سیره ی رسول الله و جایگاه ثبات بر مبدأ و عدم تنازل از اصول و اساسات اسلامی در برابر دیکتاتوری مهاجم مشرکین (= سکولاریستها)

سیره ی رسول الله و جایگاه ثبات بر مبدأ و عدم تنازل از  اصول و اساسات اسلامی در برابر دیکتاتوری مهاجم مشرکین (= سکولاریستها)

به قلم: مجاهد افغانی

یکی از مهمترین ویژگیهای دعوت اسلامی ثبات بر مبدأ وخط فکری و رشادت وپایمردی در حق وعدم تنازل از آن و مرفوض شمردن همه اشکال تنازل و حلهای وسط ومیانه در دعوت اسلامی است.
در مرحله مکی که دعوت اسلامی در محاصره قرار داشت می نگریم که در این مرحله دشوار رسول الله صلی الله علیه وسلم به خواسته های مشرکین( به زبان امروزین یعنی سکولاریستها) قریش اعتنایی نمی کند وبه عقب نمی رود و در سخت ترین شرایط و ناگوارترین روز های دعوت اسلامی در مکه درحالی که دعوت اسلامی در محاصره و یارانش اندک و در راه الله اذیت می دیدند، شکیبا بودند وهیچ گاهی به مزایده در راه دعوت اسلامی نپرداختند.

مشرکان (= سکولاریستها) مکه می خواستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم را به مزایده فراخوانند ومی خواستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم یا از دعوت اسلامی یکسره دست بردار شود ویا در وسط راه با مشرکان(= سکولاریستها)  سازش نماید .

مشرکان(= سکولاریستها) در اوایل دعوت اسلامی به روش تهدید و تخویف پناه بردند تاباشد که رسول الله صلی الله علیه وسلم را از گام برداشتن در این مسیر مبارک باز دارند و مانع شوند وهنگامی که درک کردند که اصلا نمی توانند رسول الله صلی الله علیه وسلم را از گام برداشتن در این مسیر مبارک باز دارند به اذیت رسول الله صلی الله علیه وسلم می پردازند عبدالله بن عمر بن العاص رضی الله عنهما روایت می کند که سرداران قریش در کعبه اجتماع نمودند رسول الله صلی الله علیه وسلم را یاد نمودند و گفتند هرگز به جز در رویارویی با این شخص با انسان دیگری چنین صبرنکردیم عقل های ما را به استهزا گرفت پدران ما را دشنام داد دین ما را به انتقاد گرفت اجتماع ما را از پاشانید و الهه ما را ناسزا گفت بدون شک که ما خود را در امر بزرگی می یابیم. آنها در این گفتگو بودند که رسول الله صلی الله علیه وسلم پدیدار گردید و به سوی کعبه روان گردید به طواف خود ادامه داد و هنگامی که از نزد آنها می گذشت او را به آنچه که می گفت و به آن دعوت می کرد به طعن گرفتند ومن اثر این طعن را در رخسار مبارک رسول الله صلی الله علیه وسلم میدیدم به طوافش ادامه داد و بار سوم هنگام عبور از نزد آنها وی را مجددا به طعن گرفتند رسول الله صلی الله علیه وسلم به آنها گفت: ای سرداران قریش می شنوید قسم به ذاتی که نفسم در دستش است من به شما ذبح آورده ام. واین کلمات آن ها را تکان داد وهمه را در جای شان میخکوب گردانید.

ادامه خواندن سیره ی رسول الله و جایگاه ثبات بر مبدأ و عدم تنازل از اصول و اساسات اسلامی در برابر دیکتاتوری مهاجم مشرکین (= سکولاریستها)

رضایت کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو از دارودسته ی جولانی در چه صورتی ؟

رضایت  کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو از دارودسته ی  جولانی در چه صورتی ؟

 به قلم: ابوخالد کوردستانی

الله تعالی به صراحت می فرماید که مشرکین (یا به زبان امروزین سکولاریستها ) پیوسته و همیشه با شما خواهند جنگ تا اینکه شما از دینتان بر گردانند . وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا ۚ(بقره/۲۱۷) یعنی پیوسته با ما قتال و جنگ مسلحانه می کنند تا ما دست از محتوای دینمان یا همان ۴ معنی و مفهوم دین بکشیم که عبارتند از :

  • قدرت و حاکمیت
  • قانون و برنامه ی شریعت الله
  • اطاعت کردن از این حاکمیت و قانون
  • مجازات کردن و پاداش دادن بر اساس قانون شریعت الله

اینها می خواهند اسلام ما را از محتوای اصلی آن تهی نموده و ما را به نماز و روزه گرفتن و ریش گذاشتن و سایر امور شخصی محدود کنند و تا زمانی که به این هدف خود نرسیده اند با ما خواهند جنگید .

دارودسته ی جولانی تلاشهای زیادی نموده اند که آمریکا رهبر تحالف کفار سکولار جهانی آنها را از لیست جماعت های تروریستی خارج کند، اما بعد از کلی از تنازلات و کفریات و موالات باز هم آمریکا از آنان راضی نشد ! این اشخاص که جهت راضی کردن سکولاریستها حتی حاضر شدند دین و دنیای خود را بفرشند اما باز آمریکای سکولار و سایر متحدین آن راضی نشدند و این شخص و مریدانش هم دین خود را ضایع کرده اند و هم دنیای خود را از دست داده اند .

جماعت جولانی تمام سعی و تلاش خود را کرد تا خود را متعادل و میانه رو نشان دهد!

?با موحدان جنگیدند! با مرتدان متحد شدند! شریعت را تعطیل کردند! با ارتش ناتو از کانال حکومت سکولار و طاغوتی ترکیه تحالف نمودند!

?پرچم عوض کردند! بیعت شکستند! غدر و خیانت کردند! اسم و رنگ عوض کردند! علیه القاعده هم شدند!

?باز هم ذلیل و خوار گشته و آمریکا از آنها راضی نگشت !! سبحان الله ! پاک و منزه است کسی که منافقان را آشکار ساخت!

عمر بن عبدالعزیز رحمه الله تعالی به هم نشینانش گفت؛ به من بگویید که احمق ترین مردم چه کسی است؟

گفتند: کسی که آخرت خود را بخاطر دنیایش می فروشد!

عمر گفت؛ آیا من شما را از احمق تر از او نیز آگاه نکنم؟!

گفتند؛ بلی!

فرمود؛ کسی که آخرتش را به خاطر دنیای دیگران بفروشد!

این سرانجام تمام کسانی است که دین و دنیای خود را جهت رضایت دیگران و بخصوص کفار می فروشند؛ آنهم کفار سکولاری ( = مشرکی) که تنها زمانی دست از جنگ و قتال با مسلمین بر می دارند که مسلمین دست از محتوای دین خود و مفاهیم ۴ گانه ی دین خودشان کشیده و در این ۴ مورد تابع و تسلیم دین مشرکین( = سکولاریستها) گردند . همان چیزی که الان شیوخشان چون هانی و ابوبصیر و ابوقتاده و مقدسی و طارق در دارالحربها ی انگلیس و کانادا و اردن «عملا» تابعش شده اند  که شیخ اسامه بن لادن رحمه الله مرگ را بر زندگی در چنین جاهائی ترجیع می داد .

 

 

انتخابات سكولارهاي تركيه و عوام فريبي مسيلمه هاي كذاب كردستان

انتخابات سكولارهاي تركيه و عوام فريبي  مسيلمه هاي كذاب كردستان

 کاتب : ابوسلیمان هورامی

چندي پيش در  تركيه ی سکولار انتخاباتي در چهار چوب قانون سكولاريستي حاكم بر آن كشور به وقوع پيوست كه در آن فقط احزاب سكولاريستي مي توانستند شركت كنند كه، به احكام سكولاريستي اعتقاد و پايبندي راسخي داشتند ، و طبيعي است كه در اين انتخابات هيچ حزب يا جماعت غير سكولاري كه از اصول دين اسلام ، مسيحيت يا … تبعيت مي كرد شركت نكرد ، چون دراصل اجازه شركت هم نداشت.

قوانين سكولاريستي حاكم بر تركيه از زمان آتاتورك تا به حال ، بوجود آورنده ي ظلمهاي بيشمار ديني ، طبقاتي وحتي نژادي در داخل خاك تركيه گرديده است كه هر يك به نوبه ی خود نمايانگر عمق جنايات و ددمنشیهای تركهاي فاشيت سكولار بر سر مردم مسلمان اين مركز خلافت مسلمين مي باشد .

در عصر كنوني كه به عصر بيداري اسلامي و خيزش مردم مسلمان شهرت يافته است ، تمام مسلمانان سرزمينهاي مسلمان نشين به كارنامه ی سياه و اعمال پليد سكولاريسم در حال نه گفتن ، وبيرون راندن جنايتكاران سكولاري هستند كه با دادن شعارهاي پوچ و بي محتواي مليت گرايي وسوسياليسم وآزادي و … نزديك به يك قرن است كه خون مسالمين را در شيشه كرده وبا آفرينش زندانها و كشتارگاه هاي مدرن ، جهل و نا آگاهي مردم از حقوق اساسي واسلامي خود را ابزاري جهت تخریب دين، وطن فروشي و ازميان برداشتن عزت ، فرهنگ وتمدن اسلامي مسلمين نموده اند.

