علل سخت گیری اسلام در مسأله ی ارتداد (۱۹۳)

علل سخت گیری اسلام در مسأله ی ارتداد (۱۹۳)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شاید این سئوال مطرح باشد که علت این همه سخت‌گیری اسلام در مورد شخص مرتد چیست؟ و اگر اسلام معتقد به آزادی عقیده هست که هست، آیا احکام اسلام در مورد مرتد با مسئله آزادی عقیده در تعارض نیست؟

در وهله اول باید به این نکته توجه داشت که شخص مرتد به صرف شک و تردید اعدام نمی‌شود بلکه در صورتی این حکم در مورد او اجرا می‌شود که شخص با قول یا عملکرد کفرآمیز ارتداد خود را اظهار کند و راه عناد و کج‌روی پیش گرفته و در صدد تضعیف آئین اسلام برآید و الا کسی که در ظاهر شهادتین بر زبان جاری کرده تا زمانی که اظهار اسلام می‌کند کسی حق تعرض به او را ندارد.[۱]

لذا مرتد در اصطلاح به کسی گفته می‌شود که بعد از قبول اسلام، با بلوغ و سلامت عقل و از روی عمد و اختیار به گفتار و کرداری در جامعه دست بزند که نشان دهنده تکذیب، استهزاء و تبلیغ علیه دین اسلام و ضروریات دینی باشد. بنابراین احکام ارتداد در مورد کسانی که رد و انکار خود را آشکار و علنی نمی‌کنند، اجراء نمی‌شود و از سوی دیگر از نظر اسلام تجسس در حریم خصوصی افراد و تفتیش عقاید حرام است..[۲]

بنابراین هرکس درانتخاب هر عقیده‌ای آزاد است ولی نمی‌تواند با بیان عقائد انحرافی و گمراه کننده هنجارهای اعتقادی جامعه اسلامی را بشکند. برخی معتقدند برای تحقق ارتداد شخص باید دین را به صورت تحقیقی پذیرفته باشد، نه این که انتخاب دین ازسوی او تقلیدی و ایمانش به دین غیر تحقیقی باشد. جوادی آملی می گوید : «ارتداد آن است که کسی محققانه دین را بپذیرد سپس دین را کنار گذارد. در ارتداد یک نکته مهم این است که شخص پیش از این دین را با برهان منطقی پذیرفته باشد. … بنابراین ارتداد یعنی، کسی که یقین معرفت شناختی دارد با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری کند.»[۳] ادامه خواندن علل سخت گیری اسلام در مسأله ی ارتداد (۱۹۳)

ارتداد و مرتد در ادبیات مذهبی شیعه ۱۲ امامی (۱۹۲)

ارتداد و مرتد در ادبیات مذهبی شیعه ۱۲ امامی  (۱۹۲)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

واژۀ ارتداد ریشه ی  قرآنی دارد [۱]و «ارتداد» از واژه «ردد» و در لغت به معنای «بازگشت» است. در فرهنگ دینی به بازگشت از اسلام به کفر «ارتداد و ردّه» گفته می‌شود.[۲]«ارتداد» واژه‏ای است فقهی ـ حقوقی از ریشه ردّ و به معنای «رد شدن»، «برگشت از دین»، «از مسلمانی برگشتن»[۳]، «رو گردانیدن از مذهب اسلام بعد از اسلام»[۴]  «برگرداندن»، «بازگرداندن، چه حسی چه معنوی»[۵] «عقب‏نشینی» و «کناره گیری»[۶]آمده است.

از معانی مذکور سنخیتی آشکار بین معنای لغوی و اصطلاح فقهی به دست می‏آید؛ گرچه برخی از فقها این سنخیت را به گونه‏ای دیگر یعنی به معنای «خروج از شی‏ء (کفر) و سپس بازگشت به همان شی‏ء» مطرح نموده‏اند.[۷]البته چنین معنایی تنها در مورد کافری که از اسلام به کفر خود باز می‏گردد صادق است؛ اما معانی نخست شامل مسلمانی که از دین خود روگردانده نیز می‏شود.

