اي اهل جهاد: كافران را مغلوب كنيد (۲) / توصيه هايي براي اهل جهاد در دارالکفرهای سکولار و طاغواتهای عرب آل سعود و خلیج
نويسنده: حمد بن عبد الله
مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ” بيساران
- از ديگر چيزهايی كه دشمنان خدا را به خشم میآورد هجرت از ديار کفر به ديار اسلام است و يا هجرت به سرزمينی كه در آن بتوانيد خداوند عز و جل را بدون آزار و اذيت كافران عبادت كنيد:
خداوند ميفرمايد: «وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ وَكَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا»( نساء: ۱۰۰) «كسي كه در راه خدا هجرت كند ، سرزمينهاي فراخ و آزادي فراوان ميبيند كه بيني دشمنان را به خاك مذلّت ميمالد ، و گشايش و آسايش خواهد يافت . و هر كه از خانه خود بيرون آيد و به سوي خدا و رسول هجرت كند ، و سپس مرگ او را دريابد ، اجر او بر عهده خدا است ، و خداوند بسي آمرزنده و مهربان است .»
در هجرت مسلمان نوعی ذليل كردن كافران وجود دارد و از سخت ترين چيزهايی كه آنان را ذليل ميكند ترك كردن ايشان و هجرت از ديارشان است. نگاه كن وقتي كه رسول خدا صلی الله علیه و سلم خواست به مدينه هجرت كند، مشركان برای كسی كه رسول خدا صلی الله علیه و سلم و يا یارش را زنده يا مرده بياورد، صد شتر جايزه تعيين كردند. همچنين مشركان براي نجاشی پيغام فرستادند كه مسلماناني كه به حبشه هجرت كردهاند را تسليم نمايد و هدايايی به او دادند تا آن ها را تسليمشان كند و گفتند: “ای پادشاه او جوانان نادان ما را تشويق به آمدن به ديار تو كرده است، آنان دين قوم خود را ترك كردهاند و به دين تو هم درنيامدهاند و دين ساختگيای را آوردهاند كه نه ما آن را ميشناسيم و نه تو. ما به خاطر آنان بزرگان قومشان از جمله پدران و عموها و خانواده ی شان را به سوی تو فرستاديم تا به ايشان تحويلشان دهي.به طور قطع آنان بر احوال فرزندان خود بيناتر و بر عيوبشان آگاه تر هستند و درباره ی آن ملامتشان كرده اند”. (احمد، به سند صحیح)
آنچه گذشت دال بر اين است كه هجرت، خشم دشمنان خدا را بر می انگيزد و هر آنچه كه دشمنان خدا را به خشم آورد وسيلهای ست برای تقرب جستن بنده به خدايش.خداوند ميفرمايد: «ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لاَ يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلاَ مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَطَؤُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلاَ يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ * وَلاَ يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلاَ كَبِيرَةً وَلاَ يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»( توبه: ۱۲۰) «چرا كه هيچ تشنگي و خستگي و گرسنگي در راه خدا به آنان نميرسد ، و گامي به جلو برنميدارند كه موجب خشم كافران شود ، و به دشمنان دستبردي نميزنند ( و ضرب و قتل و جرحي نميچشانند و اسير و غنيمتي نميگيرند ) مگر اين كه به واسطه آن ، كار نيكوئي براي آنان نوشته ميشود ( و پاداش نيكوئي بدانان داده ميشود ) . بيگمان خداوند پاداش نيكوكاران را ( بيمزد نميگذارد و آن را ) هدر نميدهد . ( همچنين مجاهدان راهحق ) هيچ خرجي خواه كم خواه زياد نميكنند ، و هيچ سرزميني را ( در رفت و برگشت از جهاد ) نميسپرند ، مگر اين كه ( پاداش آن ) برايشان نوشته ميشود ، تا ( از اين راه ) خداوند پاداشي نيكوتر از كاري كه ميكنند بديشان دهد .»
