امارت اسلامی طالبان در ولایت غزنی سلفیت خاص نجد را به عنوان یک تهدید و ابزاری در دست دشمنان ممنوع کرد

امارت اسلامی طالبان در ولایت غزنی سلفیت خاص نجد را به عنوان یک تهدید و ابزاری در دست دشمنان ممنوع کرد

کاتب: ملا نور احمد (زید) کنسک /فراه

آل سعود در سال ۱۳۹۲ در رسانه های خود اعلام کرد که قصد دارد بر اساس منهج سلفیت علمای نجد سومین دانشگاه بزرگ اسلامی جهان پس از دانشگاه اسلامی پاکستان و مالزی را با هزینه ۵۰۰ میلیون دالر در ۱۶۰ هکتار زمین (۱۰۰۰ جریب = ۱۶۰ هکتار) در افغانستان تاسیس کند .

 به دنبال این اشرف غنی پیمانکار حکومت دست نشانده ی افغانستان و «فریده مومند» وزیر تحصیلات عالی نیز فوراً اعلام کردند که با طرح پیشنهادی عربستان برای ساخت دانشگاهی بزرگ اسلامی در این کشور موافقت کرده و بیش از یک هزار جریب زمین دولتی در شهرك «غازي امان الله خان»، بین ولسوالی های «رودات» و «بتی‌کوت» ولایت ننگرهار در ۱۵ کیلومتری حاشیه شهر جلال‌آباد در شرق افغانستان و حدود دوصد میلیون دالر هزینه از بودجه انکشافی وزارت تحصیلات عالی را نیز به ساخت این دانشگاه تخصیص داده است.

همچنین پس از سفر عبدالله عبدالله رئيس اجرائيه دولت اجیر افغانستان (۲۶ میزان ۱۳۹۵ ) همراه با هيئتي از مقامات دولتي، به عربستان سعودي حکومت عربستان سعودی وعده داد که سالانه ۴۰۰ بورس تحصیلی به دانشجویان افغان در سطح تحصیلات عالی خواهد داد.

در کنار این دانشگاه، که بر اساس تفکرات سلفیت نجدی و درباری آل سعود و تا درجه ی دکترا اداره شده و طلبه می پذیرد و احتمال انتقال آن به کابل را می دادند، رژیم آل سعود چندین شبکه ی ماهواره ای با مجریانی افغانی و ایرانی مثل کلمه و وصال و… راه اندازی کرده است که باز مروج سلفیت خاص نجد هستند.

علاوه بر این ما شاهد اقدامات سلفیت خاص نجد توسط داعش در افغانستان و جنگهای آن با امارت اسلامی و مخالفین مسلمان خود بودیم و در نهایت دیدیم که این گروه چگونه خود را به رژیم نوکر و عمیل کابل تسلیم کردند.

بر اساس این اقدامات دشمنان در ترویج سلفیت خاص نجدیت در افغانستان و ثمره و تجربیاتی که از این منهج دارند امارت اسلامی از این تفکر به عنوان یک تهدید و خطر و عاملی جهت تفرق و جنگ داخلی و ابزاری در دست دشمنان یاد کرده و  بیانیه ای از سوی ولایت غزنی امارت اسلامی نشر شده است که در آن به صورت واضح هر گونه فعالیت سلفی های نجدی ممنوع اعلام شده است.

در این بیانیه آمده است: به عموم و همه بیان جدی رسانیده می شود که از همین تاریخ فعالیت و دعوت تان جدی ممنوع بوده و از ساختن مساجد و…  دادن نمره یعنی خانه برای کسیکه شما او را ….وهابیت و غیر مذهبیت دعوت می نمائید ممنوع بوده اگر خلاف مقرارات امارت اسلامی کلامی دعوت و یا فعالیت ضد مذهبی بالای تان ثبوت گردید با مجازات قانونی مواجه خواهد شد از شما و یک عسکر غلام حلقه بگوش فرق نخواهد بود … چون آخرین نتیجه شما خوارج و دواعش می باشد”

