عهد و پیمان بر سر مبانی اسلام و تشکیل دولت اسلامی با پشتوانه ی اسلحه ، نظم و خودانتقادی (۱۷۳)

عهد و پیمان بر سر مبانی اسلام و تشکیل دولت اسلامی با پشتوانه ی اسلحه ، نظم و خودانتقادی (۱۷۳)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

احمد بن حنبل همراه با شرح جابر روایت کرده است :جابر گفت : آن روز گفتیم ای رسول الله صلی الله علیه وسلم  بر سر چه چیزی با تو بیعت کنیم؟!

فرمود :

  • فرمانبرداری در رنج و راحتی.
  • انفاق در تنگدستی و توانگری.
  • امر به معروف و نهی از منکر.
  • در راه خدا سخن حق بگویید و از ملامت هیچ ملامت گری بیمناک نباشید.
  • مرا مانند زنان و فرزندان خود حمایت کنید .[۱]

در روایت کعب که ابن اسحاق آن را آورده است فقط بند آخر وجود دارد و کعب نقل کرده است :بعد از اتمام سخنان عباس به او گفتیم : گفتار تو را شنیدیم. سپس به رسول الله صلی الله علیه وسلم  روی کردیم و گفتیم : ای رسول الله صلی الله علیه وسلم  ! لب بگشای تا آنچه را از طرف خود و پروردگارت می خواهی تعهد نماییم.

رسول الله صلی الله علیه وسلم  قسمتی از آیات قرآن را تلاوت نمود و مردم را به راه خدا فراخواند و آنها را به اسلام تشویق کرد. سپس فرمود : از شما پیمان می گیریم که مرا مانند زنان و فرزندان خود حمایت کنید. براء بن معرور دست خود را به سوی رسول الله صلی الله علیه وسلم  دراز کرد و گفت : قسم به خدایی که تو را به حق برانگیخته است پیمان می بندیم که از تو همچون زنان و فرزندان خود حمایت کنیم. ای رسول الله صلی الله علیه وسلم  ! با ما پیمان ببند. به خدا ما اهل جنگ و پیکاریم و این خصلت را از بزرگان خود به ارث برده ایم. ابوالهیثم بن تیهان سخنان براء بن معرور را برید و گفت : ای پیامبر خدا! ما با یهودیان روابطی داریم که آنر ا قطع خواهیم کرد، آیا ممکن است که وقتی کار تو نتیجه گرفت ما را رها کنی و به سوی خویشاوندان خود برگردی؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم  لبخندی زد و فرمود : خون و جان ما در گرو یکدیگر است. شما از من و من از شمایم با هر که جنگ کنید، می جنگم و با هر که صلح کنید، صلح می کنم .[۲] ادامه خواندن عهد و پیمان بر سر مبانی اسلام و تشکیل دولت اسلامی با پشتوانه ی اسلحه ، نظم و خودانتقادی (۱۷۳)

اصل وفاي به عهد و احترام به قراردادها و پيمان ها(۱۷۲)

اصل وفاي به عهد و احترام به قراردادها و پيمان ها(۱۷۲)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

یکی از مهمترین اصول در روابط خارجی و بین المللی در اسلام،‌ اصل وفای به عهد و پیمان است . از نظر اسلام، التزام به پيمان و وفاي به عهد، يک سياست راهبردي وبلند مدت است که به هیچ وجه نباید نقض شود مگر اینکه از طرف مقابل نقض گردد،‌ و وفای به این اصل به حکم  شرع و عقل لازم است. ايجاد زمينه ي توافق بر رساندن دعوت توحید به مردم بدون انتخاب گزینه ی جنگ مسلحانه  از حکمتهای این سیاست راهبردی و بلند مدت می باشد .

به دیگر سخن : حکمت تأکید اسلام بر لزوم وفای برعهد و پیمان، ایجاد زمینه توافق بر همزیستی و زندگی مسالمت آمیز است تا انسانها با آزادی و صلح و امنیت با یکدیگر زندگی کنند و اصول و قواعد حاکم بر زندگی مشترک بر اساس توافق و اراده مشترک تنظیم گردد.[۱]

در قرآن کریم نسبت به وفای به عهد و پیمان تأکید شده است از جمله:

  • الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا …(بقره/۱۷۷) و (نيكي كردار كساني است كه) وفاكنندگان به پيمان خود بوده هنگامي كه پيمان بندند .
  • يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ …  (مائده /۱) اي مؤمنان ! به پيمانها و قراردادها وفا كنيد
  • ‏الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنْقُضُونَ الْمِيثَاقَ‏ .( رعد/۲۰) ‏ ( خردمندان ، يعني ) آن كساني كه به عهد خدا وفا مي‌كنند ، و پيمان ( موجود ميان خود و بندگان ) را نمي‌شكنند
  • وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا .( اسراء/۳۴) و به عهد و پيمان ( خود كه با خدا يا مردم بسته‌ايد ) وفا كنيد ، چرا كه از ( شما روز رستاخيز درباره‌ي ) عهد و پيمان پرسيده مي‌شود.
  • ‏وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ‏ .( مومنون/۸) و كسانيند كه در امانتداري خويش امين و در عهد خود بر سر پيمانند

سنت و سیره  پيامبر خاتم صلی الله علیه وسلم نیز بیانگر تاکید بر وفای به عهد است به عنوان مثال انس ابن مالک از پیامبر  صلی الله علیه وسلم روایت می کند که فرمود: لا دین لمن لا عهد له ؛ کسی که پایبند به عهد و پیمان خود نیست دین ندارد. همچنين رسول خاتم صلی الله علیه وسلم فرمود: «المومنون عند شروطهم»[۲]

در آیات و روایت فوق، وفای به عهد به‌عنوان ممیز و علامت ایمان، معرفی می‌شود؛ گویی حس وفای به عهد از ایمان سرچشمه می‌گیرد و خیانت به عهد، ناشی از نقص یا فقدان ایمان شمرده می‌شود. بنابراین، از نظر اسلام، التزام به پیمان و وفای به عهد، علاوه بر جنبه حقوقی، یک سیاست بلندمدت است که تحت هیچ شرایطی، مجوزی برای نقض آن وجود نداشته و پیمان‌شکنی از گناهان بزرگ معرفی شده است.

نمونه‌های بسیاری در سیرة سیاسی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم وجود دارد که نشانگر علاقة رسول الله به عهد و پیمان و وفاداری نسبت به آن بوده است از جمله : ادامه خواندن اصل وفاي به عهد و احترام به قراردادها و پيمان ها(۱۷۲)

اصلاح طلبي و رفورمی که قاعده ی نفی سبیل را نادیده می گیرد (۱۷۱)

اصلاح طلبي و رفورمی که قاعده ی نفی سبیل را نادیده می گیرد (۱۷۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

تغييرات ناچيز و جزئي در نهادهاي موجود اجتماعي، بدون ايجاد دگرگوني در روابط اساسي و زير بنايي قانون موجود حاكم بر جامعه را اصلاح يا رفورم گويند.  اصلاح طلبان براين باورند كه حكومت نماينده مستقيم مردم نبوده و مي توان آنرا در مبارزات پارلماني بدون اينكه عكس العمل خطرناك نشان دهد، از بين برد و دولتي مردمي كه منطبق و خواهان برنامه هاي آنان است روي كار آورد.

اگرچه از نظر تئوريك، امكان پاره اي از تغييرات حاشيه اي و در پاره اي از جوامع تابع تفكر بشري با همان تفكر بشري برتر، امكان تغييرات اساسي غير خشونت آميز را مي توان تائيد نمود. و اگرچه احتمال مي رود و ممكن است در صورت عدم هضم طالبين اصلاح طلبي در لنجزار بوروكراسي و بورژوازي و يا ایسمهاي رنگارنگ و عدم فسيل شدنشان، آنان بتوانند با استفاده از تمامي ترفندها و يا به اصطلاح حكمتها و مصلحت انديشها  و با گريز از تمامي دستگاههاي اطلاعاتي و پليسي و دادگاههاي نماينده قانون حاكم، بتوانند به پاره اي از اهداف مندرج در برنامه اي كه برايش به پا خواسته اند، برسند. اما آيا براي نمونه مي توان يك دگرگوني اساسي و صلح آميز را در كل تاريخ بشري مثال آورد كه در انهدام تمام روابط جاهلي استثمار استضعافي انسان، موفق گرديده باشدویااز زیر بنا حکم خدا را جایگزین حکم وسیستم ساخت بشر نموده باشد ؟ و آيا در كل، چنين خيزشهايي توانسته اند به حيات خود ادامه دهند  ؟ و يا در صورت ادامه فعاليت به چه ميزان از اصول اساسي كه ابتدا برايش به پا خاسته بودند، فاصله گرفته اند ؟  باز با وجود:

  • شرايط حاكم بر انتخابات و همچنين موقعيت آگاهيهاي اكثريت جامعه به استضعاف كشيده شده
  • ميزان بهره وري طبقات حاكمه از تبليغات و اهميت مسئله رسانه هاي جمعي در برخورد با چنين مردمي
  • تاثير قدرت پول و امكانات در تعيين و موفقيت كانديداها و سردرگمي و باز در بسياري موارد فريب مردماني آنچناني
  • و حتي در صورت چيره شدن احتمالي بر موارد فوق ضديت و مبارزه علني حاكميت با احزاب مردمي و خيانت بسياري از رهبران احزاب عامه فريب به اصطلاح پيشرو
  • و بالاتر از همه عدم اجازه عمل و تبليغ تمام آنچه كه بدان معتقد و پايبندند
  • وجود فشارها و توطئه هاي خارجي مضاعف بر آنچه در داخل مرزهاي قراردادي غيره انساني عليه خيزشهايي كه منافع مادي يا معنوي مستكبرين و مترمنين را به خطر اندازد

ادامه خواندن اصلاح طلبي و رفورمی که قاعده ی نفی سبیل را نادیده می گیرد (۱۷۱)

پیامبر خاتم و رد هر گونه مذاکره و سازشی راجع به سپردن حکومت به سکولاریستها و کفار (۱۷۰)

پیامبر خاتم و رد هر گونه مذاکره و سازشی راجع به سپردن حکومت به سکولاریستها و کفار (۱۷۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شاید در قرآن کریم پس از جهاد ، مسأله سیاسی ای مانند نهی از تولای کفار وجود نداشته باشد ، که قرآن کریم به آن عنایت خاصی مبذول داشته است ، مسأله ای که اساس سیاست خارجی اسلام می باشد . قران کفر را ملت واحدی که به تمام وجود در مقابل اسلام به عناد برخاسته می داند ، و کافرین را دشمنان سرسخت اسلام می پندارد . خداوند در آیات بسیاری اعلام می کند که در قلوب کفار و منافقین کینه و عداوت با مسلمانان وجود دارد[۱]

خداوند متعال در این زمینه می فرمایند :

  • ما يَوَدُّ الَّذينَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْکُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ. (بقره/ ۱۰۵) كافران اهل كتاب و همچنين مشركان، دوست نمي‌دارند خير و بركتي از جانب خدايتان بر شما نازل گردد و به شما دست دهد، در حالي كه خداوند (به خواست و آرزوي ايشان توجّهي نمي‌كند و ) به هركس كه بخواهد رحمت خويش را اختصاص مي‌دهد، و خدا داراي فضل و بخشش بزرگ است.
  • ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا يُحِبُّونَکُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْکِتابِ کُلِّهِ وَ إِذا لَقُوکُمْ قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْکُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ * إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّکُمْ کَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ .(آل عمران /۱۱۹ – ۱۲۰) هان !  (اي مؤمنان !) اين شمائيد كه آنان را (به خاطر قرابت يا صداقت يا مودّت) دوست مي‌داريد، و ايشان شما را (به خاطر تعصّب ديني خود) دوست نمي‌دارند ، و شما به همه‌ي كتابهاي (آسماني) ايمان داريد (امّا آنان به كتاب آسماني شما ايمان ندارند) . و وقتي كه با شما برخورد مي‌كنند (براي گول‌زدنتان، به دروغ) مي‌گويند : ايمان آورده‌ايم . امّا هنگامي كه تنها مي‌شوند ، از شدّت خشم بر شما، سرانگشتان خود را به دندان مي‌گزند ، بگو : با (درد همين) خشمي كه داريد، بميريد، بيگمان خداوند از آنچه در درون سينه‌ها مي‌گذرد آگاه است اگر نيكي به شما دست دهد (و نعمتي همچون پيروزي و غنيمت بهره‌ي شما گردد) ناراحت مي‌شوند، و اگر به شما بدي برسد، شادمان مي‌شوند . و اگر (در برابر اذيّت و آزارشان) بردباري كنيد و (از دوستي با ايشان) بپرهيزيد، حيله‌گري (ودشمنانگي خائنانه‌ي) آنان به شما هيچ زياني نمي‌رساند،(چه) شكّي نيست خداوند بدانچه انجام مي‌دهند احاطه دارد (و قادر به دفع نقشه‌هاي خائنانه و نيرنگهاي اهريمنانه‌ي ايشان از شما است) .

ادامه خواندن پیامبر خاتم و رد هر گونه مذاکره و سازشی راجع به سپردن حکومت به سکولاریستها و کفار (۱۷۰)

اصل نفی سبیل و عزت اسلامی (۱۶۹)

اصل نفی سبیل و عزت اسلامی (۱۶۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

اصل نفی سبیل به لحاظ لغوی و اصطلاحی

یکی از اصولی که اساس و شالوده روابط خارجی پیامبر  خاتم صلی الله علیه وسلم را تشکیل می‌داد و پیامبر در گفتار و رفتار خویش بر آن تأکید می‌ورزید، اصل نفی سبیل و عزت‌مداری است. این قاعده، چارچوب کلی سیاست خارجی نظام اسلامی را تنظیم و خط قرمزهای آن را روشن می‌سازد.

سبیل در لغت به معنای راه است.  در اصطلاح یعنی قانون و شریعت – واژه نفی یعنی به معنای بسته شدن – پس مفهوم و معنای قاعده نفی سبیل چنین است : خداوند در قوانین و شریعت اسلام هیچ گاه راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین را باز نگذارده و راه تسلط کافران بر مسلمانان را بسته است.

خداوند در این زمینه می فرمایند :«وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً» (نسا / ۱۴۱) هرگز خداوند كافران را بر مؤمنان چيره نخواهد ساخت. علاوه بر احادیث و سیره ی رسول الله صلی الله علیه وسلم[۱] ؛ از ديگر دلايل و مستندات قاعده ي نفي سبيل، اجماع فقها و مسلمانان بر اين مطلب است که در اسلام هيچ گونه قاعده اي مبني بر جايز بودن تسلط کافران بر مسلمانان وجود ندارد.[۲] ادامه خواندن اصل نفی سبیل و عزت اسلامی (۱۶۹)

اصل رفتار متقابل(۱۶۸)

اصل رفتار متقابل(۱۶۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

استفاده از تجربه و توان سکولاریستها : پیامبر صلی الله علیه و سلم و ابوبکر صدیق، عبدالله بن اریقط را طبق قرارداد قبلی اجیر کردند تا آنها را از راههای مخفی به مدینه راهنمایی کند،  و او هر چند مشرک غیر اهل کتاب ( سکولار ) بود اما مردی نجیب و امین بود و خبر مسلمانان را به سکولاریستهای قریش  انتقال نمی داد. این کار به معنای آن است که در هنگام ضرورت استفاده از تجربه و توان سکولاریستها ی کافر در صورت امین بودن از شخصیت آنها اشکالی ندارد. در این جا نیز نباید یک سکولار کافر را با یک سکولار مرتد یکی دانست .

امان ومصونيت سفيران و اصل رفتار متقابل : مصونيت سفيران نيز در حقوق اسلامى و رفتار مسلمانان اصل پذيرفته شده‏اى بوده است كه ريشه در عقد و يا قرارداد امان دارد و در روايات نبوى به ويژه سيره پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم بر آن تاكيد شده است. مصونيت سفيران شامل مصونيت اموال آنان هم مى‏شود و البته شامل اصل رفتار متقابل در مورد توقيف نمايندگان و سفراى اسلامى هم مى‏باشد.

تشویق خوب میان بدها به خوبی و بزرگداشت صفت خوبی که نزد آنها وجود دارد (۱۶۷)

تشویق خوب میان بدها به خوبی و بزرگداشت صفت خوبی که نزد آنها وجود دارد (۱۶۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در این نوع خطاب و دعوت، هیچ نوع تحریف اصول و از بین بردن ثوابت و یا مداهنه­ی كفار و میل نمودن به سوی آنان وجود ندارد، بلكه این حق روشن و آشكاری است و از ثوابت و اصول دین ما است و بیان و اظهار آن برای مردم، بر هر داعی واجب است، و هیچ مانعی برای تركیز بر آن و مباحثه حول آن با كسی كه این محاسن را دوست دارد و یا كفار را بدان تعظیم می­­كند، وجود ندارد ..

از همیـن نـوع، می­­تـوان به روایتی اشاره كرد كـه امام بخاری رحمه الله در مـورد قصـه­ی حدیبیه نقل می­­كند؛ هنگامی­ كه مردی از بنی­كنانه از سوی قریش به نزد پیامبر ­صلی الله علیه وسلم و اصحابش آمد، پیامبر ­صلی الله علیه وسلم فرمود: «این فلانی است و از قومی­ است كه برای بُدن (شترها و گاوهایی که برای قربانی آورده می­شوند)، احترام قائلند، پس آن (قربانی­ها) را برایش (آن مرد) بفرستید.» پس آن به نزدش فرستاده شد و مردم از او استقبال کرده و شروع به تلبیه گفتن (لبیک اللهم لبیک گفتن) کردند، هنگامی­ كه (آن مرد) این را دید گفت: سبحان الله، سزاوار نیست كه این مردم (پیامبر و اصحابش) از بیت (كعبه) منع شوند، و هنگامی­ كه به سوی دوستانش برگشت گفت: گاوها و شتران قربانی را دیدم كه آویزان شده و مورد احترام قرار گرفته بودند بنابراین فكر نمی­­كنم كه خوب باشد جلوی آنان را بگیریم (بهتر است كه مانع حج ایشان نشویم .)   [۱]

[۱]صحیح بخاری ـ باب ۱۵ ـ ص ۹۷۴ـ شماره ۲۵۸۱

پیامبر خاتم و مساله قدر شناسی از کفار[۱] (۱۶۶)

پیامبر خاتم و مساله قدر شناسی از کفار[۱] (۱۶۶)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

دو سال یا سه سال، بر تحریم مسلمین در شعب ابی طالب  گذشت. در ماه محرم سال دهم بعثت، پیمان‌نامه نقض شد، و محاصره برداشته شد. ماجرا از این قرار بود که در اصل، برخی از کفار سکولارقریش از انعقاد این عهدنامه خشنود بودند، اما، بعضی دیگر خوشایندشان نبود. به تدریج، آن عده از سکولاریستهایی که از انعقاد چنین پیمان‌نامه‌ای ناخشنود بودند، کوشیدند تا آن را نقض کنند.

فرد شاخصی که به این امر اقدام کرد، هشام‌بن عمرو، مردی از طایفه بنی عامربن لُؤی بود. وی زهیربن ابی‌امیه مخزومی، مُطعَم بن عَدّی، ابوالبختری بن‌هشام و  زمعه بن اسودبن مطلب بن اَسَد  را با خود همراه و همصدا نمود . بامداد فردای آن روز، به سوی مراکز تجمّع همه روزه خودشان به راه افتادند. و هریک بر علیه پیمان نامه ی محاصره سخنانی گفتند، ابوطالب نیز در آن سوی نشسته بود. آمده بود که به آنان بگوید: خداوند رسول‌گرامی خود را از وضع صحیفه‌ای که پیمان مذکور در آن نوشته شده است مطلع گردانیده، حاکی از آنکه خداوند موریانه را فرستاده است تا همه محتوای جفاکارانه و ستمکارانه آنان را که پایمال کننده روابط خویشاوندی بود بخورد، مگر آنجایی که نام خداوند عزّوجل در آن ذکر شده است.

پس از اینکه گفتگوی ایشان با ابوجهل پایان پذیرفت، مطعم آهنگ آن صحیفه مربوط به عهدنامه کرد؛ دید که تمامی آن را موریانه خورده است، بجز جمله «باسمک اللهم» و هر جای دیگر آن قرارداد که نام «الله» آمده بود. به این ترتیب، قرارداد تحریم اقتصادی- اجتماعی سکولاریستها برعلیه بنی‌هاشم و بنی‌مطلب نقض گردید، رسول‌خدا -صلى الله علیه وسلم- با همراهانشان از شِعب ابی‌طالب بیرون آمدند. سکولاریستها نیز اینک معجزه بزرگی را در ارتباط با نبوت و رسالت آن حضرت مشاهده کرده بودند. امّا، همینطور که خداوند درباره این قوم فرموده است:وَإِن یَرَوْا آیَهً یُعْرِضُوا وَیَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ.(قمر/۲) هرگاه معجزه‌ای را مشاهده می‌کردند، اعتراض می‌کردند و می‌گفتند: همان جادوی همیشگی است! ادامه خواندن پیامبر خاتم و مساله قدر شناسی از کفار[۱] (۱۶۶)

اصل رعايت احترام متقابل و نزاکت بين المللي (۱۶۵)

اصل رعايت احترام متقابل و نزاکت بين المللي (۱۶۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

يکي از مهم ترين ويژگي هاي ديپلماسي اسلام، اصل رعايت احترام و نزاکت در روابط بين الملل است.[۱]باید یاد گرفت که رعایت احترام ظاهری با اصل ولاء وبراء درونی متناقض نیستند .

این اصل در اندیشه اسلامی دارای اهمیت است و در اسلام به این نکته توجه شده: اولا اسلام آیین فطرت است و هرگز با احساسات طبیعی و انسانی بشر دوستانه ناسازگاری نداشته است، ثانیا اسلام به این نکته توجه داشته است که همیشه با ایجاد جو آرام و تفاهم است که انسان می تواند با مخالفان به گفت و گو بنشیند؛ در تاریخ روابط دیپلماتیک، اسلام تجلی گاه اصلی وفاداری رعایت ادب و احترام متقابل و مراعات بین الملل است  .

اسلام در برخورد با اهل کتاب با مروت برخورد کرده و اقليت های اهل کتاب را داراي حقوق ويژه اي دانسته و از سخت گيري پرهيز دارد. داراي تسامح ديني نسبت به رابطه با اهل کتاب است و به حسن سلوک و مهرورزي دستور مي دهد.[۲] علاوه بر آن و به صورت کلی سيره ي پيامبر خاتم صلی الله علیه وسلم  در برخورد با سفرا و نمايندگان همه ي ملل، محبت آميز و به دور از هر نوع خشونت بود و کمترين مزاحمتي براي آنان ايجاد نمي کرد . که برخورد با سفیر مسیلمه کذاب نمونه ی برجسته ی این تعامل است .

در کتب تاريخي در خصوص رفتار سياسي پيامبر(ص) روايت شده است که ايشان هميشه با فرستادگان ملل خارجي با احترام و مهرباني هر چه تمام تر رفتار مي کرد. بنابر عادت و خوي متعالي خود به بسیاری از آنها تحف و هداياي فراواني ارزاني مي شده است و درمقام توصيه به اصحاب خود در اين مهم مي فرمود:«پس ازمن نيز بدين گونه عمل کنيد»[۳]

[۱] سيد خليل خليليان، اسلاموحقوق بین الملل، ص ۲۵۳٫

[۲] مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه: مؤيدي، محسن،‌تهران‌،‌ دفتر نشر فرهنگ اسلام  ۱۳۵۸٫،ص۶۳٫

[۳] احمد رشيد ، اسلام و حقوق بين المللي عمومى ، ترجمه حسين سيدى ، تهران ، دانشگاه تهران , دانشكده حقوق و علوم سياسي  ,مركز مطالعات عالي بين المللى ۱۳۵۳ ش ، ص۸۴-۸۵

تشکیل حکومت اسلامی واجبی مانند دیگر واجبات (۱۶۴)

تشکیل حکومت اسلامی واجبی مانند دیگر واجبات (۱۶۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

۱- ضرورت حكومت اسلامي‌‌‌‌‌‌

الف: « فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيحْكُمَ بَينَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا»( بقره/ ۲۱۳) پس خداوند پيغمبران را برانگيخت تا ( مردمان را به بهشت و دوزخ ) بشارت دهند و بترسانند . و كتاب ( آسماني ) كه مشتمل بر حق بود و به سوي حقيقت ( و عدالت ) دعوت مي‌كرد ، بر آنان نازل كرد تا در ميان مردمان راجع بدانچه اختلاف مي‌ورزيدند داوري كند

همان طور كه از آيه‌ي فوق فهميده مي‌‌‌‌‌‌شود، حكومت اسلامي‌ ‌‌‌‌‌از آن خداوند و پيامبران است و مشروعيت حكومت بايد با خواست و اذن خداوند صورت بگيرد. و يكي از اهداف پيامبران، تشكيل حكومت براي اجراي احكام الهي كه از سوي پروردگار به آنها رسيده است، می باشد .

بنابراين از آيه‌ي فوق فهميده مي‌‌‌‌‌‌شود كه مقصود از حكم كردن كتاب در اختلافات اين است كه حكم داوري بر اساس قوانين دين و شريعت آسماني صورت بگيرد چنان كه در جاي ديگر مي‌‌‌‌‌‌فرمايد: «إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَينَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ و َلَاتَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا»( نساء/ ۱۰۵) ‏ ما كتاب (قرآن را كه مشتمل بر حق و بيانگر هر آن چيزي كه حق است) به حق بر تو نازل كرده‌ايم تا (مشعل راه هدايت باشد و بدان) ميان مردمان طبق آنچه خدا به تو نشان داده است داوري كني، و مدافع خائنان مباش ادامه خواندن تشکیل حکومت اسلامی واجبی مانند دیگر واجبات (۱۶۴)