روابط متقابل مدارس دینی با حکومت اسلامی

روابط متقابل مدارس دینی با حکومت اسلامی

به قلم : عبدالباسط / مدرسه علوم دینی شیخ ضیائی بندر عباس

با آنکه علمای موجود در مدارس دینی نقش به سزائی در بر افراشته نگه داشتن علوم شرعی و پرورش نسلی تابع قانون شریعت الله در برابر کفار سکولار و منافقین محلی بر عهده دارند، با این وجود نقش اساسی آنها بعد از تربیت این نسل فعال، به تدوین اصول اساسی و پایه‌های مقررات اسلامی جامعه و تعاون آنها در تمام ابعاد با حکومت اسلامی بر می گردد .

در این صورت مدارس دینی پشتوانه های غیر قابل انکار حکومت اسلامی هستند و حکومت اسلامی هم فضای مناسبی برای رشد و تکامل مدارس دینی را فراهم می کند . و به این شکل، هر یک، کمک و پشتیبان آن دیگری است، که لازم است درک گردد؛ و میزان اهمیت این رابطه توسط طلبه های مدارس دینی و حکومت اسلامی روز بروز قویتر و واقعیتر گردد.

در این صورت کفار سکولار جهانی و بخصوص دارودسته ی منافقین که با ادبیاتی شبه اسلامی با جنگ روانی و تبلیغات وسیع ماهواره ای و حتی فضای مجازی خود سعی در بی تفاوت یا حتی بدبین کردن طلبه ها به حکومت اسلامی هستند بدون شک در همان قدم اول دشمن تمامی مدارس دینی و محتوای کتبی هستند که در این مدارس تدریس می شوند . چون دین سکولاریسم به هیچ یک از قوانین شریعت الله ایمان ندارد .

البته در میان حکومت اسلامی هم انگیزه هائی وجود دارد که نظام اسلامی را نسبت به مدارس دینی بی اعتنا یا بیگانه بدارد، اینهم ظلم آشکاری در حق حکومت اسلامی و مدارس دینی است که هر دو صدمه می بینند. بلکه لازم است دلسوزان اسلام و مسلمین در «تکمیل» و «تصحیح» و «تقویت» حکومت اسلامی نهایت جهد و تلاش خود را مبذول دارند.  

وابستگی حکومت اسلامی به علمای دینی

وابستگی حکومت اسلامی به علمای دینی

به قلم : عبدالباسط / مدرسه علوم دینی شیخ ضیائی بندر عباس

حکومت اسلامی به عنوان سپری برای مسلمین در برابر تهاجمات کفار سکولار خارجی و مرتدین محلی همچون موجودی زنده است که نیاز به حمایت و پرورش دارد. مهمترین کسانی که می توانند در جنگ روانی دشمنان در دفاع از نظام اسلامی نقش ایفا کنند و همچنین نقایص حکومت اسلامی را تشخیص و درمان نمایند علمای دینی هستند .

 در این صورت می توان گفت نظام اسلامی به طبیعت خود، نظامی وابسته‌ به علمای دین است؛ و علمای دین، هم از این حیث که در پدید آوردن این نظام سهم وافر را داشته‌اند و هم از این جهت که مردم درباره‌ نظام به آنها مراجعه می‌کنند و هم از این جهت که خود از جهات مختلف و در مشاغل مختلف، در نظام مسئولند … .باید از وضعیت و موجودیت نظام، آن‌چنان که هست، مطلع باشند؛ نقایص را بشناسند و پیشرفت‌ها را بدانند؛ آن‌جا که کمک لازم است، آنرا تشخیص بدهند؛ آنجا که دشمن به آن توجه پیدا کرده و هدف گرفته است، آنرا شناسایی کنند تا بتوانند نقش صحیح خود را در تداوم این نظام ایفا کنند.

در این صورت مدارس دینی و علمای دین نمی‌توانند از وضع نظام بی ‌خبر باشند و بی ‌خبر بمانند و این بی ‌خبری را تحمل کنند. وابستگی این نظامها به علمای دینی به گونه ای است که حتی کل نظام به نام علمایان آن مذهب معرفی می گردد . مثلا به جای اینکه بگویند امارت اسلامی افغانستان می گویند حکومت طالبان، یا به جای اینکه بگویند جمهوری اسلامی ایران می گویند حکومت آخوندها.

