بخشی از خاطرات یکی از محافظهای یمنی شیخ اسامه بن لادن تقبله الله

بخشی از خاطرات یکی از محافظهای یمنی  شیخ اسامه بن لادن تقبله الله

ارائه دهنده: ابوجندل فراهی

«ابوجندل» ۳۳ سال دارد و چهار سال از سال ۱۹۹۶ تا سال ۲۰۰۰ محافظ و همراه بن‌لادن بوده است. ابوجندل يك مجاهد پشیمان شده نيست و هنوز هم اعتقاداتش مانند يك دهه گذشته است؛

«ابوجندل» در فقيرترين شهر مسلمان‌نشين صنعا، ديگر براي «القاعده» نمي‌جنگد و به يك زندگي آرام شهري روي آورده است؛ آرامشي پس از يك دهه جهاد در بوسني، سومالي و افغانستان.

او هنوز هم جاي خالي آن سال‌ها و به ويژه حضور در كنار بن‌لادن را حس مي‌كند و هنوز بن‌لادن را به خاطر احترامي كه براي او قايل است، «شيخ» مي‌نامد. وي مي‌گويد: «اگر كسي از حرف‌هاي بد استفاده مي‌كرد، به شدت مجازات مي‌شد، به گونه‌اي كه يك بار من به خاطر استفاده از اين الفاظ، به سه روز از محافظت محروم شدم. اين بدترين مجازات بود؛ اين زمان براي ما قابل تحمل نبود، چراكه در حال خدمت به خداوند بوديم و با اين كار از پاداش‌هاي خداوند محروم مي‌شديم».

«مايك شور»، ‌رئيس واحد بن‌لادن آن زمان در «سيا» كه طراح آن زمان حملات آمريكا به «القاعده» بود، مي‌گويد: من «ابوجندل» را نديده بودم، ولي به خوبي او را مي‌شناسم.

ابوجندل مي‌گويد: بهترين شانس آمريكا براي كشتن بن‌لادن، پيش از ۱۱ سپتامبر بود. در آگوست ۱۹۹۸؛ درست پس از دو بمب‌گذاري، سفارت‌ آمريكا در شرق آفريقا توسط بن‌لادن. «القاعده» مي‌‌دانست كه آمريكا انتقام خواهد گرفت؛ بنابراين، محل استقرار خود را به طرف شمال ترك كردند.

بنا بر اين گزارش، ابوجندل مي‌گويد: «در راه به دوراهي كابل و خوست رسيديم. من در يك ماشين با شيخ اسامه بودم و سه محافظ ديگر هم بودند. او از ما پرسيد، كابل يا خوست؟ ما گفتيم بهتر است برويم كابل».

بعدازظهر روز بعد، ۷۵ موشك آمريكايي كروز به كمپ‌هاي آموزشي اطراف خوست اصابت كرد. «سيا» اطلاع داشت كه بن‌لادن قصد دارد، شب را در اردوگاه‌هاي آموزشي باشد.

او در پاسخ به اين پرسش كه آيا كسي را كه آن شب به بن‌لادن خيانت كرده بود شناسايي كردند، گفت: آشپز افغان. شيخ اسامه او را تنبيه نكرد و گذاشت برود. شيخ حتي به او پول داد و گفت: خرج بچه‌هايت كن».

زماني كه ابوجندل، خود را محافظ شماره يك بن‌لادن مطرح مي‌كند، مسئوليت‌هاي ديگري نيز به او داده مي‌شود.

در سال ۲۰۰۰ بن‌لادن، ابوجندل را براي يك مأموريت حساس به يمن مي‌فرستد. او به ابوجندل ‌مي‌گويد: اگر «القاعده» از افغانستان بيرون انداخته شود، آنان نيازمند يك محل امن و پايگاه عملياتي هستند و يمن، جاي خوبي است.

پس از بمباران فرودگاه صنعا، مقامات به دنبال فعالان «القاعده» گشتند و ابوجندل را در نوامبر ۲۰۰۰ دستگير كرده و حدودا دو سال در سلول انفرادي نگه داشتند. پس از ۱۱ سپتامبر، او به بند گروهي منتقل شد. در آنجا سه نفر از «FBI» منتظر او بودند و پرسش‌هايي در مورد توانايي‌هاي «القاعده» داشتند. او از حادثه ۱۱ سپتامبر خبر نداشت تا اين‌كه بعد‌ها بازجويان «FBI» به او گفتند.

وي در پاسخ به اين پرسش كه اگر او براي ۱۱ سپتامبر انتخاب مي‌شد، آن كار را مي‌كرد، مي‌گويد، بله.

ابوجندل به ياد دارد كه «محمد عطا» را در افغانستان ديده، اما تعجب مي‌كند كه او رهبر اين حمله بوده باش،

او در پاسخ به خبرنگار كه از او درباره واكنشش در مورد انفجار برج‌هاي دوقلو و مردمي كه از آنجا به پايين پرت مي‌شدند، پرسيده بود، مي‌گويد: «من اين تصاوير را با بمباران پناهگاه‌‌هاي بغداد و كشتن مسلمانان عراق با حملات هوايي مقايسه مي‌كنم».

ابوجندل مي‌گويد، او تمدن آمريكا را مي‌ستايد، اما تا زماني كه از خاورميانه خارج شود، با آنها مي‌جنگد.

او در مورد آخرين نوار منتشره از بن‌لادن مي‌گويد، او در ژانويه به آمريكا هشدار داد؛ بنابراين، اگر آمريكا به هشدارها، توجه نكند و جدي نگيرد، پيامدهاي بدي براي او در پي خواهد داشت.

او ادامه مي‌دهد: «شيخ پيشنهاد مشابهي را نيز به اروپايي‌ها و شش ماه پيش نيز به آنان هشدار داد، اما واكنشي در كار نبود. او با بمب‌گذاري‌هاي مادريد آغاز كرد و سپس لندن؛ بنابراين، من گمان مي‌كنم كه اسامه بن‌لادن در حال طرح‌ريزي حملات جديدي به آمريكاست. او وقتي قول دهد كاري بكند، حتما انجام مي‌دهد. بن‌لادن بدون شك، در افغانستان است نه پاكستان. من قبايل مرزي پاكستان را به خوبي مي‌شناسم. بن‌لادن احتمالا يك ميليونر است، اما هميشه ساده زندگي مي‌كند. او با نان و آب خالي هم مي‌تواند زندگي كند. او مردي است كه خود را با زندگي و با كم‌ترين امكانات وفق داده است.

عده‌اي در آمريكا معتقدند كه بن‌لادن مشكل كليوي دارد و بايد دياليز شود، اما او در پاسخ مي‌گويد: «هرگز. تنها مشكل سلامتي او موج‌گرفتگي در انفجار موشك‌ها در ستون فقراتش است كه در شوروي دچار آن شده است».

او سه دختر و يك پسر دارد. پسر او كه بزرگ‌ترين بچه و به بن‌لادن تقديم شده است. او هم‌اكنون به مدرسه مي‌رود و در زمان تولدش، بن‌لادن، تكه‌اي از خرماي خود را گاز زده و باقي آن را پيش از اين‌كه كودك از شير مادرش بخورد، در دهان حبيب گذاشته است.

ابوجندل مي‌‌گويد: «بن‌لادن در درون اين كودك است. او بايد بزرگ شود و با شهيد شدن، كاري را كه پدرش نتوانست تمام كند، به پايان برساند».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *