قاعده دربارۀ جماعت و تفرقه، و علّت و نتیجۀ آن (۲)
مؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم الحراني (المتوفى: ۷۲۸هـ)[۱]
مترجم: مجاهد دین
خداوند به پاکی قلوب و بدنها امر میکند
خداوند هم امر به طهارت قلب و هم به طهارت بدن کرده است و هر دو طهارت جزو دینی است که خداوند به آن دستور داده و واجب کرده است. خداوند متعال میفرماید: ﴿مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ﴾ [المائدة: ۶] «خداوند نمیخواهد بر شما دشواری قرار دهد، بلکه میخواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام کند».
و میفرماید: ﴿فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ﴾ [التوبة: ۱۰۸] «در آن مردانی هستند که دوست دارند که پاکیزه شوند، و خداوند پاکیزگان را دوست دارد»
و میفرماید: ﴿إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾ [البقرة: ۲۲۲] «به راستی که خداوند توبه کنندگان را دوست میدارد و(نیز) پاکان را دوست میدارد».
و میفرماید: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا﴾ [التوبة: ۱۰۳] «از اموال آنها صدقه (و زکات) بگیر، تا بوسیلهی آن، آنها را پاک سازی و تزکیه شان کنی»
و میفرماید: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ﴾ [المائدة: ۴۱] «آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند»
و میفرماید: ﴿إنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴾ [التوبة: ۲۸] «بیگمان مشرکان پلیداند»
و میفرماید: ﴿إنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ [الأحزاب: ۳۳] «خداوند قطعاً میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و چنانکه باید شما را پاک سازد».
پس میبینیم که بسیاری از اهل فقه و عبادت، تنها همّ او فقط طهارت بدن است و بیشتر از آن مقدار که مشروع است به آن توجه و عمل میکند، ولی طهارت و پاک نمودن قلب را که به انجام آن امر ایجابی یا مستحبی شده است، ترک میکند و از واژهی «طهرات» جز آنچه که انجام میدهد را نمیفهمد.
و بسیاری از متصوفه و متفقره (اهل فقر) را میبینیم که تنها همّ او فقط طهارت قلب است و بیشتر از آن مقدار که مشروع است به آن توجه و عمل میکند ولی طهارت بدن را که به انجام آن امر ایجابی یا مستحبی شده است ترک میکند.
پس گروه اول در کثرت استفاده از آب دچار وسوسهی مذمومی شده و آنچه که نجس نیست را نجس میدانند و از چیزی که اجتناب از آن تشریع نشده است، پرهیز میکنند، در حالی که قلبهایشان پر است از انواع حسد و تکبر و خیانت به برادرانش و در کارشان شباهت آشکاری با یهودیان دارند.
گروه دوم هم دچار غفلت مذمومی شده و در سلامت باطن مبالغه میکنند تا اینکه، به آنچه که یاد گرفتنش برای پرهیز کردن از امور شرّی که پرهیز از آن واجب است، جهل میورزند و فرقی نمیگذارند بین سلامت باطن از اینکه شرّی را اراده کند که از آن نهی شده است و بین سلامت قلب از شناختن شرّی که امر به شناخت آن شده است، سپس همراه با این جهل و غفلتشان، از نجاسات پرهیز نمیکنند و طهارت واجبه را تقلید از نصاری میدانند.
و به سبب ترک کردن آنچه که به آن پند داده شده بودند و بغی و سرکشیشان که تجاوزکردن از حدّ است – که یا به صورت تفریط و ضایعکردن حق و یا سرکشی و انجام دادن ظلم است-، دشمنی بین این دو طایفه واقع میشود. و بغی و تجاوزشان گاهی از طرف بعضی از آنان بر بعضی دیگر است و گاهی هم در حق خداوند است و این دو متلازم همدیگر هستند برای همین میفرماید: ﴿بَغْيًا بَيْنَهُمْ﴾؛ «از روی تجاوز (و ستم) به یکدیگر»؛ چون هر طایفهای از آنان بر طایفهی دیگر بغی و تجاوز میکند و حقّی که در دستش است را نمیشناسد و از عدوان بر او دست بر نمیدارد. و خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ﴾ [البينة: ۴] «و کسانی که به آنان کتاب داده شد (از یهود و نصاری) پراکنده نشدند (و اختلاف نکردند) مگر بعد از آنکه دلیل روشن برای آنها آمد».
و میفرماید: ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ﴾ [البقرة: ۲۱۳] «(در آغاز) مردم یک امّت بودند، آنگاه خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده بر انگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را بحق نازل کرد، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کنند، و تنها کسانی که (کتاب) به آنان داده شده بود، پس از آنکه نشانههای روشن به آنها رسیده بود، بخاطر ستم و حسادتی که در میانشان بود، در آن اختلاف کردند».
و میفرماید: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ﴾ [الجاثية: ۱۶] «و یقیناً ما بنی اسرائیل را کتاب (آسمانی) و حکومت و نبوت بخشیدیم».
و خداوند متعال دربارهی موسی بن عمران همانند آن را میگوید، و میفرماید: ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ﴾ [آل عمران: ۱۰۵] «و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند، پس از آنکه دلایل روشن برایشان آمد، و اینان برایشان عذاب بزرگی است».
و میفرماید: ﴿إنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ﴾ [الأنعام: ۱۵۹] «به راستی کسانی که آيين خود را پراکنده ساختند و دسته دسته شدند، تو را با آنان هيچ گونه کاری نيست».
و میفرماید: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ۳۰ مُنِيبِينَ إلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ۳۱ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ۳۲﴾ [الروم: ۳۰-۳۲] «پس روی خود را با حقگرایی (و اخلاص) به سوی دین آور، فطرت الهی است، که (خداوند) مردم را بر آن آفریده است، دگرگونی در آفرینش خدا نیست، این است دین استوار، و لیکن بیشتر مردم نمیدانند. به سوی او باز گردید، و از او بترسید، و نماز را بر پا دارید، و از مشرکان نباشید. از کسانی که دین خود را پاره پاره کردند، و فرقه فرقه شدند، و هر گروهی به آنچه نزد خود دارند، خوشحالند».
برای اینکه هر یک از مشرکان، خدایی را میپرستد که باب هوای نفسش است، چنانکه خداوند در آیهی اول فرمود: ﴿كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إلَيْهِ﴾ [الشوری: ۱۳] «بر مشرکان گران است آنچه شما آنها را بدان دعوت میکنید».
و میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ۵۱ وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ۵۲ فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ۵۳﴾ [المؤمنون: ۵۱-۵۳] «ای پیامبران! از (غذاهای) پاکیزه بخورید، و کار شایسته انجام دهید، بیشک من به آنچه انجام میدهید، آگاهم. و بیگمان این امت شما، امت واحدی است، و من پروردگار شما هستم، پس از من بترسید. پس آنها در میان خود در کار (دین) شان فرقه فرقه و پراکنده شدند، و هر گروه به آنچه نزد خود دارند، خوشحالند».
پس آشکار میشود که سبب اجتماع و الفت، جمع شدن به دور دین و عمل به همهی آن است و سبب تفرقه، ترککردن پندی است که بنده (عبد) به آن امر شده و بغی بینشان است. و نتیجهی جماعت، رحمت خداوند و رضوانش و صلواتش بر بندگان و خوشبختی در دنیا و آخرت و رو سفید شدن است و نتیجهی تفرقه، عذاب خداوند و لعنتش و رو سیاهی و برائت رسول صلی الله علیه وسلم از آنان است و این یکی از دلایلی است که اجماع، حجتی قاطع میباشد؛ برای اینکه هرگاه آنان جمع شدند، با آن (اجماعشان) مطیع خداوند هستند و مورد رحمت واقع میشوند. پس انجام عبادت خداوند و مشمول رحمت شدن او، با انجام کاری اعتقادی یا قولی یا عملی که خداوند به انجام آن امر نکرده است بوجود نمیآید. پس اگر بر قول یا عملی جمع گشتند که خداوند به آن امر نکرده بود، آن طاعت الله محسوب نمیشود و سببی برای رحمت او نخواهد بود و ابوبکر عبد العزیز به این موضوع در اول «التبیه» احتجاح کرده و این نکته را یادآوری کرده است.
[۱] ترجمۀ فارسی مجموع الفتاوی جلد اول (کتاب توحید الوهیت)