جهـــاد؛ تنهــا راه پـیروزی و تاثیر ات آن در بازگرداندن عزت و ابهت مسلمین
مؤلف: شیخ محمد خطیب
ارائه دهنده : ابوعبدالله هورامی پاوه ای
بسم الله الرحمن الرحیم
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ) حج ۷۷ و ۷۸
«اي كساني كه ايمان آوردهايد! (براي آفريدگار خويش) ركوع و سجده كنيد و پروردگار خود را پرستش نمایيد و كارهاي نيك انجام دهيد، تا اين كه رستگار شويد * و در راه خدا جهاد و تلاش كنيد آنگونه كه شايسته جهاد و بايسته تلاش در راه او است. خدا شما را (از ميان مردم براي ياري دين خود) برگزيده است و در دين كارهاي دشوار و سنگين را بر دوش شما نگذاشته است. (اين دين همان) آئين پدرتان ابراهيم است. خدا شما را قبلاً (در كتابهاي پيشين) و در اين (واپسين كتاب) مسلمين ناميده است (و افتخار تسليم در برابر فرمانهاي الهي را به شما داده است و شما را الگو و اسوه حسنه ملّتهاي ديگر كرده است) تا پيغمبر (با شهادت عملي خود) گواه بر شما باشد (و در روز قيامت رفتار و كردارش مقياس سنجش اعمال شما مسلمانان گردد) و شما هم (با شهادت عملي خود) گواه بر مردمان باشيد (و رفتار و كردارتان به عنوان امت نمونه، محكّ سنجش اعمال سايرين، و الگوي بارز خداپرستان راستين گردد). پس (براي حصول اين منظور) نماز را بخوانيد و زكات مال به در كنيد و به خدا چنگ زنيد كه سرپرست و ياور شما او است، و چه سرور و ياور نيك و چه مددكار و كمككننده خوبي است!»
(كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى * أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى * إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى) علق ۶ ـ ۸
«قطعاً (اغلب) انسانها سركشي و تمرّد خواهند کرد * اگر خود را دارا و بينياز ببينند * مسلّماً بازگشت (همگان در آن جهان) به سوي پروردگار تو خواهد بود. (و او سركشان و متمرّدان را به كيفر اعمالشان ميرساند.)»
امروز یکی از امور واجب بر مسلمانان، توجه به قانون جاودانشان است تا بتوانند براساس سفارشات و رهنمودهای آن، عمل کنند و اوامر آن را به طور کامل در زندگیشان پیاده کنند. چرا که سرانجام و عاقبت این امت اصلاح نمیگردد مگر با تمسک و چنگ زدن به آن چیزی که ابتدا و آغاز این امت را اصلاح کرده است. و این حقیقتی است که هیچ بحث و نزاعی در آن وجود ندارد. آنگونه که خداوند ما را متوجه آن میسازد و میفرماید:
(قُلْ سِيرُواْ فِي الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ) أنعام ۱۱
«بگو: در زمين بگرديد و سپس بنگريد و دقّت كنيد كه سرانجام آنان كه (پيغمبران خود را) تكذيب ميكردهاند چه شده است؟!»
از جمله ثمرات و نتایج جست وجو در زمین، بررسی و عبرت از تاریخ و شناخت سنت تغییر ناپذیر خداوند و نیز دیدن سرنگونی طواغیت دروغگو و خوشگذران (عیاش) میباشد. همانا خداوند قبل از ما امتهایی را بازخواست کرده است که بسیار توانمندتر، مسلطتر و در ثروت و رفاه بیشتری بودند. اما تکبر ورزیده و ظلم و ستم نمودند، و به همین دلیل دچار عاقبت و سرانجام دردناکی شدند.
خداوند میفرماید: (فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ) فصلت ۱۵
«و امّا قوم عاد در زمين به ناحق، بزرگي فروختند (و مغرورانه) گفتند: چه كسي از ما قدرت بيشتري دارد؟ مگر آنان نميدانستند كه خداوندي كه ايشان را آفريده است از آنان نيرومندتر است؟! آنان (بر اثر اين پندار بياساس) پيوسته آيههاي ما را انكار ميكردند و نميپذيرفتند.»
