تولید انقلابات نمایشی و کنترل شده (۲۹۱)

تولید انقلابات نمایشی و کنترل شده (۲۹۱)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

شکی در آن نیست که این قرن را از هر لحاظ عصر انقلابات ایدئولوژیک و عصر بیداری نو پای اسلامی باید نامگذاری کرد. دیکتاتوری سکولاریسم با افزایش آگاهیهای عمومی اعلام ورشکستگی نموده و روز های پایانی حیات ننگین خود را در سرزمینهای مسلمان نشین سپری می کند.

کمپانی های فراماسونری و کارتلهای پشت پرده وابسته به جاهلیت با بهره گیری از اطاقهای فکریشان مدتهاست که برای چنین پیش آمدی آماده گشته اند، و جهت ممانعت از انقلاب اسلامی و بازگشت اقتدار و عزت انسانهای ستمدیده طرحها و برنامه های حساب شده ای را برای همچنین روزهایی تدارک دیده و در سرزمینهای مسلمان نشین نیز ، با بهره گیری از اهرمها و افرادی فریب خورده و اکثرا سکولار مرتد، در پی اجرایی شدن توطئه ای وحشتناک علیه اسلام راستین و انقلاب راستین اسلامی بر آمده اند.

آنها شکی ندارند که عمر فرمانروایان دست نشانده و فرسوده اشان به پایان رسیده و ملیتهای مسلمان با بازگشت فراگیر عقیده اسلامی و گسترش سریع توحید و کفر به طاغوت در صدد مبارزه ای ریشه ای با وضع موجودی اند که سالهاست با شعارهای دروغین غیر از فقر و دیکتاتوری سکولاریستی چیزی برایشان در برنداشته است.

سکولارهای دست نشانده و مزدور وعده آزادی و برابری در اندیشه و عمل را دادند، اما در واقع با دیکتاتوری سکولاریستی خود ، به جان تمام عقاید دینی و فرهنگ غنی سنتی مردم افتادند و تبر بی رحم خود را بر تنه ی نیرومند و ریشه دار فرهنگ چند هزار ساله مردم زده و با سکولاریزاسیون ویرانگر خود فرهنگی منحط با ارزشهایی کاملا بیگانه با مردم بر آنها تحمیل کردند.

همین سکولارهای خائن با آوردن مذهب سوسیالیستی و کمونیستی وعده ی از میان بردن فقر و محرومیت و بوجود آوردن دنیایی برابر و یکسان را به مردم داند که در چنین دنیایی هیچ فقیر و محرومی وجود نخواهد داشت و غنا و رفاه سراسر جامعه را در بر خواهد گرفت،اما در حقیقت امر غیر از نکبت و بیچارگی و تاراج رفتن سرمایه های طبیعی و زیر زمینی و … چیزی برایشان در برنداشت. ادامه خواندن تولید انقلابات نمایشی و کنترل شده (۲۹۱)

تولید و پرورش مخدرهای مذهبی (۲۹۰)

تولید و پرورش مخدرهای مذهبی (۲۹۰)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

در گذشته و زمانی که هنوز علوم به شکل امروزین آن تخصصی و وسیع نگشته بود، هنگامی که  نخبگان هر مجتمعی  وارد مراکز آموزشی می گشتند ابتدا از کانال قرآن، حدیت و فقه  علم آموزی خود را از حجره های مختلف و نزد علمای مختلف آغاز نموده و با همین معیارهایی که آموخته بودند به یادگیری دیگر علوم چون تیراندازی و نظامی، تاریخ، هندسه، هیات، نجوم، ادبیات، بلاغت و… می پرداختند، در میان ملت ما چنین اشخاصی به ملاهای ۱۲ علم مشهور بودند .

یعنی کسی که ۱۲ علم، که در آن زمانها لازمه ی زندگی مردم بوده، را فرا گرفته است و معمولا هر علمی را نیز نزد یک عالمی در منطقه و یا مناطق و حتی سرزمینهای مختلفی  فرا می گرفتند . بدون شک چنین اشخاصی نمی توانستند از قشر تنبل، تن پرور و کند ذهن جامعه باشند، بلکه نخبگان و شجاعان و تیزهوشان هر مجتمعی وارد این میدان می شدند . به همین دلیل است که ما در گذشته بزرگانی چون حنفی، شافعی، مالک، حنبل، جعفر صادق، ابن خلدون، ابن تیمیه، ابن قیم، خوارزمی، بخاری وصدها نمونه مشابه را در تاریخ بعد از صحابه  مشاهده می نماییم .

با اینکه پس از سلطنت معاویه شورای اولی الامر مرکزی جهت وحدت عقیدتی – فکری  و عمل مسلمین از میان رفته بود و مذاهب متفرق و رنگارنگی، به حکم ضرورت و به دلیل نبود شورا، به وجود آمده و در کنار این مذاهب نیز علفهای هرزی به حیات موزیانه ی خود ادامه دادند، و با وجود تعصبات خاصی که از طرف  پیروان هریک از مذاهب اسلامی  اعمال می شد [۱]هرکسی می توانست  در سرزمینهای اسلامی،  با افت و خیزهای مسالمت آمیز و گاه خشن، نظراتش را آزادانه بیان نموده و به بحث گذاشته و گوش شنوا پیدا کند .

