أخلاق مجاهد ( قسمت پنجم )
نویسنده: ابوعمر السیف
مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ” بيساران
فصل:فضیلت نگهبانی در راه خدا
وعن ابن عباس رضي الله عنهما قال سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: (عينان لا تمسهما النار، عين بكت من خشية الله، وعين باتت تحرس في سبيل الله) [رواه الترمذي].
ابن عباس رضی الله عنهما روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:”دو چشم است که آتش آن ها را لمس نمی کند،چشمی که از ترس خداوند بگرید و چشمی که به خاطر نگهبانی در راه خداوند بیدار باشد.”(ترمذی)
وعن سهل بن الحنظلية رضي الله عنه؛ أنهم ساروا مع رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم حنين، فأطنبوا السير حتى كان عشية، فحضرت صلاة عند رسول الله صلى الله عليه وسلم فجاء فارس فقال: يا رسول الله إني انطلقت بين أيديكم حتى طلعت على جبل كذا وكذا فإذا أنا بهوازن على بكرة آبائهم بظعنهم ونعمهم وشائهم اجتمعوا إلى حنين فتبسم رسول الله صلى الله عليه وسلم وقال: تلك غنيمة المسلمين غدا إن شاء الله)، ثم قال: (من يحرسنا الليلة؟)، قال أنس بن أبي مرثد الغنوي: أنا يا رسول الله، قال: فاركب، فركب فرسا له وجاء إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم، فقال له رسول الله صلى الله عليه وسلم: (استقبل هذا الشعب حتى تكون في أعلاه، ولا نُغَرَّنَّ مِن قِبَلِك الليلة)، فلما أصبحنا خرج رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى مصلاه فركع ركعتين، ثم قال: (هل أحسستم فارسكم؟)، قالوا: يا رسول الله ما أحسسناه، فثوب بالصلاة، فجعل رسول الله صلى الله عليه وسلم يصلي وهو يلتفت إلى الشعب، حتى إذا قضى صلاته وسلم، قال: (أبشروا، فقد جاء فارسكم)، فجعلنا ننظر إلى خلال الشجر في الشعب فإذا هو قد جاء حتى وقف على رسول الله صلى الله عليه وسلم فسلم، فقال: إني انطلقت حتى كنت في أعلى هذا الشعب حيث أمرني رسول الله صلى الله عليه وسلم فلما أصبحت اطلعت الشعبين كليهما فنظرت فلم أر أحدا، فقال له رسول الله صلى الله عليه وسلم: (هل نزلت الليلة؟)، قال: لا، إلا مصليا، أو قاضيا حاجة، فقال له رسول الله صلى الله عليه وسلم: (قد أوجبت فلا عليك ألا تعمل بعدها) [رواه النسائي وأبو داود، واللفظ له].
