چگونه است که مخالفت دیگران به طائفه ی منصوره آسیبی نمی رساند ؟ ( ۳ )
مؤلف: شیخ ابو عاصم اردنی
ارائه دهنده : احسان هورامی ( دانشجوی علوم سیاسی )
پس از ذکر این مسائل میگوییم که چنین مکر و نیرنگی از سوی طواغیت و یاورانشان برای ایجاد سد و مانع بر سر راه داعیان و مجاهدان، و چنین ضربهها و طعنههایی كه مخالفان بر ایشان وارد میسازند، این ضرورت را برای داعیان و مجاهدان به وجود میآورد که به اندازهای از علم شرعی و فقه سیاسی بهرهمنده شوند و چنان اعتصام و تمسكی به خداوند متعال و دینش داشته باشند كه بتوانند کید و نیرنگ دشمنان خداوند متعال را دفع کرده و از شر آنها در امان بمانند و همچنین از خیانت و خذلان فرومایگان و نشستگان از جهاد، سالم مانده و از گزند طعنههای مخالفان مصون بمانند ..
تا به حقیقت جزئی از طائفهی منصوره و قائم به دین خداوند متعال باشند،كسانی كه مخالفت مخالفان و خیانت مخذلان به ایشان ضرری نمیرساند .. و عرب میگوید:
الحرُّ إن حالت أو مالت قوسه فسهمه صائب ..
وإذا استوى فسكین وإذا التوى فمنجل ..
انسان حر وآزاده اگر كمانش چه معیوب و کهنه باشد و چه سالم و ارزشمند، فرقی برایش نخواهد داشت چرا كه تیرش همچنان محكم و برنده خواهد بود
و هنگامی كه (آلت مبارزهاش) راست و مسقیم باشد به مانند چاقو (تیز و بران) خواهد بود و اگر كج و معوج باشد به مانند داس (بران و تیز) خواهد بود ..
و رسیدن به این هدف و مقصود بزرگ اسباب و وسائلی را میطلبد که داعیان و مجاهدان هیچگاه از آنها بینیاز نخواهند بود؛ و تمسک به این اسباب و وسائل، تنها علاج مفید، پیروزیآفرین و رهاییبخش از این فتنههاست. از جملهی این اسباب:
• مهمترین این امور علمی است كه به یقین تبدیل گشته و (شخص) را از شبهات گمراهكننده در امان داشته و دور نماید، و قسم به خداوند متعال كه سخنان بیارزش علمای سوء و برادران «جهم» و «مریسی» در قلوب جایی نداشته مگر اینكه آن قلبها از نور علم خالی شده باشند؛ قلبهای كه با نور وحی روشن نیستند همواره مرتع و چراگاهی برای تاریكیهای جهل در آن موجود میباشد. اما قسم به خداوند متعال كه سخنان اهل ضلالت و گمراهی، نزد اهل تحقیق و علم، بیارزش و هیچ میباشد، و به فضل خداوند متعال ما این امر را برعهده گرفته و آن سخنان را در نوشتههایمان در گذشته روشن و واضح نمودهایم، و آن كتابها را تقدیم به برادرانمان نموده و امر را برای آنان آسان نمودهایم و بگونهای که حاصل سالها تلاش را ظرف لحظات و ساعاتی معدود می-توانند به دست آورند و هیچ زحمت و تلاش آنچنانی برای آنها لازم نیست جز اینکه در این كتابها نظر بیفكنند و محروم آن كسی است كه خداوند متعال او را از این نعمت محروم سازد (و به این نوشته ها نگاه نیندازد)..
لا تخش من بدعٍ لهم و حوادثٍ *** ما دمت فی كنف الكتاب و حرزه
من كان حارسه الكتاب و درعُهُ *** لم یـخش من طعن العدو و وخزه
لا تخش من شبهاتهم و احمل إذا *** ما قـابلتـك بنصـره و بعـزه
و الله ما هـاب امـرؤ شبهاتهم *** إلا لضعـف القلب منه و عجزه
از بدعتها و و نوآوریها ترس و خوفی نداشته باش *** مادامی كه در پناه و در سنگر كتاب (و علم) قرار داری
كسی كه سپر و نگهبانش كتاب باشد *** از طعنه و سرزنش دشمن باکی نخواهد داشت
از شبهــات آنـــان تــرسی به دل راه نده *** مادامی که در سایه عزت و نصرت کتــاب با آنان مقـابله میکنی
قسم به الله شبهات آنان موجب ترس فردی نمیشود *** مگر بخاطر ضعف قلب و عجزش از تمسک به کتاب
- یکی دیگر از این اسباب مهم، تقوا و پرهیزگاری است، به وسیله تقواست كه داعی و مجاهد میتواند از شهوات و مكرهای آنان در امان بماند، و ستونهای تقوا عبارتند از:
ـ صبر نمودن بر اطاعت خداوند متعال.
