حکومت یکپارچه ی اسلامی تحت رهبریت جمهوری اسلامی ایران یا خلافت اسلامی ابوبکر بغدادی ؟
به قلم : ابومصعب / ارومیه
بعضی از افرادی که به این حقایق پی برده اند می پرسند: آیا عاقلانه است که تمام این قدرت و سلطه بر مسلمانان را به رهبر دولت اسلامی ابوبکر بغدادی عطا کرد در حالی که نه شخصیت او را می شناسیم و نه حقیقتش را!! آیا بیش از یک میلیارد و نیم مسلمان از او پیروی می کنند درحالی که او را نمی شناسند و از اخلاص و ایمانش آگاه نیستند و بر مسلمانان منصوب گشته است!! این سوال در اوج اهمیت قرار دارد، و در حقیقت جواب قانع کننده ای برای آن وجود ندارد به جز مواجه شدنِ با آن با سوال دیگری، و آن اینکه؛ آیا امروز در کره زمین فردی قریشی را سراغ دارید که صلاحیت خلافت را داشته باشد و از ابوبکر بغدادی برتر بوده یا همانند او باشد؟ عده ی می گویند : بله، هست، جمهوری اسلامی ایران . هم قبل از دولت اسلامی ابوبکر بغدادی درست شده و هم رهبرش قریشی است و باید امارتهای دیگری که بعد از آن درست شده اند به او بیعت بدهند و… . حالا این دو دیدگاه را چگونه می توان با منابع اصلی بررسی کرد به حق طلبی خود خواننده بر می گردد .
در هر صورت اقامت و برپا نمودن حکومت یکپارچه ی اسلامی از واجب ترین واجبات است، وامت اسلام با عدم اقامه حکومت یکپارچه ی اسلامی در زمین گناهکار است، و ایجاد دولت های کوچکی که اکنون در آن به سر می بریم با اصل شریعت مخالفت دارد، و این سرپیچی و مخالفه است که امت را به پرتگاه نابودی کشانده است، و کسی که این دولت های کوچک را ایجاد نموده است، همان سکولاریستها با حمایت یهود و نصارا، دشمنان این امت، هستند که پیمان سایکس – بیکو را امضا نمودند.
اصحاب گرانقدر رسول الله صلی الله علیه و سلم قبل از دفن نمودن جسد مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و سلم مشغول تعیین خلیفه شدند، به خاطر اهمیت و بزرگی موضوع، و بزرگان صحابه این نظریه را که امیری از انصار و امیری از مهاجرین باشد را رد نمودند زیرا میدانستند که این مساله باعث تفرقه و تضعیف مسلمانان می گردد، و با شریعت مخالفت دارد، پس چگونه امت اسلام با این همه دولت های کوچک راضی می شوند!!
آیا امت اسلام گناهکار باقی می ماند یا برای برپایی حکومت یکپارچه ی اسلامی تلاش خواهد کرد و از شعارهای براقی که مدت های طولانی گوش هایمان را کر کرده است دست بر می دارند!! هنگامی که از مردم می خواهیم فردی قریشی که برای این منصب از بغدادی اصلح تر باشد را به میدان آورند، اکثر مردم غیر از طرفداران جمهوری اسلامی ایران ساکت می مانند، و بعضی ها در کیفیت تعیین و انتخاب بغدادی رخنه وارد می کنند، اگرچه به شایستگی اش اقرار نمایند، و این فرار کردن از جواب است که تاکنون کسی آن را نیاورده است!! به این دسته از سلفیون مخالف باید گفت : شما هم مثل طرفداران جمهوری اسلامی ایران جرئت داشته باشید و فردی قریشی را در این زمان برای ما نام ببرید که برای این امر از بغدادی شایسته تر باشد، و اگر نیافتید، پس این همه دشمنی با دولت اسلامی و امیرش برای چیست؟، و چرا کسانی را که به او بیعت داده اند سرزنش می کنید در حالیکه کسی را شایسته خلافت همانند او پیدا نکرده اید. ؟!
شخص بغدادی برای ما مد نظر نیست و ذات دولت اسلامی نیز مد نظر نیست، بلکه آنچه برای ما مد نظر است؛ معنا و مفهومی است که حکومت یکپارچه ی اسلامی آن را نمایندگی می کنند، این معنا را امروز می توانیم بدون در نظر گرفتن بعضی از قناعت هایمان احیا نماییم ، این فرصتی تاریخی برای این نسل است، و حقیقتی که شاید همه آن را می دانند اینست که؛ اگر دخالت سکولاریستهای جهانی در دو سال گذشته نبود دولت اسلامی تمام دولت های عربی را به سلطه خود در می آورد، و خلافت با تمکین مطلق بر خلاف میل همه برپا می شد، اما جنگ سکولاریستها این پیشروی را با تمام نیروی خود متوقف نمود، پس تنها مانع باقیمانده امروز در برابر قیام خلافت اسلامی در زمین مشایخ و علما نماهای ماهواره ها و احزاب و جماعت های اسلامی و دولت های عربی و حکومت های آنان نیستند، بلکه تنها مانع سکولاریستهای جهانی به رهبری آمریکا هستند، و مشخصا هواپیماهای آنان.
جنگ جماعت ها و احزاب اسلامی و مشایخ ماهواره ها و برنامه های اجتماعی جنگ دوم بوده و تاثیر بزرگی ندارد، به محض تسلط دولت اسلامی براین دولت ها و نابودی حکومت هایشان، تمام قناعت ها تغییر می کند، و مخالفان به فداییان خلافت و خلیفه تبدیل می گردند، مردم همراه کسی اند که پیروز است، بعضی تلاش دارند تا وضعیت را بر این حالت کنونی باقی بگذارند تا رغبت و آرزوی حاکمان مسلط بر خود را محقق گردانند، نه اینکه به آن قناعت داشته باشد، و هرگاه قدرتی بیاید و تمکین یابد در مقابل حاکمان خود می ایستد و ولاء و دوستی خود را نسبت به حاکم جدید علنی می کند.
ثوابتی که بعضی ادعای آن را دارند، در حقیقت آثار غلبه و قدرت است نه قناعت های حقیقی، و بنابراین زمانی که کافران سکولار جنگ افکار را در مقابل دولت اسلامی باختند؛ به جنگ نظامی روی آوردند تا اینکه دولت اسلامی قدرت و تمکین نیابد و مردم از آن تبعیت نکنند.
هر کس گمان کند که کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و متحدینش تریلیون ها دلار را به دلیل شکست دادن دولتی اسلامی صرف می کنند که این مناطق وسیع را در عراق و شام به تصرف خود درآورده است تا آن را به حکومتهای دست نشانده ی عراق و سوریه تقدیم کنند، نسبت به طبیعت این نبرد نادان است، جنگ امروز کافران بر ضد این کائن جغرافیایی نیست، بلکه ضد قیام و برپایی حکومت یکپارچه ی اسلامی در زمین است، هیچ حکومتی در زمین وجود ندارد که بخواهد حکومت یکپارچه ی اسلامی برپا کند که شرعیت دروغین آن را سلب نماید …. و خاصتا حکومت های سرزمینهای مسلمان نشین که ملت های آنها اولین مردمانی خواهند بود که به رهبر و خلیفه قوی و متمکن بیعت می دهند، و شغل شاغل شیاطین رسانه های امروز قانع نمودن ملت های مسلمان به این امر است که دولت اسلامی تمکین ندارد، نه به خاطر داشتن بغض و کینه نسبت به آن و نسبت به شخص بغدادی، بلکه به دلیل دشمنی نسبت به سلفیت است که امروز دولت اسلامی آن را نمایندگی می کند، و آنچه رعب و وحشت کفار را بیشتر کرده چیزی است که در ابتدای اعلام خلافت حاصل آمد و آن هجرت ده ها هزار مسلمان از تمام گوشه های زمین به سمت دولت اسلامی بود. البته در برابر طرفداران ج .ا. ایران هم باید گفت همین اتفاقات در زمان انقلاب ۵۷ ایران هم رخ داد و جنگ تحمیلی ۸ ساله نماد این سناریوی تکراری بود. جای تأسف دارد که می بینیم بعضی از اندیشمندان نسبت به فهم طبیعت این نبرد درک محدودی دارند، و آن را نبردی حزبی یا اجتهادی و تنگی می بینند که به سطح و مستوای آرمان و مقصود امت ارتقا نمی یابد.
بعضی می گویند این خواب های پریشان است، و امت اسلام از محقق نمودن معانی حکومت یکپارچه ی اسلامی بسیار دور است، و ما در مرحله ای به سر می بریم که به ما اجازه تفکر به این گونه موضوعات داده نمی شود، ما قرن هاست که در جهاد دفع به سر می بریم، و امت ما ضعیف و شکست خورده و مجروح است، پس چگونه به حکومت یکپارچه ی اسلامی فکر کنیم در حالی که ما در عصر و زمانی زندگی می کنیم که قدرت های کافر بمب های هسته ای در اختیار دارند و می توانند ما را با کمترین فشار از صحنه روزگار پاک کند.