انتظار اهل سنت بلوچستان از مولوی ها در برابر جنگ روانی سکولاریستها

انتظار اهل سنت بلوچستان از مولوی ها در برابر جنگ روانی سکولاریستها

کاتب: بِراهُندگ بلوچ

در اساسنامه تک صفحه ای سهاب می خوانیم : ?چشم انداز سهاب: ما به شیوه مبارزات مدنی و بدون خشونت برای این مبارزه می کنیم که مردم بلوچ را به سطح بالایی از اتحاد و انسجام سیاسی رسانده و حکومت دیکتاتوری “جمهوری اسلامی” را براندازیم و نظام سیاسی غیر متمرکز (فدرال)، دمکرات و سکولار را در ایران بنا نهیم…

در اینجا واضح و روشن بیان می کند که به جای یک حکومت بدیل اضطراری اسلامی شیعه مذهب خواهان حکومتی حنفی مذهب نیست که مثلاً قانون شریعت الله بر اساس فقه امام اعظم رحمه الله حاکم شود بلکه خواهان حکومتی سکولار است که در آن نه جایگاهی برای حاکمیت بر اساس فقه شیعه وجود دارد و نه بر اساس فقه یکی از مذاهب اهل سنت مثل حنفی و شافعی و غیره.

در این صورت برای لجبازترین و جاهلترین مسلمان نیز جای شکی باقی نمی ماند که سهاب و جبهه ی سنت و تمام شبکه های ماهواره ای که برای سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها فعالیت می کنند مخالفتشان صرفاً با یک مذهب به نام تشیع نیست بلکه اینها در اساس با قوانین و احکام اجرائی تمام مذاهب اسلامی مخالف هستند و اینکه فعلاً در کنار مذهبی قرار گرفته اند به این دلیل است که از مذهبی بر علیه مذهب دیگر به عنوان یک ابزار جهت بسیج مردم استفاده کنند.

آیا مولوی ها و خطیبان مساجد ما بیدار می شوند یا دل خوش کرده اند که به عنوان یک ابزار در دست رسانه های سکولاریستها قرار گرفته و برای خود شهرتی دست و پا کرده اند؟! به نظر شما اگر به چند چهره بودن خود ادامه دهند و موضع واضح و روشنی در برابر این دشمنان قانون شریعت الله نگیرند به اندازه ی عبدالله ابن ابی مشهور خواهند شد؟

 الله جل جلاله در قیامت جایگاه  چند چهره ها را بسیار بدتر از کفار اصلی می داند و می فرماید: إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا (نساء/۱۴۵) بيگمان منافقان در اعماق دوزخ و در پائين‌ترين مكان آن هستند و هرگز ياوري براي آنان نخواهي يافت (تا به فريادشان رسد و آنان را برهاند).‏

در این صورت اهل سنت بلوچستان بی تعارف منتظر موضع گیری واضح و صریح شما مولوی ها و خطیبان و اهل قلم در برابر این تهاجم آشکار فرهنگی و عقیدتی کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی به ایمان و فرهنگ بلوچها هستند. این را بدانید که شما هم اکنون در حال پس دادن آزمایش تاریخی خود هستید و اهل سنت بلوچستان نظاره گر شما در برابر این فتنه و تهاجم بی سابقه به دین و عقاید خود هستند. شما در حال نوشتن کارنامه  و کتاب زندگی خود هستید، دقت کنید در آن چه می نویسید.

در دنیا کتاب زندگی شما در تاریخ ملت مسلمان بلوچ خوانده خواهد شد و به نسلهای بعدی سپرده می شود پس مایه ی ننگ و سرافکندگی  فرزندان و نوادگان خود در دنیا نشوید و در قیامت هم این کارنامه و کتاب به دست خود شما داده خواهد شد و به شما امر می شود که:  اقْرَأْ کِتابَکَ کَفي‏ بِنَفْسِکَ الْيَوْمَ عَلَيْکَ حَسيباً (اسراء/۱۴) کارنامه و کتابت را بخوان، همین بس که امروز خود حسابرس کارهاى خویش باشى.

پس بدانید در ایران انتظار اهل سنت از شما انتظار نامعقول و غیر شرعی نیست، همچنین با آزادی کاملی که در ایران در این زمینه دارید همه می دانند که تمام زمینه ها برای فعالیت شما مهیاست و بهانه ای برای هیچ کسی باقی نمانده است . پس نشان بده جزو کدام دسته هستی؟ جزو دارودسته ی منافقین و چند چره های رنگ عوض کن و نان به نرخ روز خور هستی یا مومنین و مدافعین راستین قانون شریعت الله؟

کفار سکولار باید منتظر عواقب توهین به قرآن و شریعت باشند

کفار سکولار باید منتظر عواقب توهین به قرآن و شریعت باشند

به قلم: ابوسلیمان هورامی

با آنکه کشتار مسلمین توسط کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار و دست نشانده ی محلی غم بزرگی است اما زمانی که کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی در توهین و اهانت به الله تعالی و قرآن و رسول الله صلی الله علیه وسلم  قرآنها را سوزاندند و کاریکاتورهائی توهین آمیز از رسول الله صلی الله علیه وسلم نشر دادند یا حتی در فکر برگذاری جشنواره ای در این زمینه هستند و حتی در فضای مجازی و رسانه های خود توهین به مقدسات مسلمین را مُد و افتخار می دانند، غم کشتار عزیزانمان توسط این جانیان ناچیز و کوچک شد و این غمهای بزرگ ما را مصداق «فَأَثَابَکُمْ غَمّاً بِغَمٍّ» نموده است.

اگر نزد شما سکولاریستها توهین به الله تعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم و کلام الله و قانون شریعت الله  آزادی بیان و دموکراسی است و  آزادی بیان و دموکراسی شما در برابر دین اسلام و مقدسات آن هیچ ظابطه ای ندارد پس آزادی عمل و واکنش شرعی و دفاع مشروع ما را نیز پذیرا باشید . باذن الله پاسخ ما به این توهینهای آشکار شما دیدنی خواهد بود نه خواندنی و شنیدنی.

مولوی های بلوچ در برابر سکولاریزاسیون بلوچستان چکار کرده اند؟

مولوی های بلوچ در برابر سکولاریزاسیون بلوچستان چکار کرده اند؟

به قلم : بِراهُندگ بلوچ

سکولاریزاسیون به مجموعه فعالیتهای فرهنگی و عقیدتی گفته می شود که زمینه را برای پذیرش قوانین سکولاریسم در جامعه فراهم می کند. هم اکنون کسانی چون سربازی مدیر سهاب با مدرک سیکل و سرخوش با چنان سابقه ای که دارد به همراه سایر حرکتهای سکولار و دموکراسی خواهی که به صورت مجازی و ماهواره ای در شبکه هائی چون کلمه و توحید و وصال و  نور در حال فعالیتهای فشرده و ۲۴ ساعته هستند، با نام دین و ملت بلوچ در حال سازگار کردن ملت مسلمان بلوچ با کفریات سکولاریستها و مفاسد آن هستند.

این مجموعه که برای سکولاریسم و دموکراسی فعالیت می کنند مجریان جنگ روانی بر علیه قانون شریعت الله و علمایانی هستند که به نحوی خود را مدافع قانون شریعت الله می دانند. اینها یک بلوچستان سکولار می خواهند نه بلوچستانی تابع شریعت الله تعالی . اینها در خدمت کفار سکولار جهانی چون انگلیس و آمریکا و غیره هستند که اجداد بلوچهای مسلمان هزاران جوان خود را در راه جهاد با این کفار فدا کرده اند.

اگر می بینیم که این مجموعه گاهگاهی برای جلب رضایت و بسیج مردم سخنرانی های بعضی از علما را نشر می دهند اما درواقع با برنامه ها و تحلیلهائی که دارند همه ی این علما را مزدور نامیده و تخریب نموده اند و تاکنون هیچ یک از این خطیبان  نیز اعلام نکرده اند که این سکولارها از سخنرانی های اینها سوء استفاده می کنند، تا مردم به حداقل آگاهی های لازم در مورد دشمنان خود دست یابند.

هم اکنون وقت آن رسیده که علماء و مولوی هائی که بخشهائی از مردم سخن آنها را می پذیرند در برابر این جنگ روانی و زمینه سازی هائی که برای دور کردن بلوچها از قانون شریعت الله و گرایش به سکولاریسم  صورت می گیرد حرکتی منسجم و سازماندهی شده و فراگیر و همه جانبه ای را انجام دهند.

انتظار اهل سنت از این مولوی ها این است که موضع خود را مشخص کنند و این را بدانند که موکول کردن این مبارزه به آینده و یا سهل انگاری در آن نشانه ی ضعف در دیپلماسی و نادیده گرفتن مصالح اهل سنت بلوچستان و ضربه زدن به دین و هویت اسلامی بلوچهاست.   

