زمانی که تحت حاکمیت سکولاریستها و دموکراسی خواهان گرگ خود را در پوست میش مخفی می کند، و روباه ردای زهد و تقوا بر دوش می اندازد

زمانی که تحت حاکمیت سکولاریستها و دموکراسی خواهان گرگ خود را در پوست میش مخفی می کند، و روباه ردای زهد و تقوا بر دوش می اندازد

رائه دهنده: معتصم روانسری

مدتهاست که دسته ای از منافقین(سکولار زده ها) با تشکیل کانالهای مجازی (چون سهاب و جبهه سنت و…)و ماهواره ای (چون نور و کلمه و وصال حق و …) و حتی تشکیل گروههای مسلحی (چون جیش العدل و فرقان و…) با شعار «تثبیت دین دموکراسی و سکولاریسم» در ایران و فدرالیسمی سکولار و دموکراسی خواه، در کنار دشمنان سکولار و اشغالگر مسلمین چون آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی و سایر طاغوتها و مزدوران محلی آنها قرار گرفته اند .

عبدالعزیز سلیمی در توضیح وضع موجودی که این سه دشمن ۱- سکولار جهانی و ۲- مرتدین محلی و ۳- منافقین (سکولار زده ها) در جنگ گرم و سرد خود به وجود آورده اند می گوید :
وقتی از صاحب خانه ای که خانه اش مورد تهاجم قرار گرفته و او را از بیشتر بخشهای ان بیرون کرده اند،خواسته می شود که با مهاجم مهربان باشد وبا او صلح و سازش نماید و بر رویش لبخند بزند ، و از او به خاطر بخشهای باقیمانده ی خانه اش تشکرکند.
زمانی که از شلاق خورده خواسته می شود داد و فریاد سر ندهد، تا فریادش شلاق بدست را آزرده خاطر نگرداند و سرش را به درد نیاورد !

زمانی که قربانی را به آرامش فرا می خوانند ،تا تکان و تقلای او مانع اقدام قصاب نشود و کفش و لباس او را خون آلود نگرداند!
زمانی که برای دقت هدف گیری موشک های شلیک شده از هلیکوپترهای آپاچی آمریکایی به وسیله ی شیاطین یهود ،که شیخ فاضل و مجاهدی را که از نماز بامداد بر روی ویلچر او را باز میگردانیدند،به شهادت می رساند، هورا کشیده می شود ومورد تحسین قرار می گیرد !

آنگاه که بولدوزرهای شیاطین یهود درختان زیتون پیر زنان و یتیمان فلسطینی را قلع و قمع می نمایند و اگر اعتراض کنند با باتوم و قنداق تفنگ سربازان هرزه و سرمست و وحشی صهیونیست روبه رو می شوند؟!

زمانی که دشمنان تاریخی ملت کرد در پی آنند «نژادپرستی» را جایگزین «خدا پرستی» بگردانند، و تاریکی را بر نور پیروز نمایند!

وقتی که حاکمان مردم مسلمان با نام اسلام به اسلام خیانت می کنند و در برابر بت آمریکا ، اسرائیل و انگلیس سر تعظیم فرود می آورند ، و خود نیز مردم مسلمان را از عدالت و دادگری و آزادی محروم می نمایند!

زمانی که« ستم و تجاوز وجنگ »  را«دادگری و آزادسازی و صلح » می نامند و تروریسم افسار گسیخته دولتی و قتل عام دسته جمعی و غارت ثروت های مردم را « گسترش دمکراسی و دفاع از خود » و مقاومت و مبارزه را « تروریسم » می نامند!

ادامه خواندن زمانی که تحت حاکمیت سکولاریستها و دموکراسی خواهان گرگ خود را در پوست میش مخفی می کند، و روباه ردای زهد و تقوا بر دوش می اندازد

آنچه برای مسلمین دشمن تراشی می کند و دشمنی مثل آمریکا و مزدورانش به وجود می آورد

آنچه برای مسلمین دشمن تراشی می کند و دشمنی مثل آمریکا و مزدورانش  به وجود می آورد

ارائه : شیعه ی علی

خداوند می فرماید : وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ‏(نحل/۳۶) ‏ما به ميان هر ملّتي پيغمبري را فرستاده‌ايم ( و محتواي دعوت همه پيغمبران اين بوده است) كه خدا را بپرستيد و از طاغوت دوري كنيد . خداوند گروهي از مردمان را هدايت داد ، و گروهي از ايشان ( بر اثر كردار ناشايست ) گمراهي بر آنان واجب گرديد پس ( اگر در اين باره در شكّ و ترديديد ، برويد ) در زمين گردش كنيد و ( آثار گذشتگان را بر صفحه روزگار ) بنگريد و ببينيد كه سرانجام كار كساني ( كه آيات خدا را ) تكذيب كرده‌اند به كجا كشيده است ؟

