تضاد مذهب نجدی با مذاهب اهل سنت و جماعت

  تضاد  مذهب نجدی با مذاهب اهل سنت و جماعت

به قلم :  «مجاهد دین»

➖انس بن مالک رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت می کند که می فرماید: «الأنْبياءُ أحياءٌ في قُبورِهِمْ يُصَلُّونَ».

ترجمه: «پیامبران زنده هستند در قبرهایشان نماز می خوانند».[۱]

همچنین پیامبر صلی الله علیه وسلم در سفر اسراء و معراج که در بیداری ایشان رخ داد نه در خواب ، موسی علیه السلام را در قبرش می بیند که نماز می خواند.

➖در صحیح مسلم آمده است: «عَنْ اَنْسِ بْنِ مَالِکٍ اَنَّ رَسُوْلَ اللّٰهِ صَلَّی اللہُ عَلَیْہِ وَسَلَّمَ قَالَ : اَتَیْتُ (وَ فِیْ رِوَایِة ھَدَّابٍ) مَرَرْتُ عَلٰی مُوْسٰی لَیْلَةَ اُسْرِیَ بِیْ عِنْدَ الْکَثِیْبِ الْاَحْمَرِ وَھُوَ قَائِمٌ یُّصَلِّیْ فِیْ قَبْرِہٖ».[۲]

ترجمه: «انس بن مالک رضی اللہ عنه بیان می کند که رسول اللہ صلی اللہ علیه وسلم فرمودند:

در شب معراج من بر قبر حضرت موسیٰ علیه السلام رد شدم که در نزدیک تپه های قرمز او را دیدم که در قبر خود ایستاده نماز می خواندند».

⚡️و شيخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می گوید: « إن الذي عليه جماهير السلف والخلف أنه كان يقظة».

ترجمه: «آنچه که جماهیر سلف و خلف بر آن هستند این است که معراج پیامبر در بیداری ایشان بوده است».[۳]

❌اما شیخ محمد بن صالح العثیمین رحمه الله از علمای دعوت نجد، می گوید: « أما رؤية النبي صلى الله عليه وسلم لموسى فهي أيضاً من الرؤيا التي لا نعلم كيفيتها، رآه يصلي في قبره لكن لا ندري كيفية ذلك، ونحن الآن نشاهد في رؤيا المنام بعض الأموات وهم يتطوعون لله عز وجل، ربما تشاهد أباك أو أخاك أو أحداً من أقاربك في المنام يصلي وهو ميت».

ترجمه: «اما رویت پیامبر صلی الله علیه وسلم از موسی، این هم از رؤیایی است که کیفیت آن را نمی دانیم، او را در قبرش دید منتها کیفیت آن را نمی دانیم، و ما الآن نیز در رؤیای خواب بعضی از مردگان را مشاهده می کنیم و آنان مشغول عبادت خداوند عزوجل هستند، چه بسا پدرت یا برادرت یا یکی از نزدیکانت که مرده است را در خواب ببینی که دارد نماز می خواند».[۴]

?چنانکه مشاهده می کنید، واقعه اسراء و معراج پیامبر صلی الله علیه وسلم که در بیداری رخ داده است و در آن واقعه، پیامبر صلی الله علیه وسلم از کنار قبر موسی گذر کرد و او را در قبرش دید که نماز می خواند اما شیخ عثیمین رحمه الله می گوید پیامبر صلی الله علیه وسلم، موسی علیه السلام را در خواب دیده است و مثالی برای آن می زند و می گوید همانند این است که یکی از ما در خواب یکی از مردگان را ببیند که دارد نماز می خواند، و این نوع خواب را قیاس می کند و شبیه می داند به دیدن پیامبر صلی الله علیه وسلم از موسی در شب اسراء و معراج!

? علت اینکه علمای دعوت نجد، تمایل به انکار قدرت عمل مردگان در عالم برزخ دارند، این است که آنها می گویند دعا کردن یک نوع عمل است، و درخواست دعا از میت شرک اکبر است برای اینکه مردگان نمی توانند چنین عملی انجام بدهند و درخواست عمل از آنان یعنی درخواست از آنان در چیزی که جز الله بر آن قادر نیست «فیما لا یقدر علیه إلا الله»!