آیات بسیار زیادی در قرآن و احادیث پیامبرصلی الله علیه وسلم و تاریخ ملتها درباره عاقبت ظلم و ظالمان، و سرکشان و مستکبران بيان گردیده که حقیقت این امر را بیان میدارد که ظلم و طغیان از عواملی است که به عنوان یک خطر، آینده و پیشرفت ملتها را تهدید میکند.
خداوند میفرماید: (كَـلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَـيَطْغَى * أَن رَّآهُ اسْتَـغْنَى * إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الـرُّجْعَى) علق ۶ـ ۸
«قطعاً (اغلب) انسانها سركشي و تمرّد خواهندکرد * اگر خود را دارا و بينياز ببينند * مسلّماً بازگشت (همگان در آن جهان) به سوي پروردگار تو خواهد بود (و او سركشان و متمرّدان را به كيفر اعمالشان ميرساند).»
و نیز میفرماید: (وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْماً آخَرِينَ) أنبياء ۱۱
«بسيار بوده است كه (اهالي) آباديهاي ستمگري را (به سبب كفرشان) نابود كردهايم و پس از ايشان، گروههاي ديگري را روي كار آوردهايم.»
پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز ما را از عاقبت و سرانجام این سهلانگاری و ظلم آگاه نموده است، پس میفرماید:«إن الله ليملي للظالم، فإذا أخذه لم يفلته»، ثم قرأ (وَكَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِيَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ) هود ۱۰۲» (متفق عليه )
«خداوند به ظالم مهلت ميدهد و چون او را بگيرد و مورد مؤاخذه قرار دهد رهايش نميکند سپس قرائت نمود:
«عقاب پروردگار تو اين چنين است (كه درباره قوم نوح و عاد و ثمود و مدين و غيره گذشت) هرگاه كه شهرها و آباديهایي را عقاب كند كه ستمكار باشند. به راستي عقاب خدا دردناك و سخت است.»
خداوند ما را از اقدامات خوار فرعون آگاه میسازد، آنجا که میفرماید: (إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ) قصص ۴
«فرعون در سرزمين (مصر، شروع به) استكبار و سلطهگري كرد، و (در ميان) مردمان آنجا (تفرّقه انداخت و آنان) را به گروهها و دستههاي مختلفي تبديل نمود. (هر گروهي و دستهاي به دفاع از افراد خود و جنگ و دشمني با سايرين ميپرداخت. فرعون مخصوصاً مردمان مصر را به دو گروه مشخّص قبطيان و سبطيان تقسيم كرد، و) گروهي از ايشان را (كه سبطيان يعني بنياسرائيل بودند، در برابر قبطيان) ضعيف و ناتوان ميكرد. پسرانشان را سر ميبريد و دخترانشان را (براي خدمتگذاري) زنده نگاه ميداشت. او مسلّماً از زمره تباهكاران (و جنايتكاران تاريخ) بود.»
با تکیه بر قدرت و جاه و مقام پادشاهیاش بر بنی اسرائیل ظلم و ستم میکرد، همانگونه که قارون با تکیه بر قدرت علم و ثروتش ظلم و فساد میکرد. عاقبت و سرانجام هر دو یکی شد: قارون، جان و مالش را زمین بلعید، و فرعون، خود و سربازانش به هلاکتی دردناک دچار شدند. سرکشی و زیادهروی فرعون به حد جنون رسیده بود. خداوند میفرماید: (فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى) نازعات ۲۴
«و (فرعون) گفت: من والاترين معبود شما هستم!»
و نیز میفرماید: (قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَى) غافر ۲۹
«فرعون گفت: من جز آنچه صلاح ديدهام و پيشنهاد كردهام صلاح نميبينم و به شما پيشنهاد نميكنم.»
