تفاوت دولت و حکومت(۶۲)

تفاوت دولت و حکومت(۶۲)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در تعریف دولت می توان گفت : ساخت قدرتی که در سرزمینی معین(کشور)، برمردمانی معین(ملت) تسلط پایدار دارد و از نظر داخلی نگهبان نظم بشمار می آید و از نظر خارجی، پاسدار تمامیت ارضی سرزمین و منافع ملت و یکایک شهروندان خویش . این ساخت قدرت بصورت نهادها و سازمانهای اداری٬سیاسی٬قضایی و نظامی فعلیت می يابد.

در مفهوم جدید دولت که از قرن شانزدهم با ماکیاولی و ژان بودن در اروپا پدید آمده و در قرنهای هفده و هجده بسط نظری یافته و با انقلاب فرانسه پایدار گشته است٬ هر ملتی مالک سرزمین خویش و تشکیل دهنده دولت خویش است و دولت ٬ساخت قدرتی است که ملت برای دفاع از خود و سرزمین خود و برقراری نظم و قانون در میان خود و نگهبانی نظام خود پدید می آورد.

واژه دولت [۱]و واژه حکومت[۲] از مهمترین واژه هایی است که هر روز در محافل و رسانه ها شنیده می شود. در زبان محاوره غیر تخصصی این دو واژه مترادف هم استفاده می شوند امّا از لحاظ سیاسی این دو واژه با هم تفاوت عمده دارند.لازم به ذکر است که دو واژه ی (حکومت) و (دولت) در برخی موارد معنای مرادف و در برخی موارد مترادف با یکدیگر دارند

دولت در اصطلاح مدرن آن عبارت از اجتماع انسان‌هایی است كه در سرزمین خاصی ساكنند و دارای حكومتی هستند كه بر آنها اِعمال حاكمیت می‌كنند. بر طبق این تعریف، دولت، مجموعه و واحدی است كه از چهار عنصر جمعیت، سرزمین، حكومت و حاكمیت، تركیب یافته است. بنابراین اصطلاح، حكومت مرادف با دولت نیست، بلكه بخشی از آن است.

حكومت به عنوان یكی از عناصر چهارگانه‌ی تشكیل دهنده‌ی دولت، عبارت از مجموعه نهادهایی است كه در یك پیوند و ارتباط تعریف شده با یكدیگر در یك سرزمین مشخص و بر اجتماع انسانیِ ساكن در آن، اِعمال حاكمیت می‌كنند. بنابراین مراد از دولت ایران و دولت فرانسه، چیزی فراتر از حكومت این دو دولت است.

اما اگر دولت را قدرت حکومتی سازمان یافته‌ای كه امر و نهی می‌كند، تعریف كنیم، در این صورت مرادف و هم‌معنا با حكومت می‌شود. بر مبنای این تعریف دولت به قوه‌ی مجریه‌ی كشور و هیأت وزیران كه وظیفه‌ی اجرای قانون را بر عهده دارد، منحصر نمی‌شود، بلكه سایر قوای موجود در قدرت سیاسی، نظیر مقننه و  قضائیه و قوای نظامی و انتظامی را نیز شامل می‌شود. در واقع، دولت و حكومت در این تعریف هیأت حاكمه است كه مجموعه‌ی سازمانها و نهادهای موجود در قدرت سیاسی حاكم بر جامعه را در بر می‌گیرد .[۳]

در این صورت دولت به معنای قوه ی مجریه ی کشور و هیأت دولت ، نیست، بلکه به مفهوم هیأت حاکم است که قانونگذاری، سیاست گذاری، اجرا، قضاوت و برقراری نظم و امنیت را بر عهده دارد. حکومت ابزاری است که به وسیله آن سیاست‌های دولت مورد اعمال واقع می‌شوند و همین طور این نهاد خود سیاست گذار و تعیین کننده راهبرد‌های پیش روی کشور است. ادامه خواندن تفاوت دولت و حکومت(۶۲)

اجتهادی و متغیر بودن شکل و ساختار نهادهای حکومتی متناسب با نیازها و زمان و مکان(۶۱)

اجتهادی و متغیر بودن شکل و ساختار نهادهای حکومتی  متناسب با نیازها و زمان و مکان(۶۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

اصول ثابتی در جنگ (وحدت فرماندهی، تامین، سادگی، هدف، غافگیری، مانور و…) یافت می شوند اما تطبیق این اصول متناسب با زمان و مکان در حال دگرگونی و تحول می باشند .

به همین ترتیب اصول ثابتی در اقتصاد (اطعمهم من جوع، زکات و…)  و جود دارند اما سیستم و نظامی که آن را پیاده می کند متغییر است ،واصول ثابت در حکومتداری  ( وامرهم شورا بینهم، آمنهم من خوف و…) وجود دارند امااینکه  امروزه امنیت شهروندان را در ابعاد مختلف آن چگونه می توان تامین نمود و اینکه چند شورا جهت اداره ی امور وجود داشته باشد یا روش انتخاب اعضای شورا و غیره به چه شکلی باشد، متناسب با زمان و مکان و وضع موجود متغییر است و…

در این صورت نظام‌ اداری‌ و ساختار حكومت‌ در اسلام‌ امری‌ اجتهادی‌ و از احكام‌ تغییرپذیر اسلام‌ است‌. یعنی‌ بر اساس‌ مقتضیات‌ زمان‌ و مكان‌ و شرایط‌ و مصالح‌ هر عصر می‌توان‌ حكومت‌ اسلامی‌ را با ساختارهای‌ نسبتاً متفاوتی‌ تأسیس‌ كرد. سِرّ مطلب‌ آن‌ است‌ كه‌ با گذشت‌ زمان‌ و گسترش‌ جمعیت‌، تخصصی‌ شدن‌ امور، پیچیده‌ شدن‌ نهادهای‌ اجتماعی‌، افزون‌ شدن‌ وظایف‌ حکومتها و … نمی‌توان ‌ساختار و شكل‌ واحدی‌ از حكومت‌ را برای‌ همیشه‌ و همه‌ جا توصیه‌ نمود.

آن‌ چه‌ مهم‌ است‌ تأمین‌ محتوای‌ مورد نظر شارع‌ با روش‌های‌ مشروع‌ و تنظیم‌ ساختار به‌ گونه‌ای‌ است‌ كه‌ مصالح‌ امت‌ و رعایت‌ احكام‌ الهی‌ را تضمین‌ كند. بر همین‌ اساس‌ ساختارهای‌ نسبتاً متفاوت‌ در حكومت‌ دینی‌ پذیرفته‌ شده‌ است‌. بدین ترتیب  دینی‌ و اسلامی‌ بودن‌ اساساً متكی‌ به‌ ساختار و شكل‌ حكومت‌ نیست‌، علاوه بر شورایی بودن شکل حکومت، آنچه‌ یك‌ حكومت‌ اسلامی ‌ را از غیر آن‌ متمایز می‌سازد عبارت‌ است‌ از این‌ كه منشأ قانونگذاری‌ در نظام‌ دینی‌ خداوند است‌، بر خلاف‌ نظام‌های‌ سکولار كه‌ قانونگذار در آن‌ بشر است‌.

در اسلام‌ با معرفی شورا الزام‌ به‌ یك‌ نظام‌ معین‌ یا یك‌ سازمان‌ و ساختار ثابت‌ نشده‌ است‌. …همین‌ داستان‌ نسبت‌ به‌ تفكیك‌ قوا و تعادل‌ قوا هم‌ تكرار می‌شود، پس‌ آن‌ چه‌ كه‌ اهداف‌ دولت‌ اسلامی‌ و آرمان‌های‌ آن‌را محقق‌ می‌سازد «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» و همراه  آن «‏فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ‏ » است‌، یعنی‌ معیارهای‌ اساسی‌ كه‌ مراعات‌ آن‌ها به‌ منظور بر پا نمودن‌ دولت‌ اسلامی‌ و حفظ‌ و كیان‌ و دستگاه‌ اداری‌ آن‌ و تشكیل‌ قوای‌ آن‌ واجب‌ است‌ . ادامه خواندن اجتهادی و متغیر بودن شکل و ساختار نهادهای حکومتی متناسب با نیازها و زمان و مکان(۶۱)

دولت، حکومت و نظامهای حکومتی(۶۰)

دولت، حکومت و نظامهای حکومتی(۶۰)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

حکومت :

تعاریف مختلفی از حکومت شده است اما باید به این نکته توجه کرد که اگر ما شکل خاصى از حکومت را معیار تحقق آن بدانیم، بدون شک این شکل در تمام زمان‌ها و در بین تمام اقوام تحقق نداشته است. بنابراین، باید تعریفى جامع براى حکومت عرضه کرد، که داراى قابلیت تحقق در اشکال مختلف باشد، تا بر حکومت‌هاى گوناگون تطبیق شود. با این نگرش به تعاریفی چند از حکومت پرداخته می شود :

واژه حکومت از ریشه عربی حکم می‌آید که به معنی قضاوت کردن و دستور دادن و داوری کردن و همینطور جلوگیری کردن و دهنه زدن به اسب است. این واژه با واژه حکمت به معنی دانایی نیز هم‌ریشه است.[۱]

لغت نامه دهخدا  : حکومت . [ ح ُ م َ ] (ع مص ) حکومة. قضا. قضاوت کردن . داوری کردن . || حکم راندن . دیوان کردن . || فرمانروایی کردن . || سلطنت کردن ، پادشاهی کردن .