اما اينبار مسلمين به نسبيتهاي متفاوت وبا شدت وضعف قابل ملاحظه اي ،در حال تكاپو جهت احقاق حقوق اسلامي وانساني خود ولگد زدن جانانه به پس مانده هاي سكولاريسم بي رحم ديكتاتور صفت هستند . ديكتاتوري سكولاريسم جهاني به رهبري سازمان ملل وعلي الخصوص اتحاديه ی اروپا وآمريكا اين مرحله ی گذار را به خوبي درك كرده و در يافته اند كه مسلمين هم اكنون چه مي خواهند وچه نمي خواهند. آنها فهميده اند كه مسلمين از ديكتاتوري و وحشيگري حكام سكولار فعلي به تنگ آمده  و تاريخ مصرف حكام سكولار سنتي بر سرزمين هاي مسلمان نشين هم پايان يافته است ، ومردم قطعا خواهان حكومت شريعت اسلامي در برابر حكومت ضد شريعتي سكولارها هستند. ادامه خواندن انتخابات سكولارهاي تركيه و عوام فريبي مسيلمه هاي كذاب كردستان

سرانجام دارودسته ی جولانی و مریدش فتاحی که دوله را به خاطر القاعده  و القاعده را به خاطر گروهک خود و ناتو کنار گذاشتند و…

سرانجام دارودسته ی جولانی و مریدش فتاحی که دوله را به خاطر القاعده  و القاعده را به خاطر گروهک خود و ناتو کنار گذاشتند و…

به قلم : ابوخالد کوردستانی

زمانی که حکومت بدیل اضطراری اسلامی دوله بر بخشهای زیادی از خاک سوریه و عراق حاکمیت داشت دارودسته ی جولانی و مریدانش چون دارودسته ی فتاحی به بهانه ی سازمان القاعده و پیوستن به آن بیعتی که از دوله بر گردن داشتند را شکسته و دوله را رها کردند .

این نهایت حماقت و جهالت و غدر و خیانت است که شخصی از دولتی جدا شود و به سازمانی بیعت دهد . چون این حرکت از بالا به پائین و سقوط است نه پیشرفت و ترقی . قاعده ی شرعی این است که شخص با پیوستن به جماعت به سمت ۳ ابزار اصلی حرکت کند :

  • حکومت اسلامی علی منهاج نبوه
  • حکومت بدیل اضطراری اسلامی
  • مجلس واحد شورای مجاهدین

اگر شخص از جماعت خودش را به هر مرحله ای بالاتر برساند در مسیر صحیح شرعی حرکت کرده است اما اگر برعکس آن را طی کند بدون شک مسیر غلط تفرق و ذلیلی و سستی و بی ابهتی و در نهایت شکست را انتخاب کرده است. حرکت از خلافه علی منهاج نبوه به حکومت شاهیگری و بدیل اضطراری اسلامی  بنی امیه یک مصیبت بود و حرکت از حکومت بدیل اضطراری اسلامی عثمانی به اینهمه سرزمینهای مختلف و جماعتهای مختلف هم یک ضربه و مصیبت بزرگتری به حساب می آید . این حرکت به عقب و گام گذاشتن در مسیر غیر صحیحی است که کسی در آن شک ندارد .

حالا زمانی که جولانی و مریدانش به سفارش ناتو(از کانال حکومت سکولار و طاغوتی ترکیه) بیعت خودش را با حکومت بدیل اضطراری اسلامی دوله و به بهانه ی سازمانی به نام القاعده می شکند و تفرق را انتخاب می کند  آشکارا دچار غدر و خیانت و عقب گرد می شود و زمانی که بیعت با این سازمان بزرگ را نیز به خاطر رضایت اربابان مستقیم و غیر مستقیم خارجیش می شکند و  با ایجاد تفرق فاجعه امیز تری در مرتبه ای بسیار نازلتری قرار می گیرد آشکارا در مسیری غیر شرعی و شرک تفرق قرار می گیرد که بدون شک ثمره ای جز ذلیلی و شکست و نابودی تدریجی یا تبدیل شدن به مهره ای چون ربانی و سیاف و حکمتیار و… در انتظارش نخواهد بود .

