روح و جهت گیریهای متفاوت دو نوع اسلام در دنیای کنونی

روح و جهت گیریهای متفاوت دو نوع اسلام در دنیای کنونی

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

برای هر کسی که از اوضاع و مسائل کنونی جهان آگاهی داشته باشد متوجه خواهد شد که در دنیا، حقیقت واضح و آشکار قابل روئیت و محسوسی وجود دارد که غیر قابل انکار بوده، و به صورت نرم و سریع در جوامع بشری در حال رشد و نفوذ است، و  آن اسلام است اما کدام اسلام؟

دو اسلام که در بسیاری موارد شباهتهائی با هم دارند اما در روح و جهتگیری با هم اختلاف دارند را می توان دید . یکی اسلام کامل و حقیقی که با ورود به قلب و جوامع انسانی باعث تولید انسان و جامعه ای جدید با قوانین و حاکمیتی جدید خواهد شد و ریشه های طاغوت و جاهلیت را خواهد خشکاند و زندگی جدیدی را تولید خواهد کرد، و دیگری اسلامی ناقص و تو خالی که از مفاهیم چهار گانه ای دین (۱- قدرت حاکمیت۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت کردن ۴- مجازات و پاداش دادن) تهی شده و تنها ظاهرش مثل اسلام است و علاوه بر این در خدمت طاغوتها و دشمنان سکولار شرقی و غربی قرار گرفته است .

آنهانی که مثل آمریکا و انگلیس و رژیمهای فاسدی چون آل سعود و امارت و ترکیه و قطر و… و شبکه های واهواره ای چون کلمه و وصال و .. به همراه شبکه های مجازی از این اسلام بی روح و مسخ شده جانبنداری می کنند در واقع قصد حمله به اسلام زنده و حرکتی را دارند، و اسلام برای آنها یک دکان و وسیله‌ی حیات و قدرت و بسیج مردم است .

امکان ندارد شخصی هم ادعای اسلامی بودن داشته باشد و هم روحی اسلامی نداشته و جهت گیری او هم در مسیر اهداف دشمنان بوده و و مطیع آمریکا و انگلیس و سایر کفار باشد؛ و علاوه بر این مثل آل سعود به مردم ظلم کند و در رأس قدرت ظالمانه‌یی قرار داشته باشد و به میل دشمنان اسلام بر مسلمانها فشار وارد کند. این اسلام از روح اسلام واقعی تهی است و جهت گیری آن هم با جهت گیری اسلام واقعی فرق دارد.

به همین دلیل است که دیده می شود در کشورهای عربی و حتی غیر عرب توده های وسیعی از مسلمین در مساجد هستند اما زمانی که گروهی برای دفاع از قانون شریعت الله و تشکیل حکومتی اسلامی و مبارزه با طاغوتها و اشغالگران قیام می کنند از سوی حکومتها به عنوان انسانهای تروریست و خرابکار معرفی می شوند و علمای سوئ هم مردم را با این شعارهای طاغوتها هماهنگ می کنند . این یعنی چه؟ یعنی اینکه مردم از روح و لُب و محتوا و حقیقت اسلام فاصله  گرفته اند به همین دلیل جهت گیریهای آنها نیز غیر اسلامی شده و در جهت منافع دشمنان عمل می کنند.

این اسلام جعلی، یا به قول سید قطب «اسلام آمریکائی»، اسلامی سازگار با جاهلیت و طاغوتها، نخواهد توانست بر دلهای حقیقت جو دوام زیادی داشته باشد، تنها اسلام حقیقی است که بر دلها نفوذ خواهد کرد.

توهم تمکین در ادلب و مناطق تحت کنترل گروههای مسلح سوری

توهم تمکین در ادلب و مناطق تحت کنترل گروههای مسلح سوری

به قلم: ابوخالد کوردستانی

تا به حال باید ساده ترین و لجبازترین شخص پی برده باشد که حکومتهائی که توسط گروههای مسلحی چون اقمار جولانی و احرار الشام و جیش الحر یا همین جیش وطنی و… تشکل شده اند و مجالسی هم که بر اساس این حکومات شکل گرفته اند بر اساس خیال تمکین  و وهمی بوده است که تنها حول مصالح آمریکا و ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه چرخیده است.

این دسته از اهل سنت با فتواهای دروغین علمای سوء در حالت مستی عجیبی قرار گرفته اند که انگار قرار نیست از اوهام تمکین کاذب و دروغینی که تصور کرده اند به خود آیند.

