سکولاریسم یا شریعت ؟ چه کسی هزینه ی برپایی حکم شریعت را می دهد ؟ (۳)
مؤلف: شیخ ابراهیم سلیمان
ارائه دهنده: ابومحمود کندزی
بر هرکس که خواهان تحکیم شریعت است لازم و ضروری است که با هر آنچه در توان دارد در راه این دعوت تلاش و مجاهدت نماید و علاوه بر این باید در خصوص آماده سازی توان و نیرو برای معارک و درگیریهای بزرگی که در هر مکانی با آن مواجه میشود، سعی و کوشش نماید، چرا که حتی اگر برای برپایی شرع خداوند متعال به قطب شمال و جنوب نیز برویم کفار به آنجا میآیند و ما را راحت نمیگذارند پس وضعیت چگونه باید باشد وقتی ما خواهان تحکیم شریعت در سرزمینهایی هستیم که آنها بر آن حکومت میکنند؟
و کسانی که آمادگی و توان لازم را فرهام نمیسازند بر وی لازم است که مردم را آگاه سازد و به آنها بیاموزد که آنها هیچگاه به تحکیم شریعت نمیرسند مگر با قربانی دادن، و تغییر این وضعیت سکولاریستی کنونی به سوی تحیکم شریعت خداوند متعال خواهان بهایی گزاف است که مسلمانان باید از خونشان پرداخت کنند. بر وی لازم است که این را دریابد و آن را به مردم بیاموزد و این کوچکترین چیزی است که مسلمان خواهان شریعت باید آن را انجام دهد.
اگر کسی گفت: چگونه ما را برای تلاش و مجاهدت در راه تحکیم شریعت فرا میخوانید و شما میدانید که این کار، فراخوانی برای جنگ با ملتهای کفر خواهد بود؟
در جواب میگویم: «ولو کره الکافرون» (هر چند كه كافران دوست نداشته باشند)، آیا ما باید از دولتهای کفر انتظار داشته باشیم که به ما اجازه دهند تا شرع خداوند متعال را حاکم کنیم؟ اگر این گونه باشد براستی فریب خورده و خسارتمندی بیش نیستیم. ما چه جایگاهی در این قول خداوند متعال داریم:
«فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ
الْكَافِرُونَ» غافر ۱۴
«اكنون كه چنين است، خدا را به فرياد بخوانيد و عبادت و طاعت را خاصّ او بدانيد،
هر چند كه كافران دوست نداشته باشند.»
معنی این قول خداوند متعال که بعد از هر نمازآن را تکرار میکنیم چیست:
«لا إله إلا الله مخلصين له الدين ولو كره الكافرون» یعنی: «هیچ معبود بر حقی نیست جز خداوند، عبادت و طاعت را خاصّ او بدانيد، هر چند كه كافران دوست نداشته باشند.»
و آیا مگر معنای آن جز تلاش کردن برای دستیابی به امر خداوند متعال ـ تحکیم شریعتش ـ میباشد و حتی اگر کافران دوست نداشته باشند و به خاطر آن علیه ما به جنگ برخیزند.
یکی از معضلات امت اسلام این است که بعضی گمان میکنند به خاطر اعلام جنگ کافران علیه ما بر سر تحکیم شریعت، جایز است که فرمانبردار آنها شویم و از بر پایی حکم شریعت دست بکشیم. آیا اگر همه دولتهای کفر برای جلوگیری از گرفتن روزه رمضان گرد هم آیند، این افراد باز خواهند گفت که جایز است فرمانبردارشان شویم و از ترس آنها روزه را ترک کنیم؟ هرگز بلکه خواهیم گفت: روزه میگیریم و اگر همه ما را بکشند ما شهید محسوب میشویم. برای برپایی حکم شریعت نیز که به طور کامل امری از جانب خداوند متعال میباشد باید اینگونه بود و همانا آیاتی که در مورد برپای حکم شریعت آمده است بیشر از آیاتی است که به گرفتن روزه امر مینماید. پس کسانی که مشابه یهــود شدهاند را برحذر میداریم که خداوند متعال در خصوص آنان میفرماید:
«أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ
بِبَعْضٍ» بقره ۸۵
«آيا به بخشي از (دستورات) كتاب (آسماني) ايمان ميآوريد و به بخش ديگر (دستورات
آن) كفر ميورزيد؟»
قطعا تلاش برای تحکیم شریعت، ما را با رنجها و مشقتهای زیادی از جمله قتل و آوارهگی مواجه خواهد ساخت. اما این بهای عزتمندی است که جز به وسیله آن نمیتوان به عزت و سربلندی دست یافت، و آن قبل از هر چیز امر خداوند متعال است و همان هزینهای است که حتما باید پرداخت کنیم تا یهود را از فلسطین بیرون نماییم و همچنین رژیم سکولار بعثی را از شام بیرون کنیم و این همان هزینهای است که برای بیرون راندن آمریکا از عراق، و قذافی از لیبی پرداخت کردیم و این هزینه همچنان باقی است. پس این هدف هیچگاه در چند روز یا چند ماه محقق نخواهد شد بلکه لازمه آن جان فداییهای بزرگی است؛ براستی امت در خواب غفلت عمیقی به سر میبرد و ناچاراً برای بیدار کردنش تلاش بسیاری لازم است.
یکی از مصیبتهایی که این روزها امت اسلامی بدان مبتلا شده است، مصیبت قانون اساسی مصر است. بعضی از علما به این بهانه که این قانون کمترین ضرر و پایینترین فساد را در خود دارد، در خصوص لزوم رأی دادن به آن فتوا صادر کرده بودند. سؤال من این است: آیا جهاد و دعوت به سوی آن و آمادهسازی توان و قدرت برای تلاش در خصوص تحکیم شریعت خداوند متعال، بیشترین ضرر را نسبت به قانونی که بر کتاب خداوند متعال مقدم شمرده شده است، در پی دارد، یا اینکه جهاد در لیست رفتار و اعمال شما جایی ندارد ای علما؟
قطعا تلاش برای تحکیم شریعت خداوند متعال شهدای بسیار زیادی را بر ما متحمل خواهد شد، و اگر مردم شهید گردند در حالی که اعلام جهاد نمودهاند و پرچم توحید را به اهتزاز درآوردهاند بسیار بهتر و نیکوتر از آن است که تسلیم نیروهای کفر شوند و همچون حیوان در کشتارگاهها ذبح شوند که در این صورت نه جان سالم به در برده و نه برای انجام امر خداوند متعال قیام کرده است. و اگر مردم کشته شوند در حالیکه خواسته خود مبنی بر تحکیم شریعت را اعلام نموده باشند بسیار بهتر از آن است که همچون حیوانات رام شده، در برابر قوانین وضعی سکولاریستی کفار سر تعظیم فرود آورند و خود را هلاک سازند و توحید در قلبهایشان ذبح گردد و آنها کوچکترین حرکتی نکنند و پس از آن دین نابود شود و نسلهایی بر اسلام گسترش یابند که حقیقت توحید را نمیفهمند و دستگیرههای اسلام یکی یکی از هم باز شوند و مردم متوجه نباشند. ابن سحمان رحمه الله میفرماید: «هنگامی که دانستی حکم بردن به نزد طاغوت کفر است لازم است بدانی همانا خداوند متعال در قرآن کریم بیان نموه است که کفر بزرگتر از قتل است.
«وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ» بقره ۲۱۷
«کفر بدتر از كشتن است.»
در جای دیگری میفرماید:
«وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» بقره ۱۹۱
«کفر از كشتن بدتر است»
و فتنه همان کفر است. پس اگر مردم شهریی یا روستایی کشته شوند یا از آن دیار هجرت نمایند آسانتر از آن است که طاغوتی در آنجا گماشته شود که برخلاف شرع اسلام که خداوند متعال پیامبر صلی الله عليه وسلم را برای آن مبعوث کرد، حکم کند.»
سید قطب رحمه الله میفرماید: «براستی همه جان فداییهایی که برای جهاد در راه خداوند متعال صورت میگیرد برای این است که خداوند متعال در زمین به یگانگی عبادت شود و اینکه بشریت را از عبادت طواغیت و بتها رهایی بخشد و حیات آدمی را به سوی افقهایی ارزشمند که خداوند متعال آن را برای انسان میخواهد سوق دهد. تمامی این جانفداییهایی که جهاد در راه خداوند متعال آن را اقتضا میکند همانند آن و بیشتر از آن را کافران در راه ـ افکار باطل ـ خود بذل و بخشش میکنند.
کسانی که وقتی در راه خداوند متعال جهاد میکنند از شکنجه و درد و ناراحتی و شهید شدن و زیان أنفس و اموال و اولاد ترس و واهمه دارند بر آنها لازم است که بیاندیشند که کسانی که برای غیر خداوند متعال در تلاشاند از نظر جان و مال و فرزندان و بالاتر از آن از نظر اخلاق و ناموس با چه مصیبتها و ناراحتیهایی مواجه هستند، قطعا تمامی تکالیف جهاد در راه خداوند متعال علیه طواغیت زمین، هیچگاه به اندازه زحمت و ناراحتیای که کافران در راه خود دچار میشوند نخواهد بود با وجود اینکه افعال کافران جز ذلت و کثافت و ننگ و عار چیزی نیست.
همانا نتیجهگیری سریع باعث شده که برخی بنابر تجربههای گذشته به این باور برسند که جنگ و قتال با کفار ثمره و نتیجهای ندارد و برای برپایی حکم شریعت باید منتظر امری از جانب خداوند متعال باشیم که دشمنانمان را پراکنده سازد و در این هنگام ما خود حکومت نماییم! با ترس و تسلیم شدنی عجیب در برابر وضعیت واقع و منفی نگری در مورد هر چیزی حتی در مورد دعوت برای آمادهسازی نیرو، آنها را میبینی که وقتی از قتال و جنگ صحبت میکنند برای آن شروط و ظوابط تعیین میکنند مبنی بر اینکه اگر درگیری با نیروهای کفر در مدت زمان کوتاهی به پایان نرسد آن را محکوم به شکست میدانند و برخی از آنان در این هنگام میگویند: نه اسلام را یاری و نصرت دادید و نه کفر را شکست دادید.
میخواهند درگیری با جهان کفر را در
مدتی کوتاه به پایان برسانند وگرنه این جنگ و درگیریها اگرچه در نظرشان حرام نیست
اما آن را زیانبار میدانند.
و این به خاطر الفت آنها با زندگی شهری است، به طوری که در درونشان نهادینه شده
که مهمترین مصلحت، حفظ حیات شهر است حتی اگر به غیر شرع خداوند متعال حکم شود.
زندگی در سایه حکم مشرکین برایشان بهتر از نابسمان بـودن اوضاع در تلاش برای برپای
حکم شریعت است. حتی یکی از آنها اظهار داشت که وضعیت سومالی در زمان «سیاد بری»
بهتر از زندگی در سایه شباب المجاهدین است! و این چیزی نیست جز فدا کردن دین برای
آسایش دنیا وقتی که راحتی و آرامش دنیا در خطر باشد.
اگر اینان در جنگ احزاب همراه رسول الله صلی الله عليه وسلم میبودند، هنگامی که حتی توانایی رفتن به قضای حاجتشان را نداشتند، در خصوص رفتار و عملکردشان چی گمان میشد؟ آیا زندگی در سایه جاهلیت را بر حکم خداوند متعال برتری میدادند؟
بعضی از آنان در خصوص تلاشهایی که در بعضی مناطق برای تحکیم شریعت انجام گرفته است، طعنه وارد میکنند و میگویند جماعت دولت اسلامی عراق فقط بر دو خیابان و سه خانه سیطره یافت و برخی دیگر میگویند امارت اسلامی افغانستان فقط برای ۴۸ ساعت حکومت کرد. اگر شما این را عیب میپندارید، براستی عیب در شماست که برادرانتان را رها کردید و آنها را به کافران تسلیم نمودید. چگونه چنین چیزی را روا داشتید و خداوند متعال میفرمایند:
«وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ
النَّصْرُ» انفال ۷۲
«اگر به سبب دينشان از شما كمك و ياری خواستند، كمك و ياري بر شما واجب است.»
قطعا شما در رها کردن برادرانتان سزاوار سرزنش هستید و مرتکب گناه شدهاید و حال آنکه برای ایشان که در تلاش برای برپایی توحید و تحکیم شرع خداوند متعال هستند و در مقابل کافران ایستادگی و مقاومت نمودهاند، فضلیت و برتری بسیاری است. پس کدام گروه بیشتر سزاوار سرزنش است؟
در پایان همه مسلمانان را فرا میخوانم که برای قیام علیه سرکشی و برکناری حاکمان مستبد به پا خیزند:
بدانید که انقلابتان به نتیجهای که از آن انتظار داشتید، نرسیده است مادامی که به شرع خداوند متعال حکم نشود. اوضاع کنونی بدون استثنا غیر از این نیست که ظالمی جایگزین ظالم قبلی شده و یا اینکه نوکری از نوکران غرب جای نوکر قبلی را گرفته است و حال آنچه که معیار واضح و آشکار در استقلال کشور و از بین رفتن فساد در آن به شمار میرود، حکمرانی بر اساس شرع خداوند متعال است و وقتی غرب کشور را رها کرد و خواهان آن نبود، آن هنگام است که مستقل گردیده و هویت خود را به دست آورده است و اگر موضعش غیر از این باشد و کشور را تسلیم آنها کند، کشور همچنان وابسته به غرب خواهد بود و نوکری از نوکران آن حکمرانی خواهد کرد.
ای بندگان خدا باید بدانیم که مسئله تحکیم شریعت از مسائل اختیاری نیست که به رأی گذاشته شود و برای تصمیمگیری در خصوص آن به خواسته و علایق مردم توجه شود بلکه آن مسئلهای قطعی در دین اسلام است که از جانب خداوند متعال فرض شده است و هر کس آن را قبول کرد، وی مسلمان است و هرکس آن را رد کند، از اسلام خارج است و به دینی غیر از اسلام گرویده است حتی اگر نماز بخواند و روزه بگیرد و گمان کند که مسلمان است. همانا ما فقط دو انتخاب داریم و گزینه سومی برای آن وجود ندارد. خداوند متعال آنها را در کتابش مشخص کرده است:
«أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ
اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ» مائده
۵۰
«آيا (آن فاسقان از پذيرش حكم تو بر طبق آنچه خدا نازل كرده است سرپيچی ميكنند
و) جويای حكم جاهليّت (ناشی از هوي و هوس) هستند؟ آيا چه كسی برای افراد معتقد
بهتر از خدا حكم ميكند؟»
پس یا باید به شرع خداوند متعال حکم نماییم یا در غیر این صورت حکمی که برگزیدهایم حکم جاهلیت است هرچند که عدهای دوست نداشته باشند و برخی خشمگین گردند و اگرچه اربابشان آن را برایشان زینت دهد و برای این حکم جاهلیت مهارتها و مختصصانشان را به کار گیرند و اگرچه به فناوری دست بیابند و مدارک بالایی بدست آورند، قطعا همان حکم جاهلیت تاریک و گمراهکننده است و اسمی دیگر برای آن وجود ندارد.
یکی از مصیبتها این است که سخن گفتن از تحکیم شریعت مشخصه و علامت طائفهای خاص از مردم گردد، و هرگاه کسی از آن حرف زد، مورد اتهام قرار گیرد که وی از آن گروه است و همانا این دینی است که کوچک و بزرگ باید آن را بدانند و واجب است که مردم فرزندانشان را بر آن تربیت نمایند تا مسلمان در شرک نیافتد و خود از آن اطلاع نداشته باشد. اللهم أصلح أحوال المسلمين
سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ
عَمَّا يَصِفُونَ
وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