موضع ابوبکر در برابر حکومتهای عرفی مرتدین (۱۹۹)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
مورخين وسيرهنويسان نوشتهاند كه: ابوبكر صديق همراه با رسولالله صلی الله عليه وآله وسلم در غزوهي بدر و تمام غزوات شركت نموده وهيچ يك از آنها را از دست نداده است، روز احد زماني كه همه پراكند شده بودند وي در كنار پيامبر صلی الله عليه وآله وسلم باقي ماند و رسولالله صلی الله عليه وآله وسلم پرچم روز تبوك را كه سياه رنگ بود، به ابوبكر سپرد.[۱] ابن الاثیر گويد: تمام سيره نويسان و مورخين متفقند كه ابوبكر در تمام غزوات رسول الله صلی الله عليه وآله وسلم را همراهي نموده است.[۲]
با رحلت پيامبر خاتم صلی الله علیه وسلم شورش ها فزونى يافت؛ به گونه اى كه مردم مدينه را نگران نمود. منافقان نيز، كه تا آن زمان خود را پنهان ساخته بودند، نفاق خود را آشكار ساختند و يهود و نصارا هم به سرزنش مسلمانان پرداختند. [۳] قبايلى مانند اسد، غطفان، عبس و ذبيان در شمال، شمال شرقى و شرق مدينه نيز با اعزام نمايندگانى به مدينه، از خليفه تقاضاى معافيت از پرداخت زكات نمودند و با مخالفت ابوبكر و جواب ردّ او روبه رو شدند.[۴]
با ظهور ارتداد و مرتد شدن برخي از قبايل عرب، ابوبكر صديق ميان مردم برخاست و وضعيت حاد جامعه ي اسلامي و خطري كه دامنگير اسلام شده است را براي مردم بازگو كرد ضرورت و نياز به حركت فراگير و سريع و مقتدرا نه را براي مردم روشن ساخت و خطري كه اسلام را تهديد مي كرد براي مردم شرح دادند ابوبكر و با اشاره به آيه : “محمد، تنها پيامبر است و پيش از او پيامبراني آمده اند و رفته اند؛ پس آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، به عقب برميگرديد (و اسلام را رها مي كنيد)؟ و هر كس، به عقب بازگردد (وكافر شود،) كوچكترين زياني به خداوند نمي رساند؛ و خداوند به سپاسگزاران پاداش خواهد داد.”
افزود: “برخي از عربهاي پيرامون شما از دادن زكات گوسفندان و شترهايشان امتناع كرده اند؛ آنان كه اينك به دين گذشته ي خود برگشته اند، در گذشته هم با آنكه مسلمان شدند، به دين آبا و اجدادشان تمايل بيشتري داشتند. امروز كه شما از بركت پيامبرتان، محروم شده ايد، چون گذشته بر دين اسلام، محكم و پايبند هستيد؛ رسول خدا صلى الله عليه وسلم از ميان شما رفتند و شما را به خدايي سپردند كه از هر لحاظ براي شما كافي است؛ همان خدايي كه پيامبر را هدايت كرد و فقرش را به توانگري تبديل فرمود؛ همان خدا كه شما را از لبه ي پرتگاه دوزخ رهانيد. به خدا سوگند، لحظهاي جهاد در راه خدا را فرونمي گذارم تا اينكه خداي متعال، وعده اش را تحقق بخشد و به عهدي كه در حق ما كرده، وفا نمايد.
هر كس كه كشته شود، بهشتي مي گردد و هر كه زنده بماند، خليفه و وارث خدا در روي زمين مي شود؛ حكم الهي، هميشه حق است و خداوند، هرگز خلاف وعده نمي كند: “خداوند، به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده اند، وعده مي دهد كه آنان را در زمين خليفه سازد؛ همان گونه كه پيشينيان (نيكوكار و دادگر) ايشان را جايگزين (ستمگران) پيش از آنها كرد. خداي متعال، حتماً ديني را كه براي ايشان مي پسندد، برايشان پابرجا و قدرتمند مي كند و خوف و هراسشان را به امنيت و آرامش تبديل مي فرمايد (تا بدون ترس و دلهره) مرا پرستش كنند و كسي را با من شريك ندانند؛ كساني كه بعد از اين وعده ي راستين كافر شوند، فاسق(و مرتد) هستند (و از دايره ي اسلام خارج مي باشند.) [۵]
برخي از صحابه و از جمله عمر فاروق از ابوبكر خواستند تا كاري با مانعين زكات نداشته باشد و از آنها دلجويي كند و صبر نمايد تا ايمان، در دلهايشان جاي بگيرد و خودشان، زكات بدهند. اما ابوبكر صديق اين پيشنهاد را رد كرد و نپذيرفت .[۶] عمر فاروق علاوه بر اين فرموده است: “به خدا سوگند كه ايمان ابوبكر بر ايمان تمام اين امت در جنگ با مرتدان، برتري يافت.[۷]جملات كوتاهي كه ابوبكر به هنگام امتناع برخي از قبايل عرب از پرداخت زكات به بيت المال بر زبان آورد، با كتابي پرحجم و خطابهاي بليغ و طولاني برابري مي كند؛ وي فرمود: “دين، كامل شد و نزول وحي از آسمان منقطع گرديد؛ پس آيا در دين كاستي بيايد و من زنده باشم؟!”[۸] ادامه خواندن موضع ابوبکر در برابر حکومتهای عرفی مرتدین (۱۹۹)