?عموم علمای دعوت نجد، کلمۀ «إله» را به معبود تعریف کرده‌اند و می‌گویند معنای لا إله إلا الله، یعنی هیچ معبود (به حقی) جز الله وجود ندارد.

چنانکه محمد بن عبد الوهاب می‌گوید: «فاعلم أن الإله هو المعبود؛ هذا هو تفسير هذه اللفظة بإجماع أهل العلم» [رساله كلمة لا إله إلا الله، إعداد موقع روح الإسلام، ج ۸ ص ۲۸ – الدرر السنية في الأجوبة النجدية، ج ۲ ص ۷۱]

➖در حالی که چنین تعریفی از کلمه إله، اشتباه است. و لازمۀ چنین تعریفی از کلمه «إله» این است که الله متعال از ازل، إله نبوده باشد! برای اینکه معبود: کسی است که عبادت شود و الله متعال از ازل بود و هیچ مخلوقی هم وجود نداشت که او را عبادت کند. پس اگر إله به معنای معبود باشد، چنین لازم می‌آید که الله از ازل إله نباشد و بعد از اینکه مخلوقاتش را خلق کرد و او را عبادت کردند إله شده باشد! العیاذ بالله. در حالی که الله متعال از ازل إله بود و مخلوقی هم از ازل به همراه او نبود تا او را عبادت کند و آن مخلوق عابد باشد و الله معبود؛ و با این حال از ازل إله بود.

➖و همچنین از چنین تعریفی چنین لازم می‌آید که الله متعال، إله انسان‌های دیوانه و خرسال و یا شجر و حجر و جمادات و حیوانات نباشد! برای اینکه آنها الله را شرعا عبادت نمی‌کنند و در نتیجه الله، معبود (إله) آنان نباشد. و این نیز باطل است.

و دیوانگان و خردسالانی که الله را عبادت نمی‌کنند، جزو انسان‌ها محسوب می‌شوند و الله متعال إله انسان‌هاست چنانکه می‌فرماید: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١ مَلِكِ ٱلنَّاسِ٢ إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ٣﴾ [الناس: ۱-۳]

پس اگر إله به معنای معبود باشد، باید طبق لازم فوق الذکر، این فرموده خداوند: (إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ) خطا و اشتباه ‌باشد العیاذ بالله!

?هدف دعوت نجدیه و هم‌فکران آنان از تعریف کردن إله به معبود این است که بگویند پیامبران اقوام خود را به توحید ربوبیت دعوت نکرده‌اند، بلکه تنها برای دعوت مردم به توحید عبودیت آمده‌اند  و همۀ امت‌های گذشته در ربوبیت موحد بودند و جز الله را خالق و رازق و مالک نفع و ضرر خود نمی‌دانستند و تنها اعمالی که صلاحیت این را دارند که به عنوان عبادت انجام شوند را برای غیر الله صرف کرده‌اند!

▫️دعوت نجدیه می‌گوید إله به معنای معبود است و لذا مشرکان -که در پندار و وهم نجدیه توحید ربوبیت داشته‌اند- برای معبودان خود بدون اینکه اعتقاد به الهیت و ربوبیتشان داشته باشند، الوهیت و عبودیت صرف کرده‌اند و به همان شکل مسلمانان را نیز با مشرکان در توحید ربوبیت برابر می‌دانند و بخاطر اعمالی که برای غیر الله صرف می‌شوند و تنها با داشتن نیت تعبد است که به عبادت تبدیل می‌شوند، مسلمانان را مشرک و عبادت‌کننده غیر الله می‌دانند و خون و مال آنان را مباح می‌کنند.

⚡️پس: إله فقط به معنای معبود نیست، بلکه إله به معنای ذاتی است که در نفع و ضرر رساندن استقلال دارد و به هیچ کس دیگری وابسته نیست و خلق و امر از آن اوست و آیات بسیار زیادی این حقیقت را روشن ساخته است

?برای مثال خداوند متعال می‌فرماید:

﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِنۡ أَخَذَ ٱللَّهُ سَمۡعَكُمۡ وَأَبۡصَٰرَكُمۡ وَخَتَمَ عَلَىٰ قُلُوبِكُم مَّنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِهِۗ﴾ [الأنعام: ۴۶]

«بگو: به من خبر دهید، اگر الله، گوش شما و چشم‌هایتان را بگیرد، و بر دل‌های شما مهر بزند کدام إله جز الله (می‌تواند) آن‌ها را به شما بازگرداند؟».

▫️طبق این آیه، إله باید قدرت بازگرداندن گوش و چشم و قلب را داشته باشد.

?و می‌فرماید: ﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمُ ٱلَّيۡلَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِضِيَآءٍۚ أَفَلَا تَسۡمَعُونَ٧١﴾ [القصص: ۷۱]

«(ای پیامبر!) بگو: به من خبر دهید اگر الله شب را تا روز قیامت بر شما پایدار سازد، کیست إلهی جز الله که برای شما روشنی آورد؟! آیا نمی‌شنوید؟!»

▫️طبق این آیه، إله باید قدرت آوردن روشنایی و از بین بردن تاریکی را داشته باشد.

?و می‌فرماید: ﴿أَمۡ لَهُمۡ ءَالِهَةٞ تَمۡنَعُهُم مِّن دُونِنَاۚ لَا يَسۡتَطِيعُونَ نَصۡرَ أَنفُسِهِمۡ وَلَا هُم مِّنَّا يُصۡحَبُونَ٤٣﴾ [الأنبياء: ۴۳]

«آیا آن‌ها إله هایی دارند که (می‌توانند) آن‌ها را در برابر (عذاب) ما (حفظ کنند و) باز دارند (آن‌ها) نمی‌توانند خودشان را یاری دهند، و نه آن‌ها از (عذاب) ما محفوظ هستند»

▫️طبق این آیه، إله باید قدرتی داشته باشد که عابدش را از عذاب باز دارد.

?و می‌فرماید: ﴿أَمِ ٱتَّخَذُوٓاْ ءَالِهَةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ هُمۡ يُنشِرُونَ٢١﴾ [الأنبياء: ۲۱] «آیا آن‌ها إله هایی از زمین برگزیده‌اند، که آن‌ها (مردگان را) بر می‌انگیزند».

▫️طبق این آیه إله باید قدرت زنده کردن مردگان را داشته باشد.

?و می‌فرماید: ﴿أَمَّن يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ وَمَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ٦٤﴾ [النمل: ۶۴] «(آیا آلهه های مشرکان بهتر اند) یا کسی ‌که آفرینش را آغاز کرد، سپس آن را (بار دیگر) باز می‌گرداند، و کسی‌که شما را از آسمان و زمین روزی می‌دهد، آیا إله دیگری با الله است؟! (ای پیامبر!) بگو: اگر راست می‌گویید دلیل‌تان را بیاورید»

▫️طبق این آیه، إله کسی است که خلق می‌کند و رزق می‌دهد. و خداوند به مشرکان می‌گوید اگر راست می‌گویید که الهی جز الله است که چنین کارهایی می‌کند، پس برهان و دلیل‌تان را بیاورید. و اگر مشرکان طبق گمان باطل نجدیه، توحید ربوبیت داشتند، پس باید در جواب محمد صلی الله علیه وسلم می‌گفتند: ای محمد چرا خدای تو از ما برهان و دلیل بر چیزی می‌خواهد که ما به آن اعتقاد نداریم و در حالی که ما توحید ربوبیت داریم! و در حالی که کسی جز خدای تو را خالق و رازق ونافع و ضار نمی‌دانیم!

اما مشرکان چنین پاسخ ندادند، بلکه در پاسخ گفتند: ﴿أَجَعَلَ ٱلۡأٓلِهَةَ إِلَٰهٗا وَٰحِدًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيۡءٌ عُجَابٞ٥﴾ [ص: ۵] «آیا (محمد همۀ) إله ها را یک إله قرار داده است؟ بی‌گمان این چیز بسیار عجیبی است».

?و می فرماید: ﴿لَوۡ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَاۚ فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا يَصِفُونَ٢٢ لَا يُسۡ‍َٔلُ عَمَّا يَفۡعَلُ وَهُمۡ يُسۡ‍َٔلُونَ٢٣ أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗۖ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡۖ﴾ [الأنبياء: ۲۲-۲۴] «اگر در این دو (= آسمان و زمین) إله هایی جز الله بود، مسلماً هر دو (= آسمان و زمین) تباه می‌شدند (و نظام هستی به هم می‌خورد) پس منزه است الله، پروردگار عرش، از آنچه آن‌ها توصیف می‌کنند(۲۲) (او) از آنچه می‌کند، باز خواست نمی‌شود، و آنان باز خواست می‌شوند(۲۳) آیا به جز او إله هایی را بر گزیده‌اند؟! بگو: دلیل تان را بیاورید»

▫️در این آیه نیز خداوند از مشرکان درخواست دلیل و برهان کرده است و اگر مشرکانی که مخاطب این آیه بودند معتقد نبودند که به همانند إله بودن الله، إله‌های دیگری هم وجود دارند و اگر مشرکان معتقد نبودند که آن إله‌ها دارای قدرت‌هایی هستند که خداوند در این آیات آن قدرت ها را از آن إله ها نفی کرده است، پس باید در جواب الله متعال و پیامبرش می‌گفتند که ما هرگز چنین چیزی نگفته‌ایم پس چرا از ما برهان و دلیل برای چیزی می‌خواهید که به آن معتقد نیستیم؟!

?خداوند در این آیات و آیات مشابه، بیان می‌کند که او از ازل چنین إلهی بوده است و کسی جز او إله نیست. اما دعوت نجدیه با مسخ و تحریف معانی قرآن، إله را به معبود ترجمه کرده است که باطل بودن دیدگاه آنها برای کسی که کمترین دقتی به آیات قرآن نماید، روشن می‌شود.

?خداوند متعال می‌فرماید: ﴿مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا كَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ٩١﴾ [المؤمنون: ۹۱]

?«الله هرگز فرزندی بر نگزیده است، و هیچ إله (دیگری) با او نیست، (اگر چنین بود) آنگاه هر إلهی آنچه را که آفریده بود؛ می‌برد، و مسلماً بعضی بر بعضی دیگر برتری می‌جستند، الله منزّه (و پاک) است از آنچه آن‌ها توصیف می‌کنند».

?امام طبری رحمه الله در تفسیر آیه می گوید: «و این فرموده‌اش: {الله هرگز فرزندی بر نگزیده است} خداوند متعال می‌فرماید: خداوند فرزندی ندارد و نه در قدیم و نه الآن چیزهایی بوجود نیاورده که همراه او باشند و شایسته عبادت باشند و اگر در قدیم همراه او چیزی بود یا نزد مخلوقاتش إله‌هایی بودند که شایستۀ عبادت شدن بودند {آنگاه هر إلهی، می‌بُرد} می‌فرماید: پس در آن صورت هر یک از آن إله‌ها با {آنچه را که آفریده بود} به یک جا می‌رفت و آن را به سمت خود می‌کشید و بر یکدیگر غلبه می‌یافتند و بعضی از آن إله‌ها بر بعضی دیگر برتری می‌جستند و قوی‌شان بر ضعیفشان غلبه می‌یافت، برای اینکه قوی راضی نمی‌شود که ضعیف بر او برتری یابد و ضعیف شایسته نیست که إله باشد. پس پاک است خداوندی که حجتش چقدر بالغ و وجیز است برای کسی که عقل داشته باشد و تدبّر کند. و این فرموده‌اش: {آنگاه، می‌بُرد} جوابِ محذوف است و آن این است: “اگر همراه او إلهی بود، پس هر الهی آنچه را که خلق کرده بود با خود می‌برد”».[۵]

? و إله به معنای معبود نیست بلکه طبق این آیه خداوند دو ویژگی را برای إله ذکر کرده است، یکی خلق کردن و دیگری برتری جستن بر یکدیگر. و مشرکان بخاطر اینکه چنین اعتقادی دربارۀ إله‌هایشان داشتند بود که آنها را عبادت می کردند. به عبارتی دیگر إله ذاتی است که بخاطر خصائص و صفات و قدرت‌هایی که دارد مستحق عبادت است، نه اینکه إله به معنای معبود باشد.