سعد بن حنظلیة رضی الله عنه روایت می کند که در روز حنین به همراه رسول الله صلی الله علیه و سلم حرکت کردند و تا شب در راه بودند،وقت نماز،سوارکاری نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد و گفت : ” یا رسول الله در مقابل شما حرکت کردم تا این که به کوه رسیدم،هنگامی که در هوازن بودم،همه ی پدران و همسران و دارایی ها و چارپایانشان در حنین جمع بودند”.رسول الله صلی الله علیه و سلم لبخند زدند و فرمودند : ” آن ها غنیمت فردای مسلمانان هستند- ان شا الله – ” سپس فرمودند : “چه کسی امشب نگهبانی می دهد؟” أنس بن أبی مرثد الغنوی گفت : ” من یا رسول الله ” فرمودند :”سوار شو”،سوار بر اسب شد و نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد.رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:”در این دره حرکت کن تا به بالایش برسی،طوری که دشمن از این سمت ما را غافلگیر نکند”.صبح گاهان رسول الله صلی الله علیه و سلم برای نماز خارج شدند،دو رکعت نماز خواندند،سپس فرمودند:”آیا از سوارکارتان خبری دارید؟” گفتند:”یا رسول الله ما از او خبر نداریم”. رسول الله صلی الله علیه و سلم شروع کردند به نماز خواندن،در حالی که به دره رو می کردند تا این که نماز تمام شد.فرمودند:”بشارت باد! سوارکارتان آمد”.ما به سمت درختان دره نگاه کردیم و دیدیم که او آمد و نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم ایستاد،سلام کرد و گفت:”رفتم تا به بالای این دره رسیدم،جایی که رسول الله صلی الله علیه و سلم امر فرمودند،به هنگام صبح به دو سوی دره رفتم،نگاه کردم و کسی را ندیدم”.رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:”آیا شب پایین آمدی؟” گفت:”نه!مگر برای نماز یا قضای حاجت”.رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:”کار را خوب انجام دادی،بهشت بر تو واجب شد”.(نسایی،ابوداوود)
فأطنبوا السیر: در آن مبالغه کردند/برخی شتران به دنبال برخی دیگر حرکت کردند
بظعنهم: با زنانشان
الشعب: دره
و لا نغرن: ما را غافلگیر نکند
اوجبت: بر تو واجب شد
فصل: ایثار و برابری در جهاد
خداوند متعال می فرماید: “وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ”(حشر/۹)
و ايشان را بر خود ترجيح ميدهند ، هرچند كه خود سخت نيازمند باشند . كساني كه از بخل نفس خود ، نگاهداري و مصون و محفوظ گردند ، ايشان قطعاً رستگارند .
عن أبي سعيد الخدري رضي الله عنه، قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: (من كان معه فضل ظهر فليعد به على من لا ظهر له، ومن كان له فضل من زاد فليعد به على من لا زاد له)، قال: (فذكر من أصناف المال ما ذكر، حتى رأينا أنه لا حق لأحد منا في فضل) [رواه مسلم].
ابوسعید الخدری رضی الله عنه روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:”کسی که مال یا فضیلتی دارد باید آن را به کسی که ندارد بدهد و کسی که مال یا فضیلتی دارد باید بر آن بیافزاید و به کسی که بر آن نیافزوده است بدهد”.ابوسعید گفت:”پیامبر صلی الله علیه و سلم،گروه های ثروتمندان را یکی یکی نام برد تا این که متوجه شدیم،هیچ یک از ما،هیچ حقی در هیچ یک از اموال و فضایلی که نصیبمان شده نداریم”.(یعنی مالک حقیقی خداوند است)
وعن أبي موسى رضي الله عنه، قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: (إن الأشعريين إذا أرملوا في الغزو، أو قل طعام عيالهم بالمدينة جمعوا ما كان عندهم في ثوب واحد ثم اقتسموه بينهم في إناء واحد بالسوية، فهم مني وأنا منهم) [متفق عليه
ابوموسی رضی الله عنه روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند:”اشعری ها،وقتی که در جنگ غذایشان تمام می شد،یا در مدینه،وقتی غذایشان کم بود،هر آنچه را داشتند در یک عبا جمع می کردند،سپس در یک ظرف به طور مساوی تقسیم می نمودند.آن ها از من هستند و من از آن ها هستم”.(متفق علیه)
أرملوا: غذایشان تمام شد
فصل : الله مجاهدين را ياري مي دهد
خداوند متعال می فرماید:” كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّـه”(بقره۲۴۹)
چه بسيارند گروههاي اندكي كه به فرمان خدا ( توفيق نصيبشان شده است و ) بر گروههاي فراواني چيره شدهاند .
عن أبي هريرة رضي الله عنه عن النبي صلى الله عليه وسلم قال: (ثلاثة حق على الله عونهم؛ المجاهد في سبيل الله، والمكاتب الذي يريد الأداء، والناكح الذي يريد العفاف) [رواه الترمذي وأحمد والنسائي].
ابوهریره رضی الله عنه روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند:”سه گروه هستند که حق دارند خداوند آن ها را یاری کند،مجاهد در راه خدا،کسی که تعهد می دهد و آن را به خوبی به انجام می رساند و زنی که عفت و پاک دامنی را دنبال می کند”.(ترمذی،احمد،نسائی)
فصل: فضیلت کشتن کافر جنگجو
عن أبي هريرة رضي الله عنه أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: (لا يجتمع كافر وقاتله في النار أبدا) [رواه مسلم وأبو داود].
ابوهریره رضی الله عنه روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند:”هرگز کافر و قاتلش در آتش با هم جمع نمی شوند”.(مسلم،ابو داوود)
فصل: ترس از خیانت در غنایم جنگی
باب؛ الترهيب من الغلول من الغنائم
خداوند متعال می فرماید:” وَمَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ”(آل عمران ۱۶۱)
و هر كس خيانت ورزد ، در روز رستاخيز آنچه را كه در آن خيانت كرده است با خود ( به صحنه محشر ) ميآورد.
عن عبد الله بن عمرو بن العاص رضي الله عنهما قال: (كان على ثقل رسول الله صلى الله عليه وسلم رجل يقال له: كركرة، فمات، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: “هو في النار”، فذهبوا ينظرون إليه فوجدوا عباءة قد غلها) [رواه البخاري].
عبدالله بن عمروبن عاص رضی الله عنهما روایت می کند که مردی به نام کرکره در غنایم رسول الله صلی الله علیه و سلم خیانت کرد و سپس مرد.رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:”او در آتش است”.رفتند و او را وارسی کردند،عبایی را که دزدیده بود،دیدند.(بخاری)
الثقل:غنیمت
وعن ابن عباس رضي الله عنهما قال: حدثني عمر رضي الله عنه، قال: (لما كان يوم خيبر أقبل نفر من أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم فقالوا: فلان شهيد، وفلان شهيد، وفلان شهيد، حتى مروا على رجل فقالوا: فلان شهيد، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: “كلا إني رأيته في النار في بردة غلها” – أو عباءة غلها – ثم قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: “يا ابن الخطاب اذهب فناد في الناس؛ إنه لا يدخل الجنة إلا المؤمنون”) [رواه مسلم].
ابن عباس رضی الله عنهما می گوید:”عمر رضی الله عنه به من گفت،زمانی که در جنگ خیبر بود،چند نفر از اصحاب رسول صلی الله علیه و سلم گفتند،فلانی،فلانی و فلانی،شهید هستند تا این که بر مردی گذشتند و گفتند،فلانی شهید است،رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:” هرگز! من او را به خاطر برده ای (یا عبایی) که آن را دزدیده است،در آتش دیدم”.سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:”ای فرزند خطاب برو و در میان مردم ندا سر بده که به بهشت وارد نمی شوند،مگر مومنان”.(مسلم)
وعن أبي هريرة رضي الله عنه، قال: قام فينا رسول الله صلى الله عليه وسلم ذات يوم فذكر الغلول فعظمه وعظم أمره حتى قال: (لا ألفين أحدكم يجيء يوم القيامة على رقبته بعير له رغاء، فيقول: يا رسول الله أغثني، فأقول: لا أملك لك شيئا، قد أبلغتك، لا ألفين أحدكم يجيء يوم القيامة على رقبته فرس له حمحمة، فيقول: يا رسول الله أغثني، فأقول: لا أملك لك شيئا قد أبلغتك، لا ألفين أحدكم يجيء يوم القيامة على رقبته شاة لها ثغاء، يقول: يا رسول الله أغثني، فأقول: لا أملك لك شيئا قد أبلغتك لا ألفين أحدكم يجيئ يوم القيامة على رقبته نفس لها صياح، يقول: يا رسول الله أغثني، فأقول: لا أملك لك شيئا قد أبلغتك، لا ألفين أحدكم يجيء يوم القيامة على رقبته رقاع تخفق، فيقول: يا رسول الله أغثني، فأقول: لا أملك لك شيئا قد أبلغتك، لا ألفين أحدكم يجيء يوم القيامة على رقبته صامت، فيقول: يا رسول الله أغثني، فأقول: لا أملك لك شيئا قد أبلغتك) [رواه البخاري ومسلم واللفظ له].