ـ و صبر گرفتن بر ترك معاصی، چرا كه قلب تنها با انجام عبادت و اجتناب از معصیت و عدم روی آوردن به فتنهها و منكرات، زنده میباشد و در صحیح بخاری بابی وجود دارد با عنوان: (فرار کردن از فتنهها بخشی از دین است).
ـ همچنین ملحق شدن به طائفهی منصوره و صبر نمودن در کنار ایشان كه همان صالحان و یاوران دین میباشند، «وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِینَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا …تا آخر آیه» کهف ۲۸
«با كسانی باش كه صبحگاهان و شامگاهان خدای خود را میپرستند و به فریاد میخوانند، (و تنها رضای) ذات او را میطلبند، و چشمانت از ایشان (به سوی ثروتمندان و قدرتمندان مستكبر) برای جستن زینت حیات دنیوی برنگردد»
• در سایهی این صبر و ثمرات آن از تقوا، مجاهد و داعی از كید دشمنان خداوند متعال در امان خواهد بود، خداوند متعال میفرماید: «وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِیطٌ» آل عمران ۱۲۰
«و اگر (در برابر اذيّت و آزارشان) بردباری كنید و (از دوستی با ایشان) بپرهیزید، حیلهگری (و دشمنانگی خائنانه) آنان به شما هیچ زیانی نمیرساند، (چه) شكّی نیست خداوند بدانچه انجام میدهند احاطه دارد (و قادر به دفع نقشههای خائنانه و نیرنگهای اهریمنانه ایشان از شما است).»
• و امامت در دین حاصل نمیشود جز در سایهی یقینی که با علم حاصل میشود و داعی و مجاهد را از شبهات اقوام مصون میدارد و با صبری که میوهی آن تقواست و داعی و مجاهد را از کید و نیرنگ آنها ایمن میدارد. همچنان كه خداوند متعال میفرماید:
«وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ» سجده ۲۴
«و از میان بنیاسرائیل پیشوایانی را پدیدار كردیم كه به فرمان ما (و برابر قوانین ما، مردمان را) راهنمائی مینمودند، بدان گاه كه بنیاسرائیل (در راه خدا بر تحمّل سختیها) شكیبائی ورزیدند و به آیات ما ایمان كامل پیدا كردند.»
و به همین خاطر شیخ الإسلام ابن تیمیه رحمه الله میفرماید: «با صبر و یقین، امامت در دین حاصل میگردد».
• و از دیگر عواملی كه باعث رسیدن به علم حقیقی و تطبیق واقعی و مناسب آن، با واقع میگردد، توجه نمودن و مصاحبت و پیروی از مراجع علمی این جریان فكری میباشد (سلفی جهادی)، همان علمای عامل و داعیان ربانی؛ كسانی كه در مهمترین سنگرهای اسلام قرار گرفته و در برابر طواغیت ایستادگی نموده و در مواجههی با آنان صبر و ثبات پیشه کردهاند، و مسؤلیت رد دادن شبهات علمای مزدور و درباری و پیروان آنان از جماعات جهمیه و مرجئه را بر عهده گرفتهاند. بنابراین بر جوانان امت واجب است كه پشت چنین علمای عادلی صف ببندند، علمایی كه رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ نموده و از هیچ احدی غیر الله، خشیت و خوفی ندارند.
بر جوانان واجب است كه حول ایشان و نوشتههایشان جمع گشته و از تجارب و مهارتهای ایشان بهره برده و خود را از آنها دور نگردانند و بر حذر باشند از اینکه بر تجارب كم و كوتاه خود اكتفاء نموده و یا اینكه بواسطهی احساسات و حماسهی توخالی مغرور گشته و فریب بخورند؛ امور و اعمالی حماسی كه تبدیل به تازیانهای گشته كه به دست برخی از سطحی نگران افتاده و آنان نیز بر جوانان و بر بسیاری از مشایخ تسلط یافته و آنان را به سوی اعمالی شكستآور كه چهرهی جهاد را مشوه مینماید، رهبری میكنند، و یا اینكه انتخابهایی بیهوده و مرجــوح را اختیار نمــوده و یا عملیـاتها و اعمـالی انتقامجویانه و بیبرنامه را انجام میدهند و بدین طریق مراجع خبیر و ماهر و فقیه و صاحبنظر را به ادعای اینكه آنان اهل ثغور و سنگربانی نمیباشند، به كنار مینهند و چنان میپندارند كه اهل ثغور و سنگربانی، داناترین افراد نسبت به فقه جهاد میباشند، بدین ترتیب جهاد و ثغور و سنگربانی را در اعمالی نكائی و عکسالعملهای انتقامی و بدون برنامه منحصر میدانند و هر كسی كه عقل و فهمی داشته باشد، میداند كه اولیترین مردم به توصیف اهل ثغور و طائفهی منصوره، علمای عاملی هستند كه اوامر این دین را برپاداشته و بر آن ثباتاند و در بزرگترین سنگرهای اسلام و در برابر طواغیت و علمای سوء میایستند و اگر چنین علمای عاملی اهل ثغور نباشند، در تمام دنیا اهل ثغوری یافت نخواهد شد ..