  • اوّلاً عبودیّت خدا، یعنی چهارچوب حیات را در خدمت اوامر الهی و نواهی الهی قرار دادن؛
  • –           و [ثانیاً] اجتناب از طاغوت. طاغوت کیست؟ همه‌ی ظالمان، همه‌ی پادشاهان خبیث، در مثل امروزی همه‌ی رؤسای جمهور مثل اینهایی که امروز در آمریکا و در بعضی از کشورهای دیگر هستند -اینها همان طواغیتند-

معنای اجتناب از طواغیت این نیست که دامنت را از آنها دور کن تا آلوده نشوی؛ معنایش این است که یک خطّی در مقابل خطّ توحید و خطّ عبودیّت الهی وجود دارد و آن، خطّ طاغوت است. کفر به طاغوت، همراه و ملازم با ایمان بالله است؛ این، جهت بعثت انبیا است.

بعضی‌ها می گویند «آقا، دشمن‌تراشی نکنید»؛ نه، ما دشمن‌تراشی نمی کنیم؛ ما همین حرف پیغمبر و حرف خدا و حرف توحید را بر زبان می‌آوریم و خود همین گفتن، یک عدّه دشمن به وجود می‌آورد. دشمن، به خاطر ایجاد حرکت توحیدی دشمن می شود. رفع دشمنیِ او هم به این است که شما دست از حرکت بردارید و برگردید به همان چیزی که آنها می خواهند، یعنی عبودیّت طاغوت، پیروی طاغوت و مانند اینها؛ آمریکا این توقّع را از ما دارد، نوکرهای آمریکا مثل آل‌سعود – این تَبَعه‌ی منطقه‌ای آمریکا- هم همین جور؛ هرچه آنها می گویند، اینها هم همان را تکرار می کنند؛ در واقع «یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوت». همین کسانی که دارند برای طاغوت مبارزه می کنند، برای طاغوت حرکت می کنند.

خداوند می فرماید : ‏ الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفاً ‏(نساء/۷۶) ‏كساني كه ايمان آورده‌اند، در راه  الله مي‌جنگند، و كساني كه كفرپيشه‌اند، در راه شيطان مي‌جنگند . پس با ياران شيطان بجنگيد . بيگمان نيرنگ شيطان هميشه ضعيف بوده است .‏

آسیب شناسی گروههای مسلح بلوچ (۱۱): جیش العدل و پناه بردن به قرآن خوانها جهت پوشاندن ماهیت خود و فریب افکار عمومی

  آسیب شناسی گروههای مسلح بلوچ (۱۱): جیش العدل و پناه بردن به قرآن خوانها جهت پوشاندن ماهیت خود و فریب افکار عمومی

کاتب: بِراهُندگ بلوچ

کسی که در کاری علم ندارد این شخص جاهل است هر چند که در سایر امور علم داشته باشد . یک دکتر جراح قلب که در ریخته گری و تراشکاری و … علم ندارد یک جاهل در این کارهاست و جهلش به این کارها، کاری به تخصصش در جراحی قلب ندارد، یک ملای آگاه به اداب طهارت و ازدواج و طلاق و ارث و… که به دیپلماسی انقلابی اسلام و دشمنش شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان آگاه نیست اما جنگی را به نام قانون شریعت الله بر دشمنان قانون شریعت الله شروع می کند یک جاهل است.

اما اگر شخص یا گروهی با استفاده از ادبیات اسلامی و با آوردن آیات و احادیث برای هدفی غیر از تحکیم شریعت الله و بخصوص برای کفری چون «تثبیت دموکراسی» و دشمنی با قانون شریعت الله بجنگد، و علاوه بر آن در جنگ روانی و یا گرم بر علیه مجاهدین شریعت گرا در کنار کفار سکولار جهانی و طاغوتهای و مرتدین محلی قرار گرفته باشد، چنین شخص یا گروهی تنها جاهل نیست بلکه در پاره ای موارد جزو مرتدین و در مواردی هم جزو دارودسته ی منافقین – یکی از سرسخت ترین دشمنان داخلی مسلمین-  به شمار می رود  .  الله جل جلاله در مورد این گروه اخیر می فرماید : وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ‏(منافققون/۴)