این گروههای مجازی و شبکه های ماهواره ای بارها و بارها اقرار کرده اند که برای سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها می جنگند و بی شرمانه و بدون ترس اهداف خود را بیان می کنند، حالا شما مولوی محترم با اینهمه امکاناتی و آزادی که در این زمینه داری چرا نباید واضح و آشکار از قانون شریعت الله دفاع کنی و در برابر این توطئه ی آشکار جهاد تبلیغی راه بیندازی؟

بدون شک سکوت شما باعث تداوم حرکت جامعه ی بلوچها به سوی دین گریزی و گرایش به سکولاریسم خواهد بود آنوقت تاریخ بلوچها از تمام کسانی که در برابر این توطئه ی آشکار دچار خیانت سکوت شده اند به عنوان خائنین به دین و ملت یاد خواهد کرد .

از عذاب تفرق به نعمت وحدت یا بلعکس؟

از عذاب تفرق به نعمت وحدت یا بلعکس؟

به قلم: کارزان شکاک

مسلمین با نعمت ایمان و اسلام که دلهای آنها به هم نزدیک شده بود «وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ» با اتحاد و صفی پولادین «صَفًّا كَأَنَّهُم بُنيانٌ مَرصوصٌ» توانستند که تمام شبه جزیره ی عربستان و دو امپراطوری بزرگ آن زمان را نیز نابود کرده و قانون شریعت الله را بر جهان مترقی آن زمان تطبیق دهند. تمام این ثمرات و عزت بعد از نصرت الله از ایمان مسلمین و وحدت فراگیر آنها ناشی شد.

اما به دنبال این عزت و شکوهی که ناشی از وحدت بود مسلمین به تدریج در مسیر عذاب تفرق و جنگهای داخلی «الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ» قدم گذاشتند . الله متعال در مورد کسانی که دچار عذاب شده اند می فرماید : ذَلِکَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ‏(انفال/۵۳) این بدان خاطر است که خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده است تغییر نمی‌دهد مگر این که آنان حال خود را تغییر دهند (و دیگر شایستگی نعمت خدا را نداشته باشند و بلکه سزاوار نقمت گردند) و بیگمان خداوند شنوای (اقوال و) آگاه (از افعال مردمان) است.‏

 وحدت نعمتی بود که مسلمین با دست خود آن را به عذاب تفرق عوض نمودند تا به اینجا رسیده اند که اکثریت مطلق مسلمین تحت تسلط کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی قرار گرفته و به انواع بلاها گرفتار شده اند و کار به جائی رسیده که حتی توان دفاع از خود را ندارند چه رسد به اینکه سرزمین دیگری را نیز آزاد گردانند.

وحدت برای مسلمین تنها راهکار خروج از این عذابها و بازگشت به عصر طلائی اسلام و عینی کردن قوانین و نعمتهای اسلام در روی زمین است. مسلمین باید بدانند که بیشتر از ظرفیت خود به نقصان و عقب ماندگی آلوده و گرفتار شده اند و با اینهمه تجاربی که کرده اند دیگر فرصتی برای آزمون و خطا وجود ندارد.  

واقعیتها نشان می دهند که مسلمین با وحدت اسلامی و پرهیز از تفرق توان و قدرت حرکت رو به جلو و گذر از اشتباهاتی که کرده  اند را دارند و قادر خواهند بود گذشته ی با عزت و نیرومند خود را بار دیگر احیاء نمایند، و می توانند به تمام دنیا ثابت نماید که عصر طلائی اسلام آرزوی ئی محال و دست نیافتنی نیست بلکه تکرار شدنی و رو به جلو و در حال ترقی است تا اینکه به تدریج باز مسلمین به حکومت اسلامی بر منهاج رسول الله صلی الله علیه وسلم دست یابند که به مومنین وعده داده شده است .  

تفرق بزرگترین مانع رسیدن به این نعمت و ماندن در عذاب و ذلیلی بوده و وحدت بزرگترین ابزار دست یابی مجدد به این نعمت است .

شما در مسیر کسب کدام یک در حرکتی؟

ریشه ی اصلی خشونت گروههای سلفی نجدی در برابر مسلمین و ثمرات دنیوی این نگرش

ریشه ی اصلی خشونت گروههای سلفی نجدی در برابر مسلمین و ثمرات دنیوی این نگرش  

به قلم: ابوبکر خراسانی

ممکن است برای همه ی ما پیش آمده باشد که چرا گروههای سلفی نجدی نسبت به سایر  مسلمین مخالف خود تا این اندازه خشونت به خرج می دهند؟  پاسخ به این سوال را باید در اندیشه های محمد بن عبدالوهاب و علمای پیرو او که مجموعاً سلفیت نوع سوم یا سلفیت نجدی را تشکیل می دهند جستجو کرد.

محمد بن عبدالوهاب پیروانش را چنین تربیت می کند که مخالفت با افکار آنها مخالفت با دین اسلام است نه مخالفت با اجتهاد و تاویلات آنها. به همین دلیل خود را اهل توحید و مسلمین مخالف فکریش را کسانی معرفی می کرد که از مشرکان زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز بدتر و مشرک تر هستند؛ به همین دلیل خون و مال آنها را برای خود حلال کرده اند.

محمد بن عبدالوهاب در این زمینه می گوید: إذا علمت هذا، وعلمت ما عليه أكثر الناس: علمت أنهم أعظم كفرا وشركا من المشركين الذين قاتلهم رسول الله صلى الله عليه وسلم. [۱] اگر این را دانستی و آنچه بیشتر مردم بر آن (عقیده) هستند را دانستی، این را هم خواهی دانست که کفر و شرک این مردم، بزرگ‌تر از کفر و شرک مشرکانی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم با آنان جنگید».

علاوه بر این در جای دیگری می گوید: فاعلم أن شرك الأولين أخف من شرك أهل زماننا .[۲] بدان که شرک مردم زمان پیامبر خفیف‌تر از شرک اهل زمان ما است.

ادامه خواندن ریشه ی اصلی خشونت گروههای سلفی نجدی در برابر مسلمین و ثمرات دنیوی این نگرش

دشمن مراقب و در کمین است، در کجا قرار گرفته ای؟

دشمن مراقب و در کمین است، در کجا قرار گرفته ای؟

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

اشخاص، گروهها و تفکرات و فرقه هائی که در میان مسلمین به وجود آمده و در برابر وحدت و یکپارچگی مسلمین قرار می گیرند همیشه مورد طمع دشمنان بوده اند تا از آنها برای ضربه زدن به اصل اسلام و حاکمیت آن استفاده کنند.

در همان صدر اسلام زمانی که آن سه نفر[۱] از جهاد فی سبیل الله تخلف می کنند شاه نصرانی غسان شخصاً برای یکی از آنها به نام کعب بن مالک نامه می نویسد و او را با جاه و مقام و ثروت تحریک می کند. این یعنی اینکه دشمن کوچکترین تحرکات ما را تحت نظر دارد آنهم در آن زمان که هیچ یک از امکانات رسانه ای کنونی وجود نداشت.

دشمن در آن زمان از عقوبت کعب بن مالک رضی الله عنه و جزئیات قضایای داخلی کوچک مسلمین با خبر بود و فرق بین این شخص با دارودسته ی منافقین که آنها نیز به رهبری عبدالله بن ابی به جهاد نرفته بودند را نیز می دانست، به همین دلیل برای کعب نامه می نویسند نه عبدالله بن ابی و دهها نفر دیگری که با او بودند؛ در این صورت باید انتظار داشته باشیم که از سایر امور مهم و بزرگ و بخصوص تحرکات جنگی و قدرت نظامی و… مسلمین آگاهی بیشتری داشته باشند.

در کنار این باز ما شاهد اتفاق دیگری در همان صدر اسلام هستیم . زمانی که معاویه در برابر خلیفه و امیرالمومنین مسلمین علی ابن ابی طالب رضی الله عنه قرار می گیرد باز شاه نصرانی روم برای معاویه نامه ای می نویسد و با جانبداری از او سعی می کند در امور داخلی مسلمین دخالت کند و  جنگ را به آن جهتی که می خواهد هدایت کند.

در طول تاریخ اتفاقاتی از این دست زیاد رخ داده است که عده ای فریب دشمن را خورده اند و  خواسته یا ناخواسته تبدیل به ابزاری در دست دشمن شده اند، که حتی مثل اندلس باعث نابودی خود و سرزمین خود شده اند.

هم اکنون نیز ما شاهد گروهها و احزاب زیادی در میان مسلمین هستیم که فریب خورده اند و  به میل خود در جبهه  ی دشمنان بر علیه سایر مسلمین وارد جنگ شده اند؛ دسته ای دیگر از مسلمین نیز وجود دارند که به خاطر تفکرات و سیاستهای اشتباهی که در مورد مسلمین دارند ناخواسته به عنوان ابزاری در اختیار دشمن قرار گرفته اند .

دو جریانی که به کرات در سرزمینهای مختلف اسلامی مورد سوء استفاده ی دشمن قرار گرفته اند سلفیت خاص نجدیت و اخوان المفلسین[۲] است. این تفکرات در هر سرزمینی که سر بلند کرده اند همیشه فریب نقشه های دشمنان را خورده و ناخواسته در خدمت اهداف دشمنان و ضربه زدن به مسلمین عمل کرده اند.

  باید هوشیار و مراقب بود و در نظر داشت که هم اکنون دشمن بیشتر از قرون گذشته با امکانات رسانه ای مختلف و عوامل نفوذی خود کوچکترین تحرکات فکری و جناح بندی های ما را زیر نظر دارد؛ در این صورت خود را ابزار دست دشمنان و عاملی جهت ضربه زدن به مسلمین و  مسخره تاریخ نگردانیم.


[۱] وعلی الثلـثة الذین خلفوا حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت وضاقت علیهم انفسهم و….

[۲]  گروه منحرفی که سعی دارد خود را به ناحق به جریان مبارک اخوان المسلمین بچسباند.

وحدت اسلامی را چگونه فهمیده ای؟

وحدت اسلامی را چگونه فهمیده ای؟

به قلم: کارزان شکاک

عده ای بر این باورند که وحدت میان مذاهب اسلامی به این معنی است که ما با همدیگر هیچ اختلافی در مسائل فکری و فقهی نداریم و باید این اختلافات را نادیده بگیریم یا انکار کنیم ! یا عده ای بر این باورند که اگر صحبت از وحدت اسلامی می شود به این معناست که مسلمین دست از مذاهب خود کشیده و تابع یک مذهب شوند و… .

 تمامی این تصورات نه شدنی است و نه منظور داعایان به سمت وحدت بوده است و نمی تواند صحیح باشد. مسلمین می توانند ضمن داشتن اختلافات فقهی با تکیه بر مشترکات زیادی که دارند نوعی همبستگی و همکاری و اتحاد به وجود آورند و جهت سازندگی و مقابله با دشمنان متحدی که دارند صف واحدی را به وجود آورند و مانع نفوذ و تسلط دشمنان خارجی و نوکران محلی آنها بر سرنوشت خود شوند.

اختلافات مختلف میان مذاهب اسلامی گاه از سوی فتنه گران مایه ی تفرق وضعف و حتی جنگهای داخلی و تسلط دشمنان داخلی و خارجی بر مسلمین شده است. این اختلافات انکار نشدنی در واقع بهانه ای مناسب جهت نقدهای شرعی و مناظرات و بحثهای علمی و مستدلی می گردد که می تواند عوامل تفرقه زا و موانع اتحاد را نیز از میان برداشته و به طرفین شناختی صحیح از عقاید و افکارِ یکدیگر بخشد. در این صورت اتحاد به معنی نفی آزادی اندیشه و تحقیق، حقیقت جویی و عدالت خواهی نیست. اتحادی مطلوب است که در کنار این ارزش ها مطرح گردد.

نزدیکترین ثمره ی این مباحثات شرعی و اسلامی این است که مسلمین نسبت به همدیگر شناخت صحیحی پیدا می کنند و راه را بر فتنه انگیزان و تفرقه آفرینان می بندند و بحثها و گفتگوهای علمی و شرعی نه تنها تفرقه افکن نیستند بلکه وحدت آفرین نیز بوده اند.

 در این صورت صورت بیائید پروسه ی وحدت را انگونه که هست درک کنیم و در مسیر آن در حرکت باشیم.

