جهاد فرض عين است (۸)
تالیف:عبد الله بن يوسف عزام
(تقبله الله و رحمه الله تعالي)
ارائه دهنده : احسان هورامی [دانشجوی علوم سیاسی ]
سوال چهارم: آیا باید به تنهایی جنگید درحالی که مردم بی تفاوت نشسته اند؟
آری! باید جنگید، زیرا خداوند پیامبرش را این گونه مورد خطاب قرار داده است:
[فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللّهُ أَن يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَاللّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنكِيلا] ﴿النساء/۸۴﴾
در راه خدا بجنگید (حتی اگر تنها هم باشید، بیم و باک نداشته باش زیرا که وعده نصرت و پیروزی به تو داده شده است) تو جز مسئول اعمال خود نیستی. و مؤمنان را(هم به جنگ دعوت کن و به آن) تحریک و ترغیب نما. تا اینکه خداوند ( پرتو شجاعت تو و شجاعت مؤمنان) قدرت کافران را باز گیرد. و قدرت خداوند بیشتر و مجازات او سخت تر است.
۱) جنگیدن گرچه تنها هم باشد.
۲) ترغیب و تحریک مؤمنان به مبارزه و جنگیدن.
و خداوند رب العزة حکمت نبرد را باز داشتن و نیرو و قدرت کفار یاد می کند. زیرا بدون نبرد و پیکار، کفار از ما هراسی ندارند.
[وقاتلوهم حتی لا تکون فتنة ویکون الدین کله لله]وبا آنها پیکار کنید تا فتنه ای باقی نماند. و دین (خالصانه) از آن خدا گردد.
با ترک پیکار، شرک سیادت را آغاز می کند و کفر یاری می شود و این فتنه است. صحابهy ظاهر این آیه را فهمیده بودند. از ابو اسحاق رحمه الله روایت شده است:
[ قلت للبراء بن عازب tالرجل یحمل علی المشرکین أهو یلقی بیده الی التهلکة؟ قال: لا لأن الله بعث رسوله صلی الله علیه وسلم فقال: ]فقاتل فی سبیل الله لا تکلف الا نفسک] انما ذلک النفقة] فتح الربانی۱۴/۸
به براء بن عازب رحمه الله گفتم: مردی به مشرکین حمله می کند آیا او با دستهایش خود را در هلاک انداخته است؟ پاسخ داد خیر. زیرا خداوند پیامبرش را فرستاده و فرمود: در راه خدا بجنگ تو جز مسئول اعمال خود نیستی. آن آیه مربوط به نفقه می باشد.
ابن عربی رحمه الله (در احکام القرآن) می فرماید:
[ وقد تکون حالة یجب فیها نفیر الکل اذا تعیت الجهاد علی الأعیان بغلبة العدو علی قطر من الاقطار او لحلوله بالعقر فیجب علی کافة الخلق الجهاد و الخروج فان قصروا عصوا. فاذا کان النفیر عاماً لغلبة العدو علی الحوزة او استیلائه علی الأسری کان النفیر عاماً و وجب الخروج خفافاً وثقالاً رکباناً و رجالاً وعبیداً واحراراً ….. من کان له أب من غیر اذنه ومن لاأب له حتی یظهر دین الله وتحمی البیضة وتحفظ الحوزة ویحزی العدو و یستنقذ الاسری ولا خلاف فی هذا. ]احکام القرآن لابن عربی۲/۹۵۴
هر گاه حالتی بوجود آمد که بسیج عمومی و خروج برهمه واجب بود، آنگاه که جهاد با غلبه دشمن بر کرانه ای از کرانه های سرزمین اسلامی یا ورود ش به ساحت او، فرض عین شد، بر همه ی مردم جهاد و خروج واجب است. و اگر کوتاهی ورزیدند، گناهکار می شوند. اگر به خاطر غلبه به دشمن در ناحیه ای یا استیلای ان بر اسرا بسیج عمومی اعلام شد، آنگاه خروج سبک و سنگین، سوار و پیاده، غلام و آزاده واجب است.
فرزند بدون اجازه پدرش بیرون شود، تا خداوند دین خود را چیره و غالب گرداند و حریم حمایت و آن ناحیه حفاظت گردد و دشمن خوار و زبون شود و اسرا نجات یابند. در این باره هیچ اختلافی نیست.