و نیز میفرماید: (وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي) قصص ۳۸
«فرعون گفت: اي سران و بزرگان قوم! من خدایي جز خودم براي شما سراغ ندارم.»
و اینجـاست که قــدر خداوند برای عقوبت و مواخـذه طغیـانگران و ظالمـان دخیـل میشود. هرگاه ظلم و فساد سرکشان و طغیانگران شدت گیرد و مردم توانایی دفع و مقابله با آنها را نداشته باشند، قدر و سرنوشت تعیین شده خداوند ، در رفع ظلم و ستم طواغیت دخیل میشود و آنان را به سزای اعماشان میرساند و بساط ظلم و فساد آنان را برمیچیند.
خداوند میفرماید: (وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ كَانُواْ عَنْهَا مُعْرِضِينَ) أنعام ۴
«هيچ دليلي از دلائل (دالّ بر وجود) پروردگارشان بدانان نميرسد مگر آن كه از آن روي ميگردانند.»
و قطعاً قدَر والا و برتری که تمام هستی را اداره و تدبیر میکند همواره در کمین ظالمان است.
خداوند میفرماید: (وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ) شعراء ۲۲۷
«و كساني كه ستم ميكنند خواهند دانست كه بازگشتشان به كجا و سرنوشتشان چگونه است!!»
ابوجهل یکی دیگر از این طاغیان و سرکشان است. در مکه همواره با رسالت پیامبر صلی الله علیه وسلم و هر آنکس که آنرا قبول داشت به جنگ و مبارزه میپرداخت، و از هر لحاظ مؤمنان را زیر نظر گرفته بود.
در روز غزوه بدر، برای مبارزه و جنگ با مؤمنان با حالتی متکبرانه از مکه خارج شد. وقتی به او گفتند که: کاروانی که مسلمانان به غنیمت گرفته بودند، نجات یافتهاند و نیازی به درگیر شدن با محمد صلی الله علیه وسلم و سپاه همراه او، نیست. متکبرانه پاسخ داد: «به خدا سوگند به مکه باز نخواهیم گشت مگر اینکه در بدر این سه عمل را انجام دهیم؛ خوکهایی را قربانی کنیم، از گوشت آنان بخوریم و شراب بنوشیم و از هرزهگویی سیر شویم، و عرب صدای ما را بشنوند و به سوی ما بشتابند و با هم جمع شویم، و آن موقع است که هیچ ترسی ما را از بین نخواهد برد.» (سيره ابن هشام )
اما عاقبت و سرانجام زندگی او در بدر رقم خورد؛ زمانیکه عبدالله بن مسعود در بین کشتهشدگان میگشت، ابوجهل را در میان آنها دید که به حالت مرگ افتاده است و دیری نگذشت که آخرین نفسش را بالا کشید و جان داد.
و امروز نیز آمریکـا پرچمدار جنبشی موسوم به سکولاریسم و نظم نوین جهانی گشته است، و این نظامی است خیالی و باطل، که برپایهی درگیریهای مشکوکی که در کشورهای جهانسوم رخ میدهد، میچرد.
در این راستا سیاست معیارهای دوگانهایی را به کار گرفته است و بر ضرورت کنترل سرنوشت مناطق عربی و اسلامی برای دربند کشیدن آنان تاکید دارد. آمریکا، آنگونه که بخواهد و بپسندد اجازه میدهد و میبخشد. پس از سویی، اسرائیل را به انواع سلاحهای مرگبار تجهیز میکند و با سرمایه و دانش هستهای او را کمک و یاری مینماید ولی از سوی دیگر موانع و محدودیتهای شدیدی در خصوص صادرات اسلحه به هریک از دولتهای عربی و یا اسلامی اعمال مینماید. تا آنجا که هر دولتی را که مشکوک به وجود کارخانههای ساخت سلاحهای شیمایی بداند به حمله نظامی تهدید میکند. اگرچه این کارخانهها برای ساخت دارو و وسایل دیگری باشند.
