شناساندن سلفيون آل سعود(جامی گری و مدخلیسم) به مردم ( قسمت اول )
نوشته : شيخ ابن محمود عربی حفظه الله
مترجم : ابوبصير بيساراني
اين مقاله به خاطر درخواست چند برادر ي نوشته شده است كه ، از دست پاره اي از گرد و غبار و مه فكري ناشي از چگونگي برخورد با فرقه ي جامي كه در ميدان تبليغاتي و رسانه اي و شبكه هاي اينترنتي پخش مي شود، مي نالند .
به همين جهت برادران از من خواستند احوال و واقعيت اين فرقه ي بدعي ، كه هدفشان انهدام یکپارچگی مسلمانان و ايجاد تفرقه و همچنين انحراف فكري آنان و مشغول نمودن مسلمين به خودشان به جاي مشغول شدن به حل معضل دشمنان اشغالگري كه وطنشان را به تصرف خود در آورده اند ، می باشد را به صورت مختصر روشن نمایم .
و اگر ترس از اين نبود كه حيله و مكر اين آمهاي خود فروخته ی بی ارزش بر سر مردم عوام مسلمان گسترش يابد ، خود را به اين گونه افراد مشغول كردن جوري مسخره و هدر دادن زمان است . راي برادران بر اين بود كه مقاله اي وجود داشته باشد و و حال اين فرقه ي گمراه از راه به در را روشن نموده و مردم را از اين فرقه و منهج و مبلغانشان هوشيار و آگاه بگرداند ، چون احتمال دارد كسي كه داراي علم و اگاهي شرعي نباشد و ريز و درشت را از هم تشخيص ندهد و گولشان را بخورد …..
شروع مي كنيم به شناساندن اين فرقه :
۱ . “الجامیة” فرقهی گمراهي است كه “محمد أمان الجامي الحبشي” آن را بنيان نهاده كه در شهر مدينه ساكن بوده و در سال ۱۴۱۶ ه . قمري مرده است ، برخي بر اين باورند كه سرآغاز پيدايش اين فرقه به جنگ دوم خليج فارس در سال ۱۴۱۱ بر مي گردد . اين هم به اين دليل است كه بسياري از علما از اينكه آمريكا وارد خاك “جزيره العرب ” شود مخالفت نموده و اين اشغالگري را رد نموده و محكوم نمودند ، اما فرقه ي جاميت تبديل به سلاح وزارت داخلي آل سعود بر عليه اين علماء گشت و “محمد الجامي” گزارش اين شيوخ و علمائي كه سياستهاي آل سعود را رد مي نمودند را به وزارت داخلي ارسال مي كرد . پس از مرگ وي “ربیع بن هادي المدخلي” جانشين وي شده و رهبريت اين فرقه را برعهده گرفت كه وی نیز نقش همان بازنده را عمل نمود .
۲ – پس از بررسي و تحقيق در سخنرانيها و مقالات پيشواي معاصر جهاد دكتر عبدالله عزام رحمه الله برايم روشن شد كه ” جاميت ” قبل از جنگ دوم خليج درست شده است و با تاكيد بر چند سال آخر ي كه از جهاد افغانستان بر عليه حكومت سوسياليستي شوروي مانده بود در مي يابيم كه جامي ها به شهر پيشاور مي رفتند و جوانان را از جهاد مسلحانه بر عليه اشغالگران سوسياليست در افغانستان سرد مي نمودند ، وعلاوه بر آن در كشورهاي خليج فعاليت داشتند و با آوردن بهانه ها و شبهات متعددي از جمله اينكه
* مردم افغانستان مشرك و قبر پرست و…هستند
* و جنگ افغانستان جنگي اسلامي نيست ،
* و بسياري از رهبران جنگ افغانستان از نظر عقيده سالم نبوده و يا با بعضي از كشورهاي خارجي در ارتباط هستند
* و چندين شبه و بهانه ي ديگر
مردم را از دادن كمكهاي مادي هم منصرف مي كردند و عاملي شدند جهت سرد نمودن بسياري از مردم از پشتيباني كردن و ياري رساندن به جهاد افغانستان در سالهاي پايانيش .
دكتر عبدالله عزام رحمه الله از كار اينها بسيار گله داشت ( به تفسير “في ضلال سورة التوبة” نگاه كن ) و دكتر رحمه الله نمي دانست كه اين فرقه ي گمراه دختر سازمان اطلاعات سعودي است . و اين فرقه ي گمراه از فرزندان وزير داخلي سعودي است كه به دنيا امده و توليد شده اند . همچنانكه قاديانيها از فرزندان انگليس بود و توسط آنها توليد شده اند .
