دموکراسی سکولاریستها عامل پیشرفت و یا بدبختی جوامع مسلمان نشین؟!

دموکراسی سکولاریستها عامل پیشرفت و یا بدبختی جوامع مسلمان نشین؟!

       ارائه دهنده : خدانظر هراتی                           

نخست باید خاطر نشان ساخت که علاوه نمودن پسوند اسلامی بتعقیب لفظ جامعه بسیار مهم است. زیرا پسوند”اسلامی”، دلالت به ارزشها ومواصفات خاص جامعه میکند و مراعات این موضوعات در نوشتن نسخۀ کامیاب خیلی ها مهم می باشد و داکتر ورزیده باید به این مسائل توجه جدی داشته باشد.

قبل از اینکه مفصلاً در مورد صحبت کنم بشکل مختصر روی چند نکته میخواهم تمرکز کنيم:

هر نظام وضعی و سکولاریستی از خود جوانب منفی وسلبی دارد.

هیچ نظام وضعی و سکولاریستی طوریکه از لحاظ فلسفی مطرح میشود از لحاظ عملی تطبیق شده نمیتواند. نظام کامیاب نظامیست که از خود جامعه سرچشمه گرفته و با ارزشهای دینی، فکری واجتماعی جامعه تطابق دارد.

معیار مؤفقیت یک نظام این نیست که از لحاظ ظاهری جامعه همرنگ جوامع پیشرفته گردد. نظر به نکات فوق بآسانی میتوان به این نتیجه قناعت حاصل نمود که کاپی و پیست هیچ نوع نظام بنفع هیچ جامعه نیست. واگر کسی خواسته باشد نظام یک جامعه را کاپی کند نخست باید جامعه خود را وفق همان جامعه ساخته سپس اقدام به کاپی نمودن نماید. در غیر آن مجبور جبراً نظام بیگانه را بالای جامعه خود تحمیل نماید که این کار عکس العمل جامعه را در پی خواهد داشت و این كشمكش بین جامعه ونظام بیگانه تا وقتی ادامه می یابد تا آهسته آهسته یا جامعه تغیر نماید ویا نظام.

بناءً سؤالی که باید مطرح کنیم اینست که آیا کاپی یک نظام آنقدر ارزش دارد که ما وارد یک كشمكش طولانی (هرچند بدون سلاح باشد) با جامعه خود شویم؟ طبیعیست که: نه. زیرا عموماً همچو صراع و كشمكشها قرنها طول کشیده باعث مصرف بی مورد منابع اقتصادی کشور میگردد. وشاید هم عوامل نظامی دخیل صراع شده جامعه را به تباهی بکشاند. درس بزرگی را که ملت افغان از برنامه دوران امان الله خان آموخت، باید قرن ها فراموش نمیکرد. ولی متأسفانه نظر به عدم موجودیت مفکرین واقعی، و یا دوری آنها از زمام امور، هیچ حرکتی که دعوای ترقی جامعه افغانی را داشت، از درس (کاپی و پیست) امان الله خان پند نگرفت، و با این کار جامعه و مردم خود را در مدت بسیار کوتاه وارد چندین آزمون بزرگ ساخت وعامل تباهی آنان گردید. البته نباید فراموش نمود که بدون استفاده از نظامهای ممالک پیشرفته هم ممکن نیست پیشرفت کنیم. وانسان عاقل کسیست که از تجارب دیگران استفاده میکند، بویژه ما مسلمانان در این راستا باید نسبت به همه ملتها پیشتاز و پیشقدم باشیم زیرا پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم) ما را بدان ارشاد نموده اند:” الحکمة ضالة المؤمن أنی وجدها فهو أحق بها” (حکمت گمشدۀ مسلمان است هر جائی که آنرا می یابد(نزد هر قوم وهر ملتی که باشد) مستحق ترین شخصی که آنرا باید حاصل نماید، او میباشد).

لهذا، ما باید از نظامهای جوامع پیشرفته استفاده نماییم ولی نباید شکل کاپی و پیست را داشته باشد. مفکرین ودانشمندان ما باید نظام مورد نظر وجامعه خود را هر دو عمیقاً مطالعه نمایند(از لحاظ فکری دینی واجتماعی..) جوانب مهم مثبت ومنفی هر دو طرف را مشخص بسازند. ویک پلان منظم وطولانی را طرح ریزی کنند که تدریجاً جوانب مثبت را( که با ارزشهای ما در تضاد نباشد) وارد جامعه سازند.

اساس نظام دموکراسی با اساس نظام اسلامی در تضاد است؟

ادامه خواندن دموکراسی سکولاریستها عامل پیشرفت و یا بدبختی جوامع مسلمان نشین؟!