وقتی همه نشسته اند یک نفر چه کار می تواند انجام دهد؟ برای آزادی اسیری فدیه می دهد یا درصورت توانایی، خودش برای نبرد می رود یا مبارزی را تجهیز می نماید.
آری نبرد به تنهایی موجب رضایت و خشنودی است. در حدیث حسنی که امام احمد رحمه الله و ابو داود رحمه الله آن را روایت کرده اند. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می فرمایند:
[عجب ربنا من رجل غزا فی سبیل الله فانهزم أصحابه فعلم ما علیه فرجع حتی أهرق دمه فیقول الله عزوجل لملائکته : أنظروا الی عبدی رجع رغبة فیما عندی وشفقة مما عندی حتی أهریق دمه] رواه احمد وابوداود
خداوند را از عمل مردی پسند آمد که در راه او به جهاد رفت، یارانش شکست خوردند. او مسئولیتش را درک نمود و برگشت تا آنکه خونش ریخته شد. خداوند خطاب به فرشتگان خود می گوید: به بنده ام بنگرید. به خاطر اشتیاق و از بیم آنچه به نزدم هست، برگشت تا اینکه خونش ریخته شد.
سوال پنجم: آیا همراه مسلمانانی که در سطح قابل قبولی از تربیت اسلامی قرار ندارند، پیکار و جهاد نماییم؟
این سوال از طرف عده ای از مردم مطرح می شود که برخی از آنان مخلص اند و می پرسند: چگونه همراه قومی مانند افغان ها به نبرد بپردازیم، درحالی که در میان آنها راستگو و دروغگو وجود دارد، و در میان شان سیگار کشیدن و مصرف نسوار شایع است، برخی از آنها اسلحه ی خود را می فروشند. مردمانی متعصب نسبت به مذهب حنفی اند و برخی از آنها تعویذ و مهره ی چشم زخم آویزان می کنند؟! قبل از بیان حکم شرعی، این سوال را مطرح می کنیم که در کره ی زمین ملّت مسلمانی را به من نشان دهید که از این امور کاملا عاری باشد؟ آیا در همه ی سرزمین های اسلامی ، – کفار را رها کنیم چون در آنجا این امور رایج است – از این امور موجود نیست؟
پاسخ: پیکار و نبرد واجب است. زیرا براساس مبارزه و نبرد برپایه، برطرف ساختن یکی از ضررهای بزرگ است.
قواعد فقهی که در مجله احکام عدلیه آمده اند به ترتیب ذیل اند در ماده شماره ۲۶ آمده است :
[یحتمل الضرر الخاص لدفع الضرر العام]
ضرر خاس جهت برطرف نمودن ضرر عام، قابل تحمل و برداشت است.
و در ماده ۲۷ آمده است:
[الضرر الأشد یزال بالضرر الأخف]
ضرر و زیان سنگین تر با ارتکاب زیان سبکتر برطرف می گردد.
و در ماده ۲۸ آمده است:
[اذا تعارضت مفسدتان روعی أعظمها ضراً بارتکاب أخفهما]
وقتی دو تا مفسد با هم در تعارض قرار گرفتند با ارتکاب سبکترین شان آنکه ضررش بیشتر است ملحوظ می گردد.
