نصیحتهای برادرانه به پیروان مجاهدین فرقه ی ناجیه در برخورد با حکام مرتد ، جماعتهای منحرف منتسب به اسلام ، عموم مردم و… ( ۱ )
مؤلف: شیخ أبو سعد العاملی
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين رب المستضعفين وقاصم الجبارين والصلاة والسلام على المبعوث رحمة للعالمين، البشير النذير، العطوف الرئوف بأصحابه وأمته .. أما بعد:
خداوند متعال میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْلَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَىاللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِين» آلعمران ۱۵۹
«از پرتو رحمت الهی است كه تو با آنان نرمش نمودی. و اگر درشتخوی و سنگدل بودی از پيرامون تو پراكنده میشدند. پس از آنان درگذر و برايشان طلب آمرزش نما و در كارها با آنان مشورت و رايزنی كن. و هنگامی كه تصميم به انجام كاری گرفتی بر خدا توكّل كن؛ چرا كه خدا توكّلكنندگان را دوست میدارد.»
اصل در جماعتهای جهادی این است که افراد جماعت در همه ی زمینه ها الگو باشند، تا برای خودشان موقعیت پیشرفت در میدان دعوت ایجاد کنند و هدفشان این باشد از شدت رنجها و چپاول اموال و محدودیتهای که امت اسلام ازجانب نظامهای مرتد ظالم میبینند، بکاهند. به خصوص این اواخر که بار عوارض و مالیاتهای بیدلیل، بر دوش مردم سنگینی میکند. و یا مردم را از نظر درآمد محدود میکنند در نتیجه آزادی و فرصت ممکن برای بدست آوردن کار آزاد یا حرفه حلال را از او میگیرند. همچنان که این حکومتهای سکولار و دست نشانده برای فاسد کردن عقیده مسلمانان و جنگ با تمام مظاهر نجابت و کرامت در خانوادههای مسلمان، در تلاش هستند و با دیگر شیوههای ناعادلانه، ملت مسلمان را در هر مکان و زمانی مورد تجاوز قرار میدهند.
اینجاست که لازم میشود از این حکومتها
متمایز شویم و با ملتمان مهربان باشیم و سعی کنیم آنها را نجات دهیم، و فشار
مشکلات را بر آنها کم کنیم و آنها را تشویق نماییم برای عمل به واجباتی که در قبال
دین دارند، به پا خیزند. تا شرایطشان مانند یک واقع اسلامی شود که عدالت و امنیت
درآن گسترش یابد و خلاف این رخ ندهد.
اگر ما نیز بر مردم فشار وارد میکردیم، در آن صورت از
این حکومتهای سکولار بدتر میشدیم و برپایی آن شریعت جهادی که براساس آن، در جهت
اصلاح جامعه حکم میکنیم، در همان مراحل ابتدایی با شکست روبرو میشد.
مثلا اگر سعی کنیم اموال مردم را به زور و به بهانهی صرف در
کار و امور دعوت و جهاد تصرف کنیم، یا با تسلط بر داراییشان آن را برای انقاق در
کارهای خیر خرج کنیم، حتی اگر صاحب این اموال منهج جهادی را تایید نکند، حق نداریم
به زور و اجبار حقوقشان را از آنها بگیریم.
اما اگر صاحبان این اموال از بزرگان دولت، یا کسانی باشند
که در حمایت مالی از حکومت سکولار شریک هستند، و در فاسد کردن کشور نقش دارند، در
این حالت حکم آنها مانند حکم نظام سکولار و مرتد است و باید حکم محارب با خدا و
پیامبرش صلی الله علیه وسلم بر آنها اجرا شود، مخصوصاً زمانی که موانع جهل و تأویل
از آنها ساقط شود. و این وظیفه جماعات جهادی[۱] است که آن افراد را از عواقب
ناشی از موضعگیریها و حمایتهایشان برحذر دارند. پس هنگامی که حمایت آنها همچنان
ادامه داشت مجاهدین نسبت به هدف قرار دادن اموال آن طواغیت معذور هستند، که این
کار را با روشهایی که بتواند اهداف آنان را تحقق دهد، میتوانند انجام دهند، روشهایی
از قبیل سرقت اموالشان، درخواست فدیه و… .
مطلوب این است که در نشر مفاهیم حقیقی و صحیحی از دینمان،
حتی در میان آن مرفههای فاسد، تلاش کنیم. اگر صادقانه و با اخلاص مفاهیم حقیقی
دینمان را که دشمنان در تلاش هستند تا آنها را از مردم مخفی نگه دارند، منتشر
نماییم، این امکان وجود دارد روزی آنها به یارانی برای مجاهدان تبدیل شوند.
مفاهیمی همچون ولاء و براء، انفاق در شرایط سخت و آسان، یاری مجاهدان و دیگر
مفاهیم رها شده .. در این صورت است که مردم با آسودگی خاطر کمکهای مادی و معنویشان
را به مجاهدان تقدیم میکنند و بلکه تلاش خواهندکرد به جماعت آنان بپیوندند و
زمانی که صداقت و مهربانی مجاهدان را نسبت به مردمشان دیدند، به مجاهدان سرزندهای
تبدیل میشوند.
از این رو به برادران مجاهدم و نیز به أنصار و یاری
دهندگان جهاد توصیه مینمایم که نسبت به مردم دلسوز باشند چون آنان مستضعفاند و
نسبت به دین و واجباتشان در برابر پروردگار و امتشان، جاهل هستند و لازم است در
برابر آنان مانند پزشک و معالج رفتار کنید .. آنها را از لحاظ جسمی و روحی و
ایمانی به بالاترین حد ارتقاء دهید تا سربازانی برای حق باشند، این مردم را رها
نکنید تا شکاری برای نظامهای مرتد شوند یا شاید به خاطر سهل انگاری شما به یارانی
برای طواغیت تبدیل شوند.
حریص باشید بر اینکه آزاد کردن مردم از جهل و عدم پیروی
آنها از طواغیت یا گروهای مبتدع، از بزرگترین و والاترین اهدافتان باشد .. پس با
وجود مردان واقعی است که شما قادر به انجام کارهای غیرممکن میشوید و بعد از یاری
خداوند ، جز با سربازان مخلص پیروزی محقق نخواهد شد. و خداوند ذاتی است که شما و
مؤمنان را یاری داده و دلهای شما را متحد میگرداند.
خداوند متعال میفرماید: «هُوَ
الَّذِی أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ* وَأَلَّفَ
بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ
بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»
أنفال ۶۲ و ۶۳
«او همان كسی است كه تو را با ياری خود و
توسّط مؤمنان (مهاجر و انصار) تقويت و پشتيبانی كرد. و (خداوند بود كه) در ميان
آنان الفت ايجاد نمود (و دلهای آنان را به هم نزديك و مهربان كرد، به گونهای كه)
اگر همهی آنچه در زمين است صرف میكردی نمیتوانستی ميان دلهايشان انس و الفت
برقرار سازی. ولی خداوند ميانشان انس و الفت انداخت، چرا كه او عزيز و حكيم است (و
بر هر كاری تواناست، و كارش از روی حكمت انجام میپذيرد).»
همچنین شایسته نیست که قول خداوند متعال را فراموش کنیم،
آنجا که میفرماید: «كَذَلِكَ
كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ» نساء ۹۴
«شما پيش از اين، چنين بوديد (و كفر را گردن نهاده بوديد و
جنگهای شما تنها انگيزهی غارتگری داشت) ولی خداوند بر شما منّت نهاد. (و نعمت
اسلام را نصيبتان كرد)»
آیا ما و شما جزئی از این مردم نیستیم؟! سپس خداوند توبه
ما را پذیرفت و ما را بر آنچه که هستیم هدایت داد و نعمت فهم دین و واقعمان
از سوی خداوند است پس تلاش ما باید در راستای خدمت به این دین و تمام امت اسلام
باشد.
• نحوه رفتار با پیروان جماعتهای مبتدع
جماعتهایی مانند اخوان المسلمین یا جماعتهای صوفیه و
سلفی و… که دمکراسی را وسیلهای برای رسیدن به حکم خداوند متعال میدانند،
بایستی در زمره جماعتهای مبتدع و احزاب سیاسی گمراه قرار داده شوند، چون دین
اسلام و سیاست سکولاریستی را با هم جمع
کردهاند، به این خاطر همکاری با آنها دارای دو حالت مختلف است.
با پیروانشان مانند مسلمانان مخلصی که از جانب رهبران
فاسدشان گمراه شدهاند و نیاز به دعوت جدیدی به سوی توحید و فهم اساس این دین
دارند، رفتار میشود تا از قید جماعتشان آزاد شوند. در میان آنها گروههای
مختلفی وجود دارد که باید با هر کدام از آنها به نحوه خاصی برخورد شود.
در میان آنها کسانی هستند که توانایی شنیدن و تسلیم شدن
در برابر حق و پیروانش را دارند و کسانی نیز هستند که نسبت به رهبرشان تعصب دارند
و جز با چشم و گوش و عقل
سران جماعتشان نمیبینند و نمیشنوند و نمیاندیشند. پس اتلاف وقت با دعوت این
گروه سودی ندارند. دسته دیگر کسانی هستند که برای دستیابی به منافع شخصی خود به
جماعت میپیوندند و با قانون و برنامه جماعت سازگار میشوند، متأسفانه امیدی به
تمایل این گروه به حق وجود ندارد، زیرا اصلاً حق را نمیخواهند و دین برای آنها
مانند پوشش و پلی است برای رسیدن به منافع شخصی و نه چیز دیگر
..
اما آنچه رهبرانشان را که بخصوص در میادین جهاد و در
زمان مقابله با طواغیت، متمایز میکند .. لازم است موضع آنها را در برابر دشمنانمان
بررسی کنیم، چه اشغالگران سکولار خارجی و چه حکومتهای مرتد .. متأسفانه چه در
کشورهایی مانند افغانستان و عراق و صومالی که اشغالگران سکولاریست در آن هستند و
یا مانند فلسطین که صهیونیستها در آنجاهستند و یا در کشورهای عربی خودمان
که از جانب نظامهای مرتد سکولار اشغال شدهاند، موضع این جماعات موضع همکاری و
تأیید است و یا در حال تلاش برای ایجاد صلح و سازش و حرکت در سایه حکم دمکراسی و
تحکیم قوانین کفری هستند، اما موضعشان در برابر مجاهدان، موضع دشمنی و اعلان جنگ
علیه آنهاست.
از این رو چارهای نداریم جز اینکه آنان را در سنگر
دشمنان قرار دهیم، و مجاهدان باید برحسب توانشان و با در نظر گرفتن اولویتها،
طوری که مستحق هستند با آنان رفتار کنند.
گاهی اوقات تنها جهاد بیان برای آشکار کردن گمراهیها و
برملا ساختن منهج فاسدشان، کافی است تا مردم ـ به خصوص پیروانشان ـ از آنها بر
حذر باشند و بعضی مواقع باید جهاد عملی برای متوقف کردن آنها
صورت گیرد و بعضی از سرانشان که برای جنگ علیه مجاهدین تشویق میکنند یا در حکومتهای
مرتد محارب خدا و رسولش صلی الله علیه وسلم عضویتی دارند، باید سر از تنشان جدا
شود.
سخن نهایی با فرمانده مجاهدین این است که این کار باید پس
از در نظر گرفتن بسیاری از عوامل و شرایط، و نیز در نظر گرفتن اولویتهای جهادی در
مکان و وقت مناسب باشد.
پس بیان و روشن کردن راه مجرمین ضرورت و شرط اساسی برای
آغاز عملیات جهادی است، همچنان که رباط یا اعداد وجهاد بدون ایجاد و محقق ساختن
این اعتقاد در درون کسانی که میخواهند جهاد کنند، مفهومی ندارد. براستی این
روشنگری، نیرویی است که به آنان که میخواهند نگهبانی و رباط و یا در راه جهاد فیسبیل
الله اعداد نمایند، قدرت میبخشد.
کما اینکه جهاد فی سبیل الله بدون داشتن سربازانی شهادت
طلب و جان برکف، به منظور ارزانی داشتن در راه الله ، و قبل از آن تقدیم نمودن
اموال و دارایی و خانوادهشان برای یاری و نصرت دین پروردگارشان سبحانه و تعالی،
جهادی بیمعنی و بیمفهوم خواهد بود .. جای تعجب است که چگونه از جهاد و خلافت بحث
میشود، بدون نگرانی اولیه از چگونگی تربیت و جمعآوری آن سربازان و آماده کردن آنها
برای روز موعود؟
این امر محقق نخواهد شد مگر اینکه به سمت مردم برویم و با
آنها درآمیزیم و بر اذیت و آزارشان صبر پیشه کنیم و از خطاهایشان صرف نظر نماییم
و در این راه قربانی دهیم، پس در این هنگام و فقط در این هنگام است که باید با
متانت منتظر یاری خداوند متعال برای پیروزی بر دشمنانمان و یاری دینمان و برپایی
خلافت بر منهاج نبوت باشیم. و قول خداوند متعال را در مورد بهترین بندهی خود
پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فراموش نکنیم که فرمود:
«هُوَ الَّذِی أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ * وَأَلَّفَ
بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ
بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»
أنفال ۶۲ و ۶۳
«او همان كسی است كه تو را با ياری خود و
توسّط مؤمنان (مهاجر و انصار) تقويت و پشتيبانی كرد. و (خداوند بود كه) در ميان
آنان الفت ايجاد نمود (و دلهای آنان را به هم نزديك و مهربان كرد، به گونهای كه)
اگر همهی آنچه در زمين است صرف میكردی نمیتوانستی ميان دلهايشان انس و الفت
برقرار سازی. ولی خداوند ميانشان انس و الفت انداخت، چرا كه او عزيز و حكيم است.»
پس حتما باید أنصار و پایههای گستردهای باشند که دین را
حمل نمایند و در این راه آزمایش شوند، و بر آن صبر کنند تا اینکه خداوند متعال بعد
از مدتی آنان را نصرت و یاری نماید.
[۱] جماعت متشکل از امت واحدی است که از شورای اولی الامر یکی از «۳ابزار» تشکیل می گردد . گروههای متفرق مشمول حکم جماعت نمی شوند بلکه باید طبق حذیث حذیفه رضی الله عنه از تمام این گروههای متفرق اعتزال و کناره گیری کرد. (ارائه دهنده)