«ارتداد» در اصطلاح یعنى «حالت جدید اعتقادى و تحول عقیدتى است که با انکار یکى از اصول سه گانه دین اسلام توحید، نبوت، معاد) و یا نفى اصلى از اصول ضرورى دین که انکار آن به انکار اصول سه گانه منتهى شود به شخص مسلمان رخ مى‏دهد.[۸]در کل شخص مرتد به کسی گفته می‌شود که از اسلام خارج شده و کافر شده باشد.

  • انواع ارتداد: در مجموع سه نوع ارتداد در این بحث قابل فرض است: ارتداد با نیت و عزم صِرف، ارتداد قولی و ارتداد فعلی. تردید نمودن در کفر و بطلان آن نیز به صورت نخست ملحق شده است.[۹]از فرقه‏های اهل سنت، شافعیه نیت کفر را نیز مشمول ارتداد دانسته‏اند.[۱۰]
  • معیار ارتداد: انکار نمودن یکی از ضروریات دین به عنوان معیار ارتداد شناخته شده است. امّا انکار مسئله ضروری مذهب تشیّع، ارتداد تلقّی نمی‏گردد.[۱۱]شهید ثانی مخالفت با اجماع را مصداق انکار ضروریات نمی‏داند. مگر این که مسئله‏ای که بر آن اجماع اقامه گردیده، از ضروریات دین به شمار آید. و نیز اجماع مورد نظر می‏بایست توسط اهل حلّ و عقد از مسلمانان تحققّ یافته باشد.
  • اثبات ارتداد: از آن جا که فقهای شیعه و اهل سنت مسئله ارتداد را ضمن مباحث حدود مطرح می‏سازند، لذا اثبات این جرم را نیز منوط به اقرار مجرم و یا شهادت شاهد می‏دانند.[۱۲]لذا ارتداد با اقرار، بیّنه و صدور رفتار یا گفتار بیانگر ارتداد، ثابت می‌شود.[۱۳]
  • شرایط مرتد: منظور از برشمردن این شرایط در کتب فقهی، بیان مصداق مرتد شرعی برای تعیین مجازات وی از طرف شارع می‏باشد؛ به طوری که با فقدان هر یک از این شروط اصطلاح «مرتد» شرعا منتفی خواهد بود و در نتیجه مجازات به اجرا درنخواهد آمد.

ادامه خواندن ارتداد و مرتد در ادبیات مذهبی شیعه ۱۲ امامی (۱۹۲)

اقداماتي كه مسلمين بايد جهت اجراي حكم الله بر مرتدين انجام دهند (۱۹۱)

اقداماتي كه مسلمين بايد جهت اجراي حكم الله بر مرتدين  انجام دهند (۱۹۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

۱ –  اعلام كافر بودن آنها و كشتن آنها در صورتي كه توبه نكردند. امام بربهاری  مي فرمايد: فإذا فعل – أي المرتد –  شيئا من ذلك فقد وجب عليك أن تخرجه من الإسلام  .  [۱] يعني : اگر شخص مرتد چيزي از اينها را انجام داد ، در اين صورت بر تو واجب است كه از اسلام خارجش كني ، يعني او را كافر بداني .

البته اعلام كافر و مرتد شدن شخص نيز داراي  شرايط و نكات دقيق و روشني است كه بايد در نظر گرفته شود . در مورد كساني كه تازه مسلمان گشته يا به صورت اجبار از آگاهيهاي شرعي دور نگه داشته شده اند (مانند مسلمين تحت حاكميت شوروي سوسياليستي سابق و مسلمين چين سوسياليستي كنوني  و ….)  اگر جاهلانه پاره اي از حرامها را انكار نموده و يا از قبول پاره اي از حلالها و واجبات  شانه خالي كردند  يا به پاره اي از كفرهايي كه مرتكب مي شوند آگاهي نداشتند ، بايد ابتدا به آنها آگاهي لازم از كانال صلاحيت دار داده شود و سپس از آنها درخواست توبه شود و چنانچه زير بار نرفتند و در ضمن آگاهي و علم باز بر كفر خود اصرار نمودند ، در اين صورت كافر و مرتد بودن آنها اعلام مي گردد .

ابن تيميه در مورد كساني كه نوشيدن مشروبات مست كننده را حلال نموده بودند و عمر بن خطاب رضي الله عنه از آنها درخواست توبه نمود مي گويد : ” يستتابون و تقيم عليهم الحجة ، فإن أصروا كفروا حينئذ ، لا يحكم بكفرهم قبل ذلك ، كما لم يحكم الصحابة بكفر قدامة بن مضعون “.[۲]  يعني از آنها درخواست توبه مي شود و به آنها اتمام حجت مي شود ، به دنبال آن اگر باز بر كفر خود اصرار داشتند در اين صورت كافر مي گردند، پيش از آن بر آنها حكم كفر داده نمي شود ؛  همچنانكه صحابه بر كافر بودن  قدامة بن مضعون  حكم ندادند . ادامه خواندن اقداماتي كه مسلمين بايد جهت اجراي حكم الله بر مرتدين انجام دهند (۱۹۱)

مرتد شدن حاكم و حكم فرمانبران وكارمندان دستگاه حكومتي اش (۱۹۰)

مرتد شدن حاكم و حكم فرمانبران وكارمندان دستگاه حكومتي اش (۱۹۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

امام نووي در شرح مسلم مي فرمايد كه قاضي عياض فرموده است : ” أجمع العلماء علي أن الأمامه لا تعتقد لكافر و علي أنه لو طرأ عليه كفر انعزل ، و قال : فلو طرأ عليه الكفر ، خرج عن حكم الولاية و سقطت طاعته ووجب علي المسلمين القيام عليه ، و خلعه و نصب إمام عادل فإن لم يقع الا لطائفة وجب عليهم القيام بخلع الكافر، فإن تحققوا العجز لم يجب القيام و ليهاجر المسلم عن أرضه إلي غيرها و يفر بدينه “.

يعني : علما اجماع دارند كه رهبريت و فرمانروايي براي كافر منعقد نمي گردد ، به همين دليل اگر مرتكب كفر گرديد ( به كُردي : كوفري كه وته سه ر )  عزل مي گردد . و فرموده است : اگر مرتكب كفر گرديد ، حكم رهبريت و فرماندهي او هدر مي رود و اطاعت كردن از او هم  برداشته مي شود ، و بر مسلمين واجب مي گردد كه او را برداشته و امام و پيشواي عادلي را به جايش بگمارند .  حالا اگر انجام اين واجب تنها به وسيله يك جماعت صورت مي گيرد در اين صورت اين كار بر آنها واجب مي گردد ،اگر هم به ضعف خود در انجام اين واجب اطمينان داشتند در اين صورت واجب بودن آن از دوش آنها برداشته مي شود و برمسلمين است كه  جهت محافظت از دين ( و عمل به قوانين آن )، سرزمين خود را ترك نموده و هجرت نمايند .ابن حجر فرموده است : ” و من عجز وجبت عليه الهجرة ” .[۱]هر كسي كه توانايي نداشت هجرت كردن بر او واجب مي گردد .

زماني كه مامون عباسي تابع مذهب جهمي ها گرديد و احمد بن نصر خزاعي  بر عليه وي قيام نمود ؛ امام احمد بن حنبل وي را مدح و ستايش نموده و فرمود : ” رحمه الله ما أسخاه لقد جاد بنفسه له  ” .[۲] رحمت خدا بر او باد چقدر بخشنده بود كه در اين راه جانش را فدا نمود .

در اين مورد اهل اسلام اجماع دارند كه مرتد شدن حاكم  به صورت زنجيروار مرتد شدن نظاميان ، نيروهاي امنيتي و ساير كارمندان و خادمين و زير مجموعه ي او مي باشد . چون اينها هستند كه حكومت او را نگه داشته اند و باعث دوام حكومت و قانون كفري او و جنگ با قانون شريعت الله و بازگرداندن عدالت هستند . ادامه خواندن مرتد شدن حاكم و حكم فرمانبران وكارمندان دستگاه حكومتي اش (۱۹۰)

حكم شخص مرتد در دنيا و قيامت (۱۸۹)

حكم شخص مرتد در دنيا و قيامت (۱۸۹)

 بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در دنيا شخص مرتد اگر توبه نكرد و تسليم قانون شريعت الله نشد از كانال شرعي اش بايد كشته شود . تمام احكام كفار بر وي جاري مي شود مانند :

  • برائت و تنفر از وي
  • از وي پشتيباني نكردن
  • مسلمان به نكاح او در نمي آيد و چنانچه همسر داشته باشد بايد از وي جدا شود ، الله متعال مي فرمايد : لا هُنَّ حِلٌّ ڵهُمْ ۆلا هُمْ ێحِلُّونَ ڵهُنَّ  .(الممتحنه‌/ ۱۰) اين زنان براي آن مردان ، و آن مردان براي اين زنان حلال نيستند .و اگر زنش از وي دوري نكند او هم مانند شوهرش مرتد مي گردد . عبدالله بن زبير رضي الله عنهما همسرمختار ثقفي را نيز كشت زماني كه از اينكه همسرش را كافر بداند ابا مي نمود.
  • مسئوليت سرپرستي كردن فرزندانش و شوهر دادن دخترانش از وي گرفته مي شود و حقي برايش نمي ماند .
  • فرزند مرتد اگر قبل از ارتداد پدرش به دنيا آمده باشد به دليل مرتد شدن پدرش كافر نمي گردد، اما اگر پس ازمرتد شدن پدرش به دنيا آمده باشد، حكم به كافر بودنش داده مي شود و برده كردن او اشكالي ندارد .
  • مرتد صاحب مالش نيست و قول صحيح آن است كه مال و ثروت مرتد به غنيمت گرفته مي شود . دليل براي اين كار هم داستان شخصي است كه با همسر پدرش نكاح نمود و اصحاب رسول الله صلي الله عليه وسلم پس از كشتن او اموالش را نيز بردند .
  • حيواني كه توسط او ذبح شده باشد حرام است و مصرف نمي شود.
  • نماز خواندن پشت سر او باطل است و حق امامت براي مردم را ندارد . و كسي كه پشت سر او نماز خوانده باشد بايد نمازش را دوباره بخواند چه دانسته باشد اين شخص مرتد است چه ندانسته باشد . امام احمد بن حنبل فرموده است : ” منهم من قال ذلك لايصلي خلفه الجمعه و لا غيرها، إلا أنا لا ندع اتيانها،فإن صلي خلفه أعاد ” .[۱] كساني هستند كه گفته اند نماز جمعه و غير آن هم پشت سرش خوانده نمي شود ، اما من مي گويم خواندن به جماعت نمازها را رها نكنيد اما زماني كه پشت سرشان نماز خوانديد آن را دوباره كنيد . يحي بن معين مي فرمايد : چهل سال است كه به دليل ظهور جهميها توسط مامون عباسي من نماز جمعه ام را دوباره مي خوانم  .
  • حكومت و بيعت با او باطل مي گردد اگر داراي قدرت حكومتي باشد چون الله متعال مي فرمايد : ۆڵنْ ێجْعَڵ اللَّهُ لِلْكَافِرِینَ عَڵى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً  . (النساء/۱۴۱٫) هرگز خداوند راهی قرار نداده است که  در آن كافران بر مؤمنان چيره شوند.
  • پيمان آشتي با مرتد در صورتي صحيح است كه رهبريت تشخيص داده باشد مسلمين از قدرت كمتري برخوردار بوده و توان دفع شر او را در وضع موجود ندارند .
  • اگر مرتد در زمان ارتدادش جرم قتل يا دزدي يا زنا را انجام داده باشد و پس از آن توبه نموده باشد راي اصح اين است كه بايد تاوان همه را بپردازد . هر چند كه عده اي مي گويند توبه گناهان سابق را مي شويد و يا اينكه ممكن است امير يا حاكم اسلامي بنا به دلايلي (چون تشويق مرتدين به توبه و …) خود جبران خسارت نمايد .
  • اگر مرتد قبل از توبه و مسلمان شدن دوباره، خرابي و ضرر و زياني به بار آورده باشد بايد آن را جبران نمايد . در اين زمينه هم عده اي مي گويند توبه گناهان سابق را مي شويد و يا اينكه ممكن است امير يا حاكم اسلامي بنا به دلايلي خود جبران خسارت نمايد .
  • عموم علماء طلب توبه از مرتد هنگام دستگير شدن را واجب مي دانند و عده اي نيز هستند كه آن را سنت مي دانند، هر چند كه اين مرتد در هر صورتي كشته مي شود، اما شايسته آن است كه از وي درخواست توبه شود و با ايمان از دنيا برود  .