هر چند که در برهه هایی از زمان، قدرت حاکمه با پشتیبانی  از مذهبی خاص، تلاش می کرد که جوی را فراهم سازد که نه قادر باشد وارد مسائل عقیدتی و منهجی  عمیق گردد و نه ظرفیت و سعه ی صدر اسلامی برای پیشبرد بحثهای  رایج متناسب با وضع موجود جامعه را در درون طبقه ی روشنفکر و شریعت گرا  را داشته باشد؛ در نهایت، سرانی که در آن دوره دارای قدرت نظامی و حکومتی بودند  برای آنکه اندیشه های این دسته از شریعت گرایان نتواند بر دیگر مسلمین تاثیر بگذارد و یا از تاثیر و شیوع آن در نزد عموم مردم بکاهند، تلاش می کردند با استفاده از جریان مطیع مذهبی جیره خواری که در اختیار داشتند در منابر و کتابها، جنگی روانی را به پشتیبانی از زندانها و اعدامهایشان جهت کنترل و بسیج عمومی مردم و افکار عمومی  به وجود آورند .

با اینکه این دسته از علمایان عقیدتی دین فروش وباسوادهای فکری  فاسد از نوعی عوام گرایی مفرط پیروی می کنند و در اندیشه ها و خطابه هایشان دچار تناقض گوئی و حتی افترا و دروغ گویی آشکاری می گردند، اما با پشتیبانی حکومتی و رسانه ای رسمی و منابر ی که در اختیار دارند معمولا در طول تاریخ قادر بوده اند که عده ای از مردم ناآگاه و جاهل را  فریفته و در دامی که اربابانشان برای رسیدن به هدفی مشخص پهن نموده اند گرفتار نمایند .

این دسته از مردم به همین راحتی ابزار و وسیله ای بر ضد منافع اساسی و شرعی خود در دنیا و در پاره ای موارد در قیامت نیز می گردند . چون خیلی از مردمان جاهل و نفهم با غلبه ی احساسات جاهلی بر عقل و شعورشان، بدون آنکه خود متوجه شوند به صورت تدریجی  در دایره ی ارتداد و کفر قرار گرفته و خود را در مسیر اهداف کفار خارجی و مرتدین محلی  قربانی و فدا می کنند . ادامه خواندن تولید و پرورش مخدرهای مذهبی (۲۹۰)

تولید بحرانهای فکری – عقیدتی و توطئه گسترش فساد معنوی (۲۸۹)

تولید بحرانهای فکری – عقیدتی  و توطئه گسترش فساد معنوی (۲۸۹)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

جاهلیت سکولار – صهیونی مهاجم و نوکرانی محلی آن جهت آشفته نمودن عقاید و بیداری اسلامی مردم  به چه حيله اي متوسل مي گردد و براي بقاي خود از چه راهي وارد عمل مي گردد؟

براي اينكه ملت يا گروهي از انسانها را به زير سلطه برده و در معرض ظلم و ستم قرار داد، الزاماً بايد شرايطي را تامين نمود كه طبق آن طبقه ستمكش لااقل بتواند برده وار زندگي كند. در نتيجه جاهلیت سنتی و دشمن دیرین قانون شریعت الله  بحرانهاي فكري و ايدئولوژيكي و تاريخي وسيعتر و مخربتري را در جامعه پرورش داده و آماده مي سازد و در برابر نيروها و همچنين وسايلي كه كند كننده يا برهم زننده نقشه ها و يا به هر نحوي عاملي بازدارنده در برابر اهداف آنان باشند به مقابله بر مي خيزند.

اما سلاح توهمي و خرافي كه با آن بر مردم حكم مي رانند، اكنون در قالب واقعي و عيني خود در برابر و بر ضد كاربران آن به پا خواسته است. و اين خرافه پرستان مستبد در صورت آگاهي مردم نه تنها سلاح و ايدئولوژي را پرورش داده كه هلاكش خواهد ساخت، بلكه مردمي را بوجود آورد كه با ايماني راسخ و قوي در جهت نابودي وي اين سلاح را به سويش هدايت خواهند نمود.

هنگامي كه خلق از اصل آن چيزي كه ستمگران به واسطه تبليغ آن بر آنان حكم مي رانند آگاهي يابند، به همان نسبت حاكمان در نظرشان سفله تر و منفورتر مي گردند و خشم و تنفر بيشتري متوجه اربابان مي گردد. چون وقتي كه من از اصل آگاهم و مي فهمم آن چيزي كه به نام همان مطلوب من برمن عرضه مي گردد جز خدعه و وسيله اي جز حكومت بر من و زير سلطه بردن من نيست، آنوقت به همان نسبتي كه آنان به دروغ از عقيدة من برعليه من استفاده مي كنند و نام مي برند تنفر و بيزاري من از آنان بيشتر مي گردد. در اين جاست كه مبارزه بر ضد استكبار و اتراف موازي با زندگي شخص آغاز مي گردد.  بدين سان برخورد با تمامي مسائل اجتماعي به شيوة صحيحش صورت مي پذيرد و نسبت به تمامي معضلات موضعگيري شايسته و قابل قبولي ارائه مي گردد بعنوان مثال :

مسائلي چون بيكاري، كم درآمدي، عدم دسترسي به امكانات و فرصت هاي اجتماعي براي ترقي و تعالي . ناتواني مسئولين سياسي در حل و فصل مسايل اقتصادي و سياسي همگي مي توانند به نحوي، موجبات نارضايتي را در افراد و گروههاي اجتماعي فراهم سازند. نارضايتي افراد و گروهها از يك نظام سياسي چنانچه براي مدتها ادامه يابد، سبب «بي تفاوتي»  و حتي «بيگانگي سياسي» مي شود. ادامه خواندن تولید بحرانهای فکری – عقیدتی و توطئه گسترش فساد معنوی (۲۸۹)

واکنش سنتی جاهلیت سکولاردر برابر جریان بیداری و انقلابی مسلمین (۲۸۸)

واکنش سنتی جاهلیت سکولاردر برابر جریان بیداری و انقلابی مسلمین (۲۸۸)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

سردمداران جاهليت به خوبي با تمام پشتوانه اي كه از تاريخ دارند درك كرده اند كه اگر روشنفكران ديني بتوانند آزادانه و بدون پيرايه و با صراحت خاص اسلامي ديدگاههاي بيان شده در قرآن و سنت صحيح و موثق را به صورت کامل به تمامي مؤمنين جهان و مسلمين بطور اخص ارائه داده و اشاعه دهند و وقاحت جاهليت سکولارهای حاكم را با مظالم موجود افشاء كنند، ضربة شديدي بر پيكر سيستم كهنه و فرسودة موجود وارد آمده و استحمار، استضعاف، استثمار، بهره كشي و در كل استكبار و اتراف براي هميشه از صحنه محو خواهد گرديد.   مي دانيم كه وجود جاهليت موجود هم به استحمار، استضعاف و استثمار ديگر انسانهاي در بند بستگي  دارد.

در نتيجه جاهليت مهاجم سکولار ـ صهيوني با بهره گیری ازمزدوران سکولار بومی  وثروت ، قدرت فيزيكي و تدليس و تزوير به استخدام در آمده اش برنامه و طرحهاي اجرايي را براي مبارزه و رو در رويي با ديدگاههاي خالص و پاك ديني در اختيار گرفته و سازمانهاي مخوف علني و مخفي را براي جنگ با آزاديخواهي و حق طلبي بوجود آورده است . و مي توان به يكي از تردسيتها و ابزارهاي بكار گرفته شده توسط آنها كه در راستاي انحراف افكار مؤمنين آزادانديش و محرومين از حقيقت و نيازمند به آن، اشاره نمود؛ كه ايجاد سازمانها و گسترش ايدئولوژيها و جهانبيني هاي ضدانساني كاذب و مشابه با اصل و ارائه طرحهاي مجالس رقص و آوازهاي ديوانه وار و فيلمها و محافل برنامه ريزي شده و دقيق و تشويق و كشانيدن آنان، بخصوص جوانان، به عملي نمودن چنين برنامه هايي است تا خشم و خستگي و نيروي مبارزه نهفته در آنان را با چنين جهانبيني ها و زندگيهاي متناسب با آن سبك و خالي نمايند.

بسياري از حكام جاهليت با همكاري و مشورت با اربابان بزرگشان در كنار تمام استثمار و بهره كشي ناجوانمردانه از مردم، كليساها، معابد و مساجد پرزرق و برقي [۱]بوجود آورده و مستضعفين را پس از تحمل كارهاي روزانه بدانجا كشانيده و در فضاي مصنوعي و خيالي به نماز و نيايش و گوش دادن به موعظه هاي تدوين شدة خود وا مي دارند تا خستگي جسمي را با حماقت روحي او برابر سازند و آنها را مجبور سازند تا با گرايش به برنامه هاي مدونشان راه رهايي از استكبار و اتراف كه سرچشمه تمامي بدبختيهاست را به فراموشي سپارند. ادامه خواندن واکنش سنتی جاهلیت سکولاردر برابر جریان بیداری و انقلابی مسلمین (۲۸۸)

جنگ نرم دین سکولاریسم بر جامعه ی اسلامی (۲۸۷)

                         

          جنگ نرم دین سکولاریسم  بر جامعه ی اسلامی (۲۸۷)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

خداوند می فرماید : هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ. (توبه / ۳۳)خدا است كه پيغمبر خود (محمّد) را همراه با هدايت و دين راستين (به ميان مردم) روانه كرده است تا اين آئين (كامل و شامل) را بر همه‌ي آئينها پيروز گرداند (و به منصّه‌ي ظهورش رساند) هرچند كه مشركان نپسندند.  با این وجود در قرون اخیر عده ای از سکولاریستهای محلی با استدلال به نظریه سکولاریزاسیون ماکس وبر که مدرنیته را اسیدی معرفی می کند که تمام نظامات ارزشی قدسی و فرامادی را می خورد، چنین تبلیغ می نمودند که دین اسلام نیز همانند نصرانیت شامل این حکم می گردد .

این نظریه بیشتر ازهرچیز سالهاست که با تشکیل دولت اسلامی ما ابطال شده است وامروزه جامعه شناسان به نصرانی- کاتولیکی بودن ریشه های نظریه سکولاریزاسیون  نوین و عدم صدق آن درباره اسلام اذعان می کنند.

با این حال دفع پیروان این نظریه به کلی متفی نیست . سرزمینهای مسلمان نشین ما در میان جنگ و محاصره و تحریم و تهدید بوده است اما سیاست دشمنان سکولار با گسترش رسانه های مختلف در حال تغییر است،  بنابراین سیاست حکومت اسلامی ما هم از امروز باید عوض شود. اگر تا دیروز مقابله امنیتی و نظامی و استحکام سخت افزاری، مادی و اقتصادی در اولویت بود از امروز صحنه مقابله به قلمرو پنهان بنیادهای هویتی نظام اسلامی ما کشیده شده است.

امروز وقت آن است که نظام اسلامی تنها به نهادها و طبقات نظامی و اقتصادی  توجه نداشته باشد بلکه علاوه بر آن به نهادها و طبقات فکری و فرهنگی  جامعه نیز اهمیتی متناسب با نیاز امروز جامعه را بدهد .

این یک واقعیت ملموس است که تهدیدها نسبت به یکدیگر، مراتب و منزلت‌‌های متعددی دارند؛ به گونه‌‌ای که پاره‌ای از آن‌ها، در مقایسه با پاره‌‌ای دیگر، اهمیت و اصالت بیشتری دارند. تهدیدهای عقیدتی – فرهنگی  و نرم را می‌‌باید بزرگ‌‌ترین نوع تهدیدهای درونیِ جامعه‌ی اسلامی قلمداد کرد. تهدیدهای نرم آن دسته از تهدیدهای اجتماعی هستند که به استحاله‌ی ماهوی انقلاب و جامعه‌ی اسلامی منجر می‌‌شوند و به این ترتیب، نظام اجتماعی [۱] برخاسته از اسلام را، از درون، پوک وتهی از ارزش‌ها می‌سازند. این سنخ از تهدیدهای اجتماعی، بر خلاف تهدیدهای سخت، بسیار پیچیده و تودرتو هستند و به صورت نامحسوس و تدریجی، ذات و هویت ایدئولوژیک نظام اجتماعیِ اسلامی را متلاشی و منهدم می‌کنند.

تجربه‌های تاریخی، نشان داده است که تحقق و فعلیت یافتن تهدیدهای فرهنگی در جامعه‌ی اسلامی، به دو صورت رخ می‌دهد: یکی از بالا و در سطح ساختار سیاسی [۲] و به واسطه‌ی ستیزه‌جویی با قانون شریعت الله و رهبران مجری این قانون ، دیگری از پایین و در سطح جامعه  و به واسطه‌ی تصرف در ذهنیت عمومی و تخریب باورها و ارزش‌های اسلامی. دشمن سکولار از هر دو بعد در حال فعالیت گسترده است، اما با نا امیدی از سطح رهبریت جامعه تمرکز خود را بر تخریب و تصرف افکار عمومی حاکم بر مردم  متوجه نموده است .

[۱]Social system

[۲]Political Structure

چه باید کرد ؟ (۲۸۵)

چه باید کرد ؟ (۲۸۵)

لزوم آنالیز جبهه دین سکولاریسم و توجه ویژه به پیروان مسلمان زاده ی آن

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

 

اسلام دینی است که به هدایت انسان در هر وضع و حالی که باشد حرص و طمع می‌ورزد، و امروزه مسلمین نیز به دلیل عدم وجود حکومتهای اسلامی دچار انواع بیماریهای درونی و هجمات خارجی گشته اند و جهت هدایت نیاز مبرمی به حداکثر تلاشهای آگاهانه دارد . درک «وضع موجود» و «نیازهای روز» از ابتدائی ترین وظایف بیدارگران شریعت گرا گشته است .

یکی از این مواردی که  «نیاز روز» بوده و در«وضع موجود»  باید درک شود آنالیز و تجزیه ی جبهه ای است که دین سکولاریسم به وجود آورده است:

اولاً، مباحثی که طرح شد، شامل بارزترین مباحثی است که معمولاً  پیروان دین سکولاریسم و جبهه سکولاریستی در گفتارها، محافل و نشریات و نوشته‌های خود مطرح کرده و مورد تأکید قرار می‌دهد.

ثانیا، جبهه سکولاریستی پیرامون واقعیت دولت اسلامی، در پی دگرگونی عظیمی است که ابعاد مختلفی از این گرایش را از تغییر معرفت‌شناختی و تحول روش‌ها گرفته تا متبلور ساختن مقولات فکری و مواضع نظری به صورت حاد و خشن که طی دهه‌های اخیر پیش از پیروزی حکومت اسلامی ما سابقه‌ای نداشته است، جمع می‌کند.

ثالثا، لازم است توجه داشته باشیم که صف جبهه دین سکولاریسم صفی کاملاً واحد بر محور نوعی واحد از انگیزه‌ها و افکار و باورها نیست، بلکه در درون خود شاهد تقسیم‌هایی در قوا و افکار و مواضع است، که به بروز اضطراب و تنافر و عدم یگانگی در برابر بعضی مسائل می‌انجامد. در جبهه دین سکولاریسم، به ویژه در دوره اخیر، جریانی وجود دارد که امتداد قطعی و کپی برداری طرح غربی است. در کنار آن، جریان دومی وجود دارد که با عقب نشینی ها و درک وضع موجود در لباس نفاق فرو رفته و امتداد انعطاف‌آمیز، عامدانه و هشیارانه  همان طرح است.

با این وجود در میان این دو جریان، و در رده های پائین تر هرم، انبوهی از پیروان وجود دارند که نگران وضع مسلمین  و آینده آن بوده، و با حسرت و آرزو به نجات  مسلمین چشم دوخته اند. اما تمام آنچه هست این است که  به دلیل نبود حکومت اسلامی و  شورا،  تربیت علمی و پیشینه فکری و برخی باورهای نادرست، این مسلمان زاده های دلسوز را در درون جبهه دین سکولاریسم  قرار داده است. این پیروان دلسوز که احساس دغدغه و مسئولیت دارند به حق بیشتر، دل‌مشغول وضعیت مسلمین است تا حمله به حقیقت دولت اسلامی یا دفاع از طرح دولت سکولاریستی؛ یعنی نوعی جریان غیر متعصبی است که با دین سکولاریسم تنها پیوند عملی دارد. ادامه خواندن چه باید کرد ؟ (۲۸۵)

سکولار زده ها و قانونی کردن موزیانه دین سکولاریسم در حال مرگ (۲۸۴)

سکولار زده ها و قانونی کردن موزیانه دین  سکولاریسم  در حال مرگ (۲۸۴)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

چنانچه  بر همگان آشکار است هم اکنون  دین سکولاریسم چهره ی خشن و پلید خود را  بر تاریخ  سرزمینهای مسلمان نشین  به ثبت رسانده است و کارنامه ی سیاهی از دیکتاتوری، فساد،  ظلم  و  سرکوب حقوق اسلامی و شرعی مسلمین را از خود به یادگار گذاشته است .

دیکتاتوری سکولاریسم  از نوع کاپیتالیستی و لیبرال دموکراسی اش  در مصر سقوط کرد . در تونس  هم همین نوع از دیکتاتوری سکولاریسم   فروریخت در یمن  سکولاریست هم انقلاب در حال رشد است .در لیبی هم  دیکتاتوری سکولاریسم  از نوع سوسیالیستی اش به زباله دان تاریخ ریخته شد. در سایر سرزمینهای مسلمان نشین هم قیام در حال شکل گیری، پیشروی وپیروزی است .  در  هر حال دیکتاتوری سکولاریسم  با  تمام  شاخه  های  کاپیتالیستی، لیبرال دموکراسی و سوسیالیستی اش در سرزمینهای  مسلمان نشین در حال عقب نشینی و جان کندن می باشد . این واقعیتی  است انکار  ناپذریر.

به ظاهر  اسلامگرایان خائن  و  دین  فروشی که در پارلمانهای سکولاریستهای مرتد در ترکیه، عراق، افغانستان، پاکستان، چچن و…. حضور  یافته  اند در برابر قوانین  سکولاریستی  که  به صورت خشن و دیکتاتور ی به جای قوانین الله بر مسلمین تحمیل می شود نه اینکه هیچ کاری نکرده اند بلکه  شنیده و دیده ایم که در پارلمان حلقه بگوش، خود این بحث راشروع کردند که چگونه وجود دیکتاتوری سکولاریسم  مرتدین محلی و حتی اشغالگران خارجی را در سرزمین خود قانونمند کرده وسند واجازه قتل، بی عفت کردن نوامیس مردم، فساد، فقر، فحشاوشکنجه دادن مسلمانان مظلوم را به دیکتاتوری سکولاریسم  مرتدین محلی و حتی اشغالگران وحشی متحد امریکا بدهند …

آیا  در وضع موجود بیداری اسلامی راه حل قانونی شدن وجود دیکتاتوری سکولاریستی مرتدین محلی و اشغالگران خارجی است..؟ ادامه خواندن سکولار زده ها و قانونی کردن موزیانه دین سکولاریسم در حال مرگ (۲۸۴)

سکولاریسم اسلامی ، روشی غیر سکولاریستی جهت رسیدن به سکولاریسم (۲۸۴)

سکولاریسم اسلامی ، روشی غیر سکولاریستی جهت رسیدن به سکولاریسم (۲۸۴)

 

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

اسلام دین خداست و سکولاریسم آیینی بشری و وضعی و قراردادی است، و از این دو آیین دو راه پیش روی امت قرار می‌گیرد: یا دین سکولاریسم یا دین اسلام، یا دولت اسلامی یا دولت سکولاریستی. در این میان، مخفی‌سازی ایده‌ها در ورای الفاظ مبهم معنایی ندارد؛ به ویژه هنگامی که امور به انتخاب امت و طرح‌ها و برنامه‌های تربیتی برای نجات جوامع مربوط می‌شود، و ملت‌ها به کسانی که با آنان صریح نیستند و اذهانشان را این‌گونه به بازی بگیرند، اطمینان و اعتماد نمی‌کنند.

