جواب دو شبهه در مورد جهاد ( دوره ی مکی و مدنی / مفتیان و علمای سوء )
به قلم : مولوی غلام محمدنیازی
یکی از شبـهات دیگری که دشمنان جهاد به آن استدلال میکنند اینست که مسلمانان در زمان رســـول الله (صلی الله علیه وسلم) وقـــتی اجــازه جهـــاد را دریافـتند کـــه به مدینه مــنوره هجـرت کردند و دولت اسلامی در آنجاه برپاشد، اما قـبل از آن درمکه مکرمه برآنان فرض نـــبود وما فعـــلا” درچنین حالتی زندگی میکنیم. مسلمانان درحالــت ضعف قرار دارند و دشمن اسلحهً قوی وپیشرفته بدست دارد ومابا دست خالی نمیتوانیم با آنها جـــهاد کنیم باید انتظار بکشیم تا مسلمانان قوت یابند و اسلحهً جدید و قوی بدست آرند سپس اعلان جهـــاد نمود و در مقابل دشمنان اسلام جهاد مسلــحانه میکـــنیم .
اگربا چشم حقیقت به این شبـهه بیهوده بنگــریم موضوع مــثل آفــتاب روشـن میگردد، اندک تأمل به نقاط ذیل برای بــــــرای رد ایــن شبــهـــه کافی است:
۱٫ بنابر معنای صریح حـــدیث مبارک (الجهاد ماض الی یوم القیامة) جهــاد تا روز قیامت ادامه دارد.
اجماع علمأ اسلام درهمه عصرها بر اینست که جهاد تاروز قیامت ادامه دارد وهیچ کسی بعد از پـــیامبر آخـرالزمان حــــق نسخ احکام دین را ندارد.
۲٫ دراسلام مــــدار برخی از احـــکام بر علت استوار اســــت مانند سهـــم مؤلفه القلوب که درزمان ضعف اهل اســـلام پرداخـــته میشود و چـون دولت اسلامــی نیرومند گــــردد آن سهم ساقط میگردد ولی چنانکه درنقاط اول بیان نمودیم جهاد تا روز قیامت ادامه خواهد داشت و درهیچ زمانی حکم وجــوب آن ساقــط نمیگردد ، مگـــر پس از خاتمه نیــروهای کــفر در زمان نـزول عیسی علـــیه الســلام .
پس جهـــاد ازجمله احکامی که وجـود و عدم آن مربوط بر وجود و عدم علـت آنها باشد نیست و اگر بالفــرض بپذیریم که جهـــاد نیز از جلمهً چنـــین احـکامی است پس باید دانست که علت جهاد وجـود و غلبهً کفراست چنانچه خداوند میفرماید: « وقاتلو هم حتی لاتکون فتنةٌ ویکون الدین کله لله » ای مــؤمنـــان با کافـــران جهــاد کنید که در زمین فتنه و فســـادی دیگـر نماند و آئــین همــه دین خــدا گــــــردد.
۳٫ عـــلاوتا” این شبـهه پردازان دراین شبهه دست به قیاس زده اند که در پاسخ آنها باید گـــفت که، اولا” قیاس درمقابل نص باطل وعــمل ابلیس لعــین اسـت، زیرا قیاس کنــنده درین صورت عــقل خـــویش را برحکمت وعلم الهی ترجیح میدهـــد و ا گـر بالفرض این قیاس جائز باشــــد بازهــــم قیاس مع الفارق است . تفصیل این اجـــمال اینــست که دشمنان اسلام اوضاع امروزی عالم اسلام را به وضع مسلمانان درمکه قــیاس نموده اند در حالیکه هیچ علت مشترک وجـــود ندارد . درآن زمان مسلـــمانان کمتر از صد نفر بــــودند وا زهیچ وسیـلهً جنگی برخوردارنبودند درحالیکه امروز شمار مسلمانان بیش از یک میلیارد و پانصد هزار نفر است و با وسائل و ابـزارجنگی فراوان مسلــح اند مسلــمانان افغانستان ازهـــمه بیشتر میدانند که اگرمردم غیورکشـور ما به همچــو یاوه سرایی های درباریان گـوش فرا میدادند امروز بساط اسلام از افغانستان برچیده میبود، واین سرزمـین آزادگان جزو قلمرو روس میبود و شاید این جنابان که امروز داد ازفهــــم اسلام میزنند و مردم را به اطاعت ارباب نـوین خویش (امریکا) دعوت میدهند با القـاب (اوف) و رفــــیق می بالـــیدنــد، ولی مجاهـــــدین راه حق با انـتهای بی سرو سامانی دســـت به جهاد مسلحانه زدند و امپراتور بزرگ روسیه را با زورایـمان ویاری خـــــداوند(جل جلاله) درصحنه گیتی به شکست مفتضیحانه مــــواجــه ساختند و مکتب الحاد کمونیزم بین المللی به زباله دان تاریخ سپــــــرده شــــد.