سیستم حاکمیت ریشه ی اصلی اصلاح و فساد در جامعه

سیستم حاکمیت ریشه ی اصلی اصلاح و فساد در جامعه

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

الله تعالی می فرماید: وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَآصَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ (انفال/۲۵)‏خویشتن را از بلا و مصیبتی به دور دارید که تنها دامنگیر کسانی نمی‌گردد که ستم می‌کنند (بلکه اگر جلو ستمکاران گرفته نشود ، خشک و تر به گناه آنان می‌سوزد) و بدانید که خداوند دارای کیفر سخت و مجازات شدید است. و رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:« لتُنْقَضَنَّ عُرَى الْإِسْلَامِ ،عُرْوَةً عُرْوَةً , فَكُلَّمَا انْتَقَضَتْ عُرْوَةٌ، تَشَبَّثَ النَّاسُ بِالَّتِي تَلِيهَا، وَأَوَّلُهُنّ نَقْضًا الْحُكْمُ، وَآخِرُهُنَّ الصَّلَاةُ»  دستگیره های اسلام یک به یک شکسته می شود، هرگاه یک دستگیره نابود شود مردم به آنچه نزدیک آن است چنگ می زنند، اول آنها شکستن حکم است و آخر آنها نمازاست.

 با شکستن حکم کردن از کانال  خِلاَفَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ  مردم به آنچه نزدیک بود چنگ زدند.مسلمین آن زمان به حکومت بدیل اضطراری و شاهیگری بنی امیه چنگ زدند و به تدریج دستگیره ها یکی بعد از دیگری شکسته شده اند تا به زمان ما رسیده است و فتنه ای که آن زمان استارتش زده شده است هنوز دامنگیر ما هم هست آن هم با شدت بیشتری.

البته زمانی هم به تاریخ مسلمین نگاه می کنیم متوجه می شویم که با از بین رفتن خلافت اسلامی و تبدیل شدن آن به ملوکیت و شاهیگری، عامل اصلی ایجاد تفرق و از بین رفتن وحدت میان مسلمین عوامل سیاسی و حکومتی بوده است. حتی قیام عده ای از تند روان و خوارج بر علیه عثمان بن عفان رضی الله عنه تا جنگهای معاویه با علی بن ابی طالب و حسن بن علی رضی الله عنهما و جنگ خوارج با علی رضی الله عنه همگی به حاکمیت و قدرت سیاسی بر می گردد. پس از آن قیام عبدالله بن زبیر و حسین ابن علی و زید بن علی رضی الله عنهم نیز باز به مساله ی حاکمیت و بازگرداندن قدرت حکومتی و سیاسی به مسیر شرعی آن بر می گردد.

ادامه خواندن سیستم حاکمیت ریشه ی اصلی اصلاح و فساد در جامعه

آنچه از کوردها و تأثیرات دین اسلام و دین سکولاریسم بر آنها گفته نشده

آنچه از کوردها و تأثیرات دین اسلام و دین سکولاریسم بر آنها گفته نشده

نویسنده : حسن محمود

مترجم: قادری (با دخل و تصرف)

عمر بن خطاب رضیَ اللهُ عَنهُ می گوید: بدانید که مردم همواره بر راه راستند مادامی که پیشوایان و راهنمایانشان بر راه راست باشند.

⏹ اولین بار مرزهای کوردها و اعراب و توسط مسلمانان مشخص شد و کوه حمرین را در عراق و جبل الاکراد را در سوریه و… مرز آن قرار دادند که در واقع مرزهای مناطق غربی ایران آن زمان را تعیین می کرد .در زمان حکمرانی مسلمانان به کوه حمرین ، جبل اکراد می‌گفتند!

⏹ اسلام و مسلمانان در زمان سلطان سنجر سلجوقی– برای نخستین بار –  بخشهائی از لرستان و ایلام و کرمانشاه را به کردستان نامگذاری نمودند و قبل از ان هیچ اسمی تحت عنوان کردستان وجود نداشت بلکه هر کدام از امیر نشنین ها  حاکمی محلی از ایران بودند . این بخش هم که تحت عنوان کردستان نام گذاری شد باز بخشی از ایران محسوب می گردید.

⏹ کردها در زمان حکمرانی اسلام ، ۶۴ امیر نشین و دولت داشتند …

⏺ بغداد چهار بار توسط کردها حکمرانی و اداره شده که یکی از مراحل چهارگانه توسط خان احمد خانی امیر اردلان بوده است.

⏺ زمانی که کوردها خالصانه به قانون شریعت اسلام چنگ زده بودند الله تعالی به آنها عزت و قدرت و شکوه داد چنانچه ترکها و عربها  زیر دست آنها بودند و سالهای سال بر بخشهای زیادی از جزیره العرب و یمن و مصر و فلسطین و سوریه و بخشهائی از عراق هم حاکمیت داشتند.

ادامه خواندن آنچه از کوردها و تأثیرات دین اسلام و دین سکولاریسم بر آنها گفته نشده