حکومتهای سکولار و مدارس دینی

حکومتهای سکولار و مدارس دینی 

به قلم : عبدالباسط / مدرسه علوم دینی شیخ ضیائی بندر عباس

با آنکه در حکومتهای سکولار به مسلمین و نصرانی ها و یهود و بودائی و غیره به یکسان آزادی هائی داده می شود اما در مورد مدارس دینی این آزادی ها بسیار کمتر از سایرین است. در این حکومتها همیشه سعی می شود که دروس اساسی مربوط جهاد و حکومت اسلامی و سایر مسائل مهم حذف شوند، و در عوض با تدریس درسهای مختلف و کم محتوا مراکز دانش دین را منزوی، منفعل، بی روحیه، بی ابتکار، وابسته به خود و فارغ از آرمانهای بزرگ کنند.

این ترفند کفار سکولار در بسیاری از سرزمینها تاثیر گذاشته و طلبه ها و دانشجویانی را پرورش داده اند که به راحتی تسلیم سکولاریستها و اشغالگران خارجی و دموکراسی توهمی آنها شده اند.

اگر به بسیاری از طلبه های عربستان و مالزی و ترکیه و مصر و تونس و… نگاه کنی متوجه می شوی که مدارس دینی آنها سربازانی برای طاغوتها تربیت کرده اند که چیزی از حکومت اسلامی و جهاد و آزادگی و مبارزه باظلمین و حتی کفر به طاغوت و ولاء و براء به آنها یاد نداده اند .

حکومتها و امارتهای اسلامی راز تجدید حیات و بزرگترین نعمت برای مدارس دینی هستند که به این نهال الهی رشد و رونق بی سلبقه ای می بخشند و مدارس دینی را تا دورانهای طولانی بیمه کرده اند.

تحجر و عقب ماندگی در عدم درک وضع موجود و نیاز روز مسلمین

تحجر و عقب ماندگی در عدم درک وضع موجود و نیاز روز مسلمین

به قلم:  ابوعبدالله جاف جوانرو

الله تعالی می فرماید: فَلَوْلا إِذْ جَاءهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَـكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ (انعام/۴۳)آنان چرا نباید هنگامی که به عذاب ما گرفتار می‌آیند، خشوع و خضوع کنند ؟ ولی دلهایشان سخت شده است و شیطان (هم) اعمالی را که انجام می‌دهند برایشان آراسته و پیراسته است .‏

سید قطب رحمه الله در تفسیر این آیه در مورد این اشخاص از کلمه ی تحجر استفاده نموده و می گوید:  والقلب الذي لا ترده الشدة إلى الله قلب تحجر فلم تعد فيه نداوة تعصرها الشدة….[۱]

تَحَجُّریعنی واپسگرائیمنفی، سنگ شدن که از نوعی سنگ دلی، تنگ نظری و کوته بینی سرچشمه می گیرد و نقطه ی مقابل آن شرح صدر است. متحجرین در میان مسلمین مقدس نمایانی هستند که با تنگ نظری و کوتاه فکری خود جلو، بالندگی و رشد اسلام و اصلاحگری در میان مسلمین را گرفته و به نام اسلام به اسلام و مسلمین صدمه می زنند.

تَحَجُّر در مسائل اداری و حکومتی که نیاز اساسی مسلمین است یعنی اینکه : شخصی که ادعای چنین کار بزرگی را دارد نتواند نیازهای زمان و لوازم هر لحظه لحظه زندگی یک ملت را از قرآن بشناسد و بخواهد در یک وضعیت ایستا و بدون انعطاف، حکم نماید و کار کند و پیش برد که اصلا امکان پذیر نیست.

تَحَجُّر در مسائل حکومتی یعنی اینکه: شخصی که می خواهد از مبانی اسلام و فقه اسلام، برای بنای جامعه استفاده کند در قرون گذشته گیر کرده، و الان مسلمین و نیازهای روز و وضع موجود مسلمین را درک نکند، و برای نیاز یک ملت و یک نظام و یک کشور که نیاز لحظه به لحظه است، نتواند علاج و دستور روز را نسخه کند و ارائه دهد.

چنین روحیه ای همچون یک بلای بزرگ علاوه بر بدنام شدن خود، همچون یک سد در برابر حرکت مسلمین عمل خواهد کرد.


[۱] فی ظلال القرآن، ج‏۲، ص: ۱۰۹۰

وظیفه مشترک علمای فقه و دانشجویان دانشگاهها در مورد مسائل روز حکومتی

 وظیفه مشترک علمای فقه و دانشجویان دانشگاهها در مورد مسائل روز حکومتی

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

تشکیل حکومت بر اساس هر مذهب و عقیده ای که باشد وظایف سنگین و بی سابقه ای را بر دوش علمایان همان عقیده و مذهب می گذارد. استثنائی و بی سابقه از این بابت که شرایط بین المللی و جامعه ی کنونی نیازهای خاص خودش را دارد که ممکن است در مواردی با تمام آنچه که در گذشته رخ داده متفاوت باشد.

هم اکنون که ما در سرزمینهائی دارای حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی هستیم که داعیه دار تحقق مقررات اسلامی در همه صحنه های زندگی است، وظیفه ای استثنائی و بی سابقه بر دوش متخصصین امور فقهی نهاده است و آن تحقیق تنقیح همه مباحث فقهی ای است که تدوین مقررات اسلامی برای اداره هر یک از بدنه های نظام اسلامی بدان نیازمند است.

زمانی که فقه اسلامی اداره زندگی فرد و جامعه با آن گستردگی و پیچیدگی و تنوع را از وظایف اصلی خود می داند نیازمند مباحثی تازه و کیفیتی ویژه  متناسب با نیازهای روز مسلمین است؛ و این همان طور که نظام اسلامی را از نظر مقررات و جهتگیری های مورد نیازش، غنی می سازد حوزه فقاهت را نیز جامعیت و غنا می بخشد.

روی آوردن به فقه حکومتی و استخراج احکام الهی در همه شئون یک حکومت، و نظر به همه احکام فقهی با نگرش حکومتی یعنی ملاحظه تأثیر هر حکمی از احکام در تشکیل جامعه نمونه و زندگی سالم اسلامی امروز یکی از واجبات اساسی در حوزه فقه اسلامی است که نظام علمی متخصصین فقه اسلامی، امید برآمدن آنرا زنده می دارد.

در میان درسهای اصلی مورد تدریس در مدارس دینی باید درسهای استدلالی قوی ای مخصوص فقه حکومتی وجود داشته باشد تا مسائل جدید حکومتی و چالشهایی را که بر سر راه حکومت قرار می گیرد و مسائل نو به نو را که برای ما دارد پیش می آید، از لحاظ فقهی مشخص و روشن کنند، و پس از انجام بحثهای مختلف فقهی در این زمینه ثمره ی این بحثها در اختیار روشنفکران و نخبگان گوناگون دانشگاهی و غیر دانشگاهی قرار می گیرد و اینها را به فرآورده هایی تبدیل می کنند که برای افکار عمومی، دانشجویان و ملتهای دیگر قابل استفاده است.

این کار بایستی انجام گیرد، ما این را لازم داریم. محصول این کاوشهای عالمانه علاوه بر انکه نیاز روز خودمان است می تواند در معرض استفاده ملتها و نخبگان دیگر کشورها هم قرار بگیرد

واکنش مسلمین در برابر تهاجمات کفار سکولار و اشغالگر جهانی به یکی از «۳ابزار»

واکنش مسلمین در برابر تهاجمات کفار سکولار و اشغالگر جهانی به یکی از «۳ابزار»

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

مسلمین برای مقابله با تهاجمات متحدانه ی کفار اشغالگر جهانی و مرتدین محلی نیاز به سپری دارند که در برابر این تهاجمات بتوان در پناه آن با این دشمنان مهاجم مقابله کرد .

