جهاد فرض عين است (۴)
تالیف:دکترعبد الله بن يوسف عزام (تقبله الله و رحمه الله تعالي)
ارائه دهنده : احسان هورامی [دانشجوی علوم سیاسی ]
سوم: نزد شافعیه
در نهایة المحتاج رملی(رحمه الله) آمده است که :
[فان دخلوا بلدة لنا وصاربیننا وبینهم دون مسافة القصر فیلزم اهلها حتی من لا جهاد علیهم من فقیر وولد وعبد ومدین وامرأة](نهایة المحتاج۸/۵۸)
اگر دشمن وارد سرزمین ما شد ومیان ما و آنان کمتر ازمسافت قصر( نماز) وجود داشت، بر اهالی آن شهر، حتی آنانی که جهاد برآنها لازم نیست، اعم از فقیر، بچه و برده ، مدیون و زن، دفاع لازم است.
چهارم: نزد حنابله
در المغنی ابن قدامه (رحمه الله) آمده است:
وتعین الجهاد فی ثلاثة مواضع
۱- اذا التقی الزحفان وتقابل الصفان
۲- اذا نزل الکفار ببلد تعین علی اهله قتالهم ودفعهم.
۳- اذا استنفرالامام قومالزمهم النفیر
(المغنی۸/۳۴۵)
جهاد در سه موقعیت وحالت لازم ومتعیّن می گردد.
۱- هنگامی که دو گروه با هم برخورد کردوه و دو صف مسلمین و کفّار درمقابل هم قرار گرفتند.
۲- وقتی که کفّار وارد شهری شدند، براهالی آن دفاع ومبارزه لازم است.
۳- هنگامی که امام مسلمین عده ای رابرای جهاد اعزام نمودند رفتن شان الزامی است.
ابن تیمیه (رحمه الله) می گوید:
[اذا دخل العدو بلاد الاسلام فلا ریب أنه یجب دفعه علی الاقرب فالاقرب اذبلاد الاسلام کلها بمنزلة البلدة الواحدة وانه یجب النفیر الیه بلا اذن والده ولاغریم ونصوص احمد صریحة بهذا]
(فتاوی الکبری۴/۶۰۸)
هنگامی که دشمن به سرزمین اسلام تجاوز نمود، بدون شک مقابله با دشمن به ترتیب، بر نزدیک ترین آنان واجب است. زیرا سرزمین های اسلامی، سرزمین واحدی اند. ودر چنین شرایطی اقدام سریع ورفتن به سوی دشمن واجب است. وفرزند بدون اجازه ی پدر وبدهکار بدون اجازه ی طلبکار بیرون شود ونصوص امام احمد(رحمه الله) به این مطالب صراحت دارند واین حالت بعنوان((نفیر عام)) بسیج عمومی برای پیکار دشمن شناخته شده است.
ادله بسیج عمومی برای پیکار دشمن و مجوزهای آن
۱- خداوند متعال می فرماید:] انفروا خفافاً وثقالاً وجاهدوا باموالکم وانفسکم فی سبیل الله ذلکم خیرلکم ان کنتم تعلمون]
(التوبة/۴۱)
ای مؤمنان! هرگاه هرگاه منادی جهاد، شمارا برای جهاد ندا درداد فوراً به سوی جهاد حرکت کنید، سبک باریا سنگین بار(جوان یا پیر،مجرد یا متأهل، کم عائله یا پرعائله، غنی یا فقیر، فارغ البال یا گرفتار،مسلح به اسلحه سبک یا سنگین، پیاده یا سواره و…در هرصورت ودر هر حال) وبامال وجان، درراه خدا جهاد وپیکار کنید. اگر دانا باشید می دانید این به نفع شماست.
ودرآیات جلوتر،عذاب واستبدال، به ترک نفیرمرتب ومنوط گشته است وعذاب الهی فقط سزای ترک واجب ویا فعل حرام می باشد.
[الا تنفروا یعذبکم عذابا الیماً ویستبدل قوما غیرکم ولا تضروه شیئاً والله علی کل شی قدیر] (التوبة/۳۹)
اگر برای جهاد بیرون نروید، خداوند شما را(در دنیا با استیلای دشمنان ودرآخرت با آتش سوزان) عذاب دردناکی می دهد وقومی را جایگزین(شما) می سازد که جدای از شمایند وهیچ زیانی به خدا نمی رسانید وخدا برهرچیزی تواناست.