ابوهریره رضی الله عنه روایت می کند که روزی رسول الله صلی الله علیه و سلم برخاستد و از خیانت و بزرگی آن گناه،سخن گفتند و فرمودند:”یکی از شما را در روز قیامت می یابم که می آید و بر گردنش شتری با صدای بلند است،می گوید یا رسول الله مرا نجات بده،می گویم چیزی به دست من نیست،من به تو خبر دادم.یکی از شما را می یابم که در روز قیامت می آید و بر گردنش اسبی با صدای بلند است،می گوید یا رسول الله مرا نجات بده ،می گویم چیزی به دست من نیست،من به تو خبر دادم.یکی از شما را می یابم که در روز قیامت می آید و بر گردنش گوسفندی با صدای بلند است،می گوید یا رسول الله مرا نجات بده،می گویم من چیزی به دست ندارم،به تو خبر دادم.یکی از شما را می یابم که در روز قیامت می آید و بر گردنش شخصی با صدای بلند است،می گوید یا رسول الله مرا نجات بده،می گویم چیزی به دست من نیست،من به تو خبر دادم.یکی از شما را می یابم که در روز قیامت می آید و بر گردنش طلا و نقره است،می گوید یا رسول الله مرا نجات بده،می گویم چیزی به دست من نیست،من به تو خبر دادم.(بخاری و مسلم و لفظ او است)
لاالفین: نمی یابم
الرغاء: صدای شتر
الحمحمة: صدای اسب
الغثاء: صدای گوسفند
التفس: هر کس که خیانت کرده است از زن و بچه
الرقاع: رقعه است و به معنای چیزی که حقوق را در آن حفظ کنی و گفته شده لباس است
الصامت: طلا و نقره و هر چیز بی جانی از گروه اموال
وعن أبي هريرة رضي الله عنه، قال: (قام عبد رسول الله صلى الله عليه وسلم يحل رحله فرمي بسهم فكان فيه حتفه، فقلنا: هنيئا له الشهادة يا رسول الله، قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: “كلا! والذي نفس محمد بيده إن الشملة لتلتهب عليه نارا، أخذها من الغنائم لم تصبها المقاسم”، قال: ففزع الناس فجاء رجل بشراك أو شراكين، فقال: أصبت يوم خيبر، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: “شراك من نار”، أو؛ “شراكان من نار”) [رواه البخاري ومسلم].
ابوهریره رضی الله عنه روایت می کند که فردی برخاست و رسول الله صلی الله علیه و سلم از شترش پیاده می شد،آن فرد را با تیر هدف قرار دادند و مرد،ما گفتیم:”شهادت گوارایش باد یا رسول الله”.رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:”هزگز!قسم به کسی که جان محمد در دست اوست،این مرد لباسی بر تن دارد که آتش جهنم را بر او شعله ور می کند.آن لباس را از غنایمی که به او تعلق نمی گرفته،برداشته است.مردم ناله سر دادند،سپس مردی با یک یا دو بند نعل آمد و گفت:”این را در روز خیبر برداشته ام”.رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:”این برای تو بندی از آتش است”.(بخاری و مسلم)
الشملة: لباسی کوچک از جنس مخمل که بر شانه می اندازند
فصل: مسئولیت مجاهدان در قبال حفظ اموال مسلمانان و باز گرداندن امانت هایی مانند اسلحه و غیره
خداوند متعال می فرماید:” إِنَّ اللَّـهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا (نسا/۱۵)
و می فرماید:” يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّـهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ” (انفال/ ۲۷)
اي مؤمنان ! به خدا و پيغمبر ( با دوست داشت دشمنان حق ، پخش اسرار جنگي ، پشت سرافكندن برنامههاي الهي ، و غيره ) خيانت مكنيد ، و در امانات خود نيز آگاهانه خيانت روا مداريد .
