دوله رسماً مرگ ابوبکر بغدادی و ابوحسن المهاجر را اعلام و جانشین
آنها را معرفی کرد
دوله
در پیامی تحت عنوان :
ومَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا
(الفتح ۱۰) و هر
کس به پیمانی که با الله بسته، وفا نماید، الله پاداش بزرگی به او خواهد داد.
به صورت رسمی خبر کشته شدن ابوبکر البغدادی و سخنگوی رسمی خود ابوالحسن المهاجر را اعلام نموده و ابوابراهیم الهاشمی را به عنوان رهبر جدید و أبي حمزة القرشيّ را به عنوان سخنگوی جدید معرفی نمود.
این دو فرمانده ی مسلمان توسط کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا(قریش
زمان) و مزدوران سکولار و مرتد محلی کشته اند. از الله تعالی خواستاریم آنها را
طبق نیاتشان مورد محاسبه قرار دهد و پیروان آنها را از اشتباهات خاص سلفیت نوع سوم
نجدیت نجات داده و به مسیر صحیح اهل سنت و سلف صالح این امت و وحدت فراگیر اسلامی برگرداند،
تا بار دیگر با دوری از عذاب و شرک تفرق و جنگهای داخلی و سستی و ذلیلی مسلمین
بتوانند به عزت از دست رفته ی خود بازگردند.
ما ضمن حمایت از تمام مسلمین – با تمام فرق و مذاهب اسلامی که دارند- در
برابر کفار اصلی و مرتدین سکولار محلی، آشکارا از تمام اشتباهات و اجتهادات غلط و
جنگهای داخلی آنها اعلام برائت می نمائیم، همچنانکه رسول الله صلی الله علیه وسلم
از عمل اسامه بن زید و خالد بن ولید رضی الله عنهما اعلام برائت و بیزاری نمود.
آنچه برای تمام مجاهدین و مبارزین آگاه
و حتی تحلیلگران غیر مسلمان مسائل منطقه واضح و روشن است اینکه هم اکنون در میان
تشیع دو جریان عمده ی تشیع وجود دارد :
یکی جریان اصولگرایان
به رهبری آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای که در نظام جمهوری اسلامی ایران خود
را به نمایش گذاشته است
دیگری جریان اخباریون
متمایل به غلاة شیعه که در قرمطی ها و صفوی ها و قزل باشها و چگین ها و… خود را
نشان داده و هم اکنون کسانی چون صادق شیرازی و شیطان یاری و دانشگند و یاسر الخبیث
و… آن را نمایندگی می کنند.
این جریان دوم خود را دشمن سرسخت و خونین شیعیان اصولگرا و اهل سنت می
داند و زمانی که صدام حسین سقوط کرد برای مدتی توانست با پشتیبانی آمریکا و انگلیس
قدرتی به هم رسانده و مرتکب جنیاتی شود که زبان از گفتن آنها عاجز است . در این
دوره ی یکی دو ساله هزاران عالم و خطیب و امام مسجد و پیرو وجوان تنها به جرم اهل
سنت بودن قتل عام شدند و هزاران نفر تنها به جرم داشتن اسامی چون ابوبکر و عمر و
عایشه و عثمان و … سوزانده شده و زنده به گور شدند و صدها مسجد اهل سنت تبدیل به
حسینیه و… گردید و به ناموس هزاران زن و دختر اهل سنت تجاوز کردند . تقریبا
جهنمی در روی زمین برای اهل سنت در پناه انگلیس و آمریکا تولید کردند .
