استراتژی شکست خورده آمریکا در افغانستان و منطقه
به قلم: مسعود. ن.
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس و ستایش برای خداوند احد و سلام و درود خداوند بر خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله و سلم)
سرانجام پس از سه ماه رایزنی و مشاوره با بهترین پارتیزانهای آمریکایی و همچنین پس از چرتکه اندازیهای دور و دراز با مهمترین سیاستمداران و تئوریسینهای آمریکایی، هفته گذشته رئیس جمهور آمریکا استراتژی تداوم فعالیت نظامی خود را در کالج نظامی وست پوینت اعلام کرد.
ویژگیهای مهم این استراتژی را می توان بصورت زیر ذکر کرد:
افزایش نیروها: محوریترین قضیه این استراتژی پاسخ مسئول اداره آمریکا به ژنرالهای مسئول جنگ افغانستان مبنی بر ارسال نیروی کمکی است. استنلی مک کریستنال مدیر اصلی جنگهای خاورمیانه و افغانستان چند ماه پیش برای ارسال ۴۰ هزار نفر نیروی تازه نفس و آموزش دیده، اصرار فراوان داشت که در استراتژی جدید رئیس جمهور آمریکا این مهم با ارسال ۳۴ هزار نفر نیروی آمریکایی و درخواست ارسال ۶ هزار نفر دیگر از کشورهای اروپایی و ناتو لحاظ گردیده است. که تاکنون انگلس با اعلام ارسال ۵۰۰ نفر نیروی مجرب و کارآزموده تا پایان ماه میلادی جاری به سمت هلمند با این نقشه موافقت کرده است.
آموزش نیروهای افغان: بر همگان معلوم است که رئیس جمهور آمریکا با شعار تغییر توانست کاخ سفید را فتح کند که تغییر مورد نظر در مورد افغانستان این بود که در سریعترین وقت ممکن جدول زمانی معقولی برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان همانند خروج آنها از عراق تهیه شود. رئیس جمهور آمریکا که هم اکنون ریاست حزب دمکرات را نیز بر عهده دارد، باید پایبندی خود را به این وعده تبلیغاتی ثابت کند. راهی را که مستشاران رئیس جمهور آمریکا به او پشنهاد می کنند، آموزش نیروهای افغانی بر مبادی دمکراسی آمریکایی است تا در آینده نه چندان دور خود افغانها بتوانند اهداف آمریکا را در افغانستان تحقق دهند و آمریکا نیز با خیال راحت جنگ با تندروهای! طالبان را به کرزای واگذار کند. آنچه در استراتژی جدید کاخ سفید در این باره اعلام شده، شروع زمان خروج اولین نیروهای آمریکایی و پیمان ناتو از افغانستان است که البته پس از ۱۸ ماه شروع می شود. این اصل در راستای شعار تغییر رئیس جمهور آمریکا محقق می شود تا بتوان با خروج نیروهای آمریکایی، آخرین ملزومات دمکراسی مزعوم خود را ادا نماید. و نیز از هزینه های سرسام آور جنگ بکاهد. مسئولیت آموزش نیروهای افغان به عهده نیروهای آمریکایی و ناتو و خصوصاً نیروهای متخصص بریتانیایی و استرالیایی است که هر دو این کشورها با ارسال نیروی خبره جدید برای تحقق این هدف موافقت کرده اند.
اهمیت پاکستان: مولفه پاکستان از لحاظ امنیتی، سیاسی و نظامی برای آمریکا اهمیت فراوان دارد تا حدی که هم اکنون بیشترین ترس آمریکا از دسترسی طالبان پاکستان به سلاح هسته ای است.
به همین دلیل از ویژگیهای مهم استراتژی جدید آمریکا پافشاری بر اهمیت پاکستان به عنوان عاملی مهم برای جلوگیری از پیشروی طالبان در خاک افغانستان است و همچنین تنها حکومتی است که می تواند جای اسامه بن لادن یا ملا عمر و سران القاعده را در خاک کشورش جستجو کند و آمریکائیها نیز این اطمینان را دارند که سران القاعده و طالبان در خاک پاکستان و یا مناطق مرزی افغانستان و پاکستان هستند. بنابراین آمریکا حکومت زرداری را کاملاً تحت فشار قرار داده است که طالبان پاکستان را (با دستگیری سران آن) ریشه کن کند یا حداقل از پیشروی آنها در این کشور و دست یابی به سلاح هسته ای جلوگیری کنند. صد البته در ازای این مهم آمریکا نیز کمکهای اقتصادی خود را به حساب پاکستان واریز می کند.
همکاری جهانی: این استراتژی با اذعان به ناتوانی آمریکا در اداره و پیشبرد اهداف جنگ در افغانستان، از تمام کشورهای دمکراتیک و آزادی خواه!!! جهان بخصوص کشورهای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) خواستار بذل همه تواناییهای خویش در راستای به سرانجام رسانیدن جنگ با افغانها شده است.
واکنش های تند: برخی از کشورهای جیره¬خوار آمریکا و همپیمانان او، از این استراتژی استقبال کرده اند از جمله انگلیس که با ارسال نیروهای اضافی موافقت خود را اعلام کرده است. همچنین فرانسه با شجاعانه خواندن تصمیم رئیس جمهور آمریکا خود را آماده همکاری نشان داد، هر چند همکاری نظامی را بعید دانست. ژاپن و آلمان نیز دو کشور متحد آمریکا هستند که تصمیم رئیس جمهور آمریکا برای ادامه جنگ را ستوده و خود را پشتیبان آمریکا قلمداد می کنند. در مقابل بسیاری از چهره های سیاسی آمریکا و اروپا با این تصمیم رئیس جمهور آمریکا مخالفت کرده اند.
چشم اندازها و نتیجه گیری ها:
به هر حال مثبت یا منفی بودن این استراتژی در پی نتایج آن مشخص می شود از ملامح این استراتژی موارد زیر پیداست :
کشف دروغ آمریکاییها:
آنچه این استراتژی بصورت ضمنی به آن اشاره دارد دروغ بودن تمام وعده ها و مفاهیمی است که آمریکا آنها را به خورد جهانیان می دهد. می توان گفت آنچه تا حدی حکومت رئیس جمهور آمریکا را محبوب کرده بود وعده تغییری بود که رئیس جمهور آمریکا شعار تبلیغاتی خویش کرده بود، اما تا به حال در هیچ مولفه ای از مسایل تصمیم گیری شده در زمان رئیس جمهور آمریکا این تغییر مشهود نبوده است. وعده بستن زندان گوانتانامو (به معنی تعطیلی نه تغییر مکان صوری)، وعده پایان اشغال عراق (به معنی خروج کامل نیروهای اشغالگر نه به معنی سپر نمودن نیروهای عراقی و خود را پشت آنها مخفی کردن)، رفع مشکلات اقتصادی آمریکا و… که تا به حال هیچکدام از آنها به صورت حقیقی انجام نشده است. هر چند ممکن است در خطابهای رئیس جمهور آمریکا و دیگران از نظر لغوی تا حدی تغییراتی فریب دهنده داده شده است اما هیچگاه اینگونه نبوده که سیاستهای تازه و مفید اتخاذ گردد. این نکته علیرغم میل موسسات وابسته به ماسونیت و صهیوصلیبی ها مانند نوبل و راند و… برای مردم جهان کاملا هویداست.
ادامه سیاستهای نسل کش اسلامی:
در اینکه تمام حکومتهای آمریکایی شده خاورمیانه و دیگر مزدوران حاکم بر مسلمانان، دوشادوش یاران پیمان ناتو همچنان در از بین بردن مسلمانان جهان و دین اسلام شب و روز خویش را مبذول کرده اند، هیچ عاقلی شک ندارد. به جرأت می توان گفت تمام اهداف آمرکائیها همچنان پا برجاست و همچنان بلوکهای شرق و غرب در پی از بین بردن دشمن مشترکشان (اسلام) هستند و تمام نیروی خویش را صرف می کنند که “فئة قلیة” اسلامی تشکیل نپذیرد. اما گاهی این نکته در قالب سیاستهای آشکار و جنگ طلبانه و گاهی در قالب شعارهای رنگین و دل خوش کن است. گاهی در راستای سیاست “کابویی” بوش است و گاهی در شعارهای تغییر و اصلاح رئیس جمهور آمریکا رنگ می پذیرد. گاهی جامعه جهانی با خروج نیروهای خود از عراق و گاهی با افزایش نیروها در افغانستان این مهم را انجام می دهند. این ویژگی نقطه اتحاد و علت قیاس کل حکومتهای کفری جهان است که روسیه کمونیستی را با آمریکای ماتریالیستی و چین مائوئیستی را با بریتانیای سلطنتی پیوند داده است. همچنانکه کشتارها دامنه وسیعتری یافته و از چین تا عربستان و از روسیه و چچن تا سومالی و الجزایر را در بر گرفته است و موج دستگیریها و تهمت زدنها همچنان در افزایش است.