صفحات تاریخ و سنت الهی به ما میآموزد که این نظامِ یک دولت به تنهایی نیست. حتی اگر این دولت قادر باشد که جهان را فرماندهی نماید. ـ آنگونه که واقع امروز نیز بدان تأکید دارد و آنرا تأیید میکند ـ آنچه معلوم است این است که نظام استعماری، سیطره و هیمنه بیشتر خود بر جهان را هدف قرار داده است. و این نقشه و هدف خود را تحت شعارهای حقوق بشر و قوانین اساسی که بر هیچ پایه و اساسی استوار نیست پنهان و مخفی نموده است.
امروز تمامی کشورهای عربی و اسلامی و نیز مفکران جهان، در برابر نیرنگ، جنایت و دشمنیای که یهود برعلیه برادرانمان در فلسطین به راه انداخته است، سکوت میکنند. و همچنین در برابر دشمنی آمریکای غاصب و ظالم برعلیه برادرانمان در افغانستان، و در برابر تهدیدها و جای دادن کشتیهای جنگی، ارتش و موشکهای مختلف در سرزمینهای اسلامی، سکوت اختیار کرده اند. او نیز همچنان به تهدیدها و عربده کشیهایش بر ضد مردمان کشورهای عربی و اسلامی، برای ایجاد رعب و وحشت و از بین بردن امنیتشان ادامه میدهد، عراق را بنگرید که شب و روز با بمب و موشک بمباران و خانههایشان را بر سر آنان خراب میکنند.
تصریحات عجیب و غریبی که بوش مدام آنها را تکرار میکرد، نه تنها تصادفی و الکی نبود، بلکه تصریحاتی تعجب برانگیز و همراه با برنامه بود؛ به ادعایش عراق دارای سلاحی است که میتواند تهدیدی برای جهان باشد و باید به داشتن آن اعتراف کند و آنرا کنار بگذارد.
کمیتههای بازرسی، تمام خاک عراق را بدنبال چیزی که وجود نداشت، کنکاش و جستجو نمودند. و تمام امت عربی را ناوهای هواپیمابر، کشتیهای جنگی و ارتشها و نقشههای مداوم و دسیسههای جدید و تهدیداتشان، احاطه کرده است تا شرایط و اسباب ایجاد شرورترین استعماری که برای همه دنیا شناخته شده است مهیا گردد، استعمار نظام سرمایهداری جهانی با سرکردگی آمریکا و یهود.
آنها میکوشند تا با تسلط بر سرزمینهای عربی که همچون قلب کره زمین و مرکز تسلط استراتژیک بر جهان است بتواند بر جهان حکمرانی کنند، و آمریکا برای اجرای این نقشه، یهود را با تمام سرمایه و دارایی که در اختیار دارد یاری میکند، همانطور که با افغانستان شروع کرد، و این هم از بغداد و معلوم نیست کشور بعدی کجاست؟
طغیان و سرکشی نمرود که مدعی بود میمیراند و زنده میکند، و به سرکشی و جدال با سیدنا ابراهیم علیه سلام برخاست، به سبب ملک و مالی بود که خدا به او بخشیده بود. به جای آوردن شکر این نعمتها بر او واجب بود پس سیدنا ابراهیم علیه السلام به سوی او فرستاده شد تا حجت را بر او تمام کند و از سرانجام طغیانش او را آگاه سازد و گمراهی و باطل بودنش را برای او روشن کند.
خداوند میفرماید: (إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ) بقره ۲۵۸
«ابراهيم گفت: پروردگار من كسي است كه زنده ميکند و ميميراند. او گفت: من (با عفو و كشتن) زنده میکنم و ميميرانم. ابراهيم گفت: خداوند خورشيد را از مشرق برميآورد، تو آن را از مغرب برآور. پس آن مرد كافر واماند و مبهوت شد. و خداوند مردم ستمكار (مُصرّ بر تبهكاري، و دشمن حق) را هدايت نميكند.»