این جنایات تا کی ادامه داشت؟ تا زمانی که شیعیان اصولگرای طرفدار
ایران توانستند قدرتی به هم رسانده و این شیعیان غالی و مزدور را با اسامی چون
شیعیان انگلیسی به حاشیه راندند و تقریبا کنترل جامعه افتاد دست شیعیان اصولگرای
طرفدار ایران. از این به بعد ما هرگز شاهد آن کشتارها و تخریب مساجد و … نبوده
ایم . این واقعیتی است که هم اکنون نیز ما شاهد آن هستیم. این وضع با آنکه برای
جمهوری اسلامی ایران خوب بوده اما بیشترین خیر و ثمرات آن به اهل سنت عراق رسیده
است. این به مذاق شیعیان انگلیسی و اربابان آنها خوش نمی آید، به همین دلیل قصد
تکرار همان جنایات و تکرار همان سناریوها را دارند، اما با ادبیاتی دیگر، مثل مطرح
کردن مسائل اقتصادی و اجتماعی و …
در این میان در کنار وفادارن ، پیدا شدن کسانی که به علی بن ابی طالب رضی الله عنه و به حسن و حسین و زید بن علی و سایر ائمه و رهبران شیعه خیانت کنند امر عجیبی نیست، اینها همیشه در طول تاریخ بوده اند؛ آنچه برای اهل تحقیق سوال ایجاد کرده حمایت گروههای منتسب به اهل سنت مزدور ترکیه (ناتو) در سوریه و یا شبکه های ماهواره ای مزدور آل سعود است که به نحوی خود را آشکارا در جبهه ی این غلاة اخباری شیعه قرار داده اند!! چرا؟ چون ارباب همه ی اینها یکی است: انگلیس(ناتو) و آمریکا.
واضح و آشکار است که در طول تاریخ، قدرت گیری این غلاة اخباری هرگز در مصلحت اهل سنت نبوده و نیست، بلکه علاوه بر آن جرقه ای است جهت فوران آتشفشانی وحشتناک بر علیه اهل سنت که در آن گروهها و سگهای هار بار دیگر به جان اهل سنت خواهند افتاد و بار دیگر باید شاهد جنگهای خونین فرقه ای و مذهبی در این بخش از جهان اسلام باشیم .
مختصری از جریان بیداری اسلامی نوین و سه موج بزرگ اسلامخواهی
به قلم: ابوعبدالله موکریانی
بیداری اسلامی جدیدی که در میان اهل سنت با
فعالیتهای بزرگانی چون حسن البناء و سید قطب و مودودی و… و در میان تشیع با
فعالیتهای کسانی چون نواب صفوی و آیت الله خمینی و مطهری و شریعتی و خامنه ای و…
شکل گرفته و به انقلابات و حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی[۱]
بزرگ و کوچکی چون جمهوری اسلامی ایران و امارت اسلامی افغانستان و … منتهی شده
است توانسته است سه موج بزرگ
اسلامخواهی را تولید کند:
موج اول زمانی بود که جریان مبارک اخوان المسلمین
به رهبری حسن البناء و فعالیتهای سید قطب و نواب صفوی و آیت الله کاشانی و آیت
الله خمینی شکل گرفت که سید قطب در این زمینه می گوید:
” در
میان تمام این دشمنیها و تجاوزها، فریادی مشترک از گوشه و کنار جهان اسلام
برخاسته است که خواستار اتحاد مسلمانان و ایجاد حکومت واحد اسلامی است… این بیداری
است… هدایت است… نور است… وجدان تمامی امت است که بیدار میشود و راه میگشاید
و نور میافشاند. این دعوت دیگر یک دعوت و خواسته فردی نیست. دعوت یک هیأت هم نیست.
سروش آسمانی است که بار دیگر به زمین میآید. این همان بارقههای امیدی است که علیرغم
ابرها و تیرگی در افقها هویدا شده است.(سید قطب ـ قاهره، ذیحجه ۱۳۷۰ هـ.)[۲]
این موج اول باعث گرایش به اسلام و حرکت در مسیر
وحدت اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی مجری قوانین شریعت الله شد و اسلامخواهی رونق و
جان تازه ای گرفت. عده ای که از چنین جریانی غافل بودند با تعجب از خود می پرسیدند
که این نیروی محرکه ای که چنین قدرتمند به پیش می رود و دنیای مسلمین و غرب را
تکان داده است چیست؟ با کمی تامل متوجه شدند که این نیروی محرکه و موتور قدرتمند
قرآن و شریعت الله و وحدت اسلامی است. به
همین دلیل فصلی جدید و موجی گسترده در بازگشت و گرایش به اسلام به وجود آمد.