عن أبي هريرة رضي الله عنه أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: (آية المنافق ثلاث: إذا حدث كذب، وإذا وعد أخلف، وإذا ائتمن خان) [متفق عليه].
ابوهریره رضی الله عنه روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:”نشانه ی منافق سه چیز است،هرگاه سخن بگوید،دروغ می گوید،هرگاه وعده دهد،خلاف وعده می کند و هرگاه اطمینان دهد،خیانت می کند”.(متفق علیه)
وعن خولة الأنصارية رضي الله عنها قالت: سمعت النبي صلى الله عليه وسلم يقول: (إن رجالا يتخوضون في مال الله بغير حق، فلهم النار يوم القيامة) [رواه البخاري].
خوله انصاری رضی الله عنها می گوید،از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدم که فرمودند:”مردانی که در مال خداوند به غیر حق تصرف کنند،در روز قیامت در آتش هستند”.(بخاری)
يتخوضون: تصرف می کنند
وعن أبي حميد الساعدي قال: استعمل رسول الله صلى الله عليه وسلم رجلا من الأزد على صدقات بني سليم يدعى بن اللتبية، فلما جاء؛ حاسبه، قال: هذا مالكم، وهذه هدية، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: (فهلا جلست في بيت أبيك وأمك حتى تأتيك هديتك إن كنت صادقا)، ثم خطبنا، فحمد الله وأثنى عليه، ثم قال: (أما بعد، فإني أستعمل الرجل منكم على العمل مما ولاني الله، فيأتي فيقول: هذا مالكم، وهذه هدية أهديت لي، أفلا جلس في بيت أبيه وأمه حتى تأتيه هديته إن كان صادقا، والله لا يأخذ أحد منكم منها شيئا بغير حقه إلا لقي الله تعالى يحمله يوم القيامة فلأعرفن أحدا منكم لقي الله يحمل بعيرا له رغاء، أو بقرة لها خوار، أو شاة تيعر)، ثم رفع يديه حتى رؤي بياض إبطيه، ثم قال: (هل بلغت بصر عيني وسمع أذني) [رواه مسلم]
ابوحمید ساعدی می گوید:”رسول الله صلی الله علیه و سلم،مردی از أزد را که بن لتیبه خوانده می شد،برای حسابرسی اموال بنی سلیم،فرستاد،زمانی که بازگشت و با پیامبر صلی الله علیه و سلم به محاسبه نشست،گفت:”این مال شماست و این هدیه است”.پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند:”مگر در خانه ی پدر و مادرت نشسته ای،که برایت هدیه آورده اند؟!” سپس خطبه خواند،خداوند را سپاس گفت و او را ستایش کرد و فرمود:”اما بعد،مردی از شما را در چیزی که خداوند مرا نسبت به آن نرم کرد،به کار گرفتم،می آید و می گوید:”این مال شماست و این به من هدیه شده است”.آیا در خانه ی پدر و مادرش نشسته است،تا هدیه ای به او بدهند؟!حتی اگر صادق باشد و به او هدیه داده باشند،به خدا قسم،یکی از شما چیزی را به غیر حق نمی گیرد،مگر این که در روز قیامت خدا را ملاقات می کند در حالی که شتر یا گاو یا گوسفندی را با صدای بلند حمل می کند،سپس دستش را بالا برد،چنان که سفیدی زیر بغلش نمایان شدو فرمود:”آیا بصیرت چشمان و سمع گوش هایم را رسید”.”(مسلم)
فصل: فرزند را به جهاد فراخواندن
عن أبي هريرة رضي الله عنه عن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: (قال سليمان بن داود عليهما السلام: لأطوفن الليلة على مئة امرأة أو تسع وتسعين كلهن يأتي بفارس يجاهد في سبيل الله، فقال له صاحبه: قل إن شاء الله، فلم يقل إن شاء الله، فلم يحمل منهن إلا امرأة واحدة، جاءت بشق رجل، والذي نفس محمد بيده لو قال؛ إن شاء الله، لجاهدوا في سبيل الله فرسانا أجمعون) [رواه البخاري ومسلم واللفظ للبخاري].