آسیب شناسی گروههای مسلح بلوچ (۱۰) : سرباز عدل الله هستی یا سرباز شیطان برای تثبیت سکولاریسم و دموکراسی کفری در میان بلوچها؟

  آسیب شناسی گروههای مسلح بلوچ (۱۰) : سرباز عدل الله هستی یا سرباز شیطان برای تثبیت سکولاریسم و دموکراسی کفری در میان بلوچها؟

کاتب: بِراهُندگ بلوچ

رسانه ی مجازی وابسته به جیش العدل بلوچستان در سناریویی ساخته شده تحت عنوان:«  ?چرا به جیش العدل پیوستم  »  به نکات بسیار مهمی اشاره کرده است که هر مسلمان صاحب عقیده ای می تواند به سبک کار و روش این گروه درچگونگی  فریب جوانان مسلمان و استفاده ی ابزاری از دین اسلام برای اهداف دموکراسی خواهانه و سکولاریستی این گروه پی ببرد .

در این فیلمنامه و سناریو، این شخص خیالی پس از بیان مشکلاتی که در هر جامعه ای و بخصوص در اکثریت مطلق سرزمینهای مسلمان نشین مشاهده می شود می گوید :

” با بودن این همه مشکلات سیری به قرآن کریم یگانه کتاب راهنمایی بشری زدم‌ تا علاج درد ها را پیدا کنم آیات و سوره ها را تلاوت ، و ترجمه و تفسیر را می خواندم تا اینکه به آیه ای از سوره حج رسیدم که الله تعالی می فرماید أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ( حج : ۳۹ ) « خدا به کسانی که به آنها حمله و تعدی می شود اجازه دفاع از خود را داده است »  و در سوره توبه می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ ( توبه : ۳۸ ) « ای مومنان ! چرا هنگامی که به شما گفته می شود ( برای جهاد ) در راه خدا حرکت کنید ، سستی می کنید و دل به دنیا می دهید . آیا به زندگی این جهان به جای زندگی ان جهان خوشنود هستید ؟ آیا سزد که چنین کنید ؟ تمتع و کالای این جهان در برابر تمتع و کالای ان جهان چیز کمی بیش نیست » . و در همین سوره در آیاتی دیگر ارشاد حق تعالی است که می فرماید : انفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ . ( سوره توبه ۴۱ )  «ای مومنان هرگاه منادی جهاد ، شما را به جهاد ندا در داد فورا به سوی جهاد حرکت کنید سبکبار یا سنگین بار ( جوان یا پیر ، مجرد یا متاهل ، کم عائله یا پر عائله، غنی یا فقیر ،فارغ البال یا گرفتار مسلح به اسلحه سبک یا سنگین ، پیاده یا سواره و… در هر صورت و در هرحال با مال و جان در راه خدا جهاد کنید . اگر دانا باشید می دانید که این به نفع خود شما است ». 

   این فرمانهای خدای برزگ قلب کوچک و مضطرب من را آرامش داد و راه خروج را در پیش گرفتم و این را می دانم که افراد دیگری نیز هستند که حالت و وضعیت من را دارند  و منتظر فرصتی هستند تا خود را به سازمان جیش العدل برسانند .”

برادران و خواهران گرامی، همچنانکه می دانید در شماره های قبلی با سند و مدرک مطالبی از رهبران و سخنگویان این گروه آورده ام که این گروه برای «تثبیت دموکراسی» در ایران  و «فدرالیسم سکولار و دموکراسی خواه» در بلوچستان می جنگد و با هر کافر و مرتدی از کوردها و عربها و غیره نیز در جهت رسیدن به این «کفر آشکار»هم مسیر شده است پس این آیات برای خروج بر دین کفار و مبارزه بر علیه دین کفار نازل شده است نه برای دفاع از آن .

به زبان ساده یعنی اینکه : این آیات برای یک مسلمان موحد برای جنگ با مشرکین (سکولاریستها) و از میان برداشتن ظلم مشرکین یا سکولاریستها نازل شده است . این را هر طلبه ی مقدماتی نیز می داند که شان نزول این آیه برای مهاجرین در جنگ با مشرکین (سکولاریستهای) قریش بوده نه برای دفاع از مشرکین و دین دموکراسی و سکولاریسم آنها .

در اینجا واضح است که این گروه در حال بازی کردن با احساسات دینی جوانان اهل سنت بلوچ است و قصد دارد با شعارهای اسلامی و بازی با آیات و روایات و سوء استفاده از مشکلات اقتصادی و فرهنگی که در سراسر دنیا و بخصوص سرزمینهای مسلمین وجود دارد جوانان بلوچ را در راه کفری دین سکولاریسم و دموکراسی آن خرج کند .

نکته ی پایانی این سناریوی تخیلی نیز باز به نکات زیبائی اشاره می کند که ما را یاد این ضرب المثل می اندازد که : عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد  .  چون در پایان این سناریوی تخیلی آمده است :

ادامه خواندن آسیب شناسی گروههای مسلح بلوچ (۱۰) : سرباز عدل الله هستی یا سرباز شیطان برای تثبیت سکولاریسم و دموکراسی کفری در میان بلوچها؟

تفاوت میان شورا ی مسلمین و دموکراسی سکولاریستها

تفاوت میان شورا ی مسلمین  و دموکراسی سکولاریستها

نویسنده : حسن الحسن

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ” بيساران

در این مقاله رابطه­ی شورا با دموکراسی و این­که آیا حقیقتا رابطه­ای بین آن­ها وجود دارد یا نه ؟  و آیا دموکراسی جزئی از اسلام است  یا بر عکس ؟  را بررسی می­کنیم.

دموکراسی، در واقع حکومت سکولاریستی مردمی است که به یقین مقابل حکم خداوند قرار می­گیرد و آن­طور که بعضی تصور می­کنند، حکومت فرد نیست.

اصطلاح حکم دو وجه دارد:

اول؛ منظور از آن قانون­گذاری­ست که مردم آن را از خلال حق استفتا و رای دادن به قوانین، به شکل مستقیم یا از طریق نمایندگانی که به قانون­گذاری می­پردازند، به دست می­آورند.

دوم؛ منظور اجرای قوانین است، چیزی که انجام آن به دست مردم، به هیچ وجه قابل تصور نیست چرا که اجرای قوانین و تفصیل آن بین مردم، از کارهای تخصصی­ست که نیاز به وزیر، قاضی و سایر ارکان دولتی دارد و توانایی این­گونه کارها را فقط از طریق آموزش­های حرفه­ای و آکادمیک می­توان به دست آورد.

و به این ترتیب حکومت مردمی در فلسفه­ ی سکولاریستی و دموکراتیک، در مقابل حکم خداوند قرار دارد. این واقعیت آن است و چیزی­ست که روند تاریخی و عملی دموکراسی تا به امروز، آن را تایید می­کند.

با استناد به آنچه گذشت؛ درمی­یابیم که دموکراسی با جوهره­ ی اسلام که حکم را منحصر به خداوند می­داند تناقض دارد

. خداوند متعال می­فرماید: «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ» و به این ترتیب، جایی برای بحث در مباحث فرعی نمی­ماند، زیرا تباین ریشه ­ای این دو عقیده، یعنی دموکراسی و اسلام و تضاد آن­ها با یکدیگر، ما را از بحث تفصیلی در این مورد بی­نیاز می­کند.

ادامه خواندن تفاوت میان شورا ی مسلمین و دموکراسی سکولاریستها

اسلام و استفاده از دموکراسی

اسلام و استفاده از دموکراسی

نویسنده: حسن الحسن

مترجم :  انجمن  « اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف  »  بيساران

بعضی­ها می­پرسند مگر نه این­که اسلام دریچه­های علم و معرفت را به روی انسان می­گشاید و مگر نه این­که مسلمانان بسیاری از اکتشافات و دستاوردهای مدنی را از غیر مسلمین می­گیرند ، پس چرا با این وجود، دموکراسی را رد می­کنند، آیا به مجرد این­که دموکراسی فقط ابزاری­ست برای انتخاب، استفاده از آن ممکن نمی­شود؟

جواب این است که؛بله! اسلام استعدادها و مواهب انسان را آزاد گذاشته تا به بهترین شکل از همه­ی امکانات هستی  که برای آبادانی زمین در آن قرار داده شده است، استفاده کند. انسان آزاد است تا در مدت زمان اقامت خود در زمین از آن­چه موجب کمال و رفاه و اطمینان او می­شود، بهره بگیرد و بی­کم­ترین شکی، یکی از چیزهایی که موجبات کمال و آسایش انسان را فراهم می­کند، بهره­گیری از تجارب دیگران است. نادیده انگاشتن علوم دنیوی و دانش­های محض و سهل­انگاری درباب آن­ها، صحیح نیست ؛ زیرا زندگی مادی بر اساس همین علوم بنا شده است و توجه به این امور، همان کاری­ست که پیامبر صلی الله علیه و سلم، هنگامی که از فنون فارس­ها در حفر خندق در اطراف مدینه استفاده کرد، آن را انجام داد و همین­طور خلفای راشدین نیز در تدوین دواوین و کارهای دولتی، همین روش را پیش گرفتند و چگونگی آن را از سایر ملل آموختند.

همه­ ی این­ها، زیر مجموعه ­ی این حکم عمومی­ست که امور دنیوی و دستاوردهای مادی را به خود بشر واگذار می­کند، چنان­که پیامبر صلی الله علیه و سم می­فرماید: ” إن كان أمر دنياكم؛ فشأنكم، وإن كان أمر دينكم؛ فإليَّ”. “امور دنیایتان، مربوط به خودتان است، اما در امور دینی خود، به من مراجعه کنید”.

این غیر از افکار و قوانین تشریعی­ست که به طور خاص برای درمان امور بشری وضع شده ­اند یا احکامی که رابطه­ ی انسان با پروردگارش یا با دیگران را مقرر می­کند، این امور در سیطره­ ی قوانین الهی هستند و از نقطه نظر زندگی دنیوی بررسی نمی­شوند، آن­جا که خداوند متعال می­فرماید: « وما آتاكم الرسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا»، « چیزهائی را که پیغمبر برای شما (از احکام الهی) آورده است اجراء کنید، و از چیزهائی که شما را از آن بازداشته است، دست بکشید. از خدا بترسید که خدا عقوبت سختی دارد». (حشر/۷) و همین­طور در جای دیگر می­فرماید: « وما أرسلنا من رسول إلا ليطاع بإذن الله»، « و هیچ پیغمبری را نفرستاده‌ایم مگر بدین منظور که به فرمان خدا از او اطاعت شود». (نسا/۶۴) در فهم حکم و استنباط از آن به وحی اکتفا می­شود و تنها از آن کمک گرفته می­شود. خداوند متعال می­فرماید: « وما كان لمؤمن ولا مؤمنة إذا قضى الله ورسوله أمراً أن يكون لهم الخيرة من أمرهم»، « هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند (و آن را مقرّر نموده باشند) اختیاری از خود در آن ندارند (و اراده‌ی ایشان باید تابع اراده‌ی خدا و رسول باشد)». (احزاب/۳۶)و همچنین می­فرماید: « ممن يطع الرسول فقد أطاع الله»، « هر که از پیغمبر اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است (چرا که پیغمبر جز به چیزی دستور نمی‌دهد که خدا بدان دستور داده باشد، و جز از چیزی نهی نمی‌کند که خدا از آن نهی کرده باشد)». (نسا/۸۰)

ادامه خواندن اسلام و استفاده از دموکراسی

دموکراسی سکولاریستها ؛ کفری آشکار و مبلغین آن طاغوت اند

دموکراسی سکولاریستها ؛ کفری آشکار و مبلغین آن طاغوت اند

نویسنده: عبدالله صادق

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ” بيساران

ای مردم…          

دموکراسی به یقین کفر به خدا و رسول و کتاب و دین و شریعت اوست.

کسی که به دموکراسی معتقد باشد، در واقع به چیزی که بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل شده، کافر شده است.

کسی که برای نشر و تحقق دموکراسی در افغانستان و ایران ( و سایر  سرزمینهای مسلمان نشین )  تلاش می کند، طاغوت است…طاغوت! و بر مسلمان واجب است که به او کافر شود و با قلب و قول و عمل با او بجنگد.

من واقعا تعجب می کنم که چگونه این فتنه در شواری قبیله ای افغانستان، لوی جرگه، بر کسانی که “مجاهدین” نامیده می شوند، وارد شد و خداوند به حق فرموده: «إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا» (آل عمران/۱۵۵) «بیگمان اهریمن به سبب پاره‌ای از آنچه کرده بودند (که سرکشی از فرمان خدا بود) آنان را به لغزش انداخت»

آیا به صراحت و آگاهانه به خداوند کفر می ورزند؟! کاش در جهاد اول، پیش از این که جهاد را با پلیدی هایشان بیامیزند، مرده بودند.

چطور به ماندن با کفار و انس گرفتن با آن ها راضی شدند و با این حال خود را مجاهد فی سبیبل الله می پندارند.

«وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّـهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ ۚ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ» (نسا/۱۴۰) « خداوند در کتاب (قرآن، این حکم را) بر شما نازل کرده است که چون شنیدید به آیات خدا کفر ورزیده می‌شود و آیات خدا به بازیچه گرفته می‌شود، با چنین کسانی منشینید تا آن گاه که به سخن دیگری بپردازند (و دست از کفر و شوخی نابهنجار خود بردارند). بیگمان در این صورت (که با ایشان همنشین می‌شوید و به استهزاء آنان گوش فرا می‌دهید) شما هم مثل آنان خواهید بود (و در استهزاء به قرآن شریک ایشان خواهید گشت)»… و خداوند به راستی فرمود، این مثال آن هاست.

ای مردم…

کسانی که از اسلام روی گردانیده اند، آیا توبه نمی کنند و از خداوند آمرزش نمی طلبند؟…و آیا این موضوع را سبک پنداشته اند؟ این مسئله نزد خداوند بزرگ است؛ «وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ» (مائده/۴۴) «هرکس برابر آن چیزی حکم نکند که خداوند نازل کرده است (و قصد توهین به احکام الهی را داشته باشد) او و امثال او بیگمان کافرند».

مفاسد دموکراسی،{دموکراسی ای  که لقلقه ی زبان کفار و منافقین است} ، معلوم و مشخص است. علامه عبدالمجید الزعی ۵۰ مفسده از آن را نام برده است.

علامه، حفظه الله می گوید:

ادامه خواندن دموکراسی سکولاریستها ؛ کفری آشکار و مبلغین آن طاغوت اند

دموکراسی پلید و آنچه منافقین و سکولار زده ها به نام اسلام به آن دعوت می کنند

دموکراسی پلید و آنچه منافقین و سکولار زده ها به نام اسلام به آن دعوت می کنند

به قلم : ابوعبدالله موکریانی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله وحده، والصلاة والسلام على من لا نبي بعده.

