل و متوقف کردن  تهاجمات مغولها بود.

متأسفانه نزديك به يك قرن است كه اين جريان نا مبارك دین سكولاريسم  با زور اسلحه و برپا کردن جویبارهایی از خون، در ميان مسلمان زاده‌ها جا خوش كرده و عده‌ي زيادي را به ارتداد كشانده است و پس از جنايت‌هاي نا بخشودني در سرزمين‌هاي مسلمان نشين هم اكنون با اتحاد با اتحاديه سكولاريستهاي جهانی به رهبري آمريكا حمله‌ي فراگير ی را عليه مسلمین تابع قانون شریعت الله به راه انداخته است و مي‌رود مغول وار تمام عقايد و باورهاي عقيدتي و ديني مردم و فرهنگ غني آن‌ها را در زير تبر خشونت بار خود درو و قرباني گرداند. ادامه خواندن جایگاه فرق غلاه و گمراه منتسب به اسلام در دشمن شناسی اسلامی (۲۴۳)