جنگ مسلحانه گروههای مسلح اهل سنت سوریه و تجربه ی سلفیت خاص نجدیت

جنگ مسلحانه گروههای مسلح اهل سنت سوریه و تجربه ی سلفیت خاص نجدیت

به قلم: کیوان مریوانی

اردوغان که ماهها برای دارودسته ی جولانی و سایر گروههای مسلح سلفی نجدی و حتی گروه سکولاری چون ارتش آزاد ادلب سینه چاک می کرد پس از گلایه های دروغینی از روسیه و درآوردن بازیهای رایج سیاسی سکولاریستها اعلام نمود که : «روند آستانه» که حدود سه سال پیش برای حل و فصل مسالمت‌آمیز مسائل سوریه تشکیل شد دچار فروپاشی شده است.

این سخنان در حالی گفته می شود که ارتش بشار اسد به پیشروی های خود در استان ادلب ادامه می دهد و گروه جولانی و اقمار او نیز منطقه ی استراتژیک معرة النعمان را تخلیه نموده و از بسیاری از مناطق اطراف آن نیز فرار کرده اند.

نتیجه ای که باید از گروههای سلفی نجدی سوریه گرفت این است که اینها بدترین اعمال را دارند و از مدخلی ها با اختلاف زیادی ضررشان بیشتر بوده است، چون اینها علاوه بر آنکه سبب ریخته شدن خون مسلمین می شوند و باعث و بانی تجاوز به ناموس هزاران زن و دختر اهل سنت آواره و تن فروشی آنها در ترکیه و سایر کشورهای اروپائی شده اند حتی باعث نصرانی شدن کودکان بی سرپرست در پرورشگاههای کودکان بی سرپرست اروپا و غیره گردیده اند.

اینها تنها مصیبتهائی غیر از ویرانی و نابودی سرزمین مسلمین و ناامید شدن اهل سنت از جهاد و حتی گرایش آنها به احزاب سکولاری می گردد که خیال می کنند اهل سنت یعنی همین عقاید و اعمال گروههای متفرق و متعدد و متضاد سلفی نجدی است که نه تنها در مسیر صحیح شرعی قدم بر نمی دارند بلکه آفت دین و دنیا هستند …

در این صورت باید گفت که تفکر سلفیت نجدی آزمایش خود را برای چندمین بار پس داده و به طور کامل فشل شده است. پس به کانال ها و اعضایشان نگاه نکن اینها هیچ وزنه ی عملی ندارند و کارشان به آخر رسیده است…

این تفکر که توسط ایمن الظواهری به عنوان تفکر رهبری القاعده انتخاب شد باز همان نقش تفرقه آفرینی و مخرب را بازی کرده است و نشان داد که اگر به هر جریان و جامعه ای تزریق شود تنها یک نتیجه در بر دارد: تفرق، جنگ داخلی، شکست و ذلیلی برای اهل سنت.

سربازان فرعون و هامان یا سربازان جنگ مسلحانه و روانی

سربازان فرعون و هامان یا سربازان جنگ مسلحانه و روانی

به قلم: ابوبکر الخراسانی

الحمد لله و الصلاة و السلام على رسول الله وعلى آله وصحبه ومن والاه

یکی از شروط اصلی توحید کفر به طاغوت است  یعنی دوری و بیزاری و جنگیدن با طاغوت و دشمنی با آنها. علاوه بر این يكي از نواقض اسلام، «تولي و دوست داشتن » است که خود دو وجه دارد:

۱٫ تولي و نصرت کفاری چون یهود و نصارا و مشرکين (سکولاریستها)و… عليه مسلمانان

 2. تولي و نصرت قانون کفری و شرکی این کفار که هم اکنون در قانون سکولاریستی خود را نشان می دهد.  

خداوند متعال مي فرمايد: «وَمَن يَتَوَلَّهُمْ مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» مائده ۵۱( ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﮔﻴﺮﺩ، ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ )

پس هر عملي که در آن نصرت و ياري کفار يا نصرت و ياري قانون کفری و شرکی وجود داشته باشد، کفر است و صاحب آن اگر مانع معتبري در حقش وجود نداشته باشد، کافر است.

همانگونه که واضح است اين ناقض در سربازان جنگ مسلحانه و جنگ روانی و تبلیغی طاغوت موجود است. زيرا آنها هستند که طاغوت را ياري مي کنند و او را تاييد مي کنند و ارکان حکمش را تثبيت مي کنند. و همچينن آنها هستند که قوانين وضعي و دستورات کفري طاغوت را به زور اسلحه یا تزویر و فریب اجرا مي کنند و آنها هستند که مجاهدان و داعيان و موحدان را به خاطر توحيد و جهاد و سعيشان براي اقامه شرع خداوند، مي کشند یا ترور شخصیتی می کنند و مردم را از آنها بیزار و دور می کنند. پس حکم سربازان طاغوت همان حکم طاغوت است؛

خداوند متعال مي فرمايد: «إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ» (قصص ۸ )«همانا فرعون و هامان و سربازان آنها خطاكار بودند».