و اما موقف اصحاب اخدود، که بندگان خداوند متعال از مردان و زنان با ایمان را دچار فتنه نمودند و از آتشزدن آنان و انداختنشان به داخل گودالی از آتش نترسیدند.
خداوند اینگونه وعده انتقام میدهد: (قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ * النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ * إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ * وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ * وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ) بروج ۴ ـ ۸
«نفرين بر صاحبان گودال (شكنجه) باد! * گودال پر از آتش و داراي هيمه و افروزينه فراوان * وقتي آنان بر كناره گودال آتش (به نظارهگري سوختن و جزغاله شدن مؤمنان) نشسته بودند * و ايشان چيزي را تماشا ميكردند كه بر سر مؤمنان ميآوردند * شكنجهگران هيچ ايرادي و عيبي و جرمي بر مؤمنان نميديدند جز اين كه ايشان به خداوند قادر و چيره، و شايسته هرگونه ستايشي، ايمان داشتند!!»
اينان همه نمونههای از طغیان و سرکشی و دشمنی بودند. و حق تبارک و تعالی نیز انتقام گیرندهی مقتدر و تواناست.
خداوند میفرمایید: (إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ * إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيدُ) بروج ۱۲ و ۱۳
«بيگمان پروردگارت يورش و تاخت بردن و درهم كوبيدن و به كيفر رساندنش سخت و شديد است * او است كه قبلاً آفرينش را آغاز کرده است، و او است كه بعداً آفرينش را دوباره باز ميگرداند.»
يهود در این شرایط و دوران سخت و مشکل، همچنان به بمبارانش بر ضد بیدفاعان سرزمین اسرای پیامبر صلی الله علیه وسلم ، ادامه میدهد. کسانی که تحت محاصرهاند و لقمه نانی برای خوردن و آبی برای نوشیدن ندارند و همچنان شاهد خیل شهدایی هستیم که پایان نمییابد و زخمیهای بیشمار و نیز زندانها و بازداشتگاههایی که پراست از جوانان مسلمانی که در چنگ یهودیان گرفتار گشتهاند ـ لا حول و لا قوه الا بالله ـ و امت اسلام هیچ اقدامی انجام نمیدهد، بلکه در این میان غایب گشته و حاکمان کشورهای عربی نیز ترجیح میدهند که سکوت نمایند آن هم سکوتی از طلا.
زنگ خطر
این یکه تازی و تعجیل و جفتکزنی (رفتارهای تهاجمی) از سوی آمریکا این باورمان را به یقین مبدل میگرداند که پایان کارش نزدیک است، همانطور که حکومتهای سرکش زیادی در طول تاریخ به پایان رسید. این روزها صدای کارشناسان در خود آمریکا به گونهایی صریح و واضح، بلند گشته و عواقب این رفتارهای تهاجمی و تعجیل و سرکشیها را هشدار میدهند. این سخنان از سوی افرادی معمولی بیان نشده بلکه از سوی رئیس جمهورهای پیشین آمریکا مطرح شدهاند و به شدت از اوضاع بوجود آمده انتفاد نمودهاند.
اول؛ کارتر از رئیس جمهورهای پیشین، که میگوید: «سیاستی که هم اکنون اداره کنندگان آمریکا در پیش گرفتهاند نه تنها پیروزی و امنیت را برای آمریکا به ارمغان نمیآورد بلکه در همهجا دشمنیها را به سویش سوق داده و با ترور که سلاح فقرا در برابر قدرتهای سرکش است مواجه میگردد.» (هيرالد تريبون، عدد ۱۹ ديسمبر ۲۰۰۲م. )
و نیز بیل کلینتون نیز از رئیس جمهورهای سابق آمریکا در سخنانی که در روزنامه هيرالد تريبون از وی تحت عنوان “آمریکا به جای سلطه بر جهان باید جهان را یاری و سرپرستی کند” منتشر گردیده میگوید: «عاقلانه آن است که نقش آمریکا به جای سطله و هیمنه بر جهان، فرماندهی بر جهان باشد. و به جای سعی و تلاش برای تسلط و هیمنه که ماندگار نیست بکوشدکه این توفیق برایش پایدار بماند.» و نیز میگوید: «آمریکا نباید ملتها را مجبور به قبول افکار و نظراتش با زور و قدرت و خشم و فشار آوردن و تحمیل کند.» سپس میگوید: «آمریکا باید بداند که با این روش که در پیش گرفته در آینده که این قدرت را در دست نداشته باشد، همراهی و همکاری ملتها با وی پایان میپذیرد.»
