ارمغاني به بندگان از فضائل جهاد با دشمنان/ فضل شهادت (۴)
مؤلف : شیخ عبدالله بن يوسف عزام رحمه الله تعالي
جهاد در دريا
«غَزْوَه فِي الْبَحْرِ خَیْرٌ مِنْ عَشْرِ غَزَوَاتٍ فِي الْبَر،ِّ وَمَنْ أَجَازَ الْبَحْر،َ فَکَأَنَّمَا أَجَازَالْأَوْدِيَه کُلَّهَا، وَالْمَائِدُ فِیهَا کَالْمُتَشَحِّطِ فِي دَمِهِ.»[۱]
«غزوه ای در دريا بهتر از ده غزوه در خشکي است، کسي که دريا را برای جهاد سیر و سفر کند، مانند کسي است که تمام وادی ها را گشته وکسي که در دريا دچار سرگیجه و تهوع شود مانند کسي است که در خشکي شهید شده و در خون خود بغلتد(نشان از شهادت با فضیلت تر).»
گناهان شهید
«يُغْفَرُ لِلشَّهِیدِ کُلُّ ذَنْبٍ إِلَّا الدَّيْنَ »[۲] « تمام گناهان شهید، بخشیده مي شود إلا قرض» امام قرطبي رحمه الله تعالي مي فرمايد: قرضي که باعث مي شود صاحبش از بهشت محروم بماند –والله اعلم- قرضي است که بعد از خود چیزی از مال به ارث بگذارد ولي وصیت به ادای قرضش نکند يا اينکه قادر به ادای آن باشد ولي آن را ادا نکند يا اينکه مال باقي مانده را در چیز بي مورد و غیر واجبي صرف کند ولي اگر در واجبي يا مشکلي صرف کند و بمیرد و چیزی از خود به جای نگذارد، إن شاءالله خداوند سبحان او را از بهشت محروم نمي کند.
و اما شهیدی که از جنت محروم مي شود روحش بر کنار رودی بهشتي به نام بارق بر در بهشت در قبه ای سبز که روزيشان شب و روز از بهشت برايشان خارج مي شود قرار می گیرد-والله اعلم-
و اينجا سوالي که پیش مي آيد اين است که: کدام يک از اينها برای قرض دار افضل است آيا در راه الله تعالي برای جهاد خروج کند يا اينکه کار کند تا قرضش را ادا کند و سپس خروج کند ؟
جواب: بدهکار بايد نگاه کند به شرايط اگر نتواند قرض خود را ادا کند برای جهاد خارج شود و منتظر ادای قرض نباشد ولي اگر بدهکار بداند که همزمان با ادای دينش به صاحب قرض او، آن قرض را در راه جهاد به کار مي برد، واجب است که قرض خود را ادا کند برای به دست آوردن دو مصلحت: ۱- ادای قرض ۲- جهاد (کمک به جهاد، چون فايده ی ادای قرض او باز به مجاهدان باز مي گردد) و شیخ الاسلام امام مجاهد ابن تیمیه رحمه الله تعالي مي گويد: بر زنان وکودکان جهاد با اموالشان واجب است، اگر مالشان اضافه است(از نیازشان،) زيرا زماني که دشمن هجوم کند ويورش آورد دفع ضررشان از دين، جان و حُرمات(ابرو و…) اجماعاً واجب است.
شهیدی که برای الله يک رکوع هم نکرد
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَه، ” أَنْ عَمْرَو بْنَ أُقَیْشٍ، کَانَ لَهُ رِبًا فِي الْجَاهِلِیَّه، فَکَرِهَ أَنْ يُسْلِمَ حَتَّى يَأْخُذَه،ُ فَجَاءَ يَوْمُ أُحُد،ٍ فَقَال:َ أَيْنَ بَنُو عَمِّي؟ قَالُوا بِأُحُد،ٍ قَال:َ أَيْنَ فُلَانٌ؟ قَالُوا بِأُحُد،ٍ قَال:َ فَأَيْنَ فُلَانٌ؟ قَالُوا: بِأُحُد،ٍ فَلَبِسَ لَأْمَتَهُ وَرَکِبَ فَرَسَه،ُ ثُمَّ تَوَجَّهَ قِبَلَهُم،ْ فَلَمَّا رَآهُ الْمُسْلِمُون،َ قَالُوا: إِلَیْکَ عَنَّا يَا عَمْرُو، قَال:َ إِنِّي قَدْ آمَنْتُ، فَقَاتَلَ حَتَّى جُرِح،َ فَحُمِلَ إِلَى أَهْلِهِ جَرِيحًا، فَجَاءَهُ سَعْدُ بْنُ مُعَاذ،ٍ فَقَالَ لِأُخْتِه:ِ سَلِیهِ حَمِیَّه لِقَوْمِک،َ أَوْ غَضَبًا لَهُمْ أَمْ غَضَبًا لِلَّهِ؟ فَقَال:َ بَلْ غَضَبًا لِلَّهِ وَلِرَسُولِه،ِ فَمَاتَ فَدَخَلَ الْجَنَّه، وَمَا صَلَّى لِلَّهِ صَلَاه ” » .