 در اینجا الله تعالی از دو نوع سرباز صحبت می کند . یکی سربازان فرعون که طبعاً مسلح بودند و دیگری سربازان هامان که مجری جنگ تبلیغی و روانی بودند. چون الله تعالی زمانی که از فرعون صحبت می کند از سربازانش صحبت می کند و بحثی از سربازان هامان نیست . چنانچه می فرماید: «فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ» (قصص ۴۰) «پس فرعون و سربازانش را فرو گرفتيم و آنان را در دريا افكنديم بنگر كه فرجام كار ستمكاران چگونه بود»

ادامه خواندن سربازان فرعون و هامان یا سربازان جنگ مسلحانه و روانی

حکم دموکراسی سکولاریستها و دموکراسی طلب ها در شریعت اسلام

حکم دموکراسی سکولاریستها و دموکراسی طلب ها در شریعت اسلام

به قلم: محسن صادقی /سقز

دموکراسی سکولاریستها از طاغوت های تازه به وجود آمده در زمان اخیر که شناخت آن و کفر ورزیدن به آن واجب است چون آشکارا قانون شریعت الله را کنار می زند و قانون کفری را جایگزین می کند .

دمکراسی : حکومت قانون مردم بر مردم به جای قانون الله بر مردم و استقلال دستگاه قضایی سکولار از قانون شریعت الله و احترام به حقوق بشر سکولاریستی و رهبری قانون سکولار بر همه است.

هر جمله ای از آنچه گذشت با مفهوم سکولار و دمکراتیک آن به ذات خود کفری مستقل به شمار می آید.

منظور از حــکومت مــــــردم، این است که تشریع و قانونگذاری به مردم و نـــــه به اللّه بر می گردد، پس مردم خودشان با آنچه بر می گزینند و با قانونهایی که می گذارند، حکم می کنند و هر چه را بخواهند حلال و هر چه را بخواهند حرام می کنند و این هم از طریق نمایندگی است که در مجالس قانون گذاری کفری هستند.

و مجالس قانونگذاری سکولاریستها، مجالسی کفری و طاغوتی است که با حکم الله مخالفت و شرع او را مسخره می کند و خودش را در قانون گذاری و تحلیل و تحریم و داوری میان مردم شریک الله می سازد و در ربوبیت و الوهیت و اسما و صفاتش با او نزاع می کند.

اللّه تعالی می فرماید :ﺃَﻻَ ﻟَﻪُ ﺍﻟْﺨَﻠْﻖُ ﻭَﺍﻷَْﻣْﺮُ ۗ ﺗَﺒَﺎﺭَﻙَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺭَﺏُّ ﺍﻟْﻌَﺎﻟَﻤِﻴﻦَ[الأعراف۵۴] [آگاه باشید که خلق و امر از آن اوست، پس پرخیر است الله که پروردگار عالمیان است].

و می فرماید : وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ مٰا يَشٰاءُ وَ يَخْتٰارُ مٰا كٰانَ لَهُمُ اَلْخِيَرَةُ سُبْحٰانَ اَللّٰهِ وَ تَعٰالىٰ عَمّٰا يُشْرِكُونَ. [القصص۶۸] [و پروردگارت هرچه را بخواهد می آفریند و برمی گزیند و آنها را اختیاری نیست، اللّه منزه و فراتر از آن چیزی است که شریک (او) می سازند].

و می فرماید : ﺃَﻡْ ﻟَﻬُﻢْ ﺷُﺮَﻛَﺎءُ ﺷَﺮَﻋُﻮﺍ ﻟَﻬُﻢْ ﻣِﻦَ ﺍﻟﺪِّﻳﻦِ ﻣَﺎ ﻟَﻢْ ﻳَﺄْﺫَﻥْ ﺑِﻪِ ﺍﻟﻠَّﻪُ ۚ ﻭَﻟَﻮْﻻَ ﻛَﻠِﻤَﺔُ ﺍﻟْﻔَﺼْﻞِ ﻟَﻘُﻀِﻲَ ﺑَﻴْﻨَﻬُﻢْ ۗ ﻭَﺇِﻥَّ ﺍﻟﻆَّﺎﻟِﻤِﻴﻦَ ﻟَﻬُﻢْ ﻋَﺬَﺍﺏٌ ﺃَﻟِﻴﻢٌ. [الشوری۲۱]  [آیا برای آنها شریکانی هست که برایشان از دین، چیزی را که الله بدان رخصت نداده تشریع کرده اند؟  و اگر آن سخن (مهلت) قطعی نبود مسلّماً میان آنها حکم می شد و البته برای ظالمان، عذابی دردناک است].

و پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرماید : همانا اللّه حَکَم و داور است و حکم کردن به سوی اوست.[۱]

ادامه خواندن حکم دموکراسی سکولاریستها و دموکراسی طلب ها در شریعت اسلام

ظلم، انحراف و سرگردانی آشکار در بیانیه ی اخیر سخنگوی دوله در مشرک نامیدن اهل کتاب و ….

ظلم، انحراف و سرگردانی آشکار در بیانیه ی اخیر سخنگوی دوله در مشرک نامیدن اهل کتاب و ….

ارائه دهنده: مسعود سنه ای

الله تعالی فرموده است :

  • يَا أَيُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ (توبه/۲۸) ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! بیگمان مشرکان پلیدند. برای همین است امر می کند:
  • وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (روم/۳۱) و از زمره مشرکان نگردید .‏ وَلَاتَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (انعام/۱۴)
  • مَاكَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ (توبه/۱۱۳)
  • وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ(بقره/۲۲۱)

 در اینجا الله تعالی به همه امر کرده که جزو مشرکین نباشید، خوب، این باید برای همه روشن و واضح باشد تا جزء این مشرکین پلید نشوند و برایشان دعای بخشش و مغفرت نکنند یا با دختران و زنانشون ازدواج نکنند و از حیوان ذبح شده توسط اینان نخورند.

در اینجا امر و نهی الله تعالی مثل این است که بگوید گوشت خوک و مردار و نوشیدنی های مست کننده نخورید و زنا نکنید و انسانی را به ناحق نکشید و دزدی نکنید . حالا زمانی که فرموده جزو مشرکین نباشید و با آنان رابطه ی  زناشوئی برقرار نکنید و برایشان طلب مغفرت هم نکنید باید واضح و روشن باشد و شخص بداند این موجودات کدامها هستند که دچار نافرمانی از الله تعالی نشوند.

این مشرکین هم باید مثل یهودیان و نصرانیها و مجوس و صابئین قیافه و شکل مشخصی داشته باشند، اگر تنها برای عده ای روشن باشد و آن عده هم به اجتهاد و تأویل خاص خودشان یکی را مشرک بدانند و گروه دیگرندانند که نمی شود. یهودی یهودی است، مجوس هم مجوس است، نصرانی هم نصرانی است، این دیگر آشکار و واضح است و نیاز به اجتهاد گروهی متخصص ندارد؛ هر کسی که کمی با اینان آشنا باشد می تواند بگوید فلانی یهودی است یا نصرانی است یا مجوس است یا صابئی است. مشرکین هم همینطوری هستند . آنها هم قیافه ی مشخصی دارند.

در اینجا :

 باید تعریفمان را از مشرک و مشرکین اصلاح و قرآنی کنیم: مشرک یعنی ابوجهل، ابولهب، امیه بن خلف و… یعنی کسی که در قوانین اجرائی و اداری جامعه اش به هیچ یک از قوانین شریعتهای آسمانی اعتقاد ندارد نه به نصرانیت نه به یهودیت و نه به اسلام، و حتی شبهه اهل کتاب (مجوس و صابئین) هم قبول ندارد. الان به این مشرک می گویند: سکولاریست. چه طوری ما الان به دهری ها می گوییم کمونیست و ماتریالیست و آتئیست. پس مشرکین به زبان امروزی یعنی سکولاریستها.

طرف به صراحت می گوید من سکولاریست هستم، یعنی من مشرک هستم. الان می شود فهمید که چه چیزی یک یهودی را از یک نصرانی یا مسلمان جدا می کند؟ خیلی ساده ست. همینجوری که یک مجوس را راحت می شود از یک یهودی یا مسلمان تشخیص داد، به همین راحتی هم می شود یک سکولار را از یک یهودی جدا کرد، یا یک مسلمان را از یک سکولار مشرک جدا کرد.

ادامه خواندن ظلم، انحراف و سرگردانی آشکار در بیانیه ی اخیر سخنگوی دوله در مشرک نامیدن اهل کتاب و ….

در جنگ با آمریکا (قریش زمان) اتحاد با مرتکبین شرک اکبر و حمایت از آنان آری یا خیر؟

در جنگ با آمریکا (قریش زمان) اتحاد با مرتکبین شرک اکبر و حمایت از آنان آری یا خیر؟

گردآوری و ارائه: کارزان شکاک

برای پاسخ به این سوال مهم ابتدا لازم است این را بدانیم که الله تعالی با نعمت ایمان به شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم میان مومنین انس و الفت برقرار کرده است چنانچه می فرماید: وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً مَّا أَلَّفَتْ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (انفال/۶۲) پس اولین قدم وحدت به خود مومنین برمی گردد که همچون جماعتی واحد با دنیای اطراف خود وارد عمل می گردند.

حالا در برابر این مومنین دسته های مختلفی از کفار یهودی، مشرک، نصرانی، مجوس و صابئین وجود دارند که همگی به نسبتهای مختلف و در مراحلی مختلف به عنوان دشمن و مانع برای مومنین ابراز وجود می کنند و لازم است این دشمنان به شیوه یا شرعی مدیریت شده و از سر راه برداشته شوند.

به همین دلیل ابتدا به اهل کتاب سفارش می شود: قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (آل عمران/۶۴) بگو: ای اهل کتاب! بیائید به سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم، و چیزی را شریک او نکنیم، و برخی از ما برخی دیگر را، به جای خداوند یگانه، به خدائی نپذیرد. پس هرگاه ( از این دعوت) سر بر تابند ، بگوئید: گواه باشید که ما مسلمان هستیم .

اما اینها نمی پذیرند بر اساس این نقاط مشترک با مسلمین متحد شوند . یعنی با رد چنین پیشنهادی دیگر نقطه مشترک عقیدتی بین اینها و مسلمین باقی نمی ماند . می دانیم که هیچ نقطه مشترک عقیدتی هم بین مشرکین با مسلمین وجود نداشته و ندارد.

پس برای پیدا کردن نقطه مشترک باید رفت سراغ گزینه های دیگر. در این مرحله مشترکات بین تمام انسانهای مسلمان و کافر «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآَمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» از بین بردن گرسنکی و آوردن رفاه اقتصادی و از بین بردن ترس و آوردن امنیت و منافع دنیوی است، بسیاری از انسانها بدون در نظر گرفتن عقاید طرف مقابل، بر روی این مشترکات تمرکز می کنند.

در این مرحله یکی از ابعاد سیاست خارجی رسول الله صلی الله علیه وسلم در برخورد با دشمنان و جذب بیشتر متحدین از میان کفارو خنثی کردن و تجزیه ی نیروهای مخالف و حتی دادن امتیاز بود، تا با این وسیله مانع از اتحاد نیروهای مخالف با دشمنان حکومت اسلامی و امت مسلمین بشود، و عظمت نیروهای دشمن را خرد کند. رسول الله صلی الله علیه وسلم برای ایجاد انگیزه در کفار به کشاندن آنها به پای میز مذاکره و بستن قرارداد، از هیچ توافق جزئی و از هیچ قدر مشترکی هم صرف نظر نمی کردند. 

ادامه خواندن در جنگ با آمریکا (قریش زمان) اتحاد با مرتکبین شرک اکبر و حمایت از آنان آری یا خیر؟

یک بام و چند هوای القاعده ی شیخ ایمن الظواهری و تمایز آن با القاعده ی شیخ اسامه بن لادن تقبله الله

یک بام و چند هوای القاعده ی شیخ ایمن الظواهری و تمایز آن با القاعده ی شیخ اسامه بن لادن تقبله الله

به قلم: ابوصلاح الدین الکوردی

القاعده ی مادر که از زمان دکتر عبدالله عزام تقبله الله در حال شکل گیری بود و در زمان شیخ اسامه بن لادن تقبله الله سازماندهی و به عنوان قدرتی جهانی در میان تمام سرزمینهای مسلمان نشین اعلام موجودیت کرد در واقع دارای منهجی واضح و روشن و مشخصی بود که از آموزه های امام شهید باذن الله سید قطب تقبله الله سرچشمه گرفته بود .

بر این اساس منهج القاعده ی دکتر عبدالله عزام و شیخ اسامه بن لادن تقبلهما الله منهج مشخصی داشت که بر دشمن اصلی و (قریش کافر زمان) یعنی آمریکا و متحدینش متمرکز شده بود و از هر گونه تفرق و جنگ داخلی میان مسلمین و یا درگیر شدن با حکومتها و امارتهای اسلامی موجود و حتی هر گروه و نهضت و حرکت مردمی که بوئی از اسلامخواهی داشت بدون در نظر گرفتن مذهب آنها  پرهیز می نمود.