و اگــرفرضا” این شبهه را بطور دلیل قبول کنـــیم پس باید مســئله را منحصر به جهاد نسازیم، زیرا اگربه این عقیــده هستـــیم کـــه ما در دور مکی زندگـــی میکنیم جهاد مسلحانه باید تعطیل شـود ویا کاملا” مورد منع قرارگیرد وصرف دعــــوت سری و خفیه انجـام گیرد، پس باید احـــکام شرعی دیگری که درمدینه منــوره نازل شـــد و مسلمانان مکلف به انجـــام آن شـــدند، آنهمه تعطیل شود تا ما در مرحلـــهً جدیدی داخـل شده و آنرا عملی کنیم، بطور مثال: روزه باید ترک شــــود زیـرا روزه در مدیـــنه بر مسلمانان فرض شد، نوشیدن شراب باید اجازت داده شـــود، سود بایدحلال قرار داده شود، پس آنعده از علــمای درباری و مدعیان علم که به این نظر هستند قبل ازهــمه باید ترک نماز کرده سپس مردم را به ترک جهاد فتوی دهند.
و اگر مسئلهً ضعف مسلمانان و قوت کفار دلیلی برای ترک جهــاد باشد پس چه وقت مسلمانان قوت می گیرند ؟
درحالیکه روزانه سرزمینـهای اسلامی مورد تجاوز کفار قــــرارمیگیرد، خون هایشان ریخـــته میشود، مادران، خواهران، وزنهایشان بی عفــت میشوند خانه هایشان ویــــران میشود آیا اینــهمه تباهی سبب قوت مسلمانان خواهد شد ؟! واگــر بپزیریم که ما درعصر«مکی» قرارداریم پس باید دانست کــه دوره ی مکی دوره ی بازنشســتگی، جمع آوری اموال، و داخل شدن در نظام کفری وطاغــوتی نـــبوده اســـت، بلکــه این دوره، دوره ی مبارزه ، شهـــامت، شجاعت،وبردباری بوده است دراین دوره ی رسول الله (صلی الله علیه وسلم ) وصحـــابه کـــــرام رضوان الله علـــیهم اجمعین اظهار سکوت نکرده بودند بلکه آنان صراحتا” از کفار و معبودان آنان اعـــلان برائت کردند. آنان دعوت کفار را مبنی بر اشتراک درحکومت شان رد کردند و موضوع دیگری که باید به آن صراحت نمود اینست که : مسلمانان در هیچ عصر وزمانی نباید در جریان اصول اساسی حرکتی و آزادسازی انسانها منتظر چنین تدریج مسخ شده و باطلی باشند زیرا احکام بنیادین و حرکتی اسلام بطور کامل نازل شده وقابل ردکردن ویامعطل ساختن نیست.
……………….
يكي دیگر از شبهاتي كه در ميان مردم عام انتشار يافته است اينست كه اگر جهاد فرض عين ميبود چرا فلان مولوي صاحب، فلان شيخ الحديث، فلان شيخ التفسير و فلان استاد دست بدست حكومت هاي مستبد داده و در مناصب حكومتي مشغول كار هستند و فتوي داده اند كه اين حكومت ها كاملاً اسلامي بوده و هركس ازقانون توشيح شده فعلي تخلف ورزد وبرعليه اين حكومت بجنگد باغي ميباشد…..؟!
شبهه سازان بايد بدانند كه در اسلام دو نوع احكام وجود دارد :
۱- احكام منصوص كه به صراحت در قرآن و حديث مذكور اند.
۲- احكام غيرمنصوص كه فقها آنرا مطابق باصول فقه استنباط مي كنند . پس بايد دانست كه حكم جهاد برعليه كفار اشغالگر از جمله احكام منصوص است كه به اجتهاد و فتواي اين و آن نيازي ندارد، و اگر بالفرض بگوئيم فتوايی دركار است، فتواي علماء دين و اجماع آنها در هر زمان به اين بوده كه جهاد برعليه كفاري كه سرزمين هاي اسلامي را اشغال نموده باشند، فرض عين بوده و در هيچ حالت ساقط نمي گردد. به علاوه مسلمانان بايد بدانند كه در فتوي ، علم دين و تقوي شرط است و اين مفتيان شبهه ساز از هردو شرط عاري هستند ، و بايد دانست كه اسلام ديني است كه همه امور را واضح و روشن ساخته است و هيچ خفأ و غموضي در آن وجود ندارد.