- آنچه به شدت دشمنان خدا را خشمگین می کند، جنگيدن با آنان و تهديد كردنشان است:
. قال رسول الله صلى الله عليه وسلم وهو يطوف بالبيت: (يا معشر قريش أتسمعون؟! والذي نفس محمد بيده لقد جئتكم بالذبح)،
پيامبر صلی الله علیه و سلم در حالي كه خانه ی خدا را طواف ميكردند فرمودند: “ای قريشيان آيا صدايم را ميشنويد؟ سوگند به آنكه جان محمد در دست اوست كه من برای شما سربریدن آوردهام”. از آن پس اشراف قريش ترسيدند و رفتارشان با او تغيير كرد. نصوص بسیاری درباره ی سختگيری و شدت عمل بركفار، ذكر شده و اين از بزرگ ترين وصف برای مومنان است. بر عكس منافقان كه اهل سازگاری و تسامح و خواری برای كافران هستند. خداوند متعال در توصيف پيامبر صلی الله علیه و سلم و يارانش فرموده است: «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ»( فتح: ۲۹) «محمد فرستاده خدا است ، و كساني كه با او هستند در برابر كافران تند و سرسخت ، و نسبت به يكديگر مهربان و دلسوزند .» اين صفت به همراه كثرت عباداتی كه انجام ميدهند، چنانكه خداوند در اين آيه ی شريفه ذكر كرده است، چيزی ست كه دشمن را به خشم ميآورد و خداوند در آخر آيه ميفرمايد: «لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ»( فتح: ۲۹) «تا بدان سبب كفار را به خشم آورد» و هر كه اين دستورات را انجام دهد خداوند به او وعدهای بزرگ داده است. چنانكه فرموده است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا»( مائده: ۹) «خداوند به كساني كه ايمان بياورند و كارهاي شايسته انجام دهند ، وعده ميدهد كه آمرزش ( او گناهانشان را دريابد ) و پاداش بزرگي ( و ثواب فراواني ) از آن ايشان باشد .»
پس وصف مومنان كامل اين است كه بر كافران خشن، بي رحم، خشمگين، عبوس و سختگير و جنگجو باشند. خداوند متعال ميفرمايد: «فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»( مائده : ۵۴) «خداوند جمعيّتي را ( به جاي ايشان بر روي زمين ) خواهد آورد كه خداوند دوستشان ميدارد و آنان هم خدا را دوست ميدارند . نسبت به مؤمنان نرم و فروتن بوده و در برابر كافران سخت و نيرومندند . در راه خدا جهاد ميكنند و به تلاش ميايستند و از سرزنش هيچ سرزنشكنندهاي ( در اطاعت از فرمان يزدان ) هراسي به خود راه نميدهند . اين هم فضل خدا است ( كه كسي داراي چنين اوصافي باشد ) ؛ خداوند آن را به هركس كه بخواهد ( به خير و خوبي نائل شود ) عطاء ميكند . و خداوند داراي فضل فراوان و ( انعام بيشمار است ، و از مستحقّان آن ) آگاه است .»
و خداوند در حالي كه به رسول خود دستور به جنگيدن و خشونت بر آنان می دهد، می فرمايد: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ»( توبه: ۷۳) «اي پيغمبر ! با كافران و منافقان جهاد و پيكار كن ( تا ايشان را از كفر و نفاق برگرداني ) و بر آنان سخت بگير و ( با ايشان خشن باش . اين مجازات كنوني ايشان است و در آخرت )» وكما روى مسلم من حديث أبي هريرة رضي الله عنه أن النبي صلى الله عليه وسلم قال: (لا تبدأوا اليهود والنصارى بالسلام واضطروهم إلى أضيق الطرق).و چنانكه مسلم از حديث ابو هريره نقل كرده، پيامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: ” با يهود و نصاری سلام را آغاز نميكنند ( مسلمین ابتدا به کفار سلام نمی کنند ) ، آنان را در راهها به سخت ترين شيوهها وادار كنيد”.
اين زندگي كفار و منافقين در دنياست. قطع كردن سرهايشان و تقرب جستن بدین وسيله به خداوند و نيز بوسيله ی خوار گردانيدن آنها با قدرتمندانه جزيه گرفتن از آنان در حالي كه ذليلانه آن را می پردازند. همچنانكه خداوند متعال فرموده است: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه»( انفال: ۳۹) «و با آنان پيكار كنيد تا فتنهاي باقي نماند ( و نيروئي نداشته باشند كه با آن بتوانند شما را از دينتان برگردانند ) و دين خالصانه از آن خدا گردد ( و مؤمنان جز از خدا نترسند و آزادانه به دستور آئين خويش زيست كنند ) .»اما در زندگی اخروی، فرجامشان جهنم است و این سرنوشت بدی ست و هر كه را خدا ناتوان و خوار گرداند، بزرگ كننده (احترام گذارنده ای) ندارد. نصوص بسیاری به شکل متواتر در لزوم جنگيدن با كافران در هر سرزميني آمده است.