هم اکنون که آثاری از حکومت بدیل اضطراری اسلامی دوله در خاک سوریه و بخصوص عراق باقی نمانده و آنهم تبدیل به جماعتی مثل سایر جماعتها شده است برای مسلمین ابزار مناسبی بود تا نفاق و غدر و خیانت گروهکها و جماعتک هائی را نشان دهد که فریبکارانه می خواستند به نام اهل سنت و جهاد فی سبیل الله خون جوانان مسلمان را در راه جنگ فی سبیل آمریکا و ناتو(از کانال حکومت سکولار و طاغوتی ترکیه) هدر بدهند . واقعا دوله در آن مدت کوتاه و محدودش وسیله ی آزمایش خوبی شد و چهره ی اصلی بسیاری از خیانتکاران و مجرمین را نمایان ساخت .  اهل سنت ایران باید از این واقعه ی تاریخی درس عبرت بگیرد و فریب شعارهای این اشخاص معلوم الحالی را نخورد که با وجود اینهمه تفرق و خیانت به اهل سنت باز  شعارهای عوام فریبانه ای در مورد در جهاد فی سبیل الله و اتحاد و … سر می دهند که گوش همه را خسته و چشم اهل عقل و تدبر را بیزار کرده است .

سخنانی چند در مورد تغییرمنهج وملی گرا بودن حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان

سخنانی چند در مورد تغییرمنهج وملی گرا بودن  حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان

به قلم: ابوصلاح الدین الکوردی

بسم الله الرحمن الرحیم

بدون شک هم اکنون که مسلمین در جنگ با حکومتهای متحد کفار جهانی و مرتدین محلی هستند تنها با قدرتی مثل خودشان یعنی با وحدت و حکومت می توان با انها رو برو شد نه با تفرق و گروههای متفرق و ضعیف . چون وحدت منبع قدرت و تفرق منبع ذلیلی است .

برای کسب این قدرت هم تنها ۳ ابزار وجود دارد:

  • خلافه علی منهاج نبوه
  • حکومت بدیل اضطراری اسلامی
  • مجلس واحد شورای مجاهدین

هم اکنون که ما از خلافه علی منهاج نبوه که همه ی مسلمین را با تمام تفاسیرشان در شورای اولی الامر واحدی جمع کند محروم هستیم حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی بهترین انتخاب و گزینه برای کسب عزت و جهاد با اشغالگران کافر خارجی و مرتدین و مزدوران محلی  هستند . تنها در صورت نبود این حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی است که باز از روی اضطرار و ناچاری مسلمین به مجلس واحد شورای مجاهدین پناه می برند .

حالا که در افغانستان حکومتی بدیل اضطراری اسلامی به نام طالبان وجود دارد بر مسلمین آن دیار با تمام تفاسیری که دارند لازم است که به آن بیعت دهند و در پناه این سپر با دشمن اصلی خود جهاد کنند . در این راستا ممکن است که این حکومت بدیل اضطراری اسلامی از تاکتیکها و امتیاز دهی هائی (مثل صلح حدیبیه توسط رسول الله صلی الله علیه وسلم) استفاده کند که برای عده ای از ناظرین ایجاد شبهه کند و عده ای از مسلمین برایشان این شبهه درست شود که  طالبان عوض شده و طالبان سابق نیست و منهجش تغيير كرده و غیره

باید عرض کنم این حرکت مبارک در طول نزدیک به نیم قرن جهاد و مقاومت در دفاع از دین  با مخالفان زیادی روبرو شده وهربار قوی تر و قدرتمندتر از قبل ظاهر شده  چون جوهر وسرچمشه اش را شرع الله عزوجل  و مردمی بودن و کسب پایگاه مردمی قرار داده است مردمی مسلمان که کمتر خانواده ای وجود دارد که یک شهید در راه جهاد فی سبیل الله فدا نکرده باشد .

و در راه این مسیر سختی های زیادی را متحمل شده که می توانم با صراحت بگویم در این چند دهه ی گذشته هیچ قوم و گروهی همانند طالبان و مردم مسلمان افغانستان در راه جهاد فی سبیل الله امتحان وابتلاء نشده اند. ولی با این وجود تا حالا به فضل الله عظیم الشان ثبات ومبادی خود را حفظ کرده واز ان تنازل نکرده اند. ادامه خواندن سخنانی چند در مورد تغییرمنهج وملی گرا بودن حکومت بدیل اضطراری اسلامی طالبان

تعریف دارالاسلام و دارالکفر در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی

تعریف دارالاسلام و دارالکفر در آثار  شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی

گردآوری: کارزان شکاک

ما در کل، جوامع را به دو دسته ی جامعه ی اسلامی یا دارالاسلام یا جوامع جاهلی یا دارالکفر می توانیم تقسیم می کنیم. دارالاسلام، جامعه ای است که قانون اساسی آن طبق شریعت الله، طبق دین اسلام یا یکی از مذاهب اسلامی حاکم باشد و رهبر آن هم مسلمان باشد، هر چند که اکثر ساکنین آن مسلمان نباشند؛ مثل هند و اکثر جاهایی که الان هم غیر مسلمان هستند ولی قبلاً جزء دارالاسلام بودند؛ و دارالکفر، جامعه ای است که قانون اساسی آن بر اساس شریعت الله نباشد، هر چند که اکثر ساکنین آن هم مسلمان باشند. در اینجا حکم «دار» ارتباطی به ساکنین ندارد. وقتی می گوییم دارالکفر است قرار نیست حتما ساکنین آن هم کافر باشند، یا می گوییم دارالاسلام، قرار نیست همه ی ساکنین آن هم حتماً مسلمان باشند.[۱]

در این زمینه باز جهت روشنگری و تأکید بیشتر می گوید: سرزمین از نگاه شرعی :

  • یا دارالاسلام است، یعنی سرزمینی که بر اساس قانون شریعت الله اداره می شود حال، این شریعت الله یا براساس شوراست و تمام فرق اسلامی در آن دخالت دارند و اجماع واحد مسلمین است یا بر اساس یکی از مذاهب اسلامی؛ و رهبر چنین سرزمینی هم باید مسلمان باشد. چنین سرزمینی دارالاسلام است؛
  • یا دارالکفر، یعنی سرزمینی که بر اساس قانون کفری اداره می شود.

معیار دارالاسلام و دارالکفر، قانون است. در اینجا مهم نیست که ساکنان دارالاسلام همه مسلمان باشند یا نه. دارالکفر هم همین طور است. مهم قانون اساسی حاکم بر آن جامعه می باشد، نه افراد آن جامعه؛ و حکم شامل سرزمین می شود نه افراد جامعه. زمانی که می گوییم دارالکفر ترکیه، منظور این نیست که مردم همه کافر هستند، دارالکفر کردستان عراق منظور این نیست که مردم آن کافر هستند بلکه، قانون اساسی آن بر اساس سکولاریسم و کفر بنا شده است.[۲]

در جای دیگری باز در تعریف دارالکفر و دارالاسلام می گوید: ادامه خواندن تعریف دارالاسلام و دارالکفر در آثار شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی

تاکتیک حکومت بدیل اضطراری طالبان و استراتژی شکست خورده ی دارودسته ی جولانی

تاکتیک حکومت بدیل اضطراری طالبان و استراتژی شکست خورده ی دارودسته ی جولانی

به قلم : ابوصلاح الدین الکوردی

با آنکه طالبان بر بیشتر از ۷۰ درصد از خاک افغانستان حکومت دارد  اما مجامع بین المللی سکولاریستی ( مثل سابق) چنین حاکمیتی را به رسمیت نمی شناسند، بلکه  با ایجاد جنگی روانی سعی دارند این واقعیت غیر قابل انکار را هم نادیده گرفته، و حتی این حاکمیت مردمی را در برابر مردم قرار دهند .

با درک این سیاست مجرمانه ی کفار سکولار و اشغالگر خارجی و نوکران محلی آنها، تمام تلاش طالبان بر این است که به مردم اکثرا بی سواد افغانستان به صورت «عملی» بفهماند که آنها بر علیه ملت خود نیستند، بلکه بر علیه کفار اشغالگر خارجی و نوکران محلی آنها هستند. همچنین به صورت «عملی» به مردم افغانستان بفهماند که آنها طرفداران واقعی «صلح» هستند و از هر فرصتی برای چنین صلحی استفاده می کنند . اما این صلح مشمول کفار اشغالگر خارجی نخواهد شد .

بر همین اساس در عید فطر امسال در اقدامی عجیب نیروهای طالبان در صلح چند روزه ای که با حکومت دست نشانده بسته بودند در میان استقبال کم نظیر مردم افغانستان وارد شهرها شده و با پایبند شدن به مفاد صلح حتی با نیروهای نظامی هم گفتگوها و احوالپرسی هائی انجام دادند. (هر چند اشتباهاتی هم در میان عده ای دیده شد) اما بر اساس فقه حنفی و نگرش آنها به مسأله ی ایمان و کفر، اجتهاد و تأویل آنها این است که این اشخاص فریب تبلیغات اشغالگران آمریکائی و نوکران محلی آنها را خورده اند، و باید دلسوزانه این افراد را به دامان مردم برگرداند، و اجازه ندهد که آمریکائیها از افغانیها بر علیه افغانیها استفاده کند، و اجازه ندهد که افغانیهای فریب خورده به نیابت از آمریکا بر علیه مسلمین وارد جنگ شوند .

پیام و ثمرات این اقدام بی سابقه را می توان در دو مورد نشان داد:

  • طالبان خواستار صلح است اما صلحی که در آن اشغالگری وجود نداشته باشد . چون با وجود اشغالگران سکولار خارجی صلحی باقی نمی ماند بلکه «تسلیم» جای «صلح» را می گیرد. و این دو با هم فرق دارند.
  • طالبان خواهان خنثی کردن جنگ نرم و روانی دشمن و جدا کردن مردم فریب خورده از اشغالگران خارجی و نوکران محلی آنها و تجزیه ی دشمن به حداقل ممکن است. این یعنی پیروزی در دیپلماسی که خیلی از برادران ما به آن توجهی ندارند .

بعد از این نمایش «عملی»عید فطر،  طالبان  جهت حمایت از خانواده های مسلمان و بازگرداندن فرزندان فریب خورده ی آنها فرمان عفو عمومی را صادر می کند که هر کسی که از  سیستم حکومتی اشغالگران سکولار خارجی به رهبری آمریکا و نوکران محلی آن خارج شود مشمول عفو و گذشت و محافظت از جان و مالش می شود . و به این شیوه آنها را به توبه و برگشت به دامان خانواده ی خود ترغیب می کند، و در برابر، کفار سکولار اشغالگرخارجی و نوکران محلی آنها را به حملات تندتر و بیشتری جهت برپائی نظامی اسلامی در افغانستان وعده می دهد .

در برابر این اقدام طالبان، دارودسته ی جولانی سعی دارند با توسل و قیاس به آن، نوکری خود برای ناتو (از کانال حکومت سکولار و طاغوتی ترکیه) که متحد آمریکا در اشغال سرزمینهای مسلمان نشین است را برای مریدان به بن بست رسیده ی خود توجیه کنند، و یا شروع کنند به مظلومیت نمائی و دادن شعارهائی تو خالی که هیچ مبنای شرعی نمی توان برای آنها یافت .

جولانی با عوامفریبی های خاص خود کارش را با خیانت به همه شروع کرده از دوله بگیر تا القاعده و سایر گروههای هم پیمانش، و هم اکنون به عنوان یکی از سربازان پیاده نظام ناتو (از کانال حکومت سکولار و کافر ترکیه) مشغول فعالیت و جنگ است . یک مزدور با اربابش «صلح» نکرده است بلکه «تسلیم» سیاستهای اربابش شده و این یکی از تفاوتهای اصلی حضور نیروهای جولانی به عنوان محافظین نیروهای ناتو و کفار سکولار ترکیه در جمع نظامیان کفار و مرتدین با حضور نیروهای طالبان در خنثی کردن جنگ روانی دشمن و جدا کردن مردم فریب خورده از اشغالگران کافر خارجی و نوکران محلی آنها می باشد .

 

ریشه ها، منابع و آبشخور مشترک احزاب سکولاریست کومله ، پ.ک.ک ، حزب دمکرات کردستان و…

  

ریشه ها، منابع و آبشخور مشترک احزاب سکولاریست  کومله ، پ.ک.ک  ، حزب دمکرات کردستان و…

ارائه دهنده گان : ن. احمدی واحسان هورامی /دانشجوی علوم سیاسی

وجوه اشتراک ما با بلشویکها بیش از وجوه اختلاف ما با آنان است …  من همیشه دستور داده ام که کمونیست های سابق فورأ به عضویت حزب ما پذیرفته شوند.  ( هیتلر: ناسیونال سوسیالیسم ۱۹۴۵-۱۸۸۹)

اگر به خاطر کمونیسم ما باید نود درصد از جمعیت کشور را قربانی کنیم ما از این نوع قربانی دادن صرفنظر نخواهیم کرد. ( ولادیمیر لنین- انترناسیونال سوسیالیسم ۱۹۲۴– ۱۸۷۰ )