➖چراکه اگر إله را به معبود ترجمه کنیم، از آن چنین لازم می آید که الله متعال از ازل إله نبوده نباشد بلکه بعد از اینکه مخلوقاتش را خلق کرد و توسط آنان عبادت شد، به إله (=به معنای معبود) تبدیل شده باشد.

➖و همچنین از ترجمه کردن إله به معبود، لازمۀ فاسدی به دست می‌آید که امروزه آن را در بین نجدیه می‌بینیم، اینکه نجدیه معتقد شده‌اند مشرکان عرب توحید ربوبیت داشته‌اند! و برای معبودانشان (که به آن‌ها إله می‌گفتند)، هیچ گونه ربوبیتی قائل نبوده‌اند! و مادام که به نص قرآن هم مشرک بوده‌اند، پس نجدیه شرک آنان را تنها به این خاطر می‌دانند که بعضی اعمال مانند سجده و طواف و ذبح را برای آنان انجام می‌دادند و چون نجدیه معتقد اند که مشرکان تنها و فقط بخاطر صرف این اعمال برای بت‌هایشان بود که مشرک شده بودند، پس نتیجه گرفته‌اند که این اعمال به ذات خود عبادت هستند؛ اگرچه انجام دهندۀ این اعمال هیچ‌گونه نفع و ضرری برای انجام شونده قائل نباشد و هیچ‌گونه ربوبیت و الهیتی برای او قائل نباشد و نتیجه گرفته‌اند که نیازی نیست که به نیت فاعل آن نگاه شود.

?و ما برای رد بر نجدیه، سجدۀ ملائکه برای آدم و سجدۀ آل یعقوب برای یوسف را ذکر می‌کنیم و می‌گوییم عمل «سجده» به ذات خود عبادت نیست، بلکه نوع اعتقادی که شخص سجده‌کننده برای سجده‌شوند دارد مورد بررسی قرار می گیرد.

?برای مثال ابن الشاط السبتی، فقیه مالکی (۷۲۳ هـ) می‌گوید: «من سجد للأصنام لم يسجد لها لمجرد التذلل والتعظيم بل لذلك مع اعتقاد أنها آلهة وأنها شركاء لله تعالى ولو وقع مثل ذلك مع الوالد أو العالم أو الولي لكان ذلك كفرا لا شك فيه وأما إذا وقع ذلك أو ما في معناه مع الوالد لمجرد التذلل والتعظيم لا لاعتقاد أنه إله وشريك لله عز وجل فلا يكون كفرا وإن كان ممنوعا سدا للذريعة».[۶]

?ترجمه: «کسی که برای اصنام سجده کند، تنها به مجرد تذلل و تعظیم برای آنان سجده نکرده است، بلکه با این اعتقاد سجده کرده است که آن اصنام، آلهه هستند و شریکان خداوند متعال هستند. و اگر همانند چنین سجده‌ای برای پدر یا عالم یا ولی انجام شود این هم بدون شک کفر است، و امّا اگر سجده یا آنچه که در معنای سجده است را به مجرد تذلل و تعظیم برای پدرش انجام دهد، نه بخاطر اعتقاد به اینکه پدرش إله و شریک خداوند عزوجل است، پس چنین سجده‌ای کفر نیست؛ اگرچه هم بخاطر سد ذریعه ممنوع است».

✔️و اینکه این اعمال به ذات خود عبادت نیستند و باید به نیّت انجام دهنده آن نگاه کرد، چنین چیزی اعتقاد اهل سنت و جماعت است، بر خلاف اعتقاد نجدیه‌ای که در تعریف توحید و تعریف عبادت بدعتی مخالف با اهل سنّت و جماعت آورده‌اند.


[۱] ? مسند البزار (۶۸۸۸)، مسند ابو یعلی موصلی (۳۴۲۵)، و آلبانی در صحیح الجامع (۲۷۹۰) میگوید صحیح است.

[۲] صحیح مسلم ج ۲ ص ۲۶۸٫

[۳] ?المسائل والأجوبة، ص ۱۲۱٫

[۴] ? دروس وفتاوى الحرم المدني، ص ۵۳٫

[۵] ? تفسیر طبری، ج ۱۹ ص ۶۶٫

[۶] ? أنوار البروق فى أنواع الفروق، ج ۲ ص۳۳٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *