- در پناه تفسیر اهل بدعت قرار گرفتن آخرین تیر ترکش مرتدین در هنگام بحران جدی نابودشدن(۳۵۰)جنگ روانی سکولاریستهای محلی
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
هم اکنون که مرتدین سکولار محلی در سراسر سرزمین های مسلمان نشین در مضیقه وتنگنای ایدئولوژیکی و حتی فیزیکی قرار گرفته اند وبیداری مسلمین با انبوهی از مبارزان خستگی ناپذیر وفنا ناپذیرطائفه منصوره به پیکاری بی امان با مرتدین جنایتکاروجاهلیت موجود به پا خواسته است. مرتدین سکولار به عنوان آخرین حربه به قالب سنتی خود در هنگام قدرت یابی مسلمین فرو رفته اند.[۱]
سکولار های مرتد برای آنکه بتوانندکه از زیر احکام وقوانین اسلامی با حفط عقاید باطل خود شانه خالی نموده و در برابر دین اسلام مقاومت نمایندهمیشه در طول تاریخ در چنین وضعیتهای اضطراری، در ابتدای امر سعی کرده اند که از میان احزاب وگروه های اهل بدعت منتسب به اسلام کج فهم ترین آنها نسبت به اسلام را انتخاب نمایند ، سپس بعنوان سپر در پناه آن سنگر وموضع گرفته اند .
مرتدین جهت جلب توجه ودوستی این جماعت کج فهم با اظهار دوستی کاذب بر بزرگان اهل بدعت وپرورش نقاط اختلاف این گروه با جماعت مسلمین ومجاهدین فرقه ناجیه وگفته ها وکردار هایی که در حق آنها از جانب فرقه ناجیه صورت گرفته ،پشتیبانی منحرفترین وجاهلترین فرقه اهل بدعت در میان جماعت مسلمین را به خود جلب می نماید .واز آنها وبه نام آنها ،بر بزرگان وسلف صالح این امت که از طریق آنها عقیده صحیح وپاک اسلامی به ما رسیده یورش می برند. تا بدین بهانه بتوانند با بی اهمیت جلوه دادن وحتی مضر دانستن این بزرگان که ناقل شریعت کامل وصحیح به ما بوده اند، منقولات وگفته هایشان نیز مورد بی توجهی وبی التفاتی قرار گیرد .
وچنانچه این نقشه به همان شیوه مطلوب آنها به پیش رود امیدوار می گردند با فریفتن عده ای از جوانان ومسلمانان دارای عقیده پاک وتقویت جبهه اهل بدعت از یکطرف جبهه موحدین مجاهد فرقه ناجیه را تضعیف گردانند. واز دیگر سو با ایجاد شکاف وتولید اسطکاک و تفرقه میان مسلمین وبرخوردات فکری و فیزیکی میان مسلمین از قدرت و شوکت مسلمین کاسته و زمینه را بدین شیوه جهت بازگشت دوباره و ابراز وجود مجدد خود فراهم سازند تا اینکه بار دیگر با سلطه یافتن بر حکومت و اموال مردم بتوانند انتقام خود را از همه مسلمین بگیرند…..
تنزل مرتدین کنونی به یک درجه پائین تر وتبدیل شدن به یک مسلمان نمای منافق دلیلی بر انصراف آنها از عقاید باطلشان نیست، بلکه در وضع موجد در پیش گرفتن چنین سیاستی را به نفع خود وضامن بقای خود می دانند، و در ضمن انجام فعالیتهای تخریبی در میان مسلمین منتظر فرصت مناسب جهت ابراز وجود وکسب موقعیت از دست رفته قبلی می مانند. این چیزی بوده که از زمان رسول الله صلی اله علیه وسلم تا کنون هزاران بار به صورت دایره ای تکرار گشته است . زمان قدرت مسلمین آنها در قالب نفاق خود فرد می روند وزمان ضعف مسلمین همچون قارچ های سمی ابراز وجود می نمایند واین رابطه معکوس تا آخر ادامه خواهد یافت چون تا روز قیامت، هم مسلمان وجود خواهد داشت هم منافق وکافر.
بدین ترتیب اگر مسلمانی مشاهده کرد که مرتدی شناسنامه دار واساس نامه دار هم اکنون از بیان بسیاری از اصول اعتقادی ضد اسلامی خود پرهیز می کند ودر پاره ای موارد در رسانه های گروهی خود در ابتدای برنامه هایش از قرائت آیات قرآن هم استفاده کرده ویا حتی در مناسبتهای دینی همچون ماه رمضان از ملا های انتخاب شده جهت سخنرانی دعوت به عمل می آورند ویا بالاتر از آن در قالب یکی ازقالبهای فکری وتفسیری منتسب به اسلام واهل بدعت فرو رفته وحتی در صدد میدان دادن به این جریان بدعی در برابر مسلمانان مخلص طائفه منصوره می باشند وهزاران ترفند وبرنامه این چنینی ، نباید چنین تصور شود که اینها از اصول وقوانین ضد اسلامی خود دست برداشته وبه اصطلاح آدم گشته اند.