• و از جمله علم و فهمی كه واجب است یاران این طائفهی قائم به اوامر خداوند متعال از آن بهرهمند شوند تا از گزند دشمنان و مخالفان در امان باشند، روشن نمودن طریق و راه مجرمان میباشد. براستی كه خداوند متعال آیات بینات را برای ما تفصیل فرمودند تا این مقصد عظیم برای ما روشن گردد .. آنجا که میفرماید:
«وَكَذَلِكَ نفَصِّلُ الآيَاتِ وَلِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ» انعام ۵۵
«این چنین (روشن و آشكار) آیات (قرآنی و دلائل جهانی) را توضیح میدهیم، تا راه (نادرست) مجرمان (از راه درست مؤمنان) پیدا و نمودار شود.»
لذا شناخت مكائد و حیلههای دشمنان و بصیرت و احاطه داشتن بر روشها و وسائل آنان، عامل مهمی است برای در امان ماندن از آسیب و گزند این دشمنان .. و به همین خاطر در این نوشتهی كوتاه و مختصر به رنگها و انواع مختلف آن اشاره نمودم. بر داعیان و مجاهدان واجب و ضروری است كه خود را به حد و مستوای مسؤلیت و امانت عظیمی كه در این راه برعهده دارند، برسانند تا اینكه در حد طائفهی ظاهره و قائمه به دین خداوند متعال باشند و در حذر نمودن و زیركی و انتخابها و فهم و خطاب سیاسی و ادبیات رسانهای، خود را به سطح نبردی که آتش آن علیهشان برافروخته شده، برسانند و برای مقـابله با نقشهها و برنامههای مهمی كه دشمنان برای این دین تدارك دیدهاند، خود را آماده کنند و با سادهاندیشی و سطحی نگری با جهاد تعامل ننمایند، زیرا ساده لوحان و فقیر احوالان و مرغان بیپر و بال نمیتوانند از عهده نقشهها و نیرنگ-های خبیثانهی دشمنان امروز بر بیایند بلكه تنها شجاعدلان و پهلوانان و عقابهای تیزپرواز میتوانند در برابر آنها ایستاده و مسؤلیت نابود کردنشان را برعهده بگیرند ..
• و به همین خاطر و به دلیل اینكه جنگ علیه این طائفه و دینش، جهانی و سراسری شده است و نوع و اندازه و تعداد اسباب و امکانات این جنگ، بسیار فراوان و خطرناک شده است و با توجه به اینکه اصل سرمایهی داعیان و مجاهدان مخلص چه به لحاظ كمیت و چه از نظر كیفیت، در مقایسه با دشمنان بسیار کم و اندک میباشد، بنابراین امروز برای صادقانی كه به طور جدی و آگاه، شرایط و امكانات امت و جنگ برافروخته شده علیه امت اسلامی را میشناسند، هرگز مكان و فرصتی برای انجـام اعمـال ضعیف و بیبرنامه و شکستآفرین، وجود ندارد.
بلکه برآنان واجب است تا گزینههایی را اختیار كنند كه برای دین و جهادشان نافعترین بوده و بیشترین ثمر را برای امت درپی داشته و اصلحترین گزینهها برای جهاد باشد كه بیشترین و محكمترین ضربه را بر پیکر كفر و نقشهها و برنامههایش وارد سازد، نه اینكه انتخـابهایشان بر اسـاس عکسالعملهایی آشفته در مقابل دشمن باشد كه در آن صورت نتیجهی آن اعمالی خواهد بود مرجوح، کم ارزش و بیبرنامه و خالی از رعب و هیبت؛ اعمالی كه میدان مبارزه را متفرق و پراكنده ساخته و یا موجبات عیبجویی از داعیان و مجاهدان و زشتنمودن چهرهی آنان را فراهم کرده و مردم را از راه و اطراف آنها متفرق میسازد و موجب میشود تا مردم نیز علیه ایشان جبههگیری کنند که در این صورت مجاهدان نه تنها در نقش منجی و مصلح ظاهر نمیشوند بلكه در نگاه مردم شکل و صورت دشمنان مردم مستضعف را بخود میگیرند اما دشمنان حقیقی آنان كه طواغیت میباشند شكل و تصویر مصلحان و نجاتدهندگانی را به خود میگیرند كه حامی مردم در برابر ترس و ارهاب داعیان و مجاهدان هستند و بدین صورت و با انجام چنین اعمالی دشمن را در رسیدن به مكائدش یاری داده و اوراق مخلوط گشته و حق و باطل در هم آمیخته میشود ..
و كسی كه در انتخاب گزینههایش به این اعتبارات نگاه نیانداخته و بدان توجه ننماید و آنها را مراعات نكند؛ فرمودهی پیامبر صلی الله علیه وسلم را در مرحلهای از مراحل حركت طائفهی منصوره درك ننموده است، آنجا که فرمودند: «دعهم لا یتحدث الناس محمد یقتل أصحابه» یعنی: «آنان را به حال خود رها كنید تا اینكه مردم نگویند كه محمد اصحاب خود را میكشد» و فرمودهی دیگر ایشان: «إذاً ترعد له آنف كثیرة» یعنی: «با كشتن وی مدینه بیشتر به لرزه خواهد افتاد» و فرمودهی دیگر: «لولا أن قومك حدیثو عهد بالإسلام» یعنی: «اگر قوم تو تازه مسلمان نشده بودند» و مانند این فرمایشات كه ضوابط و اشارات و نشانههای مهمی از راه و منهج طائفه منصوره میباشند ..
در هر حال، مقرر و معلوم شد كه ردود فعل و عكسالعملهای زودگذر و احساسی جزو امور دقیق و برنامهریزی شده محسوب نمیشوند، بلكه صرفاً انفعالات و هیجاناتی هستند که غالباً دشمن خود موجب شكـل گیــری آن میشــود. و در واقــع این دشمن است کـه در جوی احساسی و نامتعــادل، چنـین عکس-العملهایی را (در میان مسلمانان) بوجود آورده و بر آن متمرکز میشود، بنابراین صاحب حقیقی این افعال، دشمن است و کسی هم که چنین اعمالی از او صادر میشود در واقع متأثر و منفعل میباشد نه فاعل اصلی آن اعمال.
از دیگر مواردی كه (داعی و مجاهد) را در قلعهای محكم در برابر مكرهای دشمن میگذارد و او را از آسیب از آنهـا محفـوظ میدارد، این است كه داعی و مجاهـد دائماً و در هر شرایطی و حتی با داشتن سختترین زخمها و دردها، معامله و بیعتی را كه با مولایش بسته، به یاد آورد. آنجا که میفرماید:
«إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ» توبه ۱۱۱
«بیگمان خداوند (كالای) جان و مال مؤمنان را به (بهای) بهشت خریداری میكند. (آنان باید) در راه خدا بجنگند و بكشند و كشته شوند. این وعدهای است كه خداوند آن را در (كتابهای آسمانی) تورات و انجیل و قرآن (به عنوان سند معتبری ثبت كرده است و) وعده راستین آن را داده است.»
و این بیعت را نقض ننموده و از آن كنارهگیری نكند و در آن شرط و پشیمانی نداشته، و نخواهد كه در آن تغییری ایجاد نموده و یا جایگزینی برای آن گزیند و اموری كه میتواند او را در این امر یاری دهد این است كه كرم و بخشش مشتری را به یاد آورده و شرافت و مكانت و قیمتی را كه در برابر نفس و مالش به وی داده میشود، متذكر گردد و بزرگی ثوابی را كه در برابر این بیعت به وی میرسد، یادآور شود و بداند كه چه خسران و زیان بزرگی به وی میرسد كه اگر در این بیعت كوتاهی نماید. و در امانتی که بر دوش کشیده، هرگز خیانت ننماید و بیعت و معاملهای را كه انجام داده، نشكاند .. و دائماً فرمودهی خداوند متعال را به یاد آورد، که میفرماید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ» انفال ۲۷
«ای مؤمنان! به خدا و پیغمبر (با دوست داشت دشمنان حق، پخش اسرار جنگی، پشت سرافكندن برنامههای الهی، و غیره) خیانت مكنید، و در امانات خود نیز آگاهانه خیانت روا مدارید.»
و به این ترتیب از زمرهی كسانی گردد كه خداوند متعال دربارهی ایشان میفرماید:
«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلاً» احزاب ۲۳
«در میان مؤمنان مردانی هستند كه با خدا راست بودهاند در پیمانی كه با او بستهاند. برخی پیمان خود را بسر بردهاند (و شربت شهادت سركشیدهاند) و برخی نیز در انتظارند (تا كی توفیق رفیق میگردد و جان را به جان آفرین تسلیم خواهند كرد). آنان هیچ گونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادهاند (و كمترین انحراف و تزلزلی در كار خود پیدا نكردهاند).»
و همچنین مداومت و استمرار بر صفاتی كه خداوند متعال در مـورد اهل این بیعـت ذكر میكند، میتواند یاری دهندهای برای حمل امانت و ثبات بر بیعت و وفاء به آن چیزی باشد كه با خداوند متعال عهد نموده و از آسیب و تضرر مخالفان در امان بماند. خداوند متعال میفرماید:
«التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ» توبه ۱۱۲
«(از جمله اوصاف این مؤمنان و سائر مسلمانان این است كه) آنان توبهكننده (از معاصی)، پرستنده (دادار)، سپاسگزار (پروردگار)، گردنده (در زمین و اندیشمند در آفاق و انفس)، نمازگزار، دستوردهنده به كار نیك، بازدارنده از كار بد، و حافظ قوانین خدا میباشند. (ای پیغمبر!) مژده بده به مؤمنان (به چیزهائی كه خارج از توصیف و تعریف و به دور از فهم مردمان است).» این چیزی است كه اعتصام به خداوند متعال را محكم نموده و موجب تقویت و تثبیت و استحكام قلب میگردد ..