اینها هنوز نمی دانند که  ضعیفان و ذلیلانی هستند که به عنوان ابزار دست طاغوتهائی چون آمریکا و ناتو  نقش بازی می کنند  اما با ادبیاتی شبه اسلامی، و رهبریت آنها نیز باز در اختیار آمریکا و ناتو است اما از کانال رهبرانی محلی.

ابتدا احرار الشام در این مسیر ذلت بار حرکت کرد و بعد از او سایر گروهها تا به دارودسته ی جولانی و انصار و سایر اقمار جولانی در ادلب ختم شده است.

اینها همگی مجریان سیاستهای کلانی هستند که از خارج بر آنها دیکته می شود و در صورت نیاز سربازان مخلص ناتو و ترکیه خواهند شد اگر از آنها خواسته شود.

این است واقعیت آنها و مسیر جنگ و ثمره ی آنهمه ویرانی و کشتاری که صورت داده اند.

عبرتهائی در فتوای رسمی عبدالرزاق مهدی در جهاد فی سبیل ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه

عبرتهائی در فتوای رسمی عبدالرزاق مهدی در جهاد فی سبیل ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه

به قلم: ابوخالد کوردستانی

عبدالرزاق مهدی یکی از شیوخ گروههای مسلح شمال سوریه رسما و بدون شرم جهاد فی سبیل ناتو از کانال حکومت سکولار و مرتد ترکیه را بار دیگر اعلام کرد و جنگیدن در صفوف ارتش سکولار ترکیه را به عنوان یک «واجب» دانسته و گفت: ” فقتالهم واجب بأي وسيلة متاحة وفيه مصالح عظيمة ودفع لمفاسد كبيرة.. وسواء حصل مع الجيش التركي أو بدون..”

نکته ی قابل توجه در این فتوای عبدالرزاق مهدی این است که مناطق اشغال شده توسط ارتش ترکیه و مزدورانش را به عنوان مناطق «آزاد شده» نام می برد و باز شرکت در چنین جنگی را «واجب» دانسته و می گوید: “فتحرير تلك المناطق واجب… ”

از کی تا به حال جنگیدن زیر پرچم کفاری چون ناتو و از کانال حکومتی سکولار و مرتد چون حکومت طاغوت ترکیه «واجب» شده است؟

در کجای شریعت جنگیدن و خون دادن برای جایگزین شدن یک طاغوت و کافری به جای کافر دیگری «واجب» قلمداد شده است؟

از چه زمانی تا کنون مناطق «اشغال شده» توسط کفار تحت عنوان مناطق «آزاد شده» نام برده شده است؟

دیروز آمریکا کوردهای سکولار عراق را فروخت و امروز کوردهای سکولار سوریه را و در کنار ناتو قرار گرفته، آیا این گروههای مزدور سوریه هم نمی دانند که فردا آمریکا و ناتو آنها را باز خواهند فروخت؟

یادمان نمی رود که کوردهای سکولار سوریه زمانی که آمریکا به کمکشان آمد می گفتند که «خدای ما آمد و به دادمان رسید حالا خدای شما کجاست که به دادتان برسد»، حالا این اله و بت چوبی آنها را رها کرده و عبرتی کرده برای دیگران، آیا پند گیرنده ای هست؟ آیا قرار است با شکست بت و اله ای دروغین به نام پ.ک.ک بت و اله ای دیگری به نام آمریکا – ناتو و ترکیه جایگزین شوند؟

آیا اهل سنت بیدار نمی شوند؟ آیا قرار نیست جهاد فی سبیل ناتو و آمریکا خاتمه یابد و به جهاد فی سبیل الله و در راه حاکم گرداندن قانون شریعت الله و حکومتی اسلامی با رهبری مسلمان مبدل شود؟

تحلیلی برحمله ی حکومت سکولار ترکیه به کوردهای سکولارپ.ک.ک و ثمرات آن برای ملت مسلمان کورد و حکومت جمهوری اسلامی ایران

تحلیلی برحمله ی حکومت سکولار ترکیه به کوردهای سکولارپ.ک.ک و ثمرات آن برای ملت مسلمان کورد و حکومت جمهوری اسلامی ایران

به قلم : سیروان هه ورامی

حمله ی ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه به نیروهای سکولار پ.ک.ک در خاک سوریه را می توان دفع ظالم با ظالم نامید که در این حملات سودهای زیادی هم برای حکومت جمهوری اسلامی ایران دارد و هم برای ملت مسلمان کورد؛ اما سود اصلی را کوردهای مسلمان خواهند برد.

 چون ملت مسلمان کورد و عرب به ارتش ترکیه و ناتو همچون یک اشغالگر خواهند نگریست و بدون شک این وضع باعث اتحاد کوردها و عربها و انسجام جهت بیرون راندن اشغالگران خواهد داشت و عمر اشغالگر طولانی نخواهد بود اما تسلط مرتدین  علاوه بر انکه از درون مردم را فاسد و دچار تفرق و چند دستگی خواهد کرد دوام آن نیز بیشتر خواهد شد و صدماتش هم بیشتر خواهد بود .

 اما سودهای آن برای حکومت جمهوری اسلامی ایران دو طرفه است . کوردهای سکولار به آمریکا دل بسته بودند و با حمایت آمریکا قدرتی به هم رسانده بودند و نشان می دهد که خارج کردن این بخش از تصرفات پ.ک.ک و آمریکا سخت تر از خارج کردن ترکهای اشغالگر خواهد بود.

نکته ی دیگر قدرت گیری بیش از اندازه ی این مرتدین است که اصلا به سود حکومت بدیل اضطراری اسلامی ایران نبوده و نیست و لازم است جهت کنترل ومدیریت این مزدوران توازن و تعادل قوائی صورت بگیرد .

ادامه خواندن تحلیلی برحمله ی حکومت سکولار ترکیه به کوردهای سکولارپ.ک.ک و ثمرات آن برای ملت مسلمان کورد و حکومت جمهوری اسلامی ایران

خرید تجهیزات نظامی روسیه توسط آل سعود جرقه ای جهت شناخت دشمنان و انقلابیون یمن

خرید تجهیزات نظامی روسیه توسط آل سعود جرقه ای جهت شناخت دشمنان و انقلابیون یمن

به قلم : عبدالعزیز براهوئی

در حین حمله ی مشترک رژیم آل سعود و امارات و سایر متحدین از طریق زمین و هوا به انقلابیون شافعی و زیدی حاکم بر صنعا و در زمانی که هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا و ناتو نیز در این حمله در کنار رژیم فاسد آل سعود و بر علیه انقلابیون شافعی – زیدی قرار گرفته اند، حکومت سکولار روسیه تجهیزات مهم و استراتژیکی را به رژیم آل سعود می فروشد . مثل:

۱_ سامانه پدافندی اس-۴۰۰

۲_سامانه موشکی کورنت-ایی ام

۳_راکت انداز توس-۱ اِی

۴_نارنجک انداز ای جی اس-۳۰

۵_اسلحه تهاجمی ای کا-۱۰۳

به نظر شما فروش اینهمه اسلحه وتجهیزات نظامی کفار سکولار شرق وغرب  به حکومتهای مزدور و دست نشانده ای چون آل سعود برای چیست؟ برای دفاع از مسلمین و جنگ با کفار؟ نه این سوال احمقانه ای است بلکه باید گفت برای خدمت به کفار و کشتار مسلمین و اشغال وظلم و نابودی مناطق جنگ زده ومحروم مسلمین در یمن.

این همان روسیه ای است که عده ای مسلمانان متحد شافعی – زیدی یمن را مزدور آن می دانند و سعی دارند با این دروغ بزرگ جنایات آل سعود و آمریکا و ناتو و سایر مزدوران در حق مسلمین یمن را توجیه کنند.

انقلاب یمن انقلاب مسلمانان شافعی و شیعیان زیدی مذهب بر علیه آمریکا و ناتو و آل سعود و مزدوران آنهاست که شبکه های رسانه ای تمایلی به گفتن این حقیت ندارند .

تضاد عقیده ی سلفیت نوع دو ابن تیمیه با سلفیت نوع سوم نجدی در طلب شفاعت

تضاد عقیده ی سلفیت نوع دو ابن تیمیه با سلفیت نوع سوم نجدی در طلب شفاعت

به قلم : اسامه حنفی

امروزه که سلفیت نجدی با چالش جدی در میان اهل سنت مواجه شده و اهل سنت کارنامه ی عملی آن را دیده اند از نظر منهجی نیز با نوعی تضاد با عقاید اهل سنت مواجه شده است. یکی از این موارد مساله ی طلب شفاعت از مرده است .در گروه های سلفی نجدی بیان شده که آنها عقیده دارند طلب شفاعت از مرده جایز نیست، اما این صحت ندارد و کذب و افتراء است، بلکه عقیده سلفیت نجدی و بخصوص دوله و گروه جولانی و انصار و سایر گروههای سلفی نجدی و حتی شبکه های ماهواره ای آنها چون کلمه و وصال و غیره این است که فعل شفاعت خواهی از اموات شرک اکبر است و فردی که این عمل را انجام دهد مشرک می شود زیرا بر این باورند که طلب شفاعت از مرده از سیره مشرکین عرب بوده است و همه میدانیم که مشرکینی مثل ابوجهل و ابولهب و… همگی جزو کفار بودند .