۳ – جامي گري با مخالفت كردن با رمزهاي جهاد افغانستان و سرد نمودن مردم از اين جهاد مبارك شروع شد ، عامل كثيفي در دست نصراني هاي غربي و صهيونيسم جهاني بودند و پس از آن مخالفت كردن با مبلغين و علمايي چون “سفر الحوالي” و “سلیمان العودة” و غيره كه نسبت به ورود سپاهيان نصراني به جزيره العرب و خليج فارس اعتراض داشتند .
به دنبال این، جامی ها گشتند و چنين تعين كردند كه چون استاد “سفر الحوالي” و “سلیمان العودة” ، شيخ “محمد بن سرور زین العابدین” است با آنها به دشمني پرداخته و اين دو عالم و دنباله روان آنها را ” سروري ” نام گذاري كردند . سپس گشتند و ديدند كه ريشه ي گفته هاي سروريه به ” سيد قطب ” بر مي گردد به همين دليل همه ي آنها را ” قطبي ها ” نام گذاري گردند ، دوباره گشتند و به شيوه اي وسيعتر ديدند كه ” قطبيت ” جريان و نهضتي حزبي است ، به همين دليل مخالفان خود را ” حزب گرايان ” نام گذاري كردند . وسيد قطب چون مردم را به اسلام حركي و نهضتي در برابر سستي و ايستايي دعوت مي كرد به همين دليل باز به مخالفين گفتند ” نهضتي ها و جنبشي ها ” !! .
به همين شيوه جهت درست كردن لقب و كاستن احترام مردم( كه سرمايه ي آنهاست !!) در ترقي مداومند . اين مقیاسهای مخصوص آنهاست .
۴ – از تاريخ اينها مشخص است كه اينها : فرقه اي سياسي هستند كه با لباسي عقيدتي روپوش شده اند كه وزارت داخله ي ” سعودي ” جهت برآورده كردن چند هدف آمريكائي و صهيونيستي عليه جهاد مبارك افغانستان درستشان كرده است .
جامي گري در ابتدا شروع كرد به جنگ رواني و شايعه پركني و تهمت زدن به رهبران مجاهدين افغاني ، سپس اتهاماتش را متوجه كل جهاد افغانستان نمود ، سپس اتهامات را متوجه فرمانده هان مجاهد عرب نمودند ، سپس حملات خود را به طرف علما و خطيباني متوجه نمودند كه مخالف حظور آمريكائيان در جزيره العرب و خليج فارس بودند ، سپس به جنگ رواني عليه تمام مجاهدين اعم از عرب و غير عرب در سراسر دنيا و بخصوص آنهايي كه در افغانستان و عراق بر عليه آمريكائيان مي جنگند پرداختند ،و در نهايت اتهامات و ترور شخصيتي خود را متوجه تمام علماء و دانشمنداني نمودند كه در ميدان دعوت اسلامي به شيوه ي اهل سنت به فعاليت مي پردازند .
۵ – حكومت آل سعود جهت قانع نمودن مردم براي اجرائي كردن احكام غير اسلامي اش به بهانه ي واجب بودن اطاعت از اميران و حكام در تمام شئون زندگيشان ، از اين فرقه ي گمراه سود و استفاده ي زيادي نموده است . حكومت آل سعود هم ، به آنها پول و مقامات مختلفي را مي دهند و به آنها اجازه مي دهند كه در منبرهاي مساجد و رسانه هاي اطلاع رساني و تبليغاتي كار كنند .
تهديد واقعي اين فرقه ي گمراه از آن جهت است كه در مراكز علمي پخش شده اند و اين مراكز زنده ي علمي را در جزيرة العرب ، نظارت كرده و برعليه علماء و دانشمندان به مراكز اطلاعاتي گزارش مي فرستند . اكثر اين گزارشها نيز دروغ و جعلي هستند كه در ميان مردم فاش شده است .
به همين دليل بر دانشجويان و داعيان لازم است كه نسبت به اين فرقه ي گمراه هوشياري بيشتري به خرج داده و مردم را نسبت به آنها آگاه نموده و لگد جانانه اي به افكار و انديشه هاي آنها زده و با آنها قاطي نشوند . مراكز سكولار غربي هم ماهيت اين گروه گمراه برايشان آشكار شده است ، به همين دليل به حكومتهاي غربي سفارش و توصيه كردند كه از اين فرقه جهت انهدام و مبارزه با جريان بيداري اسلامي و مجاهدين فرقه ي ناجيه استفاده نمايند . گزارشاتي كه انقلابيون مصري به دست آورده اند گوشه اي از اين توطئه ي كثيف و وحشتناك را آشكار مي نمايد .
منهج و روش كار جامي ها :
۱ – جاميها :
- در برابر داعوتگران و مجاهدين خوارجند ،
- و در برابر حكام مرجئه و صوفي اند ،
- و در برابر جماعتهاي اسلامي روافض هستند ،
- و در برابر يهود و مسيحيان و ديگر كفار جبري اند ،
- نسبت به دو وحي اشعري اند و سخنان علما را به آرزو و ميل خودشان تاويل مي كنند ،
- در مسئله ي جهاد قادياني هستند ،
- و موضع آنها در برابر آمريكا همان موضعي است كه قادياني ها در برابر انگليس گرفته اند .
۲ – جاميت :
نسبت به كار جمعي كافر و انكار شرعي بودن جماعتهاي اسلامي را مي كنند و بر اين باورند كه اينگونه جماعتها بدعتي هستند و عليه مسئولين و حكام قيام كرده و خارج شده اند ، نسبت به كارهاي خوب اين جماعتها كورند و چشم پوش ؛ و غير از اشتباهات آنها از چيز ديگري صحبت نمي كنند . و با بزرگ نمايي كردن اين اشتباهات چنين وانمود مي كنند كه اينگونه جماعتها بر اساس اين اشتباهات بنا شده اند .
۳- جامي گري به نظرش روا و شايسته نيست كه پيروانش در مورد مسائل سياسي و فقه واقع ، سخن و تاملي داشته باشند ؛ و اين كار را مختص مسئولين و حكام مي دانند كه هيچ کس حق ندارد در اين مورد با مسئولين رقابت نمايد . و به مريدانشان چنين قبولانده اند كه مشغول شدن به اين كارها زمان و انرژي به هدر دادن است وعلاوه بر آن بدعت بوده و جزء فتنه ها نيز مي باشد !!.
۴- بر اين باورند كه جهاد كردن در اين عصر از ويژگيهاي مختص مسئولين و حكام است و كسي حق ندارد بدون اجازه ي آنها از نفس خودش دفاع نمايد ، و جهاد ( طلب و دفع ) را به بهانه ي اينكه مسلمين توانائيش را ندارند كنار نهاده اند ، و گفتند جهاد كردن در افغانستان و عراق به خاطر نبودن پرچمي راست و عدم اجازه ي مسئولين !!! فتنه است . از خشن ترين انسانها هستند نسبت به انكار كردن جهاد مجاهدين ، اينها در اين مورد نزديكترين كسان به قادياني ها هستند .
۵- جامي ها بر اين باورند كه جاسوسي كردن مسلمين و گزارش دادن وقايع و حرفها به سلطان از واجبترين واجبات است ، اينها در اين عصر از سازمان اطلاعات طاغوتها ترسناكترند ، چونكه اينها با دانشجويان و علما و داعيان ارتباط دارند . در حديثي آمده است : يقول: “لا يدخل الجنة قتات”, قال سفيان: والقتات النمام. (قال الترمذي حسن صحيح. وهو عند البخاري وأبي داود وعن مسلم بلفظ “النمام””.”مرّ رجل على حذيفة بن اليمان, فقيل له: إنّ هذا يبلع الأمراء الحديث عن الناس, فقال حذيفة: سمعت رسول الله
مي فرمود: “قتات وارد بهشت نمي شود ”، سفیان گفت: قتات يعني سخن چين و نمام “دوزبان””. اين فرموده در مورد كسي است كه حرف حق را براي حاكم شرعي ببرد ، حالا كسي كه حرف نادرست و دروغ را نزد حاكم غير شرعي ببرد بايد چه جايگاهي داشته باشد ؟! و مفتي جاميها به نام “النجمي” به واجب بودن خبر رساني به حكومتها ي كافر و اشغالگر غربي بر عليه مجاهدين مسلمان فتوا داد و گفت اين از باب نهي كردن از منكر !!! است . سخن چيني و دوزباني نزد اينان دينداري است همچون تقيه نزد غلات .
۶- و از عقايدشان است ،
- گفتار ناپسند گفتن نسبت به داعيان و تمام كساني كه با آنها همفكر نيستند ،
- وصف نمودن غير هم فكرهايشان به اهل بدعت و گمراهي
- درست كردن لقب و برچسب براي مخالفين
- دنبال اشتباهات مخالفين گشتن و بزرگنمائي اين اشتباهات كوچك جهت دور نمودن مردم از آنها
- غيبت كردن از مخالفين نزد مسئولين و حكام براي اينكه ضربه اي به آنها وارد نمايند
- دست جلو انداختن در مخالفت كردن و دشمني كردن با داعيان و مجاهدين قبل از مخالفت با يهود و نصارا آنهم به بهانه ي حفظ كردن “أصل الدین”!!
و منظور ما در اينجا از كلمه ي داعيان : كساني هستند كه حكام موجود از آنها راضي نيستند . به همين دليل مشكل است كه عالم و دانشمند و داعي وجود داشته باشد كه از دست اينها سالم مانده باشد ، اينها بيشتر شبيه غلات هستند كه بيشتر ياران خودشان را نيز تكفير نمودند .
۷ – هر كسي كه با يكي از اساسهاي منحرف آنها مخالفت نمايد به كلي وي را پشت گوش انداخته و هيچ چيزي را از وي قبول نمي كنند ، و هر كسي كه در پوچيات و گمراهي هايشان هم فكرشان نباشد ؛ سريعا متهم مي شود به بدعت گرا ، گمراه ، خوارج ، قطبي ، سروري ، حزب گرا و…. و الفاظي ديگر از اين قبيل كه آنها حفظش كرده و اغلب معني شان را نيز نمي دانند .
جامي گري به بيماري گرفتارند كه شيخ ” بكر أبو زید” رحمه الله آنرا در كتاب ارزشمندش تحت عنوان “تصنیف الناس بین الظن والیقین” كه كتابي ناياب و ارزشمند است به ” وظيفه ي ابليسي ” نام برده است .
جامي گري با اين ويژگيشان شبيه خوارج هستند . خوارج نيز بر اين قاعده ي بدعي هستند كه ” هر كسي دچار گناه شود و يا اشتباه كند گمراه گشته است ” . البته بر اين مبناء تما م كساني ، غير از خودشان ، كه دچار اشتباه مي شوند گمراهند !! و تا زماني از اين قاعده ي انتقائي ( دست چين كردن ) استفاده مي كنند كه با آرزوها و اهداف پليد اربابان و درون بيمارشان سازگار باشد .
۸- جامي گري فرقه اي است كه ” آل سعود ” را اله و رب مي داند هرچند كه به ظاهر به سوی توحيد هم دعوت مي كند . حقيقت توحيد مورد نظر جامي گري اين است :يكتا دانستن ” آل سعود ” در اطاعت كردن ، حالا اگر كسي مي خواهد كه جامي ها را عصباني كند تنها كافي است كه در مورد جرمهاي فاحش آل سعود نقد يا ايرادي بگيرد . در نظر اينان هركسي كه به آشكارا ” آل سعود ” را نصيحت نمايد ، بايد فورا متهم شود به خوارج و گمراه و گمراه گر و اهل فتنه و آشوب !!!
عده اي نسبت به اينكه گفته شده است كه جامي گري ” آل سعود ” را اله وخدا مي دانند اعتراض دارند . حالا ما مي گوئيم : ” آيا حلال را برايشان حرام و حرام را برايشان حلال نمي كنند و جامي ها نيز دنبالشان نمي افتند ؟ اين پرستش آنها است ، اين پرستش آنها است ” جاميها هميشه با مسئولين و حكام هستند چه در حلال كردنهايشان و چه در حرام كردنهايشان.
۹- نيتهاي پيروان جاميگري در تملق و چاپلوسي كردن و پشتيباني از ” آل سعود ” به تعداد افرادهايشان متفاوت است : در ميان آنها كساني يافت مي شوند كه در قبال كارش درخواست تابعيت سعودي را دارد ( كه بيشترشان در اردن و يمن و الجزائر هستند ) ، و در ميان آنها كساني هستند كه درخواست مقام و منصب مي كنند ، و عده اي هم به خاطر پول ، و گروهي نيز به خاطر نفرت و كينه و حسودي كه نسبت به دوستان و رفقايشان در دل دارند ، و عده اي هم به خاطر تمام موارد ياد شده وارد این جریان فاسد شده اند . همگي اینان جزوهمان مزدوراني هستند كه ” آل سعود ” آنها را به عنوان سربازاني جهت مبارزه و مخالفت كردن با مجاهدين و اصلاحگران تحت شعار دروغين دعوت به توحيد و امر به معروف و نهي از منكر به كار گرفته است . اما رده هاي پائين و عوام اينها بر اين باورند كه كه حكومت ” آل سعود ” در اين عصر تنها حكومت شرعي بر روي زمين است !