تا زماني كه جزيرة العرب توسط پيامبر صلی الله علیه وسلم تطهير نشد، ايشان وفات نيافتند و و خداوند به وسيله ی او پشت كافران و ملحدان را به خاك ماليد و عصيانگران و منافقان را سركوب كرد.
وهكذا صديق هذه الأمة؛ أبو بكر رضي الله عنه لما تولى، وقد مال الدين ميلةً كاد أن ينجفل، فثبته الله تعالى به، فوطد القواعد وثبت الدعائم، ورد من شرد عن الدين وهو راغم، بقتاله للمرتدين عن الإسلام، فحينما قاتل أهل الردة؛ بين الحق لمن جهله، وأدى عن الرسول ما حمله، قائماً بسيف الردة على المرتدين، استدلالاً بقول النبي صلى الله عليه وسلم: (من بدل دينه فاقتلوه) [رواه البخاري عن ابن عباس].
ابوبكر رضی الله عنه، صديق امت اسلامی نيز وقتی به خلافت رسيد، همينطور بود. در آن زمان دين چنان منحرف شده بود كه نزديك بود از هم بگسلد و خدا به وسیله ی او آن را تثبيت كرد و و قواعدش را محكم و پايه هايش را تثبيت نمود و با جنگيدن عليه مرتدان، هر كه را از دين خارج شده بود، مجبور به بازگشت كرد. هنگامی كه با مرتدان جنگيد، حق را برهر كس آن را نميدانست، آشكار كرد و آنچه را از رسول الله صلی الله علیه و سلم آموخته بود، به جا آورد، با بر كشيدن شمشير رده عليه مرتدان و با استناد به اين گفته ی پيامبر صلی الله علیه و سلم كه فرموده اند: “هر كه دينش را عوض كرد او را بكشيد” (بخاری از ابن عباس)
وهكذا أحل رسول الله دماء أهل الردة بقوله: (لا يحل دم امرئ مسلم يشهد أن لا إله إلا الله وأني رسول الله إلا بإحدى ثلاث؛ النفس بالنفس، والثيب الزاني، والتارك لدينه المفارق للجماعة) [رواه البخاري ومسلم من حديث ابن مسعود].
و اينگونه رسول خدا صلی الله علیه و سلم خون مرتدان را با اين سخن حلال گردانيد: “ريختن خون مسلماني كه شهادت به يگانگي خدا و رسالت پيامبر داده است حلال نيست، مگر در يكی از اين سه حالت: در مجازات كسي كه قتل نفس كرده، انسان محصن (کسی که قبلا زن یا شوهر داشته باشد ) زنا کند و كسي كه جمعيت مسلمان را ترك كرده و از دينش خارج شود”. (روایت بخاری و مسلم از حدیث ابن مسعود)
وأخرج أهل السنن عن عثمان رضي الله عنه قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: (لا يحل دم امرئ مسلم إلا بإحدى ثلاث؛ كفر بعد إسلام، أو زنى بعد إحصان، أو قتل نفس بغير نفس).
اهل سنن از عثمان رضی الله عنه آوردهاند كه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: “خون انسان مسلمان جز به يكي از اين سه طريق حلال نميشود، كفر بعد از اسلام آوردن، زنا پس از محصنه شدن و قتل نفس” و در همين باب از عايشه و ديگران نيز سخن آمده است.
اي مجاهد هر گاه دشمني و كينه و تكفير و جنگ با کفار و بيزاری از آنان را آشكارا اعلام كردی، خشم ايشان شدت می یابد. ای مسلمان بايد با اين كفار بجنگی و در هر سرزمينی به دنبال آنها بروی تا درجاتت افزون گردد و گناهانت بريزد، جنگيدن با آنان سبب جدايی از دوزخ است، زيرا بهشت زیر سايه ی شمشيرهاست.