قانون شریعت الله و سپس تاریخ مسلمین تنها قدرت نظامی ناشی از «۳ابزار» را به عنوان سپر به ما معرفی می کند که چهارمی ندارد  . این سه ابزار عبارتند از :

۱-    خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ که اولین و مهمترین ابزار و وسیله ست (مثل حکومت رسول الله صلی الله علیه وسلم و خلفای راشدین رضی الله عنهم)

۲-    حکومت بدیل اضطراری اسلامی که در زمان نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ انجام وظیفه می کند (مثل حکومت امویها و عباسی ها و عثمانی ها)

۳-    شورای واحد مجاهدین که در صورت نبود خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ و حکومت بدیل اضطراری اسلامی انجام وظیفه می کند .

غیر از این «سه ابزار» که تنها  و سیله و ابزارهای ضمانت حفظ وحدت و حتی ایجاد وحدت و شورای متخصصین هستند دیگر هیچ ابزار و وسیه ی دیگری برای مسلمین وجود ندارد که بتواند به پیروزی و نصرتی که الله وعده اش را داده دست پیدا کند، و هر چه بعد از این «سه ابزار» آگاهانه، هدفمند و حرکتی وجود دارد کلا تفرق و سستی و ذلیلی و هدر رفتن انرژی مسلمین است.

حالا اگر در سرزمینی یکی از این ۳ ابزار وجود داشت تمام مسلمین باید نظام اسلامی را ـصرف نظر از مذهبش ـ از خود بداند و برای تکمیل و رفع نقص آن، همه کوشش خود را مبذول کند. هم اکنون حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی به صورت عموم از مدارس دینی و مساجد پایه گذاری شده و براساس معارف و احکام دینی و ارزشهای دینی بر اساس یکی از مذاهب اسلامی شکل گرفته اند. مسلمین به صورت عام و علمای دینی به صورت خاص در مقابل چنین نظامی نمی توانند بی تفاوت باشند. هیچ مصلحت و هیچ انگیزه شخصی یا صنفی یا سیاسی نمی تواند و حق ندارد از حمایت حوزه نسبت به نظام اسلامی مانع شود.

بدتر از حمایت نکردن و درصدد تکمیل بر نیامدن و کمر به اصلاح ضعفهای حکومت اسلامی نبستن این است که انسان با زبان یا عمل به دشمنان این تنها سپرهای مسلمین کمک کند! متأسفانه گاهی دیده می شود که پست ترین و رذلترین و بی ارزش ترین دشمنان قانون شریعت الله و حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی  به وسیله کسانی تأیید می شوند. چرا؟ به چه بهانه ای؟ چون در نظام، فلان نقص وجود دارد؟ وقتی نقص هست، باید در کنار کفار سکولار و اشغالگر جهانی و مرتدین محلی قرار بگیری و عملا این دشمنان حکومت اسلامی را تأیید کنی، یا باید تلاش کرد تا آن نقص برطرف شود؟

علمایان دینی و خطر نفوذ دین سکولاریسم و آلوده شده به آن

علمایان دینی و خطر نفوذ دین سکولاریسم و آلوده شده به آن

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

دین به صورت خاص و ویژه چهار معنا و مفهوم دارد که جدا کردن هر یک از این مفاهیم مساوی است با خالی کردن آن دین و ناقص کردن آن دین؛ که عبارتند از :

۱-         قدرت و حاکمیت.

۲-         قوانین، حدود و راه و روشی که مردمان تحت نفوذ این حاکمیت از آن پیروی می کنند.

۳-         اطاعت و فرمانبرداری از قدرت حاکمیت و قانونی که اجرا می کند.

۴-         و در نهایت محاسبه، قضاوت، پاداش دادن یا مجازات کردن.

پس نمی توان شخصی را پیدا کرد که بگوید مبلغین و مجریان مفاهیم و محتوای چهارگانه ی دین افرادی غیر از علمایان دینی هر آئین و مذهبی نبوده اند. این مساله در دین اسلام با تمام شریعتهائی که داشته و تمام مذاهبی هم که اکنون دارد و در دین سکولاریسم نیز با تمام مذاهبی که داشته و دارد صدق می کند .

در میان مسلمین رشد دهنده و مبلغ این چهار مفهوم اصلی بدون شک علمایان دینی بوده اند که در برابر حکام ظالم و فاسد و دارودسته ی منافقین مصیبتها و آزمایشات طاقت فرسائی را متحمل شده اند . از امام حنفی و احمد بن حنبل و شافعی و مالک بگیر تا تمام بزرگان قرون اخیر ما چون حسن البناء،  سید قطب ، مودودی و….