ادامه خواندن حكم شخص مرتد در دنيا و قيامت (۱۸۹)

چه كسي مجازت شخص مرتد را بر وي جاري مي كند ؟ (۱۸۸)

چه كسي مجازت شخص مرتد را بر وي جاري مي كند ؟ (۱۸۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

با آنكه در مكه كساني بودند كه به پيامبر خاتم صلي الله عليه وسلم توهين مي كردند وحتي به صورت فيزيكي اورا مورد اذيت وآزار قرارمي دادند اما دستور دفع آنها صادر نشد ؛در ميان مهاجرين حبشه نيز با آنكه مسلماني مرتد مي شود اما كسي حكم ارتداد را بر وي اجرا نمي كند ؛ در مدينه هم با آنكه تعداد منافقين وكفرگوئيهاي آنها مشخص و روشن بود و يا كساني از يهود جهت تضعيف صف مسلمين ابتدا ايمان مي آوردند و دوباره مرتد مي شدند و… باز مي بينيم حكم ارتداد بر آنها اجرا نمي گردد . هر چند كه حكومت اسلامي ورهبريت موحد و قاطع هم وجود دارد .

با آنكه حدود را امام  يا نمايندگان رهبر حكومت اسلامي  كه معمولاً دستگاه قضايي اسلامي است به مرحله ي اجرا در مي آورند ، اما وضع موجود زماني و مكاني دولت اسلامي و تشخيص رهبريت حرف اول را مي زند . تنها رهبريتي كه از طريق شوراي حل و عقد محل انتخاب شده است شايستگي دستور تحكيم شريعت الله را دارد ، چون او بيشتر از تك تك افراد جامعه و حتي گروهها ، از كانالهاي مختلف با وضع موجود جامعه و فضاي اطراف و بين الملل آشنايي و شناخت دارد و مصالح و مفاسد را بهتر و مطمئن تر تشخيص مي دهد .

در اين صورت اين قاعده حاكم مي گردد كه ” أن الحدود لا يقيمها إلا الإمام أو نائبه ” . يعني :  حدود تنها از طرف امام يا جانشين او برپا مي گردند . اگر رهبريت تشخيص داد كه در مرحله مكه در برابر اذيتهاي جسمي وتوهينهاي روحي كه به پيامبر صلي الله عليه وسلم مي شود بايد صبر كرد و كاري انجام نداد ، در اين صورت حكم براي تك تك افراد  همين است ؛ اما اگر در مرحله اي امر به دفع و ترور توهين كنندگان مي شود ، حكم اجراء براي تك تك مسلمين اجراي حدود است . به همين دليل مي بينيم در بين مسلمين براي اجراي اين حدود به صورت فردي و جمعي مسابقه گذاشته مي شود . در هر دو حالت ، اصل ، تشخيص رهبريت اسلامي جامعه است .  ادامه خواندن چه كسي مجازت شخص مرتد را بر وي جاري مي كند ؟ (۱۸۸)

قواعد و ضوابط عمومی مربوط به ارتداد و مرتدین (۱۸۷)

قواعد و ضوابط  عمومی مربوط به ارتداد و مرتدین (۱۸۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

حكمت اجرا كردن مجازات مرتد:

مجازات مرتد شامل کسى می شود که از دین خارج شده و این خروج رابه صورت علنی ابراز و اظهار می دارد اما اگر ارتداد خود را ابراز و اظهار نکرده است وکسی از ارتداد او با خبر نباشد مجازات نمی شود. زیرا اعتقاد یک امر قلبی است. بنابراین، مجازات مرتد در دنيا  به دلیل جرم و گناه اجتماعى اوست نه عقیده‏ى شخصى وى .