اگر تو را كشتند، بر تو مبارك باد! به خدا كه شهادت و برگزيده ی خدا شدن از آن تو شده است، مرگي كه سيدالبشر آرزوی آن را داشت و به خدا قسم اين سريع ترين راه برای رسيدن به بهشت و نجات از آتش جهنم است و آسان ترين نوع از انواع مرگ هاست وقتی که با آن ها بجنگی در حالی که صبور و إن قاتلتهم صابراً محتسباً مقبلاً غير مدبر كه بازگشتي نخواهي داشت تا نام خداوند بزرگ بماند، خداوند در اين باره ميفرمايد: «قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ * وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَيَتُوبُ اللّهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»( توبه: ۱۴- ۱۵) «( اي مؤمنان ! ) با آن كافران بجنگيد تا خدا آنان را با دست شما عذاب كند و خوارشان دارد و شما را بر ايشان پيروز گرداند و ( با فتح و پيروزي مؤمنان بر كافران ) سينههاي اهل ايمان را شفا بخشد ( و بر دلهاي زخمي ايشان مرهم نهد و درد ديرينه اذيّت و آزار كفّار را از درون آنان بزدايد ) .* و كينه را از دلهايشان بردارد ( و شادي پيروزي را جايگزين آن گرداند . همه بايد بدانند كه ) خداوند توبه هر كس را بخواهد ( و شايستهاش بداند ) ميپذيرد ( و لذا كافران ميتوانند تا دير نشده است از كفر دست بكشند و به سوي خدا برگردند و اسلام را بپذيرند ) . خداوند آگاه ( از كار و بار بندگان ، و در قانونگذاريها ) داراي حكمت فراوان است .»
و نيزميفرمايد: «فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاء اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ * سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ*وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ» ( محمد: ۴-۵-۶)« هنگامي كه با كافران ( در ميدان جنگ ) روبهرو ميشويد ، گردنهايشان را بزنيد ، و همچنان ادامه دهيد تا به اندازه كافي دشمن را ( با كشتن و زخميكردن ) ضعيف و درهم ميكوبيد . در اين هنگام ( اسيران را ) محكم ببنديد ، بعدها يا بر آنان منّت ميگذاريد ( و بدون عوض آزادشان ميكنيد ) و يا ( در برابر آزادي از آنان ) فديه ميگيريد ( خواه با معاوضه اسراء و خواه با دريافت اموال . اين وضع همچنان ادامه خواهد داشت ) تا جنگ بارهاي سنگين خود را بر زمين مينهد و نبرد پايان ميگيرد . برنامه اين است ، و اگر خدا ميخواست خودش ( از طريقهاي ديگري همچون طوفان و زلزله و سيل و غرق و به زمين فرو بردن ، و ساير بلايا و مصائب ، بدون جنگ شما ) از آنان انتقام ميگرفت . اما خدا خواسته است بعضي از شما را با بعضي ديگر بيازمايد ( و مؤمنان راستين را با جهاد با كافران امتحان نمايد ) . كساني كه در راه خدا كشته ميشوند ، خداوند هرگز كارهايشان را ناديده نميگيرد و بيمزد نميگذارد .* به زودي خداوند آنان را ( به سوي مقامات عاليه بهشت و گفتار نيك و كردار پسنديده ) رهنمود ميكند و حال و وضعشان را خوب و عالي مينمايد * و آنان را به بهشتي داخل خواهد كرد كه آن را بديشان معرفي كرده است ( واوصافش را توسط پيغمبران و كتابهاي آسماني بازگو نموده است ) .»