آیا صدای مفکران بلند میشود؟ آیا صدایشان را اداره کننده آمریکا میشنوند، کسانی که قصد دارند جهان را نابود و بسوی نیستی و ویرانی بکشند.
برتری یافتن روحی، راه حل مشکلات مسلمانان
حيات و سرزندگی امت تقریبا خاموش گشته آن هم با وجود در دسترس و موجود بودن اسباب حيات، یعنی عقیده، ایمان و وحدت.
صلاح الدین ایوبی، هنگامی به رویارویی با صلیبیان پرداخت که بر وحدت مسلمانان بر پایه توحید تلاش نمود و توانست این امت را در زیر پرچم اسلام متحد نماید، و به جهاد با جنایتکاران و دزدان به پا خاست و بر مجرمان فائق آمد. مسلمانان را بر احیای فریضه جهاد در راه خداوند متحد نمود از این رو پیروز گشت.
براستی که اعتقادات اسلامی امتی ذلیلی را، عزتمند و سربلند کرد، و آنها را متحول ساخت و سپس این امت متحول شده و عزت یافته بر زمین قدرت و تمکین یافتند و جهانیان را به سوی الله رهنمود ساختند. و این امت را در برابر عدل مطلق الهی تسلیم نموده و مفهوم وسیع و انسانیِ حقوق بشر را که مرتبط با توحید خالق تمامی مخلوقات است زنده نمودند.
اگر بخواهیم که در مقابل این نیروی سرکش و طاغی بایستیم، راز این توانستن و قوت انسانی در عقیده است. عقیدهای که با آن مسلمانان توانستند کارهای نادر و کم نظیری را در سراسر جهان انجام دهند، و این عقیده، توشه و نيروي حقيقيایی بود که گذشتگانمان را بسوی جهاد، انفاق و فداکاری و جان نثاری و ایثار سوق داده و زندگی جاودانه را بر زندگی محدود و فناپذیر دنیا ترجیح دادند.
خداوند میفرماید: (إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ) عنكبوت ۶۴
«زندگي اين دنيا جز لهو و لعب نيست، و زندگي سراي آخرت زندگي است، اگر فهم و شعور داشته باشند.»
و این عقیده است، که گروهی کوچک را در برابر نیروهای باطل، قدرت مال و ثروت و نیروهای آهن و آتش قرار میدهد و با این وجود، تمامی این امکانات در برابرش شکست خواهند خورد. عقیده ارزشی گرانبها در زندگی فردی و اجتماعی و حیات اسلامی دارد.
عقيده اسلامی، نیروی است عظیم در عمق زندگی و سرشتمان، و برای هیچ فردی این امکان وجود ندارد که در نبرد علیه باطل از آن دست بکشد. تا در موازین و نیز درک و فهم حقایق آن اختلالی به وجود نیاید. و همه چیز با عقیده شکل گرفته و ظهور مییابد. بر همین اساس عقیده، بنا و پایهایی است که میتوان در خلال آن به دنیا و آنچه که در آن اتفاق افتاده است نظر افکند. و تلاش مسلمان و علم و زندگیش رنگ آن بخود میگیرد:
(صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ) بقره ۱۳۸
«(خداوند ما را با آئين توحيدي و ايمان راستين زينت داده است و) اين رنگ و زينت خدا است و چه كسي از خدا (ميتواند) زيباتر بيارايد و بپيرايد؟ و ما تنها او را ميپرستيم.»
ای مسلمانان
متأسفانه با وجود اینکه دشمنانتان بر راه باطل هستند با این وجود بر عقیده و دین باطلش پایبند است. ازدواج اجتماعی را حرام میداند، و از یهودیان کار در روز شنبه را نمیپذیرد، به گونهایی که در روز ممنوعیت استفاده از وسایل نقلیه؟! رئیس جمهور اسرائیل در مراسم تشییع جنازهایی با پای پیاده، جنازه را همراهی میکرد. همانطور که گفتهاند: «ملت اسرائیل از شنبه محافظت نمیکند، بلکه این شنبه است که اسرائیل را محفوظ میدارد.»
يهودیان از سراسر جهان به خاطر ایمان باطل خود و با اشتیاق مهاجرت میکنند و قربانی میدهند و اختراعات دیگران را میدزند، کشتار میکنند و تمام اینها در راه باطل و گمراهی و دشمنی است.
گذشتگان ما صاحب چه بودند؟ هیچ چیز غیر از عقیده توحید، غیر از اینکه میدانستند که برای حق و برای به پا داشتن بهترین، میجنگند، و نگرشی که در خصوص حضور جامعترین راه نجات بشری داشتند و اینکه انسانی برتر و کاملتر بودند. و این عقاید، برتر و والاتر از عقاید دشمنانشان بود از این رو شایسته نصرت و پیروزی گشتند.
طبری رحمه الله روایت میکند که قیصر جاسوسی به اردوگاه مسلمانان فرستاد و وقتی برگشت صفات و ویژگی مسلمانان را چنین بیان کرد و گفت: «آنان شب را با زندهداری و عبادت سپری میکنند، و روز را در تکاپو و پیکارند، و برای برپایی حق و عدالت، اگر کسی از آنان دزدی نماید دستش را قطع میکنند و شخصی(متعهل) که زنایی مرتکب شده باشد را سنگسار میکنند حتی اگر از فرزندان پادشاهشان باشند.»
پیشینیان شما، با عقیده پیروز میشدند و یاد میدادند و میآموختند و جهاد، هجرت و اختراع و ساخت و ساز مینمودند، و تاريخ بشري را رقم زدند.
نقطه ابتدايی و آغازگر (سرآغاز) همه تمدنها عقیده است، سرپرست و پشتیبان درستی که نیرو دهنده و پیش برنده است، تفکرات دینی و الهی است که عقل و قلب را پر و مملؤ مینماید و امتها و تمدنها را شکل میدهد.
عقیده، پرچمی است که مؤمنان در زیر آن و بخاطر آن و با آن مجاهدت میکنند. و بدین خاطر باید اسبابی که زمینهی نیرومندی مادی و روحی مسلمانان است، را فرآهم نمود. تا بتوان با دسیسههایی که از هر سو امت اسلامی را احاطه نموده مقابله کرد.
راست گفت خداوند آنجا که میفرماید: (وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ) حج ۴۰ و۴۱
«اصلاً اگر خداوند بعضي از مردم را به وسيله بعضي دفع نكند، ديرهاي (راهبان و تاركان دنيا) و كليساهاي (مسيحيان) و كنشتهاي (يهوديان)، و مسجدهاي (مسلمانان) كه در آنها خدا بسيار ياد ميشود، تخريب و ويران ميگردد. (امّا خداوند بندگان مصلح خود را فراموش نميكند) و به طور مسلم خدا ياري ميدهد كساني را كه او را ياري دهند. خداوند نيرومند و چيره است (و با قدرت نامحدودي كه دارد ياران خود را پيروز ميگرداند، و چيزي نميتواند او را درمانده كند و از تحقّق وعدههايش جلوگيري نمايد) * (آن مؤمناني كه خدا بديشان وعده ياري و پيروزي داده است) كساني هستند كه هرگاه در زمين ايشان را قدرت بخشيم، نماز را برپا ميدارند و زكات را ميپردازند، و امر به معروف، و نهي از منكر مينمايند، و سرانجام همه كارها به خدا بر ميگردد.»