و در ماده شماره ۲۹ آمده است:
[یختار أهون الشرین]
از دو بدی ، سبک ترین شان انتخاب می گردد. نا گذیر باید یکی از دو شرّ را برگزید. کدام شرّ بزرگتر است؟ تسلّط روسها(و آمریکایی ها) بر افغانستان و تغییر آن به یکی از ممالک کفر که قرآن و اسلام در آن ممنوع شوند. یا جهاد همراه قومی که در آنان گناه و خطا وجود دارد؟
ابن تیمیه رحمه الله در مجموع الفتاوی می نویسد:
[و لهذا کان من اصول أهل السنة و الجماعة الغزو مع کل برو فاجر فإن الله یؤید هذا الدین بالرجل الفاجر و بأقوام لاخلاق لهم کما أخبر بذلک النبیr لأنه اذا لم یتفق الغزو الا مع الأمراء الفجار أو مع عسکر کثیر الفجور فانه لابد من أحد أمرین اما ترک الغزو معهم فیلزم من ذلک استیلاء الآخرین الذین هم أعظم ضرراً فی الدین والدنیا، واما الغزو مع الأمیر الفاجر فیحصل بذلک دفع الأفجرین واقامة اکثر شعائر الاسلام وان لم یمکن اقامة جمیعا فهذا هو الواجب فی الصورة وکل ما اشبهها، بل کثیر من الغزو الحاصل الخلفاء الراشدین لم یقع الّا علی هذا الوجه]
مجموع الفتاوی ۲۸/۵۰۶
واین، از اصول اهل سنت والجماعة است که پیکار ونبرد به همراه هر نیکو کار ومعصیت کار است. زیرا خداوند این دین را با مردی فاجر یا اقوامی که بهره ا ی ندارند، یاری می دهد. همانگونه که پیامبر صلی الله علیه وسلم خبر داده اند. زیرا اگر جهاد کردن بدون همراهی امراء معصیت کار یا لشکر گناهکار میسّر نبود، بیش از دو راه پیش روی نیست، ترک نبرد در معیّت آنان که لازمه ی این کار تسلط دیگران خواهد بود که ضرر و زیان آن به مراتب در دنیا خیلی سنگین تر است. یا نبرد در رکاب امیر معصیت کار که بدین ترتیب از بدترین جلوگیری می شود. و اگر چه اقامه ی همه شعائر اسلامی امکان پذیر نیست، اما بیشتر شان برپا می شوند. پس در چنین موارد و مشابه آن، روش دوم لازم است.
وبسیاری از نبردهای انجام شده با خلفای راشدین به این صورت بوده اند. واز حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم ثابت است که فرمودند:
[الخیل معقود فی نواصیها الخیر الی یوم القیامة، الأجرو المغنم]
در پیشانی اسب تا قیامت خیر، اجر وپاداش وغنیمت بسته شده است.
بنابراین، تا هنگامی که بر اسلام خود وفادار باشند، نبرد و همراهی آنان واجب است. وپرچم در افغانستان اسلامی و هدف اعلام شده، بر پایی دین خدا در زمین است.
واگر مسلمانان در فلسطین علیرغم مفاسدی که در آغاز بود وقبل از اینکه قضیه با آمدن جورج حبش ونایف حواتمه و امثال آنها کاملاً به فساد کشیده شود، مبارزه می کردند، فلسطین از دست نمی رفت، اما فرماندهان جهاد افغانستان همه، روزه دار ونماز گذارند وشعائر اسلامی را برپا داشته وندای اسلام سر می دهند.
هنگامی که جنگ برضد کفار واهل کتاب وملحدین آغاز شد، نبرد وپیکار همراه هر قوم مسلمان تا هنگامی که بر اسلام پایبند باشند، واجب است، گرچه فسق و فجور هم در میان آنها باشد.
امام شوکانی در نیل الأوطار، می نویسد:
[وتجوز الاستعانة بالفساق علی الکفار اجماعاً] نیل الاوطار۸/۴۴
کمک گرفتن از فاسقین علیه کافران، به اجماع رواست.
سوال ششم:
آیا درحالت ضعف وناتوانی از مشرکین هم کمک بگیریم؟
برخی از مردم معتقدند: کمک گرفتن از امریکا ودولتهای غربی در جهاد افغانستان وکمک گرفتن از روسیه برضد یهود درفلسطین، به اتفاق فقها نوعی کمک حرام ونابودی هدف نهایی جهاد است.
در این باره احادیث متعارضی وجود دارد. برخی از احادیث مانع کمک گرفتن، عبارتند از:
۱- در حدیث صحیح مسلم آمده که آن حضرت صلی الله علیه وسلم در روز بدر به مشرکی گفت:
[فارجع فلن أستعین بمشرک] نیل الاوطار۷/۱۲۸
برگرد ما از هیچ مشرکی کمک نمی گیریم.
۲- حدیث دیگری که:
[انا لا نستعین بالمشرکین علی المشرکین] رواه احمد والطبرانی
ما از مشرکین علیه مشرکان دیگر کمک نمی گیریم.
و در اینجا نص صحصح دیگری وجود دارد که، صفوان بن امیه درحالی که کافر بود، در رکاب آن حضرت صلی الله علیه وسلم جنگید.