هرگاه مرتد، ارتداد خود را به جامعه بکشاند، رفتار او در حوزه‏ى احکام اجتماعى قرار مى‏گیرد و ملاک‏هاى احکام اجتماعى را پیدا مى‏کند و از این دیدگاه مجرمي است كه در جنگ نرم و رواني بر عليه مسلمين وارد عمل شده است؛ او آشكاراحقوق دیگران را ضایع کرده و به ايمان و باورهاي آنها يورش برده است، چراکه در اذهان عمومى ایجاد شبهه و شک مى‏کند و واضح است که ترویج شبهات در افکار عمومى باعث تضعیف روحیه‏ى ایمانى جامعه و قانون گريزي و تضعيف اراده و ايمان مردم مى‏شود . و از آن جا که بررسى شبهات در توان متخصصان و دین شناسان است، عامه‏ى مردمِ دیندار – که این توانایى را در خود نمى‏بینند – حق خود مى‏دانند که فضاى عمومى جامعه براي خود و پرورش فرزندانشان سالم بماند وحفظ روحیه‏ى ایمانى جامعه،  كه اساس و پايه ي محافظت از افراد جامعه وقوي ترين ابزارجهت مقابله با دشمنان قانون شريعت الله مي باشد، حق مردم است.

دشمنان الله و مردم به اين ابزار مهم پي برده اند به همين دليل مي بينيم كه در صدر اسلام نیز عده‏اى از دشمنان اسلام نقشه کشیدند که به ظاهر اسلام بیاورند و سپس مرتد شوند تا با این کار، ایمان مسلمانان را تضعیف کرده و باعث ايجاد اختلاف و چند دستگي در ميان آنها گردند . الله متعال در اين باره مي فرمايند : وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ  .( آل عمران / ۷۲)جمعي از اهل كتاب ( به همكيشان خود ) گفتند : بدانچه بر مسلمانان نازل شده است ، در آغاز روز ايمان بياوريد ، و در پايان روز بدان كافر شويد ، تا شايد ( از قرآن پيروي نكنند و از آن ) برگردند ادامه خواندن قواعد و ضوابط عمومی مربوط به ارتداد و مرتدین (۱۸۷)

انگیزه های ارتداد از دیدگاه قرآن (۱۸۶)

انگیزه های ارتداد از دیدگاه قرآن (۱۸۶)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

کسانی که پس از گرایش به اسلام، دوباره از آن بازمی گشتند، انگیزه های گوناگونی داشتند و دشمن نیز از راه های گوناگون، برای کشاندن آنان به ارتداد بهره می جست. انگیزه های مرتدان را از دیدگاه قرآن می توان در موارد ذیل خلاصه نمود:

۱- ترس از فشار و غلبه دشمنان: از شیوه های کفّار برای بازگرداندن پیروان حق از مسیر خود، شکنجه و آزار و تهدید است. قرآن در این باره به مسلمانان هشدار می دهد که  : کافران  ( غیر اهل کتاب ) پیوسته با شما مسلمانان می جنگند تا آن که اگر بتوانند شما را از دین خود برگردانند.( بقره / ۲۱۷) و در جای دیگر می فرماید: برخی چون رنج و آزاری از دشمنان دین در راه خدا ببینند، عذاب خلق را با عذاب خدا برابر می شمرند(عنکبوت/ ۱۰) ؛ یعنی ترس از آزار و شکنجه در راه خدا، آنان را از ایمان به کفر می کشاند.

۲- دنیاطلبی: از دیگر انگیزه هایی که باعث بازگشت از دین می شود «دنیاخواهی» است. از مصادیق بارز افراد دنیاخواه، عبدالله بن سعد بن ابی سرح است که قرآن از او این گونه یاد می کند: وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا..( نحل/ ۱۰۶)  و انگیزه کفر و ارتداد او را در آیه بعد، «دنیاطلبی» و ترجیح دنیا بر آخرت می داند[۱].  ارتداد مدعیان دروغین نبوّت همچون اسود عنسی، مسیلمه کذّاب و طلیحه بن خویلد نیز به همین انگیزه بوده است  [۲].

۳- توطئه و خیانت: یکی از شیوه های مبارزه با اسلام و کشاندن مسلمانان به ارتداد و ایجاد تردید در ایمان و عقیده آنان، این بود که برخی ابتدا تظاهر به اسلام می کردند و سپس با آن مخالفت ورزیده، منکر می شدند. از اصلی ترین صحنه گردانان این جریان یهودیان و مشرکین غیر اهل کتاب بودند. قرآن می فرماید: بسیاری از اهل کتاب آرزو دارند که شما را از ایمان، به کفر برگردانند، به سبب رشک و حسدی که بر ایمان شما می برند، پس از آن که حق بر آن ها آشکار گردید. (بقره / ۱۰۹) همان گونه که در بحث پیامدهای حرمت شکنی در جامعه گفته شد، عده ای از دانشمندان یهود با یکدیگر تبانی کرده بودند که صبح گاهان به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله برسند و به ظاهر ایمان بیاورند و در آخر روز، از اسلام بازگردند و چنین وانمود کنند که ما صفات محمد صلی الله علیه و آله را از نزدیک مشاهده کردیم؛ با آنچه در تورات دیده ایم منطبق نبوده است، تا از این راه مردمان را نسبت به دین اسلام بدبین کنند.[۳]

۴- موالات با کفّار: برخی با این که راه هدایت را از ضلالت تشخیص می دهند، اما به دلیل ارتباط دوستانه ای که با کفّار دارند، از دین بازمی گردند. قرآن از منافقانی که آگاهانه و تنها به سبب دوستی با کفّار و مخالفان پیامبر صلی الله علیه و آله دچار ارتداد شده اند، به بدی یاد کرده است  [۴]

رفتار رسول خدا صلی الله علیه وسلم با منافقانی که آنان را می شناختند و در ارتداد آنان تردید نداشتند، و با يهودياني كه در جنگي ررواني ابتدا ايمان مي آوردند و سپس از اسلام بر مي گشتند ، همراه با اغماض و مدارا بود؛ زیرا در عمل، رهبريت وضع موجود جامعه و مسلمين رابه  گونه اي تشخيص مي داد كه تطبيق حكم بر مرتدين را در چنان شرايطي به تاخير بياندازد . البته  به دليل وجود يكي از موانع و بازدارنده ها يا نبودن يكي از شروط  مانند ندانستن ( الجهل ) در مسائل پنهان و خفيه شريعت ،  نه در شرك و كفر اكبر و نقض كننده ها و باطل كننده هاي اسلام ، و نه اينكه كسي مجبور گشته باشد آنهم با شروطي كه برايش تعيين شده است ، و يا اينكه در سرزميني دور افتاده يا بسته و ديكتاتوري باشد ؛ تطبيق حكم انجام نمي پذيرد .

 

[۱] اعبد علی بن جمعة العروسی لحویزی ، تفسیر نورالثقلین، با تصحیح سیّد هاشم رسولی محلّاتی، قم، مطبعة الحکمة، بی تا، ج ۳، ص ۹۰

[۲] محمدبن حسن الطوسی ، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد حبیب قصیر العاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، د. ت۱۴۱۳ق ، ج ۳، ص ۳۲۸

[۳] امحمد ابن احمدالانصاری لقرطبی ، الجامع لأحکام القرآن ، ج ۲، ص ۸۵

[۴] رفیع الدّین اسحاق بن محمد همدانی ، سیرت رسول اللّه صلی الله علیه و آله با تصحیح اصغر مهدوی، چاپ دوم، تهران، انتشارات خوارزمی،۱۳۶۰،  ج ۲، ص ۲۵-۲۶

پیامدهای ارتداد و هشدار قرآن (۱۸۵)

پیامدهای ارتداد و هشدار قرآن (۱۸۵)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

حرمت شکنی از طریق ارتداد از دین، توهین به مقدّسات و استهزا و دشنام گویی و دیگر نواقض آشکار اسلام خطری است که باورهای دینی یک جامعه را تهدید می کند. قرآن کریم نسبت به رفتار خطرناک آنان، که بسیار زیرکانه صورت می گرفت، هشدار می دهد؛ آن جا که می فرماید:‏وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ‏.( آل عمران/  ۷۲) جمعي از اهل كتاب (به همكيشان خود) گفتند : بدانچه بر مسلمانان نازل شده است ، در آغاز روز ايمان بياوريد، و در پايان روز بدان كافر شويد، تا شايد (از قرآن پيروي نكنند و از آن) برگردند . اینان با اظهار مسلمانی در آغاز روز، و ابزار ندامت در پایان آن، به دنبال ضربه زدن به اسلام و بدبین کردن مردم نسبت به آن و تضعیف باورهای مسلمانان بودند، به ویژه که یهودیان در چشم مردم مدینه اهل علم و دانش به شمار می آمدند.[۱] ادامه خواندن پیامدهای ارتداد و هشدار قرآن (۱۸۵)

اسلام و حکومتهای سکولار مرتدین/ انواع كافر به صورت اجمالي (۱۸۴)

اسلام و حکومتهای سکولار مرتدین/  انواع كافر به صورت اجمالي (۱۸۴)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

انواع كافر به صورت اجمالي :

لازم است در همين ابتدا انواع كافر را به صورت اجمالي بيان كنيم كه عبارت اند از  :

  • كافر اصلي

مانند مشرکین اهل کتاب يهود و نصارا مشرکین شبهه اهل کتاب و سكولاريستها (مشركين غير اهل كتاب)  و كساني كه از پدر و مادري مرتد به دنيا آمده اند، يعني شخصي كه از پدر و مادر مسلمان زاده اي كه با گرايش به يكي از مذاهب دين سكولاريسم و يا مشركين اهل كتاب مرتد شده است  به دنيا آمده باشد؛ چنين شخصي جزو كفار اصلي محسوب مي گردد نه مرتدين. چنين شخصي بايد همچون يك كافر اصلي  شهادتين آورده و وارد اسلام گردد و گرنه به اين بهانه كه پدر بزرگ او مسلمان بوده او نيز مسلمان محسوب نمي گردد، بلكه همچون يك كافر اصلي با وي معامله مي گردد.  به همين دليل مشمول احكام مرتدين (توبه يا مرگ) نمي گردد، بلكه مشمول احكام كفار اصلي (معاهد، اهل جزيه و ..) مي گردد.شيخ الاسلام ابن تيميه در اين زمينه مي گويد:و قد إستقرت السنه بأن عقوبه المرتد أعظم من عقوبه الكافر الأصلي[۱]در سنت ثابت و قطعی شده است كه جزاي مرتد بزرگتر از جزاي كافر اصلي مي باشد .

  • كافر مرتد:

«رده»  از نظر لغوي: يعني برگشتن و عوض نمودن، لغت «ارتد»  يعني: برگشت و «ردة» يعني: برگشتن  و «يرتدد» يعني: برمي گردد و «مرتد» يعني: كسي كه برگشته است و «مرتدين» يعني: برگشتگان.

«ارتداد» که از واژه «رد» گرفته شده ، در لغت به معنای بازگشت است . در فرهنگ دینی، بازگشت به کفر ارتداد و رده نامیده می شود،[۲]

و مرتد آن مسلماني است كه  مرتكب سخن يا عملي مي گردد كه پس از مسلمان شدنش كافر مي گردد، حالا در مكانهايي كه  امكان دسترسي به كسب علم وجود داشته باشد ، نسبت به مرتد شدنش علم داشته باشد يا نداشته باشد . يعني سهل انگاري و تنبلي  شخص  عذر به جهل محسوب نمي گردد. البته مساله ارتداد و احکام جزایی مترتب بر آن به شريعت خاتم اختصاص ندارد. در برخی دیگر از شريعتها و مذاهب بزرگ نیز هرگاه کسی از دین برگزیده و منتخب روی گرداند ، کافر به شمار می آید و بدان سبب که از دین سابق برگشته، مرتد خوانده می شود.

نامهاي رده : در فقه و كتب شرعي شخص مرتد به چند ويژگي  و صفت نام برده شده است مثل : مرتد، كافر، المارق، المفارق، المحارب، التارك للدين، كفر بعد اسلامه و كفر بعد ايمانه .

يعني : برگشته، پوشاننده، بيرون رفته، جنگ طلب، دست برداشته از دين، كافر شدن بعد از مسلمان شدن و كافر شدن پس از ايمان آوردن .

مانند سكولاريستهاي مسلمان زاده  و تمام كساني كه  با گفتار يا عمل  به كلي از اسلام خارج مي شوند و يا اينكه مرتكب يكي از نواقض اسلام مي گردند . عده اي از جاهلان به دين تنها بخشي از ارتداد  را  كه شخص كاملا خارج شده و اعلام مي دارد كه سكولاريست ، يهودي ، نصراني يا كمونيست شده است را در نظر مي گيرند و بخش ديگر كه شامل داخل شدن به يكي از نواقض اسلام مي گردد را ناديده مي گيرند . و اين يكي از حيله هاي منافقين بوده و هست . ادامه خواندن اسلام و حکومتهای سکولار مرتدین/ انواع كافر به صورت اجمالي (۱۸۴)