بر این اساس در دیدگاه سلفیت نجدی تمام مسلمینی که معتقد به طلب شفاعت از مرده نزد الله هستند جزو کفار محسوب می شوند. البته باید در نظر داشت که در نظر ابن تیمیه و ابن قیم و ابن کثیر به عنوان پرچمداران سلفیت نوع دوم طلب شفاعت از مرده هرگز شرک نبوده و شخص را جزو کفارمشرک قرار نمی دهد اما سلفیت نوع سوم نجدی شرک اکبر بودن طلب شفاعت از مرده نزد الله و کافر بودن انجام دهنده ی آن را پذیرفته است.

اشتباه فاحش آنهائی که اردوغان سکولار(مشرک) و امثال او را با نجاشی رضی الله عنه مقایسه می کنند

اشتباه فاحش آنهائی که اردوغان سکولار(مشرک) و امثال او را با نجاشی رضی الله عنه مقایسه می کنند

به قلم: ابوبکر الخراسانی

می دانیم نجاشی رحمه الله مسلمانی بود که به انچه به وی رسیده بود عمل می کرد و به انچه که به وی نرسیده بود بر اساس شریعت نصرانیت عمل می کرد. یعنی نجاشی در این حالتی که شریعت به وی نرسیده بود هرگز بر اساس دین مشرکین و سکولاریستها عمل نکرد بلکه بر اساس شریعتهای آسمانی عمل کرد.

اما اردوغان یک سکولار(مشرک)است که از سکولاریستها(مشرکین) حمایت کرده و در ارتش کفار مشرک اتحادیه ی اروپا (ناتو) عضویت داشته و شانه به شانه ی آمریکا و سایر کفار سکولار و اشغالگر جهانی با مسلمین و شریعت گرایان دشمنی و جنگ می کند.

پس قیاس اردوغان سکولار( که قبلا می گفت شخص یا مسلمان است یا سکولار اما هم اکنون خودش را سکولار و مدافع سکولاریستها دانسته و عملا در برابر شریعتهای آسمانی ایستاده است) به سیدنا نجاشی قیاسی باطل است جهت فریب افکار عمومی . فقط به دو مثال اشاره می کنم :

  • نجاشی مسلمانان را امان داد و انها را بحضور پذیرفت در حالیکه اردوغان مسلمانان را تحویل کفار می دهد مانند خواهرمان دکتر ایمان کنجو که اردوغان سکولار و مشرک او را تحویل رژیم صهیونیستی داد چون مثل آل سعود با رژیم صهیونیستی پیمان امنیتی دارد.
  • نجاشی از کشور حبشه به هیچ کافری اجازه نداد که به مسلمانان حمله شود در حالیکه اردوغان بزرگترین پایگاه هوایی ترکیه را در اختیار امریکا قرار داده است تا از انجا به مسلمانان حمله شود و خودش نیز به عنوان بازوی قدرتمند ناتو در عراق و سوریه و افغانستان و یمن و سومالی و لیبی و غیره بر علیه مسلمین جنگیده و یا هنوز در حال جنگ است.

عده ای می گویند که امثال اردوغان و شاه آل سعود نماز می‌خوانند و خیر زیاد انجام می‌دهند پس نمی‌توان آن‌هارا مثل کفار ناتو و آمریکا جزو ارتش آنها قرار داد!!

ادامه خواندن اشتباه فاحش آنهائی که اردوغان سکولار(مشرک) و امثال او را با نجاشی رضی الله عنه مقایسه می کنند

مذاهب چهارگانه ی اسلامی یا چندگانه؟

مذاهب چهارگانه ی اسلامی یا چندگانه؟

به قلم : مسعود سنه ای

طبق منهج اهل سنت و رای واضح سیدنا علی ابن ابی طالب رضی الله عنه خوارج مسلمانند . هنگامی که از علی بن ابی طالب رضی الله عنه پرسیدند که: آیا خوارج کافر بودند؟ در پاسخ گفت: آنان از کفر فرار کردند. و باز هم پرسیدند که آیا خوارج منافق بودند؟ گفت: منافقان، خدا را بسیار کم یاد می کنند در حالی که آنان صبح و شب به ذکر خدا مشغولند.

در این صورت مذهب خوارج هم مذهبی اسلامی است. ابن تیمیه اظهار می کند که تدین بر اساس هر يك از مذاهب اربعه ، به اتفاق مسلمين سبب رستگاری و سعادت است و می گوید: و معلوم أن أهل المذاهب کالحنفیة والمالكية والشافعية والحنبلية دینهم واحد، وکل من أطاع الله و رسوله منهم بحسب وسعه کان مؤمنا سعیدا باتفاق المسلمین[۱] واضح است که پیروان مذاهب چهارگانه حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی بر یک دین هستند {در اصول دین اختلافی وجود ندارد فقط در بعضی روش های عملی و فرعي با هم اختلاف نظر دارند} و هر یک از پیروان مذاهب اربعه به اندازه توان از الله و رسولش اطاعت نمايد؛ به اتفاق تمام مسلمین او مؤمن و رستگار است.

در کنار این ابن تیمیه شیعیان را نیز جزو امت اسلامی و داخل در گروه مومنین می داند هر چند مثل ائمه ی شیعه با غلاة شیعه تضادهای آشکاری داشت؛ و زمانی اجماع مسلمین را صحیح می داند که شیعیان نیز در آن حضور داشته باشند و گرنه نمی توان ادعای اجماع تمام امت را کرد.

علاوه بر این ما در طول تاریخ شاهد مذاهب دیگری چون ظاهری ها و معتزله و زیدی ها و غیره بوده ایم که همگی اسلامی بودند و شخصی از اهل اسلامی آنها را خارج از دایره ی اسلامی ندانسته است هر چند با غلاة و منحرفین تمام مذاهب برخورداتی شده است.  

مسلمان اگر ۱- آگاهانه ۲- عمدا ۳- به میل خودش یکی از نواقض اسلام را انجام  دهد و عذر معتبر شرعی نداشته باشد طبق رای تمام مذاهب اسلامی تکفیر می شود و در این مساله نمی توان بین مذاهب اسلامی فرق گذاشت. یعنی اگر این عذرهای معتبر شرعی و مراحل و ظوابط مثلا برای شافعی ها رعایت می شود باید برای خوارج و معتزله و نجدی و شیعه و حنفی و غیره هم رعایت کرد و نباید بین مذاهب اسلامی فرق گذاشت چون همه مسلمان هستند و همه دارای حقوقی هستند که الله تعالی به آنها بخشیده است.


[۱] مجموع الفتاوی ج ۲۷ ص ۴۶۲

زمانی که اخلاص و عدم تقیه ی دوله و جماعت بغدادی سایر سلفیون نجدی را در تنگناه منهجی قرار داد

زمانی که اخلاص و عدم تقیه ی دوله و جماعت بغدادی سایر سلفیون نجدی را در تنگناه منهجی قرار داد

به قلم: ابوصلاح الدین الکوردی

بدون شک مشکل اهل سنت با سلفیون نجدی به مسائل منهجی چون تعریف توحید و شرک و مسلمان و دشمن شناسی و عذرهای معتبر شرعی و تکفیر و… برمی گردد که برای هر یک نوعی جهانبینی خاصی تولید کرده است.

به عنوان مثال اهل سنت به شیوه ای به مسلمین و دشمنان مسلمین می نگرد و سلفیت خاص آل سعود نیز به شیوه ی دیگری، همین تفاوت در نگرش باعث اتخاذ سیاستهای عملی مختلفی هم شده است که آشکارا نشان داده است این سیاستهای مخالف با اهل سنتی که سلفیون نجدی اتخاذ کرده اند کاملا غیر شرعی اند که برای مسلمین غیر از تفرق و جنگ داخلی و ذلیلی و شکست در بر نداشته است .

عده ای از سلفیون نجدی چون ابوبصیر طرطوسی و ابوقتاده فلسطینی و ابو محمد مقدسی و طارق عبدالحلیم و هانی السباعی و غیره قصد دارند ایجاد این آفتها و مشکلات برای مسلمین را تنها به سیاستهای دوله یا گروههای سلفی نجدی مخالف خود چون گروه جولانی و احرار الشام و … محدود و منحصر کنند و به نحوی منهج و عقاید سلفی نجدی دوله و سایر گروهها را تبرئه نمایند؛ اما واقعیت نشان داده است که دوله و جماعت ابوبکر بغدادی تنها کسانی هستند که با اخلاص تمام و بدون تقیه و ریاکاری به تطبیق منهج سلفیت نوع سوم اقدام کرده اند و عمل جماعت ابوبکر بغدادی یعنی منهج کامل سلفیت نجدی و عمل سایر گروهها و افرادی که ادعای سلفیت نجدی را دارند یعنی سلفیت ناقص و ریاکار و اهل تقیه و فرصت طلب و سازگار با وضع موجود.

در این صورت مشکل در منهج است نه در فرعیاتی که از این منهج سرچشمه گرفته اند؛ و زمانی که امثال ابومحمد مقدسی مجاهدین افغان را مشرک و دکتر عبدالله عزام تقبله الله را مدافع مشرکین و مانع توحید معرفی کنند یا دكتور أحمد الجزائري به تکفیر فله ای علماء و مجاهدین افغانستان و… می پردازد یا امثال سيد إمام  اکثریت مردم مصر را تکفیر می کند و… اینها به همراه دهها مورد دیگر هستند که سم و آلودگی را به جریان جهادی اهل سنت تزریق کرده اند و زمانی که بیماران علائم این سم و بیماری را بروز می دهند اولین کار این علمای نجدی این است که جهت حفظ جایگاه و موقعیت خود و فراافکنی و غوغاسالاری از این آلوده شده ها و بیماران دوری کرده و موزیانه می خواهند منهج فاسد خود را با دوری از این ثمراتشان محفوظ نگه دارند.

ادامه خواندن زمانی که اخلاص و عدم تقیه ی دوله و جماعت بغدادی سایر سلفیون نجدی را در تنگناه منهجی قرار داد

نگرش تکفیری علمای سلفیت نوع سوم نجدی به اهل سنت

 نگرشی تکفیری علمای سلفیت نوع سوم نجدی به اهل سنت

به قلم: ابوابراهیم هورامی

چنانچه به دقت در اندیشه های علمای سلفیت نوع سوم که به سلفیت نجدی یا سلفیت آل سعود شناخته شده است نگریسته شود متوجه خواهیم شد که پیروان این نگرش با برداشت اشتباه از اصطلاحاتی چون مشرک و مشرکین و اهل بدعت و…و برداشتن عذرهای معتبر شرعی برای مسلمین نگاهی متفاوت به مسلمین پیدا کرده اند.

گاه برای تکفیر اهل سنت زنده و مرده به مکاتب فکری اشاره می کنند و چنین نشان می دهند که مثلا منظورشان از تکفیر فلان جریان تنها گذشتگان این جریان است در حالی که این جریانات هم اکنون اکثریت مطلق اهل سنت را شامل می گردند. به عنوان مثال زمانی که خالد بن علي المرضي الغامدي کتاب «نقض عقائد الأشاعرة والماتريدية» را به رشته ی تحریر در می آورد در واقع در مورد تمام حنفی ها و شافعی ها و مالکی ها و اکثریت حنبلی ها رای داده است و زمانی که همین شخص در کتابش درباره تکفیر اشاعره می گوید:

«قلت: ومن عرف عنه هذا القول كالنووي وابن حجر والهيتمي والقرطبي وغيرهم من الأشاعرة فلا يجوز أن يترحم عليه إلا أن يثبت رجوعه , بل يجب أن يحكم بكفره ونفي الإسلام عنه إن مات على هذه العقيدة الجهمية الكافرة التي لم يختلف السلف على كفر أصحابها». «می گویم: کسانی مانند نووی و ابن حجر و هیتمی و قرطبی و غیر آنان از اشاعره که چنین قولی از آنان شناخته شده است جایز نیست که بر آنان رحمت فرستاده شود مگر اینکه رجوعش از آن از آنها ثابت شود. بلکه واجب است که حکم به کفر آنان و نفی از اسلام از آنان کرد در صورتی که بر این عقیده جهمیه کفری مرده باشند که سلف بر کفر صاحبان آنها اختلافی نداشته اند».

در اینجا درواقع تمام شافعی ها را تکفیر کرده است . به همین سبک با تکفیر ماتریدیها به تکفیر سایر اهل سنت نیز می پردازند. این است واقعیت پشت پرده ی سلفیت خاص نجدیت در تکفیر و تبدیع مسلمین که به کرات در گروههای متفرق مسلح و غیر مسلح نجدی دیده ایم.

این همان منهجی است که شبکه های ماهواره ای دموکراسی خواه منتسب به اهل سنت چون کلمه و نور و وصال در حال نشر آن هستند.