و یادآوری ثواب عظیمی كه نزد خداوند متعال برای اولیائش میباشد و عذاب پایداری كه برای دشمنان خداوند متعال وجود دارد، همچنین به یاد آوردن ترغیب و تشویق خداوند متعال برای مؤمنان و وعیدهایش برای خائنان نیز میتواند او را در این راه كمك كند ..
ترغیب و ترهیب خداوند متعال و وعده و وعیدهایش با هیچ ترغیب و ترهیب و وعده و وعیدی قابل قیاس نیست، و هیچ كس فتنه و آزار مردم را بمانند عذاب خداوند متعال تصـور نمیکند جز زیانکاران ..
عذاب دشمنان خداوند متعال و زندانها و اذیتهایشان و اهانت و ترهیبشان با یك چشم به هم زدن و كمترین زمان در جهنم برابری نمیكند. «وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ» حج ۱۸
«و خدا هركه را بیارزش كند، هیچ كسی نمیتواند او را گرامی دارد.»
همچنانكه ترغیب و عطایا و هدایا و وعدههایشان، با كمترین مقدار در پایینترین درجات بهشت برابری نمیكند ..كمترین مقام و پایینترین جایگاه بهشت، همچنان كه در حدیث صحیح وارد است، متعلق به مردی است كه هر آنچه كه میخواهد و تمنا میكند به وی داده شده و همراه با آن، ده برابر دنیا و ده برابر امثال آن به وی داده میشود تا اینكه او میگوید: سهمی كه به من داده شده، به كس دیگری نرسیده و داده نشده است!
و این پایینترین جایگاهها (در بهشت) است، حال تصور کنیم بالاترین جایگاه و برترین افراد آن چگونه هستند؟
ترغیب دشمنان خداوند متعال و وعدههایشان به نوكران و یارانشان و به كسانی كه به خداوند متعال خیانت نموده و دینشان را میفروشند، كجا قرار میگیرد؟ آیا به پای این درجات بهشت میرسد هر چند كه بزرگ و بزرگتر گردد؟
و در حدیث صحیحی آمده كه راحتترین وكمترین عذاب اهل دوزخ متعلق به كسی است كه پاهایش را در پوتینهایی آتشین نموده و در روایتی دیگر:
«ینتعل بنعلین من نار یغلی منهما دماغه كما یغلی المرجل ما یرى أن أحداً أشد منه عذاباً وإنه لأهونهم عذاباً»
«كفشهایی از آتش به پا نموده كه در اثر آن مغزش به جوش و خروش میافتـد همـچنان كه دیگ مسی و بخـار میجـوشد، و گمان نمیکند که کسی عذابی شدیدتر از او داشته باشد و حال آنکه آن، آسانترین عذاب و ناراحتی (جهنم) است.»
و شدیدترین عذابها بایـد چگـونه باشد؟ پس آیــا در عذابهای دشــمنان خداوند متعال و اذیتهایشان نسبت به مسلمانان، چیزی وجود دارد كه به این حد برسد؟
و در حدیث صحیح آمده است : «لو أن رجلاً يُجَرُّ على وجهه من یوم ولد إلى أن یموت هرماً لحقّره عند لقاء الله»
« اگر شخصی از روزی كه متولد گشته تا آن زمانی كه پیرگشته و میمیرد، بر روی صورتش كشیده شود، هنگامی كه خداوند را ملاقات میكند آن را ناچیز و حقیر و كم میپندارد».
یعنی اینكه عذاب تمام عمر و سختیهایش را در برابر عذاب خداوند متعال برای كافران در روز قیامت، كوچك شمرده و یا اینكه آن را در برابر بزرگی اجر و ثوابی كه خداوند متعال برای صابران و محتسبان قرار داده، كوچك وكم میپندارد ..
استحضار این موضوع و یادآوری همیشگی آن، داعی و مجاهد را بر بیعت و عهدی كه با خداوند متعال داده ثبات میبخشد و موجب میشود تا وعدههای دشمنان خداوند متعال و تشویق و ترغیبهایشان را كم و قلیل شمارد و او را در برابر اذیتها و وعیدها و تهدیدهایشان در شدیدترین و سختترین شرایط یاری میدهد، و او در برابر هیچ یك از آنها متضرر نمیگردد ..
و در حدیث (صحیحی )آمده است كه: «یؤتى بأشقى أهل الأرض یوم القیامة فیغمس فی الجنة غمسة واحدة ثم یقال له: هل رأیت شقاءً قط؟ فیقول: لا والله یا رب، ویؤتى بأنعم أهل الأرض فیغمس فی النار غمسة واحدة، ثم یقال له: هل رأیت نعیماً قط؟ فیقول: لا والله یا رب.»
