در برابر خطر و آفت غیر قابل انکار«عوام زدگی» مُلاها و مولوی ها چاره اندیشی کنیم
به قلم: ابوسلیمان هورامی
امروزه و در اثر تبلیغات گسترده و جنگ روانی وسیعی که دشمنان سکولار و دین فروشان به راه انداخته اند به نحوی می توان گفت شبکه های ماهواره ای هدایت شده توسط دشمنان برای عده ای از اهل سنت ایران حکم مرجع تقلید و شافعی ها و حنفی ها و سایر راهنمایان دین را پیدا کرده اند.
به همین دلیل دیده می شود که لایه ای از عقاید اسلامی اهل سنت با افکار مسموم کاملاً سیاسی و جناحی دشمنان به خورد عوام اهل سنت داده شده و آنها نیز با ژستی شبه روشنفکری و حق گرایانه به بازنشر این معجون تولید شده که حق و باطل با هم قاطی شده می پردازند، که در تمام موارد حق شرعی که مورد نظر الله تعالی است پوشیده و کتمان می شود چنانچه الله تعالی می فرماید: وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره/۴۲) و حق را ( که از جانب خدا فرو فرستاده شده است) با باطل ( که خودتان آن را به هم بافتهاید) نیامیزید، و حق را پنهان نکنید . و حال آن که میدانید.
آن دسته از عوامی که اینگونه آلوده شده اند علاوه بر نگه داشتن آنچه از که گذشته به آنها رسیده و به آن خو گرفته اند سعی دارند وضع موجود فکری خود را نیز که از شبکه های ماهواره ای به آنها رسیده حفظ کنند و با هر چیزی که این وضع موجود فکری و عقیدتی آنها را به هم بریزد واکنش منفی نشان داده و مخالفت می کنند.
در کنار این آفتی که به افکار و عقاید این عوام اهل سنت توسط کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی و شبکه های جنگ روانی آنها (که عده ای دین فروش و دارودسته ی منافقین هم با الفاظی شبه اسلامی در آن حظور دارند) وارد شده است، مصیبت و آفت دیگر این است که نظام مالی علما و خطیبان اهل سنت تا حدود زیادی به این عوام گروه خورده است.
به همین دلیل علمای وابسته ی اهل سنت نمی توانند همچون سرمذهبهای خود با استقلال کامل نقش پیشروی و رهبریت شرعی خود را ایفاء کنند و همیشه سعی می کنند جانب عوامی که با افکاری خاص خو گرفته و تأمین مالی آنها نیز به همین عوام گره خورده را نگه دارند.
در حکومت بدیل اضطراری اسلامی ایران آندسته از علمائی که دچار عوام زدگی شده اند مجبورند «نقش» بازی کنندو همچون بازیگران سینما و تأتر در برابر مسئولین حکومتی ایران نقشی بازی می کنند و در برابر عوام نقشی دیگر و در خلوت با اهل علم و باسوادهای دینی مجبور به ایفای نقش و رفتار دیگری می شوند.
یکی از بزرگترین صدمات چند شخصیتی بودن این دسته از ملاهای عوام زده به ایمان و عقیده ی همین مردم وارد می شود که بر اثر کتمان حقایق در معرض انواع آفتهای عقیدتی و فکری دشمنان قرار گرفته است. بعد از این بزرگترین خطری که متوجه دین و مردم می گردد این است که عوام زدگی علماء، زمینه را برای کتمان حقایق شرهی و پذیرش عقاید مسموم دشمنان در میان مسلمین فراهم کرده و در نهایت زمینه های مقبولیت و تسلط نظامی دشمنان و مزدورانشان را فراهم می کند. یکی از نتایج این آفت بزرگ را در اغتشاشات اخیر مشاهده نمودیم که این مُلاها و مولوی های عوام زده نه تنها سکوت کردند بلکه در خلوت با عوام مسجد با دامن زدن به چن روانی دشمنان سکولار و دارودسته ی منافقین به نحوی در جبهه ی آنها نیز قرار گرفتند.
پس علمای صادق و راستینی که با عقاید صحیح اسلامی مسلح شده و از آفت عوام زدگی خود را دور نگه داشته اند باید همچون یک انسان آزاده و رشید این خطرات را جدی گرفته و در برابر این خطر و آفت غیر قابل انکاری که دین و حتی موجودیت آنها را تهدید می کند چاره اندیشی کنند.