قاعده دربارۀ جماعت و تفرقه، و علّت و نتیجۀ آن (۱)
مؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم الحراني (المتوفى: ۷۲۸هـ)[۱]
مترجم: مجاهد دین
الله تعالی میفرماید: ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ﴾ [الشوری: ۱۳] «دینی را برای شما تشریع کرد، از همان گونه که به نوح توصیه کرده بود، و از آنچه بر تو وحی کردهایم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کرده ایم، که دین را بر پا دارید و در آن فرقه فرقه نشوید».
خداوند سبحان خبر داده است که، [دینی] از نوع آنچه که برای نوح توصیه کرده، و از آنچه که به محمد صلی اله علیه وسلم وحی کرده است و به آنچه که آن سه نفرِ ذکر شده را به آن سفارش کرده است، برایمان تشریع کرده است. و آنها الو العزمی هستند که در این فرمودهاش از آنان میثاق گرفته شده است:
﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ﴾ [الأحزاب: ۷] «و (ای پیامبر گرامی! به یاد آور) هنگامی را که از پیامبران پیمانشان را گرفتیم و (همچنین) از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم، و از همهی آنان پیمان محکمیگرفتیم»،
و این فرمودهاش: ﴿مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ﴾ [الشوری: ۱۳] «از همان گونه که به نوح توصیه کرده بود، و از آنچه بر تو وحی کردهایم و سفارش کردهایم».
در حق محمد، نام و لفظِ «وحی» آمده است، ولی دربارهی سایر پیامبران، لفظ «وصیت». در ادامه میفرماید: ﴿أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ﴾؛ «که دین را بر پا دارید» و این، تفسیر کنندهی «وصیت» است و ﴿أَنْ﴾ِ مفسّرهای که بعد از فعل [فعل وصیت و وحی] میآید، جزو معنای سخن است، نه جزو لفظ آن. چنان که در این فرمودهاش آمده است: ﴿ثُمَّ أَوْحَيْنَا إلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ﴾ [النحل: ۱۲۳] «سپس به تو (ای پیامبر!) وحی کردیم که پیروی کن». ﴿وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ﴾ [النساء: ۱۳۱] «و ما به کسانی که پیش از شما کتاب (آسمانی) به آنها داده شدند و (نیز) به شما سفارش کردیم که: از خدا بترسید»،
و معنایش [و منظورش از وحی و وصیت]، «به آنان گفتیم: از الله بترسید» است، و به همان شکل این فرمودهاش: ﴿أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ﴾ [الشوری: ۱۳] «که دین را بر پا دارید»، به این معنا است که فرمود: برای شما دینی است که رسولانمان را به آن (دین) سفارش کردیم، گفتیم اینکه دین را بر پا دارید و در آن فرقه فرقه نشوید. پس آنچه برای ما تشریع شده است، آن چیزی است که وصیت شده و وحی شده است و آن ﴿أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ﴾، «که دین را بر پا دارید» است.
پس ﴿أَقِيمُوا الدِّينَ﴾؛ «دین را بر پا دارید» تفسیر آن چیزی است که برای ما تشریع شده و رسولان به آن سفارش شدهاند و به محمد صلی الله علیه وسلم وحی شده است. و گفته شده که ضمیر در ﴿أَقِيمُوا﴾، به ما بر میگردد و گفته شده به رسولان بر میگردد. و گفته شده به همهیشان بر میگردد و این قول نیکوتر است، و مشابه آن چنین است که: تو را امر کردم به آنچه که زید را به آن امر کردم اینکه الله را اطاعت کنی و سفارشتان کردم به آنچه که بنی فلان را به آن سفارش کردم، اینکه انجام دهند.
پس آنچه برای ما تشریع شده آن چیزی است که رسولان را به آن سفارش کرده است و آن، دستور به برپا داشتن دین و نهی از فرقه فرقه شدن در آن است…
و هنگامی که خداوند اولین و آخرین را به برپا داشتن دین امر کرده است و اینکه در دین فرقه فرقه نشوند و خبر داده که برای ما چیزی را تشریع کرده که نوح را به آن «سفارش» و برای محمد صلی الله علیه وسلم آن را «وحی» کرده است، از این موضوع، احتمال دو چیز میرود، یکی اینکه آنچه که به محمد صلی الله علیه وسلم «وحی» شده است داخل در شریعتش است که [این شریعت] به ما اختصاص دارد، پس همهی آنچه که محمد صلی الله علیه وسلم با آن مبعوث شده است از اصول گرفته تا فروع، به ایشان «وحی» شده است، بر خلاف نوح و دیگر رسولان.