دین سکولاریسم از کانال دارودسته ی منافقین فعالیتهای مستمری بر ضد مسلمین انجام داده است و این فعالیتها از ضرار سازی در عصر رسول الله صلی الله علیه و سلم تا جریان و حزب و مذهب سازی تا کنون ادامه داشته است . که بزرگانی چون سید قطب رحمه الله در عصر کنونی این جریان مخوف در میان مسلمین را به اسلام آمریکائی و شیعیان نیز از آن تحت عنوان تشیع انگلیسی نام برده اند .

ساحران و علمای سوء و الرویبضه ای که در این بخش فعالیت دارند تمام تلاش آنها بر این است که دین سکولاریسم را در میان مسلمین با ادبیاتی شبه اسلامی رواج بدهند و طرح اندلس کردن و انقلابات مخملی را در سرزمینهای اسلامی به نفع کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی راه بیاندازند .

این درحالی است که هیچ کس درعالم روحانیت، اگرانصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمی تواند خودش را ازنظام اسلامی و مفهوم و محتوای اول دین جدا بگیرد… . این که عالم نمائی بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظم کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. عالم دینی باید از وجود نظامی که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامی است با همه وجود استقبال کند.

تضعیف حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی به بهانه های واهی و عوام فریبانه ی انتقاد کردن و…  به هر کیفیتی حرام  است . در اسلام راههای نقد کردن واضح و روشن است؛ نه اینکه شخص با نام اسلام و در مناطق تحت کنترل کفار و طبق نقشه های آنها برای تبلیغ دین سکولاریسم و برچیدن و براندازی نظامهای اسلامی جنگ روانی راه بیندازد .

بدون شک انتقاد و خود انتقادی یکی از راههای رشد بوده و هست. مگر جامعه ای را می توان یافت که به افراد آن جامعه یا مسئولین اجرائی آن جامعه نتوان انتقاد کرد؟ پس نقد چیزی است و راه اندازی جنگ روانی به نفع دشمنان چیز دیگری .

وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب می شود که انسان این همه محسنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبیند و ملاحظه نکند؟ در علمای دینی هم  مثل سایر صنفها به همین شکل است؛ در حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی هم مثل سایر حکومتهای غیر اسلامی به همین شکل است، بلکه عیوب بزرگ عالمان و رهبران و حکومتهای غیر اسلامی هرگز با عیوب کوچک علماء و رهبران و حکومتهای اسلامی قابل مقایسه نیست .

پس در میان علمایان دینی ما و حکومتهای بدیل اضطراری ما عیوب الی ماشاء الله وجود دارد. دهها اشکال ریز در میان ما و حکومتهای اسلامی ما وجود دارد، اما این ده یا صد تا اشکال موجب می شود ما از علمای دینی یا حکومتهای اسلامی خود که تنها سپر ما در برابر اینهمه کافر درنده و اشغالگر خارجی و مرتدین پلید و خون آشام محلی هستند اعراض کنیم؟ ابدا.  در مقابل این ده یا صد تا اشکال، هزار تا حسن وجود دارد. در کسر و انکسار مصالح و مفاسد است که انسان می تواند خط مستقیم را پیدا کند … . بنابراین  هیچ مسلمان راستینی نمی تواند سکولار باشند یا با افتادن در دام ساحران دینی در مسیر سکولاریسم قرار بگیرد .

  ما نمی توانیم بهانه های پوچ امثال ابومحمد مقدسی در مشرک خواندن و … مردم مسلمان افغانستان و حکومت امارت اسلامی طالبان یا سایر حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی شیعی و سنی را بپذیریم و از آنها به نفع آمریکا و سایر کفار و مرتدین دوری کنیم؛ همچنانکه نمی توانیم به تبلیغ دارودسته ی منافقین و اسلام آمریکائی و تشیع انگلیسی در شبکه های ماهواره و فضای مجازی نیز اهمیتی دهیم .

دشمنان ما از این دو کانال به ما حمله کرده اند و برای هر کانالی هم علما و ادبیات خاص خود را دارند.

حسابی بانکی شێخەکانی تاغوت ـ لە دوورگەی عەرەبی (سعودیە)

حسابی بانکی شێخەکانی تاغوت ـ لە دوورگەی عەرەبی (سعودیە)

⊙عبدالمحسن ناصر العبیكان لەدوو حسابدا خاوەنی زیاتر لە ۲,۳۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە

⊙ موفتی بتەکان عبدالعزیز بن عبدالله بن محمد آل شیخ تەنها لەیەك حسابدا خاوەنی زیاتر لە ۱۶,۴۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە

⊙ گەورەترین موفتی ، عبدالله عبدالعزیز آل شیخ كە پلەی ئەندامی دەستەی خوێندنی پەیمانگەی باڵای دادوەری هەیە لەدوو حسابدا خاوەنی ۴۳,۰۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە

⊙ عبدالله محمد آل شیخ سەرۆکی ئەنجومەنی شورا خاوەنی زیاتر لە ۷۱,۰۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە لە دوو حسابدا

⊙ سعد عبدالله البریك لە دوو حسابدا خاوەنی زیاتر لە ۲۸,۷۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە

⊙ محمد صالح المنجد خاوەنی زیاتر لە ۱۳,۰۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە لە دوو حسابدا

⊙ عبداللطیف آل شیخ تەنها لەیەك حسابدا خاوەنی زیاتر ۱۱,۰۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە

⊙ عادل سالم الكلباني لەدوو حسابدا خاوەنی زیاتر لە ۳۹,۰۰۰,۰۰۰ ڕیاڵ و بلۆکێك زێڕە لە سندوقی ئەمانانات لە یەکێك لەو دوو بانکەدا

⊙ عبدالعزیز فوزان الفوزان تەنها لە یەك حسابدا خاوەنی ۱۷,۸۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە

⊙ راشد الزهراني لەدوو حسابدا خاوەنی زیاتر لە ۱۸,۴۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە

⊙ عوض القرني لەیەك حسابدا خاوەنی زیاتر لە ۵۹,۰۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە

⊙ محمد النجیمي لەدوو حسابدا خاوەنی ۲۲,۰۰۰,۰۰۰ ڕیاڵ و هەندێك زێڕە لە سندوقی تایبەت لە بانکەکە

⊙ صالح عواد المغامسي لە دوو حسابدا خاوەنی زیاتر لە ۴,۰۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە

⊙ محمد عبدالرحمن العریفي لەدوو حسابدا خاوەنی زیاتر لە ۷۳,۰۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە

⊙ عائض القرني لەدوو حسابدا خاوەنی زیاتر لە ۵۸,۰۰۰,۰۰ ڕیاڵە

⊙ صالح بن عبدالعزیز آل شیخ لە دوو حسابدا خاوەنی زیاتر لە ۶۶,۱۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە

⊙ عبدالله المطلق لە دوو حسابدا خاوەنی زیاتر لە ۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە

⊙ سلمان العوده لە دوو حسابدا خاوەنی زیاتر لە ۸,۲۰۰,۰۰۰ ڕیاڵە

⊙ الجیلان لەیەکێك لە بانکەکان بێ ئەوەی ناوەکەی ئاشکرا بکرێت لەبەر پاراستنی کارمەندەکە خاوەنی زیاتر لە ۱۴,۸۸۰,۰۰۰ ڕیاڵە

سندی لو رفته از تاریخ سیاه و ارتدادی ولی امر سلفی های آل سعود و کویت در حمایت از انگلیس بر علیه خلافت اسلامی عثمانی ها

سندی لو رفته از تاریخ سیاه و ارتدادی ولی امر سلفی های آل سعود و کویت در حمایت از انگلیس بر علیه خلافت اسلامی عثمانی ها

ارائه دهنده: عبدالباسط / مدرسه علوم دینی اهل سنت بندر عباس

در سال ۱۹۱۷ ملک عبدالعزیز فرزند سعود به همراه جابر مبارک آل صباح حاکم سرزمین کویت در شهر بصره حضور به هم رساندند تا  به فرماندهان حکومت سکولار انگلیس به دلیل پیروزیشان بر سپاه خلافت اسلامی عثمانیها و تسلط انگلیس بر منطقه تبریک بگویند !!

این بخشی از سابقه و تاریخ ننگین این موجودات خائن و دست نشانده است که تا کنون ادامه یافته است . همین خائنین آل سعود و کویت با پرورش و پرواربندی دین فروشانی در قالب سلفیت مدخلی در حال توجیه و تحمیل خود بر امت اسلامی هستند و شایسته است که مسلمین مواظب شبکه های ماهواره ای تحت کنترل این مفسدین، دین فروشان و ملاهای آرایش کرده مزدور آل سعود باشند ، آل سعودی که خودش مزدور و دست نشانده ی آمریکاست و هم اکنون با مشغول کردن مسلمین به مسلمین و ایجاد جنگهای داخلی و حمایت کفار سکولار و اشغالگر خارجی و حتی مشارکت در جنایات آنها مسلمین اهل سنت را به خاک و خون می کشد .

حکم پيوستن به لشکر کفار ( ناتو ، آمریکا و…) و مرتدین سکولاریست محلی و ماموران راهنمائی و رانندگی

حکم پيوستن به لشکر   کفار ( ناتو ، آمریکا و…)  و مرتدین  سکولاریست محلی  و ماموران راهنمائی و رانندگی

ارائه دهنده : ابوعبدالله جاف جوانرود

حکم کسي که در کشورهاي کافر-از نوع کفر اصلي-وارد ارتش وپليس شود چيست،وآيا عذرهايي را که در حکم کسي که به لشکر طاغوت مرتد ملحق شود ذکر کرده ايد، بر چنين شخصي منطبق مي شود؟

و حکم کسي که در دولتهاي کافر به عنوان پليس راهنمايي ورانندگي کار مي کند،چيست؟

جواب:

الحمدلله رب العالمين…

پيوستن به سپاهيان کفر جايز نيست؛وفرقي نمي کند که کفرش از جهت ارتداد باشد ويا از جهت کفراصلي،حکم هر دو يکسان است.

و با اطمينان تمام مي گوييم که هر کس به ارتشهايشان ،از روي اختيار و به نيت اطاعت از تمام اوامرآنان ازجمله جنگ و مبارزه با اسلام و مسلمين، ملحق شود، اين کار کفراست وچنين شخصي مانند خودشان کافر است.

و همچنين کسي که ابتداء به خاطر اغراض دنيوي به آنها بپيوندد و سپس در مبارزه با اسلام مسلمين از آنان اطاعت کند، در کفر چنين شخصي نيز اطمينان داريم.

چرا که الله تعالي مي فرمايد:{ومن يتولهم منکم فإنه منهم}: هركس از شما با ايشان دوستي ورزد ( و آنان را به سرپرستي بپذيرد ) بيگمان او از زمره ايشان بشمار است .

ونيزمي فرمايد:{ذلک بإنهم استحبوا الحياة الدنيا علي الآخرة وأن الله لا يهدي القئم الکافرين}:‏ اين ( خشم خدا و عذاب بزرگ ) بدان خاطر است كه آنان زندگي دنيا را بر زندگي آخرت ترجيح مي‌دهند و گرامي‌ترش مي‌دارند ، و خداوند گروه كافران را ( به سوي بهشت ) رهنمود نمي‌گرداند . ‏

اين دسته از سربازان که به اختيار خود وارد نيروهاي نظامي کفر مي شوند بايد به کفر تک تک آنها يقين داشت.

و نسبت به ساير سربازان: هنگامي که بخواهيم بر شخص معيني از آنان حکم کنيم بايد احوالات وظروف وانگيزه ها واهدافش را بررسي کرده و شروط وموانع تکفير را در نظر بگيريم.

و اما کار در پليس راهنمايي ورانندگي: اگراطمينان داشت که کارش از وظيفه مواظبت از عبور و مرور تجاوز نخواهد کرد و موجب فعل حرامي نمي شود و سبب ياري کفار عليه مسلمين نخواهد بود، اميد دارم که در اين کار إن شاء الله مشکلي نباشد چرا که شغل پليس راهنمايي ورانندگي موجب حفظ سلامت عموم مردم است.