ضرورت تشکیل حکومت اسلامی(۷۱)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
هر موجود اجتماعی نیازمند به حکومت است و حتی نمونه آن را در زندگی حیوانات اجتماعی از قبیل زنبور عسل و مورچه نیز مشاهده میکنیم، چرا که زندگی اجتماعی مستلزم نظم ، انضباط و تحدید خواستهها و ارادههای افراد آن جامعه بر اساس قوانین مشخص است و تحقق نظم و انضباط نیز مستلزم فرد یا افرادی است که مسئول اجرای نظم و مدیر و ناظر بر امور باشد. پس حکومت و دولت زائیده زندگی اجتماعی است.
با توجه به این فرض که تحدید آزادی و خواستههای افرادی که امروز بصورت قانون تجلی مییابد باید در راستای تامین منافع و مصالح مردم باشد این سوال مطرح است که: این قوانین مشخص را چه منبعی ارائه می دهد؟ آیا منبع خالق انسان است یا خود انسان ؟ قانون گذار کیست؟ و بدیگر سخن چه کسی را توان تشخیص مصالح و منافع عامه مردم است؟
برای روشن شدن پاسخ این سوال توجه به این نکتهها ضروری است:
- انسان موجودی است دارای ابعادی متفاوت و گوناگون، بنابراین مصالح و منافع او در جهت خاصی خلاصه نمیشود.
- انسان هر چند ازلی نیست ولی ابدی است و مرگ پایان وجود او نیست بلکه با مردن از عالمی به عالم دیگر انتقال مییابد به همین دلیل منافع و مضار او منحصر در منافع و مضار دنیوی نیست بلکه باید تامین خوشبختی و سعادت اخروی وی نیز مد نظر قرار گیرد.
- مساله تاثیر و تاثر پذیری موجودات از یکدیگر، امری است انکار ناپذیر، و انسان نیز از این حکم مستثنی نیست.
بنابر این منافع و مصالح انسان از پیچیدگی خاصی برخوردار خواهد بود.
با توجه به این نکتهها میتوان گفت قانونگذار باید دارای شرائط ذیل باشد تا قانون وی در برگیرنده منافع همه یا اکثریت جامعه باشد:
- قانون گذار باید از انسان و ابعاد وجودی وی و نیز تاثیر و تاثرات افعال انسان بر سعادت و خوشبختی وی شناختی کامل داشته باشد
- بی نیاز باشد تا به خاطر حب ذات صرفا منافع خود و طبقه خود را مد نظر قرار ندهد.
با چنین شرایطی غیر خداوند نمیتواند قانونگذار باشد. پس قانون حقیقی برای بشر احکامی است که بر پیامبران نازل شده است و به عقیده ما مسلمانان، کاملترین قانون در جهان، قانون اسلام است که به صورت احکام الهی در قرآن کریم و سنت پیامبر خاتم صلي الله عليه وسلم بیان شده است بنابراین اگر حکومتی بخواهد در راستای تامین مصالح و دفع مضار جامعه حرکت کند باید در مسیر قانون اسلام حرکت نماید.
قدیس آوگوستینوس (متوفی ۴۳۰ میلادی) در کتاب شهر خدا از دو نوع حکومت و بالطبع از دو نوع قانون سخن به میان آورد:
۱) حکومت دنیوی یا شهر زمینی که هدف آن ایجاد امنیت و نظم است؛ ۲) حکومت آسمانی یا شهر خدا که برعهده قدّیسان و هدف آن، صلح و آرامش حقیقی است.[۱]
آشکارا در این تقسیم بندی متوجه جدایی میان دو نوع زندگی و حکومت دنیوی و آسمانی تخیلی هستیم. اما دیدگاه شریعت اسلام در مورد زندگی انسانها و حکومت نمی تواند با آنچه که در شریعتهای تحریف شده ی اسلامی آمده است موافق باشد . زمانی که الله متعال می فرمایند :
وَ مَا اَرْسَلنا مِنْ رَسُولٍ اِلا لِیُطاعَ بِاِذْنِ اللهِ . ( نساء/ ۶۴) و هيچ پيغمبري را نفرستادهايم مگر بدين منظور كه به فرمان خدا از او اطاعت شود (پس اطاعت از او، اطاعت از خدا، و سركشي از دستور او ، سركشي از دستور خدا بوده است) .وقتی در قرآن کریم می خوانیم: اَلَّذینَ اِنْ مَکَّناهُمْ فِی الارْضِ اَقامُو الصَّلوهَ وَ اتُو الزَّکاهَ وَ اَمَرُو بِالْمَعرُوفِ وَ نَهَوا عَنِ الْمُنکَرِ. ( حج/ ۴۱) (آن مؤمناني كه خدا بديشان وعدهي ياري و پيروزي داده است) كساني هستند كه هرگاه در زمين ايشان را قدرت بخشيم، نماز را برپا ميدارند و زكات را ميپردازند، و امر به معروف، و نهي از منكر مينمايند.
آیا این امر جز با تشکیل حکومت دینی و اسلامی میسر است؟ اگر فرض کنیم که تعبیر (مَکَّنّا) به معنی هرگونه قدرت بخشیدن بوده باشد، بازدلالت آیه بر مقصود ما روشن است؛زیرا حکومت بارزترین نمونه ی قدرت است. ادامه خواندن ضرورت تشکیل حکومت اسلامی(۷۱)