و بعد…

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند، مبدا و عقیده ی حاکمیت خالق بر مخلوق- از این جهان و هر آنچه و هرآنکه از مخلوقات و ملائک او سبحانه و تعالی را که در آن است- کتمان می کند و سپس بر مبدا و حاکمیت مخلوق عاجز و فقیر بر این جهان و آنچه در آن است اقرار می کند. طبق این عقیده، هیچ حکومتی و هیچ امری بالاتر از حاکمیت دموکراسی نیست و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ، اعتقاد به یگانگی خدا و این که تنها و تنها اوست، سبحانه و تعالی، که باید به یکتایی عبادت شود را کتمان می کند و با آن می جنگد و در عوض به بندگی شخص برای شخص و مخلوق برای مخلوق، اقرار می کند و به همین دلیل بعضی از آن ها بعضی دیگر را به سروری می گیرند و قانون گذاری غیر خدا را می پذیرند وهنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بیشک کثیف وکفرآمیزاست واشخاص مومن ودرستکار آنرا فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ، حاکمیت الله متعال و اصل «الحکم لله» را کتمان می کند و در عوض به حاکمیت بشر اقرار می کند و آن را واجب می شمارد، حاکمیت اکثریت، حاکمیت صندوق های رای، حاکمیت طاغوت و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ، اعتقاد به ولایت خدا و برائت از غیر او را کتمان می کند و در عوض  به روابط وثنیت و جاهلانه ای که هیچ حجتی  برای آن ها از سوی خدا نازل نشده است، اقرار می کند و بین کفار و فاسقین و اشرار و بدترین افراد روی زمین با اتقیا و صالحین رابطه ی برادری و برابری برقرار می کند و   هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ، عقیده و اصل امر به معروف و نهی از منکر را-مگر در حدودی که خودش مجاز می داند- کتمان می کند تا به منکر و کفر و شرک و فسق و فجور و فساد مشروعیت دهد کندو  هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.


دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ، عقیده و اصل جهاد فی سبیل الله را –  آنگونه که اسلام آن را تعریف می نماید و به آن فرا می خواند-  کتمان می کند تا عقیده ی ارتباط مسالمت آمیز را جایگزین آن کند ولو این که این رابطه ی مسالمت آمیز، سرزمین ها و مردم آن را نابود کند و پس از این که آن سرزمین ها و مردمانش مدت مدیدی را تحت حکومت الله و قوانین الهی گذراندند، به کفر و فسق و فجور حکم نماید و حاکمیت را به کافرترین و فاجرترین شخص بدهد و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ،اصول و ارزش های پسندیده ی اخلاقی را کتمان می کند و به نهایت بی بند و باری و انحرافات جنسی و اخلاقی، مشروعیت می بخشد  و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

دموکراسی، آنگونه که هست و آنگونه که طرفدارانش به آن اعتراف می کنند ، به بهانه ی آزادی بیان، طعن به خالق سبحانه و تعالی و استهزای سید مخلوقات، محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم و برادران او از انبیا و رسل، صلوات الله وسلامه عليهم أجمعين را توجیه می کند و در این نظام، هیچ کس از نقد و تعقیب و استهزا و مسخره شدن در امان نیست  و هنگامی که دموکراسی اینگونه باشد، بی شک کثیف و کفرآمیز است و اشخاص مومن و درستکار آن را فرو می نهند.

ادامه خواندن دموکراسی پلید و آنچه منافقین و سکولار زده ها به نام اسلام به آن دعوت می کنند

تعریف جهاد و حکم آن ، توسط : خدا و رسول صلی الله علیه وسلم

تعریف جهاد و حکم آن  ، توسط  : خدا و رسول صلی الله علیه وسلم

ارائه دهنده : ابومحمد سنه ای

تعریف جهاد

 جهاد در لغت از کلمه ( جهد) به فتح یا ضم جیم به معنی سعی, کوشش و مشقت است.

و در اصطلاح عبارت از جنگیدن محض برای اعلای کلمة الله در مقابل کفار, مفسدین و کسانیکه تحت امر کفار در مقابل مسلمانان می جنگند میباشد. 

 تعریف جهاد در پرتو احادیث نبوی  

عَن عمربنِ عَبَسَةَ (رض) قال:قیلَ لِرَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و سلم ومَاالجِهَادُ؟ قَالَ اَن تُقَاتِلَ الکُفَارَ اِذَا  لَقِیتَهُم قِیلَ فَاَ یُّ الجِهَادِ اَفضَلُ؟ قَالَ مَن عُقِرَ جَوَادُه وَاُهرِیقَ دَمُه  رواه احمد والطبرانی وکنز العمال                                                       

حضرت عمروبن عبسة {رض} می فرماید: که از رسول الله  درباره ی تعریف جهاد سؤال کرده شد رسول الله  ارشاد فرمودند: هنگامی که با کافران رو در رو شدید با آنان بجنگید.

سؤال کرده شد کدام جهاد ازهمه افضل است؟ ارشا فرمودند: جهادی که اسب مجاهد کشته شود وخون خودش نیز ریخته شود.  

حکم جهاد از دیدگاه قرآن

اساس یا اصل در مشروعیت و فرضیت جهاد در راه خداوند ج کتاب (قران عظیم الشان), سنت و اجماع است.  

خداوند متعال در قرآن عظیم الشان در مورد فرضیت جهاد چنین میفرماید:

کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (آیه  216سوره بقره)

جنگ بر شما واجب گشته است ، در حالیکه آن برای شما ناخوشایند است ، لیکن چه بسا چیزی را دوست نمی‌دارید و آن چیز برای شما نیک باشد ، و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید و آن چیز برای شما بد باشد ، و خدا می‌داند(که صلاح و رستگاری شما در چیست) و شما نمی‌دانید.  

ادامه خواندن تعریف جهاد و حکم آن ، توسط : خدا و رسول صلی الله علیه وسلم

دکتر عبدالله عزام رحمه الله بنیان گذار القاعده، دشمن دوست داران دروغین القاعده ی فعلی

دکتر عبدالله عزام رحمه الله بنیان گذار القاعده، دشمن دوست داران دروغین القاعده ی فعلی 

به قلم : ابوعبدالله جاف جوانرو

برخلاف برداشت افکار عمومی باید گفت که مفهوم القاعده ابتدا  “القاعده‌الصلبه” (به معنای شالودۀ استوار) خوانده می‌شد که برای نخستين‌بار عبدالله عزام در ١٩۸٧ مطرح کرد. او در اين زمينه در نشريۀ “الجهاد” نوشت:

” هر اصلی، نياز به يک گروه پيشگام دارد که آنرا اجرا کند: گروهی که همزمان در حالی که بر جامعه تمرکز می‌کند، آمادۀ وظايف سنگين و ايثار و فداکاری باشد. هيچ ايديولوژی از يک گروه پيشگام که برای پيروزی آن آمادۀ فداکردن همه چيزش باشد، بی‌نياز نيست. اين گروه در راه پر خطری بی‌پايان زندگی برای رسيدن به هدف، پرچم به دست می‌گيرد؛ چون خدا مقرر کرده که بايد چنين کاری انجام دهند. اين گروه قاعده استواری برای رسيدن به جامعۀ اسلامی مورد نظر تشکيل می‌دهد.”

در این صورت می توان گفت که دکتر عبدالله عزام رحمه الله پايه‌گذار و رهبر معنوی القاعده است و در واقع، القاعده از همان “مکتبه‌الخدمه” او برخاست. هر چند برخی کسان نيز القاعده را “قاعدةالجهاد” يا “بنياد جنگ مقدس” می‌خوانند؛ اما چارچوب گستردۀ آنچه را که بعدها القاعده ناميده شد، عزام در ١٩۸٧ و ١٩۸۸ ريخت و در واقع منشور آنرا نوشت. عزام، القاعده را سازمانی می‌پنداشت که قرار است قدرت و توان مجاهدين عرب را به سرزمينهايی هدايت کند که در آنها مسلمانان زير ستم و سرکوبند. به سخن ديگر، القاعده می‌بايست يک “نيروی واکنش سريع” اسلامی باشد که به تندی از همباوران و تمام اهل قبله در برابر کفار اشغالگر خارجی و نوکران محلی آنها دفاع کند .

شیخ اسامه بن لادن رحمه الله نیز به عنوان ادامه دهنده ی راه شیخ عبدالله عزام رحمه الله در همان مسیر صحیح قدم برداشت و بر این باور بود که دشمن اصلی همان آمریکاست و چنانچه جنگ با سکولاریستهای روس تمام شد باید به جنگ با دشمن اصلی پرداخت و فعلا جنگ با روسیه و نوکرانش موقتی و مقطعی است و جنگ اصلی مسلمین با آمریکا و متحدینش است .

شیخ اسامه بن لادن رحمه الله معتقد بود در این مسیر هم نباید با هیچ یک از اهل قبله در افتاد و تولید جنگ داخلی نمود و باید با پرهیز از تفرق و جنگ داخلی با  ایجاد وحدت فراگیر با تمام اهل قبله بر دشمن اصلی تمرکز نمود .

اما این منهج و عقیده اصلا به نفع آمریکا و بخصوص نوکران او نبود به همین دلیل سلفی های نجدی مختلفی را برای جنگ روانی با این جریان تولید کردند از جامیگری بگیر تا مدخلیسم و.. و عده ای نیز تحت تاثیر این تبلیغات خواسته یا ناخواسته در مسیر همان هدف دشمنان قرار گرفتند کسانی چون ابومحمد مقدسی و ابوقتاده فلسطینی و هانی السباعی و طارق عبدالحلیم و…. از لحاظ فکری و کسانی چون ابومصعب زرقاوی و ادامه دهندگان راهش از لحاظ نظامی و تشکیلاتی .