‏هنگامي كه ايشان را مي‌بيني، پيكر، و سيمايشان تو را مي‌گيرد و به شگفت مي‌آورد و هنگامي كه به سخن درمي‌آيند ( به علّت حلاوت كلامشان) به سخنانشان گوش فرا مي‌دهي . ( با وجود اين جذبه سيما و گيرائي گفتار) آنان انگار تخته‌هائي هستند كه (بر ديوار) تكيه داده شده باشند ( بي‌جان و بي‌ايمان ، هيكلهاي توخالي ، درونهاي بي‌نور و صفا، نقشهائي بر در و ديوارها ) . هر فريادي را بر ضدّ خود مي‌پندارند و هر آوازي را به زيان خويش! آنان دشمنان بشمارند و از ايشان برحذر باش . خدايشان بكُشاد ! چگونه (از حق) برگردانده مي‌شوند (و منحرف مي‌گردند ؟ !) .‏

پس اگر می بینی که گروه جیش العدل :

  • آشکارا برای تثبیت دموکراسی در ایران و فدرالیسم سکولاریستی در بلوچستان می جنگد
  • –          و آشکارا حکومتهائی چون امارت اسلامی طالبان و جماعتهای بین المللی چون القاعده را تروریست و … می داند
  • –          و در کنار کفار جهان و مرتدین محلی چون احزاب سکولار کوردی و عربی و رژیمهای فاسدی چون آل سعود و… بر علیه این مجاهدین شریعت گرا قرار گرفته است
  • و در پناه و چتر امنیتی آمریکا در نظام سکولار و مرتد پاکستان به انجام عملیاتهائی اقدام می کند
  • و هم اکنون نیز با جمع کردن چند طلبه ی تحت نام و مسمای علماء سعی دارد من و شما را گول زده و ماهیت خودش را پشت آیات و احادیث پنهان کند

ما نباید گول این دشمنان داخلی چند چهره را بخوریم که با سوء استفاده از احساسات مذهبی جوانان و محرومیتهای اقتصادی که وجود دارد  قصد خرج کردن جوانال اهل سنت در راه رسیدن به اهداف کفری دین سکولاریسم و تثبیت دموکراسی پلید  را دارند .

به کار بردن آیات و احادیث توسط این اشخاص نیزنباید ما را گول بزند، چون اینها به خاطر پایبندی دینی مردم بلوچ جرئت ندارند که رسما مثل احزاب سکولار و مرتد کوردی بگویند قانون شریعت الله را نمی خواهند، بلکه به نام دین و قرآن و سنت و اسلام مکانها و احزاب و گروههائی چون ضرار را می سازند، و حتی ممکن است مسلمین ناآگاهی چون مجمع بن جارية رضی الله عنه را نیز با شعارها و دسیسه های شبه اسلامی شان فریب دهند.

به همین دلیل است که رسول الله صلی الله علیه وسلم جهت هوشیار نمودن مسلمین از دسیسه های این افراد می فرماید : أَكْثَرُ مُنَافِقِي أُمَّتِي قُرَّاؤُهَا[۱] اکثر منافقین امت من در میان قرآن خوانهای آنها هستند .

پس بیائید ضمن ایمان و عمل به فرمان الله تعالی : وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ‏(منافققون/۴) هشدار رسول الله صلی الله علیه وسلم را نیز با جان و دل قبول کنیم و اجازه ندهیم که دشمنانی داخلی چون جیش العدل که با نام اهل سنت و بلوچ برای دین سکولاریسم و دموکراسی و لیبرالیسم سکولاریستی در حال جنگ هستند و با تمام مجاهدین شریعت گرا نیز مخالف، ما را با آوردن چند شخص قرآن خوان فریب دهند و جوانان ما را در راه اهداف کفری خرج کنند .


[۱] صححه أحمد شاكر، والألباني، وشعيب الأرنؤوط بمجموع طرقه

جایگاه کنونی دوله و سلفیت خاص نجدیت در زمین واقع و ذهنیات مسلمین

جایگاه کنونی دوله و سلفیت خاص نجدیت در زمین واقع و ذهنیات مسلمین

ارائه : عبدالله مسلم

چنین به نظر می رسد از زمانی که دوله از حکومت تبدیل به جماعت و گروه شده است و این گروه هم روز به روز در حال کوچتر شدن می باشد در زمین واقع به اتمام رسیده است و در ذهنیات نیز دارد به اتمام می رسد و آنچه از آن باقی مانده است مشتی مناصر مجازی غالی و شبه غالی نجدی هستند که با همدیگر به شدت درگیر هستند و هربار که یک طیف از آنان بیشتر قدرت می گیرد طیف دیگر را زندانی می کند و همین کار در حال تکرار شدن است طوری که علمایشان تمام شدند و طالبان علمشان هم تمام شدند. اکنون چه کسی برایشان مانده است؟

سلفیت خاص نجدیت اگر دستشان به اسلحه بیوفتد مثل گروه جولانی و احرار و جیش علوش و دوله و دهها گروه دیگر به جان هم می فتند و هیچکدام آن دیگری را قبول ندارد و اگر دارای اسلحه هم نباشند باز هیچ شیخی مریدان آن دسته ی  دیگر را قبول ندارد و تفرق و چند دسته شدن جزئی از جوهره ای این سلفیت خاص نجدی شده است .

این تفکر اگر مثل ابومحمد مقدسی برای چند روز وارد اردوگاه مجاهدینی چون عبدالله عزام رحمه الله شود باز با مطرح کردن اتهاماتی چون قبوری بودن و مشرک بودن و سد شدن در برابر دعوت توحید و دهها بهانه ی دیگر سعی در دلسرد کردن مجاهدین و حتی ایجاد انشقاق و… می کنند .

اگر دوله به تدریج در زمین واقع و ذهنیات مسلمین در حال به حاشیه رانده شدن است، بدون شک باید گفت که مذهب سلفیت خاص نجدیت هم با آزمایشاتی که پس داده در حال کم رنگ و به حاشیه رانده شدن و حتی در حال پاک شدن از واقع مسلمین شریعت گرا است .

چگونگی اداره امارت اسلامی و ریشه یابی علت جنگ دوله بر علیه آن و مسلمین افغانستان

چگونگی اداره امارت اسلامی و ریشه یابی علت جنگ دوله بر علیه آن و مسلمین افغانستان

به قلم: ابوبکر الخراسانی

سرزمین افغانستان از همان قرون اولیه ی اسلامی با وجود نفوذ مذاهب اسلامی دیگری چون شوافع و … اما در نهایت تابع مذهب حنفی گردید و تا کنون این مذهب نقش اول را در زندگی مسلمین این دیار و بسیاری از سرزمینهای اطراف آن بازی می کند .

امارت اسلامی افغانستان نیز متشکل از علمای کرام این مذهب است هر چند مجاهدین سایر مذاهب نیز در کنار آن بر علیه دشمن مشترک می جنگند اما در نهایت مذهب حنفیت نقش اول را بازی می کند . در این صورت می توان گفت : بنا هر چیز اصل آن می باشد بنا امارت اسلامی از علماء کرام مذهب حنفیت تشکیل شده و قیادت امارت اسلامی هم به دست علماء کرام این مذهب است و حقانیت امارت به اصل دین شروع شده تا فی الحال هم  هیچ چیز از اصول شریعت بر اساس مذهب حنفیت در محاکم امارت اسلامی  ترک نشده است؛ هر چند به خاطر شرایط اضطرار جنگی ممکن است تطبیق احکام شریعت به شکل عادی آن یا به تاخیر افتاده باشد یا شکلش عوض شده باشد اما در هر صورت انکار نشده است که این هم باز تطبیق شریعت در شرایط خاص جنگی است .  

 پس امارت اسلامی هم به صورت شورائی از علمای کرام و هم بر اساس مذهب حنفی اداره می شود که با اضطرار و شرایط جنگی مواجه است.

در چنین وضعیتی دسته ای از مسلمین افغانستان به دلیل داشتن مذهب سلفیت خاص نجدی و اختلافاتی که این مذهب با مذهب رایج مسلمین افغانستان دارد از صف واحد مسلمین جدا شده و برای خودشان گروه جداگانه ای تشکیل داده اند، و حتی غیر از این تفرقی که ایجاد کرده اند، طبق مذهب خودشان اقدام به تکفیر امارت اسلامی افغانستان و حتی طبق مذهب خودشان با مشرک و قبرپرست خواندن اهل سنت افغانستان اقدام به تکفیر مسلمین اهل سنت افغانستان نموده اند و چندین مکان مذهبی مسلمین ستمدیده و جنگ زده ی این دیار را به بهانه های قبر پرست و صوفی و مشرک بودن منفجر کرده و دهها مسلمان را قتل عام کرده اند.

این تفرق قبیحی که به خاطر اختلافات مذهبی به وجود آورده اند باعث صدمات زیادی به مسلمین در بخشهائی از افغانستان شده است و کمترین صدمات آن محقق شدن مفاد این آیه ی قرآن است که می فرماید : ‏ وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ‏(انفال/۴۶) ‏و از خدا و پيغمبرش اطاعت نمائيد و ( در ميان خود اختلاف و ) كشمكش مكنيد، ( كه اگر كشمكش كنيد ) درمانده و ناتوان مي‌شويد و شكوه و هيبت شما از ميان مي‌رود ( و ترس و هراسي از شما نمي‌شود ) . شكيبائي كنيد كه خدا با شكيبايان است .‏

در این صورت باید بدانیم که علت کشمکش و جنگ طلبی های دوله بر علیه صف واحد جهاد افغانستان و ایجاد تفرق و انشقاق در آن به دلیل اختلافات مذهبی سلفیت خاص نجدیت با مذهب حنفی رایج در میان مسلمین این دیار است و تمام بهانه های دیگر آنها تنها برای پنهان کردن این واقعیت است .

بهانه هائی چون عدم اعلام مرگ عمر ثالث رحمه الله توسط شورای رهبریت امارت اسلامی، تعامل با شرایط اظرار جنگی و تطبیق شریعت بر اساس این شرایط جنگی ، روابط با کشورها و مذاهب مختلف جهت تمرکز بر دشمن اصلی و قریش زمان که آمریکاست وبه همراه ناتو سرزمین افغانستان را به خاک و خون کشیده اند و…

این روش تعامل مذهب سلفیت خاص نجدی با مسلمین تمام مذاهب اسلامی از زمان پیدایشش تا کنون بوده است و این مذهب (که ادعای اهل سنت بودن واقعی را دارد)هر جا رفته باعث فساد جهاد آن دیار و حتی نابودی جهاد در سرزمینهائی شده است که این مذهب قددرتی پیدا کرده است؛ چون با تولید تفرق و مشغول کردن مسلمین به مسلمین و انجام دادن جنایات وحشیانه در قبال مسلمین در نهایت جبهه ی واحد مسلمین را دچار تزلزل و سستی و بی ابهتی نموده و مسلمین را از جهاد دلسرد و ناامید کرده و به سوی کفار و طاغوتها کشانده است .

این است واقعیت مذهب سلفیت خاص نجدیت و ثمرات آن در میان مسلمینی که مذهبی غیر از این مذهب خودشان را دارند، امیدوارم مسلمین از سابقه و تاریخ این مذهب از زمان پیدایش آن تا کنون عبرت بگیرند و دست از جنگ داخلی و شرک تفرق بردارند، چون تفرق کل زیانش به مسلمین و کل سودش به کفار و دشمنان مسلمین بر می گردد .

بیاندیش طبق فرمان الله و رسول صلی الله علیه و سلم در کدام مسیر قرار گرفته ای؟ (۲)

بیاندیش طبق فرمان الله و رسول صلی الله علیه و سلم در کدام مسیر قرار گرفته ای؟ (۲)

به قلم :کارزان شکاک

سوالی که ممکن است به ذهن همه ی  ما خطور کند این است که با اینهمه جماعتها و امتهای متفرقی که وجود دارند یا با انهمه دسیسه هائی که دارودسته ی  منافقین (سکولار زده ها) برای ایجاد تفرق میان مسلمین به وجود می آورند و حتی ممکن است مراکز و گروهها و احزابی مثل ضرار را تشکیل بدهند، تشکیل این شورای اولی الامر واحد و امت واحد و جماعت واحد مسلمین امری محال و گاه مثل خواب و خیال می ماند ؛ چون هیچ کدام از این گروهها به میل خودشان وارد این شورا نمی شوند و گاه مثل دارودسته ی منافقین (سکولار زده ها) یکی از اهداف اصلی آنها ایجاد تفرق و جلوگیری از وحدت میان مسلمین است .

این یک واقعیت است اما راه چاره چیست ؟ راه چاره در قدرت نظامی نهفته است که از این شورا و امت و جماعت واحد  و وحدت حمایت  می کند . در این صورت اگر اشخاص ، گروهها و احزاب تمایل به تفرق و تشکیل ضرارهائی داشته باشند این قدرت نظامی به شدیدترین شیوه ی  ممکن با آنها برخورد می کند . همان کاری که رسول الله صلی الله علیه وسلم با ضرار سازان کرد .  

بدون شک این قدرت نظامی بخشی از مفاهیم و محتوای دین اسلام است که در حاکمیت مسلمین جهت اجرای قوانین شریعت الله تعالی و دعوت مردم به تبعیت از این قواین و مجازات مجرمین و پاداش به مطیعان تبلور یافته است .

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی در این زمینه  توضیح می دهد که :

” برای جلوگیری از چنین آسیبهائی الله تعالی تنها شورای واحد و امت واحد و جماعت واحد را به رسمیت می شناسد، و پشتیبانی خودش را تنها مشمول جماعت واحد مسلمین می کند نه امتهای متعدد و جماعتهای متعدد و متفرق، و این یعنی حرکت به سمت و سوی یک سازمان منسجم و منظم وحدت گرای آگاهانه و هدفمند، برای  متمرکز کردن انرژی مبارزاتی مسلمین، و جلوگیری کردن از هدر رفتن انرژی مبارزاتی و جهادی آنها به جای آنهمه سازمانهای کوچک متفرق و متعدد ضعیف.

ما این مرحله ی تجمع تمام سازمانهای کوچک یا جمع شدن تمام شوراهای کوچک در یک سازمان و یک شورای بزرگ را اولین قدم به سمت و سوی شورای اولی الامر واحد و امت واحد و اجماع واحد و جماعت واحد می دانیم که این توانائی را دارد یا یک قدم کوچک بردارد یا یک قدم بزرگ . قدم کوچک آن تبدیل شدن این شورای واحد متشکل از جماعتهای متعدد به یک حکومت بدیل اضطراری اسلامی است و قدم بزرگتر آن تبدیل شدن آن به  خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ  است که غایت و هدف این تلاشها محسوب می شود .

در این صورت ما برای مقابله با دشمنانمان و برای پیش بردن جهادمان و مبارزاتمان و رسیدن به اهدافمان به سه ابزار مهم و سه کانال مهم نیازمندیم :

۱-    خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ که اولین و مهمترین ابزار و وسیله ست

۲-    حکومت بدیل اضطراری اسلامی که در زمان نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ انجام وظیفه می کند

۳-    شورای واحد مجاهدین که در صورت نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ و حکومت بدیل اضطراری اسلامی انجام وظیفه می کند .

غیر از این «سه ابزار» که همه یک رای واحدی را بر اساس اجماع واحدشان ارائه می دهند و امت واحدی را تشکیل می دهند و جماعت واحدی را تشکیل می دهند دیگر هیچ ابزار دیگری برای مسلمین وجود ندارد که بتواند به پیروزی و نصرتی که الله وعده اش را داده دست پیدا کند، و هر چه بعد از این «سه ابزار» آگاهانه، هدفمند و حرکتی وجود دارد کلا تفرق و سستی و ذلیلی و هدر رفتن انرژی مسلمین است.

زمانی که این «سه ابزار» وجود نداشتند که جماعت واحد را تشکیل بدهند و یا شما هم نتوانستید در تولید یکی از این ابزارها فعال باشید بهترین راه این است که از تمام راههای انحرافی دیگر که غیر از ذلیلی و پستی و حقارت و نابودی و شکست چیزی در بر ندارند دوری کنید تا زمانی که یکی از این «سه ابزار» که در حالتهای مختلف نمایندگی جماعت واحد مسلمین را می کنند به وجود بیایند:  رسول الله صلی الله علیه وسلم در پاسخ به سوال حذیفه رضی الله عنه در معرفی دو تا از شرهائی که دامنگیر مسلمین می شوند به دو گروه در میان مسلمین  اشاره می کند یکی «قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي، تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ» و دیگری «دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ» اشاره می کند .”[۱]

نکته ی  بسیار مهمی که در اینجا لازم است به آن اشاره شود این است که : این «سه ابزار» مهم نیست که مذهب آنها  کدامیک از مذاهب اسلامی باشد، مهم این است که تنها ابزارهائی هستند که آنهمه مصیبت را از مسلمین دور کرده و به مسلمین قدرت و عزت می دهند .

یعنی اگر در برابر حمله ی صلیبی ها حکومت شیعان فاطمی وجود دارد لازم است صلاح الدین ایوبی رحمه الله به مدت ۱۹ سال حتی وزارت جنگ آنها را بر عهده بگیرد، یا مثل شیخ اسامه بن لادن تقبله الله با حکومت حنفی مذهب طالبان افغانستان هم مسیر شود و بر علیه حکومت شیعه مذهب ایران هم تا آخر عمرش فتوائی ضرر رسان ندهد ، یا اگر چنین حاکمیتی هم نیست و قرار است شورائی تشکیل شود لازم است چون سید قطب رحمه الله با امثال آیت الله کاشانی و نواب صفوی و… هم مسیر و متحد گردد .

من آشکارا و به صراحت برای اولین بار به مسلمین افغانستان و ایران که دارای حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی (طالبان و ج.ا .ایران) هستند تأکید می کنم که :

ادامه خواندن بیاندیش طبق فرمان الله و رسول صلی الله علیه و سلم در کدام مسیر قرار گرفته ای؟ (۲)

بیاندیش طبق فرمان الله و رسول صلی الله علیه و سلم در کدام مسیر قرار گرفته ای؟ (۱)

 بیاندیش طبق فرمان الله و رسول صلی الله علیه و سلم در کدام مسیر قرار گرفته ای؟ (۱)

به قلم : کارزان شکاک

قانون شریعت الله ما را به این نتیجه رسانده است که باید بناء هر کار و فعالیت دنیوی ما بر اساس امت باشد، حتی اگر این امت متشکل از یک نفر باشد مثل سیدنا ابراهیم علیه و علی نبینا السلام . الله تعالی می فرماید : ‏ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتاً لِلّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ‏(تحل/۱۲۰) ابراهیم امتی بود مطیع و حقّگرای و او از زمره مشرکان (یا به زبان امروزین: سکولاریستها هم ) نبوده است .‏

اما زمانی که شخص به بیش از دو نفر می رسد لازم است که یکی از این دو نفر با شورائی که تشکیل می دهند به عنوان امیر و رهبر انتخاب شود. رسول الله صلی الله علیه وسلمی می فرماید : إذا خرج ثلاثه فی سفر فلیؤمِّروا أحدهم .[۱]  «هرگاه سه نفر در سفری برآیند، باید یکنفر را بر خود امیر سازند.»  

به همین شیوه برای هر کار دنیوی این مسیر حرکت از کانال امت طی می شود ، حتی برای تبلیغ کلام الله تعالی هم باید امتی وجد داشته باشد و اسلام برای تبلیغ دین هم تنها امت را به رسمیت می شناسد نه افراد متفرق را . الله تعالی می فرماید :  وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏(آل عمران/۱۰۴) باید از میان شما  امتی باشند که  دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و آنان خود رستگارند .‏

یعنی مسلمین حتی برای تبلیغ دین هم باید تابع امت باشند و هر کسی برای خودش چیزی به دیگران نگوید . چون این کار باعث ایجاد اختلاف و سرگردانی می گردد .

 در این صورت همه می دانیم که این امت از تجمع متخصصین هر کاری تشکیل می شود ، یعنی ما ممکن است علاوه بر شورای اولی الامر تمام مسلمین که امت واحد را تشکیل می دهد شاهد شوراهای کوکتر و امتهای کوچکتری هم باشیم که تحت مدیریت این شورای امت واحد اداره می شوند . مثل شورای متخصصین دعوت که امت واحدی تشکیل می دهند یا شورای متخصصین پزشکی، مهندسی، اقتصادی ، ورزشی، فرهنگی، نظامی و ….

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : إِنَّ اللَّهَ لَا يَجْمَعُ أُمَّتِيأَوْ قَالَ: أُمَّةَ مُحَمَّدٍعَلَى ضَلَالَةٍ، وَيَدُ اللَّهِ مَعَ الجَمَاعَةِ، وَمَنْ شَذَّ شَذَّ إِلَى النَّارِ[۲]همانا خداوند امت مرا – یا فرمود: امت محمد را- بر گمراهی جمع نمی‌گرداند. دست خدا همراه جماعت است و هر کس منفرد شود، و کسي که از جماعت کناره گيري کند، در آتش جهنم وارد مي شود.

در اینجا علاوه بر آنکه متوجه می شویم که این امت هرگز سرگردان نمی شود ، با کلمه ی  جماعت مواجه می شویم که از پشتیبانی الله برخوردار است .  زمانی که امت واحد از کانال شورای اولی الامر به وجود می آید ، این امت در هر امری یک رای ارائه می دهد که در میان مسلمین به اجماع معرف است . این اجماع واحد امت در نهایت جماعتی واحد به وجود می آورد که پشتیبانی الله تعالی نصیبش می گردد .

باز رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : سَأَلْتُ رَبِّي عَزَّ وَجَلَّ أَرْبَعًا فَأَعْطَانِي ثَلَاثًا وَمَنَعَنِي وَاحِدَةً: سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ لَا يَجْمَعَ أُمَّتِي عَلَى ضَلَالَةٍ فَأَعْطَانِيهَا، وَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ لَا يُظْهِرَ عَلَيْهِمْ عَدُوًّا مِنْ غَيْرِهِمْ، وَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ لَا يُهْلِكَهُمْ بِالسِّنِينَ كَمَا أَهْلَكَ الْأُمَمَ قَبْلَهُمْ فَأَعْطَانِيهَا، وَسَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ لَا يَلْبِسَهُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَهُمْ بَأْسَ بَعْضٍ فَمَنَعَنِيهَا “[۳]

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی می گوید :

” در تمام این روایتها رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: الله تعالی با آنکه ضمانت نکرده است که «امتم» متفرق نشوند اما ضمانت و وعده ی ۳ چیز را در مورد «امتم» به من داده است، یکی اینکه «امتم» بر گمراهی هم رای نمی شوند، دوم اینکه «امتم» گرسنه نمی مانند و سومی اینکه دشمن بر «امتم» چیره نمی شود .  بله، «امت» است که بر گمراهی و ضلالت و سرگردانی یک رای و مجتمع نمی شوند، اگر«امت» نبود چه؟ اینهمه سرگردانی و گمراهی فرق و تفاسیر و گروههای مختلف را مگردر تاریخ ندیدیم ؟ یا همین الان هم نمی بینیم؟

