خلخالی و توهم قتل عام های افسانه ای از مسلمین کردستان
به قلم: ابوسلیمان هورامی
قبل از بررسی تعداد اعدامی هایی که توسط خلخالی صورت گرفته مهمتر از آن عقیده ی اعدام شده ها و علت اعدام آن ها و موضع یک مسلمان موحد در برابر چنین مرگ و میرهایی می باشد.
در این جا باید عقیده ی اعدام کننده و اعدام شونده مشخص گردد تا بتوان راحت تر در مورد آن ها قضاوت کرد. اعدام کننده صادق خلخالی شیعه مذهب و نماینده ی حکومت انقلابی شیعه مذهب تهران در دادگاه انقلاب می باشد و اعدام شده ها هم غیر از یک خان ظالم همگی از چریک های فدائی خلق ایران، کومله و دمکرات و در کل همگی از سوسیالیست ها و مرتدین منطقه یا کفار غیر بومی بوده اند که به همراه مرتدین منطقه در ترویج عقاید کمونیستی یا سوسیالیستی علیه دین اسلام پشتیبان هم بوده اند هرگز دیده نشده یا گزارشی نرسیده و حتی کسی نگفته که خلخالی شیعه مذهب یک شخص مسلمان سنی مذهب را به خاطر عقیده ی سنی بودن یا علمی از اهل سنت را به خاطر عقاید دینی اش اعدام یا حتی زندانی نموده است. مأموریت خلخالی هم این نبود.
اما چه شد که خلخالی و اعدام هایش این اندازه بزرگ جلوه داده شدند. بلندگوی تبلیغاتی چه کسانی در پشت صحنه کار می کرد. کارگردانان این تهاجم تبلیغاتی و فرهنگی چه کسانی بودند. که یک مسلمان اهل سنت را نیز به چنان صحنه و توهمی کشانده بودند که حس می کرد که خلخالی برای سنی کشی آمده است.
ما از خلخالی تبلیغات جماعت اعدام شده ها به ماهیت عقیدتی آن ها راحت پی می بریم کتاب دوشنبه ارگان چریک های فدائی خلق ایران چنین می گوید:
دادگاه عدل خلخالی برپا شد و ۹ «رزمنده» سنندجی را بدون آن که تیری به سوی پاسداران و ارتشیان شلیک کرده باشند، بدون آن که کسی از عمال رژیم را کشته باشند، اعدام نمودند. وحشیانه ترین طریق ممکنه. فدائی «شهید» [! !] احسن ناهید را در خارج ازشهر، دو روز قبل از تظاهرات دستگیر کردند. رفیق مبادرت به فرار نمود. او را با تیر زدند و بعد او را روی برانکارد بیمارستان در حالی که پایش را گچ گرفته بودند و دست راستش بر اثر شکنجه شکسته شده بود و سینه و کمرش کبود بود، اعدام کردند. فدائی «شهید» [! !] جمیل یخچالی که همراه رفیق احسن دستگیر شده بود و بر اثرات ضربات قنداق تفنگ قادر نبود راست بایستد اعدام شد. هفت ۷ رزمنده دیگری که به شهادت رسیدند وضع بهتری نداشتند. عدل خلخالی به حدی بود که نگذاشت پای رفیق احسن خوب شود ، تا حداقل در لحظه ی اعدام بتواند بر پای خود بایستد… .[۱]
در سقز: وقتی یک ماشین از رفقای فدائی عبور می کرد با ایست آن ها مواجه شد. رفیق یعقوب از ماشین پایین آمد و خود را معرفی کرد و فوراً به وسیله پاسداران به گلوله بسته شد. و رفیق رشید را همان جا کشتند و رفیق یوسف کشی زاده و یک رفیق دیگر را با خود به اسارت بردند و با ۲۰ رزمنده دیگر سقز که در خانه ها دستگیر کرده بودند و اکثراً از نوجوانان بودند اعدام شان کردند.[۲]
آن ها پیکره نیمه جان و خونین رفیق شهید ناهید را روی برانکارد به میدان تیر بردند و چنان چه عکس ها نشان می دهند روی برانکارد تیر باران کردند.[۳]
هم چنین در مطلبی تحت عنوان موج وسیع انقلابیون می آورند: جلادان رژیم کنونی نیز به شیوه های آریا مهری توسل جستند آنان ۱۱ تن از بهترین فرزندان خلق را با چشمان باز در بیابان های زندان دیزل آباد کرمانشاه نشاندند و در حالی که فریاد حماسه آفرین آنان در دفاع از منافع زحمتکشان و خلق های تحت ستم لرزه بر اندام جانیان انداخته بودند دلاورانه مرگ را پذیرا شدند و… .[۴]
در مریوان ارتش مستقر شد و بعد گشت خانه به خانه را آغاز کردند و ۹ مبارز مریوانی را دستگیر کردند. خلخالی حکم اعدام شان را صادر کرد ولی اعدام آن ها بدین گونه بود که آن ها را به مرتجعین منطقه، پاسداران دست پرورده مزدور قیاده دادند و آن ها با آتش سیگار چشم یکی را سوزاندند، گوشت ران یک نفر را به او دادند که بخورد، دست و پای سه نفر را بریدند و بقیه را مثله کردند و بعد کشتند. جنازه ها را از روی لباس هایشان شناختند.[۵]
خلخالی، والی خان سنندجی را در حالی اعدام کرد که قطع نخاع شده بود وی فئودال و خان ظالمی بود که پس از اعدامش روستاییان شروع به پایکوبی و شادمانی نمودند.
در معرفی یکی از اعدام شده ها می آورند:
یوسف کشی زاده – در شهرستان مشکین شهر به دنیا می آید، در دانشکده فنی دانشگاه تبریز فارغ التحصیل می شود. ضمن آشنایی با رفیق شهید مرضیه احمدی اسکوئی در سال ۱۳۵۲ توسط او به عضویت سازمان چریک های فدائی خلق ایران در می آید… زیر پوشش اسلام و دفاع از انقلاب بهترین فرزندان خلق را همراه با سایر نیروهای مبارز و انقلابی اعدام نمودند. توده های زحمتکش و دهقانان رنج دیده کردستان به خوبی می دانند که چگونه رفیق یوسف تمام زندگی خود را وقف خدمت به زحمتکشان نموده است… مردم هم کسانی را که اعدام شده اند می شناسند و هم آن هایی را که حکم اعدام را صادر کرده اند.[۶]
در پایان باید گفت که به گفته ی مهندس عزت الله سبحانی از فعالان نهضت آزادی ایران خلخالی ۴۰ یا ۵۰ نفر را اعدام کرد که کردستان و کلاً غرب در رعب و وحشت فرو رفت و ساکت شد اما چه عاملی باعث این همه واهمه و ترس در دل مرتدین و هواداران شان گردید و فضا را چنان امنیتی کرد که هنوز هم آثارش نزد مرتدین و طرفداران شان مانده است.
در مورد این اعدام شده ها و اعدام کننده ها کلاً با دید عقیدتی نگریسته شده شاه اویسی پایگلانی از اعضای حزب ملی گرای ایران در این مورد می گوید: شیخ صادق خلخالی در پادگان دست به اعدام هایی زده بود که غیر قابل دفاع بود و تنها نتیجه ای که داشت جوانان [کلام جوانان، از کدام فکر و عقیده و…] برای چند روزی که او در شهر بود شهر را ترک می کردند و بعد از رفتن او به شهر باز می گشتند و در صدد ضربه زدن و جبران آن اعمال بر می آمدند و این کشتار هم چون دور بسته ای ادامه پیدا می کرد جایی باید این دور خاتمه پیدا می کرد.[۷]
تمامی این گفته ها با آمار اعدام شده ها همگی از جانب کفار و مرتدین داده شده و الان قضاوت برای یک مسلمان موحد دارای عقیده ی سالم خیلی راحت تر از توهمات موجود و شایعات رایج در میان جاهلان و هواداران مرتدین است. دعای یک مسلمان همیشه دفع ظالمین توسط ظالمین است. در این جا مهم نیست که چند نفر کشته شده اند و یا چگونه، مهم این است که عده ای مرتد به درک رفته اند و اصلاً مهم نیست که چه کسی عامل قتل آن ها بوده است مهم این است که مرتدین از بین رفته اند.
الان ما می فهمیم که چرا این چند نفری که که خلخالی در کل منطقه غرب اعدام نموده این همه بزرگ جلوه داده شده است و چه کسانی پشت صحنه و کارگردانان این جنگ تبلیغاتی و روانی بوده اند که وقایعی را با هزاران دروغ عامه پسند دیگر در آمیخته و در خور مردم داده اند و در عوض آن همه مسلمان مبارزی که توسط مرتدین قتل و عام شده اند از یک طرف و هزاران کرد و هورامی که در جنگ میان کومله و دمکرات و متحدین شان و پارتی و یه کیه تی و کومله و رزگاری قتل و عام شده اند کوچک و بی ارزش نگاشته می شوند.
خون مسلمان است که از خانه ی خدا هم با ارزش تر و مهم تر است نه خون کثیف مرتد یا کافری که کثیف ترین جنبندگان روی زمین اند که باید ریخته شود. حالا می خواهد توسط هر کسی باشد. مهم این است که شرش از سر مسلمانان کنده شود.
…………………………….
[۱] . کتاب دوشنبه صفحه ۳ (۳۳-۳۲)
[۲] . همان صفحه ۹
[۳] . همان صفحه ۲۴
[۴] . همان صفحه ۱۶
[۵] . همان صفحه ۴
[۶] . کتاب دوشنبه ۳۱ – صفحات ۱۰-۹
[۷] . کردستان ۲ – صفحه ۲۷