ترساندن و ارهاب دشمنان خدا و مردم بخشی از ایمان و عاملی بازدارنده (۱۳۲)

ترساندن و ارهاب دشمنان خدا و مردم بخشی از ایمان و عاملی بازدارنده (۱۳۲)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

خداوند می فرماید : ” وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ” (انفال/۶۰  )برای (مبارزه با)آنان تا آنجا که می توانید نیروی (مادی ومعنوی )و(از جمله ) اسبهای ورزیده آماده سازید تا به اين وسيله  (آمادگی وسازوبرگ جنگی )دشمن خویش را بترسانید . پس ترساندن دشمنان جزئي از اسلام است وکسی که آن را انکار کند کافر است  . چون  “وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الْكَافِرُونَ‏ ” وآیات ما را انکار نمی کنند مگر کافران ومی فرماید: “‏وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ‏ “( عنکبوت/۶۸) آخر چه کسی ستمگر تر از کسی است که بر خدا دروغ بندد ویا (دین )حق را چون بدو برسد تکذیب کند ؟آیاجایگاه کافران دوزخ نیست پس هر کس بگوید اسلام از ترساندن دشمنان  بری است یکی از دستورات الله را انکار نموده است .

بنابر این کسانی که از ميان مسلمين می گویند ما هم با ارهاب می جنگیم در واقع با اسلام می جنگند ، هرچند در حین اتحاد با کفار سکولاریست لباس یکی از مذاهب اسلامی را بر خود بپوشانند.

 

 

ادامه جهاد تا روز قیامت(۱۳۱)

ادامه جهاد تا روز قیامت(۱۳۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

از حکمت های الله این است که کشمکش و درگیری بین حق و دين سكولاريسم تا روز قیامت باقی بماند و تا زمانی که این درگیری و کشمکش وجود دارد جهاد هم وجود دارد و به وقت معینی محدود نشده است تا زمانی که باطل و گمراهی و کفر وجود دشته باشد جهاد هم باقی است و فضیلت آن بر حسب همه زمانها و مکانها بر جای خود وجود دارد . الله تعالی می فرماید : .. وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ ..  (بقره / ۲۱۷  )  (مشركان) پيوسته با شما خواهند جنگيد تا اگر بتوانند شما را از آئينتان برگردانند ، ولي كسي كه از شما از آئين خود برگردد و در حال كفر بميرد، چنين كساني اعمالشان در دنيا و آخرت بر باد مي‌رود، و ايشان ياران آتش (دوزخ) مي‌باشند و در آن جاويدان مي‌مانند

و امام مسلم از جابر رضی الله عنه از پیامبر روایت می کنند که فرمودند :  همیشه گروهی از امت من بخاطر حق در جنگ و کارزار هستند و تا روز قیامت  وجود خواهند داشت .

پيامبر خاتم صلي الله عليه وسلم در حدیث صحیحی که امام احمد  و طبرانی  آن را روایت نموده اند چنین می فرماید: بعثت بین یدی السلاعة بالسیف حین یعبد الله وحده لا شریک له وجعل رزقی تحت ظل رمحی وجعل الذل والصغار علی من خالف امری، ومن تشبه بقوم فهو منهم. [۱] من در نزدیک قیامت با شمشیر مبعوث گشته ام . تا آنکه خدا وند متعال و یگانه بدون هیچ شریکی پرستش گردد. و روزی من، زیر سایه ی نیزه ام گذاشته شده است. کسی که از دستورم سرباز زند، خواری و ذلّت در انتظار اوست و کسی که (در دنیا) خود را با گروهی مشابه نمود (در قیامت) از آنها محسوب می گردد.

حكمت ماندگار شدن قتال تا روز قيامت هم در قرآن آشكار گشته است آن جا كه الله متعال مي فرمايند : وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ (البقره/۲۵۱)اگر خداوند شرّ برخی از مردم را به وسیله ی برخی دیگر دفع نکند، فساد زمین را فرا می گیرید ، ولی خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد. ادامه خواندن ادامه جهاد تا روز قیامت(۱۳۱)

هدف نهایی از جهاد فی سبیل الله (۱۳۰)

هدف نهایی از جهاد فی سبیل الله (۱۳۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

بسیاری از برادران وقتی به میدان جهاد می آیند همّ و غمّشان تنها این است که چگونه شهید شوند . [۱]اما این را هم باید درک کنیم که هدف از جهاد ما کلمه الله هی العلی ، و تحکیم قانون شریعت الله در زمین می باشد و دین الله عزو جل نیاز به کسانی دارد که مسئولیت این امر مهم را به دوش بگیرند و برای حمل این امانت گرانقدر آماده باشند.

یکی از مقاصد دین اسلام همان گونه که بیضاوی در تفسیر خویش و نیز ابن عاشور می گوید عبارت است از: حفظ و ابقای مردان برای حفاظت از دین؛ بیضاوی رحمه الله در تفسیر فرموده باری تعالی « فَيُقْتَلْ أَو يَغْلِبْ: كشته شود و يا اين كه پيروز گردد» می گوید:«اشاره ای است به این مطلب که مجاهد در میدان جنگ باید صبر و استقامت داشته باشد تا اینکه دین را با شهادت و یا با پیروزی و غلبه عزّت دهد و هدفش فقط کشته شدن نباشد بلکه باید هدفش اعلای حق و اعزاز و برتری یافتن دین باشد».

بنابراین هدف اصلی جهاد اعلای کلمة الله و برتری یافتن دین او می باشد و نباید هدف برادر مجاهد فقط شهادت فی سبیل الله باشد،با وجود این که همان طور که گفتیم شهادت خواسته ای عظیم و هدفی گرانقدر از اهداف شریعت می باشد، اما باید هدف اصلی اعزاز و عزتمند شدن قانون شریعت الله باشد و همان طور که دکترعبدالله عزّام رحمة الله علیه می گوید:«جذب مال آسان است اما جذب مردان سخت می باشد».

به دست آوردن پول و اموال آسان است اما مردانی که مسئولیت قانون شریعت الله در برابر دین سکولاریسم و نوکران محلی اش را به دوش گیرند و آمادگی حمل همّ و غمّ این دین و رساندن آن به مردم و برپایی حکم الله در زمین را داشته باشند؛چنین کسانی تعدادی اندک در میان مسلمین و بخصوص در این زمان هستند چرا که دین و اهل آن غریب گشته اند.

برای همین باید برادران مجاهد و مجاهدین را محافظت نمود و زنده نگاه داشت و ما باید تمام تلاش و کوشش و توانایی خود را برای حفظ آنان به کار بندیم، چرا که مجاهد فی سبیل الله که به دینش پایبند باشد در این زمان به گنج گرانبها و نادری تبدیل شده است که پیدا کردن آن بسیار مشکل است. ادامه خواندن هدف نهایی از جهاد فی سبیل الله (۱۳۰)

جلوگیری از بروز فقر و درگیری های ممتد، با تامین امنیت فوری و رفاه تدریجی برای همگان (۱۲۹)

جلوگیری از بروز فقر و  درگیری های ممتد،  با تامین امنیت فوری و رفاه تدریجی برای همگان (۱۲۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

پس از تبلیغ و دعوت دومین هدف مهم در دیپلماسی پیامبر، توسعه حکومتی دولت اسلامی در راستای رسالت جهانی اسلام و به منظور تامین امنیت و گسترش صلح در میان قبایل و ملل آن روز متناسب با میزان قدرت گیری مسلمین بود . پیامبر اسلام پس از اعلام نظام سیاسی جهانی با مرکزیت مدینه، تلاش کرد تا متناسب با میزان قدرتی که داشت اقوام و قبایل عرب و سپس سایر ملت های آن روز را تحت حاکمیت واحد سیاسی گرد آورده و با تامین امنیت و رفاه تدریجی برای همگان از بروز درگیری های ممتد جلوگیری کند .

جهاد ابتدائی یا جهاد دعوت

رسالت اسلام، جهانشمول است و در انحصار قبیله، قوم، ملت و طبقه خاصی از مردم نیست و همه افراد بشر در برابر این دعوت یکسان هستند. مخاطب قرآن کریم از ابتدا همه افراد بشر بوده و پیام وحی برای همه انسانها و مکتب به‌طور جهانشمول و دعوت به صورت جهانی مطرح شده است. از سوی دیگر، آیات بسیاری در قرآن کریم، حکایت از آن دارد که رسالت پیامبر خاتم  صلی الله علیه وسلم  به یک منطقه جغرافیایی، نژادی، زبان و زمان خاصی، اختصاص ندارد. بر این اساس، باید گفت که ویژگی عمده اسلام، جهانی‌بودن و جاویدان‌ماندن در ادوار گوناگون تاریخ است.

  • «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّه لِّلنَّاسِ بَشِیراً وَنَذِیراً» (سبأ/ ۲۸) ما تو را براي جملگي مردمان فرستاده‌ايم تا مژده‌رسان (مؤمنان به سعادت ابدي) و بيم دهنده (ي كافران به شقاوت سرمدي) باشي ، وليكن اكثر مردم (از اين معني) بي‌خبرند (و همگاني بودن نبوّت تو را باور نمي‌دارند) .
  • «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَه لِّلْعَالَمِینَ» (انبیاء/ ۱۰۷) ‏ (اي پيغمبر !) ما تو را جز به عنوان رحمت جهانيان نفرستاده‌ايم . ‏
  • «قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً» (اعراف/ ۱۵۸) اي پيغمبر ! (به مردم) بگو : من فرستاده‌ي خدا به سوي جملگي شما (اعم از عرب و عجم و سياه و سفيد و زرد و سرخ) هستم .
  • «قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَکُمْ نَذِیرٌ مُّبِینٌ» (حج/ ۴۹) ‏ بگو : اي مردم ! من تنها و تنها بيم‌دهنده‌ي آشكاري براي شما هستم و بس .  (ديگر نه عقاب و عذاب شما در دست من است، و نه حساب و كتاب شما مربوط به من) .  ‏ ‏
  • «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَه سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (آل عمران/ ۶۴) بگو : اي اهل كتاب ! بيائيد به سوي سخن دادگرانه‌اي كه ميان ما و شما مشترك است (و همه آن را بر زبان مي‌رانيم، بيائيد بدان عمل كنيم، و آن اين) كه جز خداوند يگانه را نپرستيم، و چيزي را شريك او نكنيم، و برخي از ما برخي ديگر را ، به جاي خداوند يگانه، به خدائي نپذيرد . پس هرگاه (از اين دعوت) سر بر تابند ، بگوئيد : گواه باشيد كه ما منقاد (اوامر و نواهي خدا) هستيم .
  • «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/ ۲۵) ‏ ما پيغمبران خود را همراه با دلائل متقن و معجزات روشن (به ميان مردم) روانه كرده‌ايم، و با آنان كتابهاي (آسماني و قوانين) و موازين (شناسائي حق و عدالت) نازل نموده‌ايم تا مردمان (برابر آن در ميان خود) دادگرانه رفتار كنند

ادامه خواندن جلوگیری از بروز فقر و درگیری های ممتد، با تامین امنیت فوری و رفاه تدریجی برای همگان (۱۲۹)

کسب اطلاعات جهت تصمیم گیری در مورد مخالفین (۱۲۸)

کسب اطلاعات  جهت  تصمیم گیری در مورد مخالفین (۱۲۸)

  بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در سیره ی مدیریتی رسول الله صلی الله علیه و سلم  موارد متعددی وجود دارد که نشان می دهد، ایشان صلی الله علیه و سلم  علاوه بر آنکه سمعنا و اطعنا  تابع مخلص قوانین شریعت الله بود اما در امور قابل اجتهاد  نیزهیچ تصمیمی را بدون کسب اطلاعات نگرفت. به عنوان نمونه ایشان صلی الله علیه و سلم  به منظور برنامه ریزی و تصمیم گیری در شهر مدینه، اقدام به سرشماری مسلمانان و ثبت اطلاعات مربوط به آنان نمود. نقل شده است که ایشان صلی الله علیه و سلم  فرمودند: «أحصوا کل من تلفظ بالاسلام» تمام افرادی که به اسلام گرویدند، را سرشماری کنید.