علامه ابن کثیر(رحمه الله) می گوید:
[امر الله تعالی بالنفیر العام مع رسول اللهrعام غزوة تبوک لقتال اعداء الله من الروم الکفرة من أهل الکتاب وقد بوب البخاری(باب وجوب النفیر ومایجب من الجهاد والنیة) وأورد هذه الآیه، وکان النفیر العام بسبب أنه ترامی الی أسماع المسلمین أن الروم یعبدون علی تخوم الجزیرة لغزوالمدینه فکیف اذا دخل الکفّار بلد المسلمین أفلا یکون النفیر اولی؟ قال ابوطلحهt فی معنی قوله تعالی (خفافاً وثقالاً): کهولا وشبابا وماسمع الله عذرا أحد]
وقال الحسن البصری فی العصر والیسر.
(مختصر ابن کثیر۲/۴۴)
خداوند به بسیج عمومی همراه پیامبرش، برای نبرد دشمان خدا- کفار،اهل کتاب روم- درسال غزوه تبوک دستورداداند. وامام بخاری بابی راتحت عنوان(باب وجوب النفیر ومایجب من الجهاد والنیة) عنوان کرده واین آیه راذکر نموده اند. انگیزه ی این بسیج عمومی فقط این بود که به گوش مسلمانان رسید که رومی ها درنزدیکی مرزهای جزیرة العرب خودرا برای حمله به مدینه آماده می کنند. آیا هنگامی که کفار درسرزمین اسلامی داخل شوند، بسیج توده مردم اولی نیست؟!
حضرت ابوطلحه، درتفسیر کلمات(خفافاً وثقالاً) می گویند: ((کهنسال و جوان)) خداوند عذر کسی را نمی پذیرد. و امام حسن بصری رحمه الله می گوید: در حالت سختی و آسانی .
ابن تیمیه رحمه الله در مجموع الفتاوی می نویسند:
[فأما اذا أراد العدو الهجوم علی المسلمین فانه یصیر دفعه واجباً علی المقصودین کلهم وعلی غیر المقصودین کما قال تعالی(وان استنصرونکم فی الدین فعلیکم النصر) کما امر النبیrینصر المسلم سواء کان الرجل من المرتزقة للقتال أولم یکن و هذا یجب بحسب الامکان علی کل أحد بنفسه و ماله و مع القلة و الکثرة و المُسی و الرکوب کما کان المسلمون لما قصدهم المشی و العدو عام الخندق لم یأذن فی ترکه لأحد.]
(مجموع الفتاوی۲۸/۳۵۸)
هنگامی که دشمن قصد حمله به مسلمانان را داشت. دفاع در برابر چنین دشمنی برهمه، اعم از واجدین شرایط و غیره، واجب است. همان گونه که خداوند می فرمایند: اگر به سبب دین شان از شما کمک و یاری خواستند، کمک و یاری بر شما واجب است. چنانکه حضرت رسول اکرم rبه یاری مسلمانان دستور داده اند. در چنین شرایطی، تفاوتی ندارد که شخص، مستمند یا توانگر، پیاده یا سواره باشد هزینه ی جنگ را داشته باشد یا نداشته باشد.
در هر حال، باید اقدام به یاری مسلمانان نماید.
همانگونه که در غزوه ی احزاب، وقتی دشمن قصد حمله به مسلمین را نمود، خداوند به هیچ کسی اجازه ترک جهاد را ندادند.
امام زهری رحمه الله می گوید:
[خرج سعید بن المسیب الی الغزو وقد ذهبت احدی عینیه فقیل له: انک علیل، فقال:استنفر الله الخفیف و الثقیل فان لم یمکنی الحرب کثرت السواد و حفظت المتاع]
(الجامع لأحکام القرآن۸/۱۵۰)
سعید بن مسیب رحمه الله برای جنگ بیرون شد، در حالی که یکی از چشمهایش را از دست داده بود. به او گفته شد: شما بیمارید. پاسخ داد: خداوند به سبکبار و سنگین بار، تندرست و بیمار دستور خروج در راهش را داده است. اگر من توانایی جنگ را ندارم . سیاهی لشکر که هستم، و اسباب را نگهداری می کنم .
۲- و خداوند عزوجل می فرمایند:
[وقاتلوا المشرکین کافة کما یقاتلونکم کافة واعلموا ان الله مع المتقین](التوبة/۳۶)
ای مؤمنان با مشرکین بجنگید، همانگونه که جملگی آنان با شما می جنگند و بدانید که (لطف و یاری) خداوند با پرهیزگاران است.
ابن عربی رحمه الله می گوید: کافه: یعنی آنان را در هر حالت و از هر سو محاصره کنید.(الجامع لأحکام القرآن۸/۱۵۰)
۳- و در جایی خداوند و می فرمایند:
[وقاتلوهم حتی لا تکون فتنه ویکون الدین کله لله] (الانفال/۳۹)
و با آنان پیکار کنید تا فتنه ای باقی نماند و دین خالصانه از آن خدا گردد.