ابوهریره رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت می کند که:” سلیمان بن داوود علیه سلام گفت:”امشب بر ۱۰۰ يا ۹۹ زن وارد می شوم تا از هر یک از آن ها،سوارکاری برای جهاد در راه خدا،پدید آید”.دوستش به او گفت:”بگو ان شاء الله”.پس ان شاء الله نگفت و فقط یک زن از آن زن ها حامله شد و فرزندی ناقص به دنیا آورد.قسم به کسی که جان محمد در دست اوست،اگر ان شاء الله می گفت،از همه ی آن زن ها،سوارکارانی برای جهاد در راه خدا به دنیا می آمدند”.(بخاری و مسلم و این از لفظ بخاری ست)
فصل : پیش قراول بودن در سپاه و پاییدن دشمن
عن جابر رضي الله عنه، قال: قال النبي صلى الله عليه وسلم: (من يأتي بخبر القوم؟)، يوم الأحزاب، قال الزبير: أنا، ثم قال: (من يأتيني بخبر القوم؟)، قال الزبير: أنا، فقال النبي صلى الله عليه وسلم: (إن لكل نبي حواريا وحواريي الزبير) [رواه البخاري ومسلم، واللفظ للبخاري].
جابر رضی الله عنه روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و سلم در روز احزاب فرمودند:”چه کسی برای من خبر جنگجویان را می آورد؟” زبیر گفت: “من” سپس پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: “چه کسی از من برای جنگجویان خبر می برد؟” زبیر گفت: “من” پس پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: “هر پیامبری،حواری ای دارد و حواری من زبیر است”.(بخاری و مسلم،لفظ از بخاری ست)
الحواری : یاری کننده ی مخلص
فصل : خدمت در جهاد
عن أنس رضي الله عنه، قال: كنا مع النبي صلى الله عليه وسلم أكثرنا ظلاً الذي يستظل بكسائه فأما الذين صاموا فلم يعملوا شيئا، وأما الذين أفطروا فبعثوا الركاب وامتهنوا وعالجوا، فقال النبي صلى الله عليه وسلم: (ذهب المفطرون اليوم بالأجر) [رواه البخاري ومسلم، واللفظ للبخاري].
أنس رضی الله عنه روایت می کند : “همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم بودیم و اکثر ما زیر سایه ی عبای ایشان نشسته بودیم، کسانی که روزه بودند،کاری انجام نمی دادند،اما کسانی که روزه نبودند شتران را برای خدمت به آن ها و آب و غذا دادن به کار می گرفتند،پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند : “امروز کسانی که روزه نیستد نیز،اجر و پاداش به دست آورده اند”.
وعن جابر رضي الله عنه، قال: (كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يتخلف في المسير، فيزجي الضعيف ويردف، ويدعو لهم) [رواه أبو داود].
جابر رضی الله عنه روایت می کند : “پیامبر صلی الله علیه و سلم در عقب سپاه حرکت می کردند و ضعیفان و کسانی را که در آخر سپاه بودند، به سمت سپاه سوق می دادند”.
یزجی : آن را سوق می داد تا به دیگران بپیوندد
یردف : آن را در عقب یا پشت سوار دیگری قرار می داد
فصل : خدعه و فریب در جنگ
عن كعب بن مالك رضي الله عنه، قال: (لم يكن رسول الله صلى الله عليه وسلم يريد غزوة إلا ورى بغيرها) [رواه البخاري ومسلم].
