بیعت علمای سلفی مدخلی به امارت اسلامی طالبان در آخرین لحضات عمر حکومت مزدور افغانستان

بیعت علمای سلفی مدخلی به امارت اسلامی طالبان در آخرین لحضات عمر حکومت مزدور افغانستان

ارائه دهنده : ابومحمود کندوزی

در نتیجه تلاش های کمیسیون دعوت و ارشاد و جلب و جذب امارت اسلامی افغانستان علمائ سلفی افغانستان به قیادت شیخ عبدالعزیز نورستانی در جریان یک مجلس بزرگ با امارت اسلامی بیعت کرد.

در این مجلس محترم مولوی عبدالکبیر صاحب عضو شورای رهبری امارت اسلامی و مسئول کمیسیون دعوت و ارشاد و جلب و جذب ، محترم شیخ الحدیث محمد خالد صاحب مسئول حلقه شمال شرق کمیسیون دعوت و ارشاد و تعدادی از اعضای شورای رهبری، شیوخ امارت اسلامی، مسئولین  و اعضای کمیسیون های نظامی، استخبارات، معادن، شهداء و فرهنگی  و شماری از علماء کرام شرکت داشتند، و در کنار شیخ عبدالعزیز نورستانی صاحب، شیخ عنایت الرحمن، حاجی حیات الله و تعدادی از شیوخ مسلک سلفی، قومندانان جهادی و شخصیت های متنفذ حضور داشتند.

از سوی کمیسیون دعوت و ارشاد به شرکت کنندگان و علماء و شخصیت های متنفذ بیعت کننده، خوش آمدید گفته شد، و اینکه امارت اسلامی خانۀ مشترک همه مسلمانان است، و در کنار همه اقوام و ملت ها به صاحبان مسلک های گوناگون نیز به دیده احترام نگریسته می شود و برای وحدت مسلمان ها کوشش می کند.

محترم شیخ عبدالعزیز نورستانی صاحب نیز در نشست مذکور بیانیه یی ایراد کرد و گفت که ما از ابتدا از امارت اسلامی حمایت می کردیم و همیشه از موقف اصولی و شرعی امارت اسلامی دفاع نموده ایم.

نامبرده افزود که: در این اواخر یک گروه فتنه گر بنام دولت اسلامی (داعش) توسط اشغالگران ایجاد گردید و این گروه خود را به مسلک سلفی وابسته می دانستند، از این رو یکبار  دیگر ضرورت محسوس گردید که از طریق بیعت با امارت اسلامی حمایت خود را آشکار کنیم و ثابت کنیم که ما  اعمال و افکار داعشی ها را نکوهش می کنیم و برائت خود از این گروه و این افراد اعلام می داریم، این افراد نمی تواند از مردم سلفی مسلک نمایندگی کند.

در پایان نشست، علماء سلفی بیعت کردند و وعده سپردند که در مقابل هر دشمن امارت اسلامی مبارزه خواهند کرد.

استودیوی الاماره مربوط بخش سمعی و بصری کمیسیون فرهنگی امارت اسلامی افغانستان راپور ویدیویی ترتیب نموده است که با استفاده از لینک های آتی می توانید این راپور را تماشا و داونلود کنید:

کیفیت اعلی

http://www.alemarahvideo.org/wp-content/uploads/Video/Alemarah-Studio/Report/569/beat-569-HQ.mp4 (http://www.alemarahvideo.org/wp-content/uploads/Video/Alemarah-Studio/Report/569/beat-569-HQ.mp4)

کیفیت متوسط

http://www.alemarahvideo.org/wp-content/uploads/Video/Alemarah-Studio/Report/569/beat-569-MQ.mp4 (http://www.alemarahvideo.org/wp-content/uploads/Video/Alemarah-Studio/Report/569/beat-569-MQ.mp4)

کیفیت موبایل

http://www.alemarahvideo.org/wp-content/uploads/Video/Alemarah-Studio/Report/569/beat-569-mob.mp4 (http://www.alemarahvideo.org/wp-content/uploads/Video/Alemarah-Studio/Report/569/beat-569-mob.mp4)

کانال خبری تلگرام الاماره:

https://t.me/alemarahdari111 (https://t.me/alemarahdari111)

