اهمیت حکومت اسلامی در شریعت

اهمیت حکومت اسلامی در شریعت  

نویسنده : عبدالله کورد

اهمیت  حکومت اسلامی:

هدف انبیا و رسولان از دعوت توحیدی خود در سراسر تاریخی جز تحقق عبودیت برای الله نبوده است و از اساس هدف خلقت انسان توسط الله متعال یگانه شاهنشاه جهانیان چیزی جز عبادت انسان و اجنه برای ایشان نبوده است.آنجاست که الله می فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ(ذاریات۵۶):ترجمه:من پريها و انسانها را جز براي پرستش خود نيافريده ام.

معناي عبادت يعني اطاعت خدا و ذليلي و فروتني در بارگاه عظمت الهي و قبول مسئوليت آنچه که دين مشخص کرده است.الله مي فرمايد: إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ(یوسف۴۰):یعنی: فرمان جز براي خدا نيست، دستور داده که جز او را نپرستيد . هم چنین الله می فرماید در خصوص این فروتنی و خشیت در عبادت می فرماید: وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ(رعد۲۱)یعنی: از پروردگارشان ميترسند و از بدي حساب، هراس دارند. و نهایت این اعمال عبودیت خالصانه باید باشد(نفی طاغوت و به پا داشت توحید خالصانه) آنجا که الله در نهایت می فرماید: اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ(زمر۲)یعنی: خدا را پرستش کن در حاليکه دين خود را براي او خالص مي – گرداني.انسان بایستی در تحقق لا اله الا الله خالصانه با ایمانش به آن عمل کند و شروط لا الله الا الله را به جا آورد با قلب و زبان و عملش .تفاوت انداختن بین ایمان و کفر در حقیقت این امر صراع آشکاری است بر حق الله بر بندگانش و این  با امر ونهی کردن بر این امر در زمین محقق خواهد شد آنجا که الله می فرماید: وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاء إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (زخرف۸۴)ترجمه:خدا آن كسي است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود، و او حكيم و عليم است.شکی نیست در محقق شدن عبودیت الله و محقق شدن دعوت انبیاء که همان به پا داشت توحید بر زمین و امر کردن مردم به عبادت الله و نهی از پلیدی ها،تمام و حاصل نمی شود مگر با تسلط و سلطه و رهبری بر سیادت مردم و جبری در راستای شرع الله و با تشکیل یک حکومت و دولت اسلامی شریعت گرا.این امر است که سلطه الله متعال را بر مردم محقق می کند.واضح است که با سلوک فردی امر اقامت شریعت محقق نمی شود بلکه در یک دایره جماعت مسلمین صورت بگیرد و برای این جماعت نیز یک امام و رهبر لازم است و این جماعت با سلطه رهبرش می تواند شرع خدا را با یک دولت واحد و متحد اسلامی تحقق بخشد.

ادامه خواندن اهمیت حکومت اسلامی در شریعت

هدف از انجام جهاد چیست ؟

هدف از انجام جهاد چیست  ؟

نویسنده : ا . الکردی  

اهداف جهاد چیست؟؟هدف از انجام جهاد چه می باشد؟؟

سوال کننده:خب شاید برخی این سوال در ذهنشان پیش بیاید که اساسا جهاد چه هدفی در آن است .خب شاید بگویند این همه شما می گویید جهاد جهاد یعنی چه فقط از دین جهاد آموخته اید و به سایر فرایض اسلامی چندان اهمیت نمی دهید.اساسا وقتی شما آنقدر می گویید جهاد ،بایستی هدفهای والایی در راستای آن داشته باشید.به ما بگویید اهداف جهاد چیست؟؟

پاسخ: اساسا طرح این سوال بجاست ولیکن ما فقط از اسلام جهاد را نیاموخته ایم و اساسا ما در پی اجرای احکام شریعت بر زمین می باشیم و در این راه از هیچ تلاش و کوششی باز نمی نشینیم  و با جهاد همانطور که ذکر نمودیم هم غایت مسلمان است و هم وسیله آن .با جهاد است که به اهدافمان می رسیم .اهداف جهاد به طور خلاصه عبارتند از :