بلکه برعکس، باید فهمید که در وضع موجود قدرت مسلمین افزایش یافته واینها را مجبور به پنهان نمودن کفر آشکارخود نموده ودر قالب وماسک منافقی خود فرو رفته اند. وبه هر میزان که قدرت مسلمین افزایش یابد به همان میزان پنهان کاری ونفاق اینها نیز شدیدتر می گردد و به هرمیزان که قدرت وابهت مسلمین کاهش یابد آنها نیز در ابراز وجود وآشکار نمودن کفر خود شجاع تر می گردند واین قانونمندی رابطه قطعی میان این کفار رنگ عوض کن ومسلمین می باشد پس نباید در شناخت دشمنان دچار اشتباه گشته ودر دام مکرآلودشان افتاد چون اینها منتظر ودر کمین فراهم شدن زمینه مناسب جهت ابراز وجودند.
شناخت این مکر ودام شیاطین، وروش صحیح برخورد با آن، ودر مسیر توطئه آنها قرار نگرفتن، ودر بسیاری موارد عقیم گذاشتن برنامه هایشان، از وظایف اساسی مبارزین مسلمان می باشد.که رعایت اصول «فراهم آوردن بیشترین متحدین ممکن» یکی از وسایل عقیم کردن برنامه های آنها ورعایت «اصول مبارزات اسلامی» راهی جهت نابودی مقطعی آنها می باشد.
ما دقیقاً می دانیم که مرامنامه واساسنامه حزبی جلال طباطبائی ، دوستُم ، پ.ک.ک و … بر اساس دین سکولاریسم و مذهب سوسیالیستی آن بنیان نهاده شده واگر این احزاب در زمان موجود به خاطر بیداری اسلامی مجبور به اتخاذ اسبابی بر خلاف میلشان گشته اند ، به خاطر جبر وضع موجود است نه خواست قلبی خودشان ، چون اینها جهت رسیدن به اهدافشان از هر وسیله ای استفاده می کنند این ما هستیم که در برابر خصلت درندگی گرگ ومکر روباه باید مواظب خودمان باشیم.
در این وضعیت حساس که کفار ومرتدین به عنوان افکار وجماعتهایی جدای از مردم در حال ایزوله شدن وجان کندن بسر می برند ،نباید با اعمال وکوتاهیهای خود این اجازه را به آنها بدهیم که از فرصت استفاده کرده ودر پشت یکی از تفاسیر بدعی ویا انحرافی منتسب به اسلام سنگربندی واستتار نمایند. کشف این مرحله گذار کفار وپیشگیری ، تفهیم به خود ودیگران ، وواکنش صحیح به آن از وظایف انقلابی طایفه منصوره می باشد.
وچنانچه به خاطر غافل گیر شدن مسلمین آنها موفق به پیاده نمودن این طرح خود شدند، باز جهت ایزوله وجدا نمودن وتفکیک آنان باید از برنامه ای انقلابی دقیق وبه روزی استفاده کرد، وگرنه ممکن است واکنش غلط وکلی نگری مسلمین نسبت به این قضیه باعث آشفته تر شدن وضعیت ودر بسیاری موارد کمک به پیروزی نقشه های از پیش تعیین شده کفار ومنافقین گردد.
کفار ومنافقین جهت پیشبرد جنگ روانی خود در پشت چنین گروههای اهل بدعتی سنگربندی نموده اند، در واقع این جماعتهای اهل بدعت از مسلمین، ابزار های رسیدن به اهداف درجه بندی شده کفار ومنافقین می باشند .وباید در برخورد با این ابزار های در بعضی موارد خطرناک ،کاملاً هشیار بود وگرنه ممکن است نتیجه عمل ما همانی باشد که دشمن انتظار وآرزویش را در سر می پروراند .
علاوه بر کفار ومرتدین محلی دیکتاتوری سکولاریسم مهاجم به رهبری آمریکا نیز در عراق، افغانستان ،صومال و…. تمام سرزمین های مسلمان نشین از این فرمول علیه مسلمین طایفه منصوره استفاده کرده است روسها نیز در چچن و قفقاز و…. از همین فرمول بهره گرفته اند ومی توان با اطمینان کامل گفت که در تمام طول تاریخ بشریت ( پولس یهودی در نصرانیت ،اسرائیلیات در اسلام و …. ) تمام دشمنان دین ازاین فرمول بهره گرفته اند ودر صورت عدم هشیاری وبه روز بودن مبارزین مسلمان، ممکن است تاریخ به نفع کفار ومنافقین ورق بخورد. هم اکنون نیر متاسفانه در اغلب سرزمین های مسلمان نشین بر اثر غفلت مبارزین دشمنان کافر ومنافق توانسته اند در پیاده نمودن نقشه های خود به موفقیت هایی دست یابند. پس خطر فراتر از آن است که دست کم گرفته شود وروش مبارزه با آن نیز دقیقتر از آن است که با کوته اندیشی ومحدود بینی بتوان آنرا به پیش برد.
[۱] توضیح آنکه زمانی که مسلمین در ضعف وتفرق به سر می برندمنافقین ابراز وجود نموده وکفر خود را اعلام می نمایندوآنچه از جنایت وکینه که در دل دارند نسبت به مسلمین دریغ نمی کنند.اما هنگامی که مسلمین در حالت نیرومندی وعزت به سر می برند این جماعت ابن الوقتی رنگ عوض کن در قالب نفاق فرو رفته ، به نحوی که در بسیاری موارد بر اثر مهارتشان در هم رنگ شدن ، تشخیص آنها از مسلمین بسیار مشکل ودر پاره ای موارد غیر ممکن می شود. به همین دلیل در این دنیا تا زمانی که در این درجه اعلی از نفاق فرو رفته اند ظاهراً حکم مسلمین بر آنها اطلاق می گردد .