جرم ماموستا کریکار و انتقال او به ایتالیا

جرم ماموستا کریکار و انتقال او به ایتالیا

به قلم: کیوان مریوانی

  • اگر می بینید که رسول الله صلی الله علیه وسلم در پارلمان مشرکین (دارالندوه) شرکت نمی کند
  • اگر در سیره می خوانید که رسول الله صلی الله علیه وسلم حتی رهبریت و حاکمیت مشرکین را نیز نمی پذیرد
  • اگر مهاجرین را به مناطق تحت حاکمیت نصرانی ها می فرستد نه مناطق تحت حاکمیت مشرکین
  • اگر الله تعالی به صراحت امر می کند که به مشرکین بگوید: لکم دینکم و لی دین

این یعنی اینکه قاعده ی برخورد با مشرکین (سکولاریستها) در طول تاریخ بر برائت بوده است. زمانی که الله متعال از زبان اسوه ی توحید ابراهیم علیه السلام بیان می کند که: «إِنّا بُرَءآؤاْ مّنْكُمْ وَمِمّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ»(ممتحنه/۴)، ما از شما و از چیزهایی که به غیر از خداوند می پرستید بری و بیزاریم؛ الله متعال برائت از مشرکین یعنی سکولاریستها را بر برائت از باورهایشان مقدّم کرده، و برائت از مشرکین و سکولاریستها را مهمتر از برائت از باورهایشان دانسته است.

 به همین دلیل:

  1. نه طعام و ذبیحه ی مشرکین (سکولاریستها) خورده می شود
  2. نه با زنان مشرکین (سکولاریستها)  ازدواج می شود (وَلَاتَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ)
  3. نه از آنها جزیه قبول می شود و مشرکین (سکولاریستها)  بین مرگ و پذیرش اسلام قرار می گیرند (فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ….)

بر این اساس است که رسول الله صلی الله عليه و سلم نیز به صورت واضح و روشن از اقامت مسلمین در بین مشرکین هنگامی ‌که توان هجرت داشته باشند منع  کرده و می‌فرمايد: «أنا بريءٌ مِن كُلِّ مُسلِمٍ يُقيمُ بَينَ أظهُرِ المُشرِكينَ»«من ازهر مسلمانی كه بين مشركين اقامت می‌گزيند، بری و بيزارم».

ما شاهد مهاجرت هزاران نفر به صورت قاچاقی از چین و اروپا و آمریکا و سراسر دنیا به عراق و سوریه و افغانستان و … بوده ایم، حالا ماموستا کریکار گرامی ما در میان مشرکین (سکولاریستها) اقامت گزیده است و آنهمه سناریو سازی برایش شده است . به نظر شما اگر شخصی خودش را در اختیار گرگ قرار دهد و مشکلاتی برایش پیش آبد مقصر گرگ است یا خود شخص؟

در آخرین دادگاه کفار سکولار (مشرک) نروژی می خوانیم که :

قاضی دادگاه نروژ می پرسد: تو می خواستی در کردستان قوانین و شریعت اسلام را پیاده کنی؟

کریکار: بله به یقین ما قانون اسلام را پیاده کردیم ، آیا انتظار دارید قانون نروژ را اجرا می کردیم؟

قاضی: بله مگر چه مشکلی دارد؟

کریکار: آیا می خواستید در کردستان مرد را به ازدواج مرد در بیاوریم؟

در اینجا باید بدانیم جرم ماموستا کریکار ماندن در میان مشرکین (سکولاریستها) و هر کسی چون ایشان که حاضر نیست مفاهیم چهار گانه ی دین (۱- قدرت حکومتی ۲- قانون وبرنامه ۳- اطاعت کردن ۴- جزا و پاداش ) را به سکولاریستها بدهد اما در میان سکولاریستها سکونت دارد باید منتظر چنین سناریوسازی هائی باشد.

زمانی که دسته هائی از سلفیت نجدی در لباس جهادی و غیر جهادی رقاصه های طاغوتها می شوند

زمانی که دسته هائی از سلفیت نجدی در لباس جهادی و غیر جهادی رقاصه های طاغوتها می شوند

به قلم: ابوابراهیم هورامی

سلفیت در طول تاریخ در سه شکل خودش را نشان داده است. یکی سلفیتی که متعلق به ائمه ی خیرالقرون چون مالک و شافعی و حنبل و … است که به اهل حدیث هم مشهورند؛ سلفیت دوم متعلق به ابن تیمیه و شاگردانش چون ابن قیم و ابن کثیر است و در نهایت سلفیت نوع سوم نیز شامل شاگردان و ادامه دهندگان محمد بن عبدالوهاب می گردد که به سلفیت علمای نجد نیز مشهور شده است. این سلفیت نوع سوم به دهها فرقه و گروه مختلف تقسیم شده است که به صورت مستقیم دو گروه از آنها در اختیار کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی قرار گرفته اند.

دسته ای از آنها مستقیماً به عنوان کارمند رسمی در منابر و مراکز تعلیمی و رسانه های عمومی[۱] مشغول انجام وظیفه هستند که با شرعی‌سازی و تحریف مبانی اهل سنت مسلمین را فریب داده و دیدگاه آنان را از کفریاتی که طاغوتهای مزدورمرتکب می‌شوند، دور می سازند. زیرا اگر کفر بواح این حکام بر اسلام‌گرایان آشکار گردد، دیگر اطاعتی از آنان صورت نخواهد گرفت. اما این دسته از سلفی های درباری این کفریات را با تحریف مبانی دینی، در نزد عوام مسلمین شرعی می نمایند تا حکام طاغوتی به طغیان و حکومت کفری خود ادامه دهند.

این گروه به هیچ چیزی غیر از حاکمیت کفار سکولار و طاغوتهای محلی راضی نیستند یعنی حتی اگر یک اخوانی مثل مرسی در مصر حاکم شود نه تنها ولی امر نامیده نمی شود بلکه بر علیه آن نیز تبلیغ و جنگ روانی می شود اما ۹ ماه بعد از این زمانی که یک سکولار مرتد به نام سیسی با حمایت رژیم فاسد آل سعود کودتا می کند همین طیف در دو جریان «حزب نور » و گروه «محمد سعید رسلان» به دفاع از سیسی پرداخته و او را ولی امر شرعی نامیدند.

رسلان با ادبیاتی شبه اسلامی سکولار مرتدی سکولار چون سیسی را با عنوان “امام متغلب”  یاد می‌کند و بی شرمی را به حدی می رساند که می‌گوید: هر کس معارضه او را بکند، در حکم خوارج است.[۲]

همین جریان با فتاوای خود زمینه را برای اشغال سرزمین وحی توسط کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و ناتو در سال ۱٤١٦ هجري فراهم کردند و حتی جاسوسی کردن برای رژیم فاسد و مزدور آل سعود را تبلیغ و ترویج می دهند.[۳] اسناد فاش شده از سازمان جاسوسی آمریکا ciaثابت می کند که این دسته مستقیماً در راستای منافع آمریکا فعالیت دارند چنانچه در یکی از این اسناد آمده است:  آمریکا لازم است با دقت و احتیاط با سرکرده‌های مسلمین! و گروهها همکاری نماید و آنان را حمایت کند! که بتوانند از نظر جذابیت گسترده و محبوبیت در بین جوانان با جنبش‌های جهادی رقابت کنند. طبیعتاً ، بسیاری از مؤثرترین رقبا با ایالات متحده و غرب دوستانه نخواهند بود. اما اگر نتیجه نهایی نفی خشونت علیه ایالات متحده و متحدان آن است ، باید از آنها پشتیبانی شود. مشکل در شناسایی رهبر یا گروه مناسب وجود دارد.  ایالات متحده می تواند چهره های اصلی سلفی مانند مدخلی را تأمین کند که در جلب حمایت جهادی ها مؤثر هستند و از خشونت دفاع نمی کنند (به عنوان مثال با دادن نشریات،سخنرانی ها، مدارس جدید)

اما این دسته بدون شک نمی توانستد کل مسلمین را خنثی کنند، بخصوص آنهائی که به ماهیت این دسته ی مزدور پی برده بودند قابل کنترل توسط این طیف از دین فروشان نبودند، به همین دلیل در کنار این دسته باز ما شاهد طیفی دیگر از سلفیون ساکن در دارالکفرها چون ابوبصیر طرطوسی (ساکن انگلیس)، هانی السباعی(ساکن انگلیس)،  طارق عبدالحلیم(ساکن کانادا)، ابوقتاده فلسطینی(ساکن اردن)، ابومحمد مقدسی (ساکن اردن)، و… هستیم که همان نقش را در قالب جهادی ها و اهل جهاد انجام می دهند.

اینها در ظاهر خود را جهادی نشان می دهند اما با هدایت سازمانهای جاسوسی انگلیس و کانادا و اردن و ترکیه و … خنجری شده اند بر پشت اهل جهاد. اینها با همان ادبیات و زبان تند گروه اول، در لباس جهادی، مخالفین واقعی طاغوتها را تبدیع نموده و بالتبع قتال و جنگ مسلحانه و سرکوب وحشیانه ی آنها را شرعی‌سازی می‌کنند. ولله المستعان


[۱] برای اهل سنت ایران نیز در قالب شبکه های سلفی نجدی «وصال حق» و «کلمه» و «نور» و «توحید» در همان راستا در حال فعالیت هستند.

[۲] https://youtu.be/IrSkDR058hI

[۳] https://youtu.be/eTfa8j2fWNk

ابراز همدردی امارت اسلامی افغانستان با رهبری و ملت ایران و توضیحاتی در مورد مشکلات مهاجرین افغان در ایران

ابراز همدردی امارت اسلامی افغانستان با رهبری و ملت ایران و توضیحاتی در مورد مشکلات مهاجرین افغان در ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

چنانکه بر اثر بیماری کرونا در جمهوری اسلامی ایران، مردم آن کشور بسیار زیان دیده اند و همچنان مهاجرین افغان نیز با مشکلات بی شماری دچار شده اند، امارت اسلامی در مورد خسارات مردم ایران بر اثر بیماری کرونا، با رهبری و ملت آن کشور از عمق قلب ابراز همدردی می نماید.

درین وقت حساس، مشکلات جمهوری اسلامی ایران قابل درک است. اما اخوت و ایثار اسلامی یک اصل در اسلام است، بنا برین از رهبری جمهوری اسلامی ایران امیدواریم که در ان کشور با مهاجرین افغان برخورد جداگانه و متفاوت از مردم ایران نداشته باشند.

آن ها از کشور جبراً اخراج نشوند، در عرصه صحی به آن ها توجه صورت گیرد و با آن ها در چوکات اخوت اسلامی برخورد شود.

به سبب بعضی راپورها در مورد برخورد با مهاجرین افغانی مقیم ایران، امارت اسلامی نگرانی عمیق خود را با مقامات جمهوری اسلامی ایران شریک می سازد.

ما بر مهاجرین افغانی مقیم در ایران هم صدا می کنیم که در بخش جلوگیری از بیماری کرونا به قوانین و رهنمودهای آن کشور توجه جدی نمایند.

امارت اسلامی افغانستان

۲۴/۷/۱۴۴۱هـ ق

۲۹/۱۲/۱۳۹۸هـ ش ــ ۲۰۲۰/۳/۱۹م

http://alemarahdari.com/?p=78730

بمباران شیمیائی حلبچه سند جنایت مشترک سکولاریستهای جهانی، منطقه ای و محلی علیه کُردهای مسلمان

بمباران شیمیائی حلبچه سند جنایت مشترک سکولاریستهای جهانی، منطقه ای و محلی علیه کُردهای مسلمان

به قلم : شاهو سنه ای

 شهر حلبچه یکی از شهرهای هورامان غربی و بخشی از منطقه شهره زور است که ابتدا تحت اشغال سکولاریستی چون صدام حسین و هم اکنون نیز تحت اشغال سکولاریستهای محلی شرکت اقلیم کردستان عراق قرار دارد.

 حکومت سکولار (ناسیونال سوسیالیست) صدام حسین در سال ۱۳۶۶ با تکنولوژی شیمیائی که حکومتهای سکولار غربی چون آلمان و فرانسه و آمریکا و غیره در اختیارش قرار داده بودند با همکاری احزاب سکولار و مرتد محلی چون کومله ها و دمکراتها و طالبانی ها و بارزانی ها و در برابر سکوت و نظاره گر بودن سازمان ملل و سایر ارگانهای سکولار بین المللی اقدام به بمباران شیمائی مردم مسلمان شهر حلبچه نمود.

حکومت سکولار صدام حسین در ساعت ۲ بعدازظهر روز ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ با۵۰ فروند میراژ بمب‌افکن و هواپیمای فرانسوی ۲۰۰ بمب (هر یک، ۴ بمب شیمیایی ۵۰۰ کیلویی) را بر سر مردم مسلمان حلبچه ریخت.

  در این جنایت که ۵۰۰۰ مسلمان قتل عام شدند و نزدیک به ۷ تا ۱۰ هزار نفر نیز مصدم شدند که آثار و عواقب آن از جمله انواع سرطانها و بیماری‌های ریوی پس از گذشت ‪ چند دهه همچنان بر روی مردم این شهر مشهود است. این جنایت که به صورت رسمی به عنوان نسل‌کشی مردم مسلمان هورامان غربی شناخته شد و هنوز به عنوان بزرگترین حمله شیمیایی مستقیم به یک منطقه شهرنشین در تاریخ باقی‌مانده‌است با سکوت شرمگین مجامع، حکومتها، نهادهای سکولاریستی و حتی احزاب سکولار بومی مواجه شد.

حکومت سکولار آمریکا سکوت کرد و توسط سازمان ملل سکولار هم نادیده انگاشته شد، شبکه تلویزیونی ای. بی. سی آمریکا در ۲۰ شهریور ۱۳۶۹ (۱۱ سپتامبر ۱۹۹۰) در برنامه‌ای با عنوان “خطی بر روی شن” با اشاره به نقش آمریکا و آلمان در تجهیز صدام به سلاح شیمیایی گزارش داد: صدام به توسعه مجتمع جنگ‌افزار‌های شیمیایی مخفی خود که توسط شرکت‌های غربی در سامره در خارج از بغداد طراحی شده بود، ادامه داد.

اگر «ایدن مصطفی خطیب زاده » یکی از خلبانان عراقی  از ترکمنان ساکن در کرکوک  از انجام دستور صدام حسین مبنی بر بمباران شیمیائی حلبچه امتناع می کند و به همین دلیل اعدام می گردد اما باید دانست که کسی چون قاسملو مرتد رهبر وقت حزب دمکرات کردستان ایران به همراه کومله و پ.ک.ک (در اردوگاه مخمور) در کنار صدام حسین قرار می گیرند و حتی قاسملو در اساس منکر وجود حملات شیمیائی در حلبچه می شود و در مصاحبه با كل‌العرب و بعد از تقريباً هفت ماه از این فاجعه، هنوز حاضر نيست بپذيرد كه عليه مسلمین حلبچه از بمب شيميايي استفاده شده است.

از وی سؤال مي‌شود راديو بي.بي.سي از قول شما گفت كه عراق از سلاح‌هاي شيميايي استفاده كرده. قاسملو مي‌گويد: «بنده اين خبر را تكذيب نموده‌ام. هنگامي كه از من درباره كاربرد سلاح‌هاي شيميايي سؤال شد، پاسخ دادم كاربرد سلاح‌هاي شيميايي را به‌طور كامل مطالعه مي‌نمايم و بعد از مطالعه گزارش‌هاي هيئت اعزامي سازمان ملل متحد به شمال عراق، هيچ‌گونه نشانه‌اي دال بر استفاده از سلاح‌هاي شيميايي مشاهده نكردم و نظر به اين‌كه ما فاصله بسيار نزديكي با منطقه درگيري‌ها داريم، اثري از اين سلاح‌ها مشاهده ننموده‌ايم!!!.»

تصرف آخرین پایگاه جماعت دوله توسط امارت اسلامی پیامی به افراد دارای منهج سلفیت خاص نجد

تصرف آخرین پایگاه جماعت دوله توسط امارت اسلامی پیامی به افراد دارای منهج سلفیت خاص نجد

به قلم: ابومحمود کندزی

یک تفکر و منهج عقیدتی را زمانی می توان به خوبی شناخت که در زمین واقع تطبیق داده شود و خاص و عام بتوانند ثمره و  شکل عینی این تفکر و منهج را با چشمان خود ببینند؛ تفکر سلفیت خاص نجد ابتدا توسط شیخ محمد بن عبدالوهاب و سپس توسط فیصل الدویش و به دنبال ان توسط العتیبی  و اخیرا توسط جماعت دوله به صورت کامل و صادقانه به مرحله ی اجراء درآمد.

متاسفانه این منهج فکری با برداشت اشتباهی که از اصطلاح مشرک و مشرکین و اهل بدعت و… دارد و با برداشتن عذرهای معتبر شرعی برای مسلمین و همچنین عدم شناخت صحیح دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان صدمات زیادی را به دیپلماسی مسلمین در برخورد با سایر مسلمین و دشمنان اصلی زده است.

این منهج مریدان خود را به شیوه ای بار می اورد که نه شناختی از خودشان دارند و نه از دشمنانشان ، به همین دلیل همیشه دچار شکست و سرخوردگی و اکثرا ضربه زدن به جهاد و اهداف و آرزوهای میلونها مسلمان گشته اند.

این منهج فکر ممتاسفانه با مشغول کردن مسلمین به مسلمین و تحمیل جنگ روانی و در صورت امکان تحمیل جنگ نظامی بر سایر مسلمین عملاً با ایجاد شرک تفرق و جنگ داخلی، به نفع دشمنان اسلام و مسلمین قدم برداشته اند.

این جماعت به دلایل کاملا غیر شرعی جنگ را بر امارت اسلامی و سایر گروهها و مذاهب اسلامی در افغانستان تحمیل کرد که سبب ریخته شدن خون هزاران مسلمان و تسلیم شدن هزاران عضو خود به حکومت دست نشانده ی آمریکا در افغانستان گردید.

امارت اسلامی و بسیاری از جماعتها و گروههای اسلامی در مواردی واقعا مجبور به واکنش در برابر این منهج شده اند . به عنوان مثال جماعت دوله زمانی که با امارت اسلامی اعلان جنگ کرد و دهها مجاهد را تنها به جرم طالب بودن ترور کرد و در بازارها، مساجد و تجمعات مردمی را بی رحمانه مورد حملات قرار داد، زنان و کودکان را به گروگان گرفت و حتی بزرگان قومی و محاسن سفیدان را توسط ماین ها انفجار داد و… در واقع امارت اسلامی مجبور به واکنش شد.

قطعات سریع امارت اسلامی پس از زابل، جوزجان و ننگرهار، اینک افراد متباقی جماعت دولت اسلامی را در کنر نیز شکست فاحش دادند. بعضی افراد این گروه پس از شکست در ننگرهار، به کوه های بلند کنر پناه برده بودند و با همکاری تمویل کنندگان شان برای انسجام مجدد خود پلان داشتند. اما امارت اسلامی پیش دستی نموده، آخرین صدای جماعت سلفی نجدی دوله را هم خفه کرد.

همه ی ما باید بدانیم که جماعت دوله تنها کسانی هستند که منهج سلفیت خاص نجدیت را بدون تقیه و صادقانه پیاده کرده اند و کسانی که دارای این منهج فکری هستند اما مثل جماعت بغدادی عمل نمی کنند در واقع یا تقیه می کنند و اهل ریا هستند یا می گویند فعلا قدرتش را نداریم و حالا وقتش نیست و…

پس همه باید بدانند که مشکل جماعت بغدادی در منهج فکری سلفیت خاص نجدیت بود نه هیچ چیز دیگری، و مسلمین باید کاملا مواظب این منهج فکری در میان خود باشند و بدانند شکل تکامل یافته ی این منهج یعنی : جماعت بغدادی

ویروس کرونا سببی جهت عدم تحویل ماموستا کریکار به حکومت ایتالیا شد

ویروس کرونا سببی جهت عدم تحویل ماموستا کریکار به حکومت ایتالیا شد

ارائه دهنده: جعفر بوکانی

ماموستا کریکار که زندگی در میان مشرکین (سکولاریستها) به سر می برد با انواع سناریوها و زندانها و مشقات مواجه شده است. هم اکنون نیز که با سناریوی جدیدی از سوی سکولاریستها مواجه است قرار است که از سوی حکومت  مشرک(سکولار) نروژ تحویل حکومت سکولار(مشرک) ایتالیا گردد اما شیوع ویروس “کرونا” در ایتالیا تحویل ماموستا کریکار را متوقف کرد.

به نوشته روزنامه شراق الاوسط ، “دولت نروژ به طور قطعی موافقت کرده است که”ماموستا کریکار “را به اتهام تشکیل شبکه‌ای به نام “روتی شاخ” به ایتالیا تحویل دهد.

این روزنامه در ادمه توضیح داد که مشکلات بهداشتی فعلی ایتالیا ناشی از شیوع ویروس “کرونا” ممکن است زمان تحویل “ماموستا کریکار” را به تأخیر انداخته یا کلا پروسه تحویل ایشان منتفی شود.

نگاه کنید: در اروپائی که ادعای آزادی بیان و … دارد شخصی تنها به جرم سخن گفتن و تشکیل جریانی مجازی و تبلیغی زندانی می گردد. آیا شایسته نیست زمانی که هم جنس بازها و آتئیستها و شیطان پرستها و… از آزادی کامل بیان و عمل برخوردارند، از خودمان بپرسیم که آزادی و دموکراسی مورد نظر مشرکین (سکولاریستها) کدام است؟

این نهایت آن آزادی و دموکراسی و … است که امثال سهاب و جبهه ی سنت و شبکه های مزدور کلمه و غیره برای اهل سنت ایران آرزویش را دارند.

آیا پند می گیریم؟!!

اعلامیه امارت اسلامی طالبان در مورد پس مانده های جماعت سلفی نجدی دولت اسلامی در افغانستان

اعلامیه امارت اسلامی طالبان در مورد پس مانده های جماعت سلفی نجدی دولت اسلامی در افغانستان

اینکه گروهی بنام داعش یک گروه مرموز و ظالم است، امارت اسلامی افغانستان به نصرت الله متعال و به حمایت ملت مجاهد افغان آنرا از مناطق مختلف افغانستان رانده و تا کنون صرف در مناطق محدود شرقی کشور باقی مانده بودند، که در مقابل آنها عملیات تصفیوی جریان داشت و بالآخره مراکز آنها نیز تصفیه شدند.

امارت اسلامی عزم قوی دارد که ازمناطق باقی مانده افغانستان هم این گروه را محوه نموده و هموطنان را برای ابد از ضرر آن نجات دهد، ان شاءالله تعالی

امارت اسلامی افغانستان هیچ گاه فرصتی را برای داعش نخواهد داد که افغانستان را مرکز فتنه بگرداند.

رهبری امارت اسلامی از ملت مجاهد خویش می خواهد که شانه به شانه با مجاهدین امارت اسلامی بایستند و به گروه مذکور اجازه هیچ نوع جلب وجذب، آموزش دهی، جمع آوری اعانه ها و دیگر فعالیت ها را ندهند، تا نتوانند که در افغانستان خون مردم بی گناه را بریزند و در بین ملت ها نفرت و اختلاف را ایجاد نمایند و یا هم از افغانستان به افغانها وجهانیان تهدید را متوجه سازند.

امارت اسلامی افغانستان

۱۹/۷/۱۴۴۱هـ ق

۲۴/۱۲/۱۳۹۸هـ ش ــــ ۲۰۲۰/۳/۱۴م

http://alemarahdari.com/?p=78421

چگونه با امیر و حاکم خود برخورد کنیم در حالی که از بعضی از اعمال، افکار و فقه اسلامیش خوشمان نمی آید؟

 چگونه با امیر و حاکم خود برخورد کنیم در حالی که از بعضی از اعمال، افکار و فقه اسلامیش خوشمان نمی آید؟

به قلم: مسعود سنه ای

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : من اطاعنی فقد اطاع الله و من عصانی فقد عصی الله و من یطع الامیر فقد اطاعنی و من یعص الامیر فقد عصانی  [1] هر کس از من فرمانبرداری کند، به راستی از خداوند فرمانبرداری نموده است؛ و هر کس مرا نافرمانی کند، بی گمان خداوند را نافرمانی نموده است؛ و هر کس از امیر فرمان ببرد، به راستی از من فرمان برده است، و هر کس از امیر نافرمانی کند بی گمان مرا نافرمانی نموده است .

در اینجا واضح است که رسول الله صلی الله علیه وسلم بر چیزی غیر از قانون شریعت الله حکم نکرده است و امیری هم که باید از وی اطاعت شود باید اولاً «مسلمان» باشد و بعد بر اساس قانون شریعت الله حکم کند. این چیزی است که هیچ مسلمانی در آن اختلاف ندارد. پس برای یک کافر یا مرتد سکولار نه امارت و حاکمیتی وجود دارد و نه اطاعت کردنی.

حالا سوالی که برای عده ای از برادران و خواهران ما ممکن است به وجود آید این است که آیا این اطاعت کردن و امیر باید به مذهب خاص خود ما اختصاص داشته باشد یا شامل امرائی از سایر مذاهب اسلامی نیز می گردد؟ چون بدون شک ما از بعضی از موارد فقهی فلان مذهب اسلامی خوشمان نمی آید چون بر خلاف فقه مذهب خودمان است.

مثلاً ما در افغانستان دارای امرایی هستیم که طبق فقه حنفی و برداشت ماتریدی و دیوبندی حکم می کنند در حالی که ما دارای فقه شافعی و برداشت اشعری و یا فقه حنبلی و گاه عده ای تابع سلفیت خاص نجد بوده ایم. با آنکه در امور خصوصی خود گاه حق عمل به فقه خود داشته ایم اما در امور متعلق به امارت کلا تابع رای امیر واحدی بوده ایم که بر اساس فقه و برداشت ما عمل نکرده است. یا حکومت عثمانی نیز باز بر اساس فقه حنفی و حتی برداشت تصوف نقشبندی عمل می گرد در حالی که مالکی ها و شافعی ها و حنبلی ها و…. از آنها دستور می گرفتند و طاعت می کردند.

از این نوع حاکمیتها زیاد بوده اند که گاه دیده شده کسی چون صلاح الدین ایوبی رحمه الله با مذهب شافعی و اشعری مسلک وزیر امور داخله و جنگ یک حاکم و امیر شیعه مذهب در مصر بوده و یا در میان حکومتی سنی مذهب مثل عباسیان نیز شیعیان دارای جایگاه وزارت و… بوده اند.   

در تمام این موارد آنچه مهم است این است که این امیر «مسلمان» است نه کافر، و اختلاف مذهب باعث تکفیر یا خروج از امیر و ایجاد شرک تفرق نمی گردد؛ بلکه لازم است مسلمین بر هزاران نقاط مشترک و منافع مشترک و بخصوص دشمنان مشترکی که دارند تمرکز کنند، نه بر مواردی که در فلان مذهب به میلشان نیست و امیر نیز از فلان مذهب است و…

این دقیقاً همان کاری است که صدها عالم بزرگوار چون امام احمد بن حنبل در برابر حاکمی با مذهبی مخالف[۲] انجام داده اند و بر علیه آن نیز به این دلیل اختلاف مذهب نه خروج کرده اند و نه فتوای جنگ داده اند.

 برای چنین موقعیتهائی رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: من کره من امیره شیئا فلیصبر، فانه من خرج من السلطان شبرا مات میته جاهلیه[۳] هر کسی از امیر خویش چیزی ناخوشایند و زشت و ناپسند و بد بداند، پس بایستی در قبال آن شکیبائی و صبر و بردباری پیشه نماید؛ زیرا هر کس از فرمان حاکم به اندازه ی یک وجب خارج شود، بر مرگی جاهلانه مرده است.

اگر به دقت به حدیث نگاه کنیم متوجه می شویم که منظور رسول الله صلی الله علیه وسلم از به کار گیری کلمه ی امیر در ابتدای حدیث همان حاکم مسلمین است که در انتهای حدیث به آن اشاره کرده است.

پس برادر و خواهر مسلمانم هوشیار باشیم که مذهب اسلامی فلان حاکم که در مواردی از فقه خصوصی آنها خوشمان نمی آید باعث نشود که ما را دچار شرک تفرق و خدای ناکرده مرگی جاهلانه  نماید، بلکه به صدها نقطه ی مشترک و منافع مشترکی تمرکز داشته باشیم که دشمنان مشترک ما قصد ضربه زدن به آنها و حتی قصد نابودی ما را دارند و برایشان هیچ فرقی ندارد که مذهب ما مثل چچن و صومالی و یمن و فلسطین و مصر و … شافعی است یا مثل افغانستان و ترکستان شرقی و برمه و هند و… حنفی است یا مثل لیبی و مالی و الجزائر و تونس و سودان و…مالکی است یا مثل ایران و عراق و لبنان و… شیعه است یا ….

این دشمنان اصل اسلام و قانون شریعت الله و استقلال و هویت اسلامی ما را هدف گرفته اند نه مذهبی خاص را . پس هوشیار باشیم و فریب نخوریم. 


[۱] متفق علیه . بخاری ۷۱۳۷ و مسلم ۱۸۳۵

[۲] معتزله در زمان امام احمد حاکم گشتند که مساله ی فتنه ی خلق قرآن و آنهمه اذیت اهل سنت و… مشهور است.

[۳] متفق علیه . بخاری ۷۱۴۳ و مسلم ۱۸۴۹

شرکی که بسیاری از مسلمین ومومنین با اشتیاق از آن استقبال می کنند

شرکی که بسیاری از مسلمین ومومنین با اشتیاق از آن استقبال می کنند

به قلم: ابوابراهیم هورامی

سیدنا علی ابن اب طالب رضی الله عنه می فرماید: هر گناهی که خداوند بر آن حکم عذاب داده یا لعنت کرده یا بر آن خشم گرفته است کبیره است .[۱]

ابن حجر مکی رحمه الله در کتاب الزواجر فهرست تمام گناهان کبیره ای که طبق این تعریف هستند را برشمره که به ۴۶۷ مورد رسیده است. امام شمس الدین ذهبی رحمه الله نیز در باب کبائر کتابی نوشته و به ۷۰ گناه کبیره اشاره کرده است.

اگر به روایات و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم نگاه کنیم متوجه می شویم که در بعضی از روایات به ۷ گناه کبیره و در بعضی به ۲۰ و در پاره ای از روایت نیز به ۷۰ و در روایاتی هم به بیشتر یا کمتر اشاره شده است .

نکته ای که در اینجا لازم است به آن اشاره شود این است که در تمام این موارد کبیره ای به  همچون شرک وجود ندارد که قابل بخشش نباشد و در میان امور شرک آلود هم کبیره ای چون شرک تفرق وجود ندارد که مسلمین نسبت به آن جاهل بوده و به راحتی مرتکب آن شوند و حتی با اشتیاق از آن استقبال نموده و به هر منادی تفرقی لبیک می گویند، در حالی که الله تعالی به صراحت می فرماید :

وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (۳۱) مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (روم/۳۲) و از زمره مشرکان نگردید .‏ از آن کسانی که آئین خود را پراکنده و بخش بخش کرده‌اند و به دسته‌ها و گروههای گوناگونی تقسیم شده‌اند . هر گروهی هم از روش و آئینی که دارد خرسند و خوشحال است ( و مکتب و مذهب ساخته هوی و هوس خود را حق می‌پندارد ) .‏

حالا زمانی که دیده می شود که مسلمین وحتی مومنین میان مسلمین نیز در این دام و شرک خطرناک می افتند الله تعالی می فرماید :

إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ ۚ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ (۱۵۹) بیگمان کسانی که آئین ( یکتاپرستی راستین ) خود را پراکنده می‌دارند ( و آن را با عقائد منحرف و معتقدات باطل به هم می‌آمیزند ) و دسته دسته و گروه گروه می‌شوند ( و هر دسته و گروهی از مکتبی و مذهبی پیروی می‌کنند ) تو به هیچ وجه از آنان نیستی و ( حساب تو از آنان جدا و ) سروکارشان با خدا است و خدا ایشان را از آنچه می‌کنند باخبر می‌سازد ( و سزای آنان را خواهد داد ) .‏

آیا به خودت مراجعه کرده ای که ببینی افکار و اعمالت در مسیر وحدت اسلامی است یا در مسیر شرک تفرق؟

به نظر شما به خاطر جهالت و هوای نفس و تکبر از شرک تفرق استقبال کردن ارزش اینهمه تهدید و از دست دادن رسول الله صلی الله علیه وسلم را دارد؟


[۱] شرح عقاید تفتازانی ص ۱۴۱

نصرت یا رها کردن مومنین نشانه ای در منهج

  نصرت یا رها کردن مومنین نشانه ای در منهج

به قلم: کارزان شکاک

الله تعالی می فرماید: وَإِن یُرِیدُواْ أَن یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ هُوَ الَّذِیَ أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ ‏(انفال/۶۲) و اگر بخواهند تو را فریب دهند (و منظورشان از گرایش به صلح ، مکر و کید باشد ، باکی نداشته باش، چرا که) خدا برای تو کافی است. او همان کسی است که تو را با یاری خود و توسّط مؤمنان تقویت و پشتیبانی کرد.‏

در این صورت تا زمانی که مومنین در پناه الله تعالی در برابر دشمنان از همدیگر حمایت و پشتیبانی کنند عامل قدرت بخشی همدیگر و مانع پیاده شدن نقشه های دشمنان اسلام و مسلمین می گردند.

این واقعیتی است که هانونو مستشرق فرانسوی رسما اعلام  می کند که: «مسلمانان در سرتاسر جهان از شرق تا غرب عالم دارای یک رابطه مشترک و برادری دینی هستند که دل یک مسلمان شرقی برای یک مسلمان در فرانسه می­تپد، همین ارتباط عامل آن شده که امت واحدی را تشکیل دهند، از این رو لازم است از هر راه شده این رابطه را قطع کنیم تا غرب بتواند اهداف خویش را در مشرق زمین پیاده نماید»[۱]

در اینجا دشمنان سعی می کنند با ایجاد تفرق و مشغول کردن مسلمین به مسلمین و پیاده کردن سیاست همیشگی خود یعنی «جدایی بینداز و حکومت کن» به این اتحاد و عامل قدرت بخشی مسلمین صدمه بزنند. زمانی که مسلمین از عامل قدرت بخشی خود غافل شده و فریب دشمنان را خوردند دیگر از همدیگر در برابر دشمنان دفاع نخواهند کرد و هر گروه، گروه دیگر را به دلیل خصومت و دشمنی در مقابل دشمن حقیقی اسلام، تنها خواهد گذارد.

در این مرحله ای که تماماً به سود دشمنان و به ضرر مسلمین تمام می شود هنگامی که یک فلسطینی و یمنی شافعی مذهب تحت انواع جنایات ظالمانه است به شیعیان می فهمانند که اینها سنی هستند و شما شیعه اید و این ربطی به شما ندارد و مانع کمک شیعیان به این اهل سنت تحت ظلم می گردند.

در برابر، زمانی که شیعیان لبنان توسط رژیم صهیونیستی مورد تهاجم قرار می گیرند یا شیعیان ایران توسط آمریکا و متحدینش مورد انواع تجاوزات اقتصادی و نظامی و روانی قرار می گیرند  به اهل سنت می فهمانند که شما سنی هستید و این ربطی به شما ندارد و مانع کمک اهل سنت به این شیعیان تحت ستم می گردند.

اینجاست که دشمنان به اهداف خود رسیده اند و زمینه های تحقق مصیبتی را فراهم کرده اند که الله تعالی قرنها پیش در موردش فرموده است: وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ (انفال/۴۶) و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمائید و (در میان خود اختلاف و) کشمکش مکنید،  (که اگر کشمکش کنید) درمانده و ناتوان می‌شوید و شکوه و هیبت شما از میان می‌رود (و ترس و هراسی از شما نمی‌شود) . شکیبائی کنید که خدا با شکیبایان است.‏

 هم اکنون لازم است از خودت بپرسی منهج شما در این زمینه کدام است؟ شما تابع منهج شریعت الله هستید یا تابع دستورات و نقشه های دشمنان الله تعالی ؟!!


[۱] زمانی، محمد حسن، آشنایی با استشراق و اسلام شناسی غربیان، ص ۸۲٫