لزوم ایجاد پادگانها و قرارگاههائی جهت دفاع در برابر جنگ
روانی و نرم
به قلم: کارزان شکاک
اسلام برای آموزش
و واکسینه کردن مسلمین مکانها و ابزارهای مختلفی را تولید کرده است . یکی از این
مکانها پادگان و قرارگاهی است به نام مسجد و نمازهای جمعه و جماعت که می توان تحت
عنوان پادگانِ ایمان، تقوا، بصیرت و اخلاق هم از آن نام برد.
ما نباید از به کارگیری کلمه ی پادگان و قرار گاه که
اصطلاحی مربوط به جنگ و مبارزه است دچار تعجب و یا وحشت گردیم، چون در واقع چنین
جنگی وجود دارد و بر ما تحمیل شده است؛ هم
جنگ گرم و مسلحانه طبق قاعده ی « وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ
يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا» از جانب کفار سکولار جهانی و نوکران محلی آنها بر
ما تحمیل شده، که ساختار اجرائی و حکومتی وسیاسی ما در جامعه را مورد هدف قرار
داده است و هم جنگ نرم ، روانی و معنوی بر ما تحمیل شده است که مستقیما عقاید و
ایمان ما را مورد هدف قرار داده است .
ما هم اکنون در این دو جهت در حال جهاد و جنگ و دفاع هستیم،
خطرناکترین این جنگها را می توان جنگ نرم و روانی نام برد که دشمنان با پرا کنده
کردن ویروسهای گوناگونِ خطرناکِ معنوی به ایمان و بصیرت و تقوا و اخلاق ما حمله می
کنند؛ در برابر چنین واقعیتی چه باید کرد؟
باید از عقاید و ایمان خود دفاع کرد و برای چنین جنگی
آمادگی های لازم را به دست آورد، برای انجام چنین دفاع و سازماندهی فعالیتها و
آموزشهای لازم، نیاز به یک پادگان و قرار
گاه احساس می شود . یعنی همچنانکه برای انجام دفاع در برابر جنگ مسلحانه نیاز به
چنین مکانی احساس می شود برای مقابله با جنگ سرد و روانی هم نیاز به چنین مکانی
وجود دارد .
مساجد و نمازهای جمعه و جماعت و کانالها و شبکه های
اینترنتی و مجازی و ارائه ی سخنرانی های هدفمند و برنامه های به روز شده یکی از
مهمترینِ این قرارگاهها و پادگانها و دانشگاههای آموزشی هستند و امام این مساجد و
کانالها و گروهها در واقع فرمانده این قرار گاه و پادگان هستند که در جبهه ی جنگ
روانی در حال جهاد و فعالیت هستند .
در اینجا باید از ائمه ی مساجد و مکانهای عقیدتی و فرهنگی
پرسید :آیا در این جنگ تحمیلی روانی و عقیدتی دشمن شما فرماندهان لایقی برای چنین
پادگان و قرارگاهی هستید؟
چه کسانی از سکولاریسم و دموکراسی حمایت می کنند؟ شما در کدام طرف
قرار گرفتی؟
به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو
دوستان جاهل و دشمنان آگاه ما بدانند و بفهمند که اگر در حکومت
اسلامی از گفتن پاره ای سخنان و حتی انجام بعضی از اعمال جلوگیری می شود، تنها ما
هستیم که این کار را انجام می دهیم؛ هرگز اینگونه نیست، بلکه در آمریکا و اروپا و تمام
کشورهای دنیا اسکلت و چهار چوبی برای آزادی های مورد نظر خود تعریف کرده اند .
با آنکه هولوکاست یک مساله
ی اعتقادی نیست اما در مراکز علمی این دشمنان کسی جرائت ندارد راجع به هولوکاست حرف
بزند؛ اما زمانی که نوبت به کاریکاتورهای اهانتآمیز به مقدّسات دینی اسلام میرسد،
اینها تبدیل می شوند به آزادیخواه و طرفدار آزادی بیان و…
در این کشورها ی سکولار شخص می
تواند با یک حیوان یا هم جنس خود به صورت قانونی ازدواج کند، یا لخت مادر زاد در
انظار عمومی حاضر شود، اما در برابر، برای زنی که حجاب کامل اسلامی را رعایت کند و
نقاب بزند محدودیتهای بی شمار و حتی جریمه ی نقدی و زندان تعیین می کنند .
اینها با قدرت زور و استبداد و فشار
بر مسلمین، حکومت خودشان را با آزادی های تعریف شده ی خودشان ادامه می دهند؛ و
همین کسانى که امروز در شبکه های ماهواره ای و مجازی دَم از حقوق بشر سکولاریستی و لیبرال
دموکراسی و غیره می زنند و این ادّعاهاى رسوا را مرتّب و پىدرپى تکرار می کنند،
با همهى وجود طرفدار اینها هستند.
کسی نمی تواند بگوید که این مجریان شبکه های ماهواره ای از این
اتفاقات خبر ندارند، چون اولاً اینها در همان سرزمینهای تحت حاکمیت سکولاریستها و
طاغوتها زندگی کرده و با چشم خود همه چیز را می بینند و روانه اخبار این اتفاقات
را بازگو می کنند، و علاوه بر این، حمایت کننده و حتی به وجود آورنده و خط دهنده ی
شبکه های آنها همین طاغوتهای محلی و سکولارهای جهانی چون آمریکا و انگلیس و فرانسه
و… هستند . پس امکان ندارد بی خبر از این قوانین و جوامع باشند.
پس بدانیم آیا از نظر شریعت ما آزادی چگونه تعریف شده است؟ آیا حاضری
خواهرت یا فرزندت با یک الاغ یا سگ ازدواج کند؟ یا برادرت یا فرزندت با یک پسر
دیگر ازدواج کند؟ یا آزادانه شراب بخورند و زنا کنند و… و یا به قرآن و پیامبرت
توهین و اهانت شود؟ یا تمام احکام شرعی کنار گذاشته شوند و احکام دشمنان جایگزین
شوند و… و در تمام این حالات تو نتوانی هیچ کاری بکنی و قانون و حکومتی سکولارو
دموکراسی خواه باشد که از تمام این جنایات
با قدرت اسلحه و سربازانی که در اختیار دارد حمایت کند.
این است واقعیت آزادی سکولاریستها و دموکراسی خواهان .
به قلم : ابوبکر مهابادی (مدرسه صلاح الدین ایوبی ارومیه)
ما کوردها و حتی بلوچها زمانی که وضعیت اقتصادی و رفاهی و برخورداری
از امکانات خودمان را در ایران با همسایه های کورد و بلوچ خود در کشورهای عراق و
سوریه و ترکیه و پاکستان می سنجیم متوجه مجموعه دستاوردها و موفّقیّتهایی می شویم که
بعضیشان واقعاً بینظیرند، که باید همیشه در مدّنظرمان باشد؛ یعنی احساس سرافرازی
و حرکت تدریجی در مسیر ترقی بیشتر و تکامل.
تمام این دستاوردها در حالی به دست آمده اند که کفار سکولار جهانی به
رهبری آمریکا به همراه حکومتهای مزدور و دست نشانده ی منطقه ای و احزاب و گروههای
مسلح مزدور محلی هر آنچه از تحریم اقتصادی و تحمیل جنگ و آشوب طلبی و اغتشاش و …
از دستشان بر آمده دریغ نکرده اند.
واضح و روشن است که امروزه سیاستهای بزرگترین قدرتهای سکولار جهانی
به رهبری آمریکا در منطقه ی غرب آسیا با شکست مواجه شده و تمام مزدوران محلی آنها
نیز با اینهمه غدر و خیانت آمریکا به آنها دچار یاس و نامیدی شده اند.
آمریکائیها و تمام حکام مزدور محلی و تمام گروههای مسلح و غیر مسلحی
مزدور محلی علت این شکستهایشان را به خاطر اعمال نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی ایران می دانند . با آنکه این نکته ی بسیار مهمی
است اما باید توجه داشت که بیداری اسلامی جماعتها و اکثریت مطلق اهل سنت منطقه نیز
که در مسیر جنگ با دشمن مشترکی چون آمریکا (قریش زمان) و پرهیز از جنگهای داخلی و
فرساینده در حرکتند بی تاثیر نبوده است .
بنا بود این مجموعه از کفار جهانی و طاغوتهای محلی و مزدوران ریز و
درشتشان هر بلائی که میخواهند سر عراق، افغانستان، عراق، سوریه، یمن، سومالی و… دربیاورند
و نتوانستند. این اتفاق بسیار مهم است
یعنی همان چیزی است که ما میخواستیم؛ این همان چیزی است که مسلمین وحدت گرا و
شریعت گرا می خواهند.
دستگیری زم و دست و پازدنهای مأیوسانه
ی مزدوران جنگ روانی
به قلم: سید مراد. کامیاران
امروزه در شبکه های ماهواره ای و مجازی
دستگیری مزدوری خود فروش به نام روح الله زم توسط حکومت بدیل اضطراری اسلامی ایران[۱] سرو
صدای زیادی به پا کرده است . این شخص مثل مجریان شبکه های ماهواره ای وصال و نور و
کلمه و … و شبکه های مجازی سهاب و جبهه ی سنت و … خود را به یکی از دشمنان
مسلمین وصل کرده بود و به وعده ها و حیله های این دشمنان سکولار و مزدوران محلی
آنها دلخوش شده بود، اما در نهایت ثمره ی مزدوری و جنگ روانی خود به نفع کفار سکولار جهانی را دید.
تبلیغات گسترده ی طرفدارن این مزدور
تنها به دلیل پوشاندن میزان ترس و نا امیدی آنها از آینده است، و سعی دارند به
نحوی هم به خود دلداری بدهند و هم اینکه به مخاطبین بفهمانند که این اشخاص مزدور
بیگانگان بر علیه دین و مردم خود نیستند و در پناه و صف کفار سکولار جهانی بر علیه
مسلمین قرار نگرفته اند و… در حالی که واقعیت نشان می دهد که اینها مزدوران جنگ
روانی دشمنان قانون شریعت الله هستند و داشتن اختیار و استقلال از سطح اختیارات بلندگوهای
دوسره ی سکولاریستها خیلی بالا است، بلندگوهای دوسره ی جنگ روانی دشمن نمی توانند در
این مورد اصلا فکر کند، چه برسد به تصمیم گیری و استقلال عمل..
اینها باز باید منتظر چنین سرنوشت شوم و یا حداقل چنان دلهره و ترس و
نا امیدی باشند که ثمره ی مزدوری آنها برای این کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی
چون آل سعود و امارات و غیره است .
[۱] هر حکومتی که بر اساس یکی از
مذاهب اسلامی قبل از خلافه علی منهاج نبوه تشکیل شود حکومتی بدیل اضطراری اسلامی
است . یعنی به دلیل نبود حکومت اسلامی بر منهج نبوت مثل یک سپر و به عنوان تنها
گزینه ی شرعی به آن پناه برده می شود. مثل
عثمانیها و عباسیها و ایوبیان و سلجوقیان و غزنویان و تمام حکومتهای اسلامی بعد از
خلافت سیدنا حسن بن علی رضی الله عنهما تا کنون .
حساسیت و زیر نظر داشتن دشمن و «توطئه»
جهت از بین بردن حساسیتها و انکار واضح ترین امور
به قلم: کاوه مریوانی
یکی از مسائل اساسی و زیر بنائی که بسیاری
از مسلمین به ان توجه و دقت نمی کنند و معمولا در این زمینه دچار اشتباه می شوند
مساله ی دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان است . با توجه به آیاتی چون :
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ
وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ
آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ ۚ (مائده/۸۲) یا اتفاقات مربوط به
ابتدای سوره ی روم و جنگ بین مجوسی ها دشمنان شماره ۲ با نصرانی ها دشمنان شماره ۳
و حتی موضع گیری مهاجرین حبشه در برابر ارتش کافر نجاشی و کودتاگران متوجه می شویم
که مسلمین صدر اسلام در همان دوران مکی و قبل از نازل شدن صدها حکم دیگر مثل زکات
، جهاد، حجاب، ممنوعیت شراب خوری و زنا و… دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی
دشمنان را از طریق آیات قرآن یاد گرفته بودند.
این نکته ی خیلی مهم و با ارزشی است که
مسلمین یا آن را نادیده گرفته اند و یا چنان سرسری از روی آن می گذرند که انگار
وجود ندارد، به همین دلیل به راحتی دچار اشتباه می شوند و با رها کردن دشمنان اصلی
به جان هم می افتند.
ما باید دشمن را بشناسیم و علاوه بر آن
در برابر حرکات دشمن حسّاسیّت داشته باشیم. دقیقا مثل یک فرمانده ی میدانهای جنگ
باید کوچکترین حرکت دشمن را زیر نظر گرفته و به تجزیه و تحلیل این حرکات و گفتارهای
دشمن بپردازند . به عنوان مثال باید متوجه شویم که امروز آمریکا فلان پایگاه را در
افغانستان یا قطر یا آل سعود یا سوریه و عراق و امارات و بحرین و غیره ایجاد کرده یا
تعطیل کرده است یا به فلان شبکه ی ماهواره ای اجازه ی فعالیت و تولید جنگ روانی
نموده است یا از طریق مزدورانش به کشتار مسلمین یمن و غزه و شمال سوریه و لیبی و
غیره می پردازد ؛ حالا هدف از این کار چیست؟ چرا چنین کاری را انجام می دهد؟ علت
اساسی چیست؟
این یعنی حساسیت در برابر حرکات دشمن و تشخیص
نقشه های او، و آمادگی و تهیه ی پادزهر در برابر زهری که احتمالا خواهد ریخت، و
خنثی کردن حرکات دشمن .
بدون شک در پیش گرفتن چنین واکنش صحیحی
در برابر دشمنان هزینه های سنگینی را بر دشمن وارد کرده و حتی ممکن است باعث نابودی دشمن و قدرت گیری
مسلمین گردد، به همین دلیل دشمن از طریق مجریان جنگ روانی که در اختیار دارد با
ادبیاتهای مختلف لیبرالی و کمونیستی و شبه اسلامی و التقاطی و … وارد جنگ نرم و
روانی با مسلمین می گردد.
دشمن از طریق این کانالهای مختلفی که
تولید کرده است می خواهد نقطه ی مقابل این واکنش و حساسیت به دشمن را در میان مسلمین
پرورش دهد یعنی در همان قدم اول اصل دشمن را انکار می کند .
بخشی از کارنامه ی اقمار جولانی در میان اهل سنت سوریه
به قلم : ابوخالد کوردستانی
یکی از بزرگترین مصیبتهای اهل سنت در سرزمین سوریه این است که عده ای
بدون علم لازم در مسائل مختلف فقهی اقدام به فتوا می کنند. تازه به دوران رسیده
هائی هستند که در حدیث یا تاریخ یا یکی دیگر از علم شرعی باسواد شده اند اما خود
را مفتی و عالم و متخصص در تمام علوم فقهی و جهادی و سیاست داخلی و بین المللی می
دانند.
یکی از این مفتی ها جهت تسهیل تاراج اموال مردم حکومت الإنقاذ را تحت عنوان امارت نام می برد؛ قول باطلی که در آن تلبیس
شدیدی وجود دارد. این نصف ملاها حکومت کسانی را امارت معرفی می کنند که خود آنها
نه چنین کاری کرده اند ونه ادعای امارت داشته اند .
به دنبال این، چون نمی توانند تاجران را مجبور به پرداخت زکات سالیانه
کنند، گرفتن باج و الضرائب ماهیانه و احیانا روزانه از
معابر را مباح می گردانند. اگر امارت هستند پس چگونه نمی توانند زکات تاجران را
بگیرند اما در برابر باج و الضرائب ماهیانه را بر همه و بخصوص فقراء تحمیل می
کنند؟ اما ظاهر امر نشان می دهد که جهت تامین نیازهای حزبی خودشان بی پناه تر از
ضعفاء پیدا نکرده اند و لذت باجگیری از ضعفاء نیز به مزاجشان ساخته است . ولا حول ولا
قوة إلا بالله.
عده ای می گویند که ما این باجها را برای جهاد می گیریم اما مردم می
پرسند: شما که با ترکیه و سایر کشورهای منطقه در هدنة و صلح
هستید و کسی در جنگها شرکت ندارد، غیر از بعضی نمایشهائی که همه به فریبکاری بودن
این نمایشها و کلیپهای فیلم بردارشده پی برده اند، پس این باجگیریها برای چیست؟
آیا الهيئة جولانی امروزه جهت جنگیدن ضعیف است و یا
نیرو اسلحه ی لازم ندارد؟ اما واقعیت این است که دارودسته ی جولانی از این لحاظ
مشکلی ندارند بلکه علت این است که از ناتو و ترکیه دستوری برای جنگ نرسیده است .
جنگ روانی دشمنان از طریق واژه هائی چون لیبرال دموکراسی وسوسیالیسم و
…
به قلم: سردار محمدی
واژه سازی بر اساس عقاید و مبانی پایه ای هر حرکت و نهضت عمومی یکی از
نیازهای آن حرکت خواهد بود . مثلا در میان سکولاریستها کمونیستها
و لیبرالها از واژه های خاص خود استفاده
می کنند و حتی نصرانی ها و یهودی ها و مجوس و صابئین نیز از اصطلاحاتی مثل خدا و
مسیح و بهشت و جهنم و ….استفاده می کنند که ممکن است تشابهات ظاهری با واژه ها و
اصطلاحات اسلامی داشته باشند اما از نظر مفهوم و محتوا اختلافات بسیار است .
پس زمانی که جریانی جدید – مثل فکر حکومت اسلامی و نظام اسلامی و بیداری
اسلامی – مطرح میشود، مفاهیم جدیدی را در جامعه القاء میکند؛به همین دلیل این حرکت
و این نهضت باید واژههای متناسب خودش را دارا باشد؛ اگر از واژههای بیگانه ی
مکاتب و عقاید غیر اسلامی وام گرفت، فضا آشفته خواهد شد، مطلب ناگفته خواهد ماند.
ما بدون شک نظارت مردمی بر تمام نهادهای حکومتی را بر اساس قاعده ی «شورا»
قبول داریم و هر شخصی در هر رده ای می تواند از رهبریت تا سایر نهادهای حکومتی را
مورد بازخواست قرار دهد، علاوه بر این، آزادی های تعریف شده توسط شریعت الله را نیز قبول داریم، اما لیبرالدموکراسی
را قبول نداریم. با اینکه معنای لغوی «لیبرالدموکراسی»، همین آزادی و همین مردمسالاری
است، اما واژهی لیبرالدموکراسی در اصطلاح مردم عالم، در معرفت و شناخت مردم
عالم، با یک متحواها و مفاهیم ضد شرعی و ضد اسلامی همراه است که ما از آن مفاهیم و
محتواها بیزارهستیم.
در این صورت همچنانکه از نگاه یک نصرانی و یهودی به الله تعالی نگاه
نمی کنیم به همین ترتیب با نگاه و اصطلاحات سکولاریستهای چپ و لیبرال هم به شریعت
اسلام نگاه نمی کنیم ، ما نمی خواهیم اسم و واژه ای چون لیبرال دموکراسی با انهمه
محتوای فاسد را بر روی مفهوم پاکیزه و سالم و صالح و خالصِ خودمان بگذاریم؛ لذا ما
برای نظام مطلوب خودمان، اسم جدید میگذاریم و نام جدید و شرعی انتخاب میکنیم.
به همین ترتیب برای تقسیم درست ثروت و استفادهی همگان از ثروتهای
عمومی، که یکی از اهداف والا و اساسی اسلام است، از واژهی «سوسیالیسم» استفاده نمیکنیم.
با اینکه سوسیالیسم هم از لحاظ معنای لغوی ناظر به همین معناست، اما با محتوا و مفاهیم
دیگری همراه است که ما از آن مفاهیم بیزاریم و با واقعیتهائی در تاریخ و در جامعه
همراه شده که ما آنها را قبول نداریم.
پس حق خودمان است که برای سبک اداره ی زندگی اسلامی و نهادهای حکومت
اسلامی خودمان، واژه های اسلامی خودمان را داشته باشیم که محتوا و مفاهیم اسلامی
دارند؛ اما هم اکنون در رسانه های ماهواره ای و حتی فضای مجازی دشمنان آگاه و
دوستان جاهل ما به فریب افکار عمومی مسلمین مشغول هستند.
مسلمین باید بدانند لیبرال دموکراسی با مردمی بودن و آزادی های تعریف
شده در اسلام تفاوت محتوائی دارد، هر چند ممکن است تشابه ظاهری در لغت داشته باشد.
این یکی از همان حیله های دشمنان علیه حکومت اسلامی و مسلمین شریعت گرا است.