چون در افغانستان بود به امارت اسلامی افغانستان بیعت نمود در حالی که تمام سلفی های نجدی مجاهدین افغان را مشرک و اهل بدعت و غیره و حتی کسانی چون ابومحمد مقدسی دکتر عبدالله عزام تقبله الله را مدافع مشرکین می نامیدند و زمانی که جند الله به رهبری عبدالمالک ریگی می خواست خودش را جزئی از القاعده معرفی کند و کلیپ نشر داد و… اما شیخ اسامه هرگز بیعتش را نپذیرفت و هرگز جنگ مسلحانه بر علیه حکومت جمهوری اسلامی ایران را تائید نکرد . بلکه در هنگام جنگ ناتو و آمریکا بر علیه طالبان ایشان ناموس خودش را به دست رهبر ایران سپرد و…

پس از شهادت شیخ اسامه – نحسبه شهیدا و الله حسیبه – منهج القاعده با رهبر شدن ایمن الظواهری از منهج سید قطب تقبله الله به منهج سلفی نجدی شیخ محمد بن عبدالوهاب تغییر یافت و همین تغییر منهج باعث تغییر رفتار و حتی ایجاد تفرقها داخلی در میان القاعده ی مادر نیز گشت.

منهج سلفی نجدی القاعده ی ایمن الظواهری از یکطرف می گوید مبایع طالبان است اما در هیچ چیزی تابع طالبان نیست و کلاً در افغانستان خنثی شده است:

  • امارت اسلامی ایران را حکومتی اسلامی و شیعه را مسلمان می داند اما القاعده ی ایمن الظواهری در برابر این سیاست قرار گرفته
  • القاعده ی ایمن الظواهری در سوریه سربازان ترک را به ادلب دعوت کردند و محامی آنها شدند و هرکس را که مخالف این امر بود به تهمت خارجی بودن بازداشت کردند و تابع نقشه ها و دستورات ناتو و آمریکا و همکار جولانی است اما الشباب فرع القاعده در صومالی بر علیه ناتو در حال جنگ است.
  • به بهانه ی خوارج بودن مجری جنگ مسلحانه بر علیه جماعت ابوبکر بغدادی در سوریه و یمن بود که هر دو دارای منهج سلفیت نجدی هم هستند در حالی که هیچ یک از آنها نتوانسته اند خوارج بودن دوله را ثابت کنند، این در حالی است که ادعای وحدت میان تمام مسلمین را دارد در حالی که حتی نمی تواند با همفکران سلفی نجدی خودش هم متحد گردد.
  • و….  

این است نتیجه ی منهج سلفیت نجدی که وارد هر جماعت و جامعه ای شد کلاً ثمره اش تفرق است و آشفتگی و ضعف و ذلیلی برای مسلمین و تقویت جبهه ی دشمنان قانون شریعت الله….

چون نه مسلمین را آنچنانکه شایسته ی منهج اهل سنت است می شناسد و نه دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان را بلد است و…

سلفیت خاص نجدیت وارد جهاد چچن شد و آن را نابود کرد وارد جهاد یمن و افغانستان و لیبی و … هم شده که داریم ثمره اش را می بینیم .

آیا قرار نیست اهل سنت بیدار گردد؟

اردوغان و اسلامگرائی آن مابین گفته ها و اعمال خودش و ادعای پیروان

اردوغان و اسلامگرائی آن مابین گفته ها و اعمال خودش و ادعای پیروان

به قلم: کیوان مریوانی

اردوغان نه در اساس نامه ی حزبی اش و نه حتی در سخنرانی ها و تبلیغات انتخاباتیش هرگز ادعای تبعیت از قانون شریعت الله و یا امامت مسلمین و یا جهاد با کفر و ارتداد داخلی و مفاسد اخلاقی و تن فروشی و سایر امور غیر شرعی موجود در ترکیه را نکرده است، بلکه در مناسبتهای مختلفی به صراحت تمام اعلام می کند که سکولار است و سکولار می ماند و بخشی از ارتش سکولار ناتو بوده و برایش تطبیق دموکراسی سکولاریستها بر هر چیز دیگری ارجعیت دارد؛ و علاوه بر این اعلام می کند که ادامه دهنده ی سیستم سکولار ترکیه و حاکم چنین سیستمی و مدافع منافع کشور سکولار خودش است.

در راستای همین منافع سکولاریستی کشور سکولار ترکیه است که به عنوان بازوی ناتو سالها در قتل عام مردم مسلمان افغانستان و سومالی و عراق و سوریه و اخیراً در لیبی مشارکت دارد. پس گفتار و اعمال اردوغان بدون ابهام و مشخص و واضح است.

حالا سوال اینجاست چرا عده ای از  مُلاها و پیروانش مثل عبدالرزاق مهدی و قرضاوی ساکن قطر پایگاه نظامی آمریکا و ابوبصیر طرطوسی ساکن انگیس و اردن نشینها و غیره بدون آنکه اردوغان ادعائی داشته باشد به عنوان خلیفه ی مسلمین و امام مسلمین و … تزکیه اش می دهند و صفاتی را به اردوغان نسبت می دهند که اردوغان سکولار هرگز ادعای داشتن آنها را نداشته است؟

ما صداقت اردوغان را قبول کنیم یا دروغ این مُلاها و شیوخ را؟

دیپلماسی همیشگی سکولاریستها در برابر مسلمین و حکومتها و امارتهای اسلامی آنان

دیپلماسی همیشگی سکولاریستها در برابر مسلمین و حکومتها و امارتهای اسلامی آنان

به قلم: ابوبکر الخراسانی

الله جل جلاله می فرماید: وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ .(بقره/۲۱۷) و مشرکان (سکولاریستها) پیوسته با شما مسلمین کارزار کنند تا آنکه اگر بتوانند شما را از دین تان برگردانند. در این صورت به صورت عموم و کلی و بدون در نظر گرفتن استثنائات تا روز قیامت دیپلماسی و زبان گفتگوی سکولاریستها(مشرکین) با مسلمین زبان جنگ و اسلحه ست تا زمانی که مسلمین دست از آن ۴ مفهوم و معنی و محتوای دین بکشند که قدرت و حاکمیت، قانون و شریعت، اطاعت پذیری از این قانون و حکومت و در نهایت مجازات و پاداش بر مبنای این قانون و شریعت است که از قانون و شریعت الله منبعث می شود .

اینها تا زمانی که ما تابع حکومت و قانون و سیستم مجازات و پاداش آنهانشویم و از آنها اطاعت نکنیم با ما خواهند جنگید. زمانی که دست از قدرت حکومت اسلامی و قانون شریعت الله و اطاعت کردن از قانون شریعت الله و مجازات و پاداش دادن بر اساس قانون شریعت الله کشیدیم آنوقت است  که دست از جنگ با ما می کشند . چون ما را چیزی مثل خودشان کرده اند و تابع حکومت و قانون خودشان کرده اند و یک اسلام تو خالی برایمان  جا گذاشته اند.

به این شیوه الله تعالی، هم دشمنان شماره یک ما را معرفی میکند و هم اینکه بیان می کنند که سکولاریستها که دسته ای از این دشمنان شماره یک ما هستند به صورت مداوم با مسلمین «قتال» می کنند، یعنی جنگ و کشت و کشتار؛ تا کی؟ تا زمانی که مسلمین دست از اون مفاهیم چهارگانه ی دین و محتوای دین بردارند و انار به ظاهر سالمی را در اختیار داشته باشند که محتوایش را خالی کردند.

هم اکنون آمریکا (جانشین مشرکین قریش زمان) نیز اگر می بینیم که در هیچ قضیه ای در برابر حکومت طالبان و ایران و سایر امارتهای اسلامی رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش انجام دهد، ریشه در این قاعده ی قرآنی دارد.

اگرهمین نمونه ی حکومت بدیل اضطراری اسلامی ایران را در نظر بگریم متوجه دیپلماسی حیله گرانه ی آمریکا در تطبیق این  دیپلماسی جنگ طلبانه خواهیم شد . چون زورش به ایران نمی رسد و نمی تواند مثل طالبان و صدام حسین و قذافی و… مستقیماً حمله ی نظامی کند از یک سو می گوید که ما در فکر براندازی نظام نیستیم اما در عین حال از آشوبهای داخلی ایران حمایت کرده و به احزاب مسلح و اپوزیسیون غیر مسلح مخالف ایران کمکهای مالی می کنند و حتی ابراز میدارند که گزینه ی نظامی همیشه بر روی میز ما وجود دارد و حتی تهدید به  حمله ی نظامی و هسته ای نیز می کنند.

این یعنی اینکه آنها متناسب با قدرت نظامی خود عمل می کنند و اگر دیده می شود در برابر  حکومت و امارتی اسلامی از گزینه ی نظامی استفاده نمی کنند به دلیل ضعف آنها و قدرت برتر نظامی مسلمین است نه اینکه آنها دیپلماسی جنگ طلبانه ی خود را عوض کرده باشند.

در این صورت اگر شخص یا جماعتی بخواهد حتی با زبان یا نوشته های خود در کنار آمریکا و مزدورانش قرار بگیرد بدون شک اساس و پایه‌های اصلی قدرت حاکمیت و آینده ی مسلمین و سرزمین و مشروعیت حکومتها و امارتهای اسلامی را در ذهن و قلب مسلمین متزلزل می کند و اینهم خیانت و مشارکت در جنگ روانی دشمن بر علیه مسلمین و قانون شریعت الله است .