امام نووی در( تهذیب الاسماء واللغات ) می نویسد:
[صفوان بن امیة شهید حنیناً مع النبی صلی الله علیه وسلم کافراً] تذهیب الأسماء واللغات شماره۲۶۳
صفوان بن امیه در غزوه حنین در حالی همراه پیامبر صلی الله علیه وسلم حاضر بود که کافر بود. وحضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم ، روز حنین زره های جنگی صفوان را قرض گرفت و فرمودند: [عاریة مؤداة] قرضی است که ادا می شود. وبه نزد اهل سیره ثابت است که، قزمان روز احد به همراه رسول الله صلی الله علیه وسلم از مدینه خارج شد و سه تن از پرچم داران مشرکین را از پای درآورد رسول الله صلی الله علیه وسلم درباره ی قزمان فرمودند:
[ان الله لیأزر هذا الدین بالرجل الفاجر]
همانا خداوند این دین را به وسیله ی مردی فاجر هم کمک و تقویت می کند.
بنا به تعارض موجود، در تطبیق میان این احادیث اختلاف نظر دارند. یکی از نظریات آن است که در بدو امر کمک گرفتن از مشرکین ممنوع بود وسپس اجازه داده شد. حافظ ( در التلخیص) می نویسد: (( وهذا اقربها)) این نزدیک ترین توجیه است وامام شافعی رحمه الله نیز بر آن تصریح نموده اند. نیل الاوطار۸/۴۴
فقهای مذاهب اربعه برجواز کمک از کفار با شروطی اتفاق نظر دارند:
۵- حکم اسلام غالب باشد؛ یعنی مسلمانان از مجموع مشرکینی که از آنها کمک می گیرند و از مشرکینی که با آنها نبرد می کنند بیشتر و نیرومند تر باشند. به گونه ای که اگر همه ی کفّار باهم متّحد شوند مسلمانان توان غلبه بر همه ی آنها را داشته باشند.
۵- کفّار به مسلمانان حسن ظن داشته باشند، و مسلمانان از خیانت آنها احساس امنیت کنند و این هم از خلال تعامل با آنها شناخته می شود.
۵- مسلمانان به کافر انی که از آنها کمک دریافت می کنند نیازمند باشند.
الف: نظریه حنفیه
امام محمد بن حسن رحمه الله می گوید:
[ لا بأس بأن یستعین المسلمون بأهل الشرک علی أهل الشرک اذا کان حکم الاسلام هو الغالب] شرح کتاب السیر فقره ۲۵۱
هنگامی که حکم اسلام چیره وغالب باشد، مانعی وجود ندارد که مسلمانان از مشرکان علیه مشرکان دیگر کمک بگیرند.
وجصاص رحمه الله می گوید:
[ قال اصحابنا: لابأس بالاستعانة بالمشرکین علی القتال غیرهم من المشرکین اذا کانوا متی ظهروا کان حکم الاسلام هو الظاهر] احکام القرآن؛ جصاص
یاران مذهب ما می گویند: مشکلی نیست که از مشرکان در جنگ علیه مشرکان دیگر کمک بگیریم، مشروط بر این که در هنگام غلبه یافتن، حکم اسلام غالب و چیره باشد.
ب: نظریه مالکیه:
ابن قاسم می گوید:
[ ولا أری أن یستعینوا بهم یقاتلون معهم الا أن یکون نوایته أوخدماً فلا بذلک بأسا] المدونة۲/۴۰
من به کمک گرفتن از مشرکین که همراه مسلمانان علیه مشرکین بجنگند، معتقد نیستم. مگر اینکه این افراد ملوان یا خدمتکار باشند که در این صورت به نظرم مانعی ندارد.
وامام مالک رحمه الله می گوید:
[ لا أری أن یستعان بالمشرکین علی المشرکین الّا ان یکونوا خدماً] القرطبی۸/۱۰۰
به نظرم کمک گرفتن از مشرکین علیه مشرکان دیگر درست نیست، مگر اینکه این افراد خدمتکار باشند.
ج: نظریه شافعیه:
رملی رحمه الله می گوید:
[ وللامام أو نائبه الاستعانة بکفّار ولوأهل حرب کأن یعرف حسن رأیهم فینا ویشترط لجواز الاستعانة احتیاجناله لنحو خدمة أو قتال لقتلنا ]
نهایة المحتاج۸/۵۸ وتکملة المجموع۱۹/۲۸
برای امام یا جانشین وی، یاری خواستن از کفار درصورتی که به ما نظر مثبت داشته باشند، رواست و برای جواز کمک خواستن، شرط است که ما در خدمت یا نبرد به علت کم بودن افراد خود به انها نیازمند باشیم.