بررسي مختصرشعار اعلان جنگ سكولاريستهاي جهاني به رهبري آمريكا عليه تروريسم
ارائه دهنده : احسان هورامي ( دانشجوي علوم سياسي )
رئیس جمهور سابق آمریکا، جورج بوش، برای اولین بار پس از عملياتهاي یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ جنگ علیه تروریسم را- بدون مشخص کردن ماهیت آن- اعلام نمود، سپس آن را “جنگ مقدس صلیبی” نامید و در پی این اعلام و ادعا افغانستان و سپس عراق توسط آمریکاي سكولار اشغال شد.
اما در خلال این حوادث مدارک و شواهد آمریکایی مشخص کردند که مراد بوش و سایر دولتمردان سكولار آمریکایی از “تروریزم”، دین اسلام بوده است؛ خصوصاً اسلامی که با نوآوریهای آمریکایی و سکولار غرب و ارزشهای سكولاريستي غربی سر ناسازگاری داشته باشد.
” فوکو یاما”، فیلسوف سكولار و معروف آمریکایی در شماره سالانه “نیوز ویک”( تاریخ ۲۰۰۱ م. فوریه ۲۰۰۲) می نویسد: «بدون تردید نبرد کنونی جنگ علیه تروریسم نیست، بلکه علیه عقاید اصولی و بنیادی اسلامی است که با نوآوری غربی و دولت سکولار در تقابل قرار دارد. این تفکر اصولگرایی خطری بزرگتر از کمونیست است که دنیا را تهدید می کند. هدف اصلی این جنگ نیز به راه انداختن یک جنگ داخلی در اسلام است تا بدین وسیله مسلمانان را به سوی پذیرش تجددگرایی غربی، سکولاریسم و قانون مسیحی؛ «آنچه از آنِ قیصر است را برای قیصر بگذار و آنچه مال خداست را برای خدا» سوق دهد. »
“ریچارد نیکسون”، از رؤسای جمهور تاریخ آمریکا، در کتاب “الفرصة السانحة” (فرصت پیش آمده) در توصیف “اصولگرایان اسلامی” می نویسد: «آنها همان کسانی هستند که دنبال زنده کردن تمدن اسلامی و اجرای شریعت اسلام بوده و سعی دارند تا اسلام را به عنوان دین و دولت معرفی کنند؛ آنها اگرچه نگاهشان به گذشته است، اما از گذشته به عنوان چراغی برای آینده استفاده می کنند؛ آنها محافظه کار نیستند، بلکه انقلابی هستند! »
سخنان “مارگارت تاچر”، نخست وزیر اسبق بریطانیا، نیز در تائید این مطلب قابل تأمل است. او می گوید: «چالش مبارزه با تروریسم بن لادن، طالبان و حتی کسانی که حادثه ۱۱ سپتامبر را محکوم کردند، را نیز شامل می شود. در مجموع چالش تروریسم تمام کسانی که ارزشها و معیارهای غربی را انکار نموده و مصالح آنها با مصالح غرب در تعارض باشد را شامل می شود!»
“برنارد لویس”، خاورشناس صهیونیستی در شماره چهارده هفته نامه “نیوز ویک” (ژانویه ۲۰۰۴) می نویسد: «امروز تروریسم بخشی از مبارزه طولانی بین اسلام و غرب است؛ نظام اخلاقی ای که اسلام بر آن استوار است با مسیحیت و یهودیت غربی کاملا تفاوت دارد. این جنگ، جنگ بین ادیان است.»
سناتور آمریکایی، “جوزف لیبرمان”- نامزد نائب رئیس انتخابات ۲۰۰۰م- نوشته است: «هیچ راه حلی برای [مبارزه با] دولتهای عربی و اسلامی نیست، مگر اینکه آمریکا ارزشها، برنامه ها و سیاستهای ضروری فکری خویش را به آنها تحمیل کند. شعارهایی که آمریکا در هنگام استقلالش سر داده است تنها منحصر به آمریکا نیست بلکه سایر کشورها را نیز شامل می شود! »
از آنجایی که در حقیقت جنگ سكولاريستهاي آمریکا و متحدينش علیه تروریست- طبق گواهی و اذعان گواهانی از خودشان- “جنگ علیه اسلام است” روزنامه نگار صهیونیستی-آمریکایی، “توماس فریدمان” – که در شهر پیشاور پاکستان مشغول فعالیت بوده- در آغاز اشغال افغانستان توسط آمریکا در روزنامه “نیویورک تایمز” می نویسد: «جنگ حقیقی در مناطق اسلامی، در مدارس است. بنابراین لازم است هرچه سریعتر از حمله نظامی دست کشیده و با سلاح کتابهای درسی خاص و جدید به میدان بیاییم و نسلی جدید تربیت کنیم؛ نسلی که سیاستها و برنامه های ما را با تمام وجود باور نموده و بپذیرد. تا زمانی که این اتفاق نیفتد ما دوستانی در کشورهای اسلامی نخواهیم داشت!»
پس از اینکه آمریکا موفق شد با کمکهای مالی و فشارهای دیپلماسی در مدارس پاکستان و بسیاری از کشورهای عربی دست نشانده همچون آل سعود ، امارات ، مصر ، اردن و غيره تغییراتی ایجاد نموده و برخی از مواد درسی اسلامی را حذف کند، روزنامه بین المللی “هرالد تریبیون” مقاله ای از یک نویسنده آمریکایی به نام “استانلی أ. فایس” منتشر کرد. این نویسنده آمریکایی در مقاله خود به کار بردن گزینه “سکولار آتاتورکی”- که آمریکا خواهان آن است- را به جای “اصولگرایی اسلامی” پیشنهاد می کند و می نویسد: ” حقیقت جنگ علیه تروریسم در این نهفته است که آیا کشورهای اسلامی از نمونه فعالیت اجتماعی- سیاسی ترکیه، به عنوان یک دولت سکولار [و منطبق با تفکرات آتاتورک] پیروی می کنند یا نمونه اصولگرایی اسلامی؟”
این است واقعیت جنگ علیه تروریسم که آمریکا مدعی آن بوده و برای جهانی کردن آن تلاش می کند. آتش نظامی، فکری و رسانه ای این به اصطلاح “مبارزه با تروریسم” دامن تمام نهضتهای آزادیخواهی که به نوعی برای استقلال فرهنگی- اسلامی و رهایی از معیارهای سکولاریستی غربی تلاش می کنند را گرفته است. به عبارت بهتر؛ موضوع سیاست “مبارزه آمریکا و دولتهای سكولارغربی با تروریسم”- به اعتراف و گواهی صاحبنظران سیاسی و فکری اروپا- در واقع موضوع و سیاست مبارزه با اسلام [و معیارهای اسلامی] است؛ موضوعی که باید بیخبران از آن مطلع شده و سبب بیداری غافلان گردد.