سخنان انتخاباتی مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه مسجد مکی زاهدان چه مسیری را نشان می دهد؟

سخنان انتخاباتی مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه مسجد مکی زاهدان چه مسیری را نشان می دهد؟

به قلم:  بازماندگان (مدرسه ی علوم دینی شیخ ضیائی بندرعباس)

اخیراً دیدیم که مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی نکاتی را در مورد صلاحیت کاندیداهای انتخاباتی یازدهمین دورۀ مجلس شورای اسلامی صحبتهائی کرده بود که واکنشهای مختلفی را در میان طیفهای مختلف اهل سنت ایران در بر داشت.

مولوی اسماعیل زهی در این زمینه می گوید: ” شورای محترم نگهبان شرط «التزام عملی به اسلام» را برای تایید صلاحیت افراد قرار داده است؛ مگر این شورا می‌خواهد برای مساجد امام جماعت و یا برای مدارس دینی استاد و مدرّس تعیین کند که چنین شرطی را گذاشته است؟! “

ما به مولوی می گوئیم: مگر امام مسجد و مدرس مدرسه ی دینی مهمتر است یا کسی که در سرنوشت مسلمین و اداره ی مملکت نقش بازی می کند؟ آیا کسی که شما می خواهید نماینده ی مسلمین شود و التزام عملی به اسلام نداشته باشد شرعاً شایستگی سرپرست شدن برای مسلمین را دارد؟ اگر اینها مسلمان هستند باید التزام عملی به اسلام داشته باشند و اگر مسلمان هم نیستند طبق فرموده ی الله جل جلاله که می فرماید: «و لَنْ یَجْعَلِ اللّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى المُوْمِنینَ سَبیلاً» حق سرپرستی و نمایندگی مسلمین را ندارند. آیا در تاریخ اسلام دیده ای که مرتدی مثل مسیلمه یا سجاع یا کافری چون ابوجهل و ابولهب نماینده ی مسلمین گردند؟

مولوی شما بفرمائید: کدام نماینده ی رسول الله صلی الله علیه وسلم التزام عملی به اسلام نداشت؟

به دنبال این، مولوی: زمانی که می خواهی به مخاطبت بقبولانی که مردم ما انگیزه ی اسلامی چهل سال گذشته را ندارند[۱] و از یکدست کردن نمایندگان مجلس توسط ملتزمین عملی به اسلام نگرانی[۲] و مسئولین را به شنیدن ندای مردم دعوت می کنی[۳] و حاکمیت را به بکارگیری زور و سلاح در برابر مردم متهم می کنی[۴] و آنها را به پذیرش تنوع دعوت می کنی[۵] ، منظور شما از تنوع چیست؟ این دسته ی جدید با عقاید و تفکرات جدید چه کسانی هستند؟ علاوه بر این این مردمی که سینه برایشان چاک می کنی کدام ملت هستند که ملتزمین عملی به اسلام را نمی خواهند؟

مولوی : شما گفته اید که :”مجلس مرکز قانون‌گذاری کشور است.”  حالا به نظر شما کسی که به قانون شریعت الله ملتزم نباشد چه قانونی را به تصویب می رساند؟

مولوی: ما پاسخ به تمام این سوالات را در همین سخنان خودت که در همایش تجلیل از فعالان ستاد انتخاباتی روحانی سال ۹۶ به نمایندگی از اهل سنت ایران گفتید را می توانیم پیدا کنیم که عرض کرده بودید :” خواسته ی اهل سنت این است که ایران مطرح بشه، وطن مطرح بشه، مذهب مطرح نشه، دین بین ما و بین الله تعالی است”

مولوی:

  1. اولاً چگونه به خودت اجازه داده ای که به نمایندگی از اهل سنت سخن بگوئی؟ شما به عنوان امام جمعه مسجد مکی زاهدان و رئیس مدرسه ی مکی چگونه به خودت اجازه می دهی به نمایندگی از تمام اهل سنت ایران چنین عقاید ضد اسلامی را بر زبان برانی؟ مگر اهل سنت جنوب یا شمال یا کردستان و … شما را به عنوان رهبر انتخاب کرده اند؟
  2. ثانیاً این سخنان که می گوئید دین بین ما و الله است و باید وطن مطرح شود و التزام عملی به اسلام نباید معیار شود و… اینها همگی شعارهای سکولاریستها و دشمنان قانون شریعت الله چون احزاب سکولار و شبکه های ماهواره ای کلمه و نور و … و شبکه های مجازی چون سهاب و جبهه ی سنت و غیره است که از زبان شما جاری می شود.