این دسته از سلفیون نجدی خود را در حالی دوست القاعده ی فعلی می دانند که با منهج شیخ عبدالله عزام و شیخ اسامه بن لادن کاملا مخالف هستند و با سوء استفاده از خلاء علمی که در میان القاعده ی الظواهری به وجود آمده توانسته اند هم به عنوان طرفدار القاعده اعلام وجود کنند و هم به عنوان دشمنان رهبران سابق آن . چون رهبران سابق را مدافع مشرکین و قبرپرستان و دشمن اهل توحید و… معرفی می کنند .

عبدالله عزام و منهج اسلامی اهل سنت در برابر منهج سلفیت خاص نجدیت امثال ابومحمد مقدسی و…

عبدالله عزام و منهج اسلامی اهل سنت در برابر منهج سلفیت خاص نجدیت امثال ابومحمد مقدسی و…

به قلم : مسعود سنه ای

دکتر عبدالله عزام تقبله الله در تفسیر سوره ی توبه از کسانی در پیشاور گله و شکایت داشت که اهل قتال نبودند بلکه تنها شغلشان شده بود سرد کردن جوانان از جهاد بر علیه اشغالگران کمونیست روس و مزدوران آنها و جلوگیری کردن از کمکهای مالی به افغانهای تحت ستم آنهم به بهانه ی اینکه افغانها و مجاهدین آنها قبرپرست و مشرک هستند.

دکتر عبدالله عزام که با منهج سیدقطب تقبله الله و اهل سنت به سبک رسول الله صلی الله علیه وسلم و ادامه دهنده گان راهش چون در راه اخراج اشغالگران سکولار خارجی و اصلاح جامعه اولویت بندی هائی کرده بود بر این باور بود که هم اکنون بیرون راندن کفار سکولار خارجی از سرزمینهای مسلمین مهمترین فرض عین محسوب می شود و زمانی که این اشغالگران بیرون رانده شدند و حکومت اسلامی تشکیل شد آنوقت به تدریج باید به اصلاحات فکری و اقتصادی در جامعه پرداخت.

شیخ عبدالله عزام تقبله الله بر این باور بود زمانی که اشغالگران و مزدورانشان بر سرزمینهای مسلمین تسلط پیدا کرده اند پرداختن به امور اختلافی منجر به ایجاد تفرق و جنگ داخلی و در نهایت کمک به اشغالگران محسوب می شود به همین دلیل حتی اگر به فرض محال لات و منات و هبلی هم وجود داشته باشد باید نابود کردن آنها پس از فتح مکه و نابود کردن قدرت حکومتی دشمنان و تسلط کامل بر پایتخت و سرزمین کفار صورت گیرد .  

در برابر این سیاست واضح مجاهدین سلفی های جامی و مدخلی ها که به تازگی از سوی دستگاههای اطلاعات آمریکا و داخلی آل سعود تولید شده بودند زمانی که می دیدند که سکولاریستهای روسیه در حال اخراج هستند و ممکن است نوبت به آمریکا برسد جنگ روانی بر علیه مجاهدین را شروع کردند .

در آن زمان جوانان زیادی تحت تاثیر این تبلیغات وسیع و رسمی علمای سلفی نجدی آل سعود قرار گرفتند . یکی از این جوانان ابومحمد مقدسی بود که آشکارا مجاهدین افغان و مردم مسلمان افغانستان را قبرپرست و مشرک می دانست و حتی علاوه بر آن در این مطالبی که چندی پیش نشر داده دکتر عبدالله عزام تقبله را مدافع قبر پرستان و دموکراسی پرستان و مشرکین و سدی در برابر اهل توحید معرفی می کند و بر این باور بود که باید کفار اشغالگر سکولار و نوکران محلی آنها را رها کرد و ابتدا باید با این مسلمین در افتاد و…

حالا باید متوجه شده باشید که چرا هر یک از این سلفی های نجدی در کانادا و اردن و انگلیس و عراق و آل سعود و…تمام تلاششان شده تکفیر و تفسیق و تبدیل همدیگر و سایر مسلمین و ایجاد تفرق و جنگ داخلی میان مسلمین .

این است رسالت جدید سلفیت خاص نجدیت . مشغول کردن مسلمین به مسلمین و ایجاد تفرق و جنگ داخلی و رها کردن کفار اشغالگر و سکولار خارجی و مزدوران محلی آنها و در نهایت سستی و ذلیلی برای مسلمین و قدرت و برتری برای کفار سکولار اشغالگر خارجی و نوکران محلی آنها .

