سیاست خارجی خلفای راشدین در برابر حکومتهای عرفی (۱۸۳)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
پس از رحلت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم، دو مساله مهم در درون جامعه اسلامی توجه مسلمانان را به خود جلب کرد . یکی نحوه شکل گیری نظام سیاسی آینده و مساله جانشینی پیامبر؛ دوم بازگشت (ارتداد) بخش زیادی از قبایل عرب از اسلام یا از برخی احکام اسلامی مانند ندادن زکات به دولت اسلامی .
اولین خلیفه پیامبر در شرایطی قدرت را به دست می گرفت که هم بحران مشروعیت و هم بحران نفوذ و امنیت، حاکمیت او را تهدید می کرد . بحران مشروعیت با رهیافت سنتی و قبیله ای به سرعت مهار شد؛ اما بحران نفوذ که به اصل نهاد خلافت برمی گشت – نه شخص خلیفه – ثبات سیاسی جامعه را همچنان تهدید می کرد . ابوبکر در اولین سخنرانی پس از قبول خلافت محور سیاست خارجی خود را چنین اعلام کرد: «هیچ قومی در راه خدا از جهاد کوتاهی نکردند مگر آن که خدا زبون شان ساخت » .[۱]
درباره استراتژی سیاست خارجی گفت و گوهای جدی میان ابوبکر و عمر و برخی صحابی دیگر رخ داد . مشاوران ابوبکر از استراتژی مماشات و صبر و انتظار در روابط خارجی سخن می گفتند . اصول دیپلماسی خلفا از همین جا به تدریج شکل می گرفت . در واقع دیپلماسی و سیاست خارجی خلفای نخستین کاملا از دیپلماسی پیامبر متاثر بود و این البته طبیعی بود،از این رو می توان چنین ارزیابی کرد که تفاوت محسوس ولو از نظر سیاست اعلانی میان دیپلماسی پیامبرخاتم و خلفای نخستین مشاهده نمی شود . ویژگی های دیپلماسی خلفای نخستین در محورهای زیر خلاصه می شود: ادامه خواندن سیاست خارجی خلفای راشدین در برابر حکومتهای عرفی (۱۸۳)