اینجاست که علمای اهل سنت همچون شیخ محمد علی امینی در خطبه امروز مسجد جامع بستک خواهان عمل قوی شورای نگهبان در رد صلاحیت برخی نمایندگان می شود که تنها در مساله ی مالی التزام عملی به اسلام نداشته و دارای مشکلات مالی هستند نه در سایر موارد عقیدتی و منهجی . ایشان می گوید: شورای نگهبان باید با اقتدار برخورد و رد صلاحیت کند تا زمینه حضور چنین افرادی برای مسوولیت فراهم نشود.

این واکنش علمای اهل سنت در مورد کسانی بود که تنها مشکلات مالی داشتند حالا به نظر شما موضع اهل سنت در مورد کسانی که مشکلات عقیدتی داشته و به جدائی امور دینی از امور سیاسی معتقد هستند و التزامی عملی به اسلام ندارند چگونه باید باشد؟

پس مولوی عبدالحمید : ما اهل سنت از شما انتظار داریم مدافع قانون شریعت الله و تطبیق بیشتر و بهتر قانون شریعت الله باشید نه مدافع ناسیونالیستهای ملی گرا یا سکولاریستهائی که دین را نه برای اداره ی جامعه و حاکمیت بلکه دین را تنها مساله ای بین الله و بندگان و امری شخصی می دانند.

مولوی اسماعیل زهی: اهل سنت دارند اعمال و رفتار امامان جمعه و خطیبان خود را می بینند، و علاوه بر این فرق بین علماء با خطباء مساجد را نیز قرنهاست که می دانند، پس لطفاً…..


[۱] عبدالحمید ملازهی : همۀ ما به‌خوبی می‌دانیم که امروز آن انگیزه‌های سابق و چهل سال گذشته در مردم وجود ندارد.

[۲] عبدالحمید ملازهی : یکدست کردن مجلس شورای اسلامی سبب رشد کشور نمی‌شود.

[۳] عبدالحمید ملازهی: باید ندای مردم را بشنویم

[۴] عبدالحمید ملازهی : حفظ و بقای یک حکومت به‌وسیلۀ زور و سلاح ممکن نیست،

[۵] عبدالحمید ملازهی : اگر در انتخابات تنوع نباشد مردم انگیزۀ لازم را برای شرکت در انتخابات ندارند

مشخصه های بارز امارت اسلامی طالبان به صورت مختصر

مشخصه های بارز امارت اسلامی طالبان به صورت مختصر

به قلم: حافظ احمد شاه (زید کنسکی) / فراه

یکی از مشخصه های امارت اسلامی افغانستان برخورد با سایر مسلمین بر اساس منهج و فقه حنفی و چهار مذهب اهل سنت بوده است به همین دلیل است که می بینیم علاوه بر اتحاد با تمام مذاهب اسلامی اهل سنت با شیعیان افغانستان نیز متحد شده و بیعت آنها را پذیرفته است.

دومین مشخصه ی بارز و اصلی امارت اسلامی افغانستان تمرکز بر تطبیق شریعت الله است . در این راستا هیچ مذهبی را مجبور نمی کند که حتماً طبق فقه حنفی آنها عمل کند بلکه شیعیان طبق فقه خاص خودشان و عده ای حنبلی هم وجود دارند باز طبق فقه خودشان به تطبیق شریعت الله می پردازند . البته بنا به دلایلی در مناطقی فعالیت سلفی های نجدی آل سعود را ممنوع کرده است.  

علاوه بر این یکی دیگر از مشخصه های امارت اسلامی مردمی بودن و داشتن پشتوانه ی مردمی آن است. یعنی مجاهدین امارت اسلامی ساکنین همان محلی هستند که در آن جهاد می کنند و علاوه بر آن از نظر مادی و خوراک و… هم توسط اهالی همان محل تغذیه می گردند.

با این دو مشخصه ی مهم و همچنین داشتن دشمنی مشترک به نام آمریکا (قریش زمان) به عنوان پرچمدار یکی از «۳ابزار» برتر اما موازی در افغانستان – با آنکه پیمانی با دشمنان آمریکا نبسته است- توانسته است ارتباط خود با مخالفین آمریکا را طبق موازین شرعی به پیش ببرد.

یعنی با آنکه با روسیه و چین و … پیمانی نوشته شده ندارد اما سیاستهایش به گونه ای تنظیم شده که از تعداد دشمنان کاسته و بر دشمن اصلی و قریش زمان یعنی آمریکا متمرکز شود .

در این صورت :

  1. اتحاد با تمام مذاهب اسلامی
  2. تطبیق شریعت الله
  3. مردمی بودن
  4. تمرکز بر دشمن اصلی و قریش زمان(آمریکا) و کاستن از تعداد دشمنان

مشخصه های بارز امارت اسلامی افغانستان هستند .