آنچه از سخنان طارق عبالحلیم در باره ی ابوقتاده فلسطینی و شاگردش ابومحمود باید فهمید

 آنچه از سخنان طارق عبالحلیم در باره ی ابوقتاده فلسطینی و شاگردش ابومحمود باید فهمید

به قلم: ابوبکر الخراسانی

از زمانی که ایمن الظواهری امیر فعلی سازمان بین المللی القاعده منهج صحیح جهادی شیخ عبدالله عزام و شیخ اسامه بن لادن تقلهما الله را به سمت و سوی منهج سلفیت خاص نجدیت متمایل ساخته است متاسفانه آلودگی این منهج را نیز به بدن این جماعت بین المللی تزریق کرده است که از آنجمله می توان به وجود علماهائی نجدی ساکن در دارالکفرها اشاره کرد که هر یک خود را حنفی و شافعی و حنبل و  ابن تیمیه و… ی زمان و حتی بالاتر از آنها دانسته و هیچ یک آن دیگری را نیز قبول ندارد.

آفت این شیوخ سلفیت خاص نجدیت بر هیچ کسی پوشیده نیست . این شیوخ ضمن آنکه هیچ یک آن دیگری را قبول ندارد از نوعی بی رحمی و سنگدلی خاصی نسبت به مخالفین نیز برخوردارند که غیر قابل انکار است . گوشه هائی از جنایات گروههای مسلح نجدی در سوریه را همگی مشاهده کرده ایم .

شیوخ این منهج به سهولت مخالفین نجدی و غیر نجدی خود را تکفیر می کنند و به سهولت فتوای قتل عام آنها را به سبک قوم عاد و… نیز صادر می کنند و مریدانی ساخته اند نامتعادل و نامیزان و تقریبا می توان گفت :نسبتا وحشی .

  طاریق عبدالحلیم  ساکن دارالحرب کانادا و ابوبصیر طرطوسی و هانی السباعی ساکن دارالحرب انگلیس و ابوقتاده فلسطینی  و ابومحمد مقدسی ساکن دارالکفر اردن و عبدالرزاق مهدی ساکن سوریه و امثالهم  ازجمله کسانی هستند که کارنامه ی آنها در جهاد افغان و الجزائر و… بر کسی پوشیده نیست.

این انسانهای کوچک بزرگ شده توسط کوچکان و جاهلان، سخنان زیادی در مورد همدیگر گفته اند که علاوه بر عموم اهل سنت خودشان نیز از زبان همدیگر در امان نبوده اند . چرا؟ چون اربابان مختلف با منافع مختلفی دارند .

در تازه ترین موضع گیری می بینیم که طارق عبدالحلیم به صراحت ابوقتاده  اردن نشین و شاگرد لندن نشین اورا در مقاله ای تحت عنوان   “عملاء لا علماء”  تکفیر می کند و می گوید :

“ابو قتاده فلسطینی و ابو محمود فلسطینی به تمام معنی عمیل و جاسوسان طواغیت هستند … الله تعالی شر آن جاسوس و عمیلها را بر ما و مسلمانان کم کند”.

این سخن کسی است که زمانی تاج سر گروه فتاحی و اقمار جولانی بود ؟ چرا چون بر علیه مخالفین آنها مثل دوله فتواهای وحشیانه می داد  بعد بعد ابومحمد مقدسی و بعد هانی السباعی و بعد عبدالرزاق مهدی شد شیخشان و مدتی هم هست که پس از موضع گیری این افراد به اصطلاح عالم در برابر گروه جولانی اینها کنار زده شدند و فعلا ابوقتاده ای را علم کرده اند که سابقه ی سوء او در الجزائر و عراق و سوریه و… بر کسی پوشیده نیست .

اما چرا ابوقتاده با این کارنامه ی سیاه را فعلا نگه داشته اند؟ چون این شخص فعلا بر علیه مخالفین گروه جولانی فتوا می دهد . همین و بس .

 اگر اینهم روزی منافع اردن (حیات خلوت اسرائیل و مرکز جاسوسی آمریکا در خاورمیانه) اقتضاء کند و بر علیه این گروه شود، آنوقت است که این گداهای مسکین از لحاظ منهجی، باید دنبال یک مرجع دیگری جهت تخدر زیر دستان و توجیه جنایات و مزدوری های خود بگردند .

 حداقل مریدان باید کمی بیاندیشند که : آیا دوری از منهج صحیح اهل سنت و چسبیدن به علماهای رنگارنگ و متنوع و متضاد مذهب سلفیت خاص نجدیت- با اینهمه جنایاتی که در حق مسلمین آفریده اند- ارزش پیروی دارند، یا لایشقان است که در زباله دانی موجودات مضر ریخته شوند و دوباره چسبید به منهج وحدت گرا و صحیح خیرالقرون؟

به مریدان می گویم: بیدار شوید و خود را از توهمات شبه اسلامی و مهلکه ای که این عالم نماهای الرویبضه برای شما ساخته اند نجات دهید قبل از آنکه آنها دنیا و قیامت شما را فدای اهداف اربابان خود کنند .

پس اجازه ندهید شما را در چنین مسیری خرج کنند .