فرهنگ فارسی معین  : حکومت . || (اِمص ) فرماندهی . حکمرانی . حکم . (در تمام معانی ) سلطنت . سلطان . || ترافع. داوری . قضاوت : منزلت تو نزدامیرالمومنین منزلت راستگوی امین است نه گمان زده  تهمتناک ، چرا که امر حکومت را بتو سپرده … (تاریخ بیهقی ص ۳۱۳). گفت : یا عمر مرا با وی حکومتی است . عمر هشام را گفت : او بر تو دعوی دارد. (راحةالصدور راوندی ). بیطار از آنچه در چشم چارپایان می کشند در دیده  او کشید و کور شد، حکومت بداور بردند. (گلستان).ج، حکومات.

حكومت در لغت به معنی فرمانروایی و حكمرانی است و اگر با صفتی به كار رود، برای بیان نوع رژیم سیاسی است؛[۲]چنان چه گفته می‌شود: حكومت پارلمانی، حكومت سلطنتی.

حکومت، در اصطلاح عبارت است از فرایند اجرای منظم سیاست‌ها و تصمیمات مقامات اداری درون یک دستگاه سیاسی در قلمرو معین، و اقتدار آن به وسیله یک نظام حقوقی و با استفاده از زور در اجرای سیاست‌هایش حفظ می‌گردد.[۳]

در تعریف حکومت گفته اند: حکومت عبارت است از مجموعه نهادهای فرمانروا،وظایف و اختیارات هر کدام از آنها و روابطی که میان اندامهای حکومتی موجود است.[۴]

در فرهنگ سیاسی آمده است:  حکومت یعنی، تشکیلات سیاسی و اداری کشور و چگونگی و روش اداره ی یک کشور یا واحد سیاسی.تشکیلاتحکومت مجموعه ی بنیادهای سیاسی،قوانی و آداب و رسومی که حاکمیت از طریق آنها اعلام می شود.[۵] ادامه خواندن دولت، حکومت و نظامهای حکومتی(۶۰)

انواع نظامها و قالبهای حکومتی(۵۹)

انواع نظامها و قالبهای حکومتی(۵۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شیوه های حکومت در کشورهای مختلف جهان متفاوت است. به دلیل متفاوت بودن شرایط روز و نیازهای روز سرزمینها با همدیگر، شاید نتوان دو کشور را یافت که نظام اداره امور در آنها دقیقا مثل هم باشد. اما نظام های حکومتی  و معیار انواع حکومت ها را می توان در چند عنوان کلی دسته بندی  و خلاصه کرد.

الف) طبقه بندی حکومت، بر اساس تعداد حاکمان، در سه محور.

ب) معیار تمرکز قدرت و پراکندگی آن در کشور.

ج) معیار مشارکت شهروندان

د) معیار جهان بینی الهی

الف تقسیمات سه گانه حکومت ها (بر اساس تعداد حاکمان)

حکومت فردی: [۱]در حکومت فردی، سلطان یا شاه در رأس حکومت قرار دارد و بدون مسؤولیت و به میل و رأی خود اعمال قدرت می کند. حکومت فردی کهن ترین شکل حکومت است. در عصر جدید، به واسطه افزایش مشارکت شهروندان در اداره امور کشورها از حکومت های فردی کاسته شده است. معمولا حکومت های فردی در شکل پادشاهی به شکل «موروثی»، «انتخابی»، «استبدادی»، و «مشروطه» یافت شده است:

پادشاهی موروثی: حکومتی است که بر مبنای رسومی که طی زمان های متمادی به وجود آمده است شکل گرفته است و حکومت از طریق ارث به حاکمان بعدی منتقل می شود. چگونگی انتقال حکومت را قانون اساسی یا سنت و عرف تعیین می کند.

پادشاهی استبدادی: پادشاهی استبدادی یا مطلقه، حکومتی است که پادشاه قدرت و اختیاراتش را بنا به میل و اراده خود اعمال می کند و اداره مملکت تابع هیچ قانون مدونی نیست. خواست پادشاه حکم قانون را دارد و شاه یا ملکه در آن بر تمام شئون زندگی رعایای خود مسلط است. در گذشته، بسیاری از حکومت های پادشاهی استبدادی بوده اند که قانون بنا به خواست آن ها وضع و اجرا می شده است.

بعضی مقامات مذهبی در این نوع حکومت قادرند مقام سلطنت را از برخی اعمال باز دارند و از او انتظار می رود به سنت ها پایبند باشد، اما قانون اساسی وجود ندارد و از نظر تئوری هیچ محدودیتی بر قدرت مقام سلطنت اعمال نمی شود. هر چند در عمل وزن و نفوذ برخی گروه های اجتماعی، قدرت سلطنت را محدود می کند.نمونه این نوع حکومت را در عربستان سعودی و برونئی می توان دید.

پادشاهی انتخابی: در گذشته، برخی از پادشاهان توسط بزرگان یک جامعه انتخاب می شدند، اما به مرور زمان به موروثی گرایش یافته اند.

پادشاهی مشروطه: پادشاهی مشروطه یا محدود حکومتی است که قانون اساسی قدرت پادشاه را محدود کرده باشد و پادشاه بر طبق قوانین تصویب شده حکومت می کند، نه مطابق میل و دلخواه خود. در نظام مشروطه پارلمان و تفکیک قوا وجود دارد. تفاوت پادشاهی مشروطه با جمهوری آن است که در جمهوری رئیس قوه مجریه از سوی مردم انتخاب می شود، اما در پادشاهی مشروطه انتقال حکومت از طریق وراثت است. امروزه، در برخی کشورها چون انگلیس و ژاپن نظام مشروطه برقرار است. ادامه خواندن انواع نظامها و قالبهای حکومتی(۵۹)

نظامهای حکومتی همچون یک علم و ابزار ، ساخته ذهن رو به تکامل بشر(۵۸)

 نظامهای حکومتی همچون یک علم و ابزار ، ساخته ذهن رو به تکامل بشر(۵۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

نظام‌های سیاسی به مثابه نوعی نهاد ساخته ذهن بشری تکامل گرا هستند و کارکرد اصلی آنها تسهیل مناسبات اجتماعی و تحکیم قوانین است. و  با توجه به بشری بودن این نهادها ، همچون سایر علوم تجربی و ابزارهای ساخته دست بشر، در تحلیل نظری از آنها باید تحول تاریخی هر یک از نظامهای حکومتی و سپس ویژگیهای نهادی آنها مورد بررسی قرار گیرد .

در حوزه عمومی، این نهادها رفتار بازیگران حوزه سیاسی را چارچوب مند و قابل پیش‌بینی می‌کنند و از این طریق، تداوم بازی سیاسی را تضمین می‌کنند، به علاوه کیفیت طراحی نهادها در خروجی‌ها و پیامدهای نهایی آنها تأثیرگذار است هر چند تنها عامل موثر نیست، بنابراین می‌توان برای تغییر واقعیت بیرونی و دستیابی به غایات مطلوب به تغییرات نهادی متوسل شد. یعنی می توان با دستکاری در نهادها، از آثار نامطلوب آنها پرهیز کرد یا آثار متوقع و منتظر ایجاد کرد.

تغییراتی که عمر بن خطاب در نهاد دیوان ایرانیان ایجاد نمود را می توان از این دسته دگرگونی ها برشمرد .امروزه  اصلاحات قوانین نهادها در کشورهای مختلف را نیز می‌توان از همین زاویه مورد تحلیل و بررسی قرار داد  .

امروزه نظریه‌پردازان پیش از انتخاب نظام‌های حکومتی، تبعات به کارگیری هر یک از آنها راعمیقا و با استفاده از تحلیل‌های اقتصادی و اجتماعی با روش‌هایی که در علوم اجتماعی متداولند ارزیابی و اندازه‌گیری می‌کنند و در نهایت با توجه به این تحلیل، دست به انتخاب نظام حکومتی مطلوب خود می زنند .

شکی نیست که این انتخاب نهایی یک انتخاب ایدئولوژیک است اما هر چند این انتخاب ایدئولوژیک با واقعیت‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی یک جامعه سیاسی پیوند عمیق‌تری داشته باشد احتمال توفیق نظام‌های حکومتی در برآوردن انتظاراتی که از آنها می‌رود بیشتر است.

آنچه به طور قاطع می‌توان ادعا کرد این است که امروزه، همچون اکثر علوم بشری، هیچ یک از نظام‌های حکومتی مطلقا خوب یا مطلقا بد نیستند، به عبارت دیگر اگر نهادها را حاصل طراحی عامدانه و آگاهانه بشری بدانیم، همه آنها به منظور دستیابی به غایتی طراحی شده‌اند، به همین سبب مطلوب یا نامطلوب بودن نهادها با اغراض طراحان آنها نسبتی تام و تمام می‌یابند، این انتظارات می‌توانند بسیار متنوع و متفاوت باشند، اما درباره نظام‌های حکومتی به مثابه یک نهاد بدون استثنا همگی در پی محدود کردن و قاعده‌مند کردن اعمال اقتدار حکومتی‌اند.

پرسش اصلی همه نویسندگان مسلمانی  که امروزه نظام‌های حکومتی را مورد مطالعه قرار می‌دهند این است که چه نوع ترتیب نهادی یا چه نوع نظام حکومتی می‌تواند سبب تحکیم  قوانین شریعت اسلامی در جامعه و ابزار مفیدی جهت تامین رفاه و امنیت (أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ) برای عموم شهروندان جامعه ی اسلامی  باشد که زمینه مناسبتری برای «‏فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ‏ » فراهم گردد ؟ ادامه خواندن نظامهای حکومتی همچون یک علم و ابزار ، ساخته ذهن رو به تکامل بشر(۵۸)

چۆن موصڵ تان چۆڵ كرد و ھەموو هەڵهاتن ئایا هیچ فەرمانێكتان بۆ هاتبوو ؟

چۆن موصڵ تان چۆڵ كرد و ھەموو هەڵهاتن ئایا هیچ فەرمانێكتان بۆ هاتبوو ؟

 

موسا عومەری رۆژنامەنوس ئەڵێ : چاوم كەوت بە ضابطێكی سونی لە جەیشی عێراقی لە رێگای رۆیشتن بوو بەرەو وڵاتی ئەڵمانیا، لێم پرسی كاتێك ئێوە موصڵ تان چۆڵ كرد و ھەموو هەڵهاتن ئایا هیچ فەرمانێكتان بۆ هاتبوو كە موصڵ چۆڵ بكەن ، ئەویش ووتی : ئەوەی فەرمانی كشانەوەی پێ كردین تەنها ئەو ترس و روعبە بوو كە رووی تێمانكرد كاتێ وتیان دەوڵەتی ئیسلامی هات .
بەلێ وایە چونكە خوای پەروەردگار خۆی ئەفەرمێت ( إِذۡ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمۡ فَثَبِّتُواْ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْۚ سَأُلۡقِي فِي قُلُوبِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ فَٱضۡرِبُواْ فَوۡقَ ٱلۡأَعۡنَاقِ وَٱضۡرِبُواْ مِنۡهُمۡ كُلَّ بَنَانٖ (الأنفال :١٢)
{إذ يوحى ربك إلى الملائكة} وه‌بیرتان بێت كه‌ په‌روه‌ردگارت نیگای بۆ فریشته‌كان كرد: {أني معكم} كه‌ بچن هاوكارییان بكه‌ن، به‌ ڕاستی خۆیشم له‌گه‌ڵتانم {فثبتوا الذين آمنوا} و غیره‌ت وه‌به‌ر بڕواداره‌كان بنێن و، موژده‌ی سه‌ركه‌وتنیان بده‌نێ و، دڵ ئه‌ستووریان بكه‌ن {سألقي فى قلوب الذين كفروا الرعب} بۆخۆیشم زووترس و بیم ئه‌خه‌مه‌ دڵی كافرو بێ باوه‌ڕه‌كانه‌وه‌، هه‌تا هه‌ڵبێن و جه‌نگییان پێنه‌كرێت {فاضربوا فوق الأعناق} ده‌سا ئێوه‌ش-ئه‌ی فریشته‌كان !-به‌ توندی له‌ملیانده‌ن {واضربوا منهم كل بنان} و هه‌موو په‌نجه‌و سه‌ر په‌نجه‌كانیان بپه‌ڕێنن، هه‌تا له‌ كار ده‌كه‌ون و، به‌ ئاسانی دیل ئه‌كرێن، وه‌یان ئه‌كوژرێن، واته‌: سه‌روو ده‌ستیان بپه‌ڕێنن، هه‌تاجه‌نگییان پێنه‌كرێت.

چ کاتێک موسوڵمان دینەکەی ئاشکرا کردووە؟

چ کاتێک موسوڵمان دینەکەی ئاشکرا کردووە؟

شێخ حەمدی كوری عەتیق ئەفەرمێ :
لایكون المسلم مظهرا للدين , حتى يخالف كل طائفة بما اشتهر عنها , ويصرح لها بعداوته , فمن كان كفره بالشرك فإظهار الدين له : أن يصرح بالتوحيد , والنهي عن الشرك , والتحذير منه , ومن كان كفره بجحود الرسالة, فإظهار الدين عنده : التصریح عنده بأن محمدا رسول الله ، ومن كان كفره بترك الصلاة ، فإظهار الدين عنده : بفعل الصلاة . ومن كان كفره بموالاة المشركين , والدخول في طاعتهم , فإظهار الدين : التصريح بعدواته , وبراءته منه ومن المشركين. (سەرچاوە كتيبي ،فتاوی الائمة النجدية ، موجەلەدی ۴ ، لاپەرە ۹۲)

واتە : موسڵمان دینەكەی ئاشكرا نەكردوە تاكو پێچەوانەی هەموو ئەو خەلك و كەسانە دەكات كە پێی ناسراون ,دژایەتیان دەكات لەسەری، بۆیە كەسێك ئەگەر بەهۆی شەریك بریاردان كافربوبێت ئەوە ئاشكرا كردنی دین لای ئەو كەسە بەوە ئەبێت یەكتاپەرستی دەرببرێ و نەهی بكات لە شیرك خەلكی لێ ووشیاربكاتەوە ، وە كەسێك كافربوونی بەهۆی نكۆلی كردن بوبێ لە پەیامەكەی خوا ئەوە ئاشكرا كردنی دین بەوەی ئەبێ لەلای بڵێی موحمەد نێردراوی خوایە ، وە كەسێك كافربوونی بەهۆی وازهێنانی بێ لە نوێژ ، ئەوە ئاشكرا كردنی دین لەلای بەوەی ئەبێ نوێژ بكەی، وە كەسێك كافربوونی بەهۆی ئەوە بێ كە دۆستایەتی و پشتیوانی لە موشریكەكان كردبێ و چوبیتە ژێر گوێرایەڵییان ئەوە ئاشكرا كردنی دین لەلای بەوەی ئەبێ دوژمنایەتی و بەرائەتی خۆتی پێ رابگەیەنی لەو ئەو لە موشریكەكان.

هەڵوێستەیەك :

* زانایان ئەفەرموون هیجرەت واجب دەبێت لەشوێنێك كە نەتوانی (اظهار الدين )دينكەت تیایدا ئاشكرا بكەی ادامه خواندن چ کاتێک موسوڵمان دینەکەی ئاشکرا کردووە؟

حوکمي کوشتنی ديل لاي مه زهه به ئیسلامیه کان

حوکمي کوشتنی ديل لاي مه زهه به ئیسلامیه کان

هه رچوار مه زهه به که یه کده نگن له سه ر ئه وه ی که ده کریت دیل بکوژریت به م به لگانه :

به لگه له قورئاندا

  • ﻓَﺎﺿْﺮِﺑُﻮﺍ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﻋْﻨَﺎﻕ ) الأنفال۱۲) واته بده ن له ملی کافران. ده فه رموون له مل دانی کافران ناتوانریت و ناگونجیت ئیلا له دوای به دیل گرتنی نه بیت ،چوونکه موجاهید ناتوانیت و بوی جیانابیته وه له گه رمه ی شه ردا که بزانیت و به ده قیقی بدات له ملی کافران،مه گه ر کاتیک نه بیت که به دیل گرتیان.
  • ﻓَﺎﻗْﺘُﻠُﻮﺍ ﺍﻟْﻤُﺸْﺮِﻛِﻴﻦَ ﺣَﻴْﺚُﻭَﺟَﺪْﺗُﻤُﻮﻫُﻢْ( التوبة ۵ ) واته كافران و موشريكان بكوژن له هه ر کوی گرتانن، ده فه رموون ئه م ئایه ته گشتیه و کاتی شه ر و به دیل گیرانیش ده گریته وه.

    به لگه له سوننه تدا

  • پیغه مبه ری خوا- صلی الله علیه وسلم- فه رمانی کرد به کوشتنی عوقبه ی کوری ئه بی موعیط و نه ظری کوری حارث دوای ئه وه ی له جه نگی به دردا به ديل گیران.
  • پیغه مبه ری خوا- صلی الله علیه وسلم- هوزی به نی قوره یزه ی له یه هودیه کان کوشت دوای ئه وه ی به ئه سیر گیران.

    ئه مه حوكمي ديل بوو به كورتي هيوادارين ئه مه به س بيت بو كه سانيك كه به بي عيلم ئينكاري كوشتني ديل به هه موو شیوه یه ک ده که ن ، وه پیویسته بشزانین که له م مه زهه بانه نه دا خاوه ن مه زهه بی به ریز ئیمامی شافیعی تیدایه که به گشتی موسولمانانی کورد نویژ و ده ستنویژه که شیان به پئی مه زهه بی ئه و ده گرن و ده شکینن.

    سه رچاوه کان
    ۱-ﺑﺪﺍﺋﻊ ﺍﻟﺼﻨﺎﺋﻊ، ﺝ ۹ ، ﺹ ۴۳۴۸ ، ﻣﻄﺒﻌﺔ ﺍﻹﻣﺎﻡ ۲-ﺷﺮﺡ ﺍﻟﺴﻴﺮ ﺍﻟﻜﺒﻴﺮ، ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﺍﻟﺸﻴﺒﺎﻧﻲ، ﺝ ۳ ، ﺹ۱۰۲۵
    ۳-ﺍﺑﻦ ﻫﺸﺎﻡ، ﺍﻟﺴﻴﺮﺓ ﺍﻟﻨﺒﻮﻳﺔ، ﺝ ۳ ، ﺹ ۲۵۱ ، ﺩﺍﺭﺇﺣﻴﺎﺀ ﺍﻟﺘﺮﺍﺙ ﺍﻟﻌﺮﺑﻲ
    ۴- ﺍﻟﻤﺎﻭﺭﺩﻱ، ﺍﻷﺣﻜﺎﻡ ﺍﻟﺴﻠﻄﺎﻧﻴﺔ، ﺹ ۱۳۱ ، ﺩﺍﺭ ﺍﻟﻜﺘﺐ ﺍﻟﻌﻠﻤﻴﺔ – ﻣﺼﺮ
    ۵- ﻧﻴﻞ ﺍﻷﻭﻃﺎﺭ، ﺍﻟﺸﻮﻛﺎﻧﻲ، ﺝ ۷ ، ﺹ ۳۴۹ ، ﻣﻄﺒﻌﺔ ﺍﻟﺒﺎﺑﻲ.

 

 

هەواڵ پێدانی پێغەمبەر(صلی الله علیه وسلم)بەهەڵگەڕانەوەی خەڵكانێك له ئومەتەكەی

هەواڵ پێدانی پێغەمبەر(صلی الله علیه وسلم)بەهەڵگەڕانەوەی خەڵكانێك له  ئومەتەكەی

 
پێغەمبەر(صلی الله علیه وسلم) فەرموویەتی: (( لا تقوم الساعة حتی تلحق قبائل من أمتي بالمشركين, وحتى تعبد قبائل من أمتي الأوثان )) أخرجه الترمذي(۲۲۱۹)وصححه الألباني في صحيح جامع(۷۴۱۸).
واتە : قیامەت هەلناسێت تاكو خەڵكانێك لە ئومەتەكەم ئەچنە پاڵ موشریكەكان، وە تاكو خەڵكانێك لە ئومەتەكەم دەست دەكەنەوە بەبتپەرستی .
چەند هەڵوێستەیەك ”
أ- پێغەمبەری خوا لەم فەرموودەیە باسی دوو حاڵەتی كرد كە بریتین لەوەی ئومەتەكەی توشی شەریك بۆ خوا بریاردانی گەورە ئەبن لەدوو رێگاوە :
۱-  رێگای یەكەم؛ پێغەمبەری خوا ئەفەرمێت(خەڵكانێك لە ئومەتەكەم ئەچنە پاڵ موشریكەكان)موشریكەكان واتە ،مشرکین غیر اهل کتاب (عەلمانیەت = سیکولاره کان) نەك بەو مانایەی ببنە سیکولارێکی خالص بەلكو بەو مانایەی شوێن بەرنامە و رێبازو ئارەزووەكانی ئاوان دەكەون  ، كی ئەمڕۆ بەچاوی خۆمان دەیبینین كە چۆن ئەو بەناو موسڵمانانەی چونەتە پاڵ ئەمریكاو ئیسرائیل رۆژئاوای سیکولار و بەرنامە و رێبازی ئەوان ئەچەسپێنن و داوای جێ بەجێ كردنی دەكەن و بانگەشەی بۆ ئەكەن وەك دیموكراسی و عەلمانیەت و قەومیەت پاشان خۆیشیان لەپێناو مانەوەی حوكمی ئەو رێبازانە ئەدەنە كوشت(*) ، پاشان حوكم و داوەری ئەبنەوە بۆلای یاسا دەستكردە دانراوەسیکولاره كانی ئەوان لە دادگاكانەوە بەبێ ئەوەی هیچ ئینكاریەكیان لێی هەبێـت، ئەمەش بۆخۆی ئەو شەریك بۆ خوا بریاردانەیە كە توشی بوونە لە بواری گوێرایەلی و شوێنكەوتن و حوكم كردن (التحاكم،والقضاء)

۲- ڕێگای دووەم؛ پێغەمبەری خوا ئەفەرمێت(خەڵكانێك لە ئومەتەكەم دەست دەكەنەوە بەبتپەرستی) هەروەك دەبینین زۆرەیک فلان پیاو ماقول و فلان شیخ و فلان مه لا و فلان که سیان کردوه به پیواره ی حق و باطل و بوچونه کانی ده په رستن و… شوێنیان كەوتون بونەتە موشریك چۆن دەستیان داوەتە ئینسان پەرستن . ادامه خواندن هەواڵ پێدانی پێغەمبەر(صلی الله علیه وسلم)بەهەڵگەڕانەوەی خەڵكانێك له ئومەتەكەی

شیكردنه‌وه‌یه‌كی عه‌قیده‌یی ده‌رباره‌ی هیجره‌ت و كوشتنی ئه‌و كه‌سه‌ی له‌به‌ره‌ی كوفره‌

شیكردنه‌وه‌یه‌كی عه‌قیده‌یی ده‌رباره‌ی هیجره‌ت و كوشتنی ئه‌و كه‌سه‌ی له‌به‌ره‌ی كوفره‌

 

كاتێ پێغه‌مبه‌ری خوا ، صلی الله علیه وسلم كۆچی كرد بۆ مه‌دینه‌ ، خانه‌ی ئیسلام دروست بوو و حكومه‌تی ئیسلامی پێكهێنرا ، واجب بوو له‌سه‌ر هه‌موو موسڵمانان كه‌ له‌ مه‌ككه‌ بوون كۆچ بكه‌ن بۆ مه‌دیننه‌ ، ئه‌وه‌بوو كۆچیان كرد ، و چه‌ن موسلمانێكی كه‌م مانه‌وه‌ ، ئیمانه‌كه‌یان شارده‌وه‌ له‌ به‌ر مال و منال و دونیا كۆچیان نه‌كرد ، ئیتر بۆ سالی ۲ى كۆچی جه‌نگی به‌در ڕوویدا كاتێ كافره‌كان قوره‌یش هاتن بۆ شه‌ری دژی ئیسلام به‌زۆر موسڵمانانی مه‌ككه‌شیان هێنا له‌گه‌ل خۆیان به‌لام ئه‌و موسڵمانانه‌ شه‌ڕێان نه‌كرد ته‌نها ژماره‌یانیان زۆر كردبوو ئیتر كاتێ تیری موجاهیدانیان به‌ركه‌وتبوو كوژران به‌لام خۆ ئه‌گه‌ر به‌شداری شه‌ره‌كه‌یان بكردایه‌ ئه‌وكاته‌ كافر ئه‌بوون وه‌كو شێخ ابن باز ئه‌فه‌رموێ چونكه‌ هه‌لوه‌شێنه‌ره‌وه‌ی ئیسلامه‌ خوای گه‌وره‌ ئه‌فه‌رمێ ( ومن یتولهم منكم فإنه منهم ) هه‌ركه‌سێك له‌ ئێوه‌ یارمه‌تی و پشتیوانی له‌ كافران بكات ئه‌وه‌ له‌وانه‌ ، بۆیه‌ كاتێ شه‌ره‌كه‌ كۆتایی هات موسلمانه‌كان سه‌ركه‌وتن ، بینیان لاشه‌ی موسلمانه‌كان مه‌ككه‌ كه‌ كوشتویانن و له‌ ریزه‌كانی كافره‌كانی قوره‌یش بوونه‌ ، كه‌تنه‌ خه‌فه‌ت خواردن چۆن ئه‌وانه‌مان كوشت ؟ یه‌كسه‌ر خوای گه‌وره‌ ئایه‌تی دابه‌زاند و فه‌رمووی ( إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا)[النساء:۹۷].
واته‌ : ئا ئه‌وانه‌ كه‌ ئێوه‌ خه‌فه‌تیان بۆ ئه‌خۆن كاتێك فریشته‌كان گیانیان ئه‌كێشان له‌ كاتێكدا ئه‌وانه‌ زوڵمیان له‌ نه‌فسی خۆیان كردبوو كاتێك هیجره‌تیان نه‌كردبوو ، فریشته‌كان پێیان ئه‌وتن ئه‌وه‌ ئێوه‌ له‌ كوێ بون ، وتیان ئێمه‌ بێ ده‌سه‌لات بوین و توانامان نه‌بوو له‌ زه‌وی دا ، فریشته‌كانیش پێیان وتن : ئایا زه‌وی خوا فراوان نه‌بوو تا كۆچی بۆ بكه‌ن ، ئائه‌وانه‌ی ئێوه‌ خه‌فه‌تیان بۆ ئه‌خۆن شوینیان جه‌هه‌نمه‌ ئاای چ چاره‌نوسێكی خراپه‌ .
به‌هه‌مان شێوه‌ هه‌ر له‌ جه‌نگی به‌درعه‌باسی مامه‌ی پێغه‌مبه‌ر صلی الله علیه وسلم به‌زۆر هێنرابوو به‌لام شه‌ریان نه‌كردبوو له‌ دژی موسلمانان ئه‌گه‌ر شه‌ریان بكردایه‌ كافر ئه‌بوون چونكه‌ له‌وكاته‌یا زۆر لێ كردن نامێنێ و ئه‌توانن خۆیان بدزنه‌وه‌ و رابكه‌ن وه‌ عه‌باس له‌و كه‌سانه‌ بوو كه‌ كۆچی نه‌كردبوو بۆ مه‌دیننه‌ بۆیه‌ له‌شه‌ره‌كه‌ به‌دیل گیرا ، كه‌وته‌ ده‌ست موسڵمانان ، پێغه‌مبه‌ر صلی الله علیه وسلم حوكمی كرد هه‌دێك له‌ دیله‌كان بكوژرێن هه‌دێكیشیان كه‌ خاوه‌ن پاره‌ بوون پاره‌ بده‌ن و خۆیان بكڕنه‌وه‌ ، بۆیه‌ پێغه‌مبه‌ر صلی الله علیه وسلم هاته‌ لای عه‌باسی مامی پێی فه‌رموو ده‌ی خۆت بكڕه‌وه‌ ، عه‌باس یارسول الله من موسڵمان م ؟! پیغه‌مبه‌ر صلی الله علیه وسلم : ئیمه‌ ته‌نها ڕواڵه‌تمان له‌سه‌ره‌ تۆ به‌ ڕواله‌ت له‌گه‌ل كافره‌كان بویته‌ ، ئیمه‌ش حوكمی ئه‌وانت به‌سه‌ردا ئه‌ده‌ین ئێمه‌ حوكم له‌سه‌ر ناو دڵت ناده‌ین ، ئه‌وه‌ خوا ئه‌یزانێ . ئه‌وه‌ بوو پاره‌ی دا و خۆی كڕیه‌وه‌ ئیتر نه‌چوه‌وه‌ بۆ مه‌ككه‌ .
چه‌ن سه‌ره‌نجێك له‌م رووداوه‌ كه‌ ئه‌مه‌ حوكمێكه‌ هه‌تا رۆژی قیامه‌ت بۆ هه‌موو ئه‌كه‌سانه‌ی هاوشێوه‌ی ئه‌م رووداوه‌ن ……… ادامه خواندن شیكردنه‌وه‌یه‌كی عه‌قیده‌یی ده‌رباره‌ی هیجره‌ت و كوشتنی ئه‌و كه‌سه‌ی له‌به‌ره‌ی كوفره‌