ما می گوییم: پیامبر صلی الله علیه و سلم اصحاب خود را در زمانی به مملکت فارس و روم بشارت می داد که آنان از جانب احزاب محاصره شده بودند که از بالا و پایین آنان را در برگرفته بودند تا جایی که چشمان مسلمانان از شدت ترس خیره شده بود و جان ها به لب رسید و در مورد الله گمان های گوناگون می کردند و دچار ابتلا و تکان شدیدی شدند. در سخت ترین شرایط برای کسی که خود را به الله بسپارد و بر او توکل واقعی نماید و از او درخواست پیروزی بر دشمنانش نماید.
قال تعالی:هنگامی که مؤمنان احزاب را دیدند، گفتند : این همان چیزی است که الله و پیغمبرش به ما وعده فرموده بودند و الله و پیغمبرش راست فرموده اند. این سختیها جز بر ایمان و تسلیم (قضا و قدر شدن) ایشان نمیافزاید[الأحزاب / ۲۲]
چیزی که ما زیاد می شنویم اینست که جنگ امروز با شمشیر و نیزه نیست، و جهان تغییر یافته است، جواب ما به آنان چنین است: الله سبحانه و تعالی تغییر نمی یابد، و همه چیز در سلطه اوست و او قوی و شکست ناپذیر است، و از اینها می پرسیم: آیا این سلاح ها بر قدرت و نیروی الله غلبه می یابد؟
پس هرگاه آنچه را که در این شرایط و زمان و مکان ما در توان مان بود آماده نمودیم امر و فرمان الله را اجابت کرده ایم، و الله متعال کسی که امرش را اجابت نماید به پیروزی وعده داده است :یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ (محمد/ ۷)
این دور بودن از واقع و درویش گرایی نیست، بلکه تنها توکل بر الله متعال است بعد از گرفتن اسبابی که الله ما را بر آن مکلف نموده و قابل امکان است، و ایشان ما را به چیزی وانداشته که بر آن توانایی نداریم، و امت اسلامی در سخت ترین شرایط که در آن ضعیف بود و دشمنانش قوی بودند بر فارس و روم و تُرک و هندو و بربر و مغول و اروپا و کفار عرب پیروز گشت، و بر سوفییت یا شوروی در افغانستان و چچن پیروز گشت، و بر آمریکا در عراق و صومال، و بر فرانسوی ها و بریطانی ها و اسپانی ها و غیر اینان در زمان ضعف و کمبود منابع و تجهیزات پیروز گشت، ما با الله متعال پیروز می گردیم، و دشمن مان به دلیل کفر و دشمنی نمودن با دین الله خوار و زبون می گردد، و هیچ چیز ما را نمی ترساند به جز معصیت و نافرمانی از الله و اختلاف و تفرقه بین خود و انجام چیزهایی که الله برای ما نمی پسندد، تنها این موارد هستند که ما را می ترسانند، اما سلاح و تجهیزات دشمن، الله متعال ما را به خواست و مشیت خود از آن کفایت می کند، او قادر و چیره و مسلط بر بندگانش است، و تمام چیزی که نیاز داریم اینست؛ ایمان به قدرت و نصرت و یاری الله جل جلاله، سپس همت و اراده ای که این ایمان را بدون تردید و ترس از قوم ظالم و ستمکار اجرایی نماید. الله متعال می فرماید: « قَالَ رَجُلاَنِ مِنَ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَیْهِمَا ادْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غَالِبُونَ وَعَلَ اللهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (مائده/ ۲۳)
در پایان ذکر این نکته حائز اهمیت است که : کسی می تواند ادعای حکومت یکپارچه ی اسلامی را داشته باشد که نمایندگی تمام مسلمین را بکند و تمام مسلمین با تمام مذاهب و تفاسیراسلامی در آن احساس امنیت و رشد داشته باشند نه تنها یک تفسیر و برداشت خاصی از اسلام و این مهم تنها با برپائی «اطعمهم من جوع» و«آمنهم من خوف» و در نتیجه «فلیعبدوا رب هذا البیت» فراهم می گردد.
زمانی که امنیت در اصول خمسه (دین،جان، نسل، عقل و مال) برای تمام تفاسیر و مذاهب اسلامی مسلمین و حتی کفار اهل کتابی که پیمانی با مسلمین دارند فراهم شد و امور اقتصادی تمام شهروندان در مسیر رفع گرسنگی و رفاه پیش رفت آن وقت می توان از مردم انتظار پرستش الله متعال را داشت و چنین دولتی که چنین زمینه هایی را فراهم کرده است می تواند ادعای برپائی حکومت یکپارچه ی اسلامی در سراسر سرزمینهای مسلمان نشین را داشته باشد .