« از ابوهريره رضي الله عنه روايت است که (عمرو بن اقیش در زمان جاهلیت پولي را به عنوان ربا داده بود و دوست نداشت تا آن را پس نگرفته مسلمان شود، روز(جنگ) احد آمد و گفت پسر عمويم کجاست؟گفتند: در احد است گفت فلاني کجاست؟: گفتند: در احد و گفت فلاني کجاست؟: گفتند: در احد، زره خود را پوشید و اسب خود را سوار شد سپس به سويشان رفت، زماني که مسلمانان او را ديدند گفتند: تو و ما چه شده ای عمرو؟ گفت: ايمان آورده ام سپس شروع به جهاد کرد تا اينکه زخمي شد و زخمي به طرف خانواده اش حمل شد تا اينکه سعد بن معاذ رضي الله عنه آمد و به خواهرش گفت: از او بپرس که به خاطر تعصب قومش و خشم به خاطرشان، يا خشم به خاطر الله، جهاد کرده؟ گفت: بلکه خشم به خاطر الله و رسولش، و به خاطر آن زخم فوت کرد و داخل جنت شد در حالي که برای الله نمازی نخوانده بود.»
شهیدی که با سلاح خود کشته مي شود
«أَنَّ سَلَمَه بْنَ الْأَکْوَعِ قَال:َ لَمَّا کَانَ يَوْمُ خَیْبَرَ قَاتَلَ أَخِي قِتَالًا شَدِيدًا، فَارْتَدَّ عَلَیْهِ سَیْفُهُ فَقَتَلَه،ُ فَقَالَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِي ذَلِک:َ وَشَکُّوا فِیهِ رَجُلٌ مَاتَ بِسِلَاحِهِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم:َ «مَاتَ جَاهِدًا مُجَاهِدًا» ، قَالَ ابْنُ شِهَاب:ٍ ثُمَّ سَأَلْتُ ابْنًا لِسَلَمَه بْنِ الْأَکْوَع،ِ فَحَدَّثَنِي عَنْ أَبِیهِ بِمِثْلِ ذَلِکَ غَیْرَ أَنَّهُ قَال:َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم:َ «کَذَبُوا مَاتَ جَاهِدًا مُجَاهِدًا، فَلَهُ أَجْرُهُ مَرَّتَیْنِ »
«از سلمه بن اکوع روايت است که گفت (روز خیبر برادرم جنگ سختي کرد و شمشیرش( در دستش) برگشت (و به خودش برخورد کرد ) و او را کشت و اصحاب رسول الله صلي الله علیه وسلم در اين مورد با هم سخن مي گفتند و در اين
مورد شک کردند: که آن مرد با سلاح خود کشته شده است و رسول الله صلي الله علیه وسلم در اين مورد فرمودند: در حال جهاد و مجاهدوار وفات کرد، ابن شهاب ميگويد: سپس در اين مورد از يکي از پسران سلمه ابن اکوع پرسیدم او نیز از پدرش
مثل اين را روايت کرد إلا اينکه گفت: رسول الله صلي الله علیه وسلم در اين مورد فرمود: دروغ گفتند(که او خود را کشته است) او در حال جهاد و مجاهد وار کشته شد و اجر او دو برابر است.»
و در حديثي ديگر مي فرمايند:«عن أبي سلام – وهو الحبشي – مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَال:َ أَغَرْنَا عَلَى حَيٍّ مِنْ جُهَیْنَه فَطَلَبَ رَجُلٌ مِنَ الْمُسْلِمِینَ رَجُلًا مِنْهُمْ فَضَرَبَه،ُ فَأَخْطَأَهُ وَأَصَابَ نَفْسَهُ بِالسَّیْف،ِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم:َ ذ«أَخُوکُمْ يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِینَ» فَابْتَدَرَهُ النَّاسُ فَوَجَدُوهُ قَدْ مَات،َ فَلَفَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِثِیَابِهِ وَدِمَائِهِ وَصَلَّى عَلَیْهِ وَدَفَنَه،ُ فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّه،ِ أَشَهِیدٌ هُوَ؟، قَال:َ «نَعَمْ وَأَنَا لَهُ شَهِیدٌ» ».
«از ابي سلام-او مردی حبشي بود-از مردی از اصحاب رسول الله صلي الله علیه وسلم روايت مي کند که گفت: بر منطقهای از قبیلهی جهینه حمله کرديم و مردی از مسلمانان مردی از آنان را برای مبارزه طلب کرد و او را با شمشیرش زد وشمشیرش به خطا رفت و به خودش اصابت کرد و رسول الله صلي الله علیه و سلم فرمود : ای معشر مسلمانان برادرتان را در يابید و مردم او را برگرداندند و ديدند که وفات کرده است و رسول الله صلي الله علیه وسلم او را همراه لباس و خونش پوشاندند، بر او نماز خواند و دفن کردند، گفتند يا رسول الله آيا او شهید است ؟فرمودند: بله و من نیز برای او شاهدم.»نگويید فلاني شهید است!امام بخاری يکي از بابهای کتابش چنین نام گذاری کرده است و در آن اين حديث را آورده اند:
..« وَفِي أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَجُل،ٌ لاَ يَدَعُ لَهُمْ شَاذَّه وَلاَ فَاذَّه إِلَّا اتَّبَعَهَا يَضْرِبُهَا بِسَیْفِه،ِ فَقَال:َ مَا أَجْزَأَ مِنَّا الیَوْمَ أَحَدٌ کَمَا أَجْزَأَ فُلاَن،ٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم:َ «أَمَا إِنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ» …».« در میان مسلمانان، مردی وجود داشت که هر مشرکي را که يکه و تنها مي يافت، دنبال ميکرد و با شمشیر مي زد. مردم گفتند: يا رسول الله! هیچ کس به اندازه ی فلاني نجنگیده است؟ آنحضرت – صلى الله علیه وسلم – فرمود: «او از دوزخیان است» » و در آخر اين شخص، خود را مي کشد.
امام بخاری رحمه الله تعالي مي گويد: گفته نمي شود فلاني شهید است و امام ابنحجر رحمه الله تعالي به دنبال سخن امام بخاری رحمه الله تعالي ميگويد: يعني به قطعیت نگويید فلاني شهید است و معني قول امام بخاری و ابن حجر: اين است که ما
بر کسي که در سرزمین جهاد فوت کرده است حکم نمي کنیم که او شهیدی است که حتماً وارد بهشت مي شود چون وارد شدن به بهشت امری است که به نیت کشته شده برميگردد و خداوند متعال به آن علم دارد اما رأی جمهور سلف و خلف اين است که کشتههای جنگ را بر اساس ظاهر و بنا بر گمان غالب بر اساس احکام شهید، دفن نکنیم و او را غسل ندهیم و نماز جنازه نخوانیم.
امام ابن حجر میگويد به همین خاطر سلف برای کشته های جنگ بدر و احد و غیرشان لفظ شهید به کار مي برند و منظورشان از اين لفظ حکم ظاهری که بر گمان غالب بنا شده است، مي باشد. والله اعلم
بلکه بعضي از محدثان مانند ابن کثیر در البدايه و النهايه بر کساني که در جنگهای غیر از اين جنگها کشته شده اند نیز لفظ شهید به کار میبرند. و در البدايه و النهايه(۱۶/۴) در مورد فضل بن عباس مي گويد: با طاعون عمواس شهید شد. و در مورد حارث بن هشام مي گويد: در شام شهید شد(۱۵/۴ )
و امام ابن کثیر رحمه الله تعالي در مورد نعمان بن مقرن مزني مي گويد: فاروق رضي الله عنه او را به عنوان امیر سپاه نهاوند فرستاد و الله تعالي به دست او فتح بزرگيد نصیب مسلمین کرد و خدای عزوجل او را در آنجا بر بندههايش تمکین داد و آنجا را
تا روز قیامت سرزمین مسلمین کرد و بعد از اينکه آنچه که دوست داشت ببیند را مشاهده کرد، شهادت نصیب او شد و اين نهايت آرزوست و از کساني شد که الله تعالي در مورد آنان در کتاب روشنگرش مي فرمايد: {إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّه يُقَاتِلُونَ فِي سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاه وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآَنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ} توبه. «بیگمان خداوند (کالای) جان و مال مؤمنان را به ( بهای) بهشت خريداری مي کند. (آنان بايد) در راه خدا بجنگند و بکشند و کشته شوند . اين وعده ای است که خداوند آن را در (کتابهای آسماني ) تورات و انجیل و قرآن (به عنوان سند معتبری ثبت کرده است) و وعده راستین آن را داده است، و چه کسي از خدا به عهد خود وفاکننده تر است؟ پس به معامله ای که کرده ايد شاد باشید، و اين پیروزی بزرگ و رستگاری سترگي است .»
[۱] صحیح روايت حاکم
[۲] روايت مسلم از ابن عمرو