اصول کلی دین سکولاریسم (۳۵)

اصول کلی دین سکولاریسم (۳۵)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

  1. توجه به علم تجربی و عقلانیت: اهتمام بر علم حسی پس از رنسانس سبب شد همه امور تنها از زاویه علم تجربی تحلیل شود . عقلانیت رنسانس شریعت های آسمانی واعتقاد به شریعت های آسمانی را به طور مطلق مخالف عقلانیت دانسته و باطل اعلام کرد.
  2. جدایی نهاد شریعت آسمانی از حکومت: بر اساس پیروان میانه رو دین سکولاریسم رسالت شریعت های آسمانی رستگاری روح بشر و تامین سعادت اخروی اوست، بنابراین شریعت های آسمانی نباید مبنای فعالیت های اجتماعی واقع شود. از این رو همواره از حکومت غیر شریعتی دفاع می کنند.
  3. حاکمیت مردم به جای حاکمیت خدا: پس از چند قرن حکومت آباء کلیسا بر اموال و افکار مردم و مشاهده تضاد و تعارض در این شکل حکومت، سکولارها بر بی نیازی انسان از حکومت الهی حکم کردند.

ناسازگاری دین با جامعه مدنی، قداست زدایی از فعالیت دولت و حاکمان، توجه به آزادیهای اجتماعی و حقوق اصیل افراد، مبتنی کردن نظام حقوقی جامعه بر حقوق طبیعی و نه حقوق دینی از سایر اصول سکولاریسم است[۱].

[۱] عبدالله نصری، انتظار بشر از دین، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۹، صص ۳۵۴-۳۵۵

پایه ها و مؤلفه های قوام بخش نوین دین سکولاریسم (۳۴)

پایه ها و مؤلفه های قوام بخش نوین دین سکولاریسم (۳۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

تمدن کنونی غرب بر مبناى دین آپدیت و به روز شده ی مشرکین غیر اهل کتاب یا به تعبیر امروزین بر اساس دین سکولاریسم بنا نهاده شده و فرهنگ سکولاریستى بر ویرانه‏هاى اعتقادات حاکم بر قرون وسطى شکل گرفته است. با تزلزل پایه های قدرت نصرانیت در غرب، فلاسفه این جامعه با الگو گیری از یونان و روم باستان، نخست نصرانیت را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند و پس از تزلزل و تخریب آن، دین باستان را در الفاظ و لباسی جدید دوباره پى‏ریزى کردند. اجراى این سیاست دو سویه بود: از سویى، در دین  آسمانی تردید ایجاد کردند و آن را باطل اعلام نمودند و از سوى دیگر، جانشینى براى آن معرفى کردند. نتیجه این کار جایگزینى دین سکولاریسم به جاى نصرانیت است.

دین سکولاریسم به عنوان یک نظام دینی باستانی که توانسته است  در جامعه غرب و بسیاری از جوامع دیگر قدرت بلامناع را در برابر شریعتهای آسمانی کسب نماید، بر پایه اصول و مؤلفه های گوناگونی استوار است که این اصول، قوام بخش آن به شمار می روند.برخی از این اصول عبارتند از:

۱-         انسان گرایی (اومانیسم ) [۱]

اصل واژه اومانيسم در لاتين (homo)به معناى انسان است. اولين بار در رم، در بحث از انسانيت با عنوان «انسان انسانى» در مقابل «انسان الهى» مورد توجه قرار گرفت.

مفاهیم رایج این واژه در زبان فارسی عبارتند از: انسان گرایی، آیین اصالت انسان، مذهب انسانی، فلسفه بشری، مکتب اصالت بشر، انسان مداری و انسان باوری.  در این صورت این همان مفهوم مشرکین غیر اهل کتابی است که با معیار قرار دادن خود و خواسته های انسانی خود در برابر قانون شریعت خدا و پیامبران ایستادگی می کردند . پس نمی تواند امر تازه ای برای بشر باشد ، اما کسی که توانست در سده های اخیر به سازماندهی و تئوریزه کردن این مفهوم تاریخی دست بزند و آن را تحت یک نام و مکتب جدیدی ارائه دهد پترارک (۱۳۰۴ ـ ۱۳۷۴م.) در دوره رنسانس در ایتالیا بود .

بر همین اساس، وی را «پدر انسان گرایی رنسانس ایتالیا» می نامند. پترارک در قرن چهاردهم بیشتر از هر کس دیگری برای گسترش انسان گرایی رنسانسی کوشید. وی نخستین اندیشمندی بود که دوره قرون وسطا را «عصر تاریکی» نامید و فرهنگ قرون وسطا را نتیجه ناآشنایی با فرهنگ کهن برشمرد. ادامه خواندن پایه ها و مؤلفه های قوام بخش نوین دین سکولاریسم (۳۴)

مشرکین غیر اهل کتاب اجداد سکولاریست های نوین (۳۳)

مشرکین غیر اهل کتاب اجداد سکولاریست های نوین (۳۳)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

به نظر محققین، گر چه در زبان فارسى معادل هاى مختلفى همچون اعتقاد به دنیوى کردن دین، عرفى کردن دین و جداسازى دین از سیاست براى سکولاریسم ساخته شده است، اما مشکل معادل‏سازى به کلّى از میان نرفته است. برخى علت این امر را صِرف غربى بودن آن مى‏دانند.[۱] برخى نیز علت آن را در روند ترکیب اندیشه ی سکولاریزم از ابعاد متنوع و متضاد دانسته‏اند.[۲]

هر چند خواستگاه واژه ی کنونی سکولاریسم اروپاست، اما معانى دین سکولاریسم همچون جدائی و تفکیک شریعت های آسمانی از قوانین اجرائی حاکم بر امور دنیا، در تمام طول تاریخ بشری و در میان اکثر امت های پیشین و کنونی وجود داشته است. بنابراین، درست نیست بگوییم ریشه‏هاى دین سکولاریسم تنها در غرب است و بس.

عده ای با تعجب از خود می پرسند که کلمه ی دئیست یا ماتریالیسم یا هم جنس بازی، یا آتئیست و … از کجا آمده و ریشه ی فعلی آن چیست؟ در این جا مهم، مفهوم کاربردی است که این کلمات با آن استعمال می شوند و ممکن است در قدیم  با همان کارکرد از اسامی دیگری چون مشرک، دهری، لوطی و … برخوردار بوده باشند. کلمه ی سکولاریسم نیز با پشتوانه ی تاریخی، کاربردی که دارد،  لباس جدید و اسم امروزین مشرکین غیر اهل کتاب است که در قرآن و منابع فقهی و تاریخی به تفصیل در مورد آن صحبت شده است.

از آن زمان که بخشی از بنی آدم تصمیم گرفتند که در برابر قوانین دین اسلام شروع به ساختن  قوانینی بر اساس تمایلات و خواسته های درونی خود نمایند مبانی نظری دین جدیدی را مهیا نمودند، و در دل این دین جدید تعاریفی از انسان و هستی به دست داد که به صورت تدریجی در زمینه ی مساعد آن روزگار جهان رشد کرده و نحوه ی خاصی از مواجهه ی انسان با هستی را فراهم آورد. این دیگاه نوین و اساسی نگاه سکولار به هستی است. نگاهی که با تار و پود کنار نهادن تدریجی و گاه انقلابی قوانین اسلام در جامعه عجین شده و به عنوان یکی از اجزای اساسی تفکر بشریت در طول تاریخ محسوب می شود.

این حضور حداکثری دین سکولاریسم در بطن تفکر و عقاید بشریت در طول تاریخ سبب می شود تا آنگاه که ساختارهای دین اسلام  برای حضور در مقتضیات اجرائی، تفکری و فرهنگی متفاوت تلاش می کنند، در سطح تفکری، دین سکولاریسم به شدت فعال شده و حداقل خود را به مثابه ی پیش فرض های پنهان و ناخودآگاه سامان دهد. البته در بسیاری از موارد اساساً دین سکولاریسم لزومی به حرکت مخفیانه ندیده و موافقان آن، در صورت ضعف حکومتی مسلمین، به راحتی حضور این عقیده و مستلزمات آن را فریاد می زنند. ادامه خواندن مشرکین غیر اهل کتاب اجداد سکولاریست های نوین (۳۳)

لائيك و لائيسيزم‏ (۳۲)

لائيك و لائيسيزم‏ (۳۲)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

هم اکنون اصطلاح مترادف ديگرى كه در فرهنگ غربى، براى دین سکولاریسم به كار مى رود اصطلاح لائيسم است. دین سکولاریسم یک تاریخچه دارد و یک چهره و خواهر معنوی به نام «لائیسیته» که این‌ها در گذشته معنای مختلفی داشتند و همین طور متحول شده‌اند و به هرحال هر دو توجه‌شان به این بوده که بین دستگاه مذهبی و دستگاه حکومتی و قوانین اجرائی جامعه چه نوع رابطه‌ای می‌تواند وجود داشته باشد.