« بدبختترین و رنجورترین اهل زمین در روز قیامت آورده میشود و برای یك لحظهی بسیار كوتاه سیر و غوری در بهشت مینماید (نگاهی به بهشت میاندازد)، سپس به وی گفته میشود، آیا تا به حال ناخوشی و بدحالی دیدهای (و چشیدهای)؟ او در جواب میگوید: ای پروردگارم، قسم به الله كه تا به حال سختی ندیدهام و خوشحالترین (وكسی كه بیشترین نعمات را در زمین داشته) نیز آورده میشود و برای لحظهای بسیار كوتاه در جهنم سیر و غور میكند، سپس به وی گفته میشود: آیا تا به حال خوشحالی و نعمتی را دیدهای؟ او در جواب میگوید: ای پروردگارم، قسم به الله كه خوشی ندیدهام».
به همین خاطر هنگامی كه دشمنان خداوند متعال در حین تحقیقات و بازجوییهایشان و به هنگام ترغیب و ترهیبهایشان، برخی اوقات از من درخواست كمك و همكاری میكردند، به آنان گفتم: اگر شما با من همكاری نمایید بهتر و سادهتر از آنست كه من با شما همكاری كنم؛ چرا كه من شما را دشمن وكافر معرفی كردهام و شما را تكفیر نموده و هر كسی را نیز كه با شما علیه مسلمانان همكاری كند، تكفیر نمودهام، آیا معقول و عاقلانه است كه من عملی را انجام دهم كه فاعلان آن را تكفیر نمودهام؟ وآیا عاقلانه است كه با دشمنان خود همكاری نمایم! علاوه بر آن، اگر من با شما همكاری كنم، شما نخواهید توانست مانند اجری را كه خداوند متعال در صورت ثبات و احتساب، وعده داده است به من دهید.
اما اگر شما با من همكاری كنید و یاوران دین خداوند متعال گردید در صورت وجود اخلاص، اجر شما بهشتی خواهد بود كه عرض آن به اندازهی آسمانها و زمین میباشد، حقیقتاً قیمت و ارزش درجات و هدایای دولتهای شما در برابر بهشتی كه عرض آن به اندازهی آسمانها و زمین است، چه میباشد!؟ و اگر شما با من همكاری نمودید، و ـ به اصطلاح و تعبیر خودتان ـ به دولت خیانت نمودید، این امری سبك بوده و در برابر خیانت به خداوند متعال و دینش چیزی محسوب نمیشود (و قابل قیاس نیست)، و اذیت دولت به خاطر خیانتتان در برابر عذاب خداوند متعال ناچیز است، همچنین برای من نیز چنین است اگر كه به دین خداوند متعال خیانت نموده و با شما همكاری كنم، همچنانكه خسران و زیان شما بخاطر از دست دادن رتبههای دولتی و درجاتشان در برابر از دست دادن بهشتی كه عرض آن به اندازهی آسمانها و زمین است بسیار ناچیز خواهد بود! براستی كه این خسرانی آشكار می-باشد .. به همین خاطر اگر شما با من همكاری نمایید،آسانتر و بهتر خواهد بود ..
• اما مسئلهی تضرر به خاطر كثرت مخالفان و مخذلان و طعنهزنندگان در داعیان و مجاهدان و یا كثرت طرفداران و چاپلوسان طاغوت؛ اصل در فرد داعی و مجاهد بر آن است كه راه طائفهی منصوره را طی نموده و بر طریق هدایت استقامت نماید و به خاطر كمبود رهروان و همراهان راه غمناك و اندوهگین نشود و از راههای ضلالت دوری نموده و از اهل تخذیل و سستی روی گرداند و به خاطر كثرت و ازدیاد هالكین وگمراهان دچار ضرر نگردد .. این سنت خداوند متعال در این دین میباشد كه همیشه یاران این دین كم تعداد بوده و دائماً در حالت غربت میباشند، در حدیث صحیح آمده : «یأتی النبی یوم القیامة ومعه الرهیط والنبی ومعه الرجل والرجلان والنبی لیس معه أحد» یعنی: «روز قیامت پیامبری میآید در حالی كه تنها چند نفر همراه اویند (كه دعوتش را اجابت کردهاند) و پیامبری میآید كه یك یا دو نفر با وی بوده و پیامبری میآید كه هیچ کس همراه وی نیست.» و اگر شخص داعی و مجاهد، شهداء و مجاهدان و علما و دعوتگران صادق و دیگر انصار دین را که در راه دعوت و جهاد بر او پیشی گرفتهاند، به یاد بیاورد و کاروانهای راسخ آنان را در اعماق تاریخ ببیند دیگر احساس غربت ننموده و به خاطر قلت و كم بودن یاران متضرر نگشته وكثرت مخالفان و مخذلان نیز او را متأثر نخواهد کرد ..
و لا تنتظر بالسیر رفقة قاعدٍ *** ودعه فإن الشوق یكفیك حاملا
و إما تخافنّ الكلال فقل لها: *** أمامك وِردُ الوصل فابغِ المناهلا
و خذ قبساً من نورهم ثم سر به *** فنورهم یهدیك لیس المشاعلا
و قل ساعدی یا نفس بالصبر ساعة *** فعند اللقا ذا الكد یصبح زائلا
فما هی إلا ساعة ثم تنقضی *** و یصبح ذو امتعالحزان فرحان جاذلا
و برای حركت نمودن منتظر همراهی رفیق نشستهات مباش *** او را رها كن، چرا كه تنها شور و شوق تو برای حرکت کافیست
و اگر از خستگی راه بر خود ترسیدی به خویشتن بگو: *** فرارویت نصیبی از آب وجود دارد، پس بدنبال چشمههای آب باش
و بهرهای از نور این چشمهها برگیر و با آن حركت نما *** چه نور این سرچشمهها تو را راهنمایی خواهند کرد
و به نفس خود بگو ای نفس، ساعتی با صبرت مرا یاری ده *** چرا كه به هنگام ملاقات (و اتمام مسیر) تمامی ناراحتیها از بین میرود
و این صبر و سختی، تنها ساعتی به طول میانجامد *** و در پایان آنکه غمگین است، خوشحال و شادمان خواهد شد
- و آخرین نکته اینكه؛ رهایی از این فتنهها با وجود تمامی این مسائل حاصل نمیشود مگر با التزام بدانچه كه پیامبر صلی الله علیه وسلم ما را بر آن ترک فرمود و آنهم بدون تفریط وكوتاهی در آن و بدون انحراف به سمت راست و یا چپ از راه و طریقی كه پیامبر صلی الله علیه وسلم برای ما مشخص و ترسیم فرمودند ..
و در اثری (قول صحابه وتابعین) از سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه آمده است كه هنگامی از وی درخواست خروج از فتنه شد، ایشان فرمود: «مثال من و شما، مانند قومی است كه در بیابانی میباشند و راه بر آنان معلوم و روشن است، اما به ناگاه بادی توأم با گرد و غبار شروع به وزیدن میكند و راه را بر ایشان می-پوشاند،گروهی میگویند: راه از طرف راست بوده، وآن را ادامه میدهند اما سرگردان وگمراه میشوند و گروه دیگر میگویند: راه از طرف چپ بوده، وآنان نیز آن را ادامه میدهند و بدین ترتیب سردرگم گشته و گمراه میشوند. اما دیگران میگویند: ما به هنگام وزش باد بر مسیر قرار داشتیم؛ بنابراین در آنجایی كه بودیم صبر میگیریم تا اینكه گرد و غبار از بین رود، پس در آنجا استراحت نموده و مینمایند تا اینكه باد (وگرد وغبار) رفته و راه برایشان روشن میشود .. اینان كسانی هستند كه بر آنچه كه پیامبر صلی الله علیه وسلم ایشان را بر آن ترك فرموده، ثبات میمانند و در آن تغییر و تبدیلی انجام نمیدهند، فتنهها بر چنین افرادی تا زمانی كه آسمان و زمین وجود دارد، آسیب نخواهند رساند و از مخذلان و مخالفان نیز متضرر نمیگردند ..
خداند سبحانه و تعالی میفرماید: «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى» طه ۱۲۳
«هركه از هدایت و رهنمودم پیروی كند، گمراه و بدبخت نخواهد شد.»و پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: «تركت فیكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدی أبدا؛ كتاب الله»
«چیزی را در بین شما ترك نمودهام كه اگر به آن چنگ زنید، هیچگاه دچار گمراهی نخواهید گشت؛ (وآن) كتاب خداوند (قرآن است)».بنابراین ای یاران طائفهی قائمه به دین خداوند متعال ، صبر و ثبات پیشه سازید، ثبات بر آنچه كه حبیبتان صلی الله علیه وسلم شما را بر آن ترك نمود و از چیزی از آن كوتاهی نكنید و از مخالفان و مخذلان متضرر نگردید، و به خاطر سختیهای راه و كید دشمنان و اذیت و آزار آنها، از نصرت دین سست مشوید و برحذر باشید از اینکه سختی راه شما را باز دارد و یا در راه بنشاند و به این ترتیب از قافله (دعوت و جهاد) عقب بمانید ..
فتلك حروب من یغب عن غمارها *** لیسلم یقرع بعدها سنّ نادم
وقل للذی قد غاب : یكفی عقوبة *** مغیبك عن ذا الشأن لو كنت واعیا
وأدلج ، ولا تخش الظلام فإنه *** سیكفیك وجه الحِبِّ فی اللیل هادیا
وسقها بذكراه مطایاك إنه *** سیكفی المطایا یا طیب ذكراه حادیا
وأقدم فإما مُنْیة أو مَنِيَّة *** تریحك من عیش به لست راضیا
اینها جنگهایی هستند که هر که از ترس جانش در آنها حضور نیابد، عاقبت پشیمان خواهد شد.
و به آنکس که از جنگ غائب بوده بگو: همین که از چنین امر مهمی غیبت نمودی، خود برای تو مجازاتی است البته اگر درک کنی و بدانی.
پس راه را طی كن، و از تاریكیها نترس كه همانا دیدار محبوب برای راهنمایی تو در شب كافیست
و با ذكر وی، شتر و سواریت را آب ده براستی كه ذكر او بهترین سرود برای مرکب و شتران است [۲]
و به پیش رو كه یا به مقصود میرسی یا اینکه در این راه میمیری، مرگی كه تو را از حیاتی که بدان راضی نیستی، راحت مینماید.
خداوند متعال میفرماید: «الَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِلّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَواْ أَجْرٌ عَظِیمٌ * الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِیلُ * فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللّهِ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ * إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِینَ» آل عمران ۱۷۵ ـ ۱۷۲
«كسانی كه پس از (آن همه) زخمهائی كه خوردند و جراحتهائی كه برداشتند، فرمان خدا و پیغمبر را اجابت كردند (و هنوز زخمهای جنگ احد التیام نیافته به تعقیب مشركان پرداختند و به سوی حمْراءُ اْلاُسُد شتافتند و بدین وسیله كار بسیار نیكوئی كردند،) برای كسانی از آنان كه (چنین كار) نیكی كردند و (از نافرمانی خدا و رسول ترسیدند و) پرهیز نمودند، اجر و پاداش بس بزرگی است. آن كسانی كه مردمان بدیشان گفتند: مردمان (قریش برای تاختن بر شما دست به دست هم دادهاند و) بر ضدّ شما گرد یكدیگر فراهم آمدهاند، پس از ایشان بترسید؛ ولی (چنین تهدید و بیمی به هراسشان نیانداخت؛ بلكه برعكس) بر ایمان ایشان افزود و گفتند: خدا ما را بس و او بهترین حامی و سرپرست است. سپس آنان (برای جهاد بیرون رفتند، ولیكن دشمنانشان را خوف و هراس برداشت و از رویاروئی با چنین مؤمنانی خودداری ورزیدند، و مسلمانان) با نعمت بزرگ (شهامت و عافیت و استقامت و بردن ثواب جهاد) و فضل و مرحمت سترگ خداوند (كه با رعب و وحشت انداختن به دل دشمنان، نصیب مسلمانان كرد و ایشان را از دست كشتار و آزار كافران رستگار كرد، به مدینه) برگشتند، و حال آن كه هیچ گونه آسیبی بدیشان نرسید، و رضایت خدا را خواستند (و در پی خرسندی پروردگار بودند و شایستگی بزرگواری او را پیدا كردند) و خداوند دارای فضل و كرم سترگی است. این تنها شیطان است كه شما را از دوستان خود (با پخش شایعات و سخنان بیاساس) میترساند، پس (از آنجا كه شما به خدا ایمان دارید، بیباك و دلیر باشید و) از آنان مترسید و از من بترسید اگر مؤمنان (راستین) هستید.»
* * *
در خاتمه اینكه .. نصرت و یاری این دین با به پا داشتن آن و چیره گشتنش بر تمامی ادیان دیگر، از بزرگترین مقاصـدی است كـه خــداوند متعال پیـامبران را به خاطر آن مبعوث فرموده است .. همچنان كه میفرماید:
«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» توبه ۳۳
«خدا است كه پیغمبر خود (محمّد) را همراه با هدایت و دین راستین (به میان مردم) روانه كرده است تا این آئین (كامل و شامل) را بر همه آئینها پیروز گرداند (و به منصّه ظهورش رساند) هرچند كه مشركان نپسندند.»
پس گوارا باد این نعمت بزرگ برای اهل این طائفه و آنان که بر راهش استوارند، و خوشا به حال آنان که به این پیمان خود وفا نموده و دچار هیچ تغییر و تبدیلی نگشتهاند .. این دوران، مدت كوتاهی است و آنگاه که سپیده دم فرا میرسد قومی كه اهل حركت و صبر و ثبات بودهاند، ستایش خواهند شد ..
«فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِینَ لَا يُوقِنُونَ» روم ۶۰
جمادی الثانی ۱۴۲۵هـ
۱ـ تترس: سپر قرار دادن، هنگامي كه دشمن تعدادي مسلمان را سپر خود قرار ميدهد و دستيابي و از بين بردن دشمن فقط با از بين بردن آن مسلمانان امكان پذير باشد،كشتن آنان با ضوابط خود، جائز ميباشد.
۲ـ در سرزمین حجاز براي بهتر راه رفتن شتران، براي آنها آواز ميخواندند كه به «حداء ابل» مشهور بود.