منظور از دولت و حاکمیت پیامبر خاتم (۱۶۳)

منظور از دولت و حاکمیت پیامبر خاتم (۱۶۳)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

منظور از دولت پیامبرخاتم  واحدی است که از تمام عناصر یک دولت برخوردار بوده وتحت ادارۀ پیامبرخاتم قرار داشته است. عناصر اصلی این دولت عبارتند از:

الف. جمعیت:  دو قبیلۀ اوس وخزرج  و مهاجرین پایۀ اساسی جمعیت دولت پیامبر را تشکیل می دادند. علاوه برآن سه طایفۀ یهودی نیز در کنار دو قبیلۀ مذکور زندگی می کردند. براساس تعهداتی که میان پیامبر و سران یهود انجام گرفته بود، آن ها از حقوق شهروندی برخوردار بودند. بني قينقاع، بني نضير و بني قريظه، اقتصاد شهر را دردست داشتند. بدین ترتیب پیامبر در نخستین اقدام  خود جمعیت کثیری را تحت چتر واحد که” امت” خوانده می شدند گرد آورد. چنان چه در صحیفه می خوانیم:

وانی یهود بنی عوف امت مع المومنین؛ للیهود دینهم و للمسلمین دینهم، موالیهم وانفسهم الا من ظلم واثم فانه لایوتغ الانفسه واهل بیته.

یهود بنی عوف، خود وهمپیمانان(موالی) آن ها، با مؤمنین یک امت هستند؛ یهود به دین خود ومسلمانان به دین خود شان؛ مگر کسی که با پیمان شکنی ستم کنند و گناه نماید وچنین کسی جز خود وخاندانش را دچار زحمت نخواهد کرد.

ب. سرزمین: پیامبر برای ایمن سازی دولت وحکومت خویش دست به اقدام دیگری زد وحدود فرمانروایی خود را تحت حرم نشانه گذاری نمود. چنان چه در بند ۲۹ صحیفه آمده است:

واین یثر حرام جوفها لاهل هذه الصحیفه ؛ داخل شهر یثرب برای اهل این صحیفه منطقۀ امن و حرم می باشد. ادامه خواندن منظور از دولت و حاکمیت پیامبر خاتم (۱۶۳)

مشخصه های کلان دولت اسلامی (۱۶۲)

مشخصه های کلان  دولت اسلامی (۱۶۲)

 بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

مشخصه های کلان دولت اسلامی  که « أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ » را جهت تسهیل در امر عبادت الله فراهم می کنند به صورت فهرست وار عبارت اند از :

  • مساوات
  • عدالت
  • شورا

۱- مساوات:

مساوات در لغت به معنی : برابری در میان دوچیز، یكسانی، برابری حق، تساوی حقوق وهمانند.

مساوات از دیدگاه اسلام عبارت است از: اجرای قانون بصورت یكسان وارزش به حقوق ومسؤولتیهای هرانسان بدون درنظر داشت نژاد، مال و ثروت، مواقع جغرافیائی وجایگاه اجتماعی آن.

مساوات یكی از پایه های اساسی نظام سیاسی اسلام است، اسلام همه مردم را در برابر قانون مساوی ویكسان قرار داده است، آنان را درحقوق سیاسی وغیر سیاسی یكسان میداند، هیچ فضیلت و برتری برای عرب برغیرعرب، سفید پوست برسیاه پوست، ثروتمند برفقیر و غیره درنظرنمی گیرد، و بدین وسیله اسلام تمام نظامهای طبقاتی ونژاد گرائی وتفاوت قرار دادن در بین طبقات اجتماعی را در حقوق وواجباتی كه به عهده دارند محوكرده وتمام امتیازات ناروا را باطل اعلاممی دارد .  [۱]

اندکی دقت شود، آشکار می گردد، این آیه انسانها را مورد خطاب قرار میدهد، نه طبقه وگروه مخصوصی را، وآنان را دعوت میكند كه اصل ومنشاء وپدر ومادر همه ایشان یكی است، وكسانی كه از یك اصل بوجود آمده باشند سزاوار نیست كه برخی از آنان بربعض دیگر از جنبه نژادی ادعای برتری نمایند، وهرچند  در نقاط مختلف پراکنده شده، وازلحاظ جنس ورنگ وزبان باهم اختلاف داشته باشند، به هیچ وجه این اختلافات عارضی باعث از بین بردن رابطه برادری آنان نخواهد شد.

پیامبر اسلام  درخطبه  تاریخی خود درحجة الوداع مردم را از اسارت : «خون»، «زبان»، «رنگ»، «قبیله» و «نژاد» آزاد ساخته به مساوات وعدالت دعوت داده فرمود :” یا أیها الناس، ألا إن ربكم واحد، وإن أباكم واحد، ألا لا فضل لعربی علی أعجمی، ولا لعجمی علی عربی، ولا لِأحمر علی أسود، ولا  لِأسود علی أحمرإلا بالتقوی”.[۲]” ای مردم بدانید : خدای شما یكی است، وپدرتان یکی، نه عرب برعجم برتری دارد، ونه عجم برعرب، نه سیاه پوست برگند مگون، ونه گندمگون برسیاه پوست مگر به تقوی”. ادامه خواندن مشخصه های کلان دولت اسلامی (۱۶۲)

ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ سرزمین (وطن) (۱۶۱)

ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ سرزمین (وطن) (۱۶۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

۳ – سرزمین (وطن)

الف- سر زمین اسلامی:تمام كره ی زمین وطن امت اسلامی است؛ زیرا تمام زمین در ملكیت الله و از آن او است.

  • ” ملكیت آسمانها وزمین از آن الله است “.( آل عمران/۱۸۹  )
  • ” الله جل جلاله برای كسانی كه ایمان آورده اند وعمل نیكو می كنند وعده كرده است تا ایشان را در زمین خلیفه بگرداند .”(نور/ ٥٥)
  • ” هرآئینه نوشتیم درزبور بعداز تورات كه بند گان نیكو كارمن زمین را به میراث خواهند برد”.(انبیاء/۱۰۵)

بنابراین الله جل جلاله حق تملك زمین را برای مسلمانان عطا فرموده است، تا تمام زمین وطن شان باشد واخذ این حق را بعهدهء شان فرض گردانیده است. البته ادای این فریضه را مقید به توانائی وقدرت ایشان گردانیده است تا تمام توانایی خود را بكارگرفته در فكر طرح پلانها وآماد گی كامل برای احقاق این حق باشند.

  • ای مؤمنان بجنگید با کافرانی كه نزدیك شما اند وباید كه بیابند درشما درشتی را(توبه/۲۳)
  • وبجنگید با كفار تا آنكه هیچ فتنه ای باقی نماند ودین خالص برای الله گردد.(انفال/۳۹)

وتا زمانی كه حكومت غیرالله بر زمین حاكم باشد، فتنه در زمین باقی خواهد بود. وتنها زمانی صلح و سلام به زمین برمی گردد كه تمام عالم تسلیم و منقاد شریعت الله گردند؛ زیرا  اسلام عبارت از صلح وسلام است وبدون آن صلحی وجود ندارد. ادامه خواندن ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ سرزمین (وطن) (۱۶۱)

چه زمانى تعيين امير به نظر مردم متخصص بر مى گردد ؟(۱۶۰)

چه زمانى تعيين امير به نظر مردم متخصص بر مى گردد ؟(۱۶۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

از آنچه كه گذشت روشن مى شود كه حكم امارت واجب و تعيين امير از حق امام مسلمانان و يا کسی است که به تائید وی برگزیده شده است. مگر در بعضى حالتها كه لازم می آيد گروهى از مسلمانان متخصص خودشان مستقيما براى خويش اميرى انتخاب كنند. اين حالتها از اين قرار است:

حالت اول هنگامى است كه امير انتخاب شده از طرف امام به دليل كشته شدن يا اسارت و يا ناتوانى مفقود شود و مسلمانان نتوانند به امام مراجعه نمايند و اميران نيز براساس ترتيب، تعيين نشده باشند و يا مشخص شده اند اما همگى آنان مفقودند.

حالت دوم زمانى است كه مسلمانان يا گروهى از آنان در كارى از كارهاى جمعى مخصوصاً تمرين و جهاد، امامى نداشته باشند. پس بر مسلمانان لازم است كه يك نفر از خودشان را براى منصب امارت تعيين كنند زيرا بدون امير بودن مسلمانان، به هيچ وجه قابل قبول نخواهد بود، حال اينكه پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم  ضمن حديث «إِذَا خَرَجَ ثَلاثَةٌ فِي سَفَرٍ فَلْيُؤَمِّرُوا أَحَدَهُمْ» بديشان دستور تعيين امير داده است.

در باب تعيين امير به فعل صحابه در غزوه ى مؤته استدلال مى شود. پس از كشته شدن سه اميرى كه پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم  مشخص كرده بود صحابه بر امير بودن خالدبن وليد اتفاق كردند و پیامبر صلی الله علیه وسلم  هم از كارشان اعلام رضايت نمود. امام بخارى : از انس بن مالك  روايت كرده است که: پیامبر صلی الله علیه وسلم  در حالي كه اشك می ريخت، فرمود: «أخذ الراية زيد فأصيب، ثم أخذها جعفر فأصيب، ثم أخذها عبد الله بن رواحة فأصيب، ثم أخذها خالد بن الوليد عن غير إمرة ففتح الله عليه، وما يسرهم أنهم عندنا» قال أنس «و إن عينه لتَذْرِفان» [۱] «زيد پرچم اسلام را بدست گرفت و شهيد شد. سپس، جعفر آن را گرفت و شهيد شد. سپس عبدالله بن رواحه آن را بدست گرفت، ايشان نيز به شهادت رسيدند. سرانجام، خالدبن وليد بدون اينكه توسط پیامبر صلی الله علیه وسلم  بعنوان امير لشكر تعيين شود، پرچم را بدست گرفت و خداوند او را پيروز نمود.» و در روايت ديگرصحيح بخارى حديثى كه انس روايت كرده بدين مضمون است: «حتى أخذ الراية سيف من سيوف الله حتى فتح الله عليهم» [۲] «تا اينكه شمشيرى از شمشيرهاى خدا پرچم را بدست گرفت و خداوند  آنان را پيروز نمود.» ادامه خواندن چه زمانى تعيين امير به نظر مردم متخصص بر مى گردد ؟(۱۶۰)

حقوق رهبر برمردم و بيت المال (۱۵۹)

حقوق رهبر برمردم  و بيت المال (۱۵۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

امام مسلمانان در مقابل مسؤولیتهایی كه  دارد، از حقوقی نیز برخوردار می باشد كه  به دوبخش تقسیم می شود:

– حق او برمردم .

– حق امام دربیت المال

الف- حقوق رهبر برمردم:

  • اساسی ترین حق امام برمردم، سمع واطاعت در امور اجتهادی شریعت مربوط به رهبریت جامعه می باشد.

خداوند می فرماید : هنگامی که پروردگارت فرزندان آدم را از پشت آدمی زادگان پدیدار کرد و ایشان را بر خودشان گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم ؟و آنان گفتند آری گواهی می دهیم، تا روز قیامت نگوئید ما از این غافل و بی خبر بوده ایم یا اینکه نگوئید نیاکان ما پیش از ما شرک ورزیده اند وما هم فرزندان آنان بودیم . آیا به سبب کاری که باطل گرایان کرده اند ما را نابود می گردانی؟”  وامام بخاری و مسلم از انس بن مالک روایت می کنند که پیامبر  فرمودند : یقال للرجل من أهل النار یوم القیامة : أرأیت لو کان لک ما علی الأرض من شیء أکنت مفتدیا  به ؟ قال فیقول : نعم . فیقول : قد أردت منک أهون من ذلک، قد أخذت علیک فی ظهر آدم أن لا تشرک بی شیئا فأبیت إلا أن تشرک بی . ”  در روز قیامت به یکی از جهنمیان گفته می شود : آیا اگر تمام آنچه که بر روی زمین است مال تو باشد آیا همه ی آن را فدیه می دهی تا از جهنم آزاد شوی ؟ می گوید آری . و الله تعالی می فرماید : براستی که من بسیار کمتر از این را از تو خواسته بودم آنگاه که در پشت آدم بودی از تو عهد گرفتم که به من شرک نورزی و تو شرک ورزیدی .”

ابن عباس می فرماید :خداوند در روز عرفه ودر وادی نعمان کنارصحرای عرفات  از ذریت آدم عهد گرفته است آنگاه که از پشت او تمام نسل او را خارج کرد و آنان را در روبه روی خود نگاه داشت سپس مستقیما با آنان سخن گفت و از آنان پرسید ” أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ؟ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا”  آیا من پروردگارتان نیستم ؟ گفتند بله تو پروردگارمان هستی و ما بر این شهادت می دهیم . ادامه خواندن حقوق رهبر برمردم و بيت المال (۱۵۹)

چه کسی ولی امر مسلمین است ؟(۱۵۸)

چه کسی ولی امر مسلمین است ؟(۱۵۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

همچنانکه قبلا یاد آوری شد «اولی الامر» با «ولی امر» تفاوت دارد، یکی جمع است و دیگری مفرد؛ حالا اگر شورای اولی الامر  به نمایندگی از خود ولی امر را مشخص نمود، در این صورت چنین ولی امری، تحت هر عنوانی مثل رهبر، رئیس، امیر، خلیفه یا هر عنوان دیگری که باشد، از نظر شرعی دارای جایگاه و موقعیت برجسته ای است که خدا و رسولش صلی الله علیه و سلم از طریق شروط و قوانینی و از کانال نخبگان موجود در شورای  مسلمین چنین جایگاه و موقعیتی را تعیین و مشخص نموده اند  نه افراد و دین فروشان خائن .

رهبریت با شروط و اصولی که دارد نمی توان آن را همچون یک لباس ارزان قیمت در نظر گرفت که هر کسی جهت عوام فریبی و بسیج مردم آن را بر تن کند، بلکه عنوان و مفهومی اسلامی است که به فرمانروای منتخب شورایی اطلاق می گردد که مسلمان بوده و قانون شریعت الله را نیز پیاده کند.

خداوند شرط اول را این گونه بیان فرموده است : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي

الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاَللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ”

(منکم) یعنی از خودتان هستند ، مسلمان و ایماندار ؛ ابن منذر هم اجماع تمام علماء اسلام را در این زمینه آورده است که اینگونه است : ”  أجمع كل من يحفظ عنه من أهل العلم أن الكافر لا ولاية له على مسلم بحال“  به دنبال ان می بینیم که آیه با ” يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ” شروع شده است ، دلیل است بر اینکه فرمان متوجه مسلمین ایماندار می باشد و غیر مسلمان را در بر نمی گیرد  چون به دنبال آن الله متعال از مخاطبین خود می خواهد چنانچه در میانشان مشکلی به وجود آمد  ” فَرُدُّوهُ إلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ ”  آن را به الله ( قرآن ) و رسولش صلی الله علیه و سلم (سنت صحیح) بر گردانند . با این شرط  ” إنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاَللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ” اگر به الله و رزو آخرت ایمان دارید . حالا اگر به حزب ، شیخ ، ملا و اشخاص دیگری ایمان داشتند قاعده عوض می شود . ادامه خواندن چه کسی ولی امر مسلمین است ؟(۱۵۸)

در این صورت اولی الامر به چه معناست که فرمان آن در امور اجتهادی«دین» نامیده شده و واجب الطاعه گردیده است؟ (۱۵۷)

در این صورت اولی الامر به چه معناست که فرمان آن در امور اجتهادی«دین» نامیده شده و واجب الطاعه  گردیده است؟ (۱۵۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

مفهوم ولی امر در لغت و اصطلاح:

ابن منظور می گوید: «اولی، به معنای (ذوی) است، یعنی صاحب و همیشه به شیوه ی مضاف می‌آید، همانطور که الله بلند مرتبه می‌فرماید: وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ، یعنی صاحب قدرتی شدید و تند.

ابن منظور می‌ افزاید: «اولوا بمعنی ذوو لا یفرد له واحد و لا یتکلم به الا مضافا کقولک اولو باس شدید و اولو کرم». اولوا به معنی (ذوو) آمده و تنهایی ندارد و به مضاف نباشد نمی‌آید. مانند این که گفته می‌شود: اولوا باس شدید و اولوا کرم.[۱]

باز در ادامه می‌فرماید: و جمله «اولی الامر من المسلمین من یقوم بشانهم فی امر دینهم و جمیع ما ادی الی صلاحهم».و تمامی‌اولی الامر از مسلمانان کسانی هستند که امورشان را اجرایی می‌کنند در امر دینشان و همه اموری که باعث اصلاح امورشان می‌شود.[۲]

دکتر محمد بن عبدالله السعری می‌گوید: «اولوا: جمع، و قیل: لا مفرد له.  و الارجح ان یکون جمعا ل(ولی)، بمعنی ذوو ای اصحاب ولا یاتی الا مضافا. فی مثل (اولوا الالباب) بمعنی ذوی. او اهل او اصحاب العقول». «اولوا جمع است، و گفته شده تفرد ندارد، اما راجح آن است جمع کلمه(ولی)[۳] است. به معنای صاحب، و جز به صورت مضاف نمی‌آید؛ مثلا اولوا الألباب یعنی ذوی، یا اهل یا صاحبان عقل».

اولی الامر در شریعت: «ان اولی الامر من المسلمین، من یقوم بشانهم فی امر دینهم و جمیع ما یودی الی صلاحهم». ولی امر آن است که از مسلمین باشد، کسی است که به پا می‌خیزد برای انجام امور دینیشان و همه اموری که آنان را به سوی خیر و صلاح پیش می‌برد. [۴]به همين خاطر است برای اولی الامر شدن و واجب الاطاعه شدن از آنان، حکم کردنشان به شریعت و برپا کردن دین؛ شرط است.[۵]

اولی الامر در قرآن، سنت و سخنان عالمان:

خداوند متعال می فرمایند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً. (النساء/۵۹)ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر، و صاحبان امرتان را، و اگر درچیزی اختلاف کردید، آن را به خدا و پیامبر باز گردانید؛ اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، این بهتر و خوش فرجام تر است.

خداوند بلند مرتبه  در این آیه روی به سوی مسلمانان می‌نماید و می‌فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید در همه‌ی امور مطیع فرمان الله و رسولش باشید. «وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ.» و از کارداران و علمای خودتان که از خودتان هستند نیز اطاعت کنید، یعنی به فرمان اولی الامر و  نماینده ی شورایی گوش فرا دهید که از خودتان هستند؛ یعنی مسلمانند، «مِنكُمْ».

«فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ » آن گاه اگر در چیزی منازعه و اختلاف نمودید «فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ » به الله و رسولش بازگردید، یعنی: تنها قرآن و سنت داور و حکمتان باشد.  بله لازم است در همۀ امور به سوی الله و رسولش  بازگردیم، اینگونه پیداست که امر رسول الله  نیز امر الله بلندمرتبه است؛ همانطور که در سوره ی النساء آیه ۸۰ آمده است: «مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ». پس با این ادله نباید به هیچ طریق و شیوه ای اختلافات و منازعه‌تان را نزد طواغیت زمانتان ببرید، «إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ» اگر باور به الله و روز آخرت دارید، باید اینگونه باشد. «ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً» آن بازگشت منازعات و اختلافات نزد قرآن و سنت، بهتر و زیباتر است برایتان. ادامه خواندن در این صورت اولی الامر به چه معناست که فرمان آن در امور اجتهادی«دین» نامیده شده و واجب الطاعه گردیده است؟ (۱۵۷)

ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ حاکم (زمامدار) (۱۵۶)

ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ حاکم (زمامدار) (۱۵۶)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

۲- حاکم (زمامدار)

الف- رهبریت در اسلام:

اسلام پس از معرفی شورا به عنوان یک ابزار، شکل و قالب خاصی را به عنوان نظام حکومتی دولت اسلامی معرفی ننموده است . نیاز جامعه و وضع موجود مسلمین شکل ساختمان حکومت را معرفی می کند و برای رهبر جامعه نیز نام خاصی را به عنوان تنها نام زمامدار مسلمین معرفی ننموده است . در همان دوران صدر اسلام پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم به عنوان حاکم مسلمین اسم خاصی نداشت، جانشین وی نیز عنوان  جانشین رسول الله یا خلیفه رسول الله را گرفت (” سَیكُونُ مِن بَعدِی إِثنَا عَشَرَ خَلِیفَة ….”) و به دنبال آن عنوان امیر المومنین (” وَأُولی الأَمر مِنكُم ….”) و امام (” أَلأَئمِّةُ مِن قُرَیش”) وغیره رایج گشت .

با این وجود پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم درحدیثی مختصر – ولى پر محتوى- به معنى وخطوط كلى سیاست شرعى و جایگاه رهبریت اشاره نموده و مى فرماید:

” كانت بنو إسرائیل تسوسهم الأنبیاء كلما هلك نبي خلفه نبي، وإنه لا نبي بعدي، وسیكون خلفاء فیكثرون”. قالوا فما تأمرنا ؟ قال:” فوا ببیعة الأول فالأول، أعطوهم حقهم فإن الله سائلهم عما استرعاهم”.  (متفق علیه  )[۱]

“امور- دینى ومعاشرتى، داخلى وخارجى- بنى اسرائیل را پیامبران اداره می كردند، هرگاه پیامبرى در می گذشت، پیامبر دیگرى به جاى آن مى آمد، وهیچ پیامبرى بعد از من نخواهد آمد، ولى -زمامداران سیاسى واسلام به عنوان- خلیفه هاى فراوانى خواهند آمد”.  صحابه پرسیدند : ما را در قبال آنها چه دستور می دهید ؟ پیامبر فرمود: “به بیعت نخستین خلیفه كه بیعت شده وفا دار باشید، وحق آنها را ادا كنید، آنها نیز نزد خدا در قبال رعیت خود مسؤولیت دارند”. ادامه خواندن ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ حاکم (زمامدار) (۱۵۶)

ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ حكم (قانون شریعت) (۱۵۵)

ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ حكم (قانون شریعت) (۱۵۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

ارکان چهار گانه زیر، پایه های اساسی دولت اسلامی را  تشكیل می دهند، درصورت وجود  نداشتن هر یك از این عناصر، دولت اسلامی نیز وجود نخواهد داشت. ارکان  بنیادی دولت اسلامی عبارت اند  از :

  • حكم (قانون شریعت)
  • حاکم (رهبر)
  • سرزمین (جهان اسلام)
  • مردم (امت اسلامی)

۱ – حكم وقانون

الف- معنی قانون :  قانون به معنی: چیزی كه قدرت وصلاحیت دولت را تنظیم نموده، وارتباطات دولت را با افراد جامعه تعیین می كند، حقوق و وظایف دولت را در قبال افراد، وحقوق و وظایف افراد جامعه را در قبال دولت بیان می دارد.مفهوم واژه ی قانون در اسلام نیز موجود  است، ومصادر اسلامی از آن به عنوان های : «حكم» و «شرع » تعبیر نموده اند .همچون : «فرمان وقانون گزاری مخصوص خدا است».  (یوسف/۴۰)

ب- اهمیت قانون در حكومت:

حكم وقانون از مهم ترین پایه های دولت اسلامی است؛ زیرا مردم نمی توانند به هدف های مشترك دست یابند، تااینكه از طرف دولت اسلامی بدرستی سازماندهی نشوند، وقواعد معین طرز العمل را بپذیرند؛ زیرا اولین اساس وپایه ای كه نظام حكومت در اسلام برآن استوار است، این است كه : قانون وقانونگزاری از آن پروردگار متعال است وهیچ انسانی درهرمقامی كه باشد حق قانونگزاری را ندارد.

ومنبع قانون برای حكومت اسلامی ومسلمانان قرآن وسنت است، دولت اسلامی هیچ قانونی جز این ندارد، وهیچ قانونی را به رسمیت نمی شناسد.  بنابراین دولت اسلامی مكلف است كه در تمام زمینه ها اعم ازقوانین جنائی، معاملات، احوال شخصی، وقانون بین المللی از قرآن وسنت الهام گرفته، وآن را به اجرا بگذارد. ادامه خواندن ارکان وپایه های حكومت اسلامی/ حكم (قانون شریعت) (۱۵۵)

ویژگی های نظام سیاسی اسلام (۱۵۴)

ویژگی های نظام سیاسی اسلام (۱۵۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

۱- ربانی بودن :

یكی از ویژگی های نظام سیاسی اسلام ربانی بودن این نظام است، واین دومفهوم را دربردارد:

–  ربانی بودن منبع وبرنامه.

– ربانی بودن هدف.

الف- ربانی بودن منبع ومأخذ :

منظور از ربانی منبع اینست كه : نظام سیاسی اسلام مانند سایر برنامه های آن، آیین ربانی وپیام الهی است كه توسط جبریل امین به خاتم پیامبران فرستاده شده است. این نظام پاسخ ونتیجه ی خواست یك فرد، یك خاندان، یك گروه، یک حزب وملت نیست، بلكه نتیجه ی خواست پروردگار جهان وجهانیان است.  ازنتایج مهم این ویژگی میتوان امور آتی را شمرد :

۱- مصونیت از تضاد :

از لوازم این نظام الهی وقانون آسمانی خالی بودن از هرگونه تضاد، تناقض وناموزونی است :وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَیرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا كَثِیرًا  . (نساء: ۸۲)اگر این قرآن ازطرف غیر خدا می بود، اختلاف فراوانی درآن می یافتند.

۲- بی طرفی : در قوانین ساخته ی  دست بشر- آگاهانه یا نا آگاهانه- منافع شخصی، نژادی وگروهی به نحوی در نظر گرفته می شود.  این قوانین الهی است كه بدون تمایل به یك جهت، منافع فردی واجتماعی را بطور یكسان تنظیم می نماید. ادامه خواندن ویژگی های نظام سیاسی اسلام (۱۵۴)