- و در پايان؛ كسی که ذلت را از امت اسلامی دور می كند:
بسيار شگفت زده خواهی شد وقتی ببینی به ملتی که رشد می کند، دستور به خلع سلاح داده شود، در حالی كه دشمن در سرزمين آن ها و مسلط بر آن ها ست. اين چيزی است كه نايف ابن عبد العزيز -ابو لهب زمان ما- بدان فرمان داده است و هر كه نزد او اسلحه يافت شود، به جريمه ی مالی و زندان تهدید می شود. دليل اين جريمه چيست؟ در مورد تملك سلاح، خداوند به بندگانش دستور داده تا آن رافراهم نمايند، اما بوش و بردهاش – عبد الله و نايف و امثالهم- از وجود اسلحه در دست بندگان مومن خدا ميترسند، تا دشمن در حالی بر آنان وارد شود كه تواني ندارند تا با آن از جان و شرف خود دفاع كنند . اين ماجرا، آنچه را مورخان دربارهء هجوم قوم تاتار به سرزمين مسلمانان نقل كردهاند، به ياد می آورد. آن جا كه از شدت خواری و خلع سلاح مسلمان سخن گفتهاند، آن جا كه زن يا مردی از قوم تاتار وارد خانه ی یکی از مسلمانان شد و در آن جا گروهي از مردان را يافت و به آنها گفت: “منتظر باشيد و رفت تا سلاح بياورد و همه را تا آخرين نفر –كشت”. اين چيزی است كه طاغوتيان امروز ميخواهند؛ می خواهند خون شما حلال و ريختن آبروتان مباح باشد. ای مردم جزيرة العرب، از خواب غفلت برخيزيد، صادقانه به سوی خدا برگردید و عزم جهاد كنيد و برای ديدار دشمن تجهيزات فراهم كنيد و حداقل اين است كه سلاحي فراهم كنيد تا خوار نشويد.امم پيش از شما،جز با ترك دينشان و بيزاری از جهاد با دشمن، خوار نشدند. آنجا كه خداوند تو را فرمان به مجهز شدن ميدهد: «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ»( انفال: ۶۰) «براي ( مبارزه با ) آنان تا آنجا كه ميتوانيد نيروي ( مادي و معنوي ) و ( از جمله ) اسبهاي ورزيده آماده سازيد ، تا بدان ( آمادگي و ساز و برگ جنگي ) دشمنِ خدا و دشمن خويش را بترسانيد »
خداوند بر حسب توان و امكان، امر به آماده سازی وسايل جنگ برای مبارزه فرموده است. قال صلى الله عليه وسلم وهو على المنبر لما تلى هذه الآية: {وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ}: (ألا إن القوة الرمي ألا إن القوة الرمي) [رواه مسلم].
پیامبر صلی الله علیه و سلم اين آيه ی شريفه را بر منبر تلاوت نمودند: «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ» «و هر قدرتی که در توان دارید برای مقابله با دشمنان آماده كنيد» و فرمودند: “آگاه باشيد كه منظور از قوت در اين آيه تير اندازی است”. (مسلم)
وقد بوب البخاري رحمه الله: (باب؛ التحريض على الرمي)، ثم ذكر حديث سلمة بن الأكوع رضي الله عنه.قال: (مر النبي صلى الله عليه وسلم على نفر من أسلم ينتضلون، فقال النبي صلى الله عليه وسلم: “أرموا بني إسماعيل فإن أباكم كان رامياً”).وعن عقبة بن عامر الجهني قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: (إن الله عز وجل يدخل بالسهم الواحد ثلاثة نفر الجنة؛ صانعه يحتسب في صنعته الخير، والرامي به، ومنبله، وارموا واركبوا وأن ترموا أحب إلي من أن تركبوا) [رواه أحمد وأبو داود، وبوب عليه؛ باب الرمي، والترمذي، وصححه، وبوب عليه؛ باب ما جاء في فضل الرمي في سبيل الله، وابن ماجه].
بخاری رحمه الله در باب “تشويق براي تير اندازی”، حديث سلمة ابن الاكوع رضی الله عنه را آورده است که: “پيامبر صلی الله علیه و سلم بر عدهای از قوم اسلم گذشت، كه داشتند با هم مسابقه ی تير اندازی می دادند، پيامبر صلی الله علیه و سلم به آنان فرمودند: “فرزندان اسماعيل تير اندازی كنيد، همانا پدرتان تير انداز بود”. عقبه بن عامر الجهني از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت می کند که فرمودند: “خداوند به خاطر يك تير (پيكان) سه نفر را وارد بهشت ميكند، سازنده ی آن به احتساب صنعت (عمل) خيرش، تير انداز و كماندارش. تير اندازی و سواركاری كنيد و تير اندازی نزد من محبوب تر از سواركاری است”. (احمد و ابو داود، این حدیث را در باب “تیر اندازی” آورده اند و ترمذی و ابن ماجه در باب “فضایل تیر اندازی در راه خدا”)
برادر مسلمان! ببین در این حدیث چه فضل و بخشش بزرگی وجود دارد، آن جا كه به واسطه ی فقط يك تير، سه نفر به بهشت وارد ميشوند، پس چگونه است حال تو اگر در راه خدا اسلحه و وسايل مربوط به تير اندازی فراهم نمایی و هر گاه درباره ی ميدان يا جبهه ی جهاد چيزی بشنوی به سوی آن بشتابی؟ اين فضل بزرگي است و خدا آن را به هر كه خودش بخواهد، عطا ميكند. حتي روايت شده كه پيامبر صلی الله علیه و سلم به سعد بن ابي وقاص فرمودند: “پدر و مادرم فدايت گردد، تير اندازي كن!” (بخاری و مسلم). قال النبي صلى الله عليه وسلم لسعد بن أبي وقاص: (ارم فداك أبي وأمي) [رواه البخاري ومسلم].