سکولاریسم بیشتر متوجه این بوده است که به دستگاه مذهبی اجازه‌ی دخالت در حکومت را ندهد و در پروسه ی سکولاریزاسیون به کنترل و ادراه ی نامحسوس آن بپردازد. در حالی که لائیسته اصلاً در پی این بوده است که دستگاه مذهبی را  آشکارا و قانونمند کنترل هم بکند.

هر چند عده‌ای تفاوت‌هایی در كاربرد این دو واژه در فرهنگ غرب می‌آورند. مثل این كه سكولار در كشورهای با مذهب پروتستان رواج دارد و لائیك در كشورهای با مذهب كاتولیك و یا این كه … ، اما این دو واژه دارای مفهوم و کارکردی متشابه‌اند و صرفاً تفاوت هایی در ریشه ی لاتینی و یونانی آن دو وجود دارد. واژه‏هاى لائيك و لائيسيزم در فرهنگ و محاوره ی فرانسوى زبانان، و واژه‏هاى سكولار و سكولاريسم در فرهنگ و زبان انگليسى زبان‏ها معروف است. لائيك معادل سكولار و لائيسيزم معادل سكولاريسم است.

 

ادامه خواندن لائيك و لائيسيزم‏ (۳۲)

تعاریف دین سکولاریسم (۳۱)

تعاریف دین سکولاریسم (۳۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

نخستين گام در بحث مربوط به سكولاريسم تبيين واژه‏ها و مفاهيمى است كه در زبان انگليسى و زبان‏هاى ديگر در اين باره به كار رفته است.

واژه ی سكولار:[۱]

واژه ی سكولار وصف است و انسان، جامعه، فرهنگ، حكومت، علم و غيره به آن توصيف شده و گفته مى‏شود: انسان سكولار، جامعه ی سكولار، حكومت سكولار و … . برای واژه ی سكولار معادل‌های متفاوتی در زبان فارسی ذكر شده است. از جمله معادل‌های زیر:

بشری، زمینی (غیر معنوی)، دنیوی، غیر مذهبی، این دنیایی، عرفی و این جهانی می‌باشد.[۲]

دنيوى، مادى، غيرمذهبى، نادين مدار، بى‏اعتنا به امور مذهبى و معنوى، دنيايى، اين جهانى، گيتى باور، دين گريز، از مردم عام (عامى)، كشيش بى‏فرقه، عرفى، خارج از صومعه، طرفدار دنيوى شدن امور، معانى و كاربردهايى است كه در فرهنگ‏هاى لغت براى واژه ی سكولار گفته شده است.[۳]

واژه ی سكولاريسم:[۴]

واژه ی سكولاريسم بيانگر مكتب و ايدئولوژى خاصى است كه به قوانین، عقاید و ارزش های سكولار اعتقاد دارد و آن را ترويج و تأييد مى‏كند، و ریشه در دین مشرکین غیر اهل کتاب باستان دارد و مبتنی بر وحی و امور فرا طبیعی نیست.

پسوند «ایسم»[۵] در انگلیسی نشان دهنده ی مکتب است و پشتوانه ای ایدئولوژیکی دارد مانند: اومانیسم[۶](مکتب اصالت انسان)، لیبرالیسم. سکولاریسم نیز اسمِ یک مکتب و ایدئولوژی است با طرز فکر ویژه ای که برای سکولاریزه کردن جامعه و جدا انگاری شریعت های آسمانی و دنیا طرح، نقشه و برنامه دارد و برای رسیدن به آن هدف تلاش می کند. سکولاریسم، دینی است که حضور شریعت های آسمانی در ابعاد مختلف زندگی بشر را نفی می کند. در این دین، در نرم ترین واکنش، شریعت های آسمانی فقط با مسائل درونی افراد سر و کار دارد نه مسائل ظاهری و اجتماعی آن‌ها. آموزش و پرورش، اقتصاد، سیاست و … باید بر عقلیت دین سکولاریسم مبتنی باشد نه هیچ دین دیگری. ادامه خواندن تعاریف دین سکولاریسم (۳۱)

ضرورت آسیب شناسی نصرانیت، زمینه سازان ظهور سکولاریسم نوین (۳۰)(بستری که آئین نصارا برای پیروزی کامل دین سکولاریسم فراهم کرده بود)

ضرورت آسیب شناسی نصرانیت، زمینه سازان ظهور سکولاریسم نوین (۳۰)(بستری که آئین نصارا برای  پیروزی کامل دین سکولاریسم فراهم کرده بود)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در دو قرن اولیه ی قرون وسطى، نصرانیت ‏به تدریج رشد کرد. در ابتدا، متولیان نصرانیت به قدرت مادى بى‏علاقه بودند. این امر برخاسته از متن انجیل بود که به این نکته اشاره داشت که آنچه را متعلق به قیصر است‏ به قیصر واگذار و آنچه را که متعلق به خداست‏ به کلیسا و پاپ. اما این بى‏علاقگى دیرى نپایید و وقتى که بیشتر مردم و حتى امپراتورها به نصرانیت گرویدند، دوام نیافت.[۱]

با نصرانی شدن کنستانتین، امپراتور روم، نصرانیت رشد قابل توجهى کرد. در امپراتورى روم، قدرت دنیایى و قدرت دینى با هم آمیخته بود و امپراتور پیشواى مذهبى نیز به شمار مى‏رفت، ولى تشکیلات کلیسا این آمیختگى را نمى‏پذیرفت. نصرانیت ویژگى جهان شمولى داشت و مى‏خواست تا فراسوى حدود امپراتورى نشر و اشاعه یابد. پیشوایان و سلسله مراتب روحانى این مذهب یعنى  اسقف‏ها و کشیش‏ها از سوى امپراتور تعیین نمى‏شدند. بر همین اساس، نصرانیت از بدو پیدایش، نسبت ‏به دولت ‏یا حکومت‏به خودمختارى گرایش داشت.[۲]

هنگام فرمانروایى کنستانتین و در زمان جانشینان وى، کلیسا نظارت دولت را تحمل کرد. در امپراتورى روم شرقى نیز به علت این که وحدت حکومت دوام بیشترى یافت، این سنت‏بر جاى ماند، اما در روم غربى، کلیسا به زودى به استقلال رسید و در صدد برترى جویى برآمد.[۳]

در پایان قرن پنجم، مسأله ی جدایى این دو قدرت از جانب کلیسا مطرح شد و پاپ ژلازاول قلمرو روحانیت را مافوق امپراتور اعلام داشت و امپراتور را در امور دنیایى برتر از اسقف دانست.

سال‏هاى ۶۰۰ تا ۱۰۰۰م را به «عصر تاریکی‏» تعبیر کرده‏اند. در اواخر قرن نهم، نظریه ی برترى قدرت کلیسا بر قدرت غیر دینى به درجه ی تکامل خود رسید. از قرن یازدهم به بعد در اروپا پیشرفت‏هایى حاصل شد که به کلیسا نیز سرایت کرد و منجر به نضج فلسفه ی مدرسى گردید. در این قرن، بر قدرت فوق‏العاده ی پاپ افزوده شد. در قرن دوازدهم، فلسفه ی مدرسى به رشد خود ادامه داد و تعارض امپراتور و دستگاه پاپ نیز تداوم یافت. در نظریاتى که از برترى قدرت غیر دینى حکایت مى‏نمود و نظراتى که از استقلال هر دو قدرت دفاع مى‏کردند و هر دو قدرت را منبعث از اراده ی الهى مى‏دانستند چالش ایجاد شد. بدین‏سان، نه تنها در عمل، بلکه در زمینه ی افکار و عقاید نیز تعارض ایجاد کرد. در این قرن، جنگ‏هاى صلیبى نیز اتفاق افتاد. این جنگ‏ها به لحاظ فرهنگى براى اروپا از اهمیت والایى برخوردار است،[۴]زیرا موجب انتقال فرهنگ مشرق زمین به اروپا و آشنایى آنان با این فرهنگ شد.[۵] ادامه خواندن ضرورت آسیب شناسی نصرانیت، زمینه سازان ظهور سکولاریسم نوین (۳۰)(بستری که آئین نصارا برای پیروزی کامل دین سکولاریسم فراهم کرده بود)

ادبیات رایج سیستم کلیسا شکل دهنده ی کلمه ی سکولار در معنی امروزین آن (۲۹)

ادبیات رایج سیستم کلیسا شکل دهنده ی کلمه ی سکولار در معنی امروزین آن (۲۹)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

سکولار یا امر دنیوی نقطه ی مقابل ابدیت و جاودانگی الوهیت، یعنی زمان حاضر است که در آن به سر می بریم و در اصطلاح، به معنی هر چیزی است که به این جهان تعلق دارد و به همان اندازه به طور غیر مستقیم از خداوند و الوهیت دور است.[۱]

نکته ی قابل توجه در این مبحث این است که کلیسای مروج نصرانیت هرگز به تلفیق و هم گرائی دین خود با حکومت قائل نبوده است؛ بلکه از آموزه ی «دو آتوریته» یا «دو شمشیر»[۲]جانبداری می کرد که به سبب آن، وظیفه و شأن کلیسا و کشیش، تبلیغ دیانت، تبلیغ و موعظه؛ و شأن سیاست و دولتمردان، حکومت و اداره ی کشور و زندگی اجتماعی مردم است.

قدر متقین این است که در طول تاریخ نصرانیت، هیچ پاپ و کشیشی به صورت یک شأن دینی، قدرت حکومتی جامعه را به دست نگرفت و عملاً مسند رهبری کلیسا و حکومت از یکدیگر جدا بودند و چنانچه گفته شد، آموزه ی مسلم کلیسا «دو آتوریته» یا «دو شمشیر» بوده است که آن را پاپ کلازسیوس در اواخر قرن پنجم به طور رسمی وارد آئین نصارا کرد و در این باره اطلاعیه ی مستقلی را منتشر ساخت. [۳]

دلیل عمده ی چنین آموزه هایی در این است که شریعت نصارا، بر خلاف شریعت خاتم، برای اداره ی امور زندگی دنیوی مردم چیزی نداشت، یعنی قبلاً تمام امور مربوط به زندگی دنیوی را از آن پاک کرده بودند، و این یکی از دلایلی بود که بسیاری از روشنفکران غربی را بر آن داشت که به جای شاه برای زندگی دنیوی و زمینی مردم قانون هایی را تولید و پیشنهاد کنند.

روشن است که قبل از دوره‌ي رنسانس كلمه ی سكولار به معناي دنيوي يا عرفي استعمال مي‌‌‌‌‌‌شد و در سیستم کلیسا این ادبیات را در ميان مردم  رایج کرده بود و به اين معنا مستعمل بود؛ در آن زمان اشياء و افعال را به طور كلي بر دو دسته تقسيم مي‌كردند:

«secored» به معناي مقدس و ديني

«secular» به معناي دنيوي و عرفي ادامه خواندن ادبیات رایج سیستم کلیسا شکل دهنده ی کلمه ی سکولار در معنی امروزین آن (۲۹)

سیکولاریسم (عه لمانیه ت) و دیموکراتی دینی قوڕەیش بوو

سیکولاریسم (عه لمانیه ت) و دیموکراتی دینی قوڕەیش بوو

 