پس تنها چیزی از دین را برای ما تشریع کرده که آنان را به آن «سفارش» کرده است، که عبارت است از برپا داشتن دین و ترک کردن فرقه فرقه شدن در آن. و دینی که بر آن متفق میباشند همان اصول است، این کلام متضمن چیزهایی است:
یکی اینکه دینی مشترک را برای ما تشریع کرده و آن، اسلام و ایمان عام است و دین مختصِ به ما، اسلام و ایمان خاص است.
دوم: ما را امر به برپا داشتن همهی این دین کرده است، از مشترک گرفته تا مختص به ما، و ما را از فرقه فرقه شدن در آن نهی کرده است.
سوم: رسولان را به برپا داشتن دین مشترک امر کرده و آنان را از فرقه فرقه شدن در آن نهی کرده است.
چهارم: آنجا که [در آیه] با این فرمودهاش: ﴿وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إلَيْكَ﴾، فاصله انداخته است، بین این فرمودهاش: ﴿مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا﴾ و این فرمودهاش: ﴿وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى﴾، [یعنی ﴿وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إلَيْكَ﴾ در وسط آن دو آمده است] همان را افاده میکند. سپس بعد از آن میفرماید: ﴿وَمَا تَفَرَّقُوا إلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ﴾، و خبر داده که تفرقهشان همانا بعد از آمدن علمی است که باید چیزهایی را که از آن بپرهیزند، برای آنها بیان کند. پس همانا خداوند قومی را بعد از آنکه هدایتش داده است گمراه نمیکند، تا آنکه چیزهایی را که باید از آن بپرهیزند، برای آنها بیان کند. و این بر خلاف تفرّق از اجتهادی است که در علم نیست و قصدِ از آن تفرق، بغی و سرکشی نیست؛ همانند تنازع علمای سائغ. و بغی [و سرکشی و تجاوز]، یا ضایع نمودن حق است، یا تجاوز کردن از حد، و آن یا ترککردن واجب است یا انجام دادن حرام، پس دانسته میشود که موجب تفرّق همان است. چنانکه دربارهی اهل کتاب گفته شده: ﴿وَمِنَ الَّذِينَ قَالُوا إنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ﴾ [المائده: ۱۴] «و از کسانی که گفتند: ما نصرانی هستیم، پیمان گرفتیم، پس بخشی از آنچه را که به آنان پند داده شده بودند، فراموش کردند، لذا ما (نیز) بین آنان تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم، و خداوند به زودی آنها را از آنچه انجام میدادند، آگاه خواهد ساخت».
خبر داده است که فراموش کردن بعضی از آنچه که به آن پند داده شده بودند – و آن، عمل نکردن به بعضی از آنچه به آن امر شده بودند است – سببی برای عداوت و دشمنی افکندن در بینشان بود، و اهل ملت ما هم به همان شکل دچار شده است، همانند طوایفی که آنها را میبینیم و دربارهی اصول دینشان و بسیاری از فروعش با همدیگر تنازع میکنند، و همانند آنچه که در بین علما و بندگان میبینیم، از کسانی که موسویت یا عیسویت بر آنان غلبه کرده است؛ شبیه آن دو امتی شدهاند که هر یک به دیگری میگفت که آن یکی بر چیزی از حق قرار ندارد. چنانکه میبینیم اهل فقه با اعمال ظاهری به دین چنگ زدهاند و متصوفه هم با اعمال باطنی به آن چنگ زدهاند، و هر یک از آنان طریقهی دیگری را رد میکند و ادعا میکند که از اهل دین نیست یا بطوری از او رویگردانی میکند که از کسی که از دین حساب نمیشود رویگردای میکند، و به این شکل بینشان دشمنی و عداوت برقرار میشود.
[۱] ترجمۀ فارسی مجموع الفتاوی جلد اول (کتاب توحید الوهیت)