کعب بن مالک رضی الله عنه گفت : “پیامبر صلی الله علیه و سلم جنگ را نمی خواست مگر اینکه طرف مقابل آتش آن را شعله ور می کرد.”
التوریة: چیزی را اظهار کردن و غیر آن را ارده کردن.
وعن جابر رضي الله عنهما أن النبي صلى الله عليه وسلم قال: (الحرب خدعة) [متفق عليه].
جابر – رضی الله عنه- روایت می کند که پیامبر- صلی الله علیه و سلم- فرمودند: ” جنگ فریب است.” ( متفق علیه)
فصل : پاداش لشکری که در شب حرکت می کند و به مصیبتی دچار می شود
عن عبد الله بن عمرو رضي الله عنهما قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: (ما من غازية أو سرية تغزو فتغنم وتسلم، إلا كانوا قد تعجلوا ثلثي أجورهم، وما من غازية أو سرية تخفق وتصاب إلا تم لهم أجورهم) [رواه مسلم].
عبد الله بن عمرو رضی الله عنهما روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند : “جنگجو و لشکری نیست که در شب حرکت کند و بجنگد و به غنیمتی برسد و سالم بماند،مگر این که به یک سوم پاداشش دست می یابد و هر جنگجو و لشکری که در شب حرکت کند و به مصیبتی دچار شود،به یقین تمام پاداشش را به دست آورده است”.(مسلم)
فصل : پاداش بازگشت از جنگ
عن عبد الله بن عمرو رضي الله عنهما، عن النبي صلى الله عليه وسلم قال: (قفلة كغزوة) [رواه أبو داود].
عبدالله بن عمرو رضی الله عنهما روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند : “بازگشت از جنگ مانند جنگ است”.(ابوداود)
القفلة : در این جا یعنی بازگشت از جنگ
فصل : فضیلت روزه در هنگام جهاد
عن أبي سعيد الخدري رضي الله عنه، قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: (ما من عبد يصوم يوما في سبيل الله إلا باعد الله بذلك اليوم وجهه عن النار سبعين خريفا) [متفق عليه].
ابوسعید الخدری رضی الله عنه روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند : “بنده ای نیست که روزی در هنگام جهاد،روزه بگیرد،مگر این که خداوند به وسیله ی آن روز چهره اش را هفتاد سال از آتش دور می کند”.(متفق علیه)
الخریف : سال
وعن أبي أمامة رضي الله عنه عن النبي صلى الله عليه وسلم قال: (من صام يوما في سبيل الله جعل الله بينه وبين النار خندقا كما بين السماء والأرض) [رواه الترمذي].
ابوامامه رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت می کنند که فرمودند : “کسی که روزی در حال جهاد فی سبیل الله روزه بگیرد،خداوند بین او و آتش،خندقی قرار می دهد،به همان فاصله که بین زمین و آسمان است”.(ترمذی)
فصل : بهترین لشکرها و سپاهیان
عن ابن عباس قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: (خير الصحابة أربعة، وخير السرايا أربعمائة، وخير الجيوش أربعة آلاف، ولن يغلب اثنا عشر ألفا من قلة) [رواه أحمد وأبو داود والترمذي].
ابن عباس رضی الله عنه روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند : “بهترین صحابه چهار نفراند و بهترین لشکرها (که در شب حرکت می کنند) چهارصد نفر و بهترین سپاه،چهار هزار نفرو بیش تر از دوازده هزار نفر نخواهند شد.”(احمد،ابوداود،ترمذی)
السرایا : جمع سریة،دسته ای از سپاه که از آن خارج می شود و متغیر می شود و به آن بر می گردد)
ادامه دارد ………… ان شاء الله