منظور از فتنه، بنا به گفته حضرت ابن عباسt و سدی رحمه الله شرک است.(القرطبی۲/۲۳۵)
در هنگام هجوم و استیلاء کفار بر سرزمین اسلامی، دین امّت در معرض تهدید و عقیده اش آماج شک و تردید قرار می گیرد. بنابراین: برای حراست و حمایت از دین و جان و مال و آبرو و حیثیت، پیکار و نبرد واجب است.
۴- آن حضرتr می فرمایند:
[لا هجرة بعد الفتح ولکن جهاد ونیة فاذا استنفرتم فانفروا](رواه البخاری)
پس از فتح مکه، حکم هجرت لغو گردید . اما جهاد و اراده برای آن، همچنان باقی است، هنگامی که به جهاد دعوت شدید، حرکت کنید.
لذا هنگام دعوت به سوی جهاد و حمله ی کفار، امت باید برای حمایت از دین خود به سرعت آماده شوید. و مدار وجوب، بستگی به نیاز مسلمانان یا دعوت امام دارد.همان گونه که علامه ابن حجر رحمه الله، در شرح این حدیث تصریح نموده اند، علامه قرطبی می گوید:
[کل من علم بضعف المسلمین عن عدوهم وعلم أنه یدرکهم ویمکنه غیاثهم لزمه أیضا الخروج الیهم](فتح الباری۶/۳۰)
کسی که به ضعف مسلمانان در برابر دشمن پی برد و دانست که توان پیوستن و امکان فریاد رسی به آنان را دارد، خروجش لازم است.
۵- همه ادیانی که از سوی خداوند فرستاده شده اند، برای حفاظت و پاسداری از پنج اصل مهم می باشند که عبارتند از:حفاظت دین، آبرو، حیثیت، عقل و مال.
بنابراین حراست از این ضروریات به هر وسیله ی ممکن، لازم است. از این رو، دفع مهاجم در اسلام مشروع است. و مهاجم به کسی گفته می شود که به زور قصد حمله به جان یا مال و آبروی دیگری را دارد.
الف: مهاجم بر آبرو حیثیّت: اگر مهاجم مسلمان باشد وبه قصد حمله به آبرو حیثیّت اقدام نماید، دفع او به اتفاق فقها واجب است: گرچه به قتلش هم منجر گردد.از این رو فقها تصریح نموده اند: هنگامی که تهدیدی متوجه آبرو حیثیّت زن گردد، تن به اسارت دادن جایز نیست، گرچه به قتل هم برسد.
ب: دفع مال به جان و مال هم نیز نزد جمهور فقها واجب است واجب است. و مذاهب امام مالک رحمه الله و شافعی رحمه الله در این باره با رأی ارجح سایر علما متّفق است، گرچه این دفع به کشتن این مهاجم مسلمان هم منجر گردد.
در حدیث صحصح آمده است:
[من قتل دون ماله فهو شهید، ومن قتل دون دمه فهو شهید و من قتل فهو شهید ومن قتل دون اهله فهو شهید]
(حدیث صحیح رواه احمد وابو داود والترمذی والنسادی). حاشیه ابن عابدین۵/۳۸۳ والزبعلی۶/۱۱۰ ومواهب الجلیل۶/۳۲۳ وتحفة المحتاج ۴/۱۲۴و الاقناع۴/۲۹۰ والروضه البیة۲/۳۷۱ والبحر الزخار۶/۲۶۸ وتاج العروس صحیح الجامع الصغیر آلبانی۳۶۲۱
کسی که در حراست از مال، خون، وام و خانواده اش به قتل رسد، شهید است.
امام جصاص رحمه الله پس از ذکر این حدیث می گوید:
[لا نعلم خلافاً أن رجلاً لو شهر سیفا علی رجل لیقتله بغیر حق أن علی المسلمین قتله](احکام القرآن – جصاص)
در این مسئله هیچ اختلافی نمی یابیم، که اگر مردی، شمشیری را به ناحق،علیه از نیام درآورد، قتلش بر مسلمانان لازم است.
و در حال حمله، اگر مهاجم به قتل رسید جایش در دوزخ است گرچه مسلمان هم باشد. و اگر دادگر و عادل به قتل رسید، شهید است. این حکم مهاجم مسلمان است. پس اگر کافران به سرزمین اسلامی حمله کردند و دین و آبرو و جان و مال، در معرض زوال و نابودی قرار گرفت، آیا در چنین حالتی بر مسلمانان دفع تهاجم کافر و دولت کافر، واجب نیست؟!