هدف اول(۱):هدف از جهاد اعلای کلمه ((الله)) و قرار دادن دین جملگی برای الله و خالصانه برای او و حاکمیت شریعت الله بر زمین است.جنگیدن با کفار و طواغیت در این راستا که یا اسلام بیاورند و به فطرشان بازگردند یا اینکه اگر به اسلام داخل نمی شوند جزیه بدهند یا اینکه هیچ کدام را انجام نمی دهند به منزله اعلام حرب با الله و شریعتش است و تا دفع فتنه کفر و شرک کفار و طواغیت از سرزمین های مسلمین پیکار خواهیم نمود.دلایل از قرآن: ۱- الله می فرماید:{وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوَانَ إِلا عَلَى الظَّالِمِينَ} [البقرة: ۱۹۳]ترجمه: و با آنان پيكار كنيد تا فتنه اي باقي نماند (و نيروئي نداشته باشند كه با آن بتوانند شما را از دينتان برگردانند) و دين (خالصانه) از آن خدا گردد (و مؤمنان جز از خدا نترسند و آزادانه به دستور آئين خويش زيست كنند). پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند (و اسلام را پذيرفتند) تجاوز كردن جز بر ستمكاران (به خويشتن به سبب كفر و شرك، روا) نيست. ۲–{وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ} [الأنفال: ۳۹] . ترجمه:و با آنان پيكار كنيد تا فتنه اي باقي نماند (و نيروئي نداشته باشند كه با آن بتوانند شما را از دينتان برگردانند) و دين خالصانه از آن خدا گردد (و مؤمنان جز از خدا نترسند و آزادانه به دستور آئين خويش زيست كنند). پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند (و اسلام را پذيرفتند، دست از آنان بداريد، چرا كه) خدا مي بيند چيزهائي را كه مي كنند (و كيفرشان مي دهد).۳- {قَاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلا بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ} [التوبة: ۲۹] ترجمه:با كساني از اهل كتاب كه نه به خدا، و نه به روز جزا (چنان كه شايد و بايد) ايمان دارند، و نه چيزي را كه خدا (در قرآن) و فرستاده اش (در سنّت خود) تحريم كرده اند حرام مي دانند، و نه آئين حق را مي پذيرند، پيكار و كارزار كنيد تا زماني كه (اسلام را گردن مي نهند، و يا اين كه) خاضعانه به اندازه توانائي، جزيه را مي پردازند.

ادامه خواندن هدف از انجام جهاد چیست ؟

مصلحت در جهاد است یا ترک آن ؟

مصلحت در جهاد است یا ترک آن ؟

نویسنده :ا. الکردی  

آیا مصلحت در جهاد است یا در ترک آن؟؟؟

مرجئه های عصر که همان تفکر سلفی های سکولار پارلمانی آل سعود ملقب به فرقه مدخلیه یا فرقه جامیه هستند اساسا منکر هر نوع جهادی در این عصر می باشند و اساسا می گویند که خروج  بر حاکم تحت هر شرایطی بر مسلمین حرام است و در جهاد امروزی چیزی جز فتنه و مفسده وجود ندارد .چرا که مسلمین قدرتی ندارند  و این موجب خونریزی می گردد. ما در جواب این عده ی ضاله می گوییم قدرت نزد شما چه معنی دارد؟؟آیا قدرت را مانند منافقینی که در جهاد فرار می نمودند به بهانه ی اینکه که تعداد مسلمین کم است و نیزه و شمشیر دشمن برنده تر است می دانید؟؟یا قدرت را ایمان می دانید و

{وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا}یعنی همین بس است که پروردگارت یاور و راهنما باشد. یا قدرت را الیس الله بکاف عبده (آیا خدا برای بنده اش کافی نیست) می دانید؟؟اگر مسلمان با نیت قلبی پاک و فقط و فقط در راه رضای الله شمشیرها و اسلحه های با کیفیت بالا  هم برندارد باز اگر در راه الله گام بردارد خدا قدرتی بیشمار بدو می دهد. الله می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفاً مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ(انفال ۶۵) ترجمه:اي پيغمبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن براي اعلاء فرمان خدا) برانگيز. هرگاه بيست نفر شكيبا (و ورزيده و قويّ الايمان) از شما باشند بر دويست نفر غلبه مي كنند، و اگر از شما صد نفر باشند بر هزار نفر از كافران غلبه مي كنند، به خاطر اين كه كافران گروهي هستند كه نمي فهمند (براي چه چيزي و چه كسي مي جنگند، و اگر كشته شدند سرنوشت خانواده و سرانجام خودشان چه خواهد بود، و لذا اين تاريكي راه و ناآگاهي از هدف و ندانستن نتيجه دنيوي و اخروي مبارزه، تاب و تواني براي آنان باقي نمي گذارد).الله هم چنین می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(انفال ۶۴)ترجمه: اي پيغمبر! خدا براي تو و براي مؤمناني كه از تو پيروي كرده اند كافي و بسنده است (و ضامن و مراقب همگي شما است).و ابدا تعداد زیادتر دشمن به معنی قدرت بیشتر آنان نیست.الله در این باره می فرماید: كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ(بقره۲۴۹)ترجمه: گفتند: چه بسيارند گروههاي اندكي كه به فرمان خدا (توفيق نصيبشان شده است و) بر گروههاي فراواني چيره شده اند. و خداوند با بردباران (و در صف استقامت كنندگان) است.صحابه زمانی که با لشکر ایران مجوسی در زمان ساسانیان روبرو گشتند سلاحهایشان مورد تمسخر ایرانیان مجوسی آن زمان واقع گشت.این مطلب در تاریخ طبری به صورت مبسوط ذکر گردیده است اما مسلمين با همان سلاحهای ناکارآمد بر لشکر مجهز کفار پیروز گشتند.در جنگها رسول الله تعداد سپاهیانش غالبا خیلی از نظر تعداد کم بوده است اما غالبا پیروزی با ایشان و اصحابش بوده است.در غزوه موته سپاه اسلام ۳هزار نفر بود و سپاه کفر رومیان ۱۰۰هزار نفر .در جنگ احزاب هم همینطور و…پس قدرت به تعداد و اسلحه نیست بلکه قدرت به ایمان و جهاد در راه الله است  و در هر صورت اگر کسی در راه الله به هر شیوه ای جهاد کند چه بر دشمن غلبه پیدا کند چه شهید گردد در هر دو حالت پیروزی از آن مسلمان مجاهد است چون هم شهید شدن و هم نجاح در نبردها پیروزی اند.در این مورد در ادامه در قسمتهای دیگر شرح خواهیم داد و این چند خط فقط تلنگری بود برای خواننده محترم.

به پاسخ اصل سوال می پردازیم که ایا مصلحت امروزه در ترک جهاد است یا در انجام جهاد؟؟

ادامه خواندن مصلحت در جهاد است یا ترک آن ؟

جهاد هدف است یا وسیله ؟

جهاد هدف است یا وسیله ؟

نویسنده : ا .الکردی  

آیا جهاد هدف و غایت است یا وسیله؟؟

در این مورد از امام شیخ ابوسفیان ترکی بن مبارک البنعلی حفظه الله از اعضای هیات شرعی دولت خلافت اسلامی، سوالی با این سیاق پرسیده شد(القندیل فی رد الاباطیل ص۴) و ما نیز در پاسخ با تعلیقات و اضافات بیشتر آن را ارایه خواهیم داد. ان شاء الله.

برخی در پاسخ می گویند: جهاد وسیله ای است بر حکم به شریعت،پس جهاد وسیله ای است برای رسیدن به اهداف دین و اینکه برای ما رسیدن به غایت دین و تحکیم شریعت را ممکن می کند.

ما در جواب کسانی که این ایده را دارند در جواب می گوییم:اولا این سوال که سوال کننده آن را پرسیده مستندی از شرع برای آن وجود ندارد و از اساس باطل طرح گردیده است. ثانیا.جهاد در یک وقت واحد و همزمان هم غایت است و هم وسیله.

ادامه خواندن جهاد هدف است یا وسیله ؟

انواع جهاد ، فرض عین و فرض کفایه

انواع جهاد ، فرض عین و فرض کفایه

نویسنده : ا . الکردی

آیا جهاد فرض کفایه است یا فرض عین؟؟ وآیا جهاد امروزی فرض عین است یا کفایه؟؟

جهاد در راه الله دو حالت دارد:

۱-هجوم به دشمن در سرزمینشان و آغاز کننده قتال مسلمین باشند (براي نشان قدرت اسلام به کفار محارب با الله.یا برای افزایش خاک اسلام و تبدیل سرزمینهای کفار به دارلاسلام و تطبیق احکام و شریعت و دعوت مردم به اسلام و رساندن ندای حق به کفار در دارالکفرشان) یا به اصطلاح به آن طلب العدو و یا جهاد هجومی هم گویند

 2-دفاع در برابر دشمن از سرزمین های اسلامی.

حالت اول: در این حالت جهاد و قتال فی سبیل الله فرض کفایه است: به این معنی است که اگر عده ای از مسلمین به پا خیزند جهاد و قتال از باقی مردم سقط خواهد شد.در مورد مقدار کفایه علمای اسلام فرموده اند: ومقدار الكفاية: أن ينهض للجهاد قوم يكفون في قتالهم، إما أن يكونوا جندالهم دواوين من أجل ذلك، أو قد أعدوا أنفسهم تبرعا. انظر: المغنى (۱۳/۸) والحاوي الكبير (۱۴/۱۱۳)یعنی مقدار کفایه بدین معنی است که اگر عده ای از قوم و مردم به پا خیزند قتالشان کفایت می کند. و این قول در مورد این حالت از جهاد و قتال که فرض است قول عامه اهل علم اسلام است.در مورد اقوال علمایی که بر این ایده هستند به این آدرس های دقیق رجوع نمایید: المبسوط سرخسی (۱۰/۳) وفتح القدير ابن الهمام (۵/۱۹۱) والذخيرة ابوالعباس قرافی(۳/۳۸۵) وبداية المجتهد (۱/۳۸۴) والحاوي الكبير (۱۴/۱۱۱) وتكملة المجموع (۲۱/۱۱۰) والمغني ابن قدامه مقدسی (۱۳/۶) ومعونة أولى النهى (۳/۵۸۲) والمحلى بالآثار لابن حزم (۵/۳۴۰).اما بعضي از اجماعی که بر آن شده است را نقل می نماییم. فخر الدين زيلعي حنفي (متوفى: ۷۴۳ هـ) مي فرمايد: الْجِهَادُ فَرْضُ كِفَايَةٍ ابْتِدَاءً یعْنِي يَجِبُ عَلَيْنَا أَنْ نَبْدَأَهُمْ بِالْقِتَالِ… وَعَلَيْهِ إجْمَاعُ الْأُمَّةِ وَكَوْنُهُ فَرْضًا عَلَى الْكِفَايَةِ… وَإِنَّمَا شُرِعَ لِإِعْلَاءِ كَلِمَةِ اللَّهِ تَعَالَى وَإِعْزَازِ دِينِهِ وَدَفْعِ الْفَسَادِ عَنْ الْعِبَادِ فَإِذَا حَصَلَ مِنْ الْبَعْضِ سَقَطَ عَنْ الْبَاقِينَ(تبيين الحقائق شرح كنز الدقائق۳/۲۴۱- الناشر: المطبعة الكبرى الأميرية – بولاق، القاهرة-الطبعة: الأولى، ۱۳۱۳ هـ)یعنی:جهاد فرض  کفایه است یعنی واجب است بر ما که آغاز کنیم به جنگیدن…بر آن اجماع امت است و مقامش فرض است بر کفایه(انجام آن توسط عده ای باعث سقط از بقیه می شود)…قطعا تشریع شده است برای اعلای کلمه الله بلند مرتبه و عزت و سربلندی دین و دفع فساد از بندگان خداست پس اگر حاصل شد برای عده ای و عده ای بدان رسیدند و حصول یافتند از بقیه مردم سقوط پیدا می کند.امام قرطبی رحمه الله می فرماید: والذي استمر عليه الإجماع أن الجهاد على كل أمة محمد – صلى الله عليه وسلم – فرض كفاية(الجامع لأحكام القرآن للقرطبي (۳/۳۹) ورحمة الأمة في اختلاف الأئمة ص (۵۲۷).یعنی: اینکه برآن اجماع ادامه دارد اینکه جهاد بر همه امت محمد صلی الله (در این حالت) فرض کفایه است.ادله بر آن دو وجه است: ۱-مرحله سوم در تشریع مراحل جهاد را که سابقا ذکر نمودیم به آن ادله رجوع نمایید که به قدر کافی در مورد جهاد طلب سخن راندیم و این مرحله از جهاد فرض کفایه است. ۲-ادله بر اینکه جهاد طلب و آغاز قتال از سوی مسلمانان فرض کفایه است از قرآن وسنت و قیاس .اول از قرآن: قال تعالي: {لاَّ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُوْلِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً{۹۵} دَرَجَاتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللّهُ غَفُوراً رَّحِيماً} {۹۶} النساء: ۹۵ – ۹۶

ترجمه: الله مي فرمايد: برابر نيستند نشستگان غير معذور از مسلمانان و جهاد کنندگان در راه خدا با مال و جان خويش و خداوند فضيلت داده مجاهدان با مال و جان را بر نشستگان در مرتبه، و خداوند هر يکي را وعدهء نيک داده و مزد افزون داده خداوند مجاهدان بر نشستگان مزدي بزرگ مرتبه هايي از جانبش و آمرزش و بخشايش و خداوند آمرزندهء مهربان است. نساء: ۹۵ – ۹۶

ادامه خواندن انواع جهاد ، فرض عین و فرض کفایه

مجاهد کیست؟؟

  مجاهد کیست؟؟

نویسنده : ا . الکردی

مجاهد کیست؟؟

اسامي كه بر مجاهد فی سبیل الله اطلاق می گردد:

۱-غازی: در کتاب المعجم الوسیط در تعریف آن آمده است که : غزا العدو غزوا وغزوانا: سار إلى قتالهم وانتهابهم في ديارهم فهو غاز(المعجم الوسيط (۲/۶۵۲) والمصباح المنير مادة (غزا) ص ۴۴۷).یعنی: رفتن به جنگشان (مراد جنگ با کفار) و به زور گرفتن چیزهای چپاول شده در دریارشان پس آن شخص غاز (جهادگران) می باشد. خداوند می فرماید: أَوْ كَانُواْ غُزًّى(آل عمران ۱۵۶)یعنی: یا به جنگ مي پرداختند.قرطبی در تفسیر این آیه می فرماید: يعني غزاة وواحدهم غاز(الجامع لأحكام القرآن للقرطبي (۴/۲۳۹)).یعنی غزات و یکی از آنان غاز (جهادگر) می باشد.و رسول الله در حدیثی متفق علیه می فرماید: عَنْ زَيْدِ بْنِ خَالِدٍ – رضي الله عنه – : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ – صلى الله عليه وسلم – قَالَ: «مَنْ جَهَّزَ غَازِيًا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَقَدْ غَزَا، وَمَنْ خَلَفَ غَازِيًا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِخَيْرٍ فَقَدْ غَزَا». (البخاري مع الفتح كتاب الجهاد والسير، باب فضل من جهز غازيا في سبيل الله، ح رقم (۲۸۴۳) ومسلم بشرح النووي كتاب الإمارة، باب فضل إعانة الغازي، ح رقم ۱۳۵ (۱۸۹۵)).ترجمه: زيد بن خالد – رضي الله عنه – روايت مي كند كه رسول الله – صلى الله عليه وسلم – فرمود: «هركس كه مجاهدي را در راه خدا، مجهز كند (ساز و برگ نظامي اش را فراهم سازد) همانا جهاد كرده است. و هر كس كه خانوادة مجاهدي را بنحو شايسته، سرپرستي نمايد، او نيز جهاد كرده است».

۲-جندی: در کتاب لسان العرب آمده است که : الجند: الأعوان والأنصار، والجند العسكر ويجمع على أجناد(لسان العرب لابن منظور (۳/۱۳۲) مادة (جند)).یعنی: سرباز:دوستان و یاوران ،سرباز نظامی و جمع می شود بر اجناد (سربازان) یعنی جمع جند،اجناد می شود.در قرآن آمده است که: {إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا} [الأحزاب: ۹] .ترجمه: بدان گاه كه لشكرها به سراغ شما آمدند ولي ما تندباد را بر آنان گماشتيم و لشكرهائي  را به سويشان روانه كرديم كه شما آنان را نمي ديديد.

۳-مقاتل:در کتاب لسان العرب در تعریف آن آمده است که : من قتله يقتله قتلا، إذا أماته، والمقاتلة الذين يلون القتال(لسان العرب لابن منظور (۱۱/۵۴۷-۵۴۹) مادة (قتل) .)الله می فرماید: {يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ} [التوبة: ۱۱۱] .یعنی:  (آنان بايد) در راه خدا بجنگند و بكشند و كشته شوند.

ادامه خواندن مجاهد کیست؟؟

جهاد چیست؟؟

جهاد چیست؟؟

نویسنده : ا. الکردی

در مورد جهاد و معانی و مفاهیم و شروط آن کتب و مقا لات زیادی نگاشته شده است و ما سعی می کنیم چکیده ای ازتعاریف و مفاهیم و شروط جهاد را بیان داریم.جهاد را در لغت و در اصطلاح عام و خاص شرعی، ابتدا بررسی می نماییم.ذکر یک نکته لازم است که اینجا عرض کنیم.از تمام شیوخ و علمایی که نقل می شود در این نوشته ها به معنی آن نیست که تمام فتاوی و سخنان و رفتارهای آنان را شرعی می دانیم.بلکه مومن آن است که سخن های موافق قرآن و سنت را بعد از سنجش با قرآن و احادیث بپذیرد و سخنان خلاف شرعی که از علما صادر شده و با دو مصدر وحیانی در تضادند رد بنماید و این را هر مسلمانی می داند که هیچ کس جز رسول الله معصوم نبوده اند و از افرادی غیر ایشان صد درصد سر زدن خطا عادی است چرا که غیر رسول الله)ان هم در مورد معصومیت ایشان و مراتبش اختلافاتی است.

عده ای می گویند فقط در ارسال و ابلاغ وحی معصوم بوده و عده ای هم می گویند در همه حالات.که این بحث جدایی می طلبد و مربوط به سخن کنونی ما نیست(معصومیت و مصونیت از خطایی وجود ندارد.علما هم مراتب و درجات دارند و این درجه را بنا به علمی که در عمل به رشته اجرا در آورده باشند معین می نمایند)عالم باید با عملش سنجیده شود نه فقط با سخن بی عملش(.که در هر صورت خلاصه سخن این است که ما سخن حق را از هر کس ی شنوا هستیم و سخن باطل و فتاوی خلاف شرع را که موافق قرآن وسنت نباشد به دیوار می کوبیم آن هم با ادله قوی تر.اما سخن را کوتاه می کنیم و به اصل مبحث می پردازیم:

ادامه خواندن جهاد چیست؟؟

جهاد و مجاهد از قرآن و سنت و بیان برخی فضایل مرتبط با آن

جهاد و مجاهد از قرآن و سنت و بیان برخی فضایل مرتبط با آن

نویسنده : ا . الکردی

مقدمه:

به نام الله که خالق زمین و آسمان است و اوست که بر احوال و نیات بشر و بندگانش آگاه است.در عصری زندگی می کنیم که با افزایش ارتباطات و برخورد افکار و اندیشه های گوناگون به راستی که شناخت حق و باطل بسیار دشوار گردیده است. از یک سو دشمنان قسم خورده ی اسلام بر اهل سنت و جماعت هجمه وارد می کنند و از سوی دیگر دشمنان درونی اسلام بر اهل سنت و جماعت هجوم می برند. دشمنان قسم خورده ی اسلام که همان سکولارهای مرتد در وهله اول می باشند و دشمنان اهل کتاب مانند یهود و صلیبی های مسیحی و یا ( دین فروشانی )  که در لباس پرورش قومیت بنام دین نان می خورند.

دشمنان درونی اسلام چند بخش هستند همانند غلاه شیعه ( علی اللهی ها ، نصیری ها و… ) ،غلاه اهل سنت ( خوارج، قادیانیت ، دراویش و… ) و سلفی های سکولار آل سعود ( امروزه با نام مدخلی ها یا فرقه جامیه شناخته می شوند ) و اخوان المفلسین و…. . کسانی که در لباس اسلامی هستند خود چندین دسته می باشند که از چند حالت خارج نیست:

  • یا اینکه جاهل بر علم شرعی و اسلامی هستند و بدون هیچ دلیلی اظهار رای می کنند،
  • یا اینکه اهل بدعت هستند و در لفافه ی سنت افکار مسموم خود را به خورد مردم می دهند ،
  • یا اینکه مسلمان زاده هستند و هیچ غیرتی بر دینی که خدای متعال آن را بهترین دین برای بشریت می داند ندارند و اساسا به ظاهر و از روی ترس و اجبار و مصلحت شخصی می گویند مسلمانیم اما در واقع هیچ بویی از اسلام نبرده اند و روی به سوی عقاید سکولاریستی و ناسیونالسیم افراطی آورده اند و یا اینکه منافقینی هستند که در لباس اسلام بر اسلام ضربه می زنند و دسته هایی از این قبیل.

جهاد و مجاهد از قرآن و سنت و بیان برخی فضایل مرتبط با آن:

فضیلت جهاد را در دو بخش بیان می کنیم:قرآن و سنت.

-قرآن:

۱-خداوند در سوره ی توبه می فرماید: قال الله تعالي: { وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَآفَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَآفَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ} التوبة: ۳۶

ترجمه: خداوند مي فرمايد: و جنگ کنيد با همهء مشرکان چنانکه ايشان مي جنگند با همهء شما. توبه: ۳۶

ادامه خواندن جهاد و مجاهد از قرآن و سنت و بیان برخی فضایل مرتبط با آن

ورود اسلام به ایران چگونه بود؟ پاسخی به اسلام ستیزان سکولار (۲)

ورود اسلام به ایران چگونه بود؟ پاسخی به اسلام ستیزان سکولار (۲)

به قلم: عبدالله ایرانی

۲-همکاری ایرانیان با سپاه اسلام برای براندازی نظام ستمکاری ساسانیان و عدم رغبت ایرانیان به دفاع از نظام ساسانی:

تاریخ نشان داده که ایرانیان اصلا رغبتی برای دفاع از حکومت ستمگر ساسانی نداشتند و حتی در بسیاری از موارد خود با ارتش اسلام همكاري ميكردند تا هرچه زودتر این نظام فاسد را به زباله دان تاریخ بفرستند چنانکه در فتح شوش گروهی از دهقانان ایرانی برای ارتش اسلام در کنار فرات پل ساختند تا مسلمانان از روی آن رد شوند و اینگونه شوش فتح گردید. آقای زرین کوب نیز در کتاب دو قرن سکوت ص ۸۲ به این واقعه اشاره میکند.و در همان صفحه باز هم مینویسد:در ولایاتی مانند ری و قومس و اصفهان و جرجان و طبرستان مردم جزیه را می پذیرفتند اما به جنگ آهنگ نداشتند و سببش آن بود که از بس دولت ساسانیان دچار بیدادی و پریشانی بود کس به دفاع از آن علاقه ای و رغبتی نداشت.

آقای زرین کوب همچنین نوشته اند که در تمام شهر اصفهان نظام ساسانی فقط ۳۰ نفر طرفدار داشت.ایشان مینویسد:مرزبان اصفهان،فاذوسبان، چون دید که مردم را به جنگ عرب رغبت نیست و او را تنها میگذارند، اصفهان را بگذاشت و با سی تن از تیراندازان خویش راه کرمان پیش گرفت تا به یزدگرد بپیوندد.

بله این خود ایرانیان بودند که اسلام را به ایران آوردند و در واقع اسلام را با آغوش باز پذیرفتند.

۳-اگر ایرانیان رغبتی به مسلمان شدن نداشتند چگونه این همه فقها و محدثان و عالمان اسلامی از میان ملت ایران وجود دارند(جالب اینجاست که این کتابها با زبان عربی نوشته شده است و این نشان میدهد که ایرانیان با اعراب مشکلی نداشتند)؟ در میان عربها هنوز هم مشهور است که میگویند”آن چنان که ایرانیان برای گسترش اسلام کوشیدند خود عربها نکوشیدند”

مهم ترین کتاب های حدیثی اهل سنت و شیعه توسط ایرانیان آن زمان نوشته شده است.

ادامه خواندن ورود اسلام به ایران چگونه بود؟ پاسخی به اسلام ستیزان سکولار (۲)

ورود اسلام به ایران چگونه بود؟ پاسخی به اسلام ستیزان سکولار (۱)

ورود اسلام به ایران چگونه بود؟ پاسخی به اسلام ستیزان سکولار (۱)

به قلم: عبدالله ایرانی

بررسی علل جنگهای بین سپاه اسلام و سپاه ساسانیان بر اساس کتابها و مستندات تاریخی و علل اسلام آوردن ایرانیان :

این مقاله تقدیم به کسانیکه بدنبال حقیقت اند و براحتی تحت تاثیر تبلیغات پوچ قرار نمیگیرند.

زمینه های کدورت میان دولت ساسانی و مسلمانان :

۱-ظلم و ستم شاهان ساسانی به اعراب قبل از آمدن اسلام:

 شاهان ساسانی مردمان عرب را برده ی خود میدانستند از این رو هربار که به عربها حمله میکردند زنانشان را برای شهوات خود نگه میداشتند و مردانشان را به اسارت میگرفتند و بعد آنها را میکشتند از جمله شاهان ساسانی که این کارها را با عربها انجام میداد شاپور ذوالاکتاف بود و دلیل این سخن را در یک پست قبلا گذاشتیم و علاقمندان میتوانند به کتاب فارسنامه ی ابن بلخی مراجعه کنند و این ماجراهای وحشتناک شاپور را مطالعه کنند.همین مسائل یک نوع کینه و کدورت را بین عربها و ساسانیان بوجود آورده بود.

۲-بی ادبی کردن خسرو پرویز به پیغمبر و تلاش او برای از بین بردن پیغمبر اسلام و اعلان جنگ به دولت اسلامی:

جنگ میان اسلام و ساسانیان از آن زمان آغاز شد که خسروپرویز شاه متکبر ساسانیان دعوت پیغمبر صلی الله علیه و سلم را برای پذیرفتن اسلام نپذیرفت و با پاره کردن نامه ی پیغمبر صلی الله علیه و سلم به دولت اسلام اعلان جنگ داد.این نامه را صحابه ای به اسم عبدالله بن حذافة السهمى رضی الله عنه بسوی خسرو پرویز برد و نامه ای که در آن صرفا دعوت به اسلام بود و هیچ سخنی از جنگ و درگیری در آن نبود  و بسیار هوشمندانه و مودبانه  نوشته شده بود خسرو پرویز در کمال بیشرمی در مقابل چشمان عبدالله بن حذافه سفیر اسلام پاره کرد( فلما قرأه مزقه -و در بعضی جاها شقه آمده-، فلما بلغ رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: ” مزق ملكه “) یعنی پس هنگامیکه آن را (نامه پیغمبر را) خواند آن را پاره کرد.هنگامیکه خبر به رسول الله صلی الله علیه و سلم رسید فرمود”حکومتش را از بین برده است (نه نامه را)” و گفت  محمد این را برای من نوشته در حالیکه او برده ی من است(يكتب إليّ بهذا وهو عبدي) و در بعضی کتابها آمده که گفت:( عبد حقير من رعيتي يكتب اسمه قبلي) یعنی بنده ی حقیری از رعیت من اسمش را قبل از اسم من نوشته..داستان پاره کردن نامه پیغمبر صلی الله علیه و سلم مسئله بسیار مشهوریست اما چنانکه قول داده ایم هر مطلبی ارائه کنیم فقط با دلیل و مدرک میگوییم.[۱]

پس از اینکه خسرو پرویز نامه را پاره کرد به نماینده خودش در یمن به اسم باذان نامه نوشت –در آن زمان یمن زیر مستعمره ی ساسانیان بود و عده ی زیادی از ایرانیان در آنجا می زیستند- و از او خواست که پیغمبر را دستگیر کند و به سوی او بفرستد تا به گمان خودش جواب محمد را بدهد.هنگامیکه فرستادگان باذان به حضور پیامبر صلی الله علیه و سلم رسیدند و از پیغمبر اکرم خواستند تا همراه با ایشان پیش خسرو پرویز برود و به پیامبر گفتند:پروردگارمان خسرو پرویز امر کرده که با ما بیایی.پیغمبر فرمود اینک بروید و فردا بیایید و پروردگار من امشب پروردگارتان را خواهد کشت(إن ربي قد قتل ربك الليلة)[۲]

ادامه خواندن ورود اسلام به ایران چگونه بود؟ پاسخی به اسلام ستیزان سکولار (۱)