یا برای مقابله با دشمنان ابتدا از وضعیت دشمن به طور دقیق کسب خبر می نمودند. برای مثال ایشان صلی الله علیه و سلم  در ماه رجب سال دوم هجری، «عبدالله بن جحش» را با هشتاد نفر از مهاجران به مأموریتی فرستاد و هنگام حرکت نامه ای به دست وی داد و فرمود، تا دو روز راه نپیماید، آن را نخواند. آنگاه در آن بنگرد و به فرمان عمل نماید و کسی از همراهان را مجبور نسازد. عبدالله پس از دو روز راهپیمایی نامه را گشود و چنین فرمان یافت: «هنگامی که نامه ی مرا باز نمودی، همچنان رهسپار شو تا در نخله فرود آیی. پس در کمین قریش باش و جستجو کن برای ما اخبارشان را».

همچنین ایشان صلی الله علیه و سلم  به منظور کسب اطلاعات دقیق برای تصمیم گیری صحیح، افرادی به نام «عریف» و «نقیب» را منصوب می کرد، تا گزارشهای سالم را به اطلاع ایشان برسانند.

«عریف» در لغت به معنی دانا و شناسنده و عالم به چیزی یا کسی است که یاران خود را می شناسد و جمع آن «عرفا» است و در اصطلاح به کسی اطلاق میشود که قیم امور قبیله و گروهی از مردم است و تدبیر امور و مسئولیت اداره ی کارهایشان به عهده ی اوست و در وقت لزوم گزارش کارهای آنان را به مافوق خود می دهد.

«نقیب در لغت به معنی بزرگ قوم و کسی است که به احوال مردم خویش آگاه است و در میان آنها دارای نفوذ و جایگاه است و جمع آن «نقبا» و مانند عریف است.

تاریخ و سیره ی رسول الله صلی الله علیه و سلم  نیز مملو از به کارگیری نقبا و عرفا است. ابن حجر می فرمایند:  «ابو عزیز جندب بن نعمان ازدی به حضور رسول الله صلی الله علیه و سلم  رسید و رسولالله صلی الله علیه وسلم او را عریف قومش قرار داد. نیز رافع بن خدیج انصاری عریف قومش در مدینه بود. ادامه خواندن کسب اطلاعات جهت تصمیم گیری در مورد مخالفین (۱۲۸)

مخالفین دولت اسلامی پیامبر خاتم (۱۲۷)

مخالفین  دولت اسلامی پیامبر خاتم (۱۲۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در یک تقسیم‏بندی کلی، می‏توان مخالفان پیامبرخاتم صلی الله علیه وسلم  را به سه دسته تقسیم نمود:

۱-         مشرکان و اشراف غیر اهل کتاب  : مشرکان و اشراف غیر اهل کتاب مکه نخستین گروهی بودند که سدی بزرگ و محکم در راه اهداف پیامبر تشکیل دادند، کسانی که با در دست داشتن قدرت در ۱۳ سال دوران پیغمبر در مکه و همچنین ایجاد جنگهای بزرگ در دوران حکومت پیامبر در مدینه، مخالفتهای جدی خود را نشان دادند.

۲-         یهود اهل کتاب: دشمنی آنان با پیامبرصلی الله علیه وسلم و حکومت نوپای اسلامی در مدینه بود. این گروه ابتدا پیمانی را امضا کردند و به حمایت از مسلمانان متعهد شدند. اما علی رغم این تعهد دوجانبه، سر ناسازگاری با دولت نبوی برداشته و درصدد انحراف مسلمانان و تخطئه دین اسلام و پیامبر برآمدند. دشمنی اصلی گروه یهود را باید با ورود پیامبر به مدینه در نظر گرفت.

هر چند شخص پیامبر در هنگام تشکیل حکومت اسلامی، با بستن پیمان معروف مدینه به حقوق این گروه احترام گذاشت و از در صلح وارد شد، اما رفته رفته یهودیان، وجود نظام جدید در مدینه را در تعارض با منافعشان می دیدند و در نتیجه به سیاست مخالفت با جریان اسلامی روی آوردند، چیزی که باعث شد طرف مقابل هم رفتار و روش خود را تغییر دهد. یهودیان بنیقینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه با ثروت بی شمار خود، به همکاری با مشرکان و ایجاد توطئه هایی علیه پیامبر، علاقه زیادی از خود نشان دادند. حاصل آن هم برخورد قاطعانه پیامبر با آنها بود؛ اخراج از مدینه و کشتار گروهی از آنها.قرآن در سوره‌های آل­عمران،آیات ۵۷-۶۵ و بقره،آیات ۱۴۲-۱۴۴ مسلمانان را به کناره گیری از یهودیان و عدم دوستی با آنان سفارش می‌کند.[۱]

۳-         منافقان: آنان دشمنی با اسلام و پیامبرصلی الله علیه وسلم  را از همان ابتدا کلید زدند. قرآن کریم منافقان را افرادی بیماردل و فریبکار، با ظاهری مسلمان اما باطنی آلوده و شیطان صفت معرفی می‌نماید. منافقین مدعی ایمان به خدا بودند، در ظاهر به رسالت پیامبر اقرار داشتند، اما ایمان آنان ظاهری بود و نه قلبی. آنان واجبات اسلامی را با سختی و کراهت انجام می‌دادند، نماز را با سستی و کسالت به پا می‌داشتند، در برابر مردم ریا کرده و خدا را یاد نمی‌کردند. آیات ۱۴۲ سوره نساء و ۶۴و۶۵ سوره توبه بیانگر خصوصیت مذکور در مورد آنان می باشد. بسیاری از آنان اسلام خویش را تغییر داده و به فتنه­گری و آشوب در جامعه پرداختند. تعدادی از منافقان در مدینه و تعدادی دیگر در اطراف مدینه بودند . (توبه/ ۱۰۱) ادامه خواندن مخالفین دولت اسلامی پیامبر خاتم (۱۲۷)

تبلیغ و رساندن دعوت اسلام بر اساس صلح و پرهیز از جنگ مسلحانه(۱۲۶)

تبلیغ و رساندن دعوت اسلام بر اساس صلح و پرهیز از جنگ مسلحانه(۱۲۶)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

دين مبين اسلام از همان آغاز بعثت پيامبرخاتم  صلی الله علیه وسلم مبناي دستورات و قوانين و اساس دعوت به توحيد خود را بر پايه ي دستورات قرآن و درک وضع صحیح موجود گذارد . پیامبر خاتم  صلی الله علیه وسلم که پیام آور و الگوی بسیار اساسی در تمامی شئون زندگی اعم از مدیریت، حکومت و سیاست می باشد به اهمیت جایگاه تبلیغ و دعوت پرداخته و در سیره و رفتار سیاسی خویش در روابط خارجی نقش مذاکره را پر رنگ تر از بسیاری از سنتهای فردی و شخصی  معنا نموده است. در واقع زیربنای دیپلماسی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم ، رساندن پیام انسان ساز وحی به همه ملت ها در همه زمان هاست.

تعالیم و آموزه های اسلامی با اتخاذ موضع میانه در مورد سرشت و ماهیت انسان، روابط اجتماعی را با جنگ و صلح همراه  می داند.جنگ برای برتری جوئی و صیانت ذات، جنگ برای ارضای کسب قدرت و انحصار گرائی و جنگ برای رفع تبعیض و تحقق عدالت اجتماعی و در مجموع از نظر اسلام جنگ معلول عدم تعادل رابطه فطرت و غرایز انسانی است که در آن غرایز بر فطرت چیره می گردد.[۱]از نظر اسلام، مکانیزم صلح قطع ریشه های جنگ است که عمدتا از طریق ایجاد رابطه منطقی میان غرایز و فطرت صورت می گیرد. انسان ها فطرتا از جنگ اکراه  دارند و به صلح و ثبات علاقه مندند،  . خداوند متعال در این باره می فرمایند : كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ… (البقره / ۲۱۶)جنگ بر شما واجب گشته است ، و حال آن كه (بنابه سرشت انساني) از آن بيزاريد، ليكن چه بسا چيزي را دوست نمي‌داريد و آن چيز براي شما نيك باشد ، و چه بسا چيزي را دوست داشته باشيد و آن چيز براي شما بد باشد ، و خدا (به رموز كارها آشنا است و از جمله مصلحت شما را) مي‌داند و شما (از اسرار امور بي‌خبريد و مصلحت خود را چنان كه شايد و بايد) نمي‌دانيد .