صفحه تویتر الاماره:

https://twitter.com/alemarah111 (https://twitter.com/alemarah111)

http://alemarahdari.com/?p=78107

معنای تروریسم و آزادی نزد کفار سکولار جهانی و مریدان محلی آنها

معنای تروریسم و آزادی نزد کفار سکولار جهانی و مریدان محلی آنها

به قلم: ابوانس الکردی

بدان  تروریسم یعنی اینکه شما به قانون الله حکم کنی…

بدان  تروریسم یعنی اینکه الله را عبادت کنی همانطور که الله به تو امر کرده است…

بدان  تروریسم یعنی اینکه در مقابل تحقیر و تسلیم و انقیاد و وابستگی سرت را بلند کنی ومانع شوی…

بدان  تروریسم یعنی اینکه یک مسلمان کاملا حر وآزاد وعزت نفس زندگی کند…

بدان  تروریسم یعنی اینکه طلب حقت را بکنی واز از آن کوتاهی نکنی…

اما اینکه مسلمان را بکشی وخانه اش را آتش بزنی در بورما  تروریسم نیست، واینکه بدنهایشان را قطع بکنند در فلیپین واندونزی وکشمیر وبا آن بدنهای قطعه شده شکمهایشان را پر کنند  تروریسم نیست، واینکه مسلمین را می کشند وآنها را آواره میکنند در قفقاز تروریسم نیست، واینکه در بوسنی وهرزگوین گورهای دسته جمعی درست می کنند تروریسم نیست،

واینکه خانه های مسلمین را در فلسطین نابود می کنند به معنای تروریسم نیست ، وزمینهای مسلمین را غصب کردند وبه اعراض وزمینهای مسلمین تجاوز کردند ومقدسات خود را محترم نگه داشتن به معنای تروریسم نیست ،وسوزاندن مساجد در مصر هنگام قتل عامشان وتجاوز به زنان پاک دامن در زندان هایشان تروریسم نیست،واینکه مسلمانان در  درد و رنج بیمار خسته شوند و تحقیر شوند واز ابتدایی ترین حقوق خود محروم باشند در شرق ترکستان به معنای تروریسم نیست، واینکه زندانها در تمام جهان از مسلمین پر باشد به معنای تروریسم نیست، واینکه از عفت جلوگیری می شود وبا حجاب جنگ می شود در فرانسه وتونس وافشای فساد وزنا می شود به معنای تروریسم نیست،

واینکه نعوذ بالله به الله دشنام داده بشه وبه دین دشنام داده بشه وبه رسول الله(صلی الله علیه وسلم) استهزاء بشود به معنای تروریسم نیست، واینکه مسلمانان را در آفریقای مرکزی ذبح کنند

وآنها را مانند گاو سر ببرند واصلا در این کار هم باکی ندارند وکسی منکرشان نشده به معنای تروریسم نیست، واینکه نعوذ بالله شکمهای زنان مسلمان پاک دامن

هندوهای مشرک مسلمین را به بدترین شیوه ی ممکن زجر کش کنند و کودک شیر خواره را به همراه مادرش زنده به گور کنند، تمام اینها اصلا به معنای تروریسم نیست

بلکه به معنای آزادی ودموکراسی وسلامتی وامنیت وزندگی کردن است ،

فحسبنا الله ونعم الوكيل.

پیدایش و رشد علفهای هرزی تحت نام غلاة در کنار تشیع اصلی واقعیت یا…؟!

پیدایش و رشد علفهای هرزی تحت نام غلاة در کنار تشیع اصلی واقعیت یا…؟!

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

مورخین اهل سنت ابتدای پیدایش شیعیان غالی را در روزگار خلافت سیدنا علی ـ رضی الله عنه  ـ می دانند که در مدائن ظاهر شدند. اینکه  چه زمینه هایی باعث شدند که این جریان مخرب  همچون علف هرزی در عراق سر در آورده و تا کنون نیز به حیات زالو صفت و مخرب خود ادامه دهد نیاز به تحقیق مفصلتری دارد که در اینجا به قدر نیاز به آن اشاره می شود .