هەروانەبوو کە خوای گەوره لە کۆمەلگایەکی وەکو قوڕەیش دینەکەی دابەزینێ قوڕەیش پیکاهاتبوو لەچەند تیرەو هۆزیک وەک بنەمالەی هاشم و بنەمالەی ئومەیە..هتد وەسەرانی قوڕەیشیش لە دارالندوە کۆئەبوونەوە کە هاوشیوەی( ئەنجومەنی نوینەران ، پەڕلەمان بوو) بۆ گەلالەکردنی بارودۆخەکانیان و بڕیاردانی شەڕ و ئاشتی و یاسادانان . کە دیموکراسی بوو بەهەموو ماناکانی دیموکراسی و سیکولاریسم لە ئازادی بیروڕا و ئازادی ئایینی کەس بەزۆر ناچارناکرا تاکو لات و عوزا بپەرستێ تەنانەت ئازادی بە دینی نەساراش بەخشرابوو ئەوەتا وەڕەقەی کوڕی نەوڤەل لەگەلیاندا ئەژیاو کێشەی نەبوو هەرکەسیک خاوەنی هەر بیروباوەڕێ بوایە بەئازادی ئەچوە پاڵی کەعبە و ئاشکرای ئەکرد جگە لە ئیسلام ، ئەمە دستوور و دینی قوڕەیش بوو بەتەواوی دەستیان پێوەگرتبوو لەم سیکولاره خوینمژانەی ئەم سەردەمە زیاتر چونکە ئەندام پەڕلەمانەکانی ئیستا لەلایەن دەزگا هەواڵگریەکانی پارتی دەسەلاتەوە دیاری ئەکرێ کە خاوەن سەرمایەن بۆ خۆیان دەنگەکان ئەکڕن، وە کاتێ دەردەچن بۆ پەڕلەمان نوینەرایەتی ڕاستەقینەی هەموو خەلکەکە ناکەن، بەلام دیموکراسیەکەی قوڕەیش تەواو نوینەرایەتی هەموو چین و تویژەکانی خەلکی مەککەی دەکرد ، هەرچەنە ابوطالب هەژاربوو بەلام دەسەلاتداری بنەمالەکەی خۆی هاشم بوو نۆینەری بنەماڵەکەی بوو لە پەڕلەمان ئەمە شیوەی حوکمڕانی و بەرنامەو دینی قوڕەیش بوو کە خەڵکی مەککەیان پێ ئەبرد بەڕیوە ، بۆیە خوای گەورە دینی ئیسلامی بۆ ناردن تائەو بەرنامەیەیان لەناوببات و کوفری پێ بکەن و پێیان ڕابگەیەنێ ئەوەی لەسەرین بەرنامەیەکە لەسەر هەوەسبازی دەسەلاتدارەکانتان داڕیژراوە و خوای کارزان و دروستکەرتان لێی بەریە و پێی ڕازی نیە ئەو خالق و خاوەنتانە تەنها ئەویش شایستەیە بەرنامەتان بۆ دابنات ئەزانێ چی بۆ ئیوە شیاوە .
بۆیە من لێرەدا بەو ناکەسانە ئەڵێم کە بە موسلمانە ڕاستەقینەکان ئەڵێن تەکفیری ، ئەوە خوای گەورەبوو کاتێ دینەکەی نارد بۆ قوڕەیش فەرمانی کرد ئەو کەسانەی کە لەگەل دەسەلاتداران و بەرنامەی قوڕەیشن بە کافر بانگیان بکەن و سورەتی کافرونی لەوبارەیەوە دابەزاند .
بۆیە چاک بزانن خوای پەروەردگار فەرمانی نەکرد پێغەمبەرەکەی پێغمبەریکی میانڕەو بێ بەڵکو فەرمانی کرد پێغەمبەریکی توندڕەو بێ تەکفیری بێ بەرامبەر هەرکەسێ کە دین و بەرنامەی خوای قبوڵ نەبێ « یا ایها الکافرون ……لکم دینکم ولی دین ».

ئه ی ئه و که سه ی که تا ئيستا له پاداشتی خیری جیهاد کردن و ژیانی پر عیزه تی خاکی پیرؤزی ”دار الإسلام” تؤ بئ به شی ! گــویـم بؤ بگــره

ئه ی ئه و که سه ی که تا ئيستا له پاداشتی خیری جیهاد کردن و ژیانی پر عیزه تی خاکی پیرؤزی ”دار الإسلام” تؤ بئ به شی ! گــویـم بؤ بگــره

 

 

ئه ی ئه و که سه ی که تا ئيستا له ”دار الکفر” به جئ ماویت و له پاداشتی خیری جیهاد کردن و ژیانی پر عیزه تی خاکی پیرؤزی ”دار الإسلام” تؤ بئ به شی !
گــویـم بؤ بگــره . .
دلنیام زؤر جار خؤت به و قسه یه قه ناعه ت پئ ده که یت که هؤکارو به ر به ستیك له به رده متا داکوتراوه و ناهیلیت به و خیرو پاداشته گه وره یه بگه یت .
به لآم ئایا بیرت له وه کردوه ته وه که ئه گه ر جانابت لای الله موسته حه قی بچوکترین پاداشت بیت ئه وا ئه گه ر به چوار په ل به ستراویش بیت راپیچی ئه و شوینه ت ده کات هه تا له و خیره به شدار بیت؟ !
بؤیه له ئيسته به دواوه به م شیوه یه بیر بکه وه و نیتی دل پاکتر بکه وه و ته وبه و استغفار و دوعا و گریان بکه به هاورئ ی هه مو ساته کانی ژیانت هه تا خؤی ریگات بؤ ئاسان ده کات، چونکه سویند به رب العالمین ئه گه ر بزانیت له چ خیریك به جئ ماویت نان و ئاویشت بؤ ناخوریت و گریان بؤ ته نها ساتیکیش به رت نادات!
(به کورتی تؤ بئ به شی له پاداشتی هینانه وه ی ئاینی پاك و سه روه ری شه ریعه تی ئيسلام).
ده سا بیریك بکه وه و به گریان و زیکرو ئيخلاص و په رستش خؤت بگه یه نه به و ئاسته ی که موسته حه قی خیری گه وره بیت، چونکه هه رکه س موسته حه قی خیریك بیت هیچ کات الله تعالی  ریگری ئه و خیره ی لئ ناکات ، یان لانی که م ئه گه ر خیره که شی به نسیب نه بو ئه وا پاداشته که ی به ته ئکید هه ر بؤ ده نوسیت .

شەری خەندەقی دووەمە .. چاوەڕوانی سەرکەوتنی خودای ئەکەین

شەری خەندەقی دووەمە .. چاوەڕوانی سەرکەوتنی خودای ئەکەین

 

ئێمەی موسوڵمان هەرگیز نابێت غافل بین لە دەسەلات و توانا ی خوای گەورە
نابێت هیچ کات بەد گومان بین لە هاوکاری و پشتیوانی کردنی خوای گەورە بۆ بەندەکانی..

ئایا مەگەر خواکەی ئێمە ( الله ) لە بەڵێنەکانی خۆی پەشیمان ئەبێتەوە ( پەنا بەخوا ) کە داویەتی بە باوەرداران سەریان بخات بەسەر دوژمنەکانیدا ؟؟!

ئایا پێغەمبەرەکەی ئێمە محمد صلی الله علیە وسلم درۆزن بوە ( پەنا بەخوا ) کە مژدەی سەرکەوتنی ئەهلی ئیمانی داوە بەسەر ئەهلی کوفردا ؟؟!!

نا بەخوا ، خوای ئێمە خاون بەڵێنی خۆیەتی و پێشەواکەشمان صلی الله علیە وسلم راستگۆترینی مرۆڤی ناو مرۆڤایەتیە..

دە مژدە لە ئێمە بێت بەخوای تاك وتەنها قەسەم سەرکەوتن بۆ ئەم ئەهلی ئیسلامەیە .. سەرکەوتن بۆ ئەم ئەهلی جیهادەیە … تەنها سەبرتان بێت و چاوەڕوان بن..

سەرکەوتن نە بەهێزی زۆرە ، نە بە چەکی پێشکەوتوو …

سەرکەوتن تەنها لای خواکەی ئێمەوەیە و هەر ئەشیدات بە بەندە چاکەکانی خۆی..

لە جەنگی خەندەقی یەکەم قورئان بۆمانی ئەگێڕێتەوە ئەفەرموێت :

إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا (الأحزاب :١٠)
کاتێکیش دوژمنان له‌سه‌رو خوارتانه‌وه ‌هاتنه ‌سه‌رتان، کاتێکیش چاوه‌کان ئه‌بله‌ق بوون، دڵه‌کان گه‌شتبوونه ‌گه‌روو، گومانی جۆراو جۆرتان ده‌برد به‌به‌ڵێنه‌کانی خوای گه‌وره‌ (به‌سه‌رکه‌وتنی ئیمانداران). ادامه خواندن شەری خەندەقی دووەمە .. چاوەڕوانی سەرکەوتنی خودای ئەکەین