نصوص بسياری به شکل متواتر درباره ی فضیلت نگهداری از اسب و افسار زدن بر آن و بركت اين كار آمده است. اسب هر صبحگاه برای صاحب خود دعا ميكند. أخرج الإمام أحمد والنسائي عن أبي ذر رضي الله عنه قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: (إنه ليس من فرس عربي إلا يؤذن له مع كل فجر بدعوتين يقول: اللهم إنك خولتني من خولتني من بني آدم، فاجعلني من أحب أهله وماله إليه).
احمد و نسايی از ابوذر رضي الله عنه نقل كردهاند كه پيامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: “هيچ اسب عربيای نيست مگر اينكه هر صبحگاه از او دو دعا شنيده ميشود، كه ميگويد: خدايا تو از فرزندان آدم هر كه را خواستی نعمت بخشيدی، پس مرا از محبوب ترين دارايی اش قرار بده”.
وفي حديث عروة البارقي رضي الله عنه أن النبي صلى الله عليه وسلم قال: (الخيل معقودٌ في نواصيها الخير إلى يوم القيامة الأجر والمغنم) [متفق عليه].
و در صحيحين از ابن عمر نقل است كه پيامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: “در پيشانی اسبان تا روز قيامت خير و بركت است” و در حديث عروة البارقي رضی الله عنه آمده است كه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: “در پيشانی اسبان پيوسته خير و بركت هست تا روز قيامت كه به اجر و پاداش ميانجامد”. ( متفق علیه) ولهما عن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قال النبي صلى الله عليه وسلم: (من احتبس فرساً في سبيل الله إيماناً بالله وتصديقاً بوعده؛ فإن شبعه وريه ورثه وبوله في ميزانه يوم القيامة).
و نیز این دو نفر از ابوهريره رضی الله عنه نقل كردهاند كه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: “هر كه در راه خدا و به خاطر ايمان به خدا و وعدههايش اسبی را در حصاری نگاه دارد، همانا غذا دادن به او و سيراب كردنش و بیماریش و بول او در ميزان نگهدارنده اش (عمل خير ) خواهد شد”.
وروى أحمد في مسنده عن سهل بن الحنظلية قال: قال لنا رسول الله صلى الله عليه وسلم: (إن المنفق على الخيل في سبيل الله كباسط يده بالصدقة لا يقبضها).وفي المسند أيضاً عن عمر بن الخطاب رضي الله عنه قال: (أن علموا صبيانكم العوم ومقاتلتكم الرمي).
احمد در مسندش از سهل ابن حنظليه آورده است كه رسول الله صلی الله علیه و سلم به ما فرمودند: “كسي كه در راه خدا ازاسبان نگهداری میكند مانند انسان گشاده دستی است كه هرگز دست از بخشش بر نداشته است” و در مسند همچنين از عمر بن خطاب رضی الله عنه آمده است كه به نوجوانان خود شنا و به مبارزانتان تير اندازی بياموزيد.
حتي زنان صحابه نيز اسلحه ذخيره می كردند.
فعن أنس رضي الله عنه: (أن أم سليم اتخذت يوم حنين خنجراً، فكان معها، فرآها أبو طلحة، فقال: يا رسول الله! هذه أم سليم معها خنجر، فقال لها رسول صلى الله عليه وسلم: “ما هذا الخنجر؟”، قالت: اتخذته، إن دنا مني أحد من المشركين بقرت به بطنه، فجعل رسول الله صلى الله عليه وسلم يضحك، قالت: يا رسول الله! أقتل من بعدنا من الطلقاء، انهزموا بك، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: “يا أم سليم! أن الله قد كفى وأحسن”) [رواه مسلم].
از انس رضی الله عنه نقل شده كه در روز حنين ام سليم خنجری به همراه داشت، ابو طلحه او را ديد و گفت: اي رسول خدا ام سليم به همراه خود خنجری دارد، رسول الله صلی الله علیه و سلم به ام سليم فرمود: “اين خنجر چيست؟” گفت: “آن را برداشته ام تا اگر يكی از مشركان به من نزديك شد با آن شكمش را پاره كنم”. رسول الله صلی الله علیه و سلم شروع به خنديدن كرد. آن زن گفت: “يا رسول الله! من بردگانی (طلقاء:مكيان كافر) را كه از تو شكست خوردهاند، میكشم”. پس رسول صلی الله علیه و سلم فرمودند: “اي ام سليم! همانا خداوند ما را بس است و هر كار را به درستي انجام ميدهد”. (مسلم)
آيا فضلی بیش از آنچه در این نصوص آمد، وجود دارد؟
ای مسلمانان در ذليل كردن طاغوتيان، با ذخيره كردن اسلحه با يكديگر رقابت كنيد، حتی اگر براي خريد سلاح وسايل خانهات را بفروشی، کار زیادی نکرده ای. طاغوتيان چگونه شما را از داشتن سلاح منع ميكنند در حالی كه هرگز بدون همراهی محافظان خود، حركت نمي كنند و حتی هليكوپترها از بالا آن ها را حفاظت مي كنند و سلاح از آنها دور نمیشود، حتی بادیگاردهایشان نیز سلاح دارند و هواپيماهای طاغوتيان، آمادهاند تا وقتی دشمن آمد، فرار كنند. ای مردم جزيرة العرب، حتی كافران در سرزمین شما، جز با اسلحه در خيابان ها راه نمی روند، چه رسد به خانه هايشان و چه رسد به پايگاه های نظامی شان كه در دريا وخشكی شما را احاطه كرده است. جان و شرف شما نزد آنان، حتي با يك فلس (واحد پول معادل يك هزارم دينار) برابر نيست، پس چگونه فرمان تحويل دادن سلاح هايتان را اجابت ميكنيد. ذخيره ی اسلحه بر شما واجب است و حرام است که در خانه یا هر مکان دیگری که مختص به شماست، سلاح نداشته باشید. به دفاع از جان و شرف خود برخيزيد، تا اگر دشمن بر شما وارد شد، در مقابلش بايستيد، تهيه ی تجهيزات فرماني از پروردگار و رسول اوست. نبايد اين طاغوتيان شما را خوار بپندارند، امروز آنان شما را بيش از آنچه فرعون با بني اسرائيل كرد، تحقير كردهاند. فرعون فرزندان بنی اسرائيل را كشت، امروز ذلت به نهايت خود رسيده است و برخي از مردمی كه طاغوت، فرزندانشان را كشته است، نزد او می روند و از قتل اولادشان تشكر می کنند و تجديد بيعت می نمایند اما طاغوت به اين اكتفا نمی کند و حتي اين پدران و همراهانشان را به خاطر كمكاری در تربيت فرزندانشان توبيخ می کند. به خدا قسم، حقارتی بزرگ تر از این نیست، به جای اين كه خون بهای پسرشان را بخواهند، از طاغوت به خاطر اين كارش تشكر میكنند و طاغوت نيز تحقيرشان كرده و آنان را محكوم ميكند. آيا نميترسند كه دچار خواری و ذلتی شوند كه يهود بدان گرفتار شد؟ خداوند تعالي ميفرمايد: «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ»( ال عمران: ۱۱۲) «آنان هركجا يافته شوند ، ( مُهر ) خواري بر ايشان خورده است ؛ مگر ( اين كه از روش ناپسند خود دست بردارند و در اعمال خويش تجديدنظر كنند و ) با پيمان خدا ( يعني رعايت قوانين شريعت ) و پيمان مردم ( يعني رعايت مقرّرات ، خويشتن را از اذيّت و آزار در امان دارند)» و نيز ميفرمايد: «وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِم« ( حج: ۱۸) «و خدا هركه را بيارزش كند ، هيچ كسي نميتواند او را گرامي دارد »
از پروردگار بلند مرتبه ميخواهم با خشمگين كردن و تحقير نمودن دشمنان بر ما منت نهد و از او مسألت دارم كه ثبات در دينش و شهادت در راهش را باصبر و بدون بازگشت به ما عطا كند، همانا او به هر چيز توانا و شايسته ی استجابت دعای بندگان است.
درود خداوند بر پيامبر وهمه ی خاندان و يارانش باد.