البته در اینجا منظور لنین از کمونیسم، تضمین حاکمیت الیگارشی حزب بلشویک بر اجساد مردم روسیه بوده است و سؤال این است که اگر نود درصد جمعیت کشوری قربانی شود کمونیسم برای چه کسی و توسط چه کسی باید ساخته شود؟ حقانیت مطلقی که مارکسیست ها برای خودشان قائل هستند فقط به اینجا محدود نمی شود بلکه اولین قربانی حکومت بلشویکها همان پرلتاریایی بود که حزب بلشویک قیام آنان را بر علیه حکومت بلشویکها در پتروگراد سرکوب و به خون کشید و در حالی که فریاد دفاع از حق تعیین سرنوشت بلشویکها گوش همه را کر کرده بود استالین تمامی مردم کشور چچن را به سیبری تبعید کرد و تمامی اقوام اسیر در شوروی سابق تا زمان سقوط آن امپراطوری در چنگال بلشویکها گرفتار بودند. مارکسیسم و نازیسم ( ناسیونال- سوسیالیسم ) ظاهرأ دو قطب و بلوک متضاد هستند اما با مطالعه دقیقتر آنان به ماهیت یکسان و وجوه بسیار مشترک آنان پی می بریم. حکومت مارکسیستی و حکومت نازیستی در وجوه زیر مشترک هستند:

هر دو آنان دارای یک حکومت متمرکز و مطلق گرا، با اصول ایدئولژیک مطلقأ حق به جانب، تک حزبی، ممنوعیت فعالیت دیگر احزاب و تشکلهای سیاسی، ممنوعیت آزادی بیان و اندیشه و انتشار، ابدی بودن نوع حکومت و نادیده گرفتن حق رأی برای مردم برای انتخاب نوع حکومت مورد پسند خود، دولت به عنوان سازمانده اصلی مدیریت جامعه و مجبور کردن مردم به اطاعت بی چون و چرا از دولت و حزب حاکم، محول کردن قدرت مطلق به پلیس مخفی و ارتش و بر قراری حکومت پلیسی، حاکمیت فرهنگ و تفکر دستگیری، زندانی سازی، انتقام و اعدام که تبلور بارز آن در برقراری اردوگاههای کار اجباری در آلمان نازی و در شوروی سابق، چین، کره شمالی و کامبوج در دوران پلپت بود، تشویق و ترویج کیش شخصیت ها، که این ویژگی باعث تبدیل شدن احزاب مارکسیست و نازیست به ملک خصوصی رهبران آنان می شود چنانکه هیتلر و استالین و کیم ایل سونگ و فیدل کاسترو نمونه های بارز آن هستند. ادامه خواندن ریشه ها، منابع و آبشخور مشترک احزاب سکولاریست کومله ، پ.ک.ک ، حزب دمکرات کردستان و…

وسیله مورد استفاده سکولاریستهای مرتد کردستان در برخورد با مسلمین و جامعه اطراف خود

وسیله مورد استفاده سکولاریستهای مرتد کردستان  در برخورد با مسلمین و جامعه اطراف خود

به قلم : ابوسلیمان  هورامی

این که کفار و مرتدین در برخورد با مسلمین اتحاد ناهمگونی را در عمل تشکیل می دهند واقعیتی است انکار ناپذیر که دین بر آن مهر تایید گذاشته اما این بدان دلیل نیست که همین کفار در میان همدیگر هم در صورت عدم وجود مسلمین دارای همدلی و همسویی در عمل باشند بلکه این گروه های ناهمگون همیشه زمانی که خطری از جانب مسلمین را لمس نکنند به جان هم افتاده و به فرقه های متضاد تقسیم می شوند. چون همدیگر را خوب می شناسند و کوچک ترین اعتمادی در میانشان وجود ندارد به همین دلیل با کوچک ترین تحریکی از همدیگر جدا شده و اتحاد توهمی آنان متلاشی می شود که نمونه ی آن در تاریخ به کرات دیده شده اما نمونه ی بارز آن در صدر اسلام «جنگ احزاب» است.

اما علت این که با وجودی که آن همه کینه نسبت به اسلام دارند باز چرا قلب هایشان آن همه از همدیگر دور است را باید در یک کلمه ی پر معنا یافت که به تمام معنا در آن جای گرفته و شخصیت مشخص می گیرند و آن «نفاق و دو رویی» است. که علامت و مشخصه ی بارز شخصیتی مرتدین در برخورد با وضع موجود می باشد به همین دلیل شما هرگز مرتدی را ندیده و نخواهید دید که شخصیتی ثابت داشته باشد. تنها امر ثابت آن ها دشمنی و کینه نسبت به اسلام و فرقه ی ناجیه و طایفه ی منصوره است.

شما نفاق را در ظاهر پوشش قاضی مرتد به آشکارا می توانید لمس بکنید و در روش برخوردش با کومله ی ژ.کاف ، سیاست اولیه اش در برخورد با مقامات ایرانی در شیر و خورشید، در برخورد با مبلغین مسیحی، در برخورد با باقراف و دیگر جاسوسان روسی و حزب توده ، در برخورد با مردم و در برخورد نهایی با حکومت رضا شاه و… .

اما در انقلاب ۵۷ یکی از اعضای اصلی کادر سیاسی و تشکیلاتی حزب مرتد دمکرات به نام کیخسروی رهبر وقت حزب را این چنین می شناساند: « صداقت با مردم و اعضا یا حداقل کادر رهبری حزب در تدوین سیاست و استراتژی حزب در کردار ، گفتار و پندار. لذا چون این ویژگی ها را در مرحوم دکتر قاسملو نمی دیدم علیرغم سایر خصوصیات شخصیتی و علمی ، حضور ایشان در صحنه سیاسی کردستان و رهبری حزب را به صلاح نمی دانستم».[۱]

به زبان دیگر این مرتد منافق نه در کردارش با مردم و دیگران صداقت داشته نه در حرف زدن با مردم و دیگران و نه حتی در اندیشه ها و تفکرات و پندارهایش نیز صداقت داشته، بلکه در تدوین سیاست ها و استراتژی حزب شیطانی خود کاملاً در مسیر نفاق و دو رویی و خیانت حرکت می کرده است.

سر لشکر ناصر فربد رئیس ستاد ارتش ایران می گوید: ادامه خواندن وسیله مورد استفاده سکولاریستهای مرتد کردستان در برخورد با مسلمین و جامعه اطراف خود

مختصری از تاریخچه ی سکولاریستهای مرتد حزب دمکرات کوردستان از زبان خودشان و…

مختصری از تاریخچه ی سکولاریستهای مرتد حزب دمکرات کوردستان از زبان خودشان  و…

به قلم: ابوسلیمان هورامی

« حزب دموکرات کردستان با حدود ۳۵ سال سابقه قدیمی ترین سازمان سیاسی کردستان است. این حزب پس از شکست حکومت ملی و محلی قاضی محمد در سال ۲۵ به شعبه ایالتی حزب توده ایران بدل می شود که فقط تحت پوشش نام دموکرات عمل می کرد. در سال ۳۷ و ۳۸ رهبران آن دستگیر و به عنوان کمیته ی ایالتی حزب توده ایران شناخته شدند. تا سال های ۴۰ همه ی عناصر ملی و مبارز کرد در این حزب فعالیت می کردند و به جز آن هیچ جریان سیاسی دیگری در کردستان وجود نداشت. اما از نیمه ی دوم دهه ی ۴۰ نیروهای رادیکال تر با اعتقاد به امر ملی طبقاتی از میان همان جریان قدیمی شکل می گیرد. طی سال های ۴۷-۴۴ یک جریان رادیکال ملی که بر سر شیوه ی عمل و مبارزه در داخل ایران با رهبری حزب اختلاف داشت با نام «کمیته ی انقلابی حزب دموکرات» آغاز به کار کرد که در سطح جنبش با نام جنبش مسلحانه ۴۷-۴۶ شناخته شده است. در این جریان وجود عناصر مارکیست نظیر شریف زاده را در کنار ملیون رادیکال آشتی ناپذیر مانند برادران معینی، ملا آواره صدیق انجیری و… می بینیم.

بعد از شکست این جنبش، رهبری کنونی حزب دمکرات با تکیه بر این شکست، سیاست بی عملی خود را هر چه بیشتر تحت عنوان برخورد منطقی توجیه نمود و هم چنان در خارج از کشور در محفل هایی جدا از پروسه مبارزه خلق در کردستان باقی ماند.

همین رهبری در نخستین سال های دهه ۵۰ بر سر انتظار حزب توده که خواهان تبعیت آن از مرکزیت حزب توده بود، عملاً از حزب توده جدا شده در سال های اخیر با احیای فعالیت حزب در کردستان با نفوذی که در کردستان داشت به صورت جریانی مستقل از حزب توده با شعار خود مختاری به فعالیت پرداخت و در تمام این مدت محور تشکل آن مبارزه در راه کسب خود مختاری و علت وجودی آن اهمیت ستم ملی در کردستان بوده است.از این نظر هیچ گاه در حزب دموکرات کردستان معیار طبقاتی مطرح نبوده است».[۲]

همین جریان مارکیستی ماهیت جریان حزب سوسیال دموکرات کردستان را چنین معرفی می کند: ادامه خواندن مختصری از تاریخچه ی سکولاریستهای مرتد حزب دمکرات کوردستان از زبان خودشان و…