۶- سپر قراردادن اسرای مسلمان توسط کفار
هنگامی که کفار از مسلمانان بعنوان سپری انسانی در جنگ استفاده می کردند و از این شیوه برای اشغال و تصرّف شهرهای اسلامی استفاده می کردند، جنگ با آنان واجب است، گرچه به کشتن اسرای مسلمانان هم منجر شود.
علامه ابن تیمیّه رحمه الله در مجموع الفتاوا می نویسد:
[ بل لو کان فیهم (الکفار) قوم صالحون من خیار الناس ولم یمکن قتالهم الا بقتل هؤلاء لقتلو ایضاءفان الأمة متفقون علی ان الکفار لو تترسوا بأسری المسلمین وخیف علی المسلمین إذالم یقاتلوا فانه یجوزأن نرمیهم- ونقصد الکفار- ولو لم نخف علی المسلمین جازرمی اؤلئک المسلمین ایضاً علی أحد قولی العلماء..](مجموع الفتاوی۲۸/۵۳۷)
اگر در میان کفار گروهی انسانهای نیکوکار و درستکار وجود داشت و اماکن جنگیدن با کفار بدون کشتن این عده نیکوکار امکان پذیر نبود، آنان نیز کشته می شوند. زیرا ائمه اتفاق نظر دارند که، اگر کافران از مسلمانان بعنوان سپر انسانی در جنگ استفاده کردند و اگر با آنان مبارزه نشود، امکان آسیب به سایر مسلمانان تیر پرتاب نموده و هدف، کفار باشند.
و اگر به مسلمانان دیگر آسیبی نمی رسید، بازهم بنا به قولی از علما، شلیک به سوی آن گروه از اسرای مسلمان رواست. و در ادامه می گویند:
[ والسنة والاجماع متفقان علی أن الصائل المسلم اذا لم یندفع صوله الا بالقتل، قتل، وان کان المال الذی یأخذه قیراطً من دینار ففی الصحیح من قتل دون ماله فهو شهید](مجموع الفتاوی۲۸/۵۴۵)
به اتفاق سنت و اجماع، اگر دفع حمله مسلمان مهاجم بدون کشتن او امکان پذیر نبود، کشته می شوند. در حدیث صحیحی آمده است: کسی که در دفاع از مالش به قتل رسد، شهید است.
این اقدام از این رو جایز که حراست و حمایت عموم مسلمانان از فتنه و شرک و حمایت دین و آبرو و مال آنان، از ابقاء حیات عده ای از مسلمانان که در دست کفار اسیر و از آنان بعنوان سپر انسانی در جنگ استفاده می شود، بهتر و اولی است.
۷- جنگیدن با گروه یاغی و اشرار
خداوند عزوجّل می فرماید: [وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ] ﴿الحجرات/۹﴾
هر گاه دو گروه از مومنان به جنگ با هم پرداختند، در میان آنها صلح برقرار سازید. اگر یکی در حقّ دیگری ستم کند وتعدّی ورزد ، با آن دسته ای که ستم می کند وتعدی می ورزد، بجنگید تا زمانی که به سوی اطاعت از فرمان خدا برگردد و حکم او را پذیرا می شود. هر گاه بازگشت و فرمان خدا را پذیرا شد، در میان ایشان داد گرانه صلح برقرار سازید و عدالت بکار برید، چرا که خدا عادلان را دوست دارد.
هنگامی که خداوند جنگیدن با گروه مسلمانان یاغی را به خاطر حفظ وحدت و یکپارچگی صفوف مسلمانان و حمایت از دین و آبرو و اموال شان بر ما فرض نموده است، پس حکم مبارزه با دولت کافر و یاغی چیست؟ آیا این امر سزاوار و اولی نیست که با ان مبارزه شود؟!
۸- اجرای حد بر محاربین و فساد کاران.
خداوند می فرمایند: [ إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ]﴿المائده/۳۳)
کیفر کسانی که (بر حکومت اسلامی می شورند وبراحکام شریعت می تازند ،تا بدین وسیله) با خدا وپیامبرش بجنگند، ودرروی زمین دست به فساد می زنند، این است که (در برابر کشتن مردم) کشته شوند، یا(در برابر کشتن مردم وغصب اموال) به دار زده شوند، یا( در برابر راهزنی و غصب اموال، تنها) دست و پای آنان در جهت عکس بریده شود، و یا اینکه ( در برابر قطع طریق و تهدید، تنها) از جایی به جای دیگر تبعید گردند و یا زندان شوند. این رسوایی آنها در دنیا ست، و برای ایشان در آخرت مجازات بزرگی است.
این حکم محاربین مسلمانی است که عموم مسلمانان را تهدید نموده و در زمین فساد به راه می اندازند و اموال و آبروی مردم را آلت دست خود قرار داده اند.