اما غریزه برتری طلبی و قدرت جوئی گاه این خواست عمیق فطری را زیر پا نهاده و روابط اجتماعی را به تعارض و جدال می کشاند. بنابراین در روابط خارجی اسلام نه جنگ اصل است، و نه صلح همیشگی است، بلکه از نظر اسلام پدیده جنگ و صلح واقعیت عینی تاریخ بشر را تشکیل می دهند. اما در نهایت اسلام با توجه به رسالت جهانی اش در مورد دعوت همگان به سعادت و ایجاد رابطه صلح محوری و مسالمت آمیز دنبال نموده و در روابط خارجی اش با جوامع بیگانه، اصل را بر صلح و همزیستی مسالمت آمیز قرار می دهد.[۲] ادامه خواندن تبلیغ و رساندن دعوت اسلام بر اساس صلح و پرهیز از جنگ مسلحانه(۱۲۶)

صلح در ديپلماسي اسلام (۱۲۵)

صلح در ديپلماسي اسلام (۱۲۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

مراد از صلح در ديپلماسي، تسلیم یا استسلام نیست؛ بلکه منظور، وجود روابط عادی، طبیعی و آرام بین کشورهاست، بدون آنکه زمینه‌ای برای تهدید یا توسل به زور و برخورد مسلحانه فراهم آید. به عبارت دیگر، می‌توان آن را همزیستی مسالمت‌آمیز و دوستانه تعریف کرد که براساس آن کشورها با پذیرش موجودیت یکدیگر و رعایت صمیمانه حقوق متقابل، به تعهدات و مسؤولیت‌های خود در قبال دیگر کشورها پا‌یبند باشند[۱]

صلحي سازشكارانه و تعاون بر مصالح مشترك، یکی از اهداف اساسی در صحنه ديپلماسي بین‌المللی و حالت طبیعی و بدون جنگ در ميان كشورهاي غير اسلامي است؛ حالتی که در آن همزیستی مسالمت‌آمیز همراه با به رسميت شناساندن طرف مقابل بدون توجه به  عقايد و باورهاي درست يا غلط اداري و حكومتي  رواج دارد.

در اسلام، صلح با مشركين اهل كتاب و غیر اهل كتاب تابع یک قاعده اصلی تحت عنوان از بين بردن مانعين بين مردم و الله و آزاد نمودن مردم از بندگي بندگان است و جنگ و جواز جنگ، به دنبال ديپلماسي و در تحقق‌بخشیدن به برداشتن موانع، امنیت، رفاه و عدالت برای بشریت است.

«لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ * إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ» (ممتحنه / ۹-۸) ‏ خداوند شما را باز نمي‌دارد از اين كه نيكي و بخشش بكنيد به كساني كه به سبب دين با شما نجنگيده‌اند و از شهر و ديارتان شما را بيرون نرانده‌اند . خداوند نيكوكاران را دوست مي‌دارد . ‏ بلكه خداوند شما را بازمي‌دارد از دوستي ورزيدن با كساني كه به خاطر دين با شما جنگيده‌اند ، و شما را از شهر و ديارتان بيرون رانده‌اند ، و براي اخراج شما پشتيباني كرده‌اند و ياري داده‌اند . كساني كه ايشان را به دوستي گيرند ، ظالم و ستمگرند

صلح اسلامی معنای عمیق و گسترده‌ای دارد که از نگاه مطهري عبارت است «همزیستی شرافتمندانه» با رعایت حقوق متقابل و پای‌بندی متقابل به وظایف و مسؤولیت‌ها[۲]. بنابراین، صلح اسلام به‌معنای عدم جنگ و صرف خودداری از جنگ، آن هم به هر قیمتی نیست.

[۱] حمیدرضا ملک‌محمدی،  مفاهیم تعلیق مخاصمات و حالت نه جنگ و نه صلح در حقوق بین‌الملل، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۷۲٫ ، ص۶۸

[۲] مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص۱۶

دعوت و عدالت ابزارهای پیامبرخاتم جهت تامين امنیت عمومی(۱۲۴)

 

دعوت و عدالت ابزارهای پیامبرخاتم  جهت تامين امنیت عمومی(۱۲۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

میان ابزارهای مورد استفاده در دیپلماسی دنیاگرا با دیپلماسی خداگرا یک تمایزی وجود دارد. در دیپلماسی دنیاگرا معمولا وقتی که می‌گوییم از ابزارهای تبلیغاتی استفاده می‌شود متاسفانه ابزارهای تبلیغاتی اغواگرایانه است یعنی عنصر فریب، اغواگری و دروغ ایفای نقش می‌کند. امروز نیز در کشورهای مختلف جنگ نرم به کار می‌برند و می‌گویند متاسفانه بخشی از کسانی که در حوزه دیپلماسی اسلامی مشغول به اقدام هستند جنگ نرم و قدرت نرم را بیشتر به معنای اغواگرایی تفسیر می‌کنند در حالیکه در دیپلماسی شریعتی و خدا گرا به جای اغواگری بحث ارشاد مطرح است. آیه‌ای در سوره بقره به همین دو گفتمان اشاره دارد و می‌فرماید: قد تبين الرشد مِنَ الْغَي. ما میان رشد، گمراهی و اغوا گری جدایی انداختیم. براساس آیات قرآن و وحی الهی معلوم شد که رشد و ارشاد و ضلالت، اغواگری و گمراهی چیست. بنابراین مهم‌ترین ابزار پیامبر در وهله اول ارشاد، هدایت و روشنگری مردم با محوریت وحی بود.

در مرحله دوم ابزار پیامبر عدالت بود،  یعنی وقتی که مردم به وحی الهی لبیک بگویند و براساس آموزه های الهی ارشاد شوند در این صورت عدالت تحقق پیدا می‌کند، اگر عدالت در سطوح مختلف یعنی در سطح قوانین، ساختارها، نهادها، کارگزاران و نظام سیاسی تحقق پیدا کرد معنایش این است که ظلم بساطش برچیده شده است. اگر عدالت این چنین تحقق یابد می توانیم بگوییم که امنیت به وجود می‌آید. در نتیجه مردم با روشنگری پیامبر ایمان آوردند، با عدالت ایشان از ظلم دور شدند و به امنیت حقیقی رسیدند.

اهمیت امنیت داخلی مسلمین در برابر دشمنان(۱۲۳)

اهمیت امنیت داخلی مسلمین در برابر دشمنان(۱۲۳)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

با اینکه گفته شده که امنیت موجب تحقق اصل غافلگیری دشمن خواهد شد و این اصلی عام از اصول جنگ به منظور رسیدن به پیروزی می باشد. غافلگیری در میدان جنگ نصف پیروزی می باشد، نیمی از جنگ مسئله غافلگیری است. اما این نمی تواند بیانگر تمام فوائد و کارکردهای امنیت و مفهوم دستور الله متعال باشد که می فرماید : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ خُذُواْ حِذْرَكُمْ: اي كساني كه ايمان آورده ايد، احتياط نمائيد .

عدم وجود برنامه های امنیتی مناسب با وضع موجود و متناسب با نیازهای روز، ضربه های متوالی از سوی دشمنان به جماعت ها ی جهادی وارد نموده است که منجر به تغییر واضحی در مسیر و روند این جماعات شد،  به طوری که ،  عاقبت منجر به گرایش به طواغیت و مداهنه و سازش با آنان گردید . به همین دلیل است که می بینیم بسیاری از جوانان وقتی استمرار افشای اعمال مبارزاتی و بالارفتن خسارتها در برابر  دشمن اشغالگر خارجی و حکومتهای دست نشانده ی محلی را در صفوف جنبش می بینند از کار جهادی دست می کشند و در مقابل، استقبال و روی آوری جوانان به جماعت جهادی وقتی که در غافلگیرکردن دشمن به همراه کمترین خسارت در صفوف خود موفق می شوند  افزایش می یابد .

اهمیت مسئله امنیت آنجا واضح می شود که موجب حفاظت از استمرار و ادامه یافتن کار انقلابی می شود، دولت و جماعتی که برنامه و نظام امنیتی ندارد چنین دولت، جماعت یا سازمانی فنا و نابودی خود را رقم زده است به خصوص با وجود پیشرفت شیوه های دشمن در عمل بر ضد مخالفین خود . حتی امتها و کشورهایی که نظام امنیتی مخصوصی نداشته باشند این امتها نیزخود را به دست خود نابود می کنند ادامه خواندن اهمیت امنیت داخلی مسلمین در برابر دشمنان(۱۲۳)