روش برخورد با حکومتهای فعلی (۲۳۱)

روش برخورد با حکومتهای فعلی (۲۳۱)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

آیت ا.. خمینی می گوید : مسلمان‌ها با هم مجتمع بشوند و این گرگ‌هایی كه ریخته‌اند به جان مسلمین، این‌ها را از بین ببرند، كنارشان بزنند، دستشان را كوتاه كنند .[۱]

و می افزاید : «ما چاره‌اى نداريم جز اين كه دستگاه‌هاى حكومتى فاسد و مفسد را از بين ببريم و هيئت‌هاى حاكمه خائن و فاسد و ظالم و جائر را سرنگون كنيم.»[۲]و: «وظيفه علماى اسلام و همه مسلمانان است كه به اين وضع ظالمانه خاتمه بدهند و در اين راه كه راه سعادت صدها ميليون انسان است، حكومت‌هاى ظالم را سرنگون كنند و حكومت اسلامى را تشكيل دهند.»[۳]

و: «اگر بايد نظام اسلامي برقرار شود و همه افراد برطريقه عادلانه اسلام رفتار كنند و از آن تخطى ننمايند، اگر بايد جلوى بدعتگزارى و تصويب قوانين ضد اسلامى توسط مجلس‌هاى قلابى گرفته شود، اگر بايد نفوذ بيگانگان در كشورهاى اسلامى از بين برود، ايجاد يك «حكومت» لازم است. اين كارها بدون حكومت و تشكيلات دولت، انجام نمى شود.»[۴]

و: «شرع و عقل حكم مى كند كه نبايد بگذاريم وضع حكومت‌ها به همين صورت ضد اسلامى و يا غير اسلامى ادامه پيدا كند. دلايل اين كار واضح و روشن است. چون برقرارى نظام سياسى غير اسلامى به معنى كنار ماندن نظام سياسى اسلام است. همچنين به اين دليل كه هر نظام سياسى غير اسلامى، نظامى شرك آميز است ـ چون حاكمش طاغوت است ـ و ما موظفيم آثار شرك را از جامعه مسلمانان و از حيات آنان دور كنيم و از بين ببريم.»[۵]

[۱]همان ،ج ۱۸،ص ۲۶۳ تا ۲۶۹

[۲]خمینی،حكومت اسلامى،ص ۴۱٫

[۳]همان،ص ۴۴-۴۵

[۴]همان، ص ۵۰

[۵]همان،ص ۴۰

حکومتهایی که فعلا بر مسلمین حاکمیت دارند (۲۳۰)

حکومتهایی که فعلا بر مسلمین حاکمیت دارند (۲۳۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

آیت ا.. خمینی در مورد حکومتهایی که فعلا به اسم یهودیت و نصرانیت و اسلام بر جهان حاکمیت می کنند می گوید :

  • ” این‌هایی كه خودشان را از حضرت موسی می‌دانند، سرمایه‌های بزرگ آمریكا دردست آنهاست، قدرت مادی آمریكا دردست آنهاست، و می‌گویند ما هم به شریعت موسی معتقدیم!
  • حضرت موسی معارضه می‌كرد با طاغوت و این‌ها كه می‌گویند ما پیرو حضرت موسی هستیم، خودشان طاغوتند!
  • نصف مفاسدی كه الان در دنیا هست، از پیروان ادعایی حضرت عیسی(ع) است. خودشان را مهیا می‌كنند برای عید میلاد حضرت عیسی، چه اشخاصی؟ اشخاصی كه با عیسی مخالفت دارند، با خدای عیسی مخالفت دارند
  • نصف عالم، ‌مال آنهایی است كه ادعا می‌كنند ما می‌خواهیم همه مردم یك جور باشند. وقتی سراغشان می‌رویم می‌بینیم كه كرملین از امریكا بدتر است. لنین با مردم آن كرد، استالین آن كرد، این‌ها هم دارند این می‌كنند!
  • سران دولت‌های اسلامی ادعای اسلامیت می‌كنند، ادعای پیروی از پیامبر اسلام می‌كنند، در عین حال هیچ شباهتی بین سران دولت‌های اسلامی با «اسلام» نیست .[۱]

ادامه خواندن حکومتهایی که فعلا بر مسلمین حاکمیت دارند (۲۳۰)

استعمار فرانو ( به روز شده ) و جهان اسلام (۲۲۹)

استعمار فرانو ( به روز شده ) و جهان اسلام (۲۲۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در دوره‏ ى استعمار، استعمارگران با نفوذ مستقیم خود در سه حوزه ‏ى مهم سیاسى، اقتصادى و فرهنگى فعالیت نمودند. البته فعالیت در این سه حوزه یکسان نبوده است، بلکه به نظر مى ‏رسد در آغاز، حوزه‏ى سیاسى نظامى و اقتصادى بیشتر برجسته بوده است، در حالى که در دوران استعمار نو و فرانو یعنى دوران به ظاهر استقلال کشورهاى اسلامى، استعمارگران بیشتر در جهت گسترش استعمار فرهنگى و سیاسى فعالیت مى ‏کنند.

استعمار نو در بعد سیاسى، علاوه بر ایجاد اختلاف در میان مسلمانان و به قدرت رساندن حاکمان وابسته، تلاش دارد تا کشورهاى اسلامى را تجزیه کند.در استعمار سیاسى، استعمارگران به جاى لشکرکشى، جنگ و خون‏ریزى، تلاش مى ‏کنند که با انجام

توطئه ‏هایى، صحنه‏ى سیاسى را در یک کشور به نفع خود تغییر دهند و براى این کار، استعمارگران نقشه‏ هاى گوناگونى را براى جهان اسلام طراحى نموده ‏اند که در ذیل، بدان‏ها اشاره مى ‏شود:

  • به قدرت رساندن غرب زدگان یا افراد خودى :

در این مرحله، استعمارگران عناصرى را از میان افراد خودشان برمى ‏گزیند و با استفاده از نقاط ضعف آنان، در وجودشان ایجاد شیفتگى و وابستگى مى‏ کنند و اگر بتوانند آنها را با دادن وعده‏ هاى ریاست و حمایت، رسما مزدور خود مى ‏سازند و بدین وسیله، به تدریج، بر ارکان حکومت و همه‏ ى شئون آن کشور تسلط پیدا مى‏ کنند. این عناصر ممکن است افرادى را در سطح رئیس یک دولت تا سطوح پایین‏تر شامل گردد. ادامه خواندن استعمار فرانو ( به روز شده ) و جهان اسلام (۲۲۹)

نقش وسایل ارتباط جمعی در استعمار فرانو( به روز شده )(۲۲۸)

نقش وسایل ارتباط جمعی در استعمار فرانو( به روز شده )(۲۲۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

تصور این موضوع که امپریالیسم ارتباطى چگونه از طریق شبکه‏ى ارتباطات انگلیس، فرانسه، امریکا و سایر کشورهاى صنعتى بر کشورهاى جهان سوم اعمالمى‏شود، دشوار نیست. باید در نظر داشت که تلویزیون، سینما، ماهواره و اینترنت صرفاوسائل ارتباطى نیستند، بلکه دامنه‏ى آنها وسیع بوده و براى ملت‏هایى که بخواهندنمادهاى فرهنگى، سیاسى و هویت خود را ارائه دهند، بسیار واجد اهمیت است.جریان آزاد ورود فرآورده‏هاى ارتباطى به جهان سوم در نهایت، به سیل مهیبى تبدیل شده که کنترل آن غیر ممکن است. اتکا به وسایل و تجهیزات پیشرفته‏ى الکترونیکى در شهرهایى که پس از دوره‏ى استعمار گسترش یافته‏اند، حاکى از آن است که آموزش نویسندگان،تهیه‏کنندگان، فروشندگان، بازیگران و متصدیان دوربین در چارچوب فرهنگ خارجى صورت پذیرفته است. برنامه‏ها مطابق الگوهاى شبکه‏اى امریکایى، فرانسوى و یا انگلیسى تهیه مى‏شوند و در این زمینه، ارزش‏هاى خارجى ارائه شده به طور بنیادى، با عوامل بومى ارائه شده در ستیزند [۱]

هربرت شیلر، استاد دانشگاه کالیفرنیا، مى‏نویسد: واژه‏ى «امپریالیسم فرهنگى» نشان دهنده‏ى نوعى نفوذ اجتماعى است که از طریق آن، کشورى اساس تصورات، ارزش‏ها، معلومات و هنجارهاى رفتارى و همچنین روش زندگى خود را به کشورهاى دیگر تحمیل مى‏کند. وسایل ارتباط عمومى بهترین نمونه‏ى بنگاه‏هاى عاملند که در فرایند رسوخ، به کارگرفته مى‏شوند. براى رسوخ کردن در سطح فراگیر وسایل ارتباطى خود نیز باید به وسیله‏ى قدرت سلطه‏گر رسوخ جو قبضه شوند[۲]

استعمار فرا نو( به روز شده )  از ترکیب هر۲ شکل گذشته به وجود می آید.استعمار فرانو در عین حال که از گزاره های اشکال قبلی استفاده می کند،دارای ویژگیهای خود نیز هست.استعمار فرا نو از ترکیب استعمار کهنه واستعمار نو شکل می گیرد؛ یعنی حضور نظامی در کنار توجیه رسانه ای برای حضور.نگاهی به عملکرد رسانه های غربی در توجیه اقدامات آمریکایی ها و انگلیسی ها و اسرائیلی ها در کنار کشورهای حامی برای اشغال کشورهای حوزه خاورمیانه مثل افغانستان، عراق  ، سوریه ، لیبی ، یمن ، لبنان و… و قهرمانانه جلوه دادن اقدامات تروریستی وخرابکارانه ایشان در ایجاد تمدن،اخذ حقوق مردم محروم ،حمایت از حقوق بشر و…مؤید این مدعا است.

آیت ا… خامنه ای در این زمینه می گوید : «قدرت طلبان با ورود به مرحله استعمار فرانو، تلاش می‌کنند با تبلیغات و اغواگری، چهره‌ای رنگین از مستکبران جهان را در افکار عمومی ملت‌ها ترسیم کنند و آنان را جذب خود سازند؛ اما ملت‌ها می‌دانند که چهره واقعی آمریکا و انگلیس و دیگر قدرت‌طلبان همان چهره کریه و نفرت‌آوری است که در عراق و در زندان‌های ابوغریب و گوانتانامو آشکار شده است. مردم کشورهای اسلامی منتظر فرصت هستند تا نفرت عمیق خود را از ایالات متحده آمریکا و عواملش آشکار کنند و این واقعیات نشان می‌دهد که دوران استکبار رو به پایان است و در این مرحله، ملت‌های بااراده و آگاه می‌توانند نقش تاریخی ایفا کنند .» [۳] ادامه خواندن نقش وسایل ارتباط جمعی در استعمار فرانو( به روز شده )(۲۲۸)

استعمار فرانو( به روز شده ) (۲۲۷)

استعمار فرانو( به روز شده ) (۲۲۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

در اکثر کشورهای استعمار زده هم اکنون استعمار فرانو ( به روز شده ) بخشی از سیستم استعمارگری را شامل می گردد و استعمار نو از کانال دستگاههای حکومتهای وابسته همچنان به قوت خود باقی است . و چنانچه مردم فریب دستگاههای جنگ روانی را نخورند و بر علیه حاکم دست نشانده قیامی صورت داده یا تشکیل حکومتی مستقل دهند از طرق مختلف از جانب استعمارگران سکولار جهانی سرکوب می گردند و باز دستگاه حاکمه ی وابسته سرکار می آید .

استعمار فرانو( به روز شده ) یاسلطه گری نوین، مبتنی بر ایجاد تغییر در جهان بینی، فرهنگ، باورها،

بینش ها، رفتار و نگرش های سیاسی فرهنگی بوده و با هدف تغییر نامرئی و نامحسوس  عقیده ، فرهنگ و هویت ملت ها پایه ریزی شده است. سست کردن پایه های وحدت بخش عقیدتی ، تشدید اختلافات داخلی، بی تفاوت ساختن مردم نسبت به عقیده ،  فرهنگ و هویت دینی، خیرخواه جلوه دادن استعمارگران در افکار عمومی، نجت بخش بودن دین سکولاریسم و بخصوص مذهب سوسیالیسم در برهه ای از تاریخ و لیبرالیسم در دهه های اخیراز مهمترین محورهای القایی استعمار فرانو می باشد. در این نوع استعمار، سلطه‏ى عقیدتی – فرهنگى بر سلطه‏ى نظامى مقدم است و رسالت اصلى بر عهده‏ى رسانه‏هاست و نه ادوات نظامى. البته ممکن است ادوات نظامى هم به کار گرفته شوند که تنها براى تقویت همان سلطه‏ى رسانه‏اى هستند.

در این نوع استعمار، به دنبال استحاله‏ى عقیدتی – فرهنگى هستند. استعمار فرانو عبارت است از: تسخیر هویت ملت‏ها از طریق دخالت توجیه شده در شئون آنها با استفاده از اهرم تبلیغات رسانه‏اى و اطلاعات و داده‏هاى به ظاهر صادق. در این نوع استعمار، دولت‏هاى استعمارگر با موجه جلوه دادن دخالت خود در امور ملت‏هاى دیگر، ابزارهاى عقیدتی ، سیاسى و فرهنگى جوامع گوناگون را به نفع خود مصادره مى‏کنند. ادامه خواندن استعمار فرانو( به روز شده ) (۲۲۷)

گم گشتگي تاريخي و هويتي و راهکار برون رفت از آن در سخنان دو تن از رهبران معاصر جهان تشیع (۲۲۶)

گم گشتگي تاريخي و هويتي  و راهکار برون رفت از آن در سخنان دو تن از رهبران معاصر جهان تشیع  (۲۲۶)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

آیت ا… خمینی  در آسيب شناسي وضعيت حاكم بر جهان اسلام و مشكلاتي كه گريبان گير اين جوامع شده است، گم گشتگي فرهنگي و هويتي را علت اصلي آن برمي شمرد و بيان مي دارد: «ماها الان خودمان را گم كرده ايم، مفاخر خودمان را الان گم كرده ايم، تا اين گم شده پيدا نشود شما مستقل نمي شويد.»[۱]

وی يكي از علل بنيادين اين گم گشتگي تاريخي و هويتي را استعمار غرب مي داند و مي گويد: «غربي ها كوشش كرده اند كه ما را از خودمان بي خود كنند، ما را ميان تهي كنند، به ما اين طور بفهماند و فهماندند كه خودتان هيچ نيستيد و هرچه هست غرب است و بايد رو به غرب بايستيد.»[۲] ايشان رواج ارزش ها و فرهنگ غرب را ام الامراض جهان اسلام معرفي مي كند و راه برون رفت را رهايي از اين فرهنگ ها و ارزش ها مي داند .[۳]

تشخيص درست آلام و مصائب جهان اسلام و تبيين درست آن و ارائه راه حل منطقي و واقع گرايانه و همراه با تجربه موفق از يك فرايند انقلابي و استقرار نظام مبتني بر قانون شریعت الله، چيزي نبود كه غرب بتواند در جهان اسلام آن را كتمان كند و مكتوم نگه دارد و يا جوانان تشنه عدالت و استقلال طلبي آن را پي جويي ننمايند. تحليلي كه   آيت الله خامنه اي از وضعيت جهان اسلام ارائه مي كند، گوياي درك و شناخت  ايشان از اين وضعيت جهان اسلام مي باشد.

«يك نگاه به وضعيت فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و نظامي كشورهاي مسلمان امروز و مشاهده ضعف روحي و مادي آن و مداهنه در نظام هاي سياسي و وضع دولت هاي اغلب اين كشورها كه در آن همه چيز حاكي از احساس حقارت و ناتواني است، روشن مي سازد كه از مهم ترين علت هاي اين وضع، بيگانگي و بريدگي اين كشورها و ملت ها از گذشته هاي تاريخي خود و مجد و عظمتي است كه از وراي قرن ها مي تواند هر انسان ضعيف و نوميد را به حركت و تلاش اميدوارانه سوق دهد.»[۴] ادامه خواندن گم گشتگي تاريخي و هويتي و راهکار برون رفت از آن در سخنان دو تن از رهبران معاصر جهان تشیع (۲۲۶)

استعمار نو ( به روز شده ) (۲۲۵)

استعمار نو ( به روز شده ) (۲۲۵)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در استعمار کهن شكل اوليه ي استعمار اين‌گونه بود كه براي قدرت استعمارگر، امنيت نظامي، منافع اقتصادي و به‌طور كلي برتري بيشتري را به همراه آورد. استعمارگران اروپايي از طريق فتوحات نظامي يا مهاجرت و مهاجرنشيني،‌ كشورهاي ديگر را تحت سلطه­ي خود درآوردند و با ايجاد كمپاني‌هاي تجارتي اقتصاد اين كشورها را تحت تأثير شديد فعاليت‌هاي بازرگاني خود قرار دادند. بين سال‌هاي ۱۷۶۳م تا ۱۸۷۰م رشد استعمار كمتر بوده است، زيرا اروپائيان درگير مسائل داخلي و انقلاب‌هاي آزادي‌بخش و انقلاب صنعتي بودند. اما از سال ۱۸۷۰م تا جنگ جهاني اول، رشد استعمار بسيار سريع بود و تمامي آفريقا و خاور دور به‌جز چند كشور را در برگرفت.[۱]

اما پس از جنگ جهاني دوم و تشكيل سازمان ملل متحد و به‌ويژه در دهه‌هاي ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰م شاهد رشد سريع جريان استعمارزدايي و مبارزه براي كسب استقلال سياسي بوديم. به‌طوري كه تعداد كشورهاي عضو سازمان ملل افزايش يافت و اين كشورها با در دست داشتن اكثريت در مجمع عمومي، مسائل مربوط به توسعه ي اقتصادي و اجتماعي را مركز توجه سازمان ملل قرار دادند. [۲] این نوع از استعمار که استعمار کهنه  نام دارد و با نفوذ مستقیم افراد و ارتش حکومتی در قلمرو و حکومت کشور دیگر تعریف می شود. ادامه خواندن استعمار نو ( به روز شده ) (۲۲۵)

مفهوم کلی استعمار و استعمارکهن (۲۲۴)

                

         مفهوم کلی استعمار و استعمارکهن (۲۲۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

استعمارکهن

«استعمار» از ریشه (عمر) یک واژه عربى و به معناى طلب عمران و آبادانى است[۱]

استعمار در لغت به معنای آبادانی کردن، آبادانی خواستن، تسلط مملکتی قوی بر مملکتی ضعیف به قصد استفاده از منابع طبیعی و نیروی انسانی افراد آن با تظاهر به منظور آبادی و رهبری مردم آن به سوی ترقی است . [۲]

در قرآن مجید کلمه استعمار به مفهوم لغوی‌اش به کار رفته است که «شما بایستی زمین‌ها را آباد کنید و به وسیله نیروی شما می‌باید سرزمین‌ها عمران شود.» (هود/ ۶۱)و مشخص است که این معنا، جنبه لغوی و مثبت این واژه را مدنظر دارد .[۳]

استعمار در فرهنگ‌های مختلف به طریق زیر معنی شده است:

الف‌ــ فرهنگ دهخدا: آبادانی کردن، تعمیر، خواستن، و در اصطلاح کنونی، استعمار به معنی تصرف

عدوانیِ دولتی قوی مملکتی ضعیف را و غصب اموال و پایمال کردن حقوق و فعال مایشایی وی در آنجا.

ب‌ــ فرهنگ عمید: طلب آبادانی کردن، آبادانی خواستن و در اصطلاح امروز دست درازی و اعمال نفوذ و مداخله دولت‌های قوی در کشورها، سرزمین‌ها و دولت‌های ضعیف، به بهانه آبادانی و عمران و به قصد استفاده از منابع ثروت آن‌ها.

ج‌ــ فرهنگ سیاسی بهروز شکیبا: استعمار عبارت است از سیاست امپریالیستی که هدفش برده ‌کردن و بهره‌کشی از خلق‌های کشورهایی است که از نظر اقتصادی جزء کشورهای کم‌رشد محسوب می‌شوند. ادامه خواندن مفهوم کلی استعمار و استعمارکهن (۲۲۴)

فساد داخلی حکومتهای حاکم برمسلمین زمینه ساز نفوذ غربیها (۲۲۳)

فساد داخلی حکومتهای حاکم برمسلمین زمینه ساز نفوذ غربیها (۲۲۳)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

زمانی که متفکرینی چون ابن خلدون در نظریه معروف خود پنج مرحله را برای هر حکومت از تولد تا مرگ ذکر می کنند ، به این معنی است که با پدیده ای علمی و تجربه پذیرسروکار داریم  ، که می توان در تقدم یا تاخر هر مرحله دخل و تصرف نمود . ابن‏خلدون در آغاز تحت تأثير الگوى اندام‏وارگى است و در تحليل جامعه از انسان ياد مى‏كند و معتقد است همان‏گونه كه انسان سه مرحله رشد، تولد و مرگ دارد، عمر دولت‏ها نيز چنين است. تشكيل دولت، كه از اهداف طبيعى عصبيت است، از خصوصيات جوامع حضرى است و دولت‏هاى شهرى را، باديه‏نشينان داراى عصبيت پديد آورده‏اند كه پس از طى مراحل پنج‏گانه‏اى از بين مى‏روند. به اعتقاد ابن‏خلدون، هر دولتى الزاما از اين پنج مرحله زير عبور مى‏كند:

  • پیروزی: این مرحله مربوط به پیدایش یک حکومت و نظام جدید سیاسی است. در این مرحله ساختاری های نظام قبلی برهم ریخته وهنوز ساختارهای جدید شکل نگرفته اند.
  • تثبیت: مرحله تثبیت شامل شرایطی است که حکومت پایه های خود را محکم نموده و ساختارهای خود را برقرار می نماید.
  • دوران بهره گیری از قدرت:این دوران که از آن به عنوان دوره تجمل، رونق اقتصادی وخود کامگی نیز یاد می شود ، شامل شرایطی است که در آن تن آسایی، بی تفاوتی نسبت به کار، رو آوردن به تجملات شکل می گیرد. در این مرحله حکومتها در شرایط بهره جویی از میوه قدرت قرار  می گیرند و روند تثبیت ، عملاً با کندی و حتی توقف مواجه می گردد.
  • دوران اوج: در این مقطع با کند شدن روند تثبیت و استحکام پایه های حکومت و تمدن  نوعی دنیا گرایی، لذت جویی، تجمل بدون پشتوانه مادی شکل می گیرد وعملاً عصر غفلت  و ناتوانی در برابر تهدیدات خارجی آغاز می گردد. در چنین شرایطی حکومت ها روبه ضعف و رکود در تولیدات مادی و معنوی می روند و در سراشیبی غفلت می افتند.
  • دوران انحطاط وزوال: با فاصله گرفتن از میراث اولیه معنوی و اتمام پشتوانه های مادی  عملاً حکومتها در این مرحله وارد ضعف، زوال وانحطاط می شوند. این انحطاط نه تنها  حکومت که اساساً تمدن و فرهنگ را در بر می گیرد.در اين مرحله، عوامل متعددى در جهت تخريب حاكميت دولت تلاش مى‏كنند؛ عواملى مثل اسراف، شهوت‏رانى، رو به تباهى رفتن‏سپاه ، دشمنى‏ مردم‏ باحاكم  ‏ودرنهايت ، انقراض ‏دولت.[۱]