اذعان به شکست همه جانبه: نظامی، اقتصادی و روانی:
همچنانکه قبلاً گفته شد پیام واضح این استراتژی شکست مفتضحانه حکومتهای اشغالگر افغانستان است. عدم پذیرش مناسب کشورها و سازمانهای جهانی، همکاری سرد طرفداران آمریکا و نیروهای هم پیمان، واکنش تند کشورهای دیگر، سکوت معنادار یک هفته ای ناتو بر سر این تصمیم، عکس العمل شدید سناتورهای دمکرات و جمهوری خواه آمریکایی و احمقانه خواندن این پیام از طرف محللین و حتی عدم اقناع کشورهای جهان سوم و اعراب بر سر این معامله از مقدمات این شکست می باشد. هر کدام از این مخالفان جنبه ای از این استراتژی را غلط و مصیبت بار خوانده اند. متن استراتژی تدوین شده رئیس جمهور آمریکا این ویژگی را که ماندن نیروهای آمریکایی ضرر و زیان بزرگتری را بدنبال دارد تصریح کرده است.
کشته شدن روزانه دهها نفر آمریکایی و خارجی و همچنین نیروهای افغانی دیگر قابل مخفی شدن نیست. پرواضح است که نیروهای آمریکایی از لحاظ نظامی توان و تحمل دوام آوردن در شرایط سخت افغانستان را ندارند و البته هوشيارى و زیرکی مجاهدان بعد از نصرت خداوندی سبب شده است آمریکا نه تنها نتواند مدرنیته!!! را در افغانستان پایه ریزی کند، بلکه از حفاظت از سربازان خویش نیز عاجز مانده است. ارسال نیروهای بیشتر، خود نشان از کم شدن نیروهای قبلی است که توسط مسلمانان از بین می روند. در دو نوبت اخیر بیش از ۵۰ هزار نفر نیروی تازه به افغانستان ارسال شده و می شود هم اکنون فقط شمار نیروهای آمریکایی از ۱۰۰ هزار بیشتر شده است. اما همچون قبل، روزانه بشتر از ۱۰۰ نفر تلفات را خود آمریکائیها گزارش می دهند
البته این تنها جنبه ای از شکستی است که ممکن است عده ای از خوش بینان آن را نپذیرند، اما جنبه اقتصادی شکست برای هیچ عقل سلیمی قابل انکار نیست. دعوای شدید ناتو و آمریکای ها بر سر این مساله است که بودجه سی میلیارد دلاری ارسال ۶ ماهه این سربازان را از کجا تهیه کنند. اینک کشوری که خود را پدر خوانده می دانست برای سی میلیارد دلار دست به گدایی گشوده است. کشورهای حامی آمریکا نیز هیچکدام در وضعیت اقتصادی مطلوبی نیستند تا عهده دار این هزینه ها شوند. در هر صورت هزینه دو هزار دلاری جنگ چند ساله افغانستان سبب عمده ورشکستگی اقتصادی آمریکاست که هم اکنون از کسری بودجه نیم تریلیون دلاری سال ۲۰۱۰ رنج می برد. بنابراین، تصمیم اخیر آمریکا در واقع یک انتحار اقتصادی است که البته لابی یهودی آن را بر آمریکا تحمیل نموده است.
شکست های پی در پی آمریکا و ناتو در زمینه نظامی و اقتصادی و صد البته سیاسی سبب شده است تا روحیه تهاجمی آمریکائیها کاملا از دست رفته و بیشتر سربازان آمریکایی دچار بیماریهای روانی شدید شده اند. این جنبه جنگ به داخل خاک آمریکا و مردم عادی هم کشیده شده است به نحوی که مردم نیز خود را منزجر از هرگونه فکر توسعه طلبی می دانند.
ترس از پیشروی های آینده مجاهدان:
رئیس جمهور آمریکا صراحتاً در پیام خود از اینکه طالبان هم اکنون نواری به درازای بیشتر از ۱۵۰۰ میل از مرزهای افغانستان و پاکستان را کاملاً تحت تصرف دارند و با امنیت کامل در این منطقه مستقر هستند، اظهار نگرانی کرد و به وضوح دو حکومت افغانستان و پاکستان را خطاب قرار داد و در این مورد مسئول دانست. خاصتاً با سرزنش تندتری نسبت به پاکستان، از آینده پیشرویهای طالبان که هم اکنون در نزدیکیهای پیشاور و اسلام آباد است و از دسترسی احتمالی طالبان به سلاح هسته ای اظهار وحشت کرده است و پاکستان را موظف دانسته که از اسلحه هسته ای و مرزهایش در قبال بودجه های کلانی که به او واگذار شده، دفاع مناسب تری کند.
نگران کننده تر از همه اینها برای آمریکا درست شدن یک نوع اتحاد جهانی در بین مجاهدان است به گونه ایکه هم اکنون اضطراب آمریکائیها از این است که القاعده در کشورهای همچون سومالی، الجزائر ،یمن و… همانند طالبان افغان قدرتمند شوند. تحقق این مهم یعنی بازگشت حربه آمریکا بر خودش. چونکه آمرکا قصد از بین بردن طالبان را داشت در حالی که پایه های آن را محکم تر کرده است و سبب شده که صیت طالبان در عالم افتد و قضیه جهاد اسلامی تا حد زیادی در بقیه کشورها بنیه ریزی شود که از مهار آمریکا و البته حکومتهای مزدور خارج است.
سست شدن پیوندهای بین المللی و پیمان ها:
رویارویی دوستان و همپیمانان قدیم، نزاع بر سر فرستادن یا نفرستادن، جلوگیری از تاییدات قوی، عدم همکاری همه جانبه و تحلیلهای مغرضانه همه و همه حاکی از اختلاف شدید در میان سران پیمان ناتو و کشورهای متحد المنافع است. این اختلافات ناشی از شکستهای پی در پی و ذلیلانه این کشورها و طولانی شدن جنگ در افغانستان است که طاقت همه را به سر آورده و اینک در میان خود از حل معضلات داخلی ناشی از آن عاجزند.
اقرار به فساد شدید و ضعف مفتضح حکومتهای افغانستان و پاکستان:
یکی دیگر از پیامهای خاسرانه رئیس جمهور آمریکا به حکومتهای افغانستان و پاکستان، اصرار بر تصفیه حکومتهایشان از فسادهای اداری و مالی و… است که این خود نوعی اذعان به وجود فساد و رانت خواری در سیستم های «دمکراتیک» حکومتداری به سبک آمریکا است. هر چند بودن فساد از این هم شدیدتر در حکومتهای این چنینی که بنیانی محکم نداشته و سیستمهای اداری آنها هنوز جاگیر نشده اند دور از انتظار نیست اما این خود نقطه شومی است برای رئیس جمهور آمریکا که برای زدودن این لکه ننگ مجبور به تشدید بر مواضع خود شده است. هر چند عملی شدن این قضیه در افغانستان و پاکستان بسیار بعید می نماید.
بشارتهای نصر:
همه این سخنان و پیام ها که البته بعد از رایزنیهای ۳ ماهه رئیس جمهور آمریکا با «عقل کل» های هم رده خودش، نشان از نزدیک شدن وعد الهی است . سنجیدن زمینه و پس زمینه های این پیام و محتویات آن از وجود نصرتی لطیف خبر می دهد که اسباب و انواع آن را می توان اینگونه خلاصه کرد:
- همانا حفاظت و دفاع از مومنان را خداوند متعال خود تکفل کرده است و این دفاع را منوط به صحت ایمان و صحت اسباب کرده است: «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا…»
به کرات نصرت الهی مشاهده شده است که نمایشگر رعایت و تکفل خدایی است.
- نصرت خداوند بعد از ابتلاء صورت می گیرد که در این چند سال اخیر شدیدترین ابتلائات بر سر امت اسلامی آمده است و مردم دین دوست افغانستان و پاکستان انواع بلا را به جان خریده و هزینه آن را صادقانه پرداخت کرده اند.
«مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً» - این اقرار کفر و عقب نشینی کفار و انواع تمایل ذلیلانه آنها برای صلح و پیشنهادهای تطمیع کننده آنها از انواع نصرت الهی است که از هم اکنون تحالف کفر جهانی با آن، ذلت خود را نشان داده است. صلح حدیبیه ، ارسال وفود و هدایا و… در سیره نبوی نمادی از این نصر است که خداوند از تعبیر فتح برای آن استفاده می کند: «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُّبِيناً»
- همزمان با این پیام ذلیلانه کفار، گسترش روز افزون منطقه تحت سیطره و مجاهدت مجاهدان نیز نمایشگر نصرت الهی است. امروز پس از ۹ سال جنگ صهیوصلیبی دشمنان بر ضد اهل اسلام، مجاهدان نه تنها کم و ضعیف نشده اند بلکه قویتر شده و مناطق بیشتری را به اقرار کفار تحت تصرف دارند و در بسیاری از مناطق دور و نزدیک بر علیه کفر جهانی دست بر جهادی مبارک گشوده اند که این همه از نعمتهای بزرگ الهی است.
«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»