شعار «سکولاریسم اسلامی» که امروزه در وسیع‌ترین عرصه شایع گردیده، در واقع امتداد نظام‌مند شعارهای پیشین همانند «دموکراسی اسلامی»، «کمونیسم اسلامی» و «سوسیالیسم اسلامی» است. هر یک از این مفاهیم آن‌گاه که ارزش کاربری خود را از دست می‌داد کنار می‌رفت تا عرصه را برای ادعایی تازه باز کند، و اکنون نوبت به ادعای «سکولاریسم اسلامی»! رسیده است.

اسلام، اسلام است و اصطلاح ترکیبی «سکولاریسم اسلامی» معنای شرعی  و مفهومی ندارد. پس سکولاریسم یک چیز است و اسلام چیزی دیگر، و اینها دو راه و روش مستقل هستند.

بهتر است جریان سکولاریستی خود را به جرئت و جسارت کافی و اخلاق علمی مزیّن کند و به آنچه می‌خواهد دعوت نماید و به صراحت به آیین خود ملتزم گردد، و به سکولاریسم همچون آیینی و روشی که برگزیده است دعوت کند بدون آنکه با این تعبیرات و ترکیب الفاظ که فاقد نظم منطقی و مفهومی هستند اذهان مردم را مشوّش سازد.

قایل شدن به «سکولاریسم اسلامی» و اتصاف به اسلام تنها موجب خطاها و انحراف‌هایی در فهم اسلام می‌گردد، بی‌آنکه این امر باعث استحاله اصول نظری سکولاریسم و منقلب شدن به ضد آنها گردد.

اگر با سکولاریسم همچون یک فلسفه حیات کامل برخورد کنیم که اصول و برنامه ویژه ای برای زندگی انسانها و طرح سیاسی خاص خود را در مورد دولت دارد، صورت مسئله کاملاً تغییر پیدا خواهد کرد؛ زیرا در این صورت، شعار «سکولاریسم اسلامی» را بر جریانی پنهان و خزنده حمل خواهند کرد تا از راه توسل به دین اسلام و پنهان شدن در پشت آن طرح خود را به نام اسلام به مسلمانان سرایت دهند. ولی معنایی که بر این امر مترتب می‌شود ناقض ادعای سکولاریست‌هاست؛ زیرا سکولاریسم به معنای جدایی دین اسلام از عرصه حیات و همین‌طور از سیاست و دولت است، و اینان به دین اسلام  متوسل می‌شوند ـ پس برخلاف آیین سکولاریستی عمل می‌کنند ـ تا با ارائه فهمی خاص از آن به دولت غیراسلامی برسند؛ یعنی به روشی غیر سکولاریستی متوسل می‌شوند تا به سکولاریسم برسند!

تناقضات سکولارهای مسلمان نما : (۲۸۴)

تناقضات سکولارهای مسلمان نما : (۲۸۴)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

با دقت بیشتری بر احکام و روشهای اسلام و قرآن مشخص می شود که بر خلاف نصرانیت ، همراهی دین سکولاریسم و عرفی گرایی با دین اسلام غیر ممکن است و بنابراین واژه ای به نام سکولارهای مسلمان واژه ای ساختگی بیش نیست و به عبارتی نمی توان گفت که فردی هم مسلمان باشد و هم سکولاریست و عرف گرا . البته تولید موجودی به نام سکولاریست مسلمان امر عجیبی نیست چون قبل از این مارکسیستهای مسلمان نیز در دورانهایی پدیدار شدند ..

اولین تضاد اصل دین اسلام با دین سکولاریسم در احکام اسلامی نهفته است. بسیاری از احکام اسلامی مانند ذکات، حدود سارق، زناکار و قاتل، جهاد، طلاق، ازدواج، صدقه، مالیات و غیره چیزی جز قانون نیستند و در صورتی که فردی مسلمان باشد نمی تواند قانونی غیر از این قوانین را بپذیرد مگر اینکه از دایره مسلمانی خارج شود. بنابراین در یک جامعه مسلمان قوانین حتما باید دارای منشاء دین اسلام  باشند که این بر خلاف روح دین سکولاریسم است.

سکولارهای مسلمان نما شاید نتوانند تناقض دلیل اول را حل کنند اما برای تشکیل حکومت توسط  خود به سرعت زبان بر این جمله می گشایند که نمی توان پیامبر را با دیگران مقایسه کرد. بر مبنای استلال آنها حکومت اسلامی فقط می باید در عصر پیامبر خاتم برقرار شود و در دوران بعدی تشکیل حکومت دینی خطاست و احکام موجود در قرآن نیز مختص همان دوران است وحکومت در این عصر باید سکولار باشد. بطلان این دلیل آنها نیز از آنجا آشکار می شود که آنها پاسخی برای این سوالات ندارند که :

  • اگر قرار بوده احکامی وارد شود که تنها در عصر پیامبرخاتم قابل اجرا باشد اصولا چرا این احکام نازل شده؟ آیا هدف قرآن این بوده که تنها مردم زمان پیامبرخاتم بر امر خدای گردن نهند؟ آیا می بایست احکام اسلام را در لابلای اوراق قرآن و برای زینت در طاقچه های منازل نگه داشت؟
  • دلیل آنها بر این مدعا چیست که حکومت اسلامی تنها مربوط به زمان پیامبرخاتم است؟ کدامین آیه قرآن آن را نشان می دهد؟ قرآن در کدامین قید آیات مربوط به احکام خود را مقید به زمانی خاص نموده است؟
  • آیا اگر حرف سکولارهای مسلمان نما درست بود پیامبرخاتم نمی فرمود که بعد از من حکومتی تشکیل ندهید تا یک وقت خدای نکرده دین لطمه بخورد؟ اگر چنین چیزی مطرح بود صحابه می گذاشتند پس از او حکومت توسط ابوبکر و عمر و دیگران ادامه یابد؟

چنین اشتباهی از آنجا نشات می گیرد که سکولارهای مسلمان  نما نمی توانند مفهوم اسلام را از مسلمانی جدا کنند و این را هم به مردم بیاموزند. اگر بپذیریم که تا جایی که می شود احکام اسلامی را اجرا کنیم این هم خود یک غنیمت است و اگر بپذیریم که اشتباهات دولت و حکومت اسلامی به اشتباه مسلمانان بر می گردد نه به اشتباه اسلام،  آنگاه آبروی دین اسلام هم در خطر نخواهد بود. باید دانست که عیب همواره از مسلمانان است و اسلام ایرادی ندارد.آیا انکار می شود که یک قانون خوب با اجرای یک مدیر بد می تواند خراب شود؟ آیا با این استدلال می توان قانون خوب را کنار گذاشت؟

به نظر می رسد ریشه اشتباه سکولارهای مسلمان  نما در موارد زیر نهفته باشد:

۱-         همزیستی با کفار و منافقین: علت اصلی ایجاد سکولارهای  التقاطی مسلمان نما همزیستی افراد مسلمان و مومن با سکولارهای محض است.دنیا گرایی سکولارهای محض که  دین سکولاریسم را برای رهایی از بند ادیان دیگر دنبال می کنند رفته رفته اثری در روحیات مسلمانان و مومنانی می گذارد و ارزشهای آنها به گونه ای در ارزشهای مسلمانان رسوخ می کند که در ابتدای امر تلفیق و التقاطی از ارزشهای دنیا گرایانه سکولاریستهای محض با ارزشهای اسلامی رخ می دهد. در ابتدای امر موجودی التقاطی به نام سکولاریست مسلمان ایجاد می شود. همانگونه که مارکسیستهای مسلمان در دورانهایی پدیدار شدند.. بر همین اساس است که سکولارهای التقاطی مسلمان نما عمدتا افرادی هستند که به واسطه زندگی در غرب یا دیگر جوامع سکولار و حتی زندگی در برخی مناطق که افراد آن عمدتا سکولارهای محض هستند ، به چنین بیماری دچار می شوند.

۲- همسان گرفتن نصرانیت  با اسلام : گاهی مطالعه آثار دینی و فلسفی دیگران موجب پدیدار شدن چنین رویکردی در انسانها می باشد.استدلالهای افرادی مانند جان لاک، ژان ژاک روسو و اسپینوزوا و دیگران بر خلاف افرادی مانند هگل، هیوم و مارکس و دیگران، در مراحل اولیه همراه با استدلاهای نقلی و نصرانی بوده است. مطالعه چنین آثاری و عدم شناخت دقیق تر اسلام منجر به استفاده از استدلالهای مشابه این افراد در موضوعاتی مشابه و البته با مواد استلالی متفاوت می شود.این افراد توجه ندارند که مبنای اسلام و نصرانیت در احکام و مصداقها با یکدیگر بسیار متفاوت است و بنابراین استلالهای یکسان نباید کاربرد داشته باشند. ممکن است دین سکولاریسم با نصرانیت همراه باشد اما با دین اسلام همراه نیست.حتی عده ای بر این عقیده هستند که دین سکولاریسم در شکل و قالب نوین آن  نتیجه تعالیم نصرانیت است.

۳- حیرت از پیشرفت غرب : عامل مهم دیگر در ایجاد سکولارهای مسلمان نما حیرت آنها از پیشرفت مادی غرب و سعی آنها در شبیه سازیمسلمین و اسلام با روشهای غرب دارد.این افراد عمدتا در کشف علل پیشرفت غرب که همان دقت طلبی، علم جویی و تلاش است دچار انحراف شده و مشکل را به جای پیروی از علل پیشرفت در پیروی از معلولهای آن دانسته اندو بنابراین سعی در همسان سازی روشها ، افکار و ظواهر با غرب دارند تا پیشرفت کنند و شگفت آور اینکه با وجود تقلید افکار (و نه ایجاد افکار جدید) خود را قشر روشنفکر کشور خود می دانند.

۴- نفاق : گروه دیگر از سکولارهای مسلمان  نما به دلیل شرایط سیاسی و اهداف خود از روی نفاق خود را مسلمان خطاب می کنند.آنها در واقع تنها سکولارهای محض هستند که به خاطر شرایط سیاسی، اجتماعی و مردمی کشورهای خود مجبور هستند خود را به اسلام نیز مقید نشان داده و به نوعی برای سکولاریسم خود وجهه اسلامی نیز بیابند.

مثال این گروه دقیقا مانند این آیه قرآن است که: و چون به آنها گفته می شود که در زمین فساد نکنید می گویند ما اصلاح طلب هستیم و هنگامی که به آنها گفته می شود مانند اکثر مردم به حقیقت ایمان آورید می گویند چگونه مانند بی عقلان عمل کنیم.آگاه باشید که آنها خود بی عقل هستند ولی نمی دانند. هنگامی که به افراد با ایمان برخورند می گویند ما نیز ایمان داریم و چون با شیاطین خود خلوت کنند گویند ما با شماییم جز اینکه مومنان را مسخره می کنیم (بقره/۱۱ – ۱۴)

نتیجه : اجتماع نقیضین محال است . فرد یا سکولار محض می شود یا مسلمان محض .همانطور که مشخص شد دین سکولاریسم با ذات دین اسلام در تناقض می باشد. و از آنجا که طبق قاعده عمومی «اجتماع نقیضین محال است» پس یک فرد نیز نمی تواند در آن واحد هم مسلمان باشد و هم سکولار و اگر چنین موجوداتی دیده می شوند این یک امر موقتی است و دلیل آن این است که فرد یا اسلام را به درستی درک نکرده یا سکولاریسم را. در نهایت و با آگاهی بیشتر تناقض این دو مورد با یکدیگر روشن شده و فرد به خاطر محال بودن جمع نقیضین از نظر عقلی یکی را رها خواهد نمود.

بر همین اساس است که بسیاری از این افراد به محض خروج از سرزمینهای مسلمان نشین ، نا امید شدن از عملکرد نفاق آمیز خود، مطالعه بیشتر در مورد این دو مفهوم و یا تعمق بیشتر در فرصتهای خلوت خود در زندان یا هر جای دیگر یکی از این دو مورد را رها می کنند و چه بسیار از این موارد در هر دوطیف داشته ایم و خواهیم داشت.

التقاطی های سکولار مسلمان نما (۲۸۳)

التقاطی های سکولار مسلمان نما (۲۸۳)

بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم

مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی

همانطور که از نام این واژه بر می آید سکولارهای مسلمان نما افرادی هستند که در حین ادعای مسلمانی بر ارزشهای سکولار تاکید دارند.سکولاریسم مفهومی است حوزه دین را تنها در زندگی فردی و یا حداکثر در جنبه های سلایق اجتماعی محدود می کند. مبنای استدلالهای چنین مفهومی بر این امر استوار است که دین یک امر غیر دنیوی و برای معنویات انسانهاست و اگر بخواهد در امور دنیوی دخالت کند هم دنیا و هم آخرت مردم را تخریب کرده و هم اعتبار خود را خدشه دار خواهد نمود.

یکی از اولین نتایج دین سکولاریسم عرف گرایی است.جدایی دین آسمانی از سیاست حکومت را در یک خلاء قانونی قرار می دهد . بدین گونه که اگر قرار باشد دین آسمانی از سیاست جدا باشد پس دین آسمانی نمی تواند مبانی وضع و اجرای قوانین باشد و به ناچار عرف مبنایی برای قانون خواهد بود. در اینجا مفهوم جامعه مدنی [۱]شکل گرفته و به ناچار نظر فعلی مردم به عنوان عرف  در مقابل دین آسمانی به عنوان سنت قرار می گیرد .

همانطور که دیده می شود دین سکولاریسم هم از نظر تاریخی و هم از نظر عقلی و هم از نظر نقلی برای جوامع نصرانی امری موجه محسوب می شود و در واقع می توان آن را با کتاب مقدس (البته عهد جدید) همراه دانست. چنین استدلالهایی عده ای از مسلمانان را بر این داشته است که چنین موردی برای ما مسلمانان نیز جاری و ساری باشد .برای همین این مسلمانان بر خلاف عده ای که از دین سکولاریسم قصد حذف کامل دین آسمانی را در سر دارند با اجرای آن در این اندیشه می باشند که به سود دین آسمانی عمل کرده هم آن را از اتهام رها کرده و هم کارایی بالای حکومت دنیوی و زندگی معنوی را به ارمغان خواهند آورد.

بر همین اساس این افراد گاهی با ظاهر معمم و روحانی و گاهی با سوابق انقلابی و مذهبی غلیظ چنان بر این مفهوم تاکید دارند که برخی از عوام به دنبال آنها چنین رویکردی را مطابق و به سود دین اسلام و دنیای خود احساس می کنند.

[۱]Civil Socity