ادامه خواندن فساد داخلی حکومتهای حاکم برمسلمین زمینه ساز نفوذ غربیها (۲۲۳)

نقش یهودیان در جنگ های صلیبی و حمله مغول ها به سرزمینهای اسلامی (۲۲۲)

نقش یهودیان در جنگ های صلیبی و حمله مغول ها به سرزمینهای اسلامی (۲۲۲)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

تعمّق در مقالات دائرة‌المعارف یهود درباره زندگی اعضای خاندان لوی (ابولانی در «کاستیل» و لاوی در «آراگون») روشن می‌کند که اسناد این دودمان از سده سیزدهم میلادی تا به امروز محفوظ است. مشارکت مالی و اطلاعاتی خاندان لوی در عملیات الیگارشی صلیبی سده‌های سیزدهم و چهاردهم میلادی مقارن با دوران چنگیزخان و ایل خانان در ایران است.

یهودا لاوی (م ۱۲۷۶م)، متصدی گردآوردی مالیات «آراگون» و خزانه دار جیمز اول بود. یهودا لاوی مبالغ هنگفتی پول به جیمز اول وام داد تا با آن ناوگانی تشکیل دهد و به جنگ با مسلمانان بپردازد و پس از آن پسران و کارگزاران یهودی شان در کارهایی مشابه، راه را برای سلطه بر مسلمانان باز کردند. دربار ایزابل و فردیناند مأوای برجسته‌ترین و ثروتمندترین زرسالاران یهودی سده پانزدهم بود.

همین‌ها بودند که طرح اشغال «غرناطه» را ریختند، به سرمایه‌گذاری هنگفت در آن دست زدند و سپس کریستف کلمب را به سوی قاره آمریکا گسیل داشتند و موجی نوین از غارت ماورای بحار را بنیان نهادند. ویل دورانت می‌نویسد: ون آبراهام سنئور خاخام کل یهودیان «کاستیل» و دن اسحاق آبرا بانل به عنوان پیمان کار دربار، گردآوری مالیات کشور را متقبل شدند و بدین سان، هزینه نبرد غرناطه را فراهم آوردند.

وقتی ارغون خان بت پرست در سال ۱۲۸۴ م بر مسند ایلخانی‌گری ایران و ممالک تابعه جا می‌گرفت، سیاستی خصمانه و جنگ‌افروزانه علیه دنیای اسلام در پیش گرفت و یک تهاجم وسیع از دو جبهه شرق و غرب را به کمک اروپاییان طراحی کرد. تکاپوی جنگ‌افروزانه ارغون خان تصادفی نبود. وی از مشاوره و هدایت یک گروه متنفّذ از زرسالاران یهودی بهره می‌برد که اینک به شکلی آشکار در کنار او جای داشتند و به تدریج، یهودیان به قدرت مطلق و بی رقیب دربار ایلخان بدل گردیدند. ادامه خواندن نقش یهودیان در جنگ های صلیبی و حمله مغول ها به سرزمینهای اسلامی (۲۲۲)