ادامه خواندن بیاندیش طبق فرمان الله و رسول صلی الله علیه و سلم در کدام مسیر قرار گرفته ای؟ (۱)

نصیحت و هشداری برادرانه به مناصرین دوله بعد از پیام اخیر ابوبکر بغدادی

 نصیحت و هشداری برادرانه به مناصرین دوله بعد از پیام اخیر ابوبکر بغدادی

به قلم : مسعود سنه ای

ابوبکر بغدادی امیر گروه دوله در این پیام اخیر خود چند نکتهی  مهم را به مخاطبین خود رساند :

  1. برای او تنها مذهب سلفیت نجدی مهم است نه سایر مذاهب و تفاسیر اسلامی
  2. تنها سربازان خودش را مجاهد و امت اسلامی حساب می کند نه سایر فرق اسلامی را
  3. در میان نیروهای خودش نیز تنها به آن دسته از افراد تمایل دارند که به غلاة و حازمی های داخل دوله مشهور بودند نه میانه روهائی چون ترکی بنعلی و قحطانی الهمدانی و….
  4. آنهمه خواهران و زنان اسیر ما نزد مرتدین حزب کارگران اوجالان و سایر طاغوتها به اندازه ی  یک حازمی ساده مهم نبودند که از آنها یادی کند
  5. در زمانی که آمریکا و متحدینش مسلمین را در باغوز و غیر باغوز قتل عام می کنند سربازانش را به کشتار نصرانی های بی دفاع ساکن در کلیساها و مکانهای عبادیشان دعوت می کند . یعنی هنوز نمی داند که آمریکا سکولار(مشرک) است نه نصرانی
  6. در زمانی که آمریکا و متحدینش در باغوز و غیر باغوز مسلمین را قتل عام کرده و می کنند در افغانستان که نیروئی متحد بر علیه آن تشکیل شده مسلمین را به تفرق و در نتیجه فشل و بی ابهتی و ذلیلی  دعوت می دهد .

رسول الله ﷺ می فرماید: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ يُجَاهِدُ بِنَفْسِهِ وَلِسَانِهِ»  «همانا مؤمن با شمشير و زبانش جهاد می کند» (صحيح روایت أحمد وطبراني)

و از جمله جهادهايی که با زبان انجام می شود فتوای علماء در خصوص وجوب جهاد است، خصوصا زمانی که مخالف رأی حاکم و امیر ظالم باشد،  در اين زمان ممکن است فتوا دادن بر نفس سنگين باشد زيرا ممکن است اين فتوا عالم را از منصبش پايين بياورد يا باعث زندانی شدن و کشته شدن او شود ، به همين خاطر در امور جهاد فقط از علمای صادقی که به علم خود عامل هستند استفتاء می شود .

این علمای صادق هم همیشه به سوی وحدت میان مسلمین و پرهیز از هر گونه تفرقی دعوت می دهند. بخصوص زمانی که کفار به سرزمین مسلمین یورش آورده باشند و نیاز به وحدت و همبستگی بیشتر احساس شود .

شيخ الاسلام ابن تيميه رحمه الله تعالی در فتاوای کبری (۱۸۵/۴) می گويد: واجب است در امور جهاد رأی علمایی که اهل دين صحيح ، و خبره در امور دنيا هستند مورد اعتبار قرار گيرد نه علمايی که نظر به ظاهر دنيا در آنها غالب شده است پس رأی چنين عالمی گرفته نمی شود و همچنين رأی عالمی که در مورد امور دنيا خبره نيست نيز گرفته نمی‌شود و در مورد کسی که از او در مسائل جهاد سوال می‌شود شرط است از کسانی باشد که قادر به استنباط (در دين) هستند و همچنين مخلص وآگاه به  طبيعت جنگ باشند و اهل جهاد را هم بشناسند.

حالا سوال ما از مناصرین ابوبکر بغدادی این است که :

آیا چنین شخص نا آگاهی که تنها تفسیر خاص از مذهب سلفیت نجدی خودش برایش مهم است می تواند برای  سایر مسلمین کاری انجام دهد، در حالی که نجدی های مخالف خود را نیز به قتل رسانده یا در زندانها بند نموده و باعث قتل عام دسته جمعی آنها شده است ؟

آیا چنین شخصی که راههای وحدت در برابر دشمنان اصلی را بلد نیست و به تفرق دعوت می دهد شایستگی تبعیت دارد ؟

آیا چنین شخصی که هنوز فرق بین کافرسکولار(مشرک) و کافر نصرانی را نمی داند شایستگی تبعیت دارد؟

پس بیدار شوید ،  این راهی که با این شخص در پیش گرفته اید به ذلیلی و شکست و ناامیدی و دلسردی منتهی می شود نه به  عزت و پیروزی و امید  .