رسول الله (صلی الله علیه وسلم) در اواخر عمر مبارك خود ميفرمايد: در بين شما دو چيز را گذاشتم كه اگر به آن چنگ زنيد هرگز گمراه نميشويد( كتاب خدا و سنت رسول وي) . پس اگر انسان به مشكلي مواجه مي شود بايد به كتاب خداوند (جل جلاله ) و سنت رسول الله (صلی الله علیه وسلم) مراجعه كند.
درقضيه جهاد است كه هرگاه كفار به سرزمين مسلمانان تجاوز كنند جهاد فرض عين مي گردد، و دراين مورد آيات و احاديث بيشماري موجود است ؛ اما اينكه چرا يك عده از منتسبين به اسلام و مسلمانان با كفار دست به دست هم ميدهند اين كار جديدي نيست، تاريخ اسلام قبلاً نيز شاهد چنين صحنه ها بوده است! از سوي ديگر بايد دانست كه مسلمان هيچگاه مأمور به متابعت اشخاص نيست، بلكه عقايد و افكار قابل پيروي و متابعت است ،زيرا انسان در يك حالت باقي نمي ماند. بسأ انسانهائي هستند كه در اوايل زندگي خود اعمال خيلي نيك را انجام ميدهند، اما در اخير زندگي همهء آنرا بباد ميدهند! چنانچه كساني هستند كه سالهاي متمادي را در عصيان و نا فرماني خداوند (جل جلاله) ميگذرانند اما وقتيكه خداوند آنها را در آخر عمرشان هدايت مي كند بازوي قوي برای مسلمانان و مجاهدين ميگردند. سرگذشت حضرت عمرفاروق(رض) شاهد اين موضوع است كه در گذشته مملو از عصيان و نا فرماني بود و بالاخره سرمشق والگوي همه خوبي ها براي جهان گرديد. ازهمين لحاظ است كه رسول الله صلی الله علیه وسلم ميفرمايد: يكي از شما عمل اهل جنت را بجاي مي آورد تا اينكه ميان وي و جنت بجز يك گز فاصله باقي نمي ماند پس كتاب بر وي سبقت مينمايد و به عمل اهل جهنم عمل ميكند و در جهنم داخل ميشود. پس بايد دانست كه اعمال انسان قابل متابعت نيست ، زيرا انسان ميتواند امروز صالح و نيكو باشد و فردا يك عاصي و سركش چنانچه ممكن است انساني امروز در جمله اهل جنت به شمار برود زيرا اعمال آنها را انجام ميدهد و فردا اعمال دوزخيان را انجام داده و مسيرش به دوزخ منتهي گردد. به همين اساس است كه رسول الله صلی الله علیه وسلم ميفرمايد: مدار اعتبار اعمال ، به اواخر آنست.
اين بدين معني است كه هيچگاه انسان به اعمال خود مغرور نگردد، چون اعمال آخري انسان نمايانگر اين ميباشد كه اين شخص صالح است ويا طالح . بطور خلاصه ميتوان گفت : فتواي اين عده از خود فروشان به چندين دليل قابل قبول نيست:
۱- مخالفت آن با آيات و احاديث صريح
۲- انسان مأمور به متابعت اشخاص نيست بلكه افكار و عقايد بايد متابعت گردد.
۳- بنابه احاديث ذكرشده اعمال انسان نميتواند معيار شرع قرار گيرد، زيرا امروز اگركسي اعمال نيك ميكند ممكن فردا به جرايم بزرگي دست بزند كه در آنصورت متابعت آن حرام است.
۴- اين عده مفتيان بي علم بخاطر بدست گرفتن مناصب عالي در حكومت ها و بمنظور اينكه اشغالگران و غلامان آنان چند دلار و دیناری در جيب شان بياندازند حاضر به اين كارشده اند و در حقيقت خود بر بطلان خود ميدانند اما فتنه مال و عشق دنيا خيلي بزرگتر از آن است كه هر انسان ضعيف البنيه و ضعيف الايمان در مقابل آن ايستادگي كند.
۵- مسلمانان بايد رجال را با حق بشناسند نه حق را با رجال .