قرآن تمام عقاید فاسد و اعمال ناپسند تمام کفار مشرک (سکولار) و کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب را بیان نموده است و به گفته ی کاک ناصر سبحانی رحمه الله :  تا روز قیامت هیچ شرک و عمل شرک آمیزی وجود ندارد که قرآن در مورد آن صحبت نکرده باشد. به همین دلیل قرآن در همان ابتدا با مدیریت و قدرت  رهبری رسول الله صلی الله علیه و سلم  تمام انحرافات جامعه ی کفار ـ از جمله غلو آنان ـ را نشان داده است  به همین دلیل  و نیز وحدت پولادین مسلمین تا اواخر خلافت عثمان بن عفان رضی الله عنه راه را بر وجود اندیشه های منحرف در میان مسلمانان بست، اما در اواخر خلافت عثمان بن عفان و دوره ی خلافت علی بن ابی طالب عراق شرایط متفاوتی داشت.

این که چرا غلو در عراق پدید آمد، حال چه در روزگار امام علی، چه بعد از آن، می‌توان مسأله را به  دسیسه های دشمنان اسلام ( همچون یهود و نصارا و بخصوص یهود)، منافقین و همچنین محیط عراق که محیطی با فرهنگ های متفاوت و کهن میترائی، زرتشتی، نصرانی، یهودی، مندائی وغیره بود، تحلیل و تفسیر کرد. در بسیاری از این مذاهب چون میترائیسم ، زرتشتی گری، نصرانیت و زوروانیسم و غیره تجسم نمودن الله در جسم انسان یا حتی اجرام سماوی و حیوانات و سنگها و… امری طبیعی و از جانب پیروان آن،  فرهنگی پذیرفته شده بود .

ادامه خواندن پیدایش و رشد علفهای هرزی تحت نام غلاة در کنار تشیع اصلی واقعیت یا…؟!

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت تسلیم شدن و ستم پذیری (قسمت ۴ و پایانی)

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت تسلیم شدن و ستم پذیری (قسمت ۴ و پایانی)

ارائه دهنده: ابوعبدالله موکریانی

با اینکه سکولاریستها به قدرت خرافات و اساطیر در مطیع کردن و ستم پذیری مردم آگاه بودند سعی می کردند  تعالیم اسلام را به عنوان یک ضد ارزش چیزی خرافی و اسطوره ای معرفی کنند، به همین دلیل دهری های میان سکولاریستهای قریش همچون همفکران قبل از خود  (بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ )  آشکارا می گفتند:

‏  ” قَالُوا أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ‏.‏ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ‏ ”

 ‏مي‌گويند : آيا هنگامي كه ما مرديم و خاك و استخوان گشتيم ، آيا واقعاً برانگيخته خواهيم شد ( و زندگي دوباره پيدا خواهيم كرد ؟ ! ) .‏

‏اين وعده به ما، و در گذشته به نياكان ما داده شده است . امّا اين چيزي جز دروغها و اساطیر پيشينيان نيست (كه آن را دهان به دهان براي يكديگر روايت ، و زمان به زمان براي همديگر كتابت كرده‌اند ) .‏  (سوره مؤمنون، آیه ۸۳٫ )

این سخن تمام آتئیستها و ماتریالیستهای سکولاری است که قانون شریعت الله را کهنه، نامناسب برای زمان حال و یا در نهایت خرافی و عقب مانده فرض می کنند . قرآن، به تک تک این سخنان نابخردانه و ناروای مشرکان (سکولاریستها)، پاسخ گفته است پس اینها خیال نکنند که چیز جدیدی برای گفتن دارند.

ادامه خواندن ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت تسلیم شدن و ستم پذیری (قسمت ۴ و پایانی)

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت تسلیم شدن و ستم پذیری (۳)

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت تسلیم شدن و ستم پذیری (۳)

ارائه دهنده: ابوعبدالله موکریانی

سکولاریستهای جهانی همیشه در کنار جنگ مسلحانه و گرم، سالها قبل از آن و یا هماهنگ با آن، جنگ  نرم و روانی مشخصی را هم در میان نیروهای خود سازماندهی می نمایند و هم در میان مردمان تحت ستم. آنها در راستای  تقویت روحیه ی سربازان خود و در اختیار گرفتن وجدان آنها جهت اجرایی نمودن دستوات وحشیانه و قتل عام ملل دیگر، چنین استدلال می کنند که ملل دیگر برده و درحکم ابزاری هستند جهت خدمت به آنها و به این گفته ی ارسطو استناد می کنند که : “… یونانیان از اقوام دیگر اشرف اند و اگر دیگران را به بندگی گیرند رواست، که آزادگان باید به فراغت به وظایف انسانیت و کسب معرفت و تفکر بپردازد و کارهای بدنی را به بندگان واگذارند که در حکم بهائم و به منزله آلات و ادواتند. “[۱]

اما در برابر سعی می کنند برای ملل مغلوب نیز خوراک مذهبی مناسبی بسازند که آنها را به تسلیم و ستم پذیری بکشاند. خوراک آماده ای که قرنها از آن سود برده اند نشر عقاید تحریفی نصرانیت و یهودیت و در سرزمینهای مسلمان نشین نیز تولید مذاهب و فرقه هایی بوده است که در همین مسیر گام بردارند .

ادامه خواندن ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت تسلیم شدن و ستم پذیری (۳)

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت ستم پذیری (۲)

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت ستم پذیری (۲)

ارائه دهنده: ابوعبدالله موکریانی

 دیکتاتوری سکولاریسم به چیزی غیر از قوانین سکولاریستی راضی نیست و هرگز حاضر نخواهد شد که قوانینی غیر از قوانین سکولاریستی بر جامعه حاکم گردد حتی اگر اکثریت مردم هم خواهان این قوانین باشند و در سرزمینی که مسلمین در پی کسب قدرت بوده اند سکولاریستهای جهانی  از طریق سکولاریستهای مرتد محلی و دین فروشان تلاش نموده اند با زور اسلحه بار دیگر سیستم سکولاریستی خود را تحکیم بخشند .

 در این میان جهت راضی نگه داشتن مسلمین نیاز به تولید مذهب و تفسیری از دین اسلام بود که این سکولاریسم را توجیه نموده و عملاً مسلمین را به داشتن اسلامی قانع کند که تنها در امور شخصی محدود شده و کاری به امور حکومتی ، اجرائی ، قوانین مدنی و جزائی ، امور اقتصادی و فرهنگی و … ندارد و صاحب اسلامی گردند که به صورت کامل از زندگی مردم کنار نهاده شود و همچون نصرانیت در امور شخصی محدود گردد .

 زمانی که مسلمین به چنین درجه ای رسیدند به راحتی در برابر ستمهای سیستم سکولاریسم جهانی و مرتدین محلی تسلیم گشته و چون یک واقعیت زندگی ( مثل شرایط آب و هوایی ) و دستوری دینی با آن سازش کرده و هماهنگ می شوند. 

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت ستم پذیری (۱)

ارائه جنس تقلبی از دین ابزاری جهت ستم پذیری (۱)

ارائه دهنده: ابوعبدالله موکریانی

یکی از راه کارهای ستمکاران برای سلطه بر مردم، ذلیل نمودن آنها از طریق بستن دست و پای آنها با افکار تاریخ گذشته ی قرون و ده های گذشته و مبارزه با راهکارهای نوین جهت درمان بیماریها و مشکلات کنونی مردم می باشد .

 زمانی که عوام الناس به آنچه که در گذشته توانسته مشکلی از مشکلات مردم را حل نماید اما در وضع موجود قادر به انجام چنین وظیفه ای نبوده و تنها بر مشکلات مردم می افزاید ، در واقع زمانی که مردم به چنین راهکار اشتباهی تن می دهند گامی در جهت  سست کردن فرهنگِ خردورزی و خود باوری  برداشته و با دستان خود خود را ذلیل ، خوار و بی ارزش می گردانند .

این همان کاری بود که فرعون از طریق دین فروشانی چون بلعم باعورا انجام داد و توانست مردم را با خود و بر علیه سیدنا موسی متحد گردانده و آنان را از منزلت والا و کرامتی که در پرتو نگرشهای توحیدی داشتند، فرود آورد و به فرمانبرداری از خود وادارد : “فاستخف قومه فاطاعوه. ” (سوره زخرف، آیه ۵۱٫ )

پادشاهان و فرمانروایان مستبد و دست نشانده ی سرزمینهای مسلمان نشین ، از ابزار خرافه و تزویر و استفاده ی ابزاری از بخشهایی از دین برای رام کردنِ مردم استفاده می کرده و می کنند. مذهب سازی ( چون سلفیت مدخلی در عصر حاظر جهت مشغول نمودن مسلمین به همدیگر و حمایت از حکومتهای فاسد و دست نشانده ) و خرافه پراکنی از کارهای آنان برای خراب کردن مذهب اصیل و نابودی فرهنگِ ستم ستیزی و مبارزه با منکر بوده است. این گروه با استفاده از ساده اندیشی مردم، خود را بر آنان تحمیل می کنند . استفاده نابجا از آیه کریمه: “اطیعوا اللّه واطیعوا الرسول واولی الامر منکم. ” (سوره نساء، آیه ۵۹  )

به حاکمان جور و زور و چیره شدگان بر مردم، میدان می داد، قدرت خود را مشروع جلوه بدهند. چه شماری از علمای سوء وعاظ السلاطین دایره اولی الامر را بر همه حاکمان، از عادل و فاسق و مرتد  گسترش دادند و شماری از آنان، مانند سلفیون مدخلی و علمای اخوان المفلسین، با استشهاد به آیه شریفه  برای حاکمان سکولار و مرتد حق تشریع در دین و قانونگذاری نیز قائل  شده اند.

حاکمان ستم پیشه و بهره کش همیشه در تلاش بوده و هستند که از کانال علمای دست نشانده و در چارچوب اندیشه های سازماندهی شده  مردم خود را کوتاه فکر و محدود بین  بار آوردند که مردم گوسفندوار از آنان فرمان برند و هیچ انذار، هشدار و امر و نهی بیرون از دایره ای که آنان ترسیم کرده اند، نپذیرند. این دقیقاً همان چیزی است که سلفیون آل سعود در پی پیاده نمودن ان در سایر سرزمینهای مسلمان نشین بوده اند .

کسان و دستانی که نظامهایی چون حکومت جدید آل سعود را پی ریختند، این روش را  با هماهنگی دستگاه اطلاعاتی آل سعود و دین فروشان داخلی  و منطبق با سیستم سکولاریستی خودشان تولد نموده و گسترش داده اند.

گروههای مسلح شام : جهاد فی سبیل ناتو و ترکیه تا کی؟

  گروههای مسلح شام : جهاد فی سبیل ناتو و ترکیه تا کی؟

به قلم: ابوبکر الخراسانی

عده ای مدتهاست که لجبازانه طبق نقشه های  ترکیه با طرفهای روسی و غیره در حال جنگ مسلحانه در شمال سوریه هستند. این عده نه مثل گروههائی چون ارتش آزاد صادقانه می گویند که برای دموکراسی و طبق نقشه های آمریکا و سایر طرفهای بین المللی در حال جنگ هستند و نه می توانند مستقلاً و طبق قانون شریعت الله به جنگ خود ادامه دهند.

اعلان و شروع جنگ دست کفار سکولار جهانی و مرتدین منطقه ای چون حکومت سکولار ترکیه است، به همین ترتیب اعلان صلح و آتش بس و عقب نشینی و پیشروی هم دست همین قدرتهاست. حتی این گروهها قادر به تحکیم شریعت الله نیستند و بهانه ی آنها این است که باید مردم داری کرد و… .

در بهترین نگرش باید گفت دسته ای از اینها مثل مسلمین مکه هستند که از مناطق تحت کنترل کفار مشرک و سکولار قریش به مدینه هجرت نکرده بودند و مجبور بودند طبق نقشه های آنها عمل کنند، درحالی‌که کفار مکه آنان را از اظهار اسلام و انجام عبادات و شعائر دینی‌شان بازداشته و چه بسا که اجبارا آنان را با خود به جنگ علیه مسلمانان می‌کشاندند.

 پس نازل شد: «هرآینه آنان که فرشتگان‌» یعنی‌: ملک‌الموت و همکارانش «جانشان را می‌گیرند» با قبض ارواحشان «در حالی‌که بر خویشتن ستمکار بوده‌اند» با هجرت نکردن از دیار کفر. پس ظلم وستمشان بر خویشتن‌، همزیستی با کفار و ترک فریضه هجرت است .

«فرشتگان به‌ایشان‌» یعنی‌: به این مسلمانان ستمکار باقی مانده «می‌گویند: شما در چه حال بودید»؟

این سؤال‌، سؤالی توبیخی است‌، یعنی‌: موقف شما دربرابر دینتان چگونه بود؟ آیا شما با وجود همزیستی با کفار و ترک هجرت‌، اهل دیانت هم بودید؟! یا معنی این است‌: آیا شما در زمره اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم بودید، یا در زمره‌مشرکان‌ (سکولاریستها)؟

آنان پوزش خواهانه «پاسخ می‌دهند: ما در زمین از مستضعفان بودیم‌» که به اظهار دین و هجرت از سرزمین خویش توانا نبودیم‌.

فرشتگان در رد این‌سخنشان سرزنش کنان «می‌گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید» و خود را از زیر بار ستم کفار نجات داده همراه با مسلمین به عبادت خدا بپردازید؟ چرا! شما این امکان را داشتید زیرا انسان اگر به کاری تصمیم بگیرد، حتما راهکار آن را هم پیدا خواهد کرد.«پس آن گروه جایشان دوزخ است و چه بدجایی است‌» یعنی‌: آن گروه مسکن و مأوایی جز دوزخ ندارند و چه بد جا و چه بد سرانجامی است‌.

هم اکنون گروههائی که تحت فرمان و نقشه های کفار سکولار جهانی چون آمریکا و ناتو(از کانال حکومت سکولار ترکیه) می جنگند و مجبور به انجام اعمال ضد شرعی هستند تا کی می خواهند فریب دعوتگران به سوی جهنم و الرویبضه را بخورند و با حکمت تراشی و مصلحت تراشی های غیر شرعی به خود و دیگران ظلم کنند؟

علمای نجد و تکفیر نابجای مسلمین(۲)

علمای نجد و تکفیر نابجای مسلمین(۲)

به قلم: ابوابراهیم هورامی

چنانچه می دانیم شیخ محمد بن عبدالوهاب در ناقض سوم می گوید: الناقِض الثالث: من لم يُكَفِّر المشركين أو شَكَّ في كُفرهم، أو صحَّح مذهبهم. اما واقعاً این قاعده اصلش چگونه است و چرا شیخ محمد و پیروانش آن را تغییر داده اند؟!

قاضی عیاض مالکی مذهب در کتابش «الشفاء» می گوید: ولهذا نكفر من دان بغير ملة المسلمين من الملل، أو توقف منهم أو شك أو صحح مذهبهم، وإن أظهر الإسلام واعتقده، واعتقد إبطال كل مذهب سواه فهو كافر بإظهار ما أظهر من خلاف ذلك.

همچنین در کتاب «القناع» البهوتی  حنبلی مذهب نیز امده است: من لم يكفر من دان أي تدين بغير الإسلام كالنصارى واليهود أو شك في كفرهم أو صحح مذهبهم فهو كافر.

در این صورت واضح است که اصل قاعده این است: من لم یُکَفِّر الکافرَ  او شکَّ فی کفره فقد کَفَرَ؛

 اما تبدلیش کرده اند به : من لم یُکَفِّر المشرکین او شَکَّ فی کفرهم او صَحَّحَ مَذهبَهم کَفَرَ

با تعاریفی که شیخ محمد و علمای نجد از مشرکین کرده اند و با ترکیباتی چون مشرکین منتسب به اسلام که تولید کرده، و هزاران مسلمان را به خاطر این ترکیب غیر شرعی تا کنون قتل عام کرده اند، باید متوجه شده باشیم که علت تغییر این قاعده توسط سلفیت نوع سوم نجد در واقع ترفندی جهت دور زدن ظوابط شرعی تکفیر و توجیه این جنایات بر علیه مسلمین بوده است. اما چگونه؟

می دانیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: لَا يَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ، إِلَّا بِإِحْدَى ثَلَاثٍ: الثَّيِّب الزَّانِي، والنَّفْس بِالنَّفْسِ، والتَّارِك لِدِينِهِ الْمُفَارِق لِلْجَمَاعَةِ.[۱] جایز (مباح) نیست خون شخص مسلمانی که شهادت می دهد معبودی برحق بجز خداوند نیست و من رسول الله هستم مگر به یکی از این سه چیز ؛ نفس در برابر نفس (قصاص) ، رجم زانی ( زن و مرد ی که ازدواج کردند و مرتکب زنا شدند) و مرتدی که از جماعت مسلمانان خارج شده است

در این صورت واضح است که باید پرسیده شود خون مسلمین را به کدامیک از این ۳ جرم می ریزند؟

 بدون شک اینها نمی توانند بگویند به دلیل قصاص یا رجم. چون در این زمینه همه چیز واضح است. در مورد ارتداد نیز باز نمی توانند به آسانی خون مسلمین را بریزند چون مسلمین برای تکفیر شخص مسلمان دارای ظوابط و شروط و موانعی هستند و شخص مسلمان تنها زمانی تکفیر می شود که ۱- آگاهانه ۲- عمداً ۳- به میل خودش و اختیاری دچار مکفره ای شده باشد .

در اینجاست که سلفیت نوع سوم نجد با بکار بردن عبارت مشرک و مشرکین برای مسلمین تمام این قواعد اهل سنت را دور زده و ظالمانه حکم کفار مشرک را بر مسلمین تطبیق می دهد.

یعنی در واقع بدون آنکه کلمه ی مرتد را بر زبان بیاورند مسلمین را از دایره ی اسلام خارج  و تکفیر نموده و حکم مرتدین را نیز بر مسلمین اجرا می کنند.

آیا زمان آن نرسیده است که مریدان این منهج اشتباه به خود آیند و بدانند که :

 لزوال الدنيا أهون عند الله من قتل رجل مسلم[۲] نابودی دنیا آسان تر است نزد خداوند از قتل فرد مسلمان


[۱] صحيح البخاري:۴/۳۱۷٫ ومسلم۵/۱۰۶، ومسند أحمد:۱/۳۸۲، وابن ماجة ۲/۸۴۷٫ وأبي داوود ۲/۳۲۷، والترمذي ۲/۴۲۹)

[۲] سنن النسائي الكبرى ۲ / ۲۸۴ ح ۳۴۴۸؛ سنن الترمذي ۴ / ۱۶ ح ۱۳۹۵

علمای نجد و تکفیر نابجای مسلمین(۱)

علمای نجد و تکفیر نابجای مسلمین(۱)

به قلم: ابوابراهیم هورامی

اهل علم گفته اند که اگر شخص مسلمان هزار کافر را به اشتباه جزو مسلمین بداند بهتر از آن است که به اشتباه تنها یک مسلمان را از اسلام خارج کند و کافر بداند.  إن الخطأ في إدخال ألف كافر في الإسلام خير من الخطأ في إخراج مسلم واحد من الإسلام.

یکی از بزرگترین اسبابی که باعث تکفیر نابجای میلیونها مسلمان توسط پیروان علمای نجد و ریخته شدن خون میلیونها مسلمان در این دو قرن گذشته شده است برداشت اشتباه و غیر قرآنی از اصطلاح مشرک و مشرکین است.

شیخ محمد بن عبدالوهاب سومین ناقض از نواقض الاسلام را تکفیر نکردن مشرکین می داند و می گوید: الناقِض الثالث: من لم يُكَفِّر المشركين أو شَكَّ في كُفرهم، أو صحَّح مذهبهم؛ کسی که مشرکان را تکفیر نکند، یا در کفر آنان شک کند، یا مذهب مشرکین را صحیح بداند، به اجماع، کافر می شود.

به دنبال این به وصف مشرکینی می پردازد که الله تعالی آنها را کافر دانسته است و می گوید: لأن الله – عزَّ وجلَّ – كفَّرهم في آياتٍ كثيرة، وَأَمَرَ بعداوتهم؛ لافترائهم الكذبَ عليه، ولا يُحْكَم بإسلام المرء حتى يكفِّر المشركين، فإن توقَّف في ذلك أو شكَّ في كفرهم مع تبيُّنه؛ فهو مثلهم. أما مَنْ صحَّح مذهبهم، واستحسن ما هم عليه من الكفر؛ فهو كافرٌ بإجماع المسلمين؛

تا اینجا تمام مسلمین چنین اعتقادی دارند و همگی معتقد هستند که مشرکین کافر هستند و کسی در کافر بودن امثال ابوجهل و ابولهب و امثالهم شک نکرده است، اما تفکر شیخ محمد و علمای نجد از آنجا مسیرش با منهج قرآن و سنت صحیح و آراء ائمه ی اهل سنت به انحراف می رود که عبارت مشرک را برای مسلمین به کار می برد و مسلمین را با اصطلاحات بدعی چون مشرکین منتسب به اسلام مشمول حکم مشرکین می کنند و حتی حکم می دهند که :

” کسی که مشرکین را از ملت اسلام خارج نداند در واقع تصدیق کننده ی قرآن نمی باشد چونکه قرآن مشرکین یعنی پرستش کنندگان غیراللە را از ملت اسلام خارج دانسته است وبه تکفیر واخراج آنها از ملت اسلام  وهمچنین به جنگیدن ودشمنی نمودن با آنها امرنموده است “.[۱]

در این صورت واضح است که حکمی که مختص کفار مشرک است را بر مسلمین تطبیق داده اند و این یکی از صفات خوارج بوده است چنانچه ابن عباس رضی الله عنهما می گوید: لا تكونوا كـ(الخوارج) تأوّلوا آيات القرآن في أهل القبلة، وإنما نزلت في أهل الكتاب والمشركين، فجهلوا علمها، فسفكوا الدماء، وانتهبوا الأموال.[۲] و از ابن عمر رضی الله عنهما نیز روایت است که می گوید: إِنَّهُمُ انْطَلَقُوا إِلَى آيَاتٍ نَزَلَتْ فِي الكُفَّارِ ، فَجَعَلُوهَا عَلَى المُؤْمِنِينَ[۳]

اما زمانی که بر پیروان علمای نجد گوشزد می شود که در این صفت به سمت خوارج گرایش یافته اید کسانی چون شیخ عبدالطیف آل شیخ  فورا می گویند: تکفیر کردن مشرک وکسی که میگوید تکفیرکردن مشرکین از اصول خوارج است و هیچ یک از علمای اهل سنت این کار را نکرده اند( این قول) ردی بر الله تعالی و پیامبر علیه صلاة والسلام و اجماع امت داده است و این فضیحت فقط با این رد کافی است و بر معترض همین که نمی داند بین دین پیامبران و مذهب خوارج تشخیص قائل نشده است.[۴]

اینجاست باید به مریدان علمای نجد بازآموزی شود که کافر دانستن مشرک کافری که الله تعالی در شریعتش آن را کافر دانسته فرق دارد با کافر دانستن مسلمینی که به ناحق در دایره ی کفار مشرک قرار داده اید.

اجماع مسلمین مبنی بر کافر دانستن کفار مشرک یک واقعیت است همچون اجماع مسلمین بر کافر بودن یهود و نصارا، اما این اجماع چه ربطی به مشرک یا یهودی و نصرانی دانستن مسلمان و تکفیر مسلمان دارد؟

هر مشرک و یهودی و نصرانی و مجوس و صابئی کافر است و زمانی که گفته می شود فلان مسلمان مشرک است یعنی مثل این است گفته شود فلان مسلمان یهودی یا نصرانی و مجوس و صابئی است. مگر چنین چیزی ممکن است؟

شخص یا مسلمان است یا کافر «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُؤْمِنٌ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» (تغابن/۲) و ترکیب مسلمان و کافر جهت تکفیر نابجای مسلمین از ابداعات علمای نجد بوده است . و لله المستعان


[۱] الدرر السنية : ۲۹۱/۹

[۲]  صحیح بخاری

[۳] فتح الباري: ۱۲ / ۲۸۲